فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 118 صفحه
مقدمه
خانواده یکی از رکن های اصلی جامعه به شمار می رود. دستیابی به جامعه سالم آشکارا در گرو سلامت خانواده است و تحقق خانواده سالم مشروط به برخورداری افراد آن از داشتن رابطه های مطلوب با یکدیگر است. در چنین نظامی افراد با علایق و دل بستگی های عاطفی نیرومند دیرپا و متقابل به یکدیگر پیوسته اند. این دل بستگی ها اگر چه شاید شدت وحدت شان در طی زمان کاسته شود. اما در سراسر زندگی خانوادگی پاینده خواهند بود. (گلدنبرگ،[1] به نقل از حسین شاهی و نقش بندی، 1383).
ازدواج به عنوان مهمترین و عالیترین رسم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی و امنیتی افراد بزرگسال همواره مورد تائید بوده است . ازدواج رابطه ی انسانی پیچیده ظریف و پویا می باشد که از ویژگی های خاصی برخوردار است . همچنین توجه به کانون خانواده با محیط سالم و سازنده و روابط گرم و تعاملات میان فردی و صمیمی ای که می توانند موجب رشد و پیشرفت افراد گردند از جمله اهداف و نیازهای ازدواج محسوب می شوند (برنشتاین و برنشتاین،[2] 1989).
و به طور کلی از هر چه فاصله بگیریم از خانواده نمی توانیم فاصله بگیریم چون که بدون وجود خانواده در هر شکل و صورتی که باشد مفهوم زندگی و حیاتی انسانی مصداقی نخواهد داشت.
در سالهای گذشته دیدگاه زنان و مردان درباره ی زندگی خانوادگی تغییر کرده است. امروزه دیدگاه زنان و مردان درباره ی مفهوم خود نیز تغییر کرده است. همچنین ایده های انها درباره ی نقش های سنتی زنان و مردان تغییر پیدا کرده است. در دهه های گذشته مشکلات اقصادی و تغییر در انتظارات خانواده ها از زندگی، درامد بیشتر را برای بقای خانواده ها ضروری ساخه است.بین دهه های 70 تا80 تعداد زنان شاغل از 2/18 میلیون به 8/25 میلیون نفر در امریکا افزایش پیدا کرد. امروزه در اغلب کشورها سبک زندگی از خانواده ای با یک نان اور، به سمت خانواده ای با دو نفر شاغل تغییر کرده به گونه ای که زوج های هر دو شاغل تعداد زیادی از زوج ها را تشکیل میدهند (استولتزلوییک،1992).
امروزه زنان به منظور به ظهور رسانیدن توانمندی های خود و افزایش عزت نفس و خودشکوفایی به اشتغال علاقه مند شده اند. تصویر خانواده ی سنتی که در ان یک مرد در خارج از خانه کار می کند و فرزندان و همسر همه از درامد او گذران زندگی می کنند، درحال محو شدن است. تصویر خانواده ی امروز زن و مردی با مشغله ی زیاد یا زن و مردی شاغل در بیرون از خانه را نشان می دهد که تعارض های شدیدی را بین نقش های خانوادگی و کاری تجربه می کنند (کوپر،1991).
درمانگران در صورتی می توانند به طور مؤثری به زوج های امروزی کمک کند که مسائل خاص فراروی زوج ها و خانواد ها را با توجه به زمان درک کنند.(علی محمد نظری،1386)
در جامعه امروز به دلایل متعددی چون گذر از سنت به مدر نیته، تغییر نظام خانواده ها و فشارهای شغلی و اجتماعی و همچنین پیدا شدن نقش های جدید مثل نقش اشتغال و اضافه شدن آن به نقش های سنتی زنان و با توجه به اهمیت ویژه و جایگاه والایی که نقش های سنتی همچون همسری و مادری زنان در نظر همسرانشان در فرهنگ ایرانی داراست. مشکلات و تعارض های خانوادگی و زناشویی افزایش چشمگیری یافته اند و شواهد فراوانی گویای آن هستند که زوج ها در جامعه امروزی برای برقراری و حفظ روابط صمیمی و دوستانه به مشکلات شدید و فراگیری دچارند.
افزایش روز افزون طلاق در دنیای کنونی – هر چند در مقیاسی بسیار کمتر متاسفانه جامعه فعلی ما را نیز در بر گرفته است و نارضایتی زن و شوهر از یکدیگر و نیز از هم گسیختگی کانون های گرم بسیاری از خانواده ها و تاثیرات سوء این جدایی بر افراد خانواده نیاز به رسیدگی و رفع این مشکل را مطرح ساخته است.
بیان مساله
خانواده نظامی اجتماعی و طبیعی است که ویژگی های خاص خود را دارد پس از ازدواج هر یک از همسران انتظار دارند خانواده جدید همان شکلی را پیدا کند که برای او مطلوب و آشناست هر کدام می کوشند واحد زن و شوهری را در راستای مطلوب و پذیرفته خود سازمان دهد و دیگری را برای هم سازی با خود تحت فشار گذارد (مینوچین،[3] 1380).
سازگاری زناشویی وضعیتی است که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع احساس ناشی از خوشبختی و رضایت از همدیگر دارند (سین ها و ماکرجک،[4]1990).
معمولا رفتارهای فردی موجب شکل گیری قواعد مراودات در بین زوجین می شود بنابراین پذیرش سلیقه ها و رفتار همسر و یا به عبارتی دیگر ، بروز رفتارهای مقبول از سوی همسر می تواند روابط دوتایی را شکل دهد و زمینه را برای برقراری تفاهم در بین زوجین ایجاد کند و در واقع می توان گفت رضایت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضع فعلی ارتباط ارائه می دهد (احمدی، 1382).
پدید آمدن اختلاف و تعارض بین زن و شوهر طبیعی است و به دلیل ماهیت کنش ورزی همسران گاه پیش می آید که اختلاف دیدگاه روی دهد یا نیاز ها بر آورده نشود و در نتیجه همسران نسبت به یکدیگر احساس خشم ناامیدی و ناخشنودی می کنند.
بعضی از موضوع های شناخته شده ای که می تواند پدید آورنده اختلاف های زناشویی باشد چنین است پول، روابط جنسی، روابط خویشاوندی، دوستان، فرزندان، خیانت جنسی، مشکلات عاطفی، مشکلات مالی، مشکلات ارتباطی(گفت و شنود)، درگیری های کاری و مانند این ها (ثنایی و ذاکر، 1378)
اختلافات زناشویی می توانند نتایج زیان باری را به همراه داشته باشند و همانطور که مازلو در سلسله مراتب نیاز ها بیان می کند که ارضای نیازهای بالاتر مستلزم ارضا نمودن نیازهای پایین تر است، زوجین نیز با وجود تعارضات و به دلیل برآورده نشدن نیاز آنها به عشق و محبت و احترام ممکن است نتوانند به خود شکوفایی دست یابند و علاوه بر آن فرزندان را نیز در این اثرات زیان بار سهیم می کنند و باعث می شود که حتی نیازهای سطح پایین آنها از جمله نیاز به محبت و امنیت تامین نشود و این امر موجب عدم دستیابی کودکان به نیازهای سطح بالاتر و رسیدن به خود شکوفایی و تکامل می شود.
علاوه بر این ها یکی دیگر از عواملی که برای سازش زناشویی مهم است سازگاری نقش جنسی میباشد. سازش های نقش جنسی در دوران بزرگسالی اولیه شدیدا دشوارند. اکثر دختران نوجوان می خواهند وقتی به بزرگسالی می رسند نقش همسران و مادران را ایفا کنند ولی در عین حال مایل نیستند که همسران و مادران سنتی باشند یعنی نسبت به شوهرانشان در مقام پایین تری قرار بگیرند و قسمت عمده وقت خود را به خانه و فرزندان اختصاص دهند و بیرون از خانه مشغله ای نداشته باشند . بدیهی است این دیدگاه عمدتا از فرهنگ حاکم بر جامعه متاثر می شود که اغلب خانه داری را کار ارزشمندی تلقی نمی کنند(شعاری نژاد،1373).
در کشور ما روز به روز به تعداد زنان شاغل افزوده می شود و با توجه به مطالعات انجام شده در کشورهای غربی که حکایت از برتری نسبی وضعیت سلامت و رضایت از زندگی زنان شاغل در مقایسه با زنان خانه دار دارد در این پژوهش ، پژوهشگر در پی پاسخ گویی به این سوالات است که عبارتند از :
- آیا بین رضایت زناشویی زنان شاغل و خانه دار تفاوت معناداری وجود دارد؟
- آیا بین رضایت زناشویی مردانی که زنان شاغل دارند و مردانی که زنان خانه دار دارند تفاوتی وجود دارد؟
ضرورت و اهمیت پژوهش
غالبا هر همسر مفهوم خاصی از نقش زن و شوهر داردکه بر انتظاراتش از طرف دیگر(همسر)اثر می گذارد حال اگر انتظارات نقش تامین نشود به تعارض و ناسازگاری خواهد انجامید (شعاری نژاد، 1373).
بیشتر سردرگمی زنان و مردان دارای رابطه ی پایدار از بحث راجع به تغییر نقش های زن و مرد ناشی می شود. نهضت زنان توجه را به روابط غیر منصفانه در ازدواج می کشاند باروری، پرورش فرزند، نبود موقعیت مساوی در کار خارج از خانه و نبود اجرت مساوی از اولین موضوعاتی است که مورد توجه قرار گرفته است (روبوتهام،[1] 1983 و اکلی،[2] 1974 به نقل از شعاری نژاد، 1373).
نویسندگان پیش گام در مورد تفاوت باروری و پرورش فرزند به بحث پرداخته اند تا مسئولیت بیشتری را به مردان اختصاص دهند (همان منبع).
از طرفی بیشتر زنانی که ناگریزند در آن واحد دو نوع کار را انجام دهند، یکی در میدان شغل و دیگری در کارخانه و خانواده، ممکن است احساس گناه کنند، همچنین از این که نمی توانند فعالیتهای تفریحی لازم برای فرزندانشان ترتیب دهند احساس گناه می کنند به طور کلی احساس گناه از نرسیدن در حد مطلوب به کار های خانه همسر و فرزندان سبب می شود که زن از رضایت خاطر لازم درباره کل خانواده محروم شود . علاوه بر آن متاسفانه در جامعه ما تعداد مادرانی که با شرایط بالا مشغول به کار هستند بسیار اندک می باشد این خود فقط باعث می شود که مادران تحت فشار روانی و جسمانی زیادی قرار گیرند و با افزایش خستگی و نارضایتی وقت و انرژی لازم برای فرزندان و همسر خود نخواهند داشت.
بدین منظور تصمیم گرفته شد تحقیقی در زمینه رضایت زناشویی زنان شاغل و خانه دار و مردانی که زنان شاغل و یا خانه دار دارند صورت پذیرد.
هدف پژوهش
هدف تحقیق عبارتست از شناسایی رابطه رضایت زناشویی شاغل و خانه دار با مردانی که زنان شاغل و خانه دار دارند به منظور بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی خانوادگی و ارائه راه کارهای مناسب به مدیران و مسئولان مراکز مشاوره و زوج ها جهت کاهش میزان جدایی و طلاق و همچنین برنامه ریزی های دقیق و مناسبتری برای بالا بردن بهداشت روانی خانواده ها و رسیدن به جامعه ای سالم.
فرضیه های تحقیق
- بین شاغل بودن یا خانه دار بودن زنان و سطح رضایت از زندگی شان رابطه مستقیم وجود دارد
- سطح رضایت از زندگی مردانی که زنان خانه دار دارند بیشتر از سطح رضایت از زندگی مردانی است که زنان شاغل دارند.
متغیرهای تحقیق
متغیر مستقل : در این پژوهش متغیر مستقل شاغل و خانه دار بودن است
متغیر مستقل متغیری است که: ان را دستکاری می کنیم تا تاثیرات آن را روی متغیر وابسته بررسی نماییم.
متغیر وابسته : در این پژوهش متغیر وابسته میزان رضایت زناشویی است.
متغیر وابسته متغیری است که: به منظور تعیین اثر متغیر مستقل مشاهده و اندازه گیری می شود.
متغیرهای تعدیل کننده : در این پژوهش سن، فرزند داشتن، جنس و تحصیلات هستند متغیر تعدیل کنند . متغیری است که: رابطه بین متغیر مستقل و وابسته را تحت تاثیر قرار می دهد.
تعاریف عملیاتی اصطلاحات
رضایت زناشویی : احساسات عینی از خشنودی رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر، زمانی که همه جنبه های ازدواج شان را در نظر می گیرند، رضایت یک متغیر یک نگرشی است و بنابراین یک خصوصیت فردی زن و شوهر محسوب می شود (هاکینز[3]، 1989 به نقل از سلیمانیان، 1373( در این تحقیق منظور از رضایت زناشویی نمره ای است که از طریق پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ[4] بدست می آید.
شاغل : منظور از شاغل بودن زنان کار رسمی در یکی از موسسات دولتی یا خصوصی است (غیاثی، 1385) که در این تحقیق نمره ای است که زنان شاغل از پرسشنامه رضایت زناشویی امزیچ به دست می آورند.
خانه دار : منظور از خانه دار بودن زنان گذراندن بیشتر وقت را در خانه و پرداختن به کارهای خانه و خانواده بدون داشتن هر نوع وابستگی خارج از خانه (مرکز امور مشارکت زنان – ریاست جمهوری، 1380) و در این تحقیق نمره ای ست که زنان خانه دار از پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ به دست می آورند. لازم به ذکر است که در این تحقیق رضایت زناشویی مردانی که همسر شاغل یا خانه دار دارند نیز توسط پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ سنجیده می شود.
مقدمه
زندگی اجتماعی انسان در طول تاریخ مسیر پر نشیب و فراز خود را پیموده و همواره به پیش می رود جامعه قالب اصلی این حرکت و چارچوب منظم زندگی تاریخی انسان است. جامعه بنا به اهمیت خاص خود پاسخ گوی بسیاری از سوالات و برطرف کننده بسیاری از مسائل و مشکلات زندگی انسان است.(مهدوی، 1377).
خانواده یکی از ابتدایی ترین اشکال شناخته شده زندگی اجتماعی انسان می باشد که از بدو پیدایش انسان در کره زمین تا کنون وجود داشته است. کارکرد های مختلف خانواده و نقش اساسی آن در جامعه یکی از مهمترین دلایل پیدایش و بقای آن از ابتدا تا به امروز می باشد . اگر چه قدمت خانواده به پیدایش انسان می رسد اما کارکرد اساسی خانواده یعنی ادامه نسل انسان به وسیله ازدواج تامین می شود و با توجه به این که ازدواج مقدمه تشکیل خانواده است بنابراین نهاد ازدواج مقدم بر خانواده خواهد بود ازدواج نیز مانند خانواده دارای اصول و ضوابط معینی است (همان منبع).
خانواده کانونی است که باید برای حفظ حرمت و کرامت انسان و تامین سلامت جسمانی و روانی و رشد معنوی او استحکام یابد قوام خانواده به منظور تداوم انسجام جامعه و تامین محیطی سالم برای زیستن انسان ها، ضرورتی انکار ناپذیر است (احمدی، 1381) .
در کانون خانواده همسران نسبت به یکدیگر وظایفی بر عهده دارند که از حقوق آنان سرچشمه می گیرد این وظایف باید به شکل متقابل مورد توجه قرار گیرد تا در سایه ایفای نقش همسران این کانون بنیادین تقویت و تعالی یابد. پیوند زناشویی از شیرین ترین پیوند ها در روابط انسان هاست و خانواده کانونی است برای امنیت و آرامش، مودت و آسایش مرد و زن، برخورداری از همسر خوب و شایسته در زندگی یکی از نعمت های بزرگ است که خالق هستی به بندگان خویش عنایت می کند و برای اکتساب چنین نعمتی تعالیم، رهنمودها و دستوراتی است که بدون شک باید بر روابط خانوادگی هر فرد مسلمان حاکم باشد و شک نیست کسانی که در زندگی زناشویی جویای سعادت و خوشبختی هستند و با همه وجود در پی شاد زیستن در کانون گرم خانواده می باشند هم در گزینش همسر و هم در نحوه تنظیم روابط خانوادگی بایستی به این تعالیم مقدس و ارزشمند تاسی کنند.
بخش اول: خانواده
- کار کرد مطلوب خانواده
چنانچه روابط زناشویی رابطه ای سست باشد پایه های لازم برای موفقیت آمیز بودن و مطلوب بودن عملکرد خانواده لرزان و یا حداقل ضعیف خواهد بود برای زوجی که خودشان با هم سازگار نیستند مشکل است که والدین خوبی باشند. سوال اساسی این است که آیا شرکای ازدواج از روابط میان خود احساس رضایت می کنند؟ در واقع آن ها باید یکدیگر را سیراب ، تصدیق و حمایت نمایند. رابطه زناشویی باید بر اساس اطمینان و احترام متقابل باشد که در این امر عوامل عاشقانه و صمیمت نیز دخالت دارند. علاوه بر این هر یک از زوجین نیازمند همسر با کفایت و آگاهی هستند که بتواند به موقع به حل تعارضات موجود بپردازد ( بارکر، به نقل از دهقانی، 1375).
نظام تربیتی در برگیرنده تمام شیوه هایی است که والدین با کمک یکدیگر و برای تربیت و نگهداری بچه ها در پیش می گیرند بنابراین می بایست نسبت به اصول مورد استناد خود متفق باشند، و جهت توجه شان نیز معطوف به احتیاجات بچه ها و تامین رشد و سلامتی آن ها باشد در مجموع تعاملات یا شبکه روابط بین والدین و کودک و نیز روابط بین خود کودکان به طور گسترده ای چگونگی جریان رشد کودک را تامین می کند (کجباف، آقایی وکاویانی، 1383).
به طور کلی کارکرد مطلوب خانواده مفهوم مفیدی است که نه تنها در مورد مشکلات احتمالی به وجود آمده در خانواده بلکه در تعیین این که آیا نیازهای زوجین و فرزندان آنها، آنچنان که می بایست برطرف می شوند یا نه نیز مد نظر قرار می گیرد هر خانواده باید هم نیازهای عاطفی و هم روان شناختی اعضای خود را برآورده سازد، و کودکان را برای زندگی مستقل در دنیایی که بعدها در آن قرار خواهند گرفت آماده سازد و در موقع مناسب آنها را روانه جامعه کند (بارکر، به نقل از دهقانی، 1375).
- معنی و مفهوم خانواده متعادل
شرفی (1374)، در مورد معنی و مفهوم خانواده متعادل عنوان می کند :
بدن شک همه افراد در پی دست یافتن به الگوی خانواده متعادل هستند با این انگیزه به ازدواج روی می آورند لیکن ابتدا باید معلوم نمود که خانواده متعادل چیست و شیوه تحقق آن کدام است تا براساس آن ضابطه بتوان داوری نمود و اختلاف ها را از بین برد . برای پی بردن به مفهوم خانواده متعادل ابتدا واژه اعتدال را مورد بررسی قرار میدهیم پدیده یا کسی را زمانی دارای اعتدال و توازن می دانیم که حداقل برخی از ویژگی های زیر را دارا باشند.
- نقطه ( مرکز ) ثقل آن مشخص و معلوم است.
- تساوی کشش ها و جاذبه ها در پدیده متوازن محرز است.
- شی متعادل پس از مختصر حرکت و یا ضربه وارده واژگون نمی شود و مجددا به تعادل پایدار خود برمی گردد.
- توازن و تعادل زیبایی می آفریند شی متعادل موزون و جذاب است.
برخی از خصوصیات بارز افراد متعادل ، نرمال و بهنجار عبارتند از :
- فرد متعادل از توانایی های خود آگاهی دارد.
- میان خواسته ها و داشته های فرد متعادل نوعی تناسب و تلازم واقعی برقرار است به این مفهوم که شعاع خواسته ها و انتظارات فرد از خویش بر اساس توانایی هایش حد می خورد و تنظیم می شود.
- فرد متعادل روابط خود را با دیگران بر اساس توازن در تعادل برقرار می نماید و از افراط و تفریط در مناسباتش به دور است.
- نوعی هماهنگی و هم خوانی در کلیه رفتارها و عناصر شخصیتی فرد متعادل مشاهده می شود یعنی نه تنها رابطه منطقی میان گفتار و کردار وی وجود دارد بلکه اجزای گفتاری وی از یک نوع وحدت و هماهنگی آکنده است و در عملکرد هایش نیز تضاد وجود ندارد.
تصویر واقع بینانه از خانواده متعادل نوعی بصیرت و اعتماد به نفس در انسان می آفریند منظور از خانواده متعادل، سارقان فاقد عیب و نقص نمی باشد بلکه این مفهوم به شبکه ای از روابط متقابل اطلاق می شود که اعضای آن درگیر با مشکلات و موانع احتمالی بوده و ضعف های کم و بیش قابل اعتنایی نیز دارند لیکن در مقابله با موارد مذکور شیوه منطقی اتخاذ می کنند و برای مسائل اهمیتی در خور آن قایل می شوند و در برابر موقعیت های دشوار ناگریز از انتخاب باشند تصمیم به موقع و مقتضی را اتخاذ می کنند.
- خانواده مدرن
انسان در گروه زنده می ماند این امر ذاتی وضع انسانی است اساسی ترن نیاز نوزاد وجود مادری است که او را تغذیه و حفاظت کند و آموزش دهد. فراتر از این انسان در تمام جوامع با تعلق به گروههای اجتماعی پا بر جا مانده است. در فرهگ های مختلف این جوامع از نظر سطح سازمان یافتگی و تمایز متفاوت اند. جوامع بدوی متکی به اجتماعات بزرگ و همراه با توزیع ثابت نقش ها یا وظایف است. با پیچیده تر شدن جامعه و ضرورت یافتن مهارت های تازه ساختهای اجتماعی متمایز می شوند تمدن صنعتی شهری مدرن از انسان دو چیز مطالبه می کند:توانایی کسب مهرت های بسیار تخصصی و قابلیت تطابق سریع با شرایط اجتماعی و اقتصادی دائما متغیر (مینوچین، به نقل از ثنایی، 1381).
خانواده همواره به موازات تغییرات جامعه دستخوش تغییراتی شده است و خانواده در پاسخ به نیاز های فرهنگ جامعه نقش حمایت و اجتماعی کردن اعضای خود را تقبل و رها کرده است. خانواده به یک معنا دو نقش متفاوت ایفا می کند یکی داخلی که حمایت روان اجتماعی از اعضای خود باشد و دیگری خارجی یعنی برون سازی با فرهنگ و انتقال آن (مهدیزداگان، 1377).
جامعه صنعتی شهری با قدرت در خانواده دخالت کرده است و بسیاری از نقش هایی را که زمانی وظایف خانواده بود در اختیار گرفته است پیران خانواده امروز به طور جداگانه و در خانه کهنسالان یا خانه شهروندان ارشد زندگی می کنند مخارج مربوطه را جامعه از طریق برنامه های امنیت یا رفاه اجتماعی تامین می کند. جوانان از مدرسه وسایل ارتباط جمعی، و همسالان تعلیم می گیرند. تکنولوژی جدید ارزش آنچه را که کار طبقه زن تلقی می شد. به شدت کاهش داده است طوری که وظایف لازم برای بقای واحد خانواده را، ماشین با تولید بهتر آن تغییر داده است شرایط جاری که به زن و شوهر اجازه کار می دهد، یا الزام کار خارج از خانه را ایجاد کرده است. باعث می شود شبکه روابط برون خانگی بالا بگیرد و تعارض بین زن و شوهر تشدید شود. انسان مدرن با وجود تمام این تغییرات هنوز به یک رشته ارزش هایی چسبیده است که متعلق به جامعه متفاوتی است جامعه ای که در آن مرزهای بین خانواده فردای آن به وضوح ترسیم شده بود. پای بندی به یک الگوی منسوخ منجر به این امر شده است که بسیاری از وضعیت هایی که به وضوح مربوط به استحاله خانواده است، اطلاق نابهنجار و آسیب زا پیدا کند، هنوز ه محک زندگی خانواگی این افسانه است که : « و بدین ترتیب آنها عروسی کردند و از آن پس با خوبی و خوشی تا پایان عمر زندگی کردند». تعجب آور نیست که هیچ خانواده ای به این ایده آل نمی رسد (مینوچین، به نقل از ثنایی، 1381).
- زیر منظومه زن و شوهری
ثنایی (1381)، به نقل از مینوچین زیر منظومه زن و شوهری را متشکل از دو بزرگسال با جنسیت های مخالف می داند که با هدف ابراز شده تشکیل خانواده به هم ملحق شده اند. زیر منظومه زن و شوهری دارای تکالیف یا نقش هایی است که برای عملکرد خانواده حیاتی است مهارتهای اصلی لازم برای به ثمر رسیدن تکالیف این زیر منظومه عبارت از « مکملیت » و « برون سازی متقابل » است یعنی زن و شوهر باید الگوهایی به وجود آورند که درآن هر کدام عملکرد دیگری را در بسیاری از زمینه ها حمایت کند. باید الگوهای مکملیتی به وجود آورند که به هر کدام از آن ها این امکان را بدهد که تسلیم شود بی آن که احساس کند «تسلیم شده است» هم زن و هم شوهر باید بخشی از مجزا بودن خود را برای کسب تعلق از دست بدهند پافشاری زن و شوهر در حفظ حقوق مستقل خود، ممکن است زیر بار « بهم وابستگی» رفتن را در یک رابطه قرینه مختل کند.
زیر منظومه زن و شوهری می تواند پناهگاه یا مفر استرس های جهان خارج و چارچوب تماس با سایر سیستم های اجتماعی باشد می تواند یادگیری خلاقیت و رشد را در دامان خود تقویت کند. زن و شوهر در روند برون سازی متقابل خود می توانند وجوه خلاق ولی نهفته همسر خود را فعال کنند و بهترین ویژگی های یکدیگر را مورد تقویت قرار دهند البته ممکن است زن و شوهر وجوه منفی یکدیگر را فعال کنند زن و شوهر می توانند در بهسازی یا نجات دادن همسر خود مصر باشند و با این کار مانع کسب صلاحیت او شوند. به عوض قبول همسر خود، به همان صورتی که هست استانداردهای تازه ای را به او تحمیل می کنند. آنها ممکن است الگوهای مراوده ای متکی – حامی ایجاد کنند الگوهایی که در آن عضو متکی، متکی باقی می ماند تا احساس حامی بودن همسر خود را تقویت کند. این قبیل الگوهای منفی می تواند در بین زوجین متوسط وجود داشته باشد بی آن که دال بر وجود آسیب گسترده یا انگیزش ناروای هیچ یک از آن ها باشد.
زیر منظومه زن و شوهری باید مرزی ایجاد کند که ان را از مداخله انتظارات و نیازهای سایر سیستم ها حفظ کند این امر خصوصا وقتی مصداق دارد که خانواده دارای کودکانی هم باشند بزرگسالان باید یک حیطه روان – اجتماعی مخصوص به خود داشته باشند ، پناهگاهی که بتوانند در آن از یکدیگر حمایت عاطفی کنند اگر مرز حول زیر منظومه زن و شوهری خیلی سخت و خشک باشد ، ممکن است که انزوای آن ها سیستم خانواده را تحت فشار و استرس قرار دهد اما اگر زن و شوهر مرزها را سست نگه دارند ممکن است زیر گروه های دیگر از جمله بچه ها و خویشاوندان در وظایف و عملکرد زیر منظومه آن ها مداخله کنند . به زبان ساده زن و شوهر به یکدیگر به عنوان پناهگاهی در مقابل انتظارات عدیده زندگی احتیاج دارند.
پایان نامه مقایسه رضایت زنان شاغل و خانه دار جهت بهبود زندگی زناشویی