برای دانلود کل پاپورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
دانلود پاورپوینت پیاژه کیست و چرا شهرتی جهانی یافت - 22 اسلاید
برای دانلود کل پاپورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
مقدمه
"کتاب نقد" بفضل خدا مورد اقبال و توجه فرهیختگان دانشگاه، حوزه ومطبوعات قرارگرفته و اغلب شمارههاى آن به چاپ دوم و حتى سوم رسیدهاست.شمارگان فصلنامه، اجبارا تا ده هزار و سپس 15 هزار نسخه رسیده و اینک جاىشایسته خویش را در محافل علمى، پژوهشى و انتقادى یافتهاست. ممکن استکلیه خوانندگان "کتاب نقد" با همه مفاد آن لزوما موافق نباشند اما آنچه مهم است،توجه و انتظارات اهلنظر نسبتبه نشریه مىباشد که رو به تزاید است. ما از خداىمتعال مىخواهیم که شایسته اعتماد و توجه افکار عمومى و محافل فرهنگى بودهباشیم و کفران نعمت نکنیم. همچنین لازم است از جشنواره مطبوعات سال جارى77 که سه مقاله از کتاب نقد را تا مرحله نهایى مسابقات جشنواره بالا برد و به یکىاز آن سه، یعنى سرمقاله کتاب نقد (2 و 3)، جایزه برترین سرمقاله با داورى هیئتداوران جشنواره را هدیه نمود، تشکر کنیم. و مفید مىدانیم که گزیدهاى ازسرمقاله مزبور را جهت اطلاع خوانندگان محترم، به چاپ برسانیم:
"دین و دنیا"؟!
واقعیت، آن است که معلومات دهههاى اخیر، در برخى محافل، دوباره مجهول شدهاند و کسانى براى صرفهجویىدر ادراک حقایق، از خود آن حقایق، صرفنظر کردهاند. تاکنون تقریبا اجماع بوده (و حتى مستشرقین، علیرغم اغراضخود، بدین اجماع، معترف بودند) که اسلام، دین دنیاساز و محیط بر مسائل انسان و مشرف بر همه حوایج او و ناظر بهکلیه کمالات و استعدادهاى اوست.
اما دستگاه فرهنگساز "ترجمه"هاى جهتدار و رسانههایى که متخصص دستکارى در دانایىهاى مردماند، ثنویتکلیسایى و تفکیک ابعاد گوناگون انسان از یکدیگر را (که باید آن را مثلهسازى "شخصیت انسانى" نامید)، به فرهنگاسلامى نیز نسبت دادهاند تا در واقع، نرمافزار کلام آسیبخورده مسیحى را در سختافزار تعابیر مذهبى مصطلح درجامعه اسلامى، به جریان انداخته و تکثیر کنند. تفکیک دین از دنیا (که مورد اتفاق کلیسا و نیز رویکرد سکولار، هر دو،قرار گرفته) و تقسیم کار میان مسیح و قیصر، ریشه در کلام کلیسایى قدما (در همان قرون میانه) داشت، گرچه شاخ وبرگ خود را بعدها داد. اما امروز، سوءتفاهم بزرگى در جریان تکوین است. سرانگشتانى آگاه به لطف بازوانى غافل، به اینسوءتفاهم دامن مىزنند. تحت نام "کلام جدید"، عقاید و حقایق مهمى، ممکن است در جهان اسلام، دستکارى شود.
سکولاریزم، گرچه مشکل اصلىاش با دین، در برابر "خداى شارع"، ظهور مىکند و علىالظاهر با خداى خالق،مسئله ندارد، اما فىالواقع، مخالفت تعصبآلود سکولاریزم با "شارع و شریعت" (بویژه در تفکیک دین از حکومت)، ریشهدر یک " الهیات" منحرف دارد. هر گونه "وضعگیرى اصولى" (سلبى یا ایجابى) نسبتبه فقه، دقیقا ملهم از نوعى ربوبیاتو مبادى کلامى خاصى است.
تقابل "دین و دنیا" و تقسیم امور به "مقدس - عرفى" یا "دینى - دنیوى"، و تقسیم حوایج انسان به "حوزههاى دولتى وعمومى" (پابلیک) و "خصوصى و دینى"، استناد دانش حقیقى به گزارههاى تجربى و تفکیک آن از حوزه ارزشها و عدمتنقیح مفهوم"جوهر تخیلى اعتبار ساز"و...،جزء حلقههاى وصل(بلکه فصل)"الهیات" با "احکام عملى" در غرب بوده است.
تفسیر سوء یا ناقص که از "خدا" (و صفات ربوبى) صورت گرفت و غلبه یافت، به نفى احکام خدا و حقوقالهى بشر ونفى تعریف دینى "حیات" و "مسئولیت" و "انسانیت" و ... انجامید و بنابراین است که معتقدیم اگر تنقیح استوار و دقیقىدر " الهیات" صورت نگیرد، راه سکولاریزم، مسدود نخواهد بود.
در این شماره(کتاب نقد 2 و 3) به ابعاد کلامى سکولاریزم و نتایج فقهى آن، هر دو، پرداخته شده ولى حق، هماناست که عرض کردم و رخنه خطر از همان منفذ کلام آسیبخورده مسیحى به ذهنیت متکلم مسلمان قابل تصور است.
در اینجا مناسب مىبینم که وجه نگرانى خود (به عنوان طلبهاى که اشتغال اصلى او کلاموفقه است)، ونگرانىبسیارى از دوستانوهمفکران را دراینخصوص توضیحدهم:
این توضیح را از نقطهاى شروع مىکنم که اثبات و تبیین آن، شانى و فرصتى دیگر مىطلبد اما از مفروضاتمسلمانى ماست: کلام چندپاره مسیحى، "الهیات بشرى" است نه "الهیات الهى."
مراد از "الهیات الهى"، الهیات وحیانى و تحریف نشده است: "خداوند"، آنچنانچه خود را تعریف و توصیف کرده است.
و "الهیات بشرى"، تصویرى بشرى (مخلوطى از خرافه و آموزههاى مکاتب فلسفى و مکاشفات غیرمنسجم وبىاعتبار یا کماعتبار شخصى و انواع ملاحظات اجتماعى نهاد کلیسا و شبه ماثوراتى از یهود و بودا و یونان و ...) درباره"خداوند" است. اینک دومین نوبتى است که ما مسلمانان، با کلام مسیحى، از نزدیک مواجه مىشویم. نخستین بار، دردهههاى نخست صدر اسلام بود که قرآن کریم، مستقیما و به صراحت، کلام مسیحى و یهودى و صابئى و الهیاتمشرکانه بتپرستان و توتمپرستان و تمثالپرستان را تخطئه فرمود. موضعگیرى کلامى پیامبراکرم(ص)، دقیقا نوعىاعتراض به تصویرسازى سایر ادیان و فرق از "خداوند" و نحوه رابطه "ملک - ملکوت" و "ماده - معنى" و "دنیا - آخرت" بود،بعلاوه ادعاى خاتمیت و جامعیت.
