مشخصات این فایل
عنوان: اختلالات خلقی
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 84
این مقاله درمورد اختلالات خلقی می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله اختلالات خلقی می خوانید :
درمان های روانی – اجتماعی
رواندرمانی
استفاده از درمان های روانی شاید به قدمت خود علم طبابت است. بین بعضی از جنبه های روان درمانی نوین و آیین تشریفاتی که در معابد شفابخش یونان قدیم به عمل می آمده است، مشابهت هایی ذکر شده است معهذا ، تاریخ روان درمانی رسمی در اواسط قرن نوزدهم شروع می شود(گلدر و همکاران،1382).
کاپلان و سادوک (1385) روان درمانی را اینچنین تعریف می کنند : روان درمانی روشی برای درمان بیماری های روانی و مشکلات رفتاری است که در طی آن ، یک درمانگر دوره دیده، قرارداد درمانی حرفهای با بیمار برقرار می سازد، و با ارتباط کلامی و غیرکلامی که صرفا جنبه درمانی دارند، سعی می کند مشکلات هیجانی وی را مرتفع سازد، الگوهای ناسازگار رفتاری را تغییر یا برگشت دهد، و بیمار را برای رشد و تحول شخصیتی ترغیب کند. این روش درمانی ، متمایز از بقیه روشهای درمانی روانپزشکی مانند درمان های جسمی(دارودرمانی و الکتروشوک) می باشد.
ولبرگ (1967) روان درمانی را نوعی درمان برای مشکلات هیجانی می داند که در آن شخص آموزش دیده، با بیمار آگاهانه رابطه ای حرفه ای برقرار می کند تا نشانه های موجود در بیمار و الگوهای رفتاری مخرب او برطرف شوند یا کاهش یابند و زمینه برای رشد و کمال وی فراهم آید(فیرس و ترال ،1383).
طبقهبندی درمانهای روانشناختی
انواع مختلفی از درمانهای روانشناختی وجود دارد که گروهبندی آنها در یک طبقهبندی ساده مفید است. در نخستین و سادهترین طبقهبندی درمانهای روانشناختی تعداد افراد شرکتکننده در درمان موردنظر است. درمانها به انواعی که در آنها فقط یک بیمار شرکت میکند (درمانهای فردی) با زوجها و خانوادهها، و گروههای کوچک و بزرگ طبقهبندی میشوند.درمان انفرادی معمولاً زمانی انتخاب میشود که لازم است درمان مطابق مسائل خاص بیمار تعدیل شود، یا زمانی که بحث گروهی موجب ناراحتی بیمار میشود، و یا به دلیل ماهیت مسأله (مثلاً، یک انحراف جنس). زوج درمانی ممکن است زمانی انتخاب شود که مسائل ارتباطی سهمی مهم در ایجاد اختلال پزشکی دارند. خانواده درمانی در مواردی انتخاب میشود که مشکلات یکی از فرزندان کوچک یا نوجوان بخشی از یک مسأله گستردهتر در خانواده است. گروه درمانی زمانی انتخاب میشود که چندین بیمار به درمان مشابهی نیاز دارند یا زمانیکه مشارکت سایر اعضا گروه کمک کننده خواهند بود(گلدر و همکاران،1382).
گروه درمانی
تعریف گروه:
گروه از نظر لغوی به معنای جماعت، انجمن، جمعیت، جمعی از مردم و طایفه و قبیله است (شفیعآبادی، 1375).
فورسایت (1380) گروه را این چنین تعریف میکند: گروه عبارت است از دو یا چند فرد که به هم وابستهاند و با تعامل اجتماعی، بر یکدیگر تأثیر میگذارند.
پ
رواندرمانی گروهی عظیمترین بخش از سومین انقلاب روانپزشکی است. اولین انقلاب در جو انقلاب کبیر فرانسه و با آزاد کردن دیوانگان از غل و زنجیر توسط پنیل (1793) صورت میگیرد. دومین انقلاب که در قرن نوزدهم صورت میگیرد، پیدایش روان درمانی است که از مسمر شروع می شود و تا پیشروان جنبش روانکاوی ادامه مییابد. سومین انقلاب که اینک در جریان است، متأثر از نیروهای اجتماعی و هدف آن یک جامعه درمانی است (ثنایی، 1374).
