
توضیحات:
خلاصه کتاب مرمت شهری تالیف دکتر محسن حبیبی در قالب فایل pdf و در 28 صفحه، بصورت تایپ شده و منظم و شامل نکات کلیدی کتاب.
این فایل مناسب برای دانشجویان رشته های شهرسازی، مرمت و ... می باشد.
خلاصه کتاب مرمت شهری تالیف دکتر حبیبی
توضیحات:
خلاصه کتاب مرمت شهری تالیف دکتر محسن حبیبی در قالب فایل pdf و در 28 صفحه، بصورت تایپ شده و منظم و شامل نکات کلیدی کتاب.
این فایل مناسب برای دانشجویان رشته های شهرسازی، مرمت و ... می باشد.
فایل پی دی اف
جامع
18 صفحه
مناسب جهت مطالعه و تحقیق و ارائه
عنوان: دانلود خلاصه گزارش طرح جامع شهر اردبیل شامل 64 صفحه به فرمت word (قابل ویرایش) با تخفیف ویژه 50 درصدی اورمیاباکس
تعداد صفحات: 64
این محصول خلاصه گزارش طرح جامع شهر اردبیل شامل 64 صفحه به فرمت word (قابل ویرایش) که دارای جداول و ... می باشد که با تخفیف ویژه اورمیاباکس در اختیار شما عزیزان قرار می گیرد.
توجه : با تخفیف ویژه 50 درصدی اورمیاباکس
پس از انجام مراحل خرید حتما روی دکمه تکمیل خرید در صفحه بانک کلیک کنید تا پرداخت شما تکمیل شود تمامی مراحل را تا دریافت کدپیگیری سفارش انجام دهید ؛ اگر نتوانستید پرداخت الکترونیکی را انجام دهید چند دقیقه صبر کنید و دوباره اقدام کنید و یا از طریق مرورگر دیگری وارد سایت شوید یا اینکه بانک عامل را تغییر دهید.پس از پرداخت موفق لینک دانلود به طور خودکار در اختیار شما قرار میگیرد و به ایمیل شما نیز ارسال می شود.
خلاصه ی کتاب حقوق بشر در اسلام تالیف سید علی میر موسوی و سید صادق حقیقت از انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در قالب فایل pdf و در حجم 18 صفحه به همراه نمونه سوالات تالیفی و نمونه سوالات امتحانی ادوار گذشته دانشگاه پیام نور با پاسخ نامه ، مناسب برای دانشجویان حقوق با کد رشته 1223186
محتویات محصول :
نکات مهم و پرتکرار فصول مختلف کتاب در قالب فایل pdf و در حجم 18 صفحه
3 نوبت آزمون جامع تالیفی با پاسخ نامه کلیدی
نمونه سوالات امتحانی ادوار گذشته دانشگاه پیام نور
نیمسال دوم 95-94 با پاسخ نامه کلیدی
نیمسال اول 95-94 با پاسخ نامه کلیدی
نیمسال دوم 94-93 با پاسخ نامه کلیدی
نیمسال اول 94-93 با پاسخ نامه کلیدی
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه7
خلاصه داستان رومئو و ژولیت - ویلیام شکسپیر
رومئو و ژولیت از دو تا خانوادهی کله گنده! بودن که از قدیمالایام با هم دشمنی داشتن و عمراً کنار نمیومدن با هم. هر وقت هم بین اینا درگیری میشد، کلی تلفات میداد.