پس از پیامبراکرم(ص) و در دورانى که عترت معصوم(ع)، (مفسران الهیات اصیل اسلامى)، در زنجیر و تبعید وسکوت تحمیلى به سر مىبردند، ترجمه الهیات مسیحى و یونانى (و یهودى و مجوسى و ...)، اصول عقاید اموى و عباسى(نه اسلامى) را در حوزه تاثیر خود قرارداد. دورى از معصومین و صاحبان قرآن، در مواردى، باعث ایجاد التقاط و خرافهمیان برخى متکلمین مسلمان شد و مدرسههایى کلامى تحتتاثیر رویکردهاى الهیاتى غیراسلامى بوجود آمد.چیزهایى " مسئله" شد که مسئله مسلمانان نبود. مسئله دیگران بود که به حوزههاى کلامى مسلمین، تزریق مىشد وچون گوشها بدهکار معلمان حقیقى الهیات قرآنى (اهلبیت پیامبرص) و همنشینان "ثقلاکبر") نبود، بتدریج صورتمسئلهها و نیز پاسخهایى غیراسلامى به آنها (در باب جبر و اختیار، شرور و ...) با ظاهرى اسلامى، وارد ذهن و زبانمحافل مسلمان مىگشت و منشا اختلافات و انحرافات مىشد.
اینک بار دیگر، آموزههاى کلام متاخر مسیحى، که به کلى، در زیر ضربات فلاسفه اگزیستانس و پوزیتویست و...تغییر ماهیت داده است، با هیئت و ماهیت جدیدى، به سرعت ترجمه مىشود و مسئلههایى را که در سدههاى اخیر، درغرب، " مسئله" شدهاند، به همراه "پاسخهاى تلفیقى" (تلفیقى از مسیحیتبا مکاتب بشرى) وارد "گفتمان کلامى"محافل اسلامى و شیعى شدهاند.
این نخستین تجربه جدى و جدید ما در تماس با "کلام جدید مسیحى" (پس از تاثیرات عمیق "کانت" و "هیوم" و"هگل" و .. .. "ماخر" و "بولتمان" و ....) است. تصویر وسیعى در برابر ماست که هنوز در ذهن ما با ابعاد کاملا مشخصى، شکلنگرفته ولى داریم از آن مىآشامیم و بىمهابا و بدون تصور درستى از مدخل و مخرج بحث، به گرداب زدهایم. حال آنکه"کلام مسیحى"، امروزه، حتى از آنچه در صدر اسلام بود نیز، زخمهاى بیشترى برداشته و خرافاتى بر خرافات پیشینافزوده شده است. روحى ضعیف در قالب کالبدى حجیم، در برابر ماست. شاکلهاى منظم که مضمون دینى ناچیزى راحمل مىکند. اما وقتى هاضمه قوى و ذهنیت منسجمى در این سوى، در کار نباشد، حتى "ترجمه" هم به جاى گسترشافق ذهن، به تاریکى و ابهام بیشترى انجامیده و زمینههاى التقاط را فراهم مىآورد. طلاب نوخاسته که مایهامیدوارىاند، اگر عجول باشند و پیش از تنقیح عقاید کلامى خود (براساس نصوص قرآنى و روایى)، بر کرسى "تحلیل" و"آموزگارى" تکیه زنند، مایه نگرانى خواهند شد. بویژه که شهرت زودرس، مرد "علم" را عقیم مىکند. ما نباید کاریکاتورىاز "کلام جدید و منفعل مسیحى" را (که به همان اندازه کلام کلیسایى و قدمایى، بلکه بیش از آن، غیردینى است)، درمباحثات کلامى اسلام، بازسازى کنیم. بسیارى چیزها در این دو سازمان کلامى (اسلامى و مسیحى) از همان ابتدا، بایکدیگر متفاوت بلکه متناقض بوده است و نام مشترک "دینى"، نباید کسى را اغفال کند.
در کلام مسیحى، از همان ابتداء و در قرون وسطى، مفاهیم متافیزیکال، به شدت در معرض تفسیرهاىماتریالیستى قرار داشت و نمونه "انسان دینى" که ابداعات آقایان (و تبانى کلیسا با مکاتب الحادى و خرافى) بوجود آورد،اکنون پیش چشم ماست. اینک چه داعى بر تکرار آن در جهان اسلام داریم؟! نباید با سردى و تحقیر به ماثورات الهیاتىو تراث کلامى جهان اسلام نگریست. اردوى مقابل، اردوى مقابل است. مذاکره، منطقى است اما تقابل را نباید از یاد برد.این همه حساسیتهاى غلاظ و شداد که قرآن کریم راجع به کفار و مشرکین نشان مىدهد، آن همه مرزبندىهاى روشننظرى و عملى میان مؤمن و کافر، این همه حساسیت در باب مسئله بدعت و سکوت در برابر بدعتگزاران و تحریف "کلام"از مواضع الهى خود و انتساب آموزههاى بشرى به خداوند یکتبون الکتاب بایدیهمثم یقولون هذا من عندالله (2) و... همه و همه براى آن است که متکلم اسلامى، خود را مرزبان عقاید ناب اسلامى بداندو مسامحه و مصانعه نکند. باید دقیق و جدى بود.
مخالفتبدوى کلام مسیحى با عقل، در حالى که از "نقل" و منصوصات مورد وثوق و کافى نیز محروم بود، اینک بهیک سمسارى (نه اصول عقاید منقح دینى) انجامیده است زیرا هر مدرسه و نظریهاى که در جامعهشناسى دین،روانشناسى، معرفتشناسى و... از کمونیزم تا لیبرالیزم، پدید آمده، اثرى بر آن گذارده است و هر نحله، سهمى در آنیافته است.
کلام جدید مسیحى، در بعد تبیینى (Discriptive) و در بیان مفاهیمى که موضوع یا محمول قضایاى کلامى ومبادى تصورى آنها قرار مىگیرند، تحت تاثیر مکاتب بشرى است. همچنین در بعد اثباتى (Positive) که از تصدیقات وعقاید دینى مىگوید و نیز در بعد سلبى (Apologetic) ، نه معلوم است که مفاد "کان تامة" در اصول عقاید خود را از کجامىآورد و نه روشن است که تفاوت "شبهه" و "مسئله" را در چه چیز، توضیح میدهد و از کدام بنیادهاى دین و از کداممدافعه کلامى، سخن مىگوید؟!
از روزگارى که اصطلاح "تئولوژى" در جهان مسیحى، در آثار اریگن (3) در باب "معرفتخداى مسیحى" بکار رفت ودر زبان آباء کلیسا، جاى اصطلاح افلاطونى "تئولوژى" را گرفت، گرچه علىالظاهر از میتولوژى و الهیات اساطیرى فاصلهگرفت، اما باید بررسى کرد که فىالواقع، متکلمان مسیحى، چه مقدار توانستهاند از دکترین باصطلاح مؤسسان الهیاتیونانى (شاعرانى کهن چون هومر و هسیود که در باب خدایان سرودهاند)، فاصله گرفتند؟! و چه مقدار در چاه و چالهالتقاط و خرافهپردازى در غلتیدند؟!
