فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله سامانیان

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله سامانیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 


پیشینه ی مختصری از سامانیان
سامانیان که منسوب به سامان خداة، دهقانی زرتشتی از نواحی بلخ و به قولی سمرقند و مالک قریه سامان در آن نواحی بودند، از زمان خلافت مأمون در خراسان، یعنی اندک مدتی پیش از روی کار آمدن طاهریان، در قسمتی از ماوراء النهر حکومتهای مستقل کوچکی را که به حکم خلیفه به آنها واگذار شده بود، به عهده داشتند. آنها نسب خود را - به دنبال به دست گرفتن قدرت - به بهرام چوبینه، سردار معروف عهد ساسانیان می‏رساندند.
روی کار آمدن سامانیان
انقراض حکومت طاهریان و ضعف و فترت تدریجی که از غلبه ترکان در دستگاه خلافت پدید آمد، سرزمینهای شرقی خلافت را از نفوذ خلیفه و از امکان اعمال قدرت عملی او آزاد کرد. در چنین ایمنی و فراغی که به ویژه دوری از بغداد آن را بی دغدغه می‏ساخت، ولایت ماوراءالنهر که از عهد طاهریان یا پیش از آن به سامانیان واگذار شده بود، تحت رهبری امیران این خاندان، مرکز یک دولت قدرتمند شد و خراسان و ری، و مدتی هم، جرجان، طبرستان، و سیستان، از جانب خلیفه یا به حکم استیلاء و غلبه، ضمیمه قلمرو آنها شد. با آن که استیلای این خاندان بر جرجان، طبرستان و سیستان مستمر نبود و چندان دوام نداشت،ولی خراسان و ماوراء النهر در بخش عمده دوره امارت سامانیان، از مداخله مستقیم عمال خلیفه آزاد ماند و باقی مانده دنیای باستانی ایران، در شکل اسلامی خود، در تمام این نواحی، حیاتی تازه یافت.
اوضاع قلمرو خلافت در دوره ی سامانیان
مؤسس این سلسله، نصر اول و عده‏ای از فرمانروایان برجسته آن، توانسته بودند دورانی از آرامش نسبی را برای ایرانیان فراهم آورند، ولی البته همه آنان چنان نبودند و همیشه نیز چنان نگذشت. ثبات این سرزمین با کوششهایی که توسط مرداویج زیاری برای بازگرداندن شیوه ی حکومت ایران پیش از اسلام صورت گرفت و همچنین با افراط کاریهای دینی پادشاه با شکوه سامانی، نصر دوم ، که در اواخر زندگی خود به مذهب اسماعیلی گرویده بود و از این راه خود را با دستگاه خلافت درگیر کرده بود، در صورتی که این دستگاه در حقیقت تکیه گاه عمده این سلسله به شمار می‏رفت.
با وجود این، حتی پیش از آن که نشانه های سقوط سامانیان در نتیجه کشمکشهای ایشان با خاندانهای زمیندار و با نفوذ یعنی «دهقانان» و خاندانهای مأموران رسمی و نیز در نتیجه نزاعهای داخلی و بالاخره توسعه قدرت آل بویه در باختر و جنوب باختری ایران ، آشکار شود، تحولی در نوار غربی منطقه نفوذ سامانیان حاصل شد که چهره جهان اسلامی را از سده پنجم هجری / یازدهم میلادی به بعد کاملاً تغییر داد. مدت درازی مجاهدان در راه ایمان، بار جنگهای دفاعی را در مرزهای امپراتوری بیزانیس بر دوش داشتند و تقریباً همه ساله با هجومهایی که به «حمله‏های تابستانی» معروف شده بود، در سرزمینهای آل بویه پیشروی می‏کردند، ولی هیچ پیشرفت بزرگی عاید مردم ارتدوکس مذهب آناتولی، نمی‏شد. در ماوراءالنهر و کناره دره فرغانه نیز با همسایگان غیر مسلمان زد و خوردی صورت می‏گرفت. که از این میان تنها بهره عمده‏ای که در مبارزه سامانیان با همسایگانشان ، قَرَه خانیان یا ایلکخانان ، نصیب ایشان شد، تسخیر طراز «تلاس» در 280 ق / 893 م بود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 6   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سامانیان