کاپلان و سادوک(1379) رواندرمانی گروهی را چنین تعریف کردهاند: "نوعی درمان است که در آن افراد دچار ناراحتی روانی که به دقت انتخاب شدهاند، زیر نظر درمانگری آموزش دیده، به منظور کمک به همدیگر برای تغییر دادن شخصیت خود، در گروهی قرار داده میشوند و با استفاده از انواعی از مانورهای تکنیکی و سازههای نظری، رهبر گروه از روابط متقابل اعضاءگروه برای ایجاد تغییر استفاده میکند."
اتکینسون(1380) معتقد است با کمک روان درمانی گروهی درمانجو می تواند مشکلات خود را در حضور دیگران حل کند و ببیند که دیگران در برابر رفتارش چگونه واکنش می کنند و هنگامی که روشهای پاسخدهی قدیمی وی رضایتبخش نیست روشهای تازه ای را به کار گیرد.
تاریخچه رواندرمانی گروهی:
میتوان گفت ریشههای روان درمانی گروهی در اعماق تاریخ بشر نهفته است. انسان از روز اول وجود، در گروه زندگی کرده است و بیشتر اعمال خود را از قبیل کار و عبادت را به صورت گروهی انجام داده است (ثنایی، 1374).
ارسطو، انسان را ذاتاً حیوان اجتماعی قلمداد میکند. از زمانهای بسیار دور انسان برای غلبه بر قهر طبیعت، انجام راحتتر و بهتر کارها و کسب رضایت بیشتر، به عنوان یک ضرورت به زندگی گروهی روی آورده است. زندگی گروهی به انسان احساس تعلق و امنیت و ارزشمندی میدهند. انسان همواره از بودن با اطرافیان و نزدیکان، احساس شادی میکرده و ناراحتیها و نگرانیهای خود را در جمع به فراموشی می سپرده است (شفیعآبادی، 1379).
تا سالهای اخیر بیشتر توجه معطوف به اثرات خارجی و فیزیکی روابط و مشارکتهای گروهی بوده است در حالیکه اهمیت و اثرات روانی آن بسیار مهمتر است. انسان به عنوان یک موجود اجتماعی محتاج است به تعلق، به مورد قبول واقع شدن، به ارزش یافتن و مورد طلب و خواست بودن به عبارت دیگر، سلامت روانی انسان بسته به روابط گروهی است (ثنایی، 1374).
اغلب گفته میشود که گروه درمانی با کار ژوزف پرات (1905)، پزشک آمریکایی شروع شده است که بیماران مبتلا به سل ریوی را با روش کلاسی درمان مینمود. معهذا کلاسهای پرات محدود به حمایت و آموزش بود (گلدر و همکاران، 1382).سپس لازل برای بررسی ارزش درمانی گروهها در بهبود بیماران روانی، به انجام پژوهشهایی اقدام کرد. او همچنین برای آموزش بیماران اسکیزوفرنیک بستری شده در بیمارستانها سخنرانیهایی ایراد کرد (شفیعآبادی، 1379). در سال 1919، کودی مارش روش های درمان گروهی را در بیماران روانی به کار برد(سادوک و سادوک،2005). مارش به همراه لازل از روشهای گروه درمانی در بیمارستانهای روانی استفاده کرد و برای ایجاد رابطه با بیماران از بحثهای گروهی و موسیقی و هنر بهره گرفت. مارش معتقد بود که در درمان باید از یک مجموعه افراد استفاده شود تا نتایج مطلوب حاصل گردد (شفیعآبادی، 1379).
پیشرو آشکارتر گروه درمانی کار مورینو یکی از اتباع رومانی است که قبل از مهاجرت به ایالات متحده در وین کار میکرد (گلدر و همکاران، 1382). وی در سال 1931 میلادی، واژه «گروه درمانی» و در سال 1932 میلادی «روان درمانی گروهی» را ارائه داد. در سال 1951 میلادی، اولین کمیته بینالمللی روان درمانی گروهی را تأسیس کرد. مورینو ضمن مخالفت با رفتارگرایی و روانکاوی، تحلیلهای فروید را کافی ندانست و از روش نمایش روانی و اجتماعی در درمان بیماران استفاده کرد (شفیعآبادی، 1379).
