فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کمپرسور

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله کمپرسور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
هوا قبل از ورود به کمپرسور توسط فیلتر تمیز می شود که البته ممکن است ذرات خیلی ریز موجود در هوا از فیلتر عبور کرده و روی پره های کمپرسور بصورت رسوبات نشست کند و همین امر نیز با توجه به عناصر موجود در سوخت ( مایع یا گاز ) که در اتاق احتراق با هوا ترکیب می شوند موجب تشکیل رسوباتی روی نازلها و پره های توربین خواهد شد نشست رسوبات روی پره های کمپرسور کاهش فلوی هوا و کاهش راندمان کمپرسور و افت فشار در کمپرسور را به دنبال دارد که نتیجه این عوامل در کاهش کارایی توربین تأثیر بسزایی دارد لذا با مشاهده علایم فوق باید پس از بازید و بررسیهای لازم در صورت کثیف بودن کمپرسور اقدام به از بین بردن مواد رسوبی فوق گردد رسوبات ایجاد شده روی پره های توربین و کمپرسور دو نوع می باشند ، مرطوب که با شستشو برطرف می گردد و رسوبات خشک و چسبنده که با تمیز کاری با مواد جامد برطرف می گردد ذیلاً به بررسی و دستور العمل هر یک از موارد فوق می پردازیم.
الف : شستشوی کمپرسور ( COMPRESSOR WASHING )
تجربه نشان داده است که کارایی توربینهای گاز به مرور زمان بدلیل ایجاد رسوبات حاصله از عناصر موجود در هوا و سوخت بر روی پره های توربین و کمپرسور کاهش می یابد ، هوای محیط شامل آلودگی هایی مانند گرد و غبار ، ماسه های ریز ، دود و بخارات هیدروکربن ، حشرات ریز و نمک می باشند که بخش مهم اینها توسط فیلترهای واحد قبل از ورود به کمپرسور گرفته می شود آن بخش از آلودگیها که از فیلتر ها عبور می کند موجب تشکیل رسوبات روی پره های توربین کمپرسور می شوند که اگر خشک و چسبنده نباشند می توان آنها را توسط مواد شوینده از بین برد ، شستشوی کمپرسور به دو روش انجام می شود :
1- شستشو در حالتی که واحد در مدار است ( ON-LINE )
2- شستشو در حالتی که واحد متوقف است (OFF-LINE )
1- شستشو در حالتی که واحد در مدار استON-LINE COMPRESSOR WASH :
هدف از شستشو در این حالت تمیز نگه داشتن کمپرسور در فواصل مابین تمیزکاری اصلی می باشد و زمان این عملیات نیز کوتاه است اگر کمپرسور خیلی کثیف باشد باید شستشو بطریق OFF-LINE انجام شود .
مراحل و شرایط عملیات شستشو ( ON-LINE ) بشرح ذیل می باشد :
1- مشخصات آب جهت شستشو عبارت است از : سختی آب 5ppm میزان عناصری مانند پتاسیم و سدیم 0.5ppm و ph بین 6.5- - 7.5 و دمای آب بین 65 تا 93 درجه سانتی گراد باشد .
2- توربین در دور کامل باشد ( 3000 ppm ).
3- دمای هوای ورودی به کمپسور باید بیشتر از 10 درجه سانتیگراد باشد .
4- گایدون در وضعیت کاملاً باز باشد .
5- شرایط مندرج در جدول ضمیمه (table 3 ) رعایت شود.
6- زمان عملیات 20 دقیقه می باشد .
2- شستشو در حالت توقف واحد OFF-LINE COMPRESSOR WASH :
شستشو در این حالت پس از توقف عادی واحد انجام می شود و در همه مراحل واحد در مدکرنک استارت می شود آب مورد استفاده باید دارای شرایط زیر باشد .
سختی آب 100 ppm و میزان سدیم و پتاسیم موجود در آن 25 ppm و مقدار ph آن حدود تفاوت دمای آب شستشو و دمای ویل اسپیسها نباید بیشتر از 48 درجه سانتیگراد باشد .
توجه : در صورتیکه در زمان بهره برداری از واحد افزایش تدریجی اسپرد درجه حرارت ترموکوپلها وجود داشته ،لازم است که از ترموکوپلها بازدید بعمل آید تا در صورت نشست رسوبات روی سنسورهای آنها قبل از شروع عملیات شستشوی کمپرسور نسبت به تمیزکاری سنسورها اقدام گردد تا ترموکوپلها بتوانند طی زمان شستشو درجه حرارت صحیح را گزارش کنند .
محلول شستشو از طریق والو موتوری ( 20 tw-1 ) به مانیفولد قبل از ورودی کمپرسور هدایت و از آنجا به هشت قسمت تقسیم شده که توسط هشت نازل به سمت ورودی پره های گایدون پاشیده می شود والو فوق توسط پوش باتون مربوط به سوئیچ 20 tw-1/pb فرمان استارت می گیرد و زمانی که سلکتور سوئیچ فوق در وضعیت خاموش قرار بگیرد والو فوق بطور اتومات می بندد .
تکرار شستشوی کمپرسور :
دفعات شستشو منوط به نوع و میزان آلوده کننده های جوی میباشد که موجب کثیف شدن کمپرسور می شود لذا می توان در هر نوبت شسشتو در طی عملیات و پس از اتمام آن پارامترهای مؤثر در بیان کارایی را قرائت و بررسی نمود در صورتیکه داده ها به حد مطلوب نرسیده باشد لازم است که شستشو تکرار گردد برای حصول اطمینان از اینکه کمپرسور تمیز شده است دو روش پیشنهاد می شود .
روش اول اینکه واحد استارت و بار تا مرحله بیس افزایش داده شود و پارامترهای مؤثر در کارایی که عبارتند از دمای اگزوز ، دمای هوای ورودی به کمپرسور ، فشارجو و دمای دیسشارژ کمپرسور ، میزان مصرف سوخت و ارزش حرارتی سوخت را یادداشت نموده و سپس داده های فوق را با مقادیر حاصله از تستهای کارایی مقایسه نمائیم البته بهتر است که پارامترهای فوق را برای وضعیت واحد قبل از انجام شستشوی کمپرسور نیز داشته باشیم . انالیز و مقایسه داده های هر سه مورد میزان تمیز شدن کمپرسور را نشان می دهد . روش دوم ، بازدید چشمی از توربین و کمپرسور ، پره های گایدون ، اولین در صورت امکان دومین مرحله پره های کمپرسور و نازلهای مرحله اول توربین و در صورت مشاهده آلودگی یا رسوبات در محلهای یاد شده لازم است که شستشوی کمپرسور مجدداً انجام گردد اگر آلودگی خشک و چسبیده نباشد محلول آب و پاک کننده (detergent) برای از بین بردن کثیفی کمپرسور کافی می باشد .
توجه : اگر رسوبات حالت روغنی و چرب دارد باید علت بررسی گردد تا محل احتمالی نشت روغن به داخل سیستم مشخص شود.