این را مىپرسم زیرا همه مىدانیم که ترجمه آثار کلاسیک لاتین به یونان، و انتقال آموزههاى اساطیرى یهودى، ازهمان آغاز، ناخالصىهاى بسیار در عقاید مسیحى به وجود آورد. نوع منازعات کلامى درون دینى در جهان مسیحیت،دقیقا دعواى "عقلگرایى" و "نصگرایى"، نبود زیرا نه نصوص اصیل و واضح بقدر کافى در دست آباء کلیسا بود و نهعقلانیت منقح و فوق ایدئولوژیک و مهذب از مفروضات شرکآلود یونانى و ... وجود داشت که به نقد ماثورات مسیحىبپردازد. و تقابل ( Rationalism) و (Revelationism) ، یک نامگذارى صورى و یک تفسیر غیرمستند از ماجرى است.
این است که جشن ارتدوکسى (Fest of Orthodoxy) در 834 م که اوج پاسداشت اصول مسیحى است، چیزىجز بازگشتبه بتپرستى رسمى و اعتراض به شمائلشکنى نباید تلقى شود و سنتشرق یونانى کلیسا، از قرن 4میلادى تماما صرف دفاع از تجسد کلمه ا... و الوهیت مسیح شده و مناقشات مربوط به مکتب پالاما (عقلانیت زدایى ازالهیات)، بجاى احیاء دین، به فوندامنتالیزم شرکآمیز مىانجامد. ضابطه آگوستینى در استعمال نوعى عقلانیت، نیز درحکمت مدرسى، گرچه تلاشى در جهت تنقیح نسبى این الهیات بشمار آمد اما مآل روشنى نداشت.
در قطب مقابل جزمگرایى ارتدوکسى، جزمیت لوترى بوجود آمد که گرچه از جهاتى به حقیقت مسیحیت نزدیکشد و بر برخى بدعتهاى شرکآمیز ارتدوکسى و کاتولیکى فایق آمد اما چون از نقطه عزیمت نامنقح آغاز شد، بهخطاهاى دیگرى انجامید و "سکولاریزاسیون مسیحیت" را تسریع کرد. شخص لوتر، تحتتاثیر ویلیام اکامى و "راهنو"او (4) و زبان باستانى اومانیزم یونانى، در برابر حکمت مدرسى کاتولیک و نیز مفاهیم فلسفى قیام کرد و به مفهوم ایمانناب و "بشارت لطف" و ارتباط "نجات" با کتاب مقدس پرداخت و به نوعى عرفان شخصى بدون ضوابط دست و پاگیرکلامى!! ارجاع داد، اما حتى سنت لوترى، پس از او و در آغاز قرن 17، مابعدالطبیعه ارسطویى را دوباره وارد الهیاتپروتستان کرد.
عاقبتخصلت ارتدوکسى شدیدى، شبیه حکمت مدرسى کاتولیک بر "ربوبیات پروتستانى" نیز غالب شد. این جنگو گریز با "عقل"، محصول بدعتگزارىهاى مکرر، و اختلاط "وحى" با خرافات بود و اگر در قرن 18، "آیین تورع" (Pietism) ، الهیات را به حوزه تجربه آزاد شخصى، عقب راند و الهیات نظرى را "اصول جزمى" خواند و درایمانمابعدالطبیعى، بدعتى بزرگ را مضمردید، درواقع، اعتراف به بنبستبزرگ کلام مسیحى بود.
در قرن 19 که از سویى راسیونالیزم شرکآمیز، در الهیات تاثیراتى سنگینگذارد و از سوى دیگر، پوزیتویزم نیزاساسا دین را فاقد مفاد "معرفتبخش" دانست، حس فرار از "عقل و معرفت"، در کلام جدید مسیحى تقویتشد. هگل،فیشته، شلینگ، فوئرباخ، و... بسیارى از رویکردهاى متعارض یا متقارب نیز در تغییر عقاید مسیحى مشارکت ورزیدند.این تغییرات، برخى صحیح و برخى مشرکانه بود.
از نیمه قرن نوزده، دیدگاههاى "فردریش شلایرماخر"، الهیات را از "مابعدالطبیعه" و حتى از "اخلاق"، تفکیک وصرفا در احساس شخصى ارتباط با خدا متمرکز کرد و تا امروز، همواره، الهیات پروتستانى در نوسان میان "رمانتیسیزم"ماخر و " رادیکالیزم" کارل بارث، بسر مىبرد.
آنچه باید محققان جوان در حوزه کلام اسلامى را بدان توجه داد، این است که آنچه مآلا در جهان مسیحى تحتعنوان " الهیات فرا فرقهاى" (Meta - Confessional) مطرح شده، به نام قیام علیه الهیات فوندامنتالیست (بنیادگرایىدگماتیک)، در واقع، به غربال کلیه الهیات قدمایى از فرقههاى مختلف پرداخته تا با نوعى مصالحه، کلىگویىهاى بىثمرو سمبلیک را جایگزین کلام و عقاید مسیحى کند. به عبارت دیگر، تعالیم کلیسایى (5) که قرار بود به جاى حکمت اولاىارسطویى و مابعدالطبیعه فلسفى او (6) بنشیند، در برابر هجوم الهیات طبیعى و بشرى (Natural Theology) و براىدفاع از خرافاتى چون تثلیث، تجسد، تصلیب و عشاء ربانى و...، ابتداء از "الهیات ماوراء عقل" ( Super Natural) گفت وسپس در برابر فشار پوزیتویزم و ... دست از مدعیات اصلى باصطلاح الهیات خود کشید و لب الهیات و اصول عقاید دینىخود را به عنوان (Dogma) (آنهم با تفسیر ضدارزشى و غیرعقلانى این عبارت در " مابعد کانت") کنار گذارد، به نحوى کهالهیاتعملى (پراکتیکال) مسیحیانرانیزبه شدتمتزلزل وآسیبپذیرنمود و رابطهدین و دنیا، بکلى قیچىشد.
کار به جایى رسید که در کلام جدید!! اساسا معضلات قول به عیساى تاریخى، متکلم جدید را وامىدارد که درعیساى اساطیرى (بخوانید عیساى واقعى!) بیش از این، معطل نشود و براى امروزى کردن عیسى، او را از جزمیتتاریخى و سنتها رها کند!! زیرا عیساى عصرى، عیساى تاویلى است. آن عیسا که خدا با او سخن گفت!! به روزگارخودش تعلق دارد. او یک معماى مقدس است و فرهنگ قدسى، یادگارى از فرهنگ باستانى است پس آموزههاىوحیانى به جهان فکرى منسوخ تعلق دارند و مبادى مسیحى، جزء توالى رستاخیزشناسى اساطیرى یهود و یا تراوشاتجهان یونانىمآب همچون مکتب غنوصىگرى (Gnosticism) شمرده خواهد شد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 30 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه17
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چرا باید ورزش کنیم..................... 1
گرفتگی عضلانی........................... 1
سلامت روان با ورزش...................... 1
ورزشهای مناسب برای دوران مختلف زندگی... 2
چگونه متوجه شویم که آب بدنمان کاهش یافته است 3
انرژی ................................ 5
سطح آمادگی ورزشکار..................... 6
نیازهای تغذیه ای ورزشکاران............. 7
پروتئین ................................ 9
چربی ............................... 10
رشد و نمو استخوان...................... 13
مراقبت از قلب ............................. 14
کاهش صدمات حین ورزش.................... 16
چرا باید ورزش کنیم
با افزایش سن تغییرات متعددی در قسمت های مختلف بدن ایجاد می شود. قلب ، ریه ها، سیستم عصبی، عضلات و استخوان ها دچار تغییرات ناشی از افزایش سن می شوند.