دانلود مقاله دامداری

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله دامداری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 مقدمه
سالانه میلیاردها ریال بهای درمان وتلفات دامها براثر بیماریها پرداخته میشود وآنچه بایستی سودعاید تولیدکنندگان بشود براثرعدم توجه به بهداشت وپیشگیری ازدست میدهند.
بسیاری از تولیدکنندگان توانائی دور نگهداشتن عوامل بیماریزا را از گله دارند. در صورتیکه ممکن است گله عاری از بیماریها و پاک باشد، راههای بسیاری برای جلوگیری از ورود عوامل بیماریزا به محیط زندگی دامها وجود دارد.
نبود بیماری در یک گله دلیل سلامتی آنها نیست چه بسا آتشی در زیر خاکستر نهفته باشد و هر لحظه ممکن است مخاطراتی بهداشت دامداری را تهدید کند.
درمان و کنترل بیماری با تجویز دارو و تزریقات بطور مداوم هزینه زیادی را می طلبد و اقتصادی نیست، همچنین خساراتی را نیز بدنبال دارد از جمله کاهش شیر و گوشت در اثر مصرف دارو و استرس ناشی از مواد شیمیائی بعلاوه تا مدتی دارو و مواد شیمیائی در شیر و گوشت باقی می ماند که بایستی از مصرف شیر و گوشت در این مدت پرهیز کرد.
پیشگیری با روش جدید که دنیای امروز آنرا بنام امنیت زیستی می شناسد، مقرون بصرفه تر از تحمل مخارج درمان و تجویز دارو می باشد. این روش امروزی شامل بهسازی محیط، رعایت بهداشت و مدیریت صحیح در تغذیه و نگهداری دام است. استفاده از روش امنیت زیستی نزدیکترین و با صرفه ترین راه مبارزه با بیماریهاست و قدرت تولید را افزایش میدهد. بکارگیری تدابیرو راهکارهای صحیح بهداشتی پوشش مناسبی در جهت امنیت تولید است. این تدابیر و راهکارها را امنیت زیستی می نامند.
امنیت زیستی چیست ؟
امنیت زیستی ا ز دو کلمه امنیت یعنی در امان بودن و زیست یعنی زندگی کردن تشکیل شده است و اصطلاحاً میتوان آنرا به خوب زندگی کردن تعریف کرد.
امنیت زیستی عبارت است از تمامی قدمهائی که باید در جهت حفاظت از موجودات زنده در برابر مخاطرات (بیماریها و حوادث) برداشته شود. و بعبارتی شیوه ای از پیشگیری است که نقش موثری در تامین سلامت آنها دارد. این روش پیشگیری مسلماً مقرون بصرفه تر، موثرتر و بهتر از درمان است.
راههای رسیدن به امنیت زیستی
راههای رسیدن به امنیت زیستی شامل اقداماتی است که رعایت آنها منجر به پیشگیری از مخاطرات ناشی از حوادث و نفوذ عوامل بیماریزا می شود وعبارتند از:
• طراحی محیط امن و مناسب
• تهیه دام و علوفه از محل غیر آلوده
• کنترل جریانات ورود و خروج
• رفع آلودگی ها، شستشو، ضدعفونی و سمپاشی
• جداسازی و نگهداری دامها بر حسب سن و شرایط تولید
• بهداشت کنترل و پیشگیری
طراحی محیط امن و مناسب:
بمنظور جلوگیری از دسترسی افراد و نفوذ عوامل بیماریزا و رفت و آمدهای وسائل نقلیه محل احداث تاسیسات بایستی حداقل در فاصله 3 کیلومتری از حوزه شهر و شهرنشینی احداث شود. همچنین خارج از محدوده بخشها و دهستان و روستاها باشد.
محل احداث دامداری بایستی با فاصله مناسب از دامداریهای مشابه (500مترتا 250متر) و حداقل در فاصله یک کیلومتری کشتارگاهها باشد.
محل احداث دامداری از کارخانجات فرآوری گوشت، پوست و فرآوری مواد خام دامی و مراکز جمع آوری شیر بایستی حداقل 500 متر فاصله داشته باشد.
محل احداث دامداری از جاده های اصلی و پر رفت و آمد بایستی حداقل 150 متر فاصله داشته باشد.
دامداری نبایستی در مسیر رودخانه و مناطق سیل خیز و در مسیر باد های فصلی ساخته شود.
محل احداث دامداری نبایستی در مسیر تردد دام روستایی و عشایری که به چراگاهها میبرند باشد بخصوص وسایل نقلیه حمل دام و طیور نبایستی از کنار این تاسیسات عبور داده شوند.
از آنجائیکه حیوانات وحشی در محیط خود زندگی آزادی دارند و اغلب ممکن است حامل و ناقل عوامل بیماریزا باشند بمنظور جلوگیری از نفوذ حیوانات و کنترل آنها ضرورت دارد در اطراف تاسیسات دامداری حصارکشی مناسب و بلند احداث شود
دیواره ها نبایستی دارای شکاف و روزنه برای نفوذ و یا لانه گذاری موجودات مضر مانند روباه، شغال، موش صحرائی و حشرات باشد، ضمناً قابل شستشو و ضدعفونی باشد یک مثل قدیمی گفته شده که بهترین همسایه شما دیوار بلند شماست که شمارا درمقابل بلایا نگهداری میکند بنابراین دیوار بلند شمارا در مقابل همسایه بد محافطت میکند.
خانه کارگری و دفتر کار مدیر و اتاق تعویض لباس و حمام از تاسیسات اصطبل ها و محل شیر دوشی بایستی فاصله داشته باشد.
برای جلوگیری از ورود بیماری از طریق دامهای تهیه شده و خریداری شده از مناطق دیگر بایستی اصطبل قرنطینه جدا از سایر اصطبل ها باشد این فاصله حد اقل صد یارد میباشد.
برای پیشگیری از مخاطرات دامهای جوان و مسن و سنگین و بر حسب نوع تولید وسن تاسیسات نگهداری هر یک بایستی بشرح زیر باشد
- سالن نگهداری گوساله های نوزاد و شیرخوار تا 4 ماهگی
- اصطبل نگهداری گوساله های 4 تا 6 ماهه
- اصطبل نگهداری تلیسه و دامهای جوان و دامهای آبستن-اصطبل دامهای خشک
- اصطبل نگهداری دامهای شیرده
- سالن زانشگاه
- سالن بیمارستان جهت نگهداری دامهای بیمار
بنابراین بایستی محل نگهداری دامها بر حسب سن و شرایط تولید و شرایط بیماری بصورت بالا تفکیک شده باشد. بمنظور جلوگیری از ورود عوامل بیماریزا توسط کامیون ها و وسایل نقلیه و وارد شوندگان به دامداری حوضچه ای در درب ورودی هم عرض با درب ورودی و بطول 4 متر و عمق 25 سانتی متر احداث می شود. این حوضچه همیشه بایستی دارای آب همراه با مواد ضدعفونی باشد.
تهیه دام و علوفه از محل غیرآلوده:
در تهیه و خرید دام بایستی دقت شود چرا که اگر دام از مناطق آلوده به بیماریهای واگیر خریداری شود دامدار بدست خود بیماری را وارد دامداری و منطقه کرده است. دراین مورد بایستی با هماهنگی دامپزشکی محل و با مجوز بهداشتی دام را از محلی که بیماری وجود ندارد تهیه نمائید. بعلاوه دام خریداری شده را بایستی بمدت 21 روز در سالن قرنطینه نگهداری و توسط دامپزشک معاینات و معالجات لازم و واکسن های مورد نیاز را تزریق کند در صورتیکه در این مدت بیماری نشان نداد دام را با سایر دامهای هم سن مخلوط کنند.
علوفه و غذای دام بایستی از محلی مناسب و شناخته شده و غیرآلوده به بیماری، تهیه شود. از خرید علوفه کپک زده و سمپاشی شده خودداری شود.
آب آشامیدنی و مورد مصرف دامداری بایستی از نظر میزان سختی و یا سنگینی آزمایش شود تا مناسب آشامیدن باشد. ضمناً از نظر آلودگی مرتباً آزمایش و میزان وجود آلودگی آن بایستی بررسی و قابل شرب باشد.

کنترل جریانات ورود و خروج:
افرادیکه در به خطر افتادن امنیت زیستی یک دامداری مسئولند عبارتند از:
• مدیر دامداری یا صاحب دامداری
• کارگران دامداری
• دامپزشک و کارکنان دامپزشکی و دامپروری
• شیر جمع کن ها
• دلالان خرید و فروش دام
• افراد متفرقه و دوستان و آشنایان و خانواده های صاحب دامداری و کارگران

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله دامداری

دانلودمقاله ارسطو Aristoteles

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله ارسطو Aristoteles دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


زمستان 1383
دوم ماه اکتبر مصادف با مرگ ارسطو است که به علت ابتلا به بیماری یبوست در سن ٦٢ سالگی چشم از جهان فروبست. اما اندیشه‌ها و زندگی وی به دلیل نفوذ و تاثیر همواره زنده آن بر دنیای اندیشه و ادبیات همچنان روز آمد بشمار میاید و مورد علاقه و بحث متفکران و دانش پژوهان قرار دارد.

