مشخصات این فایل
عنوان: عدل
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 37
این مقاله درمورد عدل می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله عدل می خوانید :
عدل و حکمت
قبلا گفتیم که در میان صفات پروردگار ، دو صفت است که از نظر شبهات و ایرادهای وارده بر آنها ، متقارب و نزدیک به یکدیگرند : عدالت ، حکمت
منظور از عادل بودن خدا این است که استحقاق و شایستگی هیچ موجودی را مهمل نمیگذارد و به هر کس هر چه را استحقاق دارد میدهد ، و منظور از حکیم بودن او این است که نظام آفرینش ، نظام احسن و اصلح ، یعنی نیکوترین نظام ممکن است.
لازمه حکمت و عنایت حق این است که جهان و هستی ، غایت و معنی داشته باشد . آنچه موجود میشود یا خود خیر است و یا برای وصول به خیر است
" حکمت " از شؤون علیم بودن و مرید بودن است و مبین اصل " علت غائی " برای جهان میباشد ، ولی " عدالت " ارتباطی به صفتهای علم و اراده ندارد ، عدالت به مفهومی که گفته شد از شؤون فاعلیت خداوند ، یعنی از صفات فعل است نه از صفات ذات
اشکال مشترک در مورد " عدل " و " حکمت " پروردگار ، وجود بدبختیها و تیره روزیها و به عبارت جامع تر " مسأله شرور " است . " مسأله شرور " را میتوان تحت عنوان " ظلم " ایراد بر عدل الهی بشمار آورد و میتوان تحت عنوان " پدیدههای بی هدف " نقضی بر حکمت بالغه پروردگار تلقی کرد ، و از اینرو است که یکی از موجبات گرایش به مادیگری نیز محسوب میگردد .
مثلا وقتی تجهیزات " دفاعی " و " حفاظتی " موجودات زنده را در برابر خطرها ، شاهدی بر نظم و حکمت الهی میگیریم فورا این سؤال مطرح میشود که اساسا چرا باید خطر وجود داشته باشد تا نیازی به سیستمهای دفاعی و حفاظتی باشد ؟ چرا میکروبهای آسیب رسان وجود دارند تا لازم شود به وسیله گلبولهای سفید با آنها مبارزه شود ؟ چرا درنده تیز دندان آفریده میشود تا احتیاجی به پای دونده و یا به شاخ و دیگر وسائل دفاع باشد ؟ در جهان حیوانات از طرفی ترس و حس گریز از خطر در حیوانات ضعیف و شکار شدنی وجود دارد ، و از طرف دیگر سبعیت و درنده خوئی در حیوانات نیرومند و شکار کننده قرار داده شده است . برای بشر این پرسش مطرح میشود که : چرا عامل هجوم و تجاوز وجود دارد تا لازم شود تجهیزات دفاعی از روی شعور و حساب بوجود آید ؟ این پرسشها و اشکالات که حل آنها نیازمند به تجزیه و تحلیلهای دقیق و عمیقی است ، مانند یک گرداب مهیب ، گروههائی را در خود فرو برده است .
فلسفههای ثنوی مادی ، و فلسفههای بدبینانه ، غالبا در این گرداب مهیب شکل گرفتهاند
ثنویت
بشر و مخصوصا نژاد آریا ، از دیر باز پدیدههای جهان را به دو قطب " خوب " ها " بد " ها ) تقسیم میکرده است . نور ، باران ، خورشید ، زمین و بسیاری از چیزهای دیگر را در قطب خیرها و خوبها بشمار میآورده است ، و تاریکی ، خشکسالی ، سیل ، زلزله ، بیماری ، درندگی و گزندگی را در صف بدها و شرور جای مید اده است . البته در این دسته بندی ، بشر ، خودش را مقیاس و محور تشخیص قرار میداده است ، یعنی هر چه را که برای خویش سودمند مییافته " خوب " میدانسته و هر چه را که برای خویش زیانمند میدیده " بد " مینامیده است
برای انسانهای پیشین این اندیشه پیدا شده است که آیا بدها و شرها را همان کسی میآفریند که خوبها و خیرها را پدید آورده است ؟ یا آنکه خوبها را یک مبدأ ایجاد میکند و شرها را مبدأی دیگر ؟ آیا خالق نیک و بد یکی است ، یا جهان دو مبدأ و دو آفریننده دارد ؟ گروهی چنین حساب کردند که آفریننده ، خودش یا خوب است و نیکخواه ، و یا بد است و بدخواه . اگر خوب باشد بدها را نمیآفریند ، و اگر بد باشد خوبها و خیرها را ایجاد نمیکند . از این استدلال ، چنین نتیجه گرفتند که جهان دو مبدأ و دو آفریدگار دارد ( ثنویت)
اعتقاد ایرانیان قدیم به مبدأی برای نیکی و مبدأی دیگر برای بدی که بعدها با تعبیر " یزدان " و " اهریمن " بیان شده از همینجا پیدا شده است
بر حسب آنچه تاریخ نشان میدهد ، نژاد آریا پس از استقرار در سرزمین ایران ، به پرستش مظاهر طبیعت البته مظاهر خوب طبیعت از قبیل آتش ، خورشید ، باران ، خاک و باد پرداختند . بر حسب اظهار مورخین ، ایرانیان بدها را نمیپرستیدند ، ولی مردمانی از غیر نژاد آریا وجود داشتهاند که بدها و شرور را نیز به دستاویز راضی ساختن " ارواح خبیثه " پرستش میکردهاند . آنچه در ایران قدیم وجود داشته ، اعتقاد به دو مبدأ و دو آفریدگار بوده است نه دوگانه پرستی ، یعنی ایرانیان ، قائل به شرک در خالقیت بودهاند نه شرک در عبادت
بعدها زردشت ظهور کرد . از نظر تاریخ ، بروشنی معلوم نیست که آیا آیین زردشت ، در اصل ، آیینی توحیدی بوده است یا آیینی ثنوی ؟ " اوستا " ی موجود ، این ابهام را رفع نمیکند ، زیرا قسمتهای مختلف این کتاب ، تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد . بخش " وندیداد " اوستا صراحت در ثنویت دارد ، ولی از بخش " گاتاها " چندان دوگانگی فهمیده نمیشود ، بلکه بر حسب ادعای برخی از محققین ، از این بخش ، یکتائی استنباط میگردد . به علت همین تفاوت و اختلاف بزرگ است که اهل تحقیق معتقدند اوستایی که در دست است اثر یک نفر نیست ، بلکه هر بخش آن از یک شخص است
تحقیقات تاریخی در اینجا نارسا است ، ولی ما بر حسب اعتقاد اسلامی ای که در باره مجوس داریم میتوانیم دین زردشت را در اصل ، یک شریعت توحیدی بدانیم ، زیرا بر حسب عقیده اکثر علمای اسلام ، زردشتیان از اهل کتاب محسوب میگردند . محققین از مورخین نیز همین عقیده را تأیید میکنند و میگویند نفوذ ثنویت در آئین زردشت ، از ناحیه سوابق عقیده دو خدایی در نژاد آریا قبل از زردشت بوده است
البته تنها از طریق تعبد ، یعنی از راه آثار اسلامی میتوانیم شریعت زردشت را یک شریعت توحیدی بدانیم ، اما از نظر تاریخی ، یعنی از نظر آثاری که به زردشت منسوب است ، هر چند بخواهیم فقط " گاتاها " را ملاک قرار دهیم نمیتوانیم آئین زردشتی را آئین توحیدی بدانیم ، زیرا حداکثر آنچه محققان در باب توحید زردشت به استناد " گاتاها " گفتهاند این است که زردشت طرفدار " توحید ذاتی " بوده است ، یعنی تنها یک موجود را قائم به ذات و غیر مخلوق میدانسته است و آن " آهو را مزدا " است و همه موجودات دیگر را ، حتی اهریمن ( انگره مئینو ) را آفریده آهو را مزدا میدانسته است ، و به عبارت دیگر زردشت برای درخت هستی بیش از یک ریشه قائل نبوده است ، و هم میتوانیم با اتکاء به گفته برخی از محققین ، زردشت را طرفدار " توحید در عبادت " یعنی یگانه پرست بدانیم .
ولی برای اینکه یک آئین ، آئین توحیدی باشد ، علاوه بر توحید ذاتی و توحید در عبادت ، توحید در خالقیت لازم است و آئین زردشت به حسب مدارک تاریخی ، از نظر خالقیت ، کاملا ثنوی بوده است ، زیرا از این تعلیمات اینچنین استفاده میشود که قطب مخالف " انگره مئنیو " ( خرد خبیث ) " سپنت مئنیو " ( خرد مقدس ) است . سپنت مئنیو منشأ اشیاء نیک است ، یعنی همان اشیائی که خوب است و میبایست آفریده بشود ، اما انگره مئنیو یا اهریمن منشأ اشیاء بد است ، یعنی منشأ اشیائی است که نمیبایست آفریده شود و آهورامزدا یا سپنت مئنیو مسؤول آفریدن آنها نیست ، بلکه انگره مئنیو مسؤول آفریدن آنها است . مطابق این فکر ، هر چند هستی دو ریشهای نیست ولی دو شاخهای است ، یعنی هستی که از آهورامزدا آغاز میگردد به دو شاخه منشعب میشود : " شاخه نیک " که عبارت است از سپنت مئنیو و آثار نیکش ، و " شاخه بد " که عبارت است از انگره مئنیو و همه آفریدهها و آثار بدش . اگر گاتاها را که اصیل ترین و معتبرترین و توحیدیترین اثری است که از زردشت باقی مانده است ملاک قرار دهیم زردشت را در شش و پنج خیر و شر ، و اینکه نظام موجود نظام احسن نیست و با حکمت بالغه جور نمیآید گرفتار میبینیم . این جهت ، او را از پیامبران آسمانی کاملا جدا میکند
آئین زردشت به موجب همین نقص و یا به جهات دیگر نتوانست با ثنویت مبارزه کند ، بطوری که بعد از زردشت بار دیگر ثنویت به مفهوم دو ریشهای بودن هستی در میان ایرانیان پدید آمد . زردشتیان دوره ساسانی ، و مانویان و مزدکیان ، که نوعی انشعاب از زردشتی گری در ایران محسوب میشوند ، در حد اعلی ثنوی بودهاند
در حقیقت باید گفت دین زردشت نتوانسته است ریشه شرک و ثنویت را حتی در حدود تعلیمات گاتاها از دل ایرانیان برکند ، خودش نیز مغلوب این عقیده خرافی گشته و تحریف شده است
تنها اسلام بود که توانست این خرافه چند هزار ساله را از مغز ایرانی خارج سازد . این یکی از مظاهر قدرت شگرف اسلام و تأثیر عمیق آن در روح ایرانیان است که توانست مردمی را که ثنویت با گوشت و پوستشان آمیخته شده بود تا آنجا که برخی از خاورشناسان ( دومزیل 1 ) معتقدند که : " ثنویت ، اساس تفکر ایرانی است " و آنچنان اسیر این خرافه بودند که دین خود را نیز تحت تأثیر آن تحریف میکردند ، از این پندار گرفتار کننده نجات دهد .
آری اسلام بود که از ایرانیان دوگانه پرست ، انسانهای موحد ساخت که با فرا گرفتن این حقیقت که : « الحمد لله الذی خلق السموات و الارض و جعل الظلمات و النور »و با اعتقاد به این معنی که : « الذی احسن کل شیء خلقه »و با ایمان و درک این واقعیت که : « ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی »آنچنان عشق به خدا و آفرینش و هستی و جهان ، سراپای وجودشان را فرا گرفت که در ستایش نظام هستی چنین سرودند : به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست ایرانی پس از اسلام نه تنها برای شرور مبدأی رقیب خدا قائل نیست ، بلکه در یک دید عالم عرفانی ، بدیها در نظام کلی آفرینش از نظرش محو میشود ، میگوید : اساسا بدی وجود ندارد یا " بد آن است که نباشد "
غزالی میگوید : لیس فی الامکان ابدع مما کان " " نظامی زیباتر از نظام موجود ، امکان ندارد "
.....
بخشی از فهرست مطالب مقاله عدل
عدل از نظر علمی
عدل در قران
عدل و قسط
جلوههای عدل در حکومت امام زمان(ع)
عدالت اجتماعی
عدل بشری و عدل الهی
روشها و مشربها
عدل چیست ؟
الف . موزون بودن :
ب . معنی دوم عدل ، تساوی و نفی هرگونه تبعیض است
ج . رعایت حقوق افراد و عطا کردن به هر ذی حق ، حق او را
. رعایت استحقاقها در افاضه وجود و امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود یا کمال وجود دارد
ایرادها و اشکالها
عدل " از اصول دین
عدل و حکمت
ثنویت
منابع
دانلود تحقیق عدل