معهذا، ریشههای عمده گروه درمانی در درمان نوروز جنگ در دهه 1940 در بریتانیا بوده است (گلدر و همکاران ، 1382). در 1944 میلادی بر اثر گسترش علوم اجتماعی و تأسیس مرکز روابط انسانی در دانشگاه بوستون و افزایش سریع نوشتهها و تحقیقات درباره گروهها، کورت لوین پویایی گروه را با استفاده از نظریه میدانی مطرح ساخت. به نظر او هرگروه در هر لحظه از زمان یک میدان روانی خاص دارد که بر رفتار فرد اثر میگذارد. به نظر لوین کنشهای متقابل اعضای گروه موجب تحرک یا پویایی گروه میشود و اعضای گروه بر یکدیگر اثر میگذارند (شفیعآبادی، 1379).
اکرمن از گروه درمانی در حل مشکلات خانواده استفاده کرد. سپس ستیر از انجام گروه درمانی خانواده موفقیتهایی کسب کرد. درایکورز که از پیروان روانشناسی فردی آدلر است، از گروه درمانی در خانواده و مدرسه و مراکز تربیتی استفاده بسیار کرد. راجرز و پیروانش از تکنیکهای گروه درمانی در حل مشکلات مراجعان استفاده کردند. رفتارگرایان نیز به استفاده از گروه درمانی علاقه وافری نشان دادند و لازارس که از شاگردان ولپی بود، سهم مهمی در این توسعه به عهده دارد. سرانجام آنکه امروزه گروه درمانی یکی از روشهای متداول در درمان بیماران روانی در سرتاسر جهان است و درمانگران و مشاوران در موقعیتهای گوناگون از آن به وفور استفاده میکنند (شفیعآبادی، 1379).
به طور کلی ثنایی(1374) تاریخ معاصر روان درمانی و مشاوره گروهی را به دو دوره تقسیم نموده است. یکی از 1905 تا 1932 که با کارهای پرات آغاز و به مورینو ختم میشود و دیگری از آن تاریخ تا زمان حاضر که آن را دوره پیشرفت سریع و شکوفایی مشاوره و رواندرمانی گروهی تلقی مینماید.
عوامل درمانی در گروه درمانی:
درمانهای گروهی در عوامل مشترک بین تمام انواع درمانهای روانشناختی، یعنی گوش کردن و حرف زدن، تخلیه هیجانی، دادن اطلاعات، ارائه دلیل منطقی، بازسازی روحیه و تلقین سهیم هستند. در درمان گروهی عوامل دیگری وجود دارد که در درمانهای انفرادی وجود ندارد اما بین همه انواع گروه درمانیها مشترک است:
ـ همگانی شدن (شریک شدن در تجربه) : به بیماران کمک میکند که دریابند تنها نیستند و دیگران هم تجارب و مسائل مشابهی دارند. شنیدن از زبان بیماران دیگر که آنها نیز تجارب و مسائل مشابهی داشتهاند، غالباً متقاعدکنندهتر و مفیدتر از اطمینانبخشی درمانگر در این مورد است.
_ نوع دوستی (حمایت کردن اعضا گروه و حمایت شدن از جانب آنها): حمایت از دیگران موجب بالا رفتن احترام به نفس شخص حمایت کننده و نیز کمک به دریافتکننده حمایت میگردد. حمایت متقابل یکی از عواملی است که به داشتن احساس تعلق به گروه میانجامد.
ـ وابستگی به گروه: احساس تعلق به گروه مخصوصاً برای بیمارانی که قبلاً احساس انزوا میکردهاند مفید است. وابستگی گروهی میتواند گروه را به هنگام خطر گسستگی آن تحت تأثیر مسائل، حفظ کند.
ـ اجتماعی شدن: به کسب مهارتهای اجتماعی در گروه از طریق اشارات و واکنشهای اعضا در مورد رفتار یک عضو اطلاق میشود. اعضا میتوانند رفتارهای اجتماعی تازه را در سایه امنیت گروه آزمایش کنند.
ـ تقلید : به یادگیری از طریق مشاهده و انتخاب رفتارهای اعضا دیگر گروه اطلاق میشود. اگر گروه به خوبی اداره شود، بیماران رفتارهای انطباقی سایر اعضا را تقلید میکنند؛ اگر به خوبی اداره نشود ممکن است رفتارهای غیرانطباقی دیگران نظیر ابراز هیجان فوقالعاده، حالت دفاعی بیجا، یا صحبت به گونهای که توجه را از مسائل هیجانی خود آنها دور کند تقلید میشود.
ـ یادگیری بین فردی: به یادگیری از طریق تعامل در گروه و آزمایش راههای تازه اطلاق میشود. یادگیری بین فردی جزئی مهم از گروه درمانی است.
ـ باز پسگیری گروه خانوادگی: با پیشرفت گروه، تعامل به طور فزاینده غیر واقعگرایانه و مبتنی بر روابط قبلی بین بیماران و والدین و همشیرهای آنان میگردد. این انتقال گروهی بالاخره در تمام گروهها پدید میآید؛از انتقال در درمان، مخصوصاً درمان مبتنی بر روانکاوی، استفاده میشود (گلدر و همکاران ، 1382).
یالوم (1975؛به نقل از فیرس و ترال،1383) نیز مجموعه ای از عوامل درمان بخش مشابهی را ذکر می کند شامل : انتقال اطلاعات، امیدوار شدن،همگانی بودن، نوع دوستی، یادگیری میان فردی، تقلید، بازپیدایی اصلاحی خانواده اولیه، تخلیه هیجانی و انسجام گروه.
ثنایی (1374) عوامل درمانی را در روان درمانی گروهی، 11 مقوله عمده زیر میشمارد:
1ـ ایجاد امید، 2ـ عمومیت، 3ـ انتقال اطلاعات، 4ـ نوعدوستی، 5ـ مرور تصحیحی گروه اولیه خانواده، 6ـ رشد مهارتهای اجتماعی، 7ـ رفتار تقلیدی، 8 ـ یادگیری همنشینانه، 9ـ همبستگی گروهی، 10ـ تخلیه روانی، 11ـ عوامل وجودی (اگزیستانسیالیستی).
بدیهی است که این عوامل در عمل منفک از هم نیستند و هیچکدام به تنهایی عمل نمیکنند. اگرچه هریک از این عوامل را در هر گروه درمانی میتوان یافت، معهذا تداخل آنها از گروهی به گروه دیگر میتواند بسیار متفاوت باشد (ثنایی، 1374).
سادوک(1379) نیز بیست عامل درمانی را در روان درمانی گروهی ذکر میکند شامل: تخلیه هیجانی، پذیرش، فداکاری، پالایش، پیوستگی، اعتباریابی وفاقی، تسرّی، تجربه خانوادگی، همدلی، همانندسازی، تقلید، بینش، تزریق امید، تعامل، تعبیر، یادگیری، واقعیتسنجی، انتقال، عمومیت دادن، تهویه (خودگشایی).
ساختار و سازمان گروه:
....
بخشی از فهرست مطالب مقاله اختلالات خلقی
مقدمه
تاریخچه:
طبقهبندی بر اساس سیر بیماری، اختلالات یک قطبی و دوقطبی
همهگیر شناسی اختلالهای خلقی
عوامل اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی
تاریخچه خانوادگی:
دورههای خلق
دوره آمیخته:
اختلالات دو قطبی:
سیر و پیشآگاهی:
الگوی خانوادگی:
تشخیص افتراقی:
اختلال دو قطبیII:
سببشناسی
عوامل زیستشناختی
ـ آمینهای بیوژنیک
- نظم عصبی ـ غددی
-مطالعات خانوادگی
رویدادهای زندگی و استرس محیطی
خانواده و تجارب اوایل زندگی
عوامل روانپویشی در مانیا:
تئوری شناختی
درمان دارویی:
اختلال دو قطبی I:
درمان های روانی – اجتماعی
طبقهبندی درمانهای روانشناختی
دانلود تحقیق اختلالات خلقی