مشخصات این فایل
عنوان:سهراب سپهری
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 23
این مقاله درمورد سهراب سپهری می باشد.
بخشی از تیترها به همراه مختصری از توضیحات هر تیتر از مقاله سهراب سپهری
سهراب سپهری
نقاش و شاعر، 15 مهرماه سال 1307 در کاشان متولد شد.
خود سهراب میگوید :
... مادرم میداند که من روز چهاردهم مهر به دنیا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان را میشندیده است... (هنوز در سفرم - صفحه 9)
پدر سهراب، اسدالله سپهری، کارمند اداره پست و تلگراف کاشان، اهل ذوق و هنر.
وقتی سهراب خردسال بود، پدر به بیماری فلج مبتلا شد.
... کوچک بودم که پدرم بیمار شد و تا پایان زندگی بیمار ماند. پدرم تلگرافچی بود. در طراحی دست داشت. خوش خط بود. تار مینواخت. او مرا به نقاشی عادت داد...
زندگی سهراب از ابتدای تولد تا سال 1319 :
دوره کودکی سهراب که هم نقاش بود و هم شاعر در شهر کاشان سپری شدو او شش سال تحصیلی ابتدایاش را در دبستان خیـــــــام گذراند. در سال اول تحصیلی معلمان به راحتی بچهها را تنبیه بدنی میکردند. این کار در زندگی سهراب تاثیر گذاشته بود و او در خانه هم ترکه زدن را مشق میکرد به روی درختان و سنگها و نردههای حیاط بزرگ خانهشان. او به دلیل نقاشی یک بار از معلمش کتک خورد. سپهری دانش آموزی منظم و منضبط و درس خوان بود ولی همیشه از ترس شاگرد اول میشد. همیشه تکالیف را مرتب و منظم انجام میداد......
در بین سالهای 1340 تا 1359 هـ . ش سپهری به اوج خویش میرسد. آثار هنری و ادبی او ، بویژه شعرهایش ، در سطحی بسیار وسیع ، مورد توجه قرار میگیرد. در پنج سال نخست این دوره ، او زیباترین منظومهها و شعرهایش را مینویسد: صـــدای پای آب ، مسافر و دفتر حجم سبـــز درباره آنها ، نقدها و تحلیلهای فراوانی نوشته میشود. برخی او را به نادیده گرفتن دردها و دوربودن از جامعه متهم میکنند. اما حتی اینان نیز توفیق عظیم او را در نوشتن اشعاری شفاف با بیانی صمیمانه و زبانی پاکیزه انکار نتوانند کرد. ما نمیدانیم که واکنش او درباره سخنان موافق و مخالف چه بود، اما دقیقاً میدانیم که او در طول بیش از سی سال زندگی هنری و ادبیاش نه مقالهای نوشت و نه نقد و تحلیلی ، نه پاسخی داد و نه به کسی اعتراضی کرد.....
بنای یادبود مزار سهراب سپهری همزمان با بیست و پنجمین سالگرد وفاتش ساخته می شود.....
برای خواندن شعر «تا انتها حضور» هر خواننده احتمالی می تواند تا انتها در زبان شعر حضور داشته باشد. لازم نیست با بیرون این شعر، با خوانده ها و دانسته های قبلی قطع رابطه کند، کافی است مثل اسم «ما هیچ، ما نگاه» به زبان این شعر نگاه کند. نگاهی بین حضور و غیاب، بین انجام شده و نشده، بین فعال بودن و بی فعل بودن. آن وقت تمام شعر «تا انتها حضور» به یک خواب عجیب تبدیل می شود. خوابی رو به سمت کلمات. آنچه در این خواب دیده می شود چیزی جز کلمه ها نیست. می توان گفت در این شعر «زبان» دارد خواب دیده می شود. اما به تعبیری در چنین خوابی، «زبان» بیدار است. می داند که دارد چه کاری انجام می دهد. طبق دستور هست ولی طبق عرف نیست. و همین طبق عرف نبودن به آن امکان می دهد، تصویرهایی زبانی بسازد. زبانی که می توان بیشتر تصورش کرد.....
دانلودمقاله سهراب سپهری