8 ص
هدف بعدی: انبار
اجاره کردن اولین کارمند انبار برای کمک در ارسال کالاها به نظر می رسید که مقدار کمی نرم و صاف کننده پیش رفت. من عاشق کار کردن در انبار بودم . این منطقه ای بود که شما می توانستید واقعا یک حس واقعی از پیشرفت و انجام را دریک مقدار کوتاه از زمان به دست آورید.
وقتی شما یک چندین ساعت را برای برداشت و بستن سفارشات صرف می کردید ،یک تپه بزرگ از جعبه ها که بسته بسته شده بودند وجود داشتند که به شما اجازه می دادند تا ببینید که ثمره زحمت تان چه بوده است . وقتی فهرست ها را ایجاد می کردید یا وقتی تمام کاغذ های کاری (کاغذ بازی) را جذب نگاه می داشتید. به نظر نمی رسید که چیزی انجام داده بودم و اصلا مهم نبود که چه قدر کار کرده بودم . با تولید فهرست ، من نمی توانستم ثمرة ساعات ما از کار را تا زمانی که چیزها پرینت گرفته می شد و چندین ماه بعد پست می شد،ببینم .
و کاغذ بازی ها و تشریفات اداری شبیه ظرف ها و رخت و لباس شوئی – آن هیچ وقت تمام نمی شد.
وقتی من یک استراحت از جنبه ذهنی از تجارت نیاز داشتم. لباس چین و پیراهن پشمی ام را می پوشیدم و مستقیم به ناحیه ارسال کالاها می رفتم تا سفارشات را پر کنم.
تحقیق داستان انبار 8 ص