دوم ماه اکتبر مصادف با مرگ ارسطو است که به علت ابتلا به بیماری یبوست در سن ٦٢ سالگی چشم از جهان فروبست. اما اندیشه‌ها و زندگی وی به دلیل نفوذ و تاثیر همواره زنده آن بر دنیای اندیشه و ادبیات همچنان روز آمد بشمار میاید و مورد علاقه و بحث متفکران و دانش پژوهان قرار دارد. اکثر مراکز معتبر آدکادمیک و فکری دنیای امروز، کم و بیش اتفاق نظر دارند که در میان نخبگان و اندیشه پردازان بزرگ تاریخ جهان پنچ تن از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای در شکل دادن به اندیشه و معرفت کنونی جهان برخوردارند. ارسطو بعنوان پدر علوم منطق ، نجوم ، شعر، ادبیات ، سیاست و زیست شناسی در راس آنها قرار دارد. چهار متفکر و اندیشمند دیگر این لیست پنج نفره به ترتیب عبارتند از: افلاطون ، کانت ، نیچه و ویتگشتاین.

 

پدر ارسطو پزشک بود. تربیت ارسطو در خانواده یک پزشک ، روحیه و ذهنیت او را شکل داد. از اینرو ارسطو علاوه بر مسایل فلسفی به مطالعه ارگانیسم موجودات زنده ، بیولوژی و طبیعت نیز می‌پرداخت. لذا ارسطو را میتوان نه تنها آخرین فیلسوف بزرگ دوران باستان بلکه اولین زیست شناس جهان نیز دانست. اگر افلاطون تنها عقل خود را در کار فکری بکار میبرد، ارسطو علاوه بر عقل ، تجربه و احساس خود را نیز مورد استفاده قرار داد. به همین دلیل ارسطو نقش مهمی در آفرینش واژه‌ها و مفاهیم تازه علمی و نیز معماری یک سیستم علمی بازی کرد. ارسطو در تمامی علوم زمان خود چیره بود. به همین دلیل او توانست همه دانستنی‌ها و علوم قبل از خود را جمع آوری ، مطالعه و طبقه بندی کند. این کار ارسطو کمک بزرگی به خود او بعنوان فیلسوف ، منطق دان و عالم امور طبیعی و اجتماعی کرد و همچنین کمک بزرگی به تکامل دانش بشری و سیستماتیزه کردن آن نمود. علاوه بر اینها ارسطو نویسنده‌ای چیره دست بود که نه تنها در باره مسایل دشوار فلسفی بلکه درباره زندگی روزمره و مسایل جاری مردم از طنز و فکاهی گرفته تا مسائل زناشویی و سکس نیز صاحب نظر بود و می‌نوشت. او همچنین یک شاعر، نمایشنامه پرداز و تراژدی نویس هم بود. ارسطو درباره تراژدی می‌نویسد: ‌«تراژدی برشی از زندگی و سرنوشت هر فرد انسانی است‌». از دید ارسطو شرایط یک ازدواج موفق و ایده آل آن است که مرد ٣٤ ساله و زن ١٨ ساله باشد. ارسطو نزدیک به ٢٠ سال یکی از شاگردان افلاطون در آکادمی بود و استاد او را با ‌«هوش ترین و ذکاوتمند ترین دانشجوی آکادمی» میدانست. ارسطو از اهالی آتن نبود بلکه از مقدونیه آمده بود و هنگامی تحصیل در آکادمی را شروع کرد که تنها ١٧ سال و استاد او افلاطون ٦١ سال داشت. ارسطو با وجود آنکه جوانترین چهره آکادمی بود بسرعت ترقی کرد و استعداد شگرفی از خود نشان داد و بزودی از چهره‌های برجسته آکادمی گردید. اما یکی از سنت‌های دیرین آکادمی آن بود که تنها یکی از اهالی آتن میتوانست ریاست آنرا عهده دار شود، لذا پس از مرگ افلاطون با وجود اینکه در شایستگی و توانایی ارسطو برای جانشینی او تردیدی وجود نداشت ، اما این مقام به او تعلق نگرفت و ارسطو بعنوان اعتراض ، آکادمی و نیز شهر آتن را ترک کرد. ارسطو طی چند سال معلم ویژه اسکندر کبیر ( آلکساندر) پادشاه معروف مقدونیه نیز بود.

 

استاد ارسطو، افلاطون همه آنچه را که در طبیعت موجود است زاده ذهن آدمی میدانست و بر این باور بود که یک چیز جاودان و تغییرناپذیر که آنرا ‌«ایده کامل‌» می‌نامید در فراسوی جهان هستی قرار دارد و آنچه ما از طبیعت می‌بینیم فاقد یک واقعیت عینی و تنها انعکاس و جزء ناچیزی از آن ‌«ایده کامل‌» است. اما ارسطو این نظریه افلاطون را مورد نقد و پرسش جدی قرار داد و بدلیل تسلط بر علوم طبیعی به این نتیجه رسید که برخلاف تصور افلاطون آنچه ما می‌بینیم خود انعکاسی از واقعیت بیرونی است. بعبارت دیگر دنیای واقعی همین دنیای بیرونی است و چیزی بنام ‌«ایده کامل‌» نیز ساخته ذهن آدمی است. این نظریه ارسطو تنها یک انتقاد از اندیشه افلاطون نبود بلکه یک پایه نظری و فلسفی مهم برای درک جهان هستی بشمار می‌رفت. ارسطو تاکید کرد که تنها آن چیزهایی که در روح انسان موجود است میتواند در آگاهی یعنی مخزن گوش و چشم آدمی موجود باشد.

 

نظم ، پرکاری و دانش طبیعی ارسطو به او امکان داد که در چند مورد دیگر دست به نوآوریهای مهم فکری بزند. ارسطو نخستین متفکری بود که طبقه بندی علوم را باب کرد و با استدلال اثبات کرد که جانوران ، گیاهان و انسانها هر یک دارای مختصات مربوط به خود هستند و برای پژوهش در باره هر یک ابتدا باید آگاهیهای هر یک از گروههای زیستی را بطور جداگانه طبقه بندی کرد. ارسطو با کاربرد این شیوه توانست روند فکر و دانش را گام مهمی به جلو ببرد. ارسطو نخستین کسی است که شیوه پژوهش منظمی برای کسب شناخت و علم را مطرح کرد. بعقیده ارسطو کسب دانش و شناخت از سه مرحله مختلف تشکیل میشود: گام نخست جمع آوری داده‌ها درباره موضوع مورد بررسی است. گام دوم منظم کردن و طبقه بندی کردن داده‌ها بر حسب موضوع است. گام سوم جمع بندی و نتیجه گیری از داده‌های طبقه بندی شده است. ارسطو بدلیل تسلط ویژه بر طبقه بدنی کردن علوم ، بنیانگذار منطق بعنوان علم نیز می‌باشد.