گرفتگی عضلانی
گرفتگی عضلانی زمانی روی می دهد که عضله دچار اسپاسم شده و در آن حالت باقی بماند. این حالت توسط هر عاملی که در انقباض یا ارتجاع عضله دخالت دارد رخ می دهد.
مغز از طریق اعصاب ، پیام هایی به عضلات می فرستد ، وقتی سیگنالها از اعصاب به عضلات می رسند یک سری فرایند مرتبط به حرکت مواد معدنی در داخل و خارج عضله ، منجر به انقباض عضله می شود .
سلامت روان با ورزش
بسیار سخن و حدیث از تأثیر و اهمیت تربیت بدنی و ورزش بر ابعاد مختلف رشدی چون جسم و روان شنیده ایم یا خوانده ایم. البته بیشترین کوشش در ارائه چگونگی افزایش یا تقویت قوای جسمانی بوسیله تربیت بدنی ورزشی صرف گردیده و کمتر به مشخص نمودن ویژگیهای سلامت روان پرداخته شده است لذا بر آن شده ایم که حتی مختصر به تعریفی کلی از سلامت روان به شناخت اصول ویژگیهای آن پرداخته و بخش تربیت بدنی و
دانلود مقاله ی چرا سال 1395 سال"اقتصاد مقاومتی.اقدام و عمل " بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 20
چکیده
مقام معظم رهبری سال 1395 را به یک نام مناسب و شایسته، نامگذاری نمودند؛ به نحوی که این شعار برجسته، برانگیخته شده و ایجاد شده از یک واقعیت عمومی بخش اقتصاد ایران است. واقعیت این است که اقتصاد امروز مساله اصلی اقتصاد کشور بوده و اگر اوضاع اقتصادی کشور مناسب باشد، حوزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی مسائل بینالمللی نیز سر و سامان خواهد یافت. به نحوی که با رونق اقتصادی و شکوفایی آن،حوزههای مذکور نیز در مقابل تهدید دشمنان، مقاومت جدی خواهند داشت.یکی از الزامات رسیدن ایران به جایگاه مناسب اقتصادی در دنیا تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی ست نسخه اقتصاد مقاومتی یک نسخه گرانقدر است، از این جهت که این نسخه عملیاتی، نتیجه ۳۷ سال تجربه و هزینه- فایدهای است که یک نظام انقلابی در صحنههای مختلف جنگ، برخوردهای جهانی و مشکلات داخلی، تهدیدها و فرصتها به دست آورده و نسخهای است که صاحبنظران و فعالان اقتصادی همه یک صدا بر فایدهمند بودن آن تاکید دارند.اقتصاد مقاومتی علاوه بر اینکه یک نسخه جدی با در نظر گرفتن تمام جنبههای تئوریکی متناسب با اقتضائات اقتصاد ایران است، یک نسخه عملیاتی به شمار میرود که با در اختیار بودن آن، میتوان شکوفایی اقتصادی را تضمین کرد، البته شرطش این است که این نسخه، همراه با اقدام و عمل متعهدانه و لازم از سوی تمامی آحاد ملت باشد؛ به این معنا که فضای عمومی کشور بسیج شده و اقتصاد مقاومتی را به عنوان یک وظیفه ملی پیاده سازی کنند.در این میان تمامی بخشهای کشور اعم از حوزههای داخلی، خارجی، تصمیمگیری، تصمیمسازی، سرمایهگذاری و الگوی مصرف باید سیاستهای اقتصاد مقاومتی را سرلوحه کار خود قرار داده و اقدامات خود را بر مبنای این سیاستها، طراحی کنند. بر این اساس اگر تمامی این موارد را مدنظر قرار دهیم، شاید بتوان گفت که احتمال موفقیت اقتصادی در سال ۹۵ بسیار بالا است..در مقاله حاضر به چرایی نامگذاری سال 95 و همچنین مقوله اقتصاد مقاومتی ،اقدام و عمل و راهکار ها و پیشنهادات می پردازیم. کلید واژه : اقتصاد مقاومتی ،اقدام و عمل مقدمه با ظهور انقلاب اسلامی، شکل جدیدی ازحکومت در دنیا پدیدار شد که بنای سازگاری با قطب قدرت استکبار را نداشته و به مبارزه با استکبار پرداخت. ظهور چنین حکومتی آن هم درمنطقه خاورمیانه که ازلحاظ اقتصادی و ژئوپلیتیکی دارای اهمیت بسیار زیاد است، باعث شد که نظام استکبار جهانی با تمام قوا به مبارزه با انقلاب برخیزد. با پایان یافتن جنگ و عدم پیروزی استکبار در زمینه های نظامی، تهاجمات به عرصههای دیگرکشیده شد. یکی از این عرصهها که خصوصاً در سالهای اخیر با تهاجمات گسترده همراه بوده است، "عرصه اقتصادی" است. بنابراین خود انقلاب اسلامی مکلف به نوآوری و نظریهپردازی و الگوسازی در عرصههای جدید اقتصادی است. هرکشوری که علم استکبارستیزی را برپاکند، نیازمند چنین الگوهایی است. یکی ازاین مفاهیم "اقتصاد مقاومتی" است. بنا به تعریف برخی از اقتصاددانان از اقتصاد مقاومتی ، این نوع اقتصاد معمولاً در رویارویی و تقابل با اقتصاد وابسته و مصرف کننده یک کشور قرارمی گیرد که منفعل نیست و در مقابل اهداف اقتصادی سلطه، ایستادگی نموده و سعی درتغییر ساختارهای اقتصادی موجود و بومی سازی آن بر اساس جهانبینی و اهداف دارد. برای تداوم این نوع اقتصاد، باید هرچه بیشتر به سمت محدودکردن استفاده از منابع نفتی و رهایی از اتکای اقتصاد کشور به این منابع حرکت کرد و توجه داشت که اقتصاد مقاومتی در شرایطی معنا پیدا می کند که جنگی وجود داشته باشد و در برابر جنگ اقتصادی و همچنین جنگ نرم دشمن است که اقتصاد مقاومتی معنا پیدا میکند . محورهای اساسی اقتصاد مقاومتی ،اقدام و عمل اقتصاد مقاومتی مفهومی است که درپی مقاوم سازی، بحران زدایی وترمیم ساختارها ونهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی مطرح می شود،که قطعا باور ومشارکت همگانی واعمال مدیریتهای عقلایی ومدبرانه، پیش شرط و الزام چنین موضوعی است. اقتصاد مقاومتی کاهش وابستگی ها وتاکید روی مزیتهای تولید داخل وتلاش برای خود اتکایی است. برخی محورهای اساسی و مهم اقتصاد مقاومتی عبارتند از : حمایت ازتولید ملی تأکید مقام معظم رهبری درابتدای سال بر ضرورت تداوم "تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی"، مبین سه وظیفه برای دولت، دست اندرکاران تولید و مردم می باشد، سه حلقه ای که نحوه تعامل آنها برروی هم، تاثیر مستقیم دارد و نتیجه نهایی آن، به این تعامل