بلال بن ریاح از صحابگان بزرگ پیامبر و پیشینه داران اسلام است که در راه حفظ دینش، صدمه های بسیاری متحمل شد. کنیه ی وی عبدالله و نام مادرش حمامه است. وی در مکه زاده شد و از غلامان طایفه ی «بنی جمح» و در اصل اهل حبشه بود. به همین دلیل، هنگامی که از پیامبر تعریف می کند، به زبان حبشی او را چنین می ستاید: اره بره کنکره، کراکراً هندره. پیامبر اسلام(ص) به حسان بن ثابت فرمود: «کلام او را به عربی ترجمه کن». حسان گفت: اذا المکارم فی آفاقنا ذکرت فانما بک فینا یضرب المثل؛ «در کشور ما، هرگاه نامی از بزرگی برده شود، به شما مثل می زنند».
پس از آنکه بلال مسلمان شد، از اربابان خود آزار و اذیت ها و صدمه های بی شماری دید. از این روی، ابوبکر به فرمان رسول خدا(ص) او را خرید و آزاد کرد.
وی پس از هجرت به مدینه، مؤذن ویژه ی رسول خدا(ص) شد و نخستین کسی بود که در اسلام اذان گفت. وی در بدر و احد و دیگر جنگ های پیغمبر اسلام حضور داشت و در سفر و حضر از همراهان همیشگی ایشان بود. بلال توانایی ادای حرف شین را نداشت و به جای شین، سین می گفت. در روایت های ائمه ی اطهار(ع) آمده که سین بلال، شین به شمار می آید. بلال، پس از رحلت پیامبر با هدف جهاد در راه خدا به شام رفت. وی به سال هجدهم یا بیستم هجری، در 63 سالگی یا هفتادسالگی بر اثر طاعون، چشم از جهان بست و در «باب الصغیر» دمشق مدفون شد. او مردی لاغر، بلندبالا، گندمگون بود و صورتی کم موی داشت.
اسلام بلال
وقتی خورشید اسلام در مکه درخشید و حضرت محمد(ص) برای نجات انسان ها به پیامبری مبعوث شد، بلال حدود سی سال داشت. او که در رفت و آمد به مکه، خبر دعوت جدید محمد(ص) را شنیده بود، روح تشنه اش اخباری تازه و آگاهی ای دقیق تر از پیام الهی می طلبید. بعضی از آیات قرآن نیز کم و بیش به گوشش خورده بود.
شبی پس از انجام کارهایش فرصتی یافت و نزد حضرت رسول(ص) رفت. هنگامی که آیه های قرآن را از زبان مبارک پیامبر شنید، اشک شوق در چشمانش حلقه زد. بلال پس از سالیانی دراز، گم شده ی خود را یافته بود. متواضعانه خود را به قدم های پیامبر اسلام(ص) افکند و اسلام را پذیرفت. او گرچه می دانست مسلمان شدنش، شکنجه ها و آزارهایی را برایش در پی خواهد داشت، عشقش به حقیقت و پیامبر و آیین او، وی را برای تحمل هر گونه شکنجه و سختی در راه ایمان وعقیده آماده ساخته بود. او دور از چشم اربابانش و برای مصون ماندن از آزار و اذیت آنان، هر شب مخفیانه به دیدار رسول خدا(ص) می رفت و جان شیفته ی خود را در زمزم کلام پیامبر پاک، طراوتی تازه می بخشید. پس از مدتی، رفت و آمدِ او نزد پیامبر، آشکار شد.
او با قلبی پاک و طینتی بی شائبه اسلام را پذیرفت. ایمانش ثابت و استوار بود. کم کم پله های کمال ایمان را طی کرد و قلبش سفید شد. زوایای دلش آکنده از محبت خداوند شد و عقیده اش به مبدأ و معاد به مرحله ی یقین رسید. او مفهوم حقیقی حیات جاویدان را درک کرده بود و در راه به ثمر رساندن عقیده اش، حاضر بود همه ی صدمه های طاقت فرسا را تحمل کند.
شامل 10 صفحه فایل word
دانلود تحقیق بلال حبشی کیست