 

ارسطو با طبقه بندی مفاهیم و مسائل مختلف و قوانین ناظر بر هر یک در حقیقت پایه ریز علم منطق نیز گردید وچارچوبهای خاصی برای مطالعه هر موضوع ابداع کرد. بعنوان مثال او می‌گفت که: ١_اگر از این تعریف شروع کنیم که همه موجودات زنده مردنی هستند؛ و سپس ٢_ تعریف دوم را پیش بکشیم که هرمس (نام سگ) یک جاندار است؛ ٣_آنگاه میتوان به یک نتیجه جالب دست یافت که هرمس مردنی است. در حقیقت ارسطو رابطه و نسبت دو مفهوم ‌«موجود زنده‌» و ‌«مردن‌» را به کمک علم منطق تبیین می‌کند.

 

ارسطو علوم گوناگون را به چند دسته تقسیم کرد: علوم نظری مانند فیزیک و شیمی که قوانین آن از سوی انسان قابل اثر گذاری نیست اما قابل کشف است. بعنوان مثال اینکه حاصل دو ضربدر دو چهار میشود، از سوی انسان غیر قابل اثرگذاری است. دسته دوم علوم عملی اند که شامل سیاست و رفتار انسان و نهادهای اجتماعی میشوند. این دسته علوم عملی مانند سیاست از سوی انسان و عقل و رفتار او قابل اثر گذاری و تغییر و تحول اند. بنابراین سیاست از نگاه ارسطو اساسا موضوعی عملی و پراگماتیستی است و حوزه مستقلی نسبت به نظریه پردازی سیاسی دارد و موفقیت در آن منوط به داشتن خواص و ویژگیهایی شخصیتی و روحی معینی است که فرصت شناسی و تصمیم گیری به موقع و استفاده از لحظه از جمله آنهاست.

 

از ١٧٠ نوشته ارسطو تنها ٤٧ نوشته باقی است که اکثر آنها یادداشتها و طرح عمومی سخنرانی‌ها و مطالب تدریس او به دانشجویانش را باز می‌تاباند. بقیه آثار او در طول زمان از بین رفته است. اینرا نیز باید دانست که در دوران آنتیک ، فلسفه ، علمی شفاهی بود و نوشتن و انتشار کتب فلسفی و علمی چندان رایج نبود.

 

ارسطو از پرنفوذترین فلاسفه غرب است. اندیشه‌ها و آموزه‌های فلسفی ، پزشکی ، نجوم و منطق او در سراسر قرون وسطی همچون آیات مقدس مورد احترام محافل علمی اروپا قرار داشت. پس از مرگ جانخراش سقراط که با براه افتادن یک موج انتقام همراه بود، ارسطو نیز بیم آن داشت که جانش مورد تهدید قرار گیرد. مدت کوتاهی پس از آن از پای در آمد.

 

باید تاکید کرد که پرسشهایی که ارسطو را به تکاپو برانگیخت ، گرچه در طول قرنها با پاسخ‌های متفاوتی روبرو شده است اما همچنان مطرح اند. تلقی درباره انسان ، زن ، خوشبختی ، اخلاق و مذهب ، نوع حکومت مطلوب یا نامطلوب ، قدرت و مختصات حکومت و نسبت آن با شهروندان ، رابطه قدرت با اخلاق و حقانیت سیاسی. اینها از مهمترین پرسشهای فلسفه طی ٢٥ قرن بوده است. ارسطو در آثار خود همه این پرسشها را مورد بحث و بررسی قرار داده است.

 


تلقی از انسان
ارسطو بر این باور است که آدمی موجودی اجتماعی است ، اما دارای سه روح یا خواص جداگانه است: روح گیاهی ، روح حیوانی و روح عقلایی. انسان خوشبخت از دیدگاه ارسطو کسی است که هر سه این خواص را بکار برد. او بر این باور است که سه نوع خوشبختی وجود دارد: اول یک زندگی سرشار از سرگرمی و لذت جویی ، دوم یک زندگی که انسان در آن آزاد و مستقل است و سومین نوع خوشبختی غوطه خوردن در پهنه فلسفه و پژوهش و تفکر است. ارسطو آنگاه نتیجه می‌گیرد که برای یک زندگی پر معنا و به مفهوم واقعی خوشبخت باید هر سه نوع این خوشبختی‌ها در کنار هم در زندگی انسان وجود داشته باشد. بنابراین ارسطو هرگونه یکسونگری را مورد انتقاد قرار میدهد و می‌گوید آنکس که فقط به بدن و لذتهای مادی می‌اندیشد، یکسو نگر است و آنکس نیز که فقط در دنیای فکر و تعمق و اندیشه است او هم به نوبه خود یکسو نگر است. بنابراین خوشبختی واقعی از اعتدال و آمیزش همه انواع خوشبختی‌ها و لذت‌ها و کنار گذاردن یکسونگری بدست میاید. از نگاه ارسطو داشتن اوقات فراغت که لازمه تفکر و کنجکاوی و مطالعه است ، اهمیت زیادی در تکامل فکری و معنوی انسان دارد. لذا او تاکید می‌کند که فقرا و بطور کلی همه کسانی که فاقد اوقات فراغت کافی اند، امکان تکامل و رشد فکری را ندارند.

 

ارسطو دو نوع فضیلت را در نزد آدمی مد نظر قرار میدهد: نخست فضیلت شخصیتی که جنبه بازشناسنده یا خصلتی Characteristic دارد و منظور از آن تمایز میان خوب و بد در رفتار انسان است. به باور ارسطو مهمترین فضیلت خصلتی آدمی رعایت اعتدال و پرهیز از تندر روی و افراط گرایی در اندیشه و رفتار و منش است. بنابراین ارسطو افراط گرایی را رذالت و اعتدال را فضیلت می‌شمرد و همواره توصیه می‌کند که رویکرد میانه و میانه روی در میان دو سر افراط و تفریط موجب موفقیت و پیروزی و اصولا از نظر هنجاری بهترین رویکرد و بهترین انتخاب ممکن است. دو خصوصیت منفی اکثر انسانها از دید ارسطو که دو سر تند روی را تشکیل میدهند عبارتند از حسادت و خوشحالی از شکست دیگران می‌باشند. همچنین ارسطو از دو خصوصیت منفی دیگر انسانی یعنی فروتنی و تواضع زیاد و نیز روحیه تهاجمی یاد می‌کند. ارسطو اما در برابر خصایل منفی فوق ، دژمناکی و برخورندگی معتدل Indignation و نیز بخود مفتخر بودن را بعنوان نمونه یک خصلت خوب و میانه روانه انسانی پیش می‌کشد.

