فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله عواطف در کودکان

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله عواطف در کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله عواطف در کودکان


دانلود مقاله عواطف در کودکان

      عاطفه از ماده عطف به معنای گرایش و انعطافی است که از رهگذر ارتباط فرد با موجود مورد توجه خاص از وی برقرار می گردد و از آن به احساس نیز تعبیر می شود. عامل چنین گرایشی از یک سو اتمدادهای روانی و حالت انفعالی فرد است. و از سوی دیگر شرایط و خصوصیات و جاذبه ای است که در طرف مقابل وجود دارد. عاطفه و احساس در حیات بشر قبل از عقل و ادراک ظاهر می شود و به نخستین روزهای زندگی باز می گردد. از این سو تأثیر عاطفه در عمل نیز از سایر عوامل و انگیزه ها نیرومندتر است و باید همواره تحت کنترل و پرورش ویژه قرار گیرد.

      پرورش عاطفی همواره از نظر روانشناسان و مربیان امری مهم تلقی شده است همچنان که آیات و روایات و مباحث تربیتی اسلام نیز آن را مورد توجه کامل و دقیق قرار می دهد. و رهنمودهای ارزشمندی را ارائه می کند. آیاتی که از مؤدت، محبت و عدادت انعطاف و متفاوت، طمأنینه، اضطراب و حب جمال و زیبایی و مانند آن سخن می گوید می تواند به بعد عاطفی (با مفهوم عام آن) ناظر باشد، هرچند به مواردی چون عداوت و قساوت عنوان عاطفه دادن از باب لازم لاینفک بودنآنها با صفات متضادشان چون محبت و عطوفت است.

       تربیت عاطفی به معنای هدایت و کنترل عواطف و احساسات و شکوفا سازی و بهره گیری به موقع از آن ها در جهت مطلوب یعنی خیر و سعادت انسان است.

پیشگفتار

      در نظام تربیتی اسلام برای هر یک از مقاطع در زندگی انسان، از کودکی و نوجوانی و جوانی و بزرگسالی گرفته تا آخرین لحظات زندگی، نوعی پرورش کنترل عاطفه با هدف انسان سازی وجود دارد مثلاً پیامبر اکرم (ص) در مورد محبت و عطوفت با کودکان فرمود «اَحِبُّوا الصِبیانَ وَ اَرحَموُهُم فَاِذا وَ عَدتُموهُم فَقُوا لَهُم» .

        و نیز می فرماید کسی که فرزند خود را ببوسد خداوند برای او حسنه ای ثبت کند. پرورش عاطفه در نوجوانی و جوانی که مرحله شکوفایی بیشتر احساس و شکل گیری شخصیت است از حساسیت و ظرافت بیشتری برخوردار است و توجه و دقت و مهارت افزونتری را می طلبد.

      در اسلام توجه به عواطف از دوره کودکی و نوجوانی و جوانی فراتر می رود و شامل تمام سنین عمر می شود. زیرا هر انسانی عواطفی دارد که در طول عمر با اوملازم است و نباید از دید مربیان و ... پوشیده بماند.

عواطف در کودکان (رشد عاطفی)

        عواطف نقش مهمی در زندگی کودک بازی می کنند و فعالیت های روزانه کودک را لذت بخش می سازند و او را به فعالیت های گوناگون می کشاند. تأثیر عواطف بر زندگی و فعالیتهای کودک همیشه مفید و نیرو بخش نیست. گاهی اثر منفی می گذارند. خصوصاً برخی از تحریکهای عاطفی را به خصوص اگر شدید و مداوم باشد رشد جسمانی کودک را دچار اختلال می کند، آسیب هایی که عواطف بر رشد جسمانی کودک وارد می آورند ناشی از اختلال ها و بی نظمی های حاصله در دستگاه گوارش و خواب کودک است. در چنین حالتی کودک، قدرت تمرکز حواس را از دست داده در فعالیت های درسی عقب می افتد. موفقیت و شکست انسان در زندگی، تا اندازه زیادی تابع حالت عاطفی در دوره کودکی است.

 عواطف نا مطلوبی مانند ترس، خشم، حسادت اثرات منفی در رشد کودک دارند و عواطف مطلوبی مانند، محبت، شادی، لذت و کنجکاوی برای رشد طبیعی کودک ضروری هستند. شادی و لذت متعادل در تکامل شخصیت کودک مؤثر و نبوده آنها موجب کاستی در رشد ذهنی کودک می گردد.

      و حتی موجب تأخیر در تکامل دستگاه گفتاری و اختلال های شخصیتی در این گونه کودکان می گردد کودکی که در محیطی بی محبت پرورش یافته باشد. خموش و بی علاقه است و کوچکترین واکنشی به لبخند و تمایلی که متوجه اوست از خود نشان نمی دهد. هرگاه نوزادی برای مدتی از درک محبت محروم بماند، حالتی شبیه به افسردگی دروی نمایان می شود در چنین وضعی نشانه هایی از رنج روحی و حالت های هیجانی که بیشتر ترس های واهی هستند در وی دیده می شود.