یکی از پارامترهای نشاندهنده زمان شستشو برای حالت off-line طبق منحنی زیر این است که بار نامی واحد به 90% کاهش پیدا کند ، افت بار نامی به مفهوم این است که کمپرسور نیاز به شستشو دارد .

 


مراحل شستشوی کمپرسور در حالت OFF- LINE :
شستشوی کمپرسور طی چهار مرحله انجام می شود .
1- مرحله اول خیساندن (WETING ) : در این مرحله برای مدت یک تا دو دقیقه جهت نمدار کردن کمپرسور آب خالص با دبی 7-10 متر مکعب در ساعت به کمپرسور تزریق می شود .
2- مرحله دوم شستشو (washing) : در این مرحله آب و ماده پاک کننده (detergent) برای مدت سه تا پنج دقیقه با دبی 7-10 متر مکعب در ساعت به کمپرسور تزریق می شود .
3- مرحله سوم آبکشی (rincing ) : در این مرحله به مدت پنج تا ده دقیقه آب خالص با مقدار دبی مراحل قبل به کمپرسور تزریق می شود .
4- مرحله چهارم خشک کردن ( drying ) : در این مرحله توربین به مدت 20 دقیقه با دور 20% موتورکرنک در مدار قرار می گیرد .
آماده سازی سیستم شستشوی کمپرسور :
نمودار شماتیک سیستم شستشو در نشان داده شده است حجم تانک آب 12000 لیتر و حجم تانک مواد پاک کننده 2960 (detergent) لیتر می باشد جهت آماده سازی اعمال زیر باید انجام شود .
- شماره 1 والو درین تانک آب بسته شود .
- شماره 3 ( 71 tw-h,1 ) مربوط به نشاندهنده سطح تانک چک شود ( تانک آب در صورت لزوم به مقدار کافی پر شود ).
- شماره 6 مربوط به ترمومتر آب چک شود .
- پانل تغذیه الکتریکی سیستم شستشو چک شود .
- شماره 4 ، (23 wk-1,2 ) مربوط به هیترها جهت گرم کردن آب تانک توسط سوئیچ 43wk عمل می کند .
- شماره 14 مربوط به نشاندهنده سطح تانک مواد پاک کننده چک شود .
- پر نمودن تانک مواد پاک کننده در حد مورد نیاز .
- شماره 10 , 15 , 8 مربوط به والوهای نشاندهنده گیچ فشار مسیر آب و مواد پاک کننده و والو خروجی تانک باز شوند .
- شماره 7 مربوط به والو درین استرینر و شماره 11 والو v3 و شماره 12 والو v2 و شماره 13 والو v1 بسته باشد .
پس از توقف نرمال واحد و اتمام زمان کولدان جهت شستشو موارد ذیل انجام شود .
- والوهای مسیر درین فالس استارتها به سمت تانک لجن باز باشد .
توجه : مسیر درینهای فوق باید طوری باشد که بتوان وضعیت آب را پس از شستشو مشاهده و در صورت لزوم نمونه برداری کرد .
مسیر درین فالس استارتهای توربین و کمپرسور در نمودار GBZ- W 91-303 291 نشان داده شده است .
ایزوله مسیر هوایی سیل و خنک کاری به روش ذیل انجام شود . ( نمودار GBZ- W) .
- شماره 5,4مربوط به والو مسیر تغذیه هوای سیل یاتاقانها از خط ae-5 بسته شود.
- شماره 1,2,3 والو مسیرهای ad-1 , ad-2, ad-4 بسته شوند.
- شماره 8 مربوط به بلودان سپریتور هوا و شماره 9 نقطه پایین درین باز شود .
- والوهای مربوط به شعله بینها بطور دستی بسته شوند .
ایزوله مسیرهای هوای اتمایزینگ بشرح ذیل انجام گردد . ( نمودار GBZ- W)
- شماره 7 والوی که بین هوای اتمایز و قسمت دیسشارژ کمپرسور قرار دارد بسته شود .
- شماره 5,2 مربوط به قسمت پایین درین (AA3) قبل از کمپرسور اصلی هوای اتمایز باز شود.
- شماره 10 مربوط به والو ونت کمپرسور اصلی هوای اتمایز باز شود .
- شماره 3 والو گیج فشار بسته شود .
- شماره 9 والو ونت بوستر کمپرسور اصلی هوای اتمایز (CA2 ) باز شود .
حال تجهیزات سیستم شستشو چک و بررسی گردد که شرایط زیر برقرار باشد .
- تانکهای آب و مواد پاک کننده پر باشند .
- دمای آب به حد مطلوب رسیده باشد .
- شماره 8 والو اصلی پمپ شستشو باز باشد .
توجه : قبل از شستشوی کمپرسور دقت شود که درجه حرارت ویل اسپیس به حد مطلوب پایین آمده باشد تا با ورود محلول شستشو به توربین موجب شک حرارتی نشود ( اختلاف دمابین آب و ویل اسپیس نباید بیشتر از 48 درجه سانتیگراد باشد ) دمای آب شستشو بین 65 تا 93 درجه سانتیگراد در نظر گرفته شود .
ذیلاً به شرح مراحل شستشوی کمپرسور می پردازیم .
1- نمدار کردن کمپرسور (wetting ) اگر از مواد پاک کننده برای شستشو استفاده می شود لازم است ابتدا شماره های 11 و 13 مربوط به والوهای مسیر تزریق مواد فوق بسته شود و سپس با انتخاب سلکتور wash on واحد با مدکرنک استارت گردد و زمانی که سرعت به حد انرژایز شدن رله 14hm برسد والو موتوری 20 tw-1 باز کرده و همچنین والو شماره (v2)12 نیز باید باز شود سپس شماره 9 موتور پمپ 88tw بطور دستی استارت و بمدت یک تا دو دقیقه آب خالص به کمپرسور تزریق گردد در طی عملیات فوق لازم است که به نشاندهنده دبی آب ( شماره 19 ) دقت شود که میزان تزریق آب حدود 7—10 متر مکعب در ساعت باشد پس از اتمام زمان فوق پمپ متوقف شود که با توقف آن فرمان بستن والو موتوری نیز صادر می شود . ( بهتر است در طول عملیات وضعیت آب خروجی از طریق درین فالس استارتها مورد بازدید قرار گیرد )
2- شستشو (washing ) : در صورت استفاده از مواد پاک کننده برای شستشو باید مسیر مربوطه به سمت کمپرسوی باز شود یعنی شماره 12 والو v2 بسته شود و شماره 11 والو v3 باز گردد تا آب بسمت محل تزریق مواد پاک کننده هدایت شود سپس با انتخاب washing on توربین با مد کرنک استارت شود و پس از باز شدن والو موتوری 20tw-1 الکتروپمپ اصلی شستشو 88tw بطور دستی استارت گردد و سپس الکتروپمپ 88dm مربوط به تزریق مواد پاک کننده نیز بطور دستی استارت گردد عملیات شستشو به مدت سه تا پنج دقیقه با دبی 7-10 متر مکعب در ساعت انجام شود پس از اتمام شستشو ، توسط پوش باتون استاپ 23dm الکتروپمپ 88tw را متوقف و سپس پمپ اصلی شسشتو نیز از مدار خارج گردد و توربین متوقف شود که با توقف توربین والو موتوری شستشو 20tw-1 بطور اتومات بسته خواهد شد .