 

دومین فضیلت از دیدگاه ارسطو جنبه روشنفکری دارد و مراد او دغدغه و دلمشغولی ذهنی انسان است. ارسطو از چهار نوع علم سخن می‌گوید. علوم اثباتی ، علوم تکنیکی ، علوم اخلاقی و علوم عملی. علوم اثباتی بنا به عقیده ارسطو از سوی انسان غیر قابل اثر گذاری می‌باشند، مانند ریاضیات. علوم تکنیکی که توانایی انسان در این زمینه مانند مجسمه سازی و مهارتهای دستی و فنی به مهارت و چیره دستی انسان بستگی دارند. علوم اخلاقی که به اندیشه و منش و رفتار انسان می‌پردازد. ارسطو تاکید می‌کند که رفتار انسان امری یکبار برای همیشه و ذاتی نیست بلکه به هوشیاری و تمرین و استمرار و آموزش نیاز دارد و در اثر آموزش و تکرار قابل بهبود و تغییر است. چهارم علوم عملی که در راس آنها سیاست قرار دارد. ارسطو بر این باور است که فعالیت در پهنه سیاست و دغدغه‌های سیاسی از بهترین فضایل موجود و ممکن بشری است.

 

ارسطو در رساله معروف خود بنام ‌«درباره شعر‌» Poetik اولین متفکری است که انواع آفرینش‌های ادبی و هنری را مورد بحث قرار داد و به این نتیجه گیری مهم رسید که یک اثر ادبی و هنری اگر خوب باشد و بخواهد ماندگار شود باید کثرت در عین وحدت داشته باشد. منظور ارسطو از طرح کثرت در وحدت این است که یک اثر ادبی مهم باید از یک وحدت درونی برخوردار باشد و یک کثرت فکر و اندیشه در آن موجود باشد و با وجود طرح مسایل گوناگون باید از یک وحدت درونی نیز برخوردار باشد تا مهر اندیشه و سبک خالق اثر را بر آن حک کند. پس از ارسطو مفسرین او بر این باورند که این یک رساله زیبایی شناسی و نخستین رساله زیبایی شناسی در تاریخ جهان است. مفهوم وحدت در کثرت یکی از مفاهیم جاودانی پهنه اندیشه و ادبیات بوده است.

 

چهار استراتژی برای دستیابی به خوشبختی
ارسطو درباره خوشبختی انسان تعمق و تامل بسیار کرد و انواع کوششهای انسان برای دستیابی به سعادت و رفاه بیشتر را مورد مطالعه جدی قرار داد. ارسطو پس از این تاملات بر این باور دست یافت که انسانها بطور کلی چهار استراتژی در زندگی بر می‌گزینند و هر استراتژی بیانگر ارزش و هدف معینی است. اما همه این گزینش‌ها به یکسان به سعادت و خوشبختی آدمی منجر نمیشود.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  9  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ارسطو Aristoteles

دانلودمقاله گنبد قابوس

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله گنبد قابوس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

مقدمه:
فرهگ مادی و معنوی ایران که ریشه در تمدن شکوفان هزار و چند ساله ی اسلامی دارد میراثی گرانقدر است که از گذشته این مرز و بوم بر جای مانده و شناخت وجوه مختلف این فرهنگ غنی و پربار وظیفه ای است که همت فرزندان خلف این سرزمین را طلب می نماید.
هنر معماری اسلامی بواسطه تلفیق با هنر معماری ایرانی به اوج تکامل خود رسید و شاهکارهای معماری بسیاری در جای جای کشور هنر پرور ایران پدید آورد. برج گنبد قابوسس که شکوه و ابهت هنر ایرانی – اسلامی را به نمایش گذاشته یکی از اولین بناهای ماندگار معماری ایرانی – اسلامی و بلندترین بنای آجری جهان بشمار می رود.
و حال می توان تغییر و تحول برج ها را در ایران به آخرین برج بلند چند منظوره ی میلاد تهران با هدف ساختن سازه ای به یادماندنی به عنوان نمادی که با معماری ایرانی و اسلامی هم خوانی بیشتری داشته باشد و بتواند پیروزی میان سنت های دیرین و فناوری نوین معماری ایجاد کرده و تمدن اصیل ایرانی- اسلامی را به جهانیان عرضه دارد.
مکان مجموعه یادمان با ویژگی خاص و منحصر به فرد ، پس از بررسی و مطالعه 17 نقطه مختلف شهر تهران، در تپه‏های کوی نصر برگزیده شد . محل این مجموعه موقعیتی بسیار استثنایی از حیث ارتفاع ، موقعیت و راه های دسترسی دارد . این مجموعه از چهار طرف به چهار بزرگراه اصلی تهران یعنی بزرگراه های رسالت ، شیخ فضل الله نوری ، شهید همت و بزرگراه شهید چمران متصل است . همچنین پیش بینی یک خط اختصاصی از یکی از ایستگاه‏های مترو و تدارک امکانات حمل ونقل هوایی برای ارتباط سریع با فرودگاه پیش بینی شده است . در ادامه به معرفی تک تک اجزای این مجموعه و بررسی نقش هرکدام می‌پردازیم و زیرساختهای پیش بینی شده برای این مجموعه را اجمالاً بررسی می‏کنیم.

 


جرجان:
سرزمین قدیم "جرجان" مابین کوههای البرز و بیابانهای وسیع ترکستان واقع شده‌است، سفرنامه نویسان قدیمی آن را سرزمینی پرآب و حاصلخیز که پوشیده از جنگل و بوته‌زار است ، توصیف کرده اند. لیکن در طول قرون متمادی جنگل های این خطّۀ سرسبز به سوی کوه های البرز واپس نشسته اند.

 

سرزمین جرجان همواره یکی از مهمترین ایالات کشور پهناور ایران بوده و شهر جرجان مرکز آن محسوب می‌شده است. جرجان معرب گرگان است. در این باره تذکر این نکته لازم است که جرجان قدیم در سه کیلومتری جانب غربی شهر گنبد کاووس فعلی واقع بوده، اما شهر گرگان فعلی همان است که در قدیم استر آباد خوانده می شده است.
نام های (هیرکانیا) و (وهرکانیا) و ... تلفظ های گوناگون نام جرجان در ادوار مختلف پیش از اسلام بوده است. در مورد وجه تسمیه جرجان نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی فراوانی گرگ در جنگل های پیرامون آن را علت این نامگذاری دانسته و گرگان را به معنای جایگاه گرگ ها گرفته اند. برخی نیز بنای شهر را توسط گرگین پسر میلاد می دانند و عقیده دارند که گرگان از نام گرگین گرفته شده است. این وجه تسمیه چندان سندیت تاریخی ندارد. به نظر می رسد که مورد اول صحیح تر باشد. شهر جرجان دارای آنچنان قدمتی است که بطور حتم و یقین بنای آن را نمی توان به کسی نسبت داد.
سفرنامه نویسان و جغرافی دانان جملگی جرجان را در آبادی و وفور نعمت ستوده اند؛ ذکر یکایک گفته های آنان سخن را به درازا می کشاند. چنانکه از اقوال جغرافی دانان و سیاحان قدیم بر می آید، شهر جرجان به هنگام رونق و آبادانی خویش از بزرگترین شهرهای اسلامی محسوب می شده و رود گرگان آن را سیراب می کرده است. رود گرگان شهر را به دو بخش مجزا تقسیم می کرده که قسمت شرقی (شهرستان) و قسمت غربی (بکر آباد) نام داشته و پلی این دو قسمت را به هم مرتبط می ساخته است که بقایای آن را در چهار کیلومتری غرب گنبد کاووس می توان یافت. شهرستان مرکز اقلیم جرجان به شمار می رفته است.

