فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نمونه سوالات استخدامی وزارت نیرو + تخصصی

اختصاصی از فی توو نمونه سوالات استخدامی وزارت نیرو + تخصصی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نمونه سوالات استخدامی وزارت نیرو + تخصصی


نمونه سوالات استخدامی وزارت نیرو + تخصصی

مجموعه ی زیر شامل سوالات زیر است : (به همراه پاسخنامه)

  • ۳۴۰ سوال زبان و ادبیات فارسی
  • ۳۱۵ سوال احکام و معارف اسلامی
  • ۲۷۵ سوال زبان انگلیسی
  • ۳۰۰ سوال کامپیوتر
  • ۲۵۰ سوال هوش و استعداد تحصیلی
  • ۴۵۰ سوال آمار و ریاضی

به همراه بسته ویژه هدیه شامل

  • سوالات تخصصی آزمون وزارت نیرو
  • سوالات و جزوات مسائل اجتماعی ، سیاسی و مبانی قانونی

که به ایمیل شما ارسال میشود.


دانلود با لینک مستقیم


نمونه سوالات استخدامی وزارت نیرو + تخصصی

گزارش تخصصی معلمان آسیب شناسی درس زبان انگلیسی و چالشها و مشکلات در رابطه با علاقه مندی و جذب دانش آموزان به این درس مهم

اختصاصی از فی توو گزارش تخصصی معلمان آسیب شناسی درس زبان انگلیسی و چالشها و مشکلات در رابطه با علاقه مندی و جذب دانش آموزان به این درس مهم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

گزارش تخصصی معلمان آسیب شناسی درس زبان انگلیسی و چالشها و مشکلات در رابطه با علاقه مندی و جذب دانش آموزان به این درس مهم


گزارش تخصصی معلمان آسیب شناسی درس زبان انگلیسی و چالشها و مشکلات در رابطه با علاقه مندی و جذب دانش آموزان به این درس مهم

دانلود گزارش تخصصی معلمان آسیب شناسی درس زبان انگلیسی و چالشها و مشکلات در رابطه با علاقه مندی و جذب دانش آموزان به این درس مهم بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 110

دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان,

این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد

مقدمه


زبان جزو نخستین وسایل ارتباطی میان انسان ها بوده است. قبل از پیدایش جوامع بشری، انسان ها به اشکال گوناگون معنا را به یکدیگر انتقال می دادند، تصاویرحک شده بر دیوار غارها، استفاده از آتش برای فرستادن پیام خطر،تقلید صدای حیوانات و... قبل از ارتباط کلامی برای انتقال معنا به کار گرفته شدند.
زبان جزو نخستین وسایل ارتباطی میان انسان ها بوده است. قبل از پیدایش جوامع بشری، انسان ها به اشکال گوناگون معنا را به یکدیگر انتقال می دادند، تصاویرحک شده بر دیوار غارها، استفاده از آتش برای فرستادن پیام خطر،تقلید صدای حیوانات و... قبل از ارتباط کلامی برای انتقال معنا به کار گرفته شدند.
سپس ارتباطی قراردادی میان صدا و معنا از کلمات بکار رفت و همه چیز نام گذاری شد. بعد ها که زبان حالت قانونمندی یافت؛ هر قبیله بسته به ساختار فرهنگی اجتماعی خود آن را به گونه ای به کار گرفت که توانستند هدف غائی<ارتباط> را حفظ کنند.
تنوع و گوناگونی زبان امتیاز ویژه ای را برای هرقوم دارد و از این رو هر زبان دارای نکات ظریف، کنایه ها و اشاراتی است که نمی توان آن را نادیده انگاشت و با هیچ ترجمه سلیسی نمی توان لذت فهم کلمات آن را به دیگر زبان ها رساند، مگر آنکه آن زبان را فراگرفت.
اما بنا بر بعضی ملاحظات سیاسی یا تهاجم نظامی ارزشهای فرهنگی بعضی ملل، از جمله زبان تحت نفوذ عوامل خارجی قرار گرفتند. شاید یکی از مهمترین دلایل به کار گرفتن آسان تر انگلیسی، فرانسه یا اسپانیایی حضور استعماری بلند مدت دولتمردان سابق کشورهای فوق در دیگر کشورها باشد.چین با بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفر، هند با جمعیت یک میلیارد نفر و روسیه با صد و پنجاه میلیون نفر چنین نفوذی را از زبان خود در دیگر کشورها ندارند.
البته تک زبانی جهانی امر بسیار نکوهیده ای است و نباید از تقویت زبان شیرین خودمان <فارسی> غافل شویم، اما از یاد نبریم که اگر به یادگیری زبان انگلیسی اهمیت ندهیم مشکلات جدی را خواسته یا نا خواسته فرارو خواهیم داشت! چرا که جهان رو به توسعه در هر ثانیه در حال تولید علم و فن آوری است و غالب این پژوهشهای علمی به زبان انگلیسی در مجامع بین المللی ارائه می شود و یا در اینترنت به نمایش در می آید. از طرفی نیروی انسانی از مهمترین سرمایه های ملی هر کشور است،سیستم آموزشی ما چند درصد از سهم جهانی تولید فن آوری رابا تربیت شاگردان کارآمد امروز و آینده سازان فردا کسب خواهد کرد؟ در جهان امروز که عصر ارتباطات است و به عبارتی اینترنت، کره خاکی را به شکل دهکده ای در آورده، سهم ما در زبان آموزی چه اندازه است؟
در سال ۲۰۰۴ گزارشی از مرکز زبانی میشل توماس انگلستان صورت گرفت که به موجب آن دستمزد یک کارگر متوسط بواسطه دانستن زبان دوم تا ۳۰۰۰ پوند در سال افزایش می یابد... مطالعات نشان می دهد که شخص دو یا چند زبانه می تواند به خاطر دانش زبان خارجی و استفاده از آن در راه های موفقیت، بهتر از مهندس یا برنامه نویس رایانه پول در آورد.
حال بنا بر هر دلیل به وضعیت زبان آموزی در مدارس کشورمان نگاهی داشته باشیم.توجه داشته باشید که از مقطع راهنمایی تا دبیرستان و پیش دانشگاهی دانش آموزان بطور متوسط ۲، ۳ یا ۴ساعت زبان انگلیسی در هفته می آموزند، و این در حالی است که پس از پایان دوره تحصیلی متوسطه از بر آوردن کمترین نیاز خود عاجزند!!
بعنوان مثال اگر به کشورهای خارجی سفر کنند یا جهانگرد خارجی را در شهر خود ببینند توانایی ارتباط با او را ندارند! جملاتی ساده را نمی توانند درک کنند یا متن انگلیسی را بخوانند و بدان پاسخ دهند! و نقاط ضعف از این دست فراوان است. مشکل از کجاست؟ می دانید که ازعوامل مؤثر تدریس در هر وضعیت آموزشی معلم، روش آموزش و شاگرد است .
هنوز شاگردان از زبان آموزی در کلاس فقط گرامر نویسی می دانند!چرا که اغلب کلاس ها بواسطه نبود