توجه : لازم است که توربین و کمپرسور به مدت 20 دقیقه متوقف بماند و سپس مرحله بعدی شروع شود .
3- آبکشی (rinising ) : بعد از گذشت زمان 20 دقیقه ( خیساندن ) با انتخاب wash on توربین در مد کرنک استارت شود و والو موتوری 20 tw باز گردد وقتیکه توربین به دور کامل کرنک رسید والو v2 شماره 12 باز شود . پمپ اصلی شستشو 88tw بطور دستی استارت شود و کمپرسور به مدت 5 تا 10 دققه با آب خالص شسته شود . پس از اتمام مرحله آبکشی پمپ اصلی شستشو از مدار خارج و واحد نیز متوقف گردد . والوهای سیستم تانک شستشو بسته شود و هیترهای مربوط به گرم کردن تانک نیز از مدار خارج شوند .
4- خشک کردن (drying ) : با انتخاب مجدد wash on توربین با مد کرنک استارت شود و به مدت 20 دقیقه در مدار باقی بماند و سپس واحد متوقف گردد .
مرحله پایانی عملیات شستشو :
برای خاتمه شستشوی کمپرسور ابتدا wash off انتخاب گردد و سپس موارد ذیل انجام شود.
- دقت شود که آب شستشو کاملاً از طریق درینهای فالس استارتها خارج شده باشد .
- کلیه والوهای توربین و کمپرسور به حالت قبل از شستشو برگردانده شود.
برای سیستم سیل و خنک کاری به شرح زیر اقدام شود .
- شماره 5,4 والوهای سیل یاتاقانها که از ae-5 تغذیه می شود باز شوند .
- شماره 1,2,3 که از ad-4 ad-1, ad-2, تغذیه می شود باز شوند .
- شماره 7,6,5 مربوط به مسیرهای ad-7,ad-6 بسته شود .
- شماره 9 والو درین بسته شود .
- والو ایزوله شعله بینها باز شود .
برای سیستم هوای اتمایز به شرح زیر اقدام شود .
- شماره 7 والو هوای اتمایز بین دیسشارژ کمپرسور و هوای اتمایز باز شود.
- شماره 2,5 والو درین قبل از مسیر هوای کمپرسور اصلی (ca1) بسته شود .
- شماره 10 والو ونت کمپرسور اصلی بسته شود .
- شماره 3 والو گیج فشار دیسشارژ کمپرسور اصلی باز شود .
- شماره 9 ونت بوستر کمپرسور هوای اتمایز (ca2 ) بسته شود .
توجه : لازم است 24 ساعت پس از اتمام کامل عملیات شستشو توربین استارت و حدود 5 دقیقه در دور 3000 rpm باقی بماند و بهتر است که پس از هر شستشو عملیات تمیز کاری توسط مواد جامد انجام شود .
ب : تمیزکاری کمپرسور ( COMPRESSOR CLEANING )
رسوبات تشکیل شده روی پره های توربین و کمپرسور ممکن است بعلت روغنی بودن پس از نشست روی سطوح سخت شده که با شستشو از بین نمیروند لذا باید توسط مواد جامد مانند پوست گردو ، بادام ، قندق ، برنج و یا ماده شیمیایی بنام کربوپلاست (carbo plast ) عمل تمیزکاری انجام شود .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   22 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کمپرسور

دانلودمقاله ابن سینا

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله ابن سینا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
ابن سینا (شیخ الرئیس ابو علی سینا) یا پور سینا (۹۸۰ - ۱۰۳۷) دانشمند, فیلسوف و پزشک ایرانی بود. وی ۴۵۰ کتاب در زمینه‌های گوناگون نوشته‌است که تعداد زیادی از آن‌ها در مورد پزشکی و فلسفه‌است. جرج سارتون او را مشهورترین دانشمند سرزمین‌های اسلامی می‌داند که یکی از معروف‌ترین‌ها در همهٔ زمان‌ها و مکان‌ها و نژادها است. کتاب معروف او کتاب قانون است.
زندگی
ابن سینا بلخی یا پورسینا حسین پسر عبدالله زاده در سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشته در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و پزشک و فیلسوف بود. نام او را به تفاریق ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفته‌اند. در برخی منابع نام کامل او با ذکر القاب چنین آمده: حجة‌الحق شرف‌الملک شیخ الرئیس ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن ابن علی بن سینا البخاری. وی صاحب تألیفات بسیاری است و مهم‌ترین کتاب‌های او عبارت‌اند از شفا در فلسفه و منطق و قانون در پزشکی.
«بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگ‌ترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچ‌یک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامه‌ای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگ‌ترین کسی است که از عهده این کار برآمد.»(اموزش و دانش در ایران، ص۱۲۵)
«وی شاگردان دانشمند و کارآمدی به مانند ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار، ابو منصور طاهر اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی را که هر یک از ناموران روزگار گشتند تربیت نمود.»(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۹۳)
بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به نقل از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است:
پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم .نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان می‌بردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنان‌که آموزگارانم از دانسته‌های من شگفتی می‌نمودند.
در آن هنگام مردی به نام ابو عبدالله به بخارا آمد او از دانش‌های روزگار خود چیزهایی می‌دانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم وقتی که ناتل به خانه ما آمد من نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد فقه می‌آموختم و بهترین شاگرد او بودم و در بحث و جدل که شیوه دانشمندان آن زمان بود تخصصی داشتم.
ناتلی به من منطق و هندسه آموخت و چون مرا در دانش اندوزی بسیار توانا دید به پدرم سفارش کرد که مبادا مرا جز به کسب علم به کاری دیگر وادار سازد و به من نیز تاکید کرد جز دانش آموزی شغل دیگر برنگزینم. من اندیشه خود را بدانچه ناتلی می‌گفت می‌گماشتم و در ذهنم به بررسی آن می‌پرداختم و آن را روشن‌تر و بهتر از آنچه استادم بود فرامی‌گرفتم تا اینکه منطق را نزد او به پایان رسانیدم و در این فن بر استاد خود برتری یافتم.
چون ناتلی از بخارا رفت من به تحقیق و مطالعه در علم الهی و طبیعی پرداختم اندکی بعد رغبتی در فراگرفتن علم طب در من پدیدار گشت. آنچه را پزشکان قدیم نوشته بودند همه را به دقت خواندم چون علم طب از علوم مشکل به شمار نمی‌رفت در کوتاه‌ترین زمان در این رشته موفقیت‌های بزرگ بدست آوردم تا آنجا که دانشمندان بزرگ علم طب به من روی آوردند و در نزد من به تحصیل اشتغال ورزیدند. من بیماران را درمان می‌کردم و در همان حال از علوم دیگر نیز غافل نبودم. منطق و فلسفه را دوباره به مطالعه گرفتم و به فلسفه بیشتر پرداختم و یک سال و نیم در این کار وقت صرف کردم. در این مدت کمتر شبی سپری شد که به بیداری نگذرانده باشم و کمتر روزی گذشت که جز به مطالعه به کار دیگری دست زده باشم.