وابسته است. یعنی هرچه قدر که مردم را تشویق به خرید کالای داخلی کنیم ولی کیفیت تولید کالای داخلی پایین باشد، عملاً رغبتی از سمت مردم به خرید کالای تولید داخلی نخواهد بود. اگر تولیدکننده هم برای تولید کالای باکیفیت همت کند ولی دولت و سیستم بانکی کشور، خدمات پولی و مالی ارائه ندهند و یا قوانین اقتصادی، فضای کسب و کار را سخت کند و یا مردم نسبت به کالای داخلی بی رغبت باشند، بازهم نتیجه منفی خواهد بود. لذا باید تمامی ارتباطات این سه حلقه باهم اصلاح شده و در راستای افزایش تولید ملی بهبود پیدا کند. سیاستهای اصل 44 قانون اساسی محدودسازی اقتصاد دولتی و آزاد سازی اقتصاد از پیامدهای مهم اصل 44 قانون اساسی است. اقتصاد مقاومتی فعال و پویا نیازمند برنامه ریزی استراتژیک و راهبردی، مبتنی بر مردمی کردن اقتصاد از طریق میداندادن بیشتر به فعالان بخش خصوصی و رفع موانع و مشکلات این بخش می باشد. بخش خصوصی به عنوان موتور و محرک اصلی رشد اقتصادی و صنعتی است که با بکارگیری سرمایه خود و جذب و مشارکت سرمایههای غیردولتی، استفاده بهینه از منابع انسانی و اعمال مدیریت کارآمد، ضمن ایفاء نقش خود در رشد اقتصادی و صنعتی کشور، میتواند اهداف توسعه ای دولت را محقق نماید. اقتصاد مقاومتی بر پایه و اساس سرمایه معنوی افراد و جامعه استوار است و بخش خصوصی بدون شک برترین بستر، برای همراهی مردم به عنوان اصلی ترین ارکان مقاومت درجامعه، برای ضد ضربه کردن اقتصاد در برابر تحریم هاست. توجه به نخبگان واستفاده ازفناوری نوین نخبه به فرد برجسته و کارآمدی اطلاق می شود که اثرگذاری وی در تولید علم، هنر و فناوری کشور محسوس باشد و هوش، خلاقیت، کارآفرینی و نبوغ فکری وی در راستای تولید دانش و نوآوری موجب سرعت بخشیدن به رشد و توسعه علمی و متوازن کشورگردد. زمانی که فناوریهای نوین مشمول تحریم قرار میگیرند وکشورهای دشمن اجازه نمی دهند این فناوریها به ایران برسند، اگر از نخبگان حمایت شود، میتوان این فناوریها را تبدیل به فعالیت تجاری کرد. میداندادن به نخبگان در عرصه صنعت، تجارت وکشاورزی، از ویژگیهای اقتصاد مقاومتی است و نیز باید شرایط به گونه ای باشد که نخبگان بدون مانع کارهای خود را پیش برند. آنچه جای نگرانی است، تحریم خارجی نیست بلکه نگرانی درخصوص موانع تولید و تجارت درداخل کشور است که گاهی شدیدتر ازتحریم ها عمل می کند. اقتصاد مقاومتی، تحقق جهاد اقتصادی ،اقدام و عمل جهاد اقتصادی به معنای شروع حرکتی موثر برای ساختن بنیان آینده ایست که امروز برای هر ایرانی یک آغازاست، شروع زندگی در شرایطی بهتر و ایده آل. اقتصاد مقاومتی نتیجه و ثمره اقتصادی است که با تکیه برحرکتهای جهادی و فداکارانه در برابر احتکار و انحصار قد علم می کند و با تورم وگرانی مقابله می کند تا مردم به آسایش نسبی در زندگی برسند. مهمترین اهداف تحقق اقتصاد مقاومتی عبارتند از : مهار سوداگری و فساد، گام اول تحقق اقتصاد پایدار منظور از سوداگری، فعالیتهای غیرمولدی است که از تلاطمات و نوسانهای بازار سوء استفاده نموده و بهرهمندیهایی را نصیب برخی افراد می گرداند. دراقتصاد مبتنی بر دلالی و سوداگری، بخش مولد بیشترین آسیب را دیده و ساز وکار اقتصاد به سمت حبابهای قیمتی و نوسانهای شدید سوق می یابد. چنین اقتصادی درمواجهه با فشارخارجی کمترین پایداری و مقاومت را داشته و به سرعت متلاشی می شود. برخی سیاستهای اجرایی مناسب ذیل این اصل عبارتند از : سیاستهای کنترل زمین ومسکن، مبارزه با قاچاق و واردات غیرقانونی، ساماندهی فضای اطلاعاتی به منظور دسترسی یکسان آحاد جامعه به اطلاعات اقتصادی و... مردمی سازی اقتصاد، ارتقاء مقاومت اقتصادی دربرابر تحریمها برای اینکار، درگام اول می بایست توانمندسازی آحاد مردم در دستور کار قرارگیرد تا زمینه برای حضور موثر همه افراد درفعالیتهای مولد اقتصادی فراهم شود. وحدت و همکاری میان فعالین می تواند به اشکال گوناگون شبکه سازی، خوشه سازی، زنجیره تامین و... در دستورکار قرارگیرد. لیکن با محوریت نظمهای جمعی میان فعالیت ها، آرمان های مردم سازی اقتصادی محقق شده و سطح پایداری و مقاومت اقتصادی در برابر تحریم ها وفشارها ارتقاء می یابد. خلاصی از وابستگی به درآمد نفت، مصداق خود اتکایی سازوکارهای حوزه اقتصادی بایستی به گونه ای مورد بازبینی قرارگیرند که تمامی مواردی که وابستگی کشور را به دنبال دارد، شناسایی نموده و درخصوص آن تصمیم گیری نمایند. درموارد کم اهمیت تر میتوان این حوزه ها را متنوع ومتکثر نمود تا میزان وابستگی کشور کاهش یابد. درموارد خاصی نیز ممکن است جایگزین سازی کامل مدنظر قرار گیرد. برخی ازسیاستهایی که دراین خصوص قابل طرح هستند عبارتند از : جایگزینی درآمدهای جاری به جای نفت مانند؛ مالیات ودرآمدهای ترانزیتی و... ونیز گسترش شرکای تجاری از یک شریک عمده به چندین شریک کوچکتر..... اولویت بندی شرکای تجاری ایران کشورهای منطقه و نیزکشورهایی با همسویی ایدئولوژیک باید بردیگران ترجیح داده شوند. ازسویی کشورهایی با همبستگی بیشتر، تمایل کمتری به ورود در توافقات طرفینی برعلیه یکدیگر دارند و ازسوی دیگر، منطقه به سبب مواجهه با تهدیدات و فرصتهای مشترک ، امنیتشان بههم گره خورده است. در واقع بلوکی از کشورهای همسایه و مجاور به لحاظ جغرافیایی ، با حجم اقتصاد وجمعیت بزرگتر، پایداری بیشتر خواهد داشت. اگر کشور در زمینه های صنایع و رشته فعالیتهای اولویت دار مثل غذا ودارو، پیشرفت کند به صادرکننده عمده مبدل شده و به پیشرفت های فنی و صنعتی بسیاری دراین زمینه ها می تواند نایل شود، لذا بقای کشور تضمین