امکانات سمعی و بصری با شیوه GTM هدایت می شود.کتابهای درسی برایشان جذاب نیست و انگیزه لازم برای خواندن زبان ندارند! ولب به شکوه و گلایه می گشایند چرا زبان می خوانیم؟ نمی شد زبان نداشتیم؟ کتابها را بسیار سخت و گاهی دشمن خود می پندارند.
راستی صحبت از کتاب های انگلیسی شد، آیا کتا بهای مدارس منا بع مناسبی برای آموزش زبان هستند؟
کتاب های انگلیسی از لحاظ محتوا و ظاهر (طراحی، تصاویررنگی) باید به روز شوند. آیا تصاویر کتاب های سال اول و دوم متوسطه مناسب سن دانش آموزان است؟ از لحاظ محتوا نیز این کتاب ها در سطح کلان (ملی) نمی تواند پاسخگوی نیاز واقعی فراگیران در برقراری ارتباط با انگلیسی زبانان باشد.
بعنوان مثال در امتحانات داخلی و حتی نهایی (سال سوم متوسطه) مهارت شنیدن در بخش مکالمه کتاب درسی( ( LANGUAGE FUNCTION، در شکل سؤالات جور کردنی( ( Match آزمون کتبی گرفته می شود؟ در حالی که شیوه صحیح آن است که فراگیران توسط دبیر یا با پخش نوار کاست، متنی را گوش دهند و سپس به سوالات آن پاسخ دهند!.
آیا برای دانش آموزان پیش دانشگاهی مشکل نیست که با سه سال زبان آموزی با سبکی متفاوت در مقطع متوسطه ناگهان به کتاب( ( Reading based بپردازند؟ آن هم در یک قدمی کنکور! چرا تحول در مواد درسی زبان انگلیسی در آخرین و حساس ترین مرحله صورت گرفته است؟آیا بهتر نبود تغییر در تالیف کتاب های انگلیسی از پایه اول متوسطه آغاز می شد؟
در طول سالهای تحصیلی فراگیران برای تقویت مهارت listening چند ساعت نوارآموزشی گوش می کنند؟ یا چند ساعت فیلم های آموزشی انگلیسی می بینند؟ آیا با کلاسهایی که هیچ گونه شعر، تمرینهای مناسب، بازی یادگیری زبان برای کاستن اضطراب، تحقیق و... ندارند می توان به دانش افزایی فراگیران امید داشت؟
امروزه که عصر ارتباطات است شاید این سوالات بسیار پیش پا افتاده به نظر برسد ولی بیاییم واقع گرا باشیم، دانش آموزان ما از شنیدن تلفظ کلمات زبان با امکانات سمعی در کلاسها محرومند؛ حال این محرومیت دلایل مختلفی دارد، از جمله: نبود امکانات، بی حوصلگی بعضی دبیران برای پخش نوار آموزشی در کلاس و همچنین زمان کم تدریس!
واقعاً در کشورمان استاد، مدرس و پژوهشگر دلسوز نیست که هنوز یادگیری زبان انگلیسی به معضلی لاینحل تبدیل شده است؟ چرا تشتت آراء در این حیطه فراوان است؟ چرا پاسخ مناسبی نیا فته ایم؟چه کسی باید این خلا را پر کند؟مگر مدعی نیستیم که جوانان با استعدادی داریم! پس ما راچه شده؟ به کشوری مثل ترکمنستان نگاه کنیم که درآنجا نه یک زبان بلکه چند زبان زنده دنیا (فارسی، عربی، روسی، و انگلیسی) از مقطع ابتدایی آموزش داده می شود! ما چه تفاوتی با دیگران داریم؟
آموزش زبان خارجی در مالزی از سال های اول ابتدایی، در مدارس مصر از ۹ سالگی، در ونزوئلا اموزش زبان اسپانیایی در مدرسه است، همچنین دو زبان انگلیسی و فرانسه ازپیش دبستانی (۶ سالگی) آغاز می شود.
در نروژ، ایتالیا و مالت از ۶ سالگی، در مدارس بلژیک فرانسوی در ۱۰سالگی وانگلیسی ۱۲ سالگی اجباری است و یادگیری اسپانیایی یا آلمانی در۱۵ سالگی ادامه می یابد.
دبیران متوسطه بخشی از ضعف شاگردان در درس زبان انگلیسی را ناشی از بنیه علمی ضعیف از مقطع راهنمایی می بینند.همین شاگردان با پیشرفت نه چندان مقطع متوسطه را به هر شکل به پایان می رسانند و به دانشگاه راه می یابند! و در ابتدای تحصیلات عالی از درس زبان پیش نیاز می خورند؟ چرا؟