عد از آن به الهیات رو آوردم و به مطالعه کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو اشتغال ورزیدم ولی چیزی از آن نمی‌فهمیدم و غرض مؤلف را از آن سخنان درنمی‌یافتم از این رو دوباره از سر خواندم و چهل بار تکرار کردم چنان‌که مطالب آن را حفظ کرده بودم اما به حقیقت آن پی نبرده‌بودم. چهره مقصود در حجاب ابهام بود و من از خویشتن ناامید می‌شدم و می‌گفتم مرا در این دانش راهی نیست... یک روز عصر از بازار کتابفروشان می‌گذشتم کتابفروش دوره گردی کتابی را در دست داشت و به دنبال خریدار می‌گشت به من الحاح کرد که آن را بخرم من آن را خریدم، اغراض مابعدالطبیعه نوشته ابو نصر فارابی، هنگامی که به در خانه رسیدم بی‌درنگ به خواندن آن پرداختم و به حقیقت مابعدالطبیعه که همه آن را از بر داشتم پی بردم و دشواری‌های آن بر من آسان گشت. از توفیق بزرگی که نصیبم شده بود بسیار شادمان شدم. فردای آن روز برای سپاس خداوند که در حل این مشکل مرا یاری فرمود. صدقه فراوان به درماندگان دادم. در این موقع سال ۳۸۷ بود و تازه ۱۷ سالگی را پشت سر نهاده بودم.
وقتی من وارد سال ۱۸ زندگی خود می‌شدم نوح پسر منصور سخت بیمار شد، اطباء از درمان وی درماندند و چون من در پزشکی آوازه و نام یافته بودم مرا به درگاه بردند و از نوح خواستند تا مرا به بالین خود فرا خواند. من نوح را درمان کردم و اجازه یافتم تا در کتابخانه او به مطالعه پردازم. کتابهای بسیاری در آنجا دیدم که اغلب مردم حتی نام آنها را نمی‌دانستند و من هم تا آن روز ندیده بودم. از مطالعه آنها بسیار سود جستم.
چندی پس از این ایام پدرم در گذشت و روزگار احوال مرا دگرگون ساخت من از بخارا به گرگانج خوارزم رفتم. چندی در آن دیار به عزت روزگار گذراندم نزد فرمانروای آنجا قربت پیدا کردم و به تالیف چند کتاب در آن شهر توفیق یافتم پیش از آن در بخارا نیز کتاب‌هایی نوشته بودم. در این هنگام اوضاع جهان دگرگون شده بود ناچار من از گرگانج بیرون آمدم مدتی همچون آواره‌ای در شهرها می‌گشتم تا به گرگان رسیدم و از آنجا به دهستان رفتم و دوباره به گرگان بازگشتم و مدتی در آن شهر ماندم و کتابهایی تصنیف کردم. ابو عبید جوزجانی در گرگان به نزدم آمد.
ابو عبید جوزجانی گوید: این بود آنچه استادم از سرگذشت خود برایم حکایت کرد. چون من به خدمت او پیوستم تا پایان حیات با او بودم. بسیار چیزها از او فرا گرفتم و بسیاری از کتابهای او را تحریر کردم استادم پس از مدتی به ری رفت و به خدمت مجدالدوله از فرمانروایان دیلمی درآمد و وی را به بیماری سودا دچار شده بود درمان کرد و در آنجا به قزوین و از قزوین به همدان رفت و مدتی دراز در این شهر ماند و در همین شهر بود که استادم به وزارت شمس‌الدوله دیلمی فرمانروای همدان رسید. در همین اوقات استادم کتاب قانون را نوشت و تالیف کتاب عظیم شفا را به خواهش من آغاز کرد. چون شمس الدوله از جهان رفت و پسرش جانشین وی گردید استاد وزارت او را نپذیرفت و چندی بعد به او اتهام بستند که با فرمانروای اصفهان مکاتبه دارد و به همین دلیل به زندان گرفتار آمد ۴ ماه در زندان بسر برد و در زندان ۳ کتاب به رشته تحریر درآورد. پس از رهایی از زندان مدتی در همدان بود تا با جامه درویشان پنهانی از همدان بیرون رفت و به سوی اصفهان رهسپار گردید.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  14  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ابن سینا

دانلودمقاله چهره زن در شاهنامه

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله چهره زن در شاهنامه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
در شاهنامه ی فردوسی نزدیک به ۲۰ زن نقش آفرینی می کنند که البته بیش تر آن ها در دوری پهلوانی می زیند. به درستی می توان گفت که در هیچ کتاب دیگری در ادب کهن پارسی تا بدین پایه زنان خردمند و ستوده وجود ندارند. و هیچ سخن گویی این گونه زنان را نستوده است. (در نوشتهارهای پسین از برخی از این زنان سخن خواهم گفت.)
زنان شاهنامه بسیار برتر از زنان دیگر چکامه (منظومه)های ادب پارسی اند. کافی است شیرین را در خمسه ی نظامی و شاهنامه با هم بسنجید. شیرین نظامی زنی است عاشق پیشه که جز عشق هیچ از او نمی دانیم اما شیرین در شاهنامه زنی است خردمند و دلاور که زندگی می کرده است و در زندگی عاشق هم شده است. این شیرین بسیار باورپذیرتر از شیرین نظامی است (هرچند نظامی سخن عاشقانه را به اوج خود رسانده باشد).
برخی خرمگسان (خرمگس جانوری است با چشم های بزرگ اما تنها چیزهای پلشت را می بیند) به استناد یکی، دو بیت برافزوده (الحاقی) هم چون «زن و اژدها هر دو...» فردوسی را شاعری زن ستیز دانسته اند در حالی که دلاوری گردآفرید و خردمندی سیندخت و صراحت تهمینه و پاکی فرنگیس و وفاداری رودابه و سودابه (در نیمه ی نخست حضورش در شاهنامه) نمونه ی همه جانبه ی زن ایرانی در باور فردوسی ارجمند است.
باشد که زنان هم میهن ما درس پاکی از فرنگیس گیرند و چون سیندخت خرد ورزند و مانند گردآفرید دلاورانه به دفاع از حقوق و ارزش های راستین خود برخیزند. ایدون باد و ایدون تر باد.
نگاه شاهنامه به زن در مجموع نگاهى است مثبت. حضور زن در تمام شاهنامه حضورى است تعیین کننده و سرنوشت ساز. نقش زن به عنوان پیونددهنده خانواده ها به یکدیگر در همه جا به عنوان عاملى اساسى در پیدایش و نابودى قدرت مطرح است.
در داستانهاى مهم شاهنامه مانند داستان فریدون که خواهران جمشید به همسرى او درمىآیند و نیز مادرش فرانک و دختران سرو که همسر پسران او مى گردند و نیز داستان کاووس که سودابه دختر شاه هاماوران را پس از تسخیر سرزمین هاماوران به زنى مى گیرد, نقش زن در روند قدرت کاملا به چشم مى خورد.