شده وامکان تحریم و فشار به کشور کاهش می یابد. حوزه انرژی وصنایع نظامی نیز دو زمینه مهم دیگری هستند که بایستی مورد توجه ویژه قرار بگیرند. اولویت بعدی هم صنایع فرهنگی است . دراین حوزه نیز به سبب رویکرد فرهنگی وگفتمان ساز انقلاب اسلامی می توان با تحرک و پویایی مناسب مبانی فرهنگی و تربیتی والای اسلامی را به جهان صادر نمود و مبنای فکری نظام سلطه را مورد چالش جدی قرارداد. فرهنگسازی اولویت تولید بر واردات و خرید کالای داخلی علاوه برترویج و تبلیغ مفاهیم عام حوزه فرهنگ مقاومت همچون جهاد ومبارزه، در حوزه اقتصادی نیز بایستی مفاهیم فرهنگی مناسبی بسط وتوسعه یابد. ترجیح تولید بر واردات و خرید کالای داخلی مساله مهمی است که دربسیاری موارد با موانع فرهنگی روبروست. نفی تکاثر درعین تبلیغ کار وتولید ثروت، نفی اسراف درعین ترویج مصرف میانه و... نیز بایستی محور توجه قرارگیرند. بایستی به لحاظ فرهنگی چنان مساله مطرح شود که جهاد اقتصادی همانند جهاد نظامی مدنظر قرارگرفته و فعالیت مفید اقتصادی امر مجاهدت در راه خدا را داشته باشد. اینها گوشهای از اهداف اقتصاد مقاومتی است که تنها با امتداد راه جهاد اقتصادی میسر خواهد شد. ایجاد شرایطی نسبتاً پایدار، اقتصادی ایمن و مقاوم وخود کفایی که آرزوی هرملتی است. اقتصاد مقاومتی و تحریمها ،اقدام و عمل تحریم ابزار تنبیهی است که درسیاست خارجی مورد استفاده قرارمی گیرد. هدف ازتحریم، فشار بر کشور هدف برای تغییر رفتار است. این تغییر رفتار میتواند تغییر رفتار سیاسی یا تغییر سیاستهای اقتصادی باشد. تحریم اقتصادی همواره یکی از ابزارهای فشار و اجبار در پیشبرد اهداف سیاست خارجی کشورها درسطح بینالمللی مورد توجه قرارگرفته که البته کارنامه ایالات متحده آمریکا در این خصوص تاریکتر از قدرتهای دیگر بوده است.
پیشگفتار
از خدوند بزرگ، اخلاص و دوام و تاثیر سخن و نوشته می طلبیم و امید داریم که این گام کوچک در زمینه سازی برای گرایش فریضه بزرگ نماز، موثر باشد و در سایه نظام اسلامی، سهمی در نشر فرهنگ اسلامی در سراسر جهان داشته باشیم. که این وظیفه یکایک ماست. و امت بزرگ اسلامی ما، بتواند با تکیه به هویت دینی و فرهنگ غنی اسلامی خویش، دژ استوار حمایت از حق، و پناه مستحکمی برای محرومان جهان باشند.
…انه ولی التوفیق
چرا عبادت؟
عبادت، به معنای اظهار ذلت، عالی ترین نوع تذلل و کرنش دربرابر خداوند است. در اهمیت آن، همین بس که آفرینش هستی و بعثت پیامبران (عالم تکوین و تشریع) برای عبادت است. خداوند می فرماید:
« و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»
هدف آفرینش هستی و جن و انس، عبادت خداوند است.
کارنامه همه انبیا و رسالت آنان نیز، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است:
« و لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت»
پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران، عبادت خدا بوده است. روشن است که خدای متعال، نیازی به عبادت ما ندارد و سود عبادت، به خود پرستندگان بر می گردد، همچنانکه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودی برای معلم ندارد.
ریشه های عبادت
آنچه انسان را به پرستش و بندگی خدا وادار می کند اموری است، از جمله:
1- عظمت خدا
انسان وقتی خود را در برابر عظمت و جلال خدایی می بیند، نا خودآگاه در برابر او احساس خضوع و فروتنی می کند. آن سان که در برابر یک دانشمند و شخصیت مهم، انسان خویشتن را کوچک و ناچیز شمرده، او را تعظیم و تکریم می کند.
2- احساس فقر و وابستگی
طبیعت انسان چنین است که وقتی خود را نیازمند و وابسته به کسی دید، در برابرش خضوع می کند. وجود ما بسته به اراده خداست و در همه چیز، نیازمند به اوییم. این احساس عجز و نیاز، انسان را به پرستش خدا وا می دارد. خدایی که در نهایت کمال و بی نیازی است. در بعضی احادیث است که اگر فقر و بیماری و مرگ نبود، هرگز گردن بعضی نزد خدا خم نمی شد.
3- توجه به نعمت ها
انسان، همواره در برابر برخورداری از نعمت ها، زبان ستایش و بندگی دارد. یاآوری نعمت های بیشمار خداوند، می تواند قوی ترین انگیزه برای توجه به خدا و عبارت او باشد. در مناجات های امامان معصوم، معمولا ابتدا نعمت های خداوند، حتی قبل از تولد انسان، به یادآورده می شود و از این راه، محبت انسان به خدا را زنده می سازد آنگاه درخواست نیاز از او می کند. خداوند هم می فرماید: « قلیعبدوا رب هذا البیت، الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف» مردم پروردگار این کعبه را بپرستند، او را که از گرسنگی سیرشان کرد و از ترس، ایمنشان نمود. در آیه ای دیگر است، پروردگارتان را بندگی کنید، چون شما را آفرید.
4- فطرت
پرستش، جزئی از وجود و کشش فطری انسان است. این روح پرستش، که در انسان فطری است، گاهی در مسیر صحیح قرار گرفته و انسان به « خداپرستی» می رسد، گاهی انسان در سایه جهل یا انحراف به پرستش سنگ و چوب و خورشید و گاو و پول و ماشین و همسر و پرستش طاغوت ها کشیده می شود.
انبیا، برای ایجاد حس پرستش نیامده اند، بلکه بعثت آنان، برای هدایت این غریزه فطری به مسیر درست است. علی (ع) می فرماید:
« فبعث الله محمدا بالحق لیخرج عباده من عباده الاوثان الی عبادته»
خداوند، محمد (ص) را به حق فرستاد، تا بندگانش را از بت پرستی به خدا پرستی دعوت کند.
بیشتر آیات مربوط به عبادت در قرآن دعوت به توحید در عبادت می کند، نه اصل عبارت. زیرا روح عبادت در انسان وجود دارد. مثل میل به غذا که در هر کودکی هست، ولی اگر راهنمایی نشود، به جای غذا، خاک می خورد و لذت هم می برد!