 


آل زیار و قابوس:
در قرن سوم و چهارم هجری اوضاع سیاسی ایران بسیار آشفته بود. امرای آزمند ایالت های مختلف با استفاده از ضعف خلفای عباسی و دوری از مرکز خلافت در پی تشکیل حکومت های مستقل برآمده و بر سر تصرف سرزمین ها و شهرهای بیشتر با یکدیگر نزاع می کردند.
سرسلسلۀ آل زیار ابوالحجّاج مرد آویج (=مرد آویز) پسر زیار ابن وردانشاه (سلطه 323-319 هـ) از سرداران معروف دیلم بود که بر ولینعمت خود اسفار (اسوار= سوار) پسر شیرویه فرمانروای جرجان شورید و حکومت را از آن خود کرد.
پس از مردآویج برادرش ابوطالب وشمگیر (سلطه 57 یا 356-329 هـ) به سلطنت رسید. تقریباً تمامی دوران حکومت او در جنگ با آل بویه سپری شد.
پس از مرگ وشمگیر میان پسر بزرگترش ظهیرالدین ابومنصور بیستون (سلطه 67 یا 366-357 هـ) و ابوالحسن قابوس (سلطه 371-367 و 403-388 هـ) بر سر جانشینی پدر اختلاف افتاد. بیستون با پشتیبانی آل بویه و خلیفه عباسی تخت پدری را از آن خود کرد، تا اینکه در سال 366 (یا 367 هـ) درگذشت و قابوس ملقب به لقب پرطنطنة (شمس المعالی) صاحب تاج و تخت زیاری شد. اما در طی وقایع و حوادثی که ذکر آن موجب اطالۀ کلام است، به سال 1371 هـ از جرجان و طبرستان به خراسان گریخت، دورۀ دوم حکومت وی با تصرف دوبارۀ جرجان و طبرستان (388 هـ) آغاز شد. وی بنیاد حکومت خود را استوار کرد و جرجان را پایتخت خود قرار داد. قابوس چهارمین پادشاه سلسلۀ آل زیار و پرآوازه ترین آنان به شمار می رفت.
کیکاووس ابن اسکندر ابن قابوس ملقب به عنصرالمعالی (سلطه 462-441 هـ) مؤلف کتاب گرانمایۀ (قابوسنامه) است که آ ن را ب منظور ارشاد فرزندش گیلانشاه تألیف کرده است.
عنصرالمعالی با تصنیف این کتاب نام خود را در ادبیات فارسی تا ابد بر جای گذاشت. لیکن پیش از او شمس المعالی طریقی دیگر جسته و نام خود را بر کتیبه های برج قابوس مخلّد کرده بود.
طبق تصریح نوشته های کتیبۀ برج قابوس شمس المعالی به سال 397 هـ ق (برابر 7-996 م) امر به بنای این (قصر عالی) نموده است. برج در مدت پنج سال ساخته شده است. (اتمام 402 هـ).
یک سال پس از تکمیل برج نیز قابوس به دست سرداران خود که از بازگشت او به قدرت بیمناک بودند کشته شد و به احتمال قریب به یقین در داخل برج مذکور دفن شده است.
شیوۀ معماری:
گنبد قابوس از قدیمی ترین آثار دورۀ معماری اسلامی و از لحاظ شیوۀ معماری یکی از نخستین ساختمان های مربوط به دورۀ رازی و به بیانی دقیق تر مرز میان شیوه های معماری خراسانی و رازی به شمار می رود.
در اوایل دورۀ اسلامی پرهیز از شکوه و جلال و عدم به کارگیری تزئینات الحاقی از اصول معماری ایران محسوب می شد. این شیوۀ ساده تا زمان ابومسلم خراسانی که دستور بنای مساجد شبستانی بزرگ و زیبا و مجلل را در نقاط مختلف ایران صادر کرد، تداوم یافت.
معماری ناحیۀ شمال ایران به سبب دوری از مرکز خلافت و دشوارگذر بودن راه های ارتباطی بسیار دیرتر از جاهای دیگر تحت نفوذ فرهنگ اسلامی درآمد. غالباً فرهنگ و به تبع آن معماری این مناطق تحت نفوذ افراد ایران دوستی چون مرداویج ابن زیار که رؤیای پادشاهی پرشکوه ساسانیان را در سر می پرورانیده و خاندان بویه که روح ایرانی خود را حفظ کرده بودند قرار داشت.
از ویژگی های مهم شیوۀ معماری رازی بکارگیری مصالح محکم تر و مرغوب تر، رعایت اصول نیارش، رگچین نمودن بناها، گره بندی نمای بناها با آجر و مقرنس کاری می باشد. مهمترین خصوصیت این شیوۀ معماری استفاده از آجر با بهترین کیفیت ممکن است. تقریباً تمامی ساختمان های این دوره با آجر ساخته شده اند و از این حیث دورۀ مذکور و به ویژه دوران حکومت سلجوقیان بسیار مشهور است. دربارۀ اهمیت این ویژگی شیوۀ رازی همین قدر بس که بدانیم گنبد قابوس با ارتفاعی قریب 70 متر، بلندترین بنای آجری در جهان شناخته شده و به همین سبب از طرف سازمان بین المللی فرهنگی یونسکو جزو مواریث فرهنگی جهان به ثبت رسیده است.
این شیوۀ معماری که از قرن 4 هـ آغاز شده و تا هجوم مغول به ایران تداوم پیدا کرده است، دوره ای بود که پس از گذشت دوران سستی و فترت اولیۀ دورۀ اسلامی، ذوق و سلیقه در هنر معماری ایرانی به ظهور رسید و رو به پیشرفت نهاد.

هدف اولیۀ ساخت بنا:
دربارۀ این مسأله که هدف اولیۀ ساخت بنا چه بوده است، نظریات گوناگونی وجود دارد:
الف- محتمل ترین انگیزۀ ساخت چنین بنایی می توانسته تخصیص آن به منظور آرامگاه بانی آن قابوس ابن وشمگیر باشد. رابینو در سفرنامۀ خود می نویسد:
«.... در وسط کف برج یک سوراخ مستطیل شکل بوده که فعلاً پر از خاک است. در آنجا بدون شک کالبد قابوس ابن وشمگیر پادشاه جرجان قرار داشته که سنگ قبر آن مفقود شده است.»
« در سنۀ 1899 میلادی برابر 17-1316 قمری، یک هیأت روسی تا عمق 75/10 متری وسط گنبد را حفر کردند. نتایج حاصله از حفاری این بود که اولاً این تپه مصنوعی است و تا عمق مورد حفاری صاحب زیر سازی از آجر و احتمال می رود که تپۀ اطراف گنبد را بعدها به وسیلۀ خاکریزی مصنوعاً ساخته باشند. ثالثاً مسلم شد که نعش قابوس در کف یا زیرزمین این بنا مدفون نشده است. یحتمل جسد وی همانگونه که در زمان خودش شایع بود، در تابوتی شیشه ای با زنجیر از سقف آویخته بوده است. معهذا نه تابوت و نه مقبره پیدا نشده اند.»
آندره گدار نیز با استناد به حفریات روسها در وسط برج به این نتیجه می رسد که: «پس می شود گفت که قابوس در زمین دفن نشده است.» همچنین آندره گدار با تأکید بر اینکه «در هیچ جای بنا پله ای نیست که به بالا راه داشته باشد»، به این نتیجه می رسد که: «پس ناگزیریم که گفتۀ افسانه ای جنابی را باور کنیم که: کالبد قابوس در تابوتی بلورین قرار دارد و این تابوت به وسیلۀ زنجیرهایی در داخل گنبد مقبره اش معلق است.»
در دوران های پیش از اسلام استودان های بزرگان را در ایران به نحوی می ساختند که دشمن به استخوان های آنان دسترسی نداشته باشد؛ و این مطلب را دربارۀ استودان انوشیروان به تفصیل گفته اند. لیکن نظر به اینکه قابوس مسلمانی متعصب و مؤمن بوده، نمی توان پذیرفت که پیکر وی به صورت همیشگی با تابوت آویخته شده باشد.
در آغاز اسلام پیکر بزرگان ایرانی را به مدت چندین روز پس از مرگ به سقف می آویختند تا مردم با ایشان بدرود گویند و سپس آنان را در آرامگاه ابدیشان به خاک می سپردند. چنانکه در مورد صاحب ابن عباد نقل است که پیش از حمل جسد وی به اصفهان به منظور تدفین، چند روز تابوت وی را در سرای خویش به سقف آویخته بودند تا کسان وی و بزرگان با او وداع نمایند. مطمئناً در روزهای نخست تابوت قابوس نیز مطابق گفتۀ جنابی آویزان بوده و سپس وی را در مقبره اش دفن کرده اند. در هر حال با اطلاعات موجود نمی توان قضاوت صحیحی کرده، به نتیجه ای واحد دست یافت.
ب- همچنین بعید نیست که تنها هدف از ساخت چنان بنای با شکوه و معظمی نمایش قدرت و هنر و ایجاد بنای یادبودی باشد که یادآور شکوه و جلال دورۀ سلطنت بانی آن باشد، چه همواره پادشاهان بزرگ در پی باقی گذاشتن نامی جاودانه از خود بوده اند.
ج- با توجه به ارتفاع زیاد بنا این توجیه که ساختمان مذکور به منظور نشانه و نمود شهر جرجان و راهنمای مسافران در دشت گرگان بنا شده باشد، در ذهن قوت می یابد. در معماری ایرانی به بناهای کشیده و معظم (میل) همچون گنبد قابوس که به منظور تعیین مسیر مسافران در طول راه ها احداث می شده بسیار بر می خوریم. حتی اگر این گنبد در ابتدا با چنین هدفی ساخته نشده باشد، بلا شکچنین وظیفه ای را ایفا می نموده است. گنبد قابوس با احتساب تپۀ خاکی آن قریب 70 متر ارتفاع دارد و با چنین بلندایی نشانه و علامتی نمایان برای مسافران از مسافاتی بعید بوده است.
برج قابوس بر فراز تپه ای مصنوعی به ارتفاع تقریبی 15 متر قرار گرفته و پی بنا تا سطح امتداد یافته است. شکل نمایان برج عبارت از قسمت های ذیل می باشد:
«صفۀ زیرین که از سطح زمین 42/1 متر ارتفاع دارد، طرۀ مخروطی که 10 ترک بنا بر آن نشسته است. بدنۀ بنا که از طرفی شکل دهندۀ فضای داخل برج است و از طرف دیگر در خارج به وسیلۀ 10 ترک به طور مساوی تقسیم شده است. ترک ها یا پشتبندها طرۀ زیرین را به طره ای همانند در بالا می بندند و سرانجام بر فراز این همه کشیدگی به طرف بالا گنبد مخروطی وزین و پرمعنی و شکوهمند جای گرفته است.»
پس از شرح مبسوط مصالح ساختمانی این برج، به توضیح هر یک از اجزا و قسمت های فوق الذکر خواهیم پرداخت.

مصالح ساختمانی:
الف- آجر
سرتاسر این بنای عظیم از آجر پختۀ قرمز معمولی (بدون روکش) ساخته شده است. این برج را می توان نمونه ای ارزنده در فن آجرکاری و کاربرد صحیح این ماده ساختمانی به بهترین وجه ممکنه دانست.
رنگ آجرها به مرور زمان و تحت تأثیر آفتاب سوزان و باران به رنگ طلایی خاکی (برنزی) زیبایی درآمده است که جلوه ای خاص به آن می بخشد. آجرها به علت سختی، توپری و یکپارچگی دارای استحکام بسیار می باشند و همین تاب و توان بالای مقاومت آجرهاست که ساختمان برج را در طی 1000 سال افراشته نگه داشته است.
طبق نوشته نصرت الله مشکوتی: «این آجرها بیشتر به شکل مربع 25×25 و قطر 6 سانتی مترند و گاهی اضلاع آن ها از 23 تا 25 و قطر آن ها از 5 الی 6 سانتی متر متفاوت و زیاد و کم می شود و از نظر همواری و صافی و رنگ تماماً یکسان بوده و مهارت متصدیان امر را می رساند»
به غیر از آجرهای مورد استفاده در گنبد مخروطی شکل، همگی آجرهای به کار رفته دارای شکل معمولی و یکسان است و تنها اندک تفاوتی از لحاظ اندازه در برخی مشاهده می شود. لیکن برای پوشش مخروط از آجرهای ویژه ای استفاده شده است. مشکوتی درباره آجرهای به کار رفته در بدنه ی مخروط می نویسد:
«آجرهای بدنه مخروط دارای قالب و شکل مخصوص می باشد که به اصطلاح محلی آجر بازودار و یا ریشه دار نامیده می شود. این آجرها به تفاوت دارای ریشه های مختلف و بدنه های متفاوت است و هر قدر از پایین رو به بالا می رود به نسبت خاصی از زیادی ریشه و پهنا و درازای بدنه ی آن کسر می شود، تا اینکه به فراز مخروط می رسد.
ریشه ی آجرهای بالای طرّه و شروع قاعده ی مخروط 50 الی 48 سانتی متر می باشد. بدنه آجر آنها که روی مخروط را پوشانیده به درازای 35 و پهنای 25 سانتی متر است. به همین ترتیب در اواسط بدنه ی مخروط ریشه آجرها به 40 و 36 و 29 سانتی متر تخفیف پیدا نموده است. بدنه ی آن ها هم که قسمت وسطی مخروط را پوشانیده به صورت مربع درآمده و هر کدام به اضلاع 35×25 سانتی متر می رسد. سپس از ارتفاع 3 الی 5/ 2 متر مانده به فراز مخروط از ریشه و اندازه ی بدنه های آجری مخروط کسر شده، به طوری که طول ریشه ی آجرهای رأس مخروط به 28 الی 20 سانتی متر رسیده، درازا و پهنای آجرهای روی مخروط به 19 الی 10 سانتی متر منتهی می شود تا آن که در فراز گنبد به یک آجر نوک تیز پایان یابد. بدین ترتیب چون نوع پوشش مخروط سقف با آجرهای مخصوص ریشه دار می باشد، در طرز ساختمان زیر بدنه ی مخروط و آجرچینی آن دقت مخصوص به کار رفته است که در زیر گلویی هر کدام از ریشه آجر بازودار 5 الی 6 عدد آجر که پهنا و درازا و قطر آن 25×25×6 سانتی متر است قرار داده شده، این نوع آجرها بر روی هم بواسطه ی ملاط گچ به هم متصل گردیده است.