شاهنامه که یک کتاب حماسى است بیشتر به بعد دلاورى زن توجه دارد تا جنبه دلبرى او. اگرچه به ماجراى برخى از زنان که در ابراز عشق خود پیشقدم بوده اند مانند عشق تهمینه به رستم و سودابه به سیاوش و منیژه به بیژن نیز اشاره مى کند:
زنى بود مردانه و تیغ زن
سوار و سرافراز مردم فکن
به نام آن پرىرخ سمن ناز بود
گل و یاسمن را از او ناز بود
چنان چون به خوبیش همتا نبود
به مانند مردیش یکتا نبود
به میدان جنگ ار برون آمدى
به مردى زمردان فزون آمدى
به مردى زمردى و پا در رکیب
زدلها قرار و زجانها شکیب
مى بینیم زن به مردانگى اى وصف مى شود که در میدان جنگ از مردان تواناتر است. در وصف گردآفرید, دختر گزدهم, پهلوان دژ سپید هم, او را به بى مانندى در نبرد مى ستاید. چون سهراب در هجوم به ایران به دژ سپید که در مرز ایران و توران قرار دارد مى رسد و هجیر, نگاهبان دژ را اسیر مى کند گردآفرید غیرتش به جوش مىآید, جامه رزم مى پوشد و خود را به هیإت مردان مىآراید و به جنگ سهراب مى شتابد:
زنى بود بر سان گردى سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار
نهان کرده گیسو به زیر زره
زده بر سر ترک رومى گره
فرود آمد از دژ به کردار شیر
کمر بر میان بادپایى به زیر
زنان دیگرى نیز در جاىجاى شاهنامه مورد ستایش قرار گرفته اند مانند رودابه که دلدادگى او به زال و سرانجام ازدواج آن دو, فصلى از این کتاب را تشکیل مى دهد. رودابه دختر مهراب کابلى است که نواده ضحاک است و بر سرزمین کابلستان حکمروایى دارد و کشور او با ایران دشمن است. زال فرمانرواى زابلستان و رودابه بىآنکه یکدیگر را دیده باشند, از طریق شنیده ها و وصفها به هم دل مى دهند. این دلدادگى پس از مدتى پنهانکارى, آشکار مى گردد. مهراب پدر رودابه با سرگرفتن وصلت آن دو که کشورش را از خطر هجوم ایران در امان مى دارد شادمان است. در اینجا نقش مادر رودابه در تدبیر و چاره گرى و خردمندى نیز مورد تحسین واقع مى شود. سیندخت مادر رودابه با پختگى و تدبیرى که به خرج مى دهد امر مشکل ازدواج زال و رودابه به همت او آسان مى شود و کشورش از بلایى بزرگ که تا آستانه اش آمده نجات مى یابد.(2) تنها زنى که در شاهنامه از او به بدنامى و پلیدى یاد مى شود سودابه است و هم اوست که موجب بدنامى زنان را فراهم مىآورد. نابکارى سودابه زمانى بروز مى کند که عشقى گناهآلود نسبت به ناپسرى خود, سیاوش در دل مى پروراند. سیاوش در این زمان خیلى جوان است, شاید کمتر از بیست سال دارد. سودابه با زمینه چینى او را به شبستان فرا مى خواند و عشق خروشان خود را بدو ابراز مى کند. لیکن, سیاوش که جوان مهذب و پارسایى است دست رد بر سینه او مى نهد. سودابه اصرار مى ورزد و چون کام نمى یابد هم از بیم رسوایى و هم براى آنکه انتقام خود را از جوان گرفته باشد او را نزد پادشاه به قصد تجاوز به خود متهم مى کند. درست مثل زلیخا که او نیز بر اثر نومیدى و سرخوردگى به یوسف تهمت زد ... سیاوش براى اثبات بیگناهى خود از میان توده آتش مى گذرد و تندرست از آن بیرون مىآید, اما چون سودابه از توطئه و تحریک دست بردار نیست, شاهزاده براى دور شدن از محیط مسموم دربار کاوس, داوطلب سپهسالارى لشکرى مى شود که براى جنگ با افراسیاب عازم است, سرانجام هم, چون راه بازگشتى براى خود نمى بیند به توران زمین نزد افراسیاب پناه مى برد و همین امر موجب تباهى او مى گردد. پس از قتل سیاوش, سودابه به انتقام خون او به دست رستم کشته مى گردد.(3) در حق اوست که رستم به کاوس مى گوید:
کسى کاو بود مهتر انجمن
کفن بهتر او را زفرمان زن
سیاوش زگفتار زن شد به باد
خجسته زنى کاو زمادر نزاد
و فردوسى درباره سودابه و مکر و حیله اوست که با عصبانیت این ابیات را مى سراید:
چو این داستان سر به سر بشنوى
به آید تو را گر به زن نگروى
به گیتى به جز پارسا زن مجوى
زن بدکنش خوارى آرد به روى
روشن است که فردوسى جنس زن را بد نمى داند بلکه زنان پارسا و نیکخو را مى ستاید و در جایى برپا بودن دین یزدان را به زنان نسبت مى دهد:
هم از زن بود دین یزدان به پاى
یلان را به نیکى بود رهنماى
صفت نیک دیگرى که او براى زن مى شمارد جلب رضایت شوهر است:
بهین زنان در جهان آن بود
کزو شوى همواره خندان بود
اشاره هاى بدبینانه اى که در شاهنامه به چشم مى خورد تنها نقل قول و روایت گفته هاست نه آنکه داستانسراى شاهنامه خود چیزى در مذمت زنان گفته باشد.
مثلا از زبان شاه یمن که از مفارقت دخترانش که فریدون براى پسران خود خواستگاریشان کرده اندوهگین و خشمناک است, چنین نقل مى کند:
بد از من که هرگز مبادم میان
که ماده شد از تخم نره کیان
به اختر کسى دادن که دخترش نیست
چو دختر بود روشن اخترش نیست
این پشیمانى به سبب دلبستگى اى است که بدانان دارد, آنچنان که دوریشان را برنمى تابد.
یا وقتى مهراب شاه مى شنود که دخترش رودابه دل به زال بسته است چنین مى گوید:
همى گفت رودابه را رود خون
به روى زمین برکنم هم کنون
مرا گفت چون دختر آمد پدید
ببایستش اندر زمان سر برید
نکشتم بگشتم زراه نیا
کنون ساخت بر من چنین کیمیا
یا هنگامى که افراسیاب از عشق و دلداگى دخترش منیژه 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله چهره زن در شاهنامه

دانلودمقاله عمر خیام و باعیاتش

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله عمر خیام و باعیاتش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
ابوالفتح عمربن ابراهیم خیام نیشابوری مشهور به عمر خیام، در نیشابور متولد شد. بر اساس شواهد، گمان می رود که عمر خیام در سال 439 هجری قمری مطابق با 426 هجری شمسی و منطبق با سال 1048 میلادی متولد شده است و احتمالاً در سال 517 هجری قمری مطابق با502 هجری شمسی و 1124 میلادی وفات کرده است.