اگر رهبری انبیا نباشد، مسیر این غریزه منحرف می شود و به جای خدا، معبودهای دروغین و پوچ پرسیده می شود. آنگونه که در نبود حضرت موسی و غیبت چهل روزه اش، مردم با اغوای سامری، به پرستش گوساله طلایی سامری روی آورند.
بهانه یا تحقیق؟
با توجه به آنچه گذشت، معلوم می شود که کسانی هستند که روحیه تعبد و تسلیم ندارند و در پی بهانه اند تا شانه از بار تکلیف و دینداری خالی کنند. از این رو مسئله «تحقیق» را عنوان می کنند و برای هر دستور دینی، دنبال فلسفه و دلیل می گردند و خیلی هم خود را روشنفکر جا می زنند. قرآن کریم نسبت به برخی از اینگونه افراد درباره اعتقاد به قیامت، می فرماید:
« بل یرید الانسان لیفجر امامه، یسل ایان یوم القیمه؟»
گروهی می خواهند راه گناه را در پیش گیرند، می پرسند: روز قیامت کی است؟
آنان مثل کودکان بهانه گیری هستند که هر لحظه بهانه می گیرند و آن که انجام شد. بهانه ای دیگر. قرآن درباره چنین کسان می گوید:
« و ان یروا آیه یعرضوا و یقولوا سحر مستمر»
اگر نشانه از قدرت خدا و معجزات انبیا مشاهده کنند اعراض کرده، می گویند: این هم همان سحر و جادوی معمولی و همیشگی است!
اینان در مقابل مکانیک و پزشک و مدهای خارجی و وسوسه های نفس و تمایلات شیطانی تسلیم اند و چون و چرا ندارند، ولی وقتی نوبت به دستور دین می رسد، اهل تحقیق و استدلال می شوند و قیافه هم می گیرند.
اهمیت نماز
جز آنچه از آیات و احادیث نقل شد، رفتار اولیا خدا نیز اهمیت و جایگاه آنرا بیان می کند. نماز، جز برنامه انبیا بوده است. حضرت عیسی (ع) در گهواره هم می گوید خداوند مرا تا زنده هستم به نماز و زکات سفارش کرده است:« واوصانی بالصلوه و الزکوه مادمت حیا»
امام حسین (ع)، حتی ظهر روز عاشورا در میدان مبارزه و در برابر تیرهای دشمن هم نماز را رها نکرد.
حضرت ابراهیم(ع) همسر و کودک خویش را در بیابان های داغ مکه که آن هنگام هیچ آب و گیاهی نداشت، مسکن داد و گفت: « خدایا، تا نماز به پا دارند : « انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع ربنا لیقیموا الصلاه»
پیشوایان معصوم ما، هنگام نماز، رنگ خود را می باختند و می فرمودند: وقت ادای امانت الهی و حضور در پیشگاه و درگاه الهی است»
گر چه بعضی نماز را به طمع بهشت یا ترس از عذاب جهنم می خوانند، اما امیر المومنین(ع) نماز را نه برای تجارت یا سپری از آتش، بلکه بخاطر شایستگی خدا برای عبادت، انجام می دهد.
ترک نماز
ترک نماز، قطع رابطه کردن با آفریدگار هستی است و این در دنیا و آخرت، عواقب تلخی دارد. در قیامت، اهل بهشت از دوزخیان می پرسند: چه چیز شما را روانه جهنم کرد؟ یکی از پاسخ هایشان اینست که ما پابند به نماز نبودیم: « لم نک من المصلین»
درجایی دیگر، به نمازگزارانی که نسبت به نمازشان سهل انگار و بی اعتنا هستند و گاهی می خوانند و گاهی نمی خوانند، می گوید: وای بر آنان :« قویل للمصلین الذین عن صلاتهم ساهون»
رسول خدا (ص) فرموده است:
« من ترک اصلاه متعمد فقد کفر»
هر که از روی عمد و با توجه نماز را رها کند، از اسلام خارج شده و کافر است.
و نیز فرموده است:
« بین العبد و بین الکفر ترک الصلاه»
مرز میان اسلام و کفر، چیزی بیش از رها کردن نماز نیست.
نمونه ای از اخلاص
علی (ع) در صفت متقین می فرماید:
« اذا زکی احدهم خاف مما یقال له»
هر گاه یکی از آنان ستایش می شود، از آنچه درباره اش گفته اند می هراسد.
مردان وارسته، هراس از آن دارند که توجه مردم به آنان، مانع توجهشان به خدا گردد و خود، مصداق عن سبیل الله» شوند!
شبی در سیمای جمهوری اسلامی، مصاحبه ای با یک رزمنده شانزده ساله پخش شد. مصاحبه گر پرسید: کار تو چیست؟ گفت: خنثی کردن مین. پرسید: تا کنون چند «مین» خنثی کرده ای؟ گفت: از لطف خدا زیاد. پرسید: عدد آنرا می دانی؟ جواب داد: می ترسیم بگویم، شیطان مرا گول بزند و دچار عجب و غرور شوم و دوستانم که کمتر موفق بوده اند، احساس کوچکی کنند. الله اکبر…!
اخلاص در عبادت
همه عبادت ها باید به قصد قربت انجام گیرد و اگر گوشه ای از آن برای غیر خدا باشد. باطل است. مثلا اگر در نماز یکی از واجبات، برای غیر خدا باشد، نماز باطل است.
اگر یکی از مستحبات هم ریایی انجام گیرد، یا زمان عبادت (اول وقت خواندن) و مکان آن (درصف اول یا در مسجد خواندن) برای غیر خدا باشد، نماز باطل است. حتی اگر در زمستان، کنار بخار بایستد که هم گرم شود و هم نماز بخواند، باز عبادتش باطل است. خداوند، عملی را می پذیرد که از جهت شرایط زمانی و مکانی و کیفیت و خصوصیاتش، همه خالص باشد و برای او شریکی قرار داده نشود :« و لایشرک بعباده ربه احدا» در حدیث است: اگر رزمنده ای در جبهه، بخاطر تعصب یا بدست آوردن غنائم جنگی یا اظهار قدرت شجاعت و امثال اینها بجنگد، ارزش ندارد.
داشتن اخلاص و دوری از ریا، به قدری حساس و مشکل است که در حدیث از امام عسکری(ع) می خوانیم: ورود شرک در کارهای انسان از حرکت مورچه در شب تاریک، روی سنگ سخت، بی نمودتر است.
علی (ع) درباره اخلاص، سخنان بسیاری دارد که به چند نمونه اکتفا می شود:
« الاخلاص غایه»: نیت خالص، نهایت مطلوب و هدف نهایی است.
« الاخلاص فوز»: اخلاص، رستگاری است.
« الایمان اخلاص العمل»: ایمان، خالص ساختن کار است.
راه نزدیک شدن به اخلاص
گوشه ای از راههای نزدیک شدن به اخلاص در نیت و عمل، از این قرار است:
1- فکر در آفرینش
تفکر بیشتر در آفرینش، شناخت ما را به عظمت و قدرت خدا می افزاید و در نتیجه، کارها را برای او انجام می دهیم و به اخلاص نزدیک تر می شویم.