آیا ضعف بنیه علمی نشان می دهد آموزش و پرورش با تمام مشکلاتی که با آن مواجه است در آموزش زبان انگلیسی منفعل بوده است؟... متأسفانه عدم توانایی کاربرد زبان ادامه می یابد تا آنجا که دانشجویان برای تحصیلات تکمیلی و حتی دکترا (که نیاز به امتیاز قابل قبولی در آزمون تافل تخصصی دارند) با آن دست به گریبان می شوند!؟
چند درصد از دبیران ما کار با رایانه و ارتبا ط با INTERNET را می دانند؟ ساعات ضمن خدمت همکاران به چه شکل می گذرد؟ آیا این کلاسها توان علمی آنان را با تجربه کاریشان پیوند می زند؟یا ساعاتی از عمر گرانبهایشان را با اعطای گواهینامه ضمن خدمت مبادله می کنند؟چرا هنوز به این مسائل سطحی نگاه می کنیم؟
انسان موجود پیچیده ای است که آشنایی با روحیات او نیاز به روانشناسی دارد. چند درصد از دبیران توانسته اند بی انگیزگی فراگیران را با همین شرایط فعلی بناچار برطرف کنند؟ از اینکه بارها مشاهده کرده ایم فرزندان ما در کلاس با داشتن نیروی جوانی و تحرک، در کلاس زبان به نیروی منفعلی تبدیل شده اند چه کاری صورت دادیم؟ در نظر بگیرید اگر تعدادی دانش آموز در شهرهای بزرگ در کلاسهای خصوصی یا موسسات زبان در یادگیری انگلیسی موفقیت نسبی داشته اند برای دیگر دانش آموزان کشور این چنین نبوده است!
همه دانش آموزان چنان تمکن مالی ندارند تا از کلاسهای مکالمه زبان بهره برند.
معتقدیم که دانش آموزان باید برای زندگی بهتر زبان دوم را بیاموزند، اگر چنین راهکارهایی معرفی و تا حد امکان اجرایی شوند نتا یج بهتری حاصل خواهد شد:
۱) معلم: معلم زبان باید مهارت هایی در تربیت مطلوب بدست آورد:
الف) تسلط عالی به زبانی که یاد می دهد.
ب) آشنایی خوب با زبانشناسی زبانی که تدریس می کند.
ج) آشنایی گسترده با ادبیات کشور بیگانه
د) آشنایی مقدماتی از روانشناسی تربیتی و مسائل نظری و عملی تدریس
۲) تدریس زبان انگلیسی از مقطع ابتدایی: همانند دیگر کشورها که زبان آموزی را از مقطع ابتدایی با برنامه و اجرای صحیح آغاز می کنند، ما نیز می توانیم چنین طرح مفیدی را عملی کنیم. دولت هر سال هزینه های گزاف برای افت تحصیلی فراگیران و از جمله در درس زبان انگلیسی می پردازد، یعنی، با میانگین هزار ساعت تدریس در مقطع های راهنمایی و متوسطه (بدون احتساب هزینه های خانواده ها جهت کلاس های تقویتی و خصوصی) نتیجه قابل قبولی نمی گیرد.
اگر آموزش زبان از مقطع ابتدایی آغاز شود وضعیت بحرانی فعلی حتماً بهبود خواهد یافت.
۳) فعال کردن گروههای آموزشی دبیران: تشکیل جلسه تخصصی هر ماه یکبار برای رفع مشکلات تحصیلی، استاندارد سازی آزمون های ترم اول و دوم با طرح سؤالات هماهنگ، تشکیل کلاسهای ضمن خدمت با رویکردی نوین به طوری که یک ششم ساعات تدریس موظف هفتگی به این کلاس اختصاص یابد، یعنی به دانش افزایی و تثبیت یافته های کنونی آنها، حتی اگر به بررسی مقاله ای علمی باشد می تواند به ارتقاء کیفی آموزش کمک کند. باید محیطی فراهم شود تا همکاران با یکدیگر در مورد تدریس کلاسی به تبادل تجربیات و اطلاعات بپردازند و از حضور فعال صاحب نظران، مؤلفان و استدان دانشگاه در جمع دبیران زبان انگلیسی در گروه های آموزشی استفاده شود.
۴) احترام به نظرات دبیران بعنوان افرادی که درگیر مستقیم با فراگیران هستند:
کتاب های علمی و کمک آموزشی در حیطه آموزش زبان نگارش شده اما تجربه عملی تدریس کلاسی به مراتب مؤثر تر از مطالعه تئوریها و روشها است. پس در تالیف کتاب های زبان انگلیسی متوسطه در ایران باید ازتجربیات دبیران بهره برد. از جمله آنها بررسی دلایل افت تحصیلی پایه اول متوسطه است، ضعف در درس انگلیسی سالانه منجر به تجدیدی عده زیادی از دانش آموزان و درنهایت به افت تحصیلی آنان ختم می شود؟ آیا تاکنون نظرات دبیران دلسوز را در این مورد خواسته ایم؟ و برای رفع این مشکل در عمل کاری را صورت داده ایم؟