  اگر جدایی از اشخاص مورد علاقه و عدم برخورداری از محیط محبت آمیز، بیش از سه ماه طول نکشد و کودک دوباره از محیط محبت آمیز برخوردار شود سرعت رشد وی به حالت طبیعی باز می گردد اما اگر این جدایی و محرومیت پنج ماه یا بیش از آن باشد.گرچه تماس مجدد کودک با اشخاص مورد علاقه و برخورداری از محبت می تواند سیر منفی فرآیند رشد را کاهش دهد نواقص رشدی وی را نمی توان جبران سازد.

چگونگی پیشرفت رشد عاطفی

 هنگام تولد و کمی پس از آن نخستین حالت عاطفی نوزاد هیجانی کلی است. که در برابر محرک ها پدیدار می شود. باید دانست که حرکت های کودک هنگام تولد موضعی نیست بلکه مانند کرمی که به خود می پیچد، تمامی بدنش به حرکت در می آید.

این گونه حرکت ها را فعالیت های توده ای نامیده اند.

در دوره نوزادی حالت های عاطفی مشخص دیده نمی شود.

 معمولاً پیش از پایان دوره نوزادی، هیجان های کلی به واکنش های ساده ای مبدل می شوند که نشانه خوشایندی یا ناخوشایندی نوزاد می باشند. انگیزه هایی مانند چسباندن نوزادش یا ضربه های ملایم دست گرم کردن نگهداشتن به وضعی که موجب راحتی او باشد باعث بروز واکنش هایی حاکی از خوشایندی می شوند. در چنین حالتی تمامی بدن نوزاد آزاد و رها گردیده و ماهیچه هایش به حالت «آسودگی» در می آیند.

 با افزایش سن بر تعداد واکنش های عاطفی کودک  نیز افزوده می شود و عواطف مشخصی مانند لذت، خشم، ترس، حسادت، شادی، کنجکاوی، غبطه و نفرت نمایان می گردند.

فرایند شکل گیری عواطف

نوزاد هنگام تولد عاری از عواطف لذت بخش است که پس از دوماه انگیزه های مادی، حالت های لذت و رنج را در نوزاد به وجود می آورند. حالت اضطراب در کودک برای اولین بار در شش ماهگی دیده می شود.

دو ماه بعد احساس مالکیت نسبت به اسباب بازی اش در کودک نمایان می شود و عواطفی مانند حسادت، نومیدی، خشم، محبت، همدردی، مهربانی، لذت و احساس مالکیت نسبت به اشیاء دیگر از 9 ماگی تا یک سالگی به روشنی قابل مشاهده است. واکنش گفتاری به خصوص در برابر انگیزه های ترس آور مشهود است و عالیترین شکل واکنش عاطفی است.

چگونگی تکامل عواطف

 ظهور و عواطف در انسان، مانند وجوه دیگر شخصیتی، نتیجه رشد آنهاست. در ابتدای تولد هیچگونه عاطفه تکامل یافته ای وجود نداشته تکامل عواطف منوط به رشد آنهاست. تکامل عواطف نتیجه یادگیری و رشد بدنی است طبعیت رفتار عاطفی پخته و منظم از رشد مراکز قشری مخ است.

      علاوه بر قشر مخ که در تکامل عواطف نقش بسیار مهمی دارد، رشد غدد داخلی به خصوص غده فوق کلیوی (آدرنال) نیز برای رشد عاطفی ضروری است. تراوش های آدرنال، آدرنالین، نرآدرنالین حالت های عاطفی آشکاری ایجاد می کنند.

ویژگی های حالت های عاطفی کودک

 عواطف کودکان خردسال در مقایسه با عواطف بزرگسالان از جنبه  های گوناگون متفاوت است جنبه های گوناگون این تفاوت عبارتند از :

1- دوام عواطف

2- شدت عواطف

3- تبدیل حالت های عاطفی

4- وفور تکرار واکنش های عاطفی

5- ناهمانندی عواطف در کودکان گوناگون

6- تشخیص عواطف درونی از نمودهای ظاهری آنها

7- تغییر شدت و ضعف عاطفه ای شخص در طی زمان

8- تغییر در شیوه بیان عواطف

انواع عواطف کودکان

 با گذشت ماه های اول زندگی برخی عواطف مشخص که نشانه های خاصی به همراه دارند. در کودک دیده می شود. در این بخش عمومی ترین عواطف دوره کودکی انگیزه های موجد آنها و همچنین رفتارهای خاصی که معرف هریک از عواطف هستند شرح داده می شوند.

ترس : پدر و مادر کودک خود را از آنچه مسبب ترس می شود در امان می دارد. این امر همیشه  امکان پذیر نیست. پیش از پایان یکسالگی انگیزه هایی ترس آورکودک را تحت تأثیر قرار می دهند.