او بدون شک بزرگترین ریاضیدان عصر خود بوده و بر نجوم و ستاره شناسی، فلسفه، فیزیک و پزشکی مسلط بوده است. دانشمندی که علاوه برعلوم فوق در موسیقی و علوم اسلامی نیز صاحب بصیرت بود.
متأسفانه بعد از تهاجمات پی در پی اقوام ترک و یورشهای ظالمانه لشکریان چنگیزخان مغول که به ترتیب در قرون شش و هشت هجری صورت گرفت تعداد بیشماری از آثار تاریخ، ادبی و علمی ایران برای همیشه از دست رفتند.
در حقیقت فقدان اطلاعات مربوط به زندگی و آثار عمر خیام به علت وقوع چنین ویرانی و غارت عظیمی است که صورت گرفته است.
با این حال اطلاعات مختصری که درباره شخصت چند بعدی او بدست آمده است نشان می دهد که او انسانی متفاوت، محتاط و خردمند بوده و سرشتی عزلت جویانه داشته است.
خیام در زمان حیات خود به خاطر تبحرش مورد احترام و ستایش قرار داشته و از او با القاب محترمانه ای چون ارباب و خداوند فیلسوفان و تالی ابن سینا یاد می شده است.
یکی از قابل توجه ترین موفقیت های علمی عمر خیام تدوین تقویم سال شمسی بود. او کارش را به کمک گروهی از ستاره شناسان مشهور عصر خود در سال 452 هجری قمری آغاز کرد. این تقویم پنج قرن قبل از تقویم گریگوری که در سال 1582 میلادی تنظیم شده تدوین گردیده است. در این تقویم به طور مشخص اولین روز سال جدید ایرانی یا نوروز را آغاز فصل بهار قرار داده است، روزی که با روز بیستم یا بیست و یکم مارس برابر است. تقویمی که عمرخیام تدوین کرده حتی امروز نیز یکی از دقیق ترین روزشمارهای جهانی است، تقویمی که پس از جلال الدین ملکشاه سلجوقی حاکم آن روز ایران که دستور تدوین این اثر علمی را داده بودبه تقویم جلالی مشهور گردید.
علاوه بر این موفقیت علمی حدود بیست کتاب و رساله را به او نسبت داده اند. بی گمان هنوز نیاز به پژوهش و بررسی است تا شاید روزی گسترده کامل دانش و نبوغ این حکیم فرزانه آشکار گردد، زیرا تنها در آن صورت است که ما قادر خواهیم بود وسیع علم و دانش این شخصیت خیره کننده را ارزیابی کنیم.
جدا از آثار علمی منحصر به فردش، عمر خیام اوقات خود را با نوشتن رباعیاتش که عمدتاً با سؤالاتی فلسفی اختصاص داشته صرف کرده است. سؤالات اساسی که در اشعارش مطرح کرده است پس از نه قرن از وفاتش و علیرغم پیشرفت های علمی انسان هنوز بی پاسخ مانده اند.
عمر خیام در رباعیاتش نادانی و ناامیدی انسان را در مواجهه با جهان وسیع و پر رمز و راز باز می نماید. یکی از دغدغه دائمی او ناتوانی ما در توضیح و تفسیر چگونگی آغاز و انجام این جهان است. راستی چرا باید انسان در دنیایی متولد شود که سرانجامش مرگ است؟ سؤال مهمی که انسان های بی شماری در طول اعصار و در سراسر جهان آن را از خود پرسیده اند اما هرگز پاسخ آن را در نیافته اند.
به دلیل فقدان پاسخ به چنین سؤالات اساسی است که عمر خیام راه چاره را در ترویج عشق برای زندگی و لذت بردن از شادی های زودگذری که انسان در موقعیت گوناگون به دست می آورد و جستجو می کند می داند. ترانه های عمر خیام اغلب از می به عنوان سمبلی برای شادمانی و فارغ شدن از خود استفاده می کند.
احساس غیر قابل اجتناب عدم امنیت ناشی از جنگ ها، تغییرات مداوم کشور و زیان های ناشی از بیماری های فراوان، عمر خیام و دیگر شاعران ایرانی را واداشته است تا بر اهیمت زندگی در زمان حال تأکید ورزند.
اما راجع به تقدیر، عنصری سرگردان در اندیشه خیام که بدون تفسیر می ماند؛ عاملی که تا اندازه ای به دست خود انسان ساخته می شود و تا حدی به ماهیت هر فرد و بسیاری از پدیده های زندگی مربوط می گردد و یکی از جنبه های آفرینش هستی است فکر شاعر ما را رنجور می کند.
بنابراین بیچارگی انسان و فقدان درک جهان اطراف او منبع الهام برای نویسنده این رباعیات زیبا شده است، رباعیاتی که همچنان در ادبیات ایرانی مطرح است.
اندیشه خیام به شاهکار شعری او در حیاتی بخشیده که تا کنون ارتباطش را حفظ کرده است. گرچه عمر خیام در طول زندگی اش به خاطر اشعارش که آن را پنهان داشته بود به شاعری شهرت نداشت اما تقریباً یک قرن بعد از مرگش چند رباعی به او نسبت داده شد. در قرن بعد سی و شش رباعی را جزو آثار او قلمداد کردند که سی و چهارتا آن ها به پرسش های فلسفی اختصاص داشت. در سال های بعد تعداد این رباعیات تا حدود یک هزار و دویست رباعی افزایش یافت. از آنجا که عمر خیام مخصوصاً محقق و دانشمندی بود که به حوزه های متنوع علاقه مند بود بنابراین غیر ممکن است که واقعاً بیش از یک دهم رباعیاتی را که به او نسبت داده می شود سروده باشد. لذا باید در این مورد شدیداً محتاط بود، زیرا تعداد کثیری از این یک هزار و دویست رباعی از شأن فکری یا استانداردهای شعری که یک فرد خردمند و دانا انتظار می رود خیلی به دور است.
در رباعیاتی که به احتمال زیاد او سروده است، عمر خیام لاف از شکستگی های شراب و خوشی های زندگی می زند. او همچنین نظریات فلسفی ای را که برای مفتیان دین غیر قابل قبول است بیان می کند و بدین ترتیب خود را در معرض خطر خشم کسانی که نگرش محدود به قوانین تحمیلی ناشی از تفسیرشان از اسلام ایجاب کرده بودند قرار می دهد. به راستی می توان تصور کرد که عمر خیام رباعیاتش را در هنگامه های تنهایی و تفکر می سروده است و سپس آنها را برای اشخاصی که او را به خوبی می شناخته اند و در شک و اندیشه او سهیم بوده اند می خوانده است. این ترانه ها احتمالاً بر روی تکه کاغذی یا در گوشه کتابی توسط او یا دوستانش نوشته می شده است. بنابراین به احتمال زیاد تعدادی از رباعیاتش بعداً پیدا شده و در مجموعه ای از اشعارش تدوین گشته است. از طریق رباعیات این مجموعه به آسانی می توان مشکلات و انتقادات اجتماعی که در قرن ششم حاکم بوده است را به اجمال دید.