رومئو عاشق یه دختری بود به اسم رزالین و خودش رو میکشت واسه دختره ولی رزالین اصلاً عین خیالش نبود و این موضوع خیلی رومئو رو اذیت میکرد. یه روز دوستجونِ رومئو برای اینکه یه کم تفریح کنن و حال رومئو بهتر بشه و انقدر به رزالین فکر نکنه، بهش خبر میده که خانوادهی فلانی - خانوادهی ژولیت اینا در واقع! البته اون موقع، رومئو نمیدونسته که اصولاً ژولیتی وجود داره - یه مهمونی بزرگ قراره برگزار کنن و کلی دختر خوشگل اونجا هست از جمله رزالین و اگه بیای با هم بریم، میتونی کلی رزالین رو دید بزنی. رومئو میگه نه، اونا من رو میشناسن. بعد اگه اونجا ببینن من رو که بدون دعوت اومدم به مهمونیشون، فکر میکنن قصدم مسخره کردنشون بوده، بعد دعوا راه میفته. ولش کن اصلاً. دوستجونش میگه خب میتونی ماسک بزنی. کسی نمیشناسدت، چیز غیر متداولی هم نیست. خلاصه انقدر اصرار میکنه تا رومئو از رو میره و قبول میکنه.
روز جشن، رومئو و دوستش میرن توی مراسم شرکت میکنن و کلی همه رو دید میزنن و اینا تا اینکه وسط مراسم بزن برقص، رومئو ژولیت رو میبینه و یک دل نه، صد دل عاشقش میشه. آخر سر طاقت نمیاره و میره جلو با ژولیت حرف میزنه و آمارش رو میگیره و می فهمه خانوادهش کین و اینا و تاااازه دوزاریش میفته که عاشق دختر خانوادهای شده که شدیداً دشمن خانوادهی خودش محسوب میشن ولی بازم از رو نمیره. (جزئیات مکالمات رو ننوشته بود توی یه وجب کتاب که!) وقتی رومئو داشته با ژولیت صحبت میکرده، یکی از اطرافیان صدا ش رو میشناسه و به پدر ژولیت خبر میده که رومئو بدون دعوت با یه ماسک روی صورتش اومده که مراسم ما رو مشخره کنه و بیاین سریعاً حالش رو بگیریم. پدر ژولیت برای اینکه مراسم به هم نخوره قبول نمیکنه و میگه الان نه، بذارش برای یک فرصت مناسب.
شب از دیوار باغ ژولیت اینا میره بالا و توی باغ میره و میره تا میرسه زیر پنجرهی اتاق ژولیت. همون موقع ژولیت میاد توی ایوون و شروع میکنه توی دلش بلند بلند با رومئو حرف زدن! و کلی به عشقش اعتراف میکنه و هی رومئو رو ناز میده و اینا. رومئو خان هم که توی تاریکی نشسته بود و همه رو گوش میکرد، یهویی میاد بیرون و شروع میکنه قربون صدقهی ژولیت رفتن و همون جا این دو نفر بر اساس شناخت عمیقی که از هم پیدا کرده بودن، به هم قول میدن که با هم ازدواج کنن و قرار میشه هر وقت ژولیت آمادگیش رو داشت، خبرش رو بده به رومئو. رومئو هم خوشحال و خندون میاد خونه. فردا صبح کلهی سحر، رومئو میره دنبال یکی از دوستانش که آدم مذهبیای بوده که جریان رو بهش بگه و ازش بخواد مراسم ازدواج رو براشون انجام بده. ژولیت هم یکی رو میفرسته که خبر بده آمادهس برای ازدواج. خلاصه مراسم انجام میشه و ژولیت بدو بدو برمیگرده خونه. همه چیز گل و بلبل بوده تا اینکه یه روز رومئو داشته برای خودش راه میرفته که میبینه دوستش با اون یارو! که توی مهمونی صدای رومئو رو شناخته درگیر شدن و کار به توهین و کتککاری و بزن بزن میکشه و دوست رومئو کشته میشه. تا اون زمان رومئو سعی میکرده مشکل رو مسالمتآمیز حل کنه ولی وقتی میبینه اینطوری شد، اون رو ش بالا میاد و میزنه طرف رو میکشه. بعد تازه فکر میکنه که این چه کاری بود آخه؟ روابط دو خانواده فقط بدتر میشه با این