      ترس هنگامی که چندان شدید نبوده، موجب پرهیز از خطر باشد برای کودک سودمند است. ترس های فراوان و شدید که در بسیاری از کودکان دیده می شوند، سلامت جسمی و روانی، فکری و تربیتی مورد تهدید قرار می دهند. و اگر این ترس ها درمان نشود موجب اختلال های جسمی و فکری و تربیتی در کودکان می شود بدین ترتیب ترس که با ایجاد واکنش پرهیز از خطر می تواند عامل ایمنی باشد به عاملی تهدید کننده و خطرناک تبدیل می شود.

منشأ ترس

      منشأ ترس ها، اعم از معقول و یا نامعقول بودن آنها باید در تجارب خود کودک یافته شوند بیشتر ترس ها اکتسابی هستند. اما کیفیت اکتساب همه آن ها یکسان نیست. گروهی از ترس ها نتیجه تأثیر انگیزه ها هستند. مثلاً صدای بلند و ناهنجا همیشه و به طور طبیعی ترس آورند.

برخی از ترس ها نتیجه یادگیری (تقلید) از دیگران است.

        گروه سوم از ترس ها نتیجه ی تجربه های ناگوار خود کودک است ترس از پزشک، دندان پزشک، خوابهای بد نیز به عنوان گونه ای تجربه ناگوار منشأ ترس هستند.

انگیزه های ترس آور در کودکان

      ترس آور بودن انگیزه ها به عوامل گوناگون از جمله سن، تجربه های پیشین و میزان رشد ذهنی کودک بستگی دارد. بنابراین طبیعی است که هیچ دو کودکی را نمی توان یافت که ترس هایشان یکسان باشند.

      شیرخوران با وجود محیط محدود و حفاظت شده، ترس هایی دارند و پیش از پایان یکسالگی بر شمار آنها افزوده می شود. انگیزه های ترس آور در شیر خوران عبارتند از : صداهای بلند، جانوران، اشخاص و مکانها و اشیاء نامأنوس و نا آشنا، تاریکی، مکانهای بلند، جابه جاشدن ناگهانی، تنهایی و درد.

      ترس های کودکان تا سن ورود به مدرسه دگرگونیهایی می پذیرد، ترس از جانوران، بیگانگان، مکان های نامأنوس، صداها تا چهار سالگی پیوسته افزایش یافته سپس کاهش می یابد. اما ترس از تاریکی، تنهایی، پدیده های عجیب و غریب مرگ و شخصیت های منفی در داستانها  و فیلم ها، با افزایش سن رو به فزونی می نهد. در دوره دبستان؛ ترس از دست دادن ارزش و اعتبار، بیماری، آسیب های جسمانی، و تمسخر شدن، شدت و تعداد ترس های دختران بیش تر از پسران است مثلاً در میان جانوران، پسران از جانوران وحش و دختران از حشرات می ترسند. پسران از کارهای مدرسه می ترسند و دختران از تاریک، بیماری.

وضعیت جسمی و ذهنی کودک

     در مورد تأثیر وضعیت جسمی و ذهنی کودکان در چگونگی ترس آنان، پژوهش هایی انجام شده است از نتایج به دست آمده چنین بر می آیدکه ترس های کودکان با هوش تر به دلیل آگاهی بیشتر آنان از خطرهای احتمالی پدیده ها و موقعیت ها بیش از کودکان کم هوش تر است.

ویژگی های شخصیتی کودک در میزان ترس پذیری او بسیار مؤثر است در کودکانی که از شخصیت آرام و متعادل برخوردارند. احتمال دچار ترس شدن کمتر از کودکانی است که شخصیتی پر کشاکش و نامتعادل دارند، هرآنچه که اعتماد به نفس کودک را کاهش می دهد. او  را برای پذیرش ترس ها آماده تر می سازد.خاطره های وحشت زا وجود افراد ترسودر خانواده موجب افزایش میزان ترس پذیری در کودک می شود.

واکنش های مربوط به ترس

      به طور طبیعی ترس با واکنش اجتناب از انگیزه ترس آور همراه است. شئ ترس آور موجب عقب نشینی کودک می گردد به همراه این واکنش، کودک به ناله وگریه پرداخته، ناگهان از نفس کشیدن باز می ایستد و از فعالیت خود دست می کشد. کودک 5/3 ساله با گفتن « نه » یا        « نمی خواهم » می کوشد تا بر ترس خود غلبه کند و یا خود را ازموقعیت ترس آور دور نگه دارد. نترسیدن در جامعه ارزشی اجتماعی شمرده می شود، که خود موجد ترس  نوینی در کوک، ترس از ابزار  ترس است. بسیاری از کودکان بر این باورند که ترس شرم آور است.

پیشگیری از ترس

       ترس جز در موارد اجتناب از خطرهای واقعی، بیشتر زیان آور است تا مفید از این رو شایسته است که پدران و مادران و آموزگاران تا حد ممکن از ترس کودکان پیشیگیری نمایند. آگاهی و آمادگی قلبی کودک به هنگام برخورد ناگهانی باانگیزه ای جدید در پیشگیری از ترس او بی تأثیر نیست. از سویی دادن آگاهی و آمادگی پیشین برای رویارویی با انگیزه ای ترس آور ممکن است نتیجه ای عکس به بار آورد. بدین ترتیب که این عمل ممکن است آن انگیزه را ترسناک تر از آنچه که هست جلوه دهد از میان روش های گوگناگون مبارزه با ترس کودکان روش های زیر از همه مفیدتر بوده اند.

الف- دادن امکان به کودک تا به میل خود با ترس و انگیزه های موجد آن رو به رو شود.

ب- ایجاد انگیزه برای یادگیری مهارت هایی که هنگام رو به رو شدن با موفقیت های ترس آور کودک را به کار آید.

پ- ایجاد همخوانی هایی (تداعی هایی) خوشایند با انگیزه ترس آور.

ت- توضیحات شفاهی درباره انگیزه ترس آور و ایجاد اطمینان در کودک نسبت به بی خطر بودن آن.

ث- تمرین شجاعت به شیوه تقلید از بزرگتران .

ج- دادن فرصت کافی به کودک برای بیان عواطف و اندیشه هایش که منجر به کشف تمایلات و استعدادهای وی و انحراف خاطرش از امور زیان آور می گردد.

 شامل 19 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عواطف در کودکان

ادبیات و سبکهای شعر

اختصاصی از فی توو ادبیات و سبکهای شعر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ادبیات و سبکهای شعر


ادبیات و سبکهای شعر

زبان و ادبیات جلوه گاه اندیشه ، آرمان ، فرهنگ و تجارب و روحیات یک جامعه است . انسان ها در گذر زمان از زبان برای انتقال پیام ها ، عواطف و اندیشه های خویش بهره جسته اند و از ادبیات که زبان برتر است به عنو ان ابزاری در انتقال
بهتر ، بایسته تر و مؤثرتر اندیشه خود استفاده کرده اند . ادبیات ، در تلطیف احساسات ، پرورش ذوق و ماندگار کردن ارزش ها و اندیشه ها سهمی بزرگ و عمده بر دوش داشته است . به همین دلیل هر اندیشه ای که در قالب مناسب
خویش ریخته شود پایا و مانا خواهد بود .

این فایل دارای 15 صفحه می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


ادبیات و سبکهای شعر

دانلود مقاله عواطف در کودکان

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله عواطف در کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
عاطفه از ماده عطف به معنای گرایش و انعطافی است که از رهگذر ارتباط فرد با موجود مورد توجه خاص از وی برقرار می گردد و از آن به احساس نیز تعبیر می شود. عامل چنین گرایشی از یک سو اتمدادهای روانی و حالت انفعالی فرد است. و از سوی دیگر شرایط و خصوصیات و جاذبه ای است که در طرف مقابل وجود دارد. عاطفه و احساس در حیات بشر قبل از عقل و ادراک ظاهر می شود و به نخستین روزهای زندگی باز می گردد. از این سو تأثیر عاطفه در عمل نیز از سایر عوامل و انگیزه ها نیرومندتر است و باید همواره تحت کنترل و پرورش ویژه قرار گیرد.
پرورش عاطفی همواره از نظر روانشناسان و مربیان امری مهم تلقی شده است همچنان که آیات و روایات و مباحث تربیتی اسلام نیز آن را مورد توجه کامل و دقیق قرار می دهد. و رهنمودهای ارزشمندی را ارائه می کند. آیاتی که از مؤدت، محبت و عدادت انعطاف و متفاوت، طمأنینه، اضطراب و حب جمال و زیبایی و مانند آن سخن می گوید می تواند به بعد عاطفی (با مفهوم عام آن) ناظر باشد، هرچند به مواردی چون عداوت و قساوت عنوان عاطفه دادن از باب لازم لاینفک بودنآنها با صفات متضادشان چون محبت و عطوفت است.
تربیت عاطفی به معنای هدایت و کنترل عواطف و احساسات و شکوفا سازی و بهره گیری به موقع از آن ها در جهت مطلوب یعنی خیر و سعادت انسان است.

 

پیشگفتار
در نظام تربیتی اسلام برای هر یک از مقاطع در زندگی انسان، از کودکی و نوجوانی و جوانی و بزرگسالی گرفته تا آخرین لحظات زندگی، نوعی پرورش کنترل عاطفه با هدف انسان سازی وجود دارد مثلاً پیامبر اکرم (ص) در مورد محبت و عطوفت با کودکان فرمود «اَحِبُّوا الصِبیانَ وَ اَرحَموُهُم فَاِذا وَ عَدتُموهُم فَقُوا لَهُم» .
و نیز می فرماید کسی که فرزند خود را ببوسد خداوند برای او حسنه ای ثبت کند. پرورش عاطفه در نوجوانی و جوانی که مرحله شکوفایی بیشتر احساس و شکل گیری شخصیت است از حساسیت و ظرافت بیشتری برخوردار است و توجه و دقت و مهارت افزونتری را می طلبد.
در اسلام توجه به عواطف از دوره کودکی و نوجوانی و جوانی فراتر می رود و شامل تمام سنین عمر می شود. زیرا هر انسانی عواطفی دارد که در طول عمر با اوملازم است و نباید از دید مربیان و ... پوشیده بماند.

 

 

 

 

 


عواطف در کودکان (رشد عاطفی)
عواطف نقش مهمی در زندگی کودک بازی می کنند و فعالیت های روزانه کودک را لذت بخش می سازند و او را به فعالیت های گوناگون می کشاند. تأثیر عواطف بر زندگی و فعالیتهای کودک همیشه مفید و نیرو بخش نیست. گاهی اثر منفی می گذارند. خصوصاً برخی از تحریکهای عاطفی را به خصوص اگر شدید و مداوم باشد رشد جسمانی کودک را دچار اختلال می کند، آسیب هایی که عواطف بر رشد جسمانی کودک وارد می آورند ناشی از اختلال ها و بی نظمی های حاصله در دستگاه گوارش و خواب کودک است. در چنین حالتی کودک، قدرت تمرکز حواس را از دست داده در فعالیت های درسی عقب می افتد. موفقیت و شکست انسان در زندگی، تا اندازه زیادی تابع حالت عاطفی در دوره کودکی است.
عواطف نا مطلوبی مانند ترس، خشم، حسادت اثرات منفی در رشد کودک دارند و عواطف مطلوبی مانند، محبت، شادی، لذت و کنجکاوی برای رشد طبیعی کودک ضروری هستند. شادی و لذت متعادل در تکامل شخصیت کودک مؤثر و نبوده آنها موجب کاستی در رشد ذهنی کودک می گردد.
و حتی موجب تأخیر در تکامل دستگاه گفتاری و اختلال های شخصیتی در این گونه کودکان می گردد کودکی که در محیطی بی محبت پرورش یافته باشد. خموش و بی علاقه است و کوچکترین واکنشی به لبخند و تمایلی که متوجه اوست از خود نشان نمی دهد. هرگاه نوزادی برای مدتی از درک محبت محروم بماند، حالتی شبیه به افسردگی دروی نمایان می شود در چنین وضعی نشانه هایی از رنج روحی و حالت های هیجانی که بیشتر ترس های واهی هستند در وی دیده می شود.
اگر جدایی از اشخاص مورد علاقه و عدم برخورداری از محیط محبت آمیز، بیش از سه ماه طول نکشد و کودک دوباره از محیط محبت آمیز برخوردار شود سرعت رشد وی به حالت طبیعی باز می گردد اما اگر این جدایی و محرومیت پنج ماه یا بیش از آن باشد.گرچه تماس مجدد کودک با اشخاص مورد علاقه و برخورداری از محبت می تواند سیر منفی فرآیند رشد را کاهش دهد نواقص رشدی وی را نمی توان جبران سازد.
چگونگی پیشرفت رشد عاطفی
هنگام تولد و کمی پس از آن نخستین حالت عاطفی نوزاد هیجانی کلی است. که در برابر محرک ها پدیدار می شود. باید دانست که حرکت های کودک هنگام تولد موضعی نیست بلکه مانند کرمی که به خود می پیچد، تمامی بدنش به حرکت در می آید.
این گونه حرکت ها را فعالیت های توده ای نامیده اند.
در دوره نوزادی حالت های عاطفی مشخص دیده نمی شود.
معمولاً پیش از پایان دوره نوزادی، هیجان های کلی به واکنش های ساده ای مبدل می شوند که نشانه خوشایندی یا ناخوشایندی نوزاد می باشند. انگیزه هایی مانند چسباندن نوزادش یا ضربه های ملایم دست گرم کردن نگهداشتن به وضعی که موجب راحتی او باشد باعث بروز واکنش هایی حاکی از خوشایندی می شوند. در چنین حالتی تمامی بدن نوزاد آزاد و رها گردیده و ماهیچه هایش به حالت «آسودگی» در می آیند.
با افزایش سن بر تعداد واکنش های عاطفی کودک نیز افزوده می شود و عواطف مشخصی مانند لذت، خشم، ترس، حسادت، شادی، کنجکاوی، غبطه و نفرت نمایان می گردند.
فرایند شکل گیری عواطف
نوزاد هنگام تولد عاری از عواطف لذت بخش است که پس از دوماه انگیزه های مادی، حالت های لذت و رنج را در نوزاد به وجود می آورند. حالت اضطراب در کودک برای اولین بار در شش ماهگی دیده می شود.
دو ماه بعد احساس مالکیت نسبت به اسباب بازی اش در کودک نمایان می شود و عواطفی مانند حسادت، نومیدی، خشم، محبت، همدردی، مهربانی، لذت و احساس مالکیت نسبت به اشیاء دیگر از 9 ماگی تا یک سالگی به روشنی قابل مشاهده است. واکنش گفتاری به خصوص در برابر انگیزه های ترس آور مشهود است و عالیترین شکل واکنش عاطفی است.
چگونگی تکامل عواطف
ظهور و عواطف در انسان، مانند وجوه دیگر شخصیتی، نتیجه رشد آنهاست. در ابتدای تولد هیچگونه عاطفه تکامل یافته ای وجود نداشته تکامل عواطف منوط به رشد آنهاست. تکامل عواطف نتیجه یادگیری و رشد بدنی است طبعیت رفتار عاطفی پخته و منظم از رشد مراکز قشری مخ است.
علاوه بر قشر مخ که در تکامل عواطف نقش بسیار مهمی دارد، رشد غدد داخلی به خصوص غده فوق کلیوی (آدرنال) نیز برای رشد عاطفی ضروری است. تراوش های آدرنال، آدرنالین، نرآدرنالین حالت های عاطفی آشکاری ایجاد می کنند.
ویژگی های حالت های عاطفی کودک
عواطف کودکان خردسال در مقایسه با عواطف بزرگسالان از جنبه های گوناگون متفاوت است جنبه های گوناگون این تفاوت عبارتند از :
1- دوام عواطف
2- شدت عواطف
3- تبدیل حالت های عاطفی
4- وفور تکرار واکنش های عاطفی
5- ناهمانندی عواطف در کودکان گوناگون
6- تشخیص عواطف درونی از نمودهای ظاهری آنها
7- تغییر شدت و ضعف عاطفه ای شخص در طی زمان
8- تغییر در شیوه بیان عواطف

 

 

 

انواع عواطف کودکان
با گذشت ماه های اول زندگی برخی عواطف مشخص که نشانه های خاصی به همراه دارند. در کودک دیده می شود. در این بخش عمومی ترین عواطف دوره کودکی انگیزه های موجد آنها و همچنین رفتارهای خاصی که معرف هریک از عواطف هستند شرح داده می شوند.
ترس : پدر و مادر کودک خود را از آنچه مسبب ترس می شود در امان می دارد. این امر همیشه امکان پذیر نیست. پیش از پایان یکسالگی انگیزه هایی ترس آورکودک را تحت تأثیر قرار می دهند.
ترس هنگامی که چندان شدید نبوده، موجب پرهیز از خطر باشد برای کودک سودمند است. ترس های فراوان و شدید که در بسیاری از کودکان دیده می شوند، سلامت جسمی و روانی، فکری و تربیتی مورد تهدید قرار می دهند. و اگر این ترس ها درمان نشود موجب اختلال های جسمی و فکری و تربیتی در کودکان می شود بدین ترتیب ترس که با ایجاد واکنش پرهیز از خطر می تواند عامل ایمنی باشد به عاملی تهدید کننده و خطرناک تبدیل می شود.
منشأ ترس
منشأ ترس ها، اعم از معقول و یا نامعقول بودن آنها باید در تجارب خود کودک یافته شوند بیشتر ترس ها اکتسابی هستند. اما کیفیت اکتساب همه آن ها یکسان نیست. گروهی از ترس ها نتیجه تأثیر انگیزه ها هستند. مثلاً صدای بلند و ناهنجا همیشه و به طور طبیعی ترس آورند.
برخی از ترس ها نتیجه یادگیری (تقلید) از دیگران است.
گروه سوم از ترس ها نتیجه ی تجربه های ناگوار خود کودک است ترس از پزشک، دندان پزشک، خوابهای بد نیز به عنوان گونه ای تجربه ناگوار منشأ ترس هستند.
انگیزه های ترس آور در کودکان
ترس آور بودن انگیزه ها به عوامل گوناگون از جمله سن، تجربه های پیشین و میزان رشد ذهنی کودک بستگی دارد. بنابراین طبیعی است که هیچ دو کودکی را نمی توان یافت که ترس هایشان یکسان باشند.
شیرخوران با وجود محیط محدود و حفاظت شده، ترس هایی دارند و پیش از پایان یکسالگی بر شمار آنها افزوده می شود. انگیزه های ترس آور در شیر خوران عبارتند از : صداهای بلند، جانوران، اشخاص و مکانها و اشیاء نامأنوس و نا آشنا، تاریکی، مکانهای بلند، جابه جاشدن ناگهانی، تنهایی و درد.
ترس های کودکان تا سن ورود به مدرسه دگرگونیهایی می پذیرد، ترس از جانوران، بیگانگان، مکان های نامأنوس، صداها تا چهار سالگی پیوسته افزایش یافته سپس کاهش می یابد. اما ترس از تاریکی، تنهایی، پدیده های عجیب و غریب مرگ و شخصیت های منفی در داستانها و فیلم ها، با افزایش سن رو به فزونی می نهد. در دوره دبستان؛ ترس از دست دادن ارزش و اعتبار، بیماری، آسیب های جسمانی، و تمسخر شدن، شدت و تعداد ترس های دختران بیش تر از پسران است مثلاً در میان جانوران، پسران از جانوران وحش و دختران از حشرات می ترسند. پسران از کارهای مدرسه می ترسند و دختران از تاریک، بیماری.
وضعیت جسمی و ذهنی کودک
در مورد تأثیر وضعیت جسمی و ذهنی کودکان در چگونگی ترس آنان، پژوهش هایی انجام شده است از نتایج به دست آمده چنین بر می آیدکه ترس های کودکان با هوش تر به دلیل آگاهی بیشتر آنان از خطرهای احتمالی پدیده ها و موقعیت ها بیش از کودکان کم هوش تر است.
ویژگی های شخصیتی کودک در میزان ترس پذیری او بسیار مؤثر است در کودکانی که از شخصیت آرام و متعادل برخوردارند. احتمال دچار ترس شدن کمتر از کودکانی است که شخصیتی پر کشاکش و نامتعادل دارند، هرآنچه که اعتماد به نفس کودک را کاهش می دهد. او را برای پذیرش ترس ها آماده تر می سازد.خاطره های وحشت زا وجود افراد ترسودر خانواده موجب افزایش میزان ترس پذیری در کودک می شود.
واکنش های مربوط به ترس
به طور طبیعی ترس با واکنش اجتناب از انگیزه ترس آور همراه است. شئ ترس آور موجب عقب نشینی کودک می گردد به همراه این واکنش، کودک به ناله وگریه پرداخته، ناگهان از نفس کشیدن باز می ایستد و از فعالیت خود دست می کشد. کودک 5/3 ساله با گفتن « نه » یا « نمی خواهم » می کوشد تا بر ترس خود غلبه کند و یا خود را ازموقعیت ترس آور دور نگه دارد. نترسیدن در جامعه ارزشی اجتماعی شمرده می شود، که خود موجد ترس نوینی در کوک، ترس از ابزار ترس است. بسیاری از کودکان بر این باورند که ترس شرم آور است.

 

پیشگیری از ترس
ترس جز در موارد اجتناب از خطرهای واقعی، بیشتر زیان آور است تا مفید از این رو شایسته است که پدران و مادران و آموزگاران تا حد ممکن از ترس کودکان پیشیگیری نمایند. آگاهی و آمادگی قلبی کودک به هنگام برخورد ناگهانی باانگیزه ای جدید در پیشگیری از ترس او بی تأثیر نیست. از سویی دادن آگاهی و آمادگی پیشین برای رویارویی با انگیزه ای ترس آور ممکن است نتیجه ای عکس به بار آورد. بدین ترتیب که این عمل ممکن است آن انگیزه را ترسناک تر از آنچه که هست جلوه دهد از میان روش های گوگناگون مبارزه با ترس کودکان روش های زیر از همه مفیدتر بوده اند.
الف- دادن امکان به کودک تا به میل خود با ترس و انگیزه های موجد آن رو به رو شود.
ب- ایجاد انگیزه برای یادگیری مهارت هایی که هنگام رو به رو شدن با موفقیت های ترس آور کودک را به کار آید.
پ- ایجاد همخوانی هایی (تداعی هایی) خوشایند با انگیزه ترس آور.
ت- توضیحات شفاهی درباره انگیزه ترس آور و ایجاد اطمینان در کودک نسبت به بی خطر بودن آن.
ث- تمرین شجاعت به شیوه تقلید از بزرگتران .
ج- دادن فرصت کافی به کودک برای بیان عواطف و اندیشه هایش که منجر به کشف تمایلات و استعدادهای وی و انحراف خاطرش از امور زیان آور می گردد.

 

حسادت : حسادت نوعی خشم و واکنش عاطفی است در برابر از دست دادن یا احتمال و یا تصور از دست دادن محبتی یک دوست. حسادت در بیشتر مواقع با ترس و خشم آمیخته است.
شخص دچار حسادت، اطمینان خاطر را در روابط با شخص محبوبش از دست می دهد و از بی مهری دوستش بیمناک است. کودک گرفتار حسادت نه تنها در دران کودکی بلکه شاید در تمام زندگی خود، دیدی آمیخته با حسادت و بدبینی نسبت بانسانها وجهان خواهد داشت.
پژوهش های انجام شده درباره حسادت در درمانگاه های روانشناسی نشان می دهد که حسادت یک واکنش عاطفی بسیار رایج است که معمولاً با تولد فرزند دیگر در خانواده در کودکان 2 تا 5 ساله دیده می شود. از آنجا که فرزند نخست خانواده مدتی طولانی از تمام محبت و مواظبت پدر و مادر برخوردار است. بروز واکنش حسادت بیشتر در فرزندان نخست خانواده مشاهده می شود.
معمولاً برای پیشگیری از حسادت کودک، می کوشند او را برای پذیرفتن نوزادی که در راه است آماده سازند، اما زا آنجا که کودک نمی تواند ماهیت چنین رویدادی را درک کند این گونه کوشش ما نتیجه مطلوبی در بر ندارد. حسادت گاه نتیجه تفاوت سنی میان فرزندان یک خانواده است. علت دیگر حسادت در کودکان، تبعیضی که والدین میان فرزندان خود قائل می شوند والدین ناآگاهانه به فرزندان زیبا، خونگرم و با استعداد خود مهر و محبت بیشتری می ورزند این امر موجب حسادت فرزندان دیگر، که از چنین خصوصیاتی برخوردار نیستند می شود.
بسیاری از کودکان به یکی از والدین به خصوص پدر، حسادت می ورزند. تماس همیشگی کودک با مادر موجب احساس مالکیت نسبت به مادر در کودک می شود و محبت مادر به پدر در حضور کودک، موجب حسادت وی می شود. عامل دیگری که می تواند موجب حسادت فرزندی از خانواده به فرزند دیگر باشد تضاد میان والدین است. در چنین صورتی فرزندی که از یک یا چند جهت به یکی از والدین شبیه باشد ممکن است از سوی ذوج دیگر هدف خشم و انتقام قرار گیرد.
در نتیجه چنین کودکی به خواهر و برادر که از محبت و نوازش برخوردار است، حسادت می ورزد از سن 5 و 6 سالگی علایق کودکان به خارج از خانه گسترش می یابد و حسادت نسبت به اعضای خانواده کاهش می یابد. حسادت به همکلاسی ها، به خصوص آنانی ک بر کودک برتری دارند، جایگزین حسادت پیشین می شود. برای جلوگیری از حسادت میان فرزندان دستور العمل از هرچیز به تعداد فرزندان نه تنها راهشگا نیست بلکه چون کودک بزرگتر سهم خود را بیشتر می داند موجب حسادت می شود.
تفاوت های فردی در حسادت
تعداد و شدت واکنش های حسادت آمیز در کودکان متفاوت است و به عواملی مانند سن، جنس، هوش، رشد عقلانی تعداد فرزندان خانواده و شیوه رفتار والدین به خصوص مادر بستگی دارد.
به هنگام رشد، حسادت در دو مقطع به نهایت شدت خود می رسد، یکی از 2 تا 4 سالگی و دیگری در ایام بلوغ. از لحاظ جنسی، از هر سه کودک گرفتار حسادت، دو تن دختر هستند از نظر هوشی حسادت در میان کودکان باهوش بیشتر دیده می شود.
فرزندان نخست خانواده ها بیشتر از دیگ فرزندان دچار حسادت می شوند.
هر چه مادر در توجه و علاقه به کودکان رفتاری متعادل و پخته داشته باشد، بروز حسادت در میان کودکان کمتر خواهد بود.
محبت
محبت واکنش عاطفی است که هدف آن ممکن است اشخاص یا اشیاء باشند تعیین کننده اشخاص و اشیایی که کودک به آنها محبت خواهد ورزید تنها تجربه و یادگیری است در کودکانی که به دیگران نشان نمی دهند، نقص های شخصیتی و ناراحتی های عاطفی از قبیل عدم استقلال (وابستگی) اضطراب و ناسازگاری مشاهده شده است کودک در حدود 6 ماهگی به افراد معینی محبت نشان می دهند. از این پس بر محبت وی به موازات گسترش روابط اجتماعی افراد افزوده می شود.
میزان محبت کودک به مقدار محبتی که از دیگان دیده است بستگی دارد.
محبت در حقیقت کنشی است که مطلوب بودن آن به متقابل بودن آن بستگی دارد.
مهرو محبت بی اندازه نیز، همانند بی اعتنایی و سروری در کودکان تأثیر نامطلوبی به جا می گذارد. دوست داشتن بیش از اندازه والدین می تواند باعث آن شود که کودک هیچ رابطه دوستی با همسالان خود برقرار نکند. محبت جنسی در کودکان می تواند حتی به حد شیفتگی پیش از بلوغ در نوحوانان برسد.
انگیزه های محبت
پژوهش های انجام شده در باره نوع و خصوصیت انگیزه های محبت در میان خردسالان و کودکان نشان داده است که:
1- اطفال کوچکتر از پنج ماه به هر کس که برخورد محبت آمیز با آنان داشته باشد. اظهار محبت می کنند. در 6 ماه دوم سال اول، رفتار آنان با تمام آشنایان تقریباً دوستانه است و در عین حال بیگانگان نیز می توانند به سهولت علاقه آنان را طلب کنند. در طول سال دوم محبت طفل خردسال به کودکان دیگر گسترش می یابند.
در همین ایام اشیایی مانند پتو، قاشق، یک زیر پیراهنی کهنه می توانند هسته مرکزی محبت وی واقع شوند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 19   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عواطف در کودکان