۵) تخصیص امکانات و بودجه: متأسفانه بیشتر مدارس ما امکانات کافی از جمله آزمایشگاه زبان ،رایانه و دستگاه وی سی دی برای تقویت مهارتهای LISTENING SPEAKING ندارند. کتاب های فعلی بیشتر بر دو مهارت خواندن و نوشتن تاکید دارند در حالی که دو مهارت دیگر در عمل نقشی در رفع نیاز فراگیران ندارند.
۶) تأکید همه جانبه در همه مدارس کشور بر آموزش استفاده از فرهنگ لغت یک زبانه Monolingual Dictionary از سال اول دبیرستان بعنوان مرجع لازم، موثق و بهترین خود آموز برای برطرف کردن مشکلات لغوی است.
باید همه دبیران در سال اول دبیرستان علائم آوایی( ( phonetic symbols )را بر اساس قرارداد انجمن بین المللی آوانگاری(( IPA )حتماً تدریس کنند تا فراگیران حتی در منزل بتوانند به آسانی لغتی را همراه با تمام مشخصات بشناسند.
۷) افزایش ساعت تدریس زبان
ساعت های تدریس زبان اندک است و در بعضی دروس از جمله زبان متوسطه ۳ (با توجه به اهمیت کتاب برای گرفتن دیپلم و آمادگی برای ورود به دانشگاه) قابل قبول نیست! یعنی دبیر نمی تواند با ساعت کم تدریس هفتگی که گاهی با تعطیلات نیز همراه می شود، تقویم سالانه درسی را بدون تعجیل اجرایی کند.
۸) برگزاری جشنواره کتاب سال برای آنکه از کتاب های آموزشی نو از سوی دبیران و استادان دانشگاه و دیگر مولفان مجرب بهره مند شویم، باید آنان را به این عرصه مهم دعوت کنیم و از آنان یاری بطلبیم تا شاید با بهره مندی از تجربه علمی و عملی آنان در تالیف کتاب های درسی تحولی درخور شأن آموزش و پرورش و بویژه آموزش زبان گام برداریم.
نقش فرهنگ و آمیزش با زبان انگلیسی
جوامع بشری از ابتدا تاکنون برای برقراری ارتباط با یکدیگر از ابزارهای متعددی استفاده می کرده اند که در این میان زبان تنها وسیله ای است که می توان از طریق آن پیچیده ترین مفاهیم را به شکلی ساده و کامل انتقال داد، اما نکته ای که در اینجا به ذهن خطور می کند این است که مردم سراسر این کره خاکی با زبان های مختلفی با هم صحبت می کنند و این موضوع خود برقراری ارتباط میان جوامع مختلف را مشکل می سازد. پس باید زبانی مشترک در سراسر دنیا وجود داشته باشد تا مردم برای برقراری ارتباط با یکدیگر از آن استفاده کنند. به دلیل تاثیر بالای نظامی، اقتصادی، علمی، سیاسی و فرهنگی بریتانیا بر جهان پس از سده هجدهم و تاثیر ایالات متحده آمریکا از سده بیستم میلادی به این سو، این زبان در سطح جهان گسترش یافته و به عنوان زبان دوم، زبان بین المللی در بسیاری نقاط جهان کاربرد پیدا کرده‌است و امروزه در فعالیت های مختلف جهانی به عنوان ابزار اصلی انتقال مفاهیم به کارگرفته می شود. از این رو اهمیت یادگیری زبان انگلیسی در جهان کنونی بر هیچ کس پوشیده نیست و روز به روز نیز با گسترش ارتباطات بین جوامع مختلف بر اهمیت آن افزوده می شود(37).
زبان انگلیسی به عنوان زبان مادری در کشورهای انگلستان، آمریکا، کانادا، استرالیا، ایرلند، نیوزلند، آفریقای جنوبی، غنا و بسیاری کشورهای دیگر کاربرد دارد. امروزه از نظر تعداد، افرادی که از زبان انگلیسی بعنوان گویش اصلی استفاده می کنند، پس از چینی و اسپانیایی، سومین زبان جهان هستند. تعداد کسانی که زبان مادری‌شان انگلیسی است امروزه ۳۸۰ میلیون نفر است(37).
امروزه یادگیری زبان انگلیسی یک ضرورت انکار ناپذیر است چراکه زبان انگلیسی، زبان علم است و آموزش رشته‌های مختلف در سطوح عالی و تولید علم به زبان انگلیسی صورت می گیرد. با افزایش روند جهانی سازی ارتباطات بین المللی، برنامه‌های رادