خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتمائی است اما چون از تحریک همین نهادمهم اجتمائی جامعه بزرگ شهری و کشور وجهانی تشکیل میگردد. حائز اهمیت است و لذا جامعه شناسان خانواده را یک پدیده تاریخی می دانند که از اجتماع کلی بشری جدا نیست و در حقیقت خانواده واحدی است اجتماعی که در عین حال خصایص یک نهاد و گروه را واجد است. و بر این اساس در حین مطالعه کلی خانواده به چشم یک نهادبه آن نگریست و انسانها به طور طبیعی به تشکیل خانئاده نیازمندندو خانواده اولین جامعه ایست که افراد در آن وارد میشوند و مراحل رشد شخصیت پذیری را پشت سر میگذارند . (قصابیان- 1378 )
نهاد ازدواج مهم که همگام با نهاد خانواده در طی تاریخ وجود داشته یکی دیگر ازموضوعات مربوط به خانواده است که معمولا مورد توجه پژوهشگران بوده است. ازدواج نوعی ترکیب بین دو انسان و دو خانواده است . زندگی مشترک یک پدیده مرکب است که جزء اصلی و اساسی آن زن ومرد می باشند . هر قدر بین این دو عنصر هماهنگی – همفکری – تناسب و سنخیت روحی و اخلاقی و جسمی باشد این ترکیب استوارتر-مستحکمتر – پرثمرتر – شیرین تر – لذت بخش ترو جاودانه تر خواهد بود و هر چه تناسب و هماهنگی کمتر باشد زندگی سست تر – تلخ تر و ناپایدار تر و کم ثمر تر خواهد بود .
علت عمده بیشتر ناهنجاریها عدم تناسب بین زن و شوهر است . دو انسانی که در کنار هم قرار میگیرند و میخواهند یک عمر با هم زندگی بکنند و در همه امور شریک باشند و تصمیم های مشترک بگیرن و فرزندانش را بوجود آورند و تربیت کنند و به سعادت برسند حتما باید هماهنگ و همسنخ باشند . همتایی و هماهنگی و تناسب صد در صد امکان ندارد زیرا هر انسانی دارای مغز – روح – اخلاق – تربیت محیط و خانواده مخصوص به خود است و با دیگری فرق و فاصله دارد اما باید کوشش شود تا هر چه ممکن است این کمتر شود و دو همسر به هم نزدیکتر میشوند.
ارزشهای ناشی از ازدواج بسیارند و از آن جمله است ارزش یافتن زن و مرد زندگی و زندگی عبادات و سعادت مندیهایی در سایه آن پدید می آیند که برخی از آنها عبارتند از:
سعادت فرد و جامعه – حفظ دین و عفت – افزایش نسل و در چنان صورتی حتی زمینه سازی آن عبارت به حساب می آید .
از لحاظ جوامع بشری در عصر حاضر قهرا ریشه درست شدن بنیاد حیاتی خانواده دارد و این گسیختگی خانواده چیزی نیست جزء تحریف ارزش های حاکم بر این سیستم و جایگزین معیارهای غیر اصولی و ناپایدار .
نگاه واقع بینانه به اهمیت اصل ازدواج در تشکیل یک زندگی سالم و منطقی مستلزم نگاه عمیق به استراتژی پیوند و قوانین حاکم بر برقراری و انعقاد این نهاد کوچک است .
گرفتاری جامعه امروزی فقط سر از بی توجهی به این نهاد آینده ساز از سوی سازندگان خانواده در نمی آورد بلکه محققان و مفحصان نیز به نوبه خود در انحطات به مسائل آن سهم عمده ای دارند . این محققان یا بی توجه از کنار این معضل اجتماعی گذشتند و آنرا حائز اهمیت تلقی نکردند و یا توجه و دیدی غلط نسبت به این امر مهم داشته اند . برغم رشد جامعه شناسی و روان شناسی در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی در جهان معاصر به ویژه در غرب متاسفانه پاسخ جامعی برای این مشکل پدید آمده نتوانسته است ارائه کند و باالعکس آزادسازی انسان را از قید این بنیاد و شعار عالمانه و روان شناسانه و جامعه شناسانه ی خود قرار داده است و بدیهی است که امروز جوامع غربی بیش از دیگر جوامع مبتلا به این مشکلات حاد اجتماعی است و پایمال شدن حقوق فردی و اجتماعی جامعه بشری مسلما ریشه در همین معنا دارد . اما تا کی بی توجهی و یا کج نگری ؟؟
(مازلو و ابراهام – انگیزش شخصیت ) (ترجمه احمد رضوانی – 1367)
اهمیت و موضوع پژوهش
این پژوهش از آنجا حائز اهمیت است که در آن به ذکر معیارها و ملاکهای یک ازدواج موفق و عواملی که باعث رضایت از زندگی و احساس خوشبختی می شود میپردازد و برخی از آن ملاکها را بر می شمارد
در یک زندگی زناشوئی اگر زن و مرد موقعیت یکدیگر را درک کنند خواهند توانست با توجه به درک موقعیت و شرایط زندگی رفتار نمایند و علی رغم هر احساس مشکلی که بر این خانواده حاکم باشد با یکدیگر به صورت صمیمی و دوست زندگی درونی و برونی هر دو را در بر خواهد گرفت و به صورتی خواهد زیست که روح و عقل آنان به دور از نزاعها و کشمکشهائی که چهره زیبا و سرشت فراخ این کانون را زشت و ناپسند نماید . (فضل الله 1373)
شامل 55 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود پروژه بررسی تاثیر آشنایی قبل از ازدواج و دوران نامزدی در رضایت مندی زناشویی زوجین