2- توجه به صفات خدا
اوصاف خدای متعال را دانستن و آنها را زمزمه کردن و در ذهن، زنده نگاه داشتن، سبب توجه به او و قطع نظر از غیر او می گردد و انسان را کم کم خدایی می کند، مثلا دقت و توجه به اسامی و اوصاف خدا در دعای« جوشن کبیر»، مفید است.
نتیجه اخلاص
ارتباط خالصانه انسان با خدا، نورانیت ضمیر و صفای باطن و بصیرتی به همراه دارد که انسان را در پیچ و خم های زندگی و بن بست ها و مشکلات، هدایت می کند.
علی (ع) می فرماید:
« عند تحقیق الاخلاص تستنیر البصائر»
هر گاه خلوص در دل آید، نورانیت و بینش به همراه آن می آید. این همان « فرقان» است که قرآن کریم، آنرا از نتائج تقوا می شمارد و نیز می فرماید: اگر تقوا داشته باشید، خداوند برای شما نوری قرار می دهد که با آن، راه خود را می روید:« یجعل لکم نورا تمشون به»
اخلاص و دوری از هوای نفس و تقوا، این نتیجه را دارد که روشن بینی انسان را می افزاید و انسان را از تاریکی های شرک و جهل و هوس. به فضای نور و توحید و علم می رساند. آنکه اخلاص داشته باشد به فوز و رستگاری می رسد: « ان تخلص تفز»
اخلاص، در متن جامعه
اخلاص مطلوب و ارزشمند، آنست که در متن جامعه و در میان مردم و همراه با مسئولیت ها و فعالیت های اجتماعی باشد. عده ای به غلط، آنرا در انزوا و دوری از مردم می جویند. خداوند، شیر خالص و گوارا را از میان غذا و خون پدید می آورد. انسان خالص نیز باید از لابلای آلودگیها و ناپاکی های محیط، جان خود را سالم نگهدارد و نیت و عمل خود را از آلایش ریا پاک سازد و روسفید بیرون آید. اینگونه اخلاص است که ارزشمند و مهم است.
مخلص، خود را در اختیار پروردگار می گذرد و دل را خانه محبت او می سازد و انگیزه الهی را بر همه اعمال و رفتار خویش حاکم می کند و از این راه به غزت و سربلندی می رسد.
نماز و پیامبران
استخوان بی نماز
شخصی آمد به نزد حضرت رسول شکایت از فقر و نداری کرد حضرت فرمود: مگر نماز نمی خوانی عرض کرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا می کنم حضرت فرمود: مگر روزه نمی گیری عرض کرد سه ماه روزه می گیرم. آن حضرت فرمود امر خدا را نهی و نهی خدا را امر می کنی یا بکدام معصیت گرفتاری، عرض کرد یا رسول الله حاشا و کلا که من خلاف فرموده خدا را بکنم حضرت متفکرانه سربجیب حیرت فرو برد ناگاه جبرئیل نازل شد عرض کرد یا رسول الله حق تعالی مرا سلام می رساند و می فرماید در همسایگی این شخص باغیست و در آن باغ گنجشکی آشیانه دارد و در آشیانه او استخوان بی نمازی می باشد به شومی آن استخوان از خانه این شخص برکت برداشته شده است و او را فقر گرفته است حضرت باو فرمود برو آن استخوانرا از آنجا بردار بینداز دور. به فرموده حضرت عمل کرد و بعد از آن توانگر شد.
برترین نماز
پیامبر فرمود: نماز آدمی در جماعت برتر است از نمازی که چهل سال در خانه اش به جای می آورد. عرض کردند: یا رسول الله نماز یک روز؟ فرمود: بلکه یک نماز! سپس فرمود: هر گاه بنده خدا پشت سر امام عادل به نماز بایستد برای او صد میلیون و بیست درجه « مراتب است، و این قدر ثواب می برد»
اولین نماز جماعت در اسلام
نخستین نماز جماعت که در اسلام منعقد شد چنین بودکه روزی پیغمبر اکرم در نماز بود، علی (ع) کنارش ایستاد و به حضرتش اقتدا نمود در اینحال ابوطالب که فرزندش جعفر به همراه داشت سررسید، جعفر را گفت: تو نیز به کنار پسر عمویت نماز بخوان. و چون حضرت متوجه شد که جعفر نیز بر وی اقتدا نمود پیشتر رفت( که آن دو پشت سرش قرار گیرند) ابوطالب شادمان شد و بازگشت. پیغمبر (ص) فرمود: نماز را باید با جماعت خواند اگر چه بر روی سرنیزه ای باشد.
پاداش سجده طولانی بهشت است
امام صادق (ع) فرمود: روزی پیامبر اکرم مشغول تعمیر یکی از خانه هایش بود مردی از آنجا عبور می کرد. عرض کرد اجازه می فرمائید کمک کنم شما را فرمود مانعی نیست. همینکه کار را تمام نمود پیغمبر (ص) فرمود در خواست و حاجتی نداری؟ عرض کرد چرا حاجت من بهشت است حضرت رسول (ص) سربه زیر انداخته در فکر فرو رفت. بعد از مختصر زمانی فرمود حاجتت برآورده است وقتی خواست برود فرمود: ما را به طول سجده کمک کن.
نماز برای شکر گزاری
عطا بن ریاح می گوید: روزی نزد عایشه رفتیم، پرسیدم: شگفت انگیزترین چیزی که در عمرت از پیامبر (ص) دیدی چه بود؟ او گفت: کارهای پیامبر(ص) همه اش شگفت انگیز بود ولی از همه عجیب تر، اینکه شبی از شبها که پیامبر(ص) در خانه من بود، به استراحت پرداخت، هنوز آرام نگرفته بود از جا برخاست و لباس پوشید و وضو گرفت و به نماز ایستاد و آنقدر در حال نماز و در جذبه خاص الهی اشک ریخت که جلو لباسش، از اشک چشمش، تر شد.
سپس به سر سجده نهاد و چندان گریست که زمین از اشک چشمش، تر شد و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گریان بود. هنگامی که بلال او را به نماز خواند، پیامبر را گریان دید، عرض کرد چرا چنین گریانید، شما که مشمول لطف خدا هستید. فرمود: افلا اکون عدا شکورا « آیا نباید بنده شکرگزار خدا باشم.»
در نمازم خم ابروی تو در یادآمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم
شادی آور گل و باد صبا شاد آمد
دلفریبان نباتی همه زیور بستند
دلبر ماست که با ناز خدا داد آمد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد
مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان
تا بگویم که ز عهد طربم یاد آمد.
حافظ
نماز و امامان
اثرات بی نمازی
روزی حضرت زهرا(س) به پدرش عرض کرد کسیکه در نمازش کاهلی می کند و نمازش را سبک می شمارد چه می شود؟ رسول خدا فرمود: هر کس در نماز کوتاهی کند و نماز را سبک بشمارد به پانزده بلا مبتلا می شود شش در دنیا و سه، وقت مردن و سه، در قبر. و سه، در وقتیکه از قبر خارج می شود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 62 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید