فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد نقش مردم درحکومت اسلامی

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد نقش مردم درحکومت اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نقش مردم درحکومت اسلامی


تحقیق در مورد نقش مردم درحکومت اسلامی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 6
فهرست مطالب:

نقش مردم درحکومت اسلامی

بررسی ونقد دو نظر دیگر

پی نوشت :

نقش مردم درحکومت اسلامی

قسمت دوم و پایانی

در قسمت اول این مقاله معلوم شد که در زمان غیبت امام معصوم نیز به مانند زمان حضور پیامبر و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ مردم هیچ نقشی در مشروعیت بخشی به حکومت فقیه )نه در اصل مشروعیت ونه در تعیین فرد و مصداق ( ندارند. و اما نسبت به تحقق و استقرار حکومت و حاکمیت فقیه در زمان غیبت امام معصوم ـ علیه السلام ـ باید بگوییم که این مسأله تماماً به پذیرش جامعه ومقبولیت مردمی بستگی دارد. یعنی این مردم و مسلمانان هستند که باید زمینهتحقق و استقرار این حاکمیت را فراهم کنند و تا مردم نخواهند نظام اسلامی محقق نخواهد شد و فقیه در اصل تأسیس حکومت خود هیچ گاه متوسل به زور وجبر نمی شود بلکه نظیر همه پیامبران وامامان، تنها در صورتی که خود مردم به حکومت وی تمایل نشان دهند دست به تشکیل حکومت خواهد زد. در این مورد هم نظیرهمه احکام و دستورات الهی، مردم می توانند به اختیار خودشان آن را بپذیرند واطاعت کنند و می توانند هم نافرمانی کرده سر پیچی نمایند. البته مردم در طول تاریخ ملزم و مکلف بوده اند که به حاکمیت الهی و حکومت پیامبران وامامان تن دهند وحق حاکمیت آنان را به رسمیت شناخته بپذیرند و اگر نپذیرفته اند در پیشگاه خداوند گناه کار ومعاقب خواهند بود

بررسی ونقد دو نظر دیگر

کسانی که معتقدند در زمان غیبت امام زمان ـ علیه السلام ـ مردم به نوعی در مشروعیت بخشیدن به حکومت اسلامی و حاکمیت فقیه ( یا در اصل مشروعیت حاکمیت فقیه و یا در تعیین مصداق آن ) نقش دارند مطالبی را دراین باره مطرح کرده اند.
از جمله این که گفته اند درزمان غییبت امام زمان ـ علیه اسلام ـ در اسلام هیچ قانون و حکمی در مورد حکومت بیان نشده بلکه این از مواردی است که به عهده خود مردم گزارده شده است. در توضیح بیشتر این سخن باید اشاره کنیم که در احکام شرعی مواردی وجود دارد که حکم آنها از طرف خود شارع بیان شده ویکی از احکام پنج گانه ( وجوب، حرمت، استجاب، کراهت، اباحه) به آن اختصاص یافته است، اما در مواردی هم وجود دارد که هیچ حکمی از طرف شارع در مورد آنها به ما نرسیده و آیه و روایتی درباره آن نداریم؛ در این گونه موارد معمولاً فقها طبق اصول و قواعد خاصّی که دارند می گویند چیزهایی که حکم آنها از طرف خداوند به ما نرسیده و امر و نهی در مورد آن وجود ندارد مباح است یعنی فعل و ترکش مساوی و رجحانی ندارد و هر طور که خودتان مایلید می توانید رفتار کنید. در زمینه حکومت ولی فقیه در زمان غیبت هم کسانی این گونه فکر می کنند که چون خداوند متعال امر و نهی خاصّی در قرآن نفرموده و مراد از «اولی الامر»هم درآیه « اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» بیان شد که دوازده امام معصوم ـ علیهم السلام ـ هستند، بنابراین مسأله حکومت در زمان غیبت چیزی است که شارع مقدس در قبال آن سکوت کرده و چیزی نفرموده پس امر آن را به اختیار و اراده خود مردم موکول نموده است.
و یا گاهی گفته می شود بر اساس این قاعده فقهی که « الَنَّاس‏‏‎ُ مُسَلَّطُونَ عَلَی اَمْوَالِهمْ : مردم بر دارایی های خودشان سلطه دارند» مردم برجان ومال خودشان مسلّط هستند ونسبت به آنها حق دارند و می توانند این حق را به دیگری واگذارکنند ویا در مورد آن به دیگری وکالت بدهند[1]. بر این اساس در زمان غیبت، مردم خودشان باید بروند و حاکم تعیین کنند، و برگزاری انتخابات عمومی هم در واقع به همین معناست که مردم آن حقّی را که در تصرف جان و مال خودشان دارند به دیگری واگذار می کنند


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نقش مردم درحکومت اسلامی

مقاله در مورد قهر و مدارا درحکومت علوى

اختصاصی از فی توو مقاله در مورد قهر و مدارا درحکومت علوى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد قهر و مدارا درحکومت علوى


مقاله در مورد قهر و مدارا درحکومت علوى

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:94

 

  

 فهرست مطالب

 

 

قهر و مدارا درحکومت علوى

امیرالمؤمنین(ع) در جایگاه احقاق حق خود دوران استقرار خلفا اتمام حجت نهى امام(ع) از بیعت شکنى دوران حکومت

اول ـ تعریف قهر و مدارا:

 

دوم ـ قهر و مدارا؛

 

سوم ـ اولویت مدارا؛

 

چهارم ـ لزوم قدرتمندى حکومت؛

 

پنجم ـ فرماندهان با تحمل و مدارا؛

 

ششم ـ هشیارى و قاطعیت؛

سیاست مدارا 

 

 

قهر و مدارا چه جایگاهى در سلوک اجتماعى و سیاسى امیرالمؤمنین(ع) داشته است؟ این مقاله عهده دار پرداختن به وجهه اى از اقدامات آن حضرت(ع) مى باشد. چه پس از رحلت پیامبر(ص) در مقام احقاق حق خویش، و چه در دوران خلفا و چه در هنگامه پذیرش حکومت و روزگاران حاکمیت خویش که بخش اصلى بحث را شامل مى گردد.

امیرالمؤمنین(ع) در جایگاه احقاق حق خود رسول خدا(ص) به عنوان پیامبر، پیشوا، رهبر و حاکم جامعه اسلامى، به طور طبیعى دغدغه حکومت نوپایى را داشت که در مدینه تشکیل داده بود و در اواخر عمر ایشان دایره تسلط این حکومت تقریباً همه شبه جزیره حجاز را در بر گرفته بود. با توجه به جهات مختلفى که این مقال را حوصله پرداختن به آنها نیست، لازم بود جانشین رسول خدا و حاکم جامعه اسلامى بعد از آن حضرت، از طرف خدا معین شود و واگذارى این امر در آن مقطع به انتخاب عمومى کار صحیحى نبود؛ از این رو رسول خدا با اینکه در طول عمر خود بخصوص در دوران مدینه به صورتهاى مختلف شایستگى منحصر به فرد امام على(ع) براى امامت و حکومت را به جامعه اعلام کرده بود، با این وجود بعد از بازگشت از حجة الوداع در محل غدیر خم، به امر خداوند متعال همه اهل قافله بزرگ همراه خویش را جمع کرد و از آنان پرسید که:
«آیا من به شما از خودتان سزاوارتر نیستم و بهتر از شما خیر شما را نمى شناسم و نمى خواهم؟
همگى از سر صدق و راستى فریاد برآوردند: آرى، چنین است اى رسول خدا.
آن گاه رسول خدا فرمود: پس آگاه باشید هر کس من ولىّ و سرپرست او بودم، این علىّ سرپرست و ولىّ اوست ...»[1]
و بعد از معرفى امام على(ع) به مقام ولایت و سرپرستى جامعه اسلامى، از همه حاضران خواست با ایشان بیعت کنند و همه کسانى که در آن جمع بودند بدون استثنا، با امام بیعت کردند و عهد بستند که مطیع و گوش به فرمان و پیرو امام على(ع) باشند. با این اقدام رسول خدا مسأله جانشینى دیگر حل شده مى نمود و هیچ شبهه و ابهامى در آن وجود نداشت و به طور طبیعى باید امام على(ع) بعد از رسول خدا زمام امور را به دست مى گرفت.
با وفات رسول خدا(ص) و قبل از اینکه بدن مبارکشان غسل داده شود، کفن گردد و به خاک سپرده شود، در حالى که امام على(ع) اهل بیت و اصحاب باوفاى رسول خدا در مصیبت فراق محبوب خویش سر در گریبان غم در صدد انجام مقدمات و مراسم تجهیز و تدفین بودند، گروهى اندک در اقدامى ناگهانى، عجولانه و کودتایى، دور هم جمع شدند و با ابوبکر به عنوان خلیفه رسول خدا بیعت کردند و با سوء استفاده زیرکانه از وضعیت غمبار حاکم بر جامعه و شعله ور کردن حِقدها و کینه هایى که از امام على(ع) در بعضى دلها بود، یاورانى به دور خود جمع کردند و هنوز کار تدفین رسول خدا انجام نشده، براى بیعت گرفتن از اهل بیت و امام على(ع) متوسل به خشونت شدند. استدلالهاى امام و اطرافیان فایده بخش نبود و اصولاً طرف مقابل به دنبال شنیدن استدلال نبود و براى کار خودش هم استدلال نداشت و با علم به صلاحیت امام و عدم صلاحیت خودشان، به این کار اقدام کرده بودند، پس طبیعى بود که هیچ سخن حقى آنان را از ادامه راه باطلشان بازنمى داشت. در اینجا تنها دو راه وجود داشت: قیام و جنگ براى گرفتن حق غصب شده و یا تسلیم شدن و چشم پوشى از حق خود و واگذاردن جامعه به با
طل. عقل و شرع راه اول را یقین مى کرد البته با شرایطى که از جمله مهمترین آنان وجود یاور بود.

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد قهر و مدارا درحکومت علوى