در حقیقت به مناسبت های فراوانی، عمر خیام به خوانندگان رباعیات خود سکوت، بصیرت و بیشترین احتیاط ها را توجه می دهد مخصوصاً زمانی که فکرشان در باب مسائلی همچون آفرینش، سرنوشت و مرگ مشغول است. او خردمندان را شایسته اعتماد می داند، برای همین در رباعیاتش از جهالت، نیستی و ابهامی که توسط افراد متعصب مهب ترویج شده است شکایت می کند یکی از رباعیاتی که به روشنی نشان می دهد که او در مقابل اتهام فیلسوف و ملحد بودن وادار به دفاع از خودش شده است رباعی زیر است:
دشمن به غلط گفت که من فلسفیم
ایزد داند که آنچه او گفت نیم
لیکن چو در این غم آشیان آمده ام
آخر کم از آنکه من بدانم که کیم
در باب ترجمه ها، رباعیات عالی فیتز جرالد (1883-1809) که در صدو چهل سال پیش منتشر شد پیش از آنکه ترجمه باشد اقتباسی از رباعیات خیام س است بنابراین رباعیات ترجمه شده به درستی افکار و سبک اندیشه او را تفسیر نمی کند گرچه این اثر استثنایی فیتز جرالد نه تنها به شهرت جهانی خودش بلکه به شهرت جهانی خیام نیز کمک کرد.
همچنین باید به خاطر داشت که تغییراتی در رباعیات منتسب به خیام در طی سالها از طریق اشتباهات خوش نویسان یا از طریق گزینش های آگاهانه ناشران ایجاد شده است اظهارات ذیل که بوسیله شاعران ایرانی قرن نهم، عبدالرحمن جامی بیان شده است این نکته را چنین توضیح می دهد:
«خوش نویسان اشعار مرا به زیبایی طرح های زیبا و ذخیره کننده ای استنساخ کرده اند اما در هر یک از این اشعار با افزودن یا کاستن چیزی آن را مخلوط کرده اند .من آنها را در دست نوشته های زیبا و ناهماهنگ اصلاح کرده ام بنابراین آنچه را خواسته است با اعمال شیوه نویسندگی اش با افکار من انجام داده است.»
بنابراین می گفت که بهترین ترجمه رباعیات ترجمه ای خواهد بود که بیشترین وفاداری را به زبان و اندیشه عمر خیام نشان می دهد.
گزیده ای از رباعیات خیام
« دشمن به غلط گفت که من فلسفیم ایزد داند که آنچه او گفت نیم
لیکن چو در این غم آشیان آمده ام آخر کم از آنکه من بدانم که کیم »
« تا راه قلندری نپویی نشود رخساره به خون دل نشویی نشود
سودا چه پزی تا که چودلسوختگان آزاد به ترک خود نگویی نشود »
« پیش از من و تو لیل و نهاری بوده ست گردنده فلک نیز به کاری بوده ست
هرجا که قدم نهی تو بر روی زمین آن مردمک چشم نگاری بوده ست »
« ترکیب پیاله ای که در هم پیوست بشکستن آن روا نمی دارد مست
چندین سر و پای نازنین از سر دست از مهر که پیوست و به کین که شکست »
« از کوزه گری کوزه خریدم باری آن کوزه سخن گفت زهر اسراری
شاهی بودم که جام زرینم بود اکنون شده ام کوزه هر خماری »
« ای آنکه نتیجه چهار و هفتی وز هفت و چهار دائم اندر تفتی
می خور کی هزار باره بیشت گفتم باز آمدنت نیست چو رفتی رفتی »
« از دی که گذشت هیچ از و یاد مکن فردا که نیامده ست فریاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باشد و عمر بر باد مکن »

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  10  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله عمر خیام و باعیاتش

دانلودمقاله زبان شناسی

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله زبان شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
او ناخودآگاه را دارای ساختار همچون زبان می‌داند. او طفل خردسالی را که در مقابل آیینه در خود تامل می‌کند، نوعی دال می‌داند که می تواند معنا ببخشد و تصویری را که در آینه می‌بیند مدلول در نظر می‌آورد.
کارکرد آینه در این مثال روانشناسانه، همچون کارکرد استعاره در زبان است، اما کودک شبیه یا جانشین خود را در سویی دیگر می‌بیند. تا این مرحله بین دال و مدلول یگانگی حاکم است، اما با ورود پدر، کودک به آگاهی اضطراب آوری می‌رسد.
« او اکنون باید این نکته سوسوری را دریابد که هویت‌ها بر اثر تمایز شکل می‌گیرند.»
می‌دانیم که سوسور گفته بود در زبان چیزی جز تمایز وجود ندارد. روش رولان بارت در استخراج سازه‌های موضوعات بعضاً پیش پا افتاده‌ای چون نظام مد لباس نظام فهرست غذا اثاثیه و معماری از این هم جالب‌تر است. او با تجارب فراوانی که با نشانه‌شناسی بدست آورده بود،‌عنوان کرد که زبان پوشاک - و نظام های دیگر ـ « مانند یک زبان عمل می‌کند. وی زبان پوشاک را به دو قسمت نظام و گفتار ( زنجیره ) تقسیم می‌کند... یک مجموعه لباس شامل کت اسپورت، شلوار فلانل خاکستری و پیراهن یقه باز سفید، معادل با جمله خاصی است که به وسیله یک فرد به منظوری خاص ادا شده باشد. تناسب این اجزا با یکدیگر، نوع خاصی از گفته را پدید می‌آورد و معنا یا سبک خاصی را بر می‌انگیزد. بارت تنها به سازه‌های نظام‌ها علاقه دارد، نه دلالت‌های دیگر آن او می‌نویسد: « آشکار است که مد لباس، لوازم و تبعات اقتصادی و جامعه شناسی دارد، اما نشانه شناسی با اقتصاد و جامعه شناسی مدلباس سروکار ندارد».
روش ساختاری کلورلوی استروس در مردم شناسی و اسطوره شناسی و همچنین نقادانی چون تزوتان، تودورف، کلودبرمون، ژولین کرماس و ولادیسیرپراپ در روایت شناسی ساختاری شاید از جهانی دیگر برای ما جذاب باشند.
