فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

داستان صوتی همراه با موزیک

اختصاصی از فی توو داستان صوتی همراه با موزیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

داستان صوتی همراه با موزیک


داستان صوتی همراه با موزیک
داستان صوتی یک هلو، هزار هلو نوشته صمد بهرنگی همراه با موزیک دلنشین مناسب برای کودکان و بزرگسالان خلاصه داستان: بغل ده فقیر و بی آبی باغ بسیار بزرگی بود، آبادِ آباد. پر از انواع درختان میوه و آب فراوان. باغ چنان بزرگ و پردرخت بود که اگر از این سرش حتی با دوربین نگاه می‌کردی آن سرش را نمی‌توانستی ببینی.
چند سال پیش ارباب ده زمینها را تکه تکه کرده بود و فروخته بود به روستاییان اما باغ را برای خودش نگاه داشته بود. البته زمینهای روستاییان هموار و پردرخت نبود. آب هم نداشت. اصلاً ده یک همواری بزرگ در وسط دره داشت که همان باغ اربابی بود، و مقداری زمینهای ناهموار در بالای تپه ها و سرازیری درهها که روستاییان از ارباب خریده بودند و گندم و جو دیمی می‌کاشتند. خلاصه. از این حرفها بگذریم که شاید مربوط به قصه‌ی ما نباشد. دو تا درخت هلو هم توی باغ روییده بودند، یکی از دیگری کوچکتر و جوانتر. برگ‌ها و گلهای این دو درخت کاملاً مثل هم بودند به طوری که هر کسی در نظر اول می‌فهمید که هر دو درخت یک جنسند. درخت بزرگتر پیوندی بود و هر سال هلوهای درشت و گلگون و زیبایی می‌آورد چنان که به سختی توی مشت جا می‌گرفتند و آدم دلش نمی‌آمد آنها را گاز بزند و بخورد. باغبان می‌گفت درخت بزرگتر را یک مهندس خارجی پیوند کرده که پیوند را هم از مملکت خودشان آورده بود. معلوم است که هلوهای درختی که اینقدر پول بالایش خرج شده باشد چقدر قیمت دارد. دور گردن هر دو درخت روی تخته پاره یی دعای «وان یکاد» نوشته آویزان کرده بودند که چشم زخم نخورند. درخت هلوی کوچکتر هر سال تقریباً هزار گل باز می‌کرد اما یک هلو نمی‌رساند. یا گلهایش را می‌ریخت و یا هلوهایش را نرسیده زرد می‌کرد و می‌ریخت. باغبان هر چه از دستش برمی آمد برای درخت کوچکتر می‌کرد اما درخت هلوی کوچکتر اصلاً عوض نمی‌شد. سال به سال شاخ و برگ زیادتری می‌رویاند اما یک هلو برای درمان هم که شده بود، بزرگ نمی‌کرد

دانلود با لینک مستقیم


داستان صوتی همراه با موزیک