 

ب- ملاط
ملاطی که در آجر چینی و بندکشی و بنای گنبد به کار رفته ساروج است. ساروج که سارو، چار و چاروک نیز گفته شده یکی از ملاطهای قدیمی در معماری ایران می باشد که در ساختمان ها، خصوصاً در حوضها و آب انبارها و گرمابه ها به کار می رفته است. احمد حامی می نویسد:
«ملاط ساروچ کندگیر است، آن را ورز دادن و کوبیدن مخلوط کامل و همگن 10 پیمانه گرد آهک شکفته به اضافه 1 پیمانه خاک رس، 1 پیمانه ماسه بادی و 30 تا 50 کیلوگرم لویی و آب می سازند. مخلوط کردن لویی برای آن است که ملاط ساروچ پس تز به مصرف رسیدن هنگام گرفتن جمع نشود و نترکد».

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله گنبد قابوس

دانلودمقاله پنجره ها در ساختمان

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله پنجره ها در ساختمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

پنجره ها از مهمترین اجزای ساختمان هستند. پنجره تامین کننده نور، گرما و زیبایی در ساختمان می باشد و همچنین می توان با باز و بسته کردن پنجره به محیط بیرونی دسترسی داشت و ضمن تصفیه مناسب،هوای مطلوبی بدست آورد. البته اگر پنجره بطور صحیح ساخته و بکار گرفته نشود و یا در طراحی ساختمان دیدگاه های انرژی رعایت نشود و پنجره در موقعیت مناسب قرار نگیرد،عامل اصلی افت حرارتی و برودتی در فصول سرد و گرم سال می شود.

 

از نظر میزان مصرف انرژی پنجره ای که مقاومت حرارتی آن بیشتر باشد مناسبتر است و بطور کمی میزان مقاومت حرارتی پنجره به عوامل زیر بستگی دارد
1- نوع شیشه مورد استفاده (شیشه، پلاستیک، شیشه های با ضریب صدور انرژی پایین و شیشه های هوشمند)
2- تعداد لایه های شیشه موجود در پنجره (شیشه تک جداره، دو جداره و . . .)
3- ضخامت لایه هوایی ایجاد شده بین دو شیشه
4- مقاومت حرارتی یا ضریب هدایتی قاب پنجره
5- درزبندی و هوابندی در هنگام نصب
هر یک از پارامترهای فوق نیز وابسته به مواد تشکیل دهنده، پنجره و کیفیت ساخت آن می باشد.

 

پارامترهای اساسی جهت دسته بندی پنجره ها از نظر کارائی انرژی :

 

نرخ نشت هوا (Air Leakage)

 

ضریب عبور نور(Visible Transmittance)

 

ضریب گرمای ورودی تابش خورشید (Solar Heat Gain Coefficient)

 

ضریب انتقال حرارتی کلی ( U-Factor)

 

نرخ نشت هوا (Air Leakage) :

 

اتلاف حرارتی و گرمای خورشید ورودی به ساختمان سبب جابجایی هوا از روزنه ها و درزهای موجود در قسمت های مختلف پنجره می شود. برای این منظور به منظور مقایسه کارآیی پنجره ها از پارامتر نرخ نشت هوا (AL) استفاده می شود. AL کمتر بیانگر جابجایی کمتر هوا از میان درزهای پنجره می باشد.

 

 

 

ضریب عبور نور (Visible Ttansmittance) :

 

ضریب عبور نور به خصوصیات اپتیکی لایه شیشه مورد استفاده در پنجره بستگی دارد و ضریب عبور نور بیشتر در پنجره بیانگر عبور نور مرئی در طول روز می باشد. پنجره های با عبور نور بیشتر به منظور دید بهتر و حداکثر استفاده از روشنایی در طول روز مناسبتر می باشد.



ضریب گرمای ورودی تابش خورشید (Solar Heat Gain Coefficient) :

 

ضریب گرمای ورودی تابش خورشید (SHGC) بیانگر بخشی از انرژی گرمایی تابش مستقیم خورشید است که از میان پنجره عبور می کند و وارد اتاق می شود و یا در شیشه جذب می شود و سپس به اتاق انتقال می یابد. SHGC کمتر، بیانگر ورود گرمای کمتر خورشید به داخل ساختمان است.

 

ضریب انتقال حرارتی کلی (U-Factor) :

 

افت حرارتی از پنجره با ضریب انتقال حرارت کلی پنجره بیان می شود. مقدار عایق بودن پنجره در برابر عبور گرما با ضریب عایق حرارتی (R-Value) بیان می شود که ضریب عایق حرارتی عکس ضریب انتقال حرارت می باشد. ضریب عایق حرارتی بزرگتر در پنجره ها بیانگر تبادل حرارت کمتر میان اتاق و محیط بیرون از طریق پنجره می باشد.

 



انواع پنجره ها :

 



انواع پنجره از نظر نوع قاب
انواع پنجره از نظر نوع شیشه
انواع پنجره از نظر نحوه عملکرد
انواع پنجره از نظر فن آوری

 

انواع پنجره از نظر نوع قاب :

 

با پیشرفت صنعت ساختمان، پنجره با قابهای متعددی تولید می شود که مهمترین آنها به شرح زیر می باشد.
1) پنجره با قاب آلومینیومی
2) پنجره با قاب آلومینیومی ترمال بریک
3) پنجره با قاب فیبرگلاس
4) پنجره با قاب ترکیبی و کامپوزیتیچ
5) پنجره با قاب چوبی
6) پنجره با قاب و پنیلی (PVC)
7) پنجره با قاب وپنیلی عایق شده

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله پنجره ها در ساختمان