اساسی‌ترین محور در اندیشه‌های لوی استروس باور او به نظامی نهایی و عنصری دگرگونی ناپذیر بود که تمامی پدیدارهای فرهنگی بخشی از آن نظام بودند،«یعنی ساختاری که دگرگونی ناپذیر است و تمام عناصر و اشکال فرهنگی و مناسبات میان آنها در دل آن جاری دارند ... همان طور که در زبان شناسی، پس از سوسور، دانسته‌ایم زبان ساختاری نهایی است که اشکال گفتار و سخن دل این نظام یا ساختار اصلی جای دارند. » بنابراین نزد لوی استروس ذهن پیشرفته معاصر ـ و به ظاهر اندیشمند ـ هیچ مزیتی بر ذهن ابتدایی انسان نخستین ندارد. این هر دو یک گونه کارکرد دارند: تفاوت تنها در پدیده‌هایی است که در برابر این دو گونه ذهن وجود دارد. از این رو هدف نهایی لوی استروس شناسایی کارکرد و ساختار ذهن آدمی بود. «او مانند فروید می‌کوشید که اصول تکوین اندیشه را که در همه جا و برای همه اذهان انسانی معتبر است، کشف کند. این اصول عام بر مغزهای ما به همان اندازه حکومت می‌کند که بر مغزهای سرخپوستان آمریکای جنوبی، ولی ما چون در جامعه صنعتی بسیار پیشرفته‌ای زیسته‌ایم و به مدرسه یا دانشگاه رفته‌ایم، برخورداری ما از تربیت فرهنگی سبب شده است که منطق عام اندیشه ابتدایی ما در زیر پوششی از انواع ملاحظات منطقی خاص که مقتضای اوضاع مصنوعی محیط اجتماعی مان است پنهان بماند.
اساطیر برای لویی استروس همچون صفحه نت ( پارتیتور ) یک ارکستر است، یعنی اجزا آن ضمن هماهنگی با هم معنایی واحد و روشن را بروز می‌دهند. او در کتاب منطق اسطوره تحلیل اسطوره ادیب شهریار را، به قیاس با روش تحلیل ساختاری زبان شناسی، به گونه‌ای کاملاً ساخت گرا پیش می‌برد. او اسطوره و موسیقی هر دو از سر چشمه واحدی یعنی زبان جدا شده‌اند.
باید توجه داشت که بیش از لویی استروس، متخصص فرهنگ عامه روسی، ولایمیر پراپ، با به کار بستن نظریات فرمالیتها و زبان شناسان موفق شد داستان‌های عامیانه را از جهت ساختاری بررسی کند.
در روایت شناسی ساختارگرا نحو از اهمیت فراوانی برخوردار است. اولین تقسیم یک جمله به نهاد و گزاره است. به این جمله توجه کنید:« پهلوان آژدها را کشت » در این جا پهلوان نهاد، و اژدها را کشت گزاره است این جمله می‌تواند هسته یک قطعه یا حتی یک قصه کامل باشد. ما می‌توانیم در محور جانشینی به جای پهلوان، آشیل، رستم و یا امیرارسلان را جایگزین کرده و گزاره را نیز بسط دهیم. به این ترتیب در این جمله محور هم نشینی سازنده روایت و محور جانشینی سازنده انواع روایت خواهد بود.
ولایمیر پروپ ادعا کرد که ساختار سیاسی همه قصه‌ها و افسانه‌ها یگانه است. طبق نظر او، شخصیت‌ها در افسانه‌ها، به تنهایی اهمیت ندارند، بلکه کار ویژه‌های آنان است که در ساختار افسانه‌ها اهمیت دارد و یا به بیانی درست‌تر ساختار افسانه‌ها کارکرد قهرمان و ضد قهرمان را مشخص می‌سازد.
او با بررسی صد حکایت عامیانه توانست، ساختار همگانی افسانه را عیان سازد. شاید تاکنون چنین به نظر می‌رسد که ساختارگرایی روشی ایدئولوژیک در تحلیل مسایل گوناگون فرهنگی است همواره می‌کوشد عناصر گوناگون را در ساختارهای واحد تقلیل دهد. البته چنین انتقادی را فیلسوف معاصر فرانسوی ژاک دریدا نیز بر آن وارد ساخته که در جای خود به آن نیز خواهیم پرداخت. اما ساختارگرایان خود چنین برداشتی ندارند، به نظر آنان این ساختارها آن چنان عام هستند که خارج بودن از آن بی‌معناست. انان از جهتی دیگر کوشیده‌اند که در ادبیات، به تعالی نوع نیز بیندیشند و ساختارهای تعالی ژانرها را نیز به دست آورند. به طوری که رولان بارت گفته است:« اثر ادبی درست از همان جایی که صورت نمونه از تغییر می‌دهد، آغاز می‌گردد». در واقع مشکل ساختارگرایی در چیز دیگری نهفته است که به آن می‌پردازیم.
ساخت‌گرایی نخست توسط نقد سنتی یا به تعبیر بارت نقد دانشگاهی یا رسمی مورد حمله قرار گرفت؛ نقد مدرن همان چالشی را با نقد سنتی داشت که زبان شناسی با دستور سنتی. نقد سنتی همچون دستور سنتی تجویزی و نه توصیفی است، در پی یافتن شیوه‌های متعالی و جاودان ادبیات است و از این جهت به تعبیر میشل فوکو چنین سخنی، آشکارا اقتدارگرا است. قوانین ادبیات برای نقد سنتی جاودانی و ابدی است. بدین معنا که همواره در برابر خروج از اصول نوع (ژانر) پایداری می‌کند. کافی است به جنجالی در کشور خودمان هنوز هم به سر مشروعیت شعر نو در برخی محافل سنتی برپا است، توجه کنیم . اما اصلی ترین خصیصه نقد تجویزی، پرداختن به حواشی متن است نه تشریح خود آن برای منتقد یا بهتر بگوییم محقق ادبی همه چیز اهمیت دارد جز خود متن، او به جای تشریح جهان متن، به تحقیق در باب زندگی مولف، با وقایع داستان، تاریخ نگاری چگونگی نگارش، هدف مولف و سایر حوادث فرعی مشغول می‌شود. به هنگام تشریح متن، گزاره‌ها برای او ساحتی تک معنا دارند. فی المثل شرح سودی بر حافظ از این جهت که ابیات حافظ را شرح کرده در نقد سنتی جای نمی‌گیرد، بلکه به خاطر قائل بودن به تک معنایی آن ابیات در آن گروه جای می‌گیرد، حال آنکه ادبیات به خصوص از نوع ادبیات مرزی و شگرف، ساحتی چندگونه و منشورگون دارد و معانی گوناگونی را باز می‌تاباند. شیوه نقد سنتی و نقد معاصر از جهتی درونی کاملاً یادآور نگرش در زمانی و همزمانی به زبان، در مطالعات سوسور است. در حالی که نقد معاصر می‌کوشد، متن را با توجه به ویژگی‌های دوران خود بررسی نماید، نقد سنتی همچنان در تار و پود قوانین جاودان خود ساخته اسیر است. رولان بارت در مقاله نقد دانشگاهی و نقد تفسیری، موضوع نقد را ادبیات و نه راز زندگی نامه نویسنده می‌داند: « هر چیزی در نقد دانشگاهی بار عام می‌یابد، به شرطی که بشود اثر هنری را به چیز دیگری جز خود اثر، یعنی جز ادبیات مربوط ساخت.»
اصلی‌ترین دلیل جدال بر همان سوالی استوار است که در ابتدای این نوشتار آوردیم. آیا می‌توان در روش‌های زبان شناسی در بررسی ادبیات سود جست؟ یاکوبسن گفته است: «از آنجا که زبان شناسی علم جهانی ساختار کلامی است، شعر شناسی را باید جزو مکمل زبان شناسی دانست.»

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  10  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله زبان شناسی