لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه64
چکیده 1
تعریف مقتضیات زمان 2
قلمرو قوانین اسلام و ملاک تغییر و ثبات آنها 3
انواع نیازها 5
نظریه ربط متغیر به ثابت 6
تعریف اجتهاد و اقسام آن 7
اجتهاد و بدعت 8
نسبیت اجتهاد 9
ابهامات نظریه ربط احکام متغیر به قواعد ثابت 10
دین و ایدئولوژی 12
انواع ایدئولوژی 14
ایدئولوژی و جهانبینی 15
ضرورت ایدئولوژی دینی 17
منابع مقاله 34
نیروی محرکه از تاریخ دیدگاه شهید مطهری
چکیده:
زندگی بشر، همواره رو به تکامل و توسعه مادی است. این پیشرفت ظاهری، در مسائل فرهنگی نیز، نقش آفرین است. صرف نظر از این که پیشرفت مادی بشر، دیدگاههای جدیدی را برای او به ارمغان میآورد، ابزار توسعه، خود لوازم و عوارضی دارد که باید در ترازوی فرهنگ صحیح قرار گیرد.
اندیشمندان اسلامی معتقدند دین اسلام از پویایی و تحرک، برخوردار است و برای مسائل جدید نیز نسخه پیچیده است.
1ـ طرح مسأله و جایگاه علمی آن
در ابتدا به طرح مسأله که خود نیمی از جواب را تشکیل میدهد، میپردازیم. این پرسش در واقع یک پارادوکسی است که به این صورت مطرح میشود: ما دین اسلام را به عنوان راهنمایی در زندگی و حیات بشری معرفی میکنیم و دو عنصر جاودانگی و خاتمیّت دین که از ویژگیهای آن شمرده میشود، به ثبات و نامتغیر بودن آن حکم میکند و از طرف دیگر لازمه حیات دنیوی آدمیان تغیّر و سیلان میباشد. تلفیق بین این دو گزاره چگونه امکان دارد؛ به بیان دیگر با تحول دائمی اوضاع زمانه، اسلام چگونه میتواند جوابگوی مسائل پیچیده و دائما متحول، آن هم مباحث مهمّی چون مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی باشد. آیا ضوابط و مقررات 1400 سال پیش قادر به رویارویی با این مسائل هستند؟
قبل از ذکر پاسخ استاد مطهری به این پرسش، یادآوری نکته مهمی ضروری مینماید که این
مسأله و پرسش جزو مسائل کدام علم است و چه علمی عهدهدار حل آن میباشد؟ اجمالاً جواب این است که این مسأله چند شکل دارد: از این جهت، که با بحث خاتمیت دین اسلام ارتباط دارد، در علم کلام مطرح است و از آن نظر که با مسأله قلمرو دین و انتظار بشر از دین مربوط است در فلسفه دین از آن بحث میشود و از جهات دیگر به فلسفه حقوق و فقه و معرفت دینی مرتبط است.
2ـ تعریف مقتضیات زمان
استاد برای روشن شدن این بحث، مبادی تصوری آن را توضیح میدهد تا محل نزاع، بخوبی آشکار شود؛ یکی از آن مبادی تصوّر این بحث، اصطلاح مقتضیات زمان است. ایشان در این باره میفرماید:
«مقتضیات زمان یعنی مقتضیات محیط و اجتماع و زندگی بشر، به حکم این که به نیروی عقل و ابتکار و اختیار مجهّز است و تمایل به زندگی بهتر دارد پیوسته افکار و اندیشهها و عوامل و وسائل بهتری برای رفع احتیاجات اقتصادی و اجتماعی و معنوی خود وارد زندگی میکند. ورود عوامل و وسائل کاملتر و بهتر خود به خود سبب میشود که عوامل کهنه و ناقصتر جای خود را به اینها بدهند و انسان به عوامل جدید و نیازمندیهای خاص آنها وابستگی پیدا کند. وابستگی بشر به یک سلسله احتیاجات مادی و معنوی و تغییر دائمی عوامل و وسائل رفعکننده این احتیاجات و کاملتر و بهتر شدن دائمی آنها که به نوبه خود یک سلسله احتیاجات جدید نیز به وجود
تحقیق در مورد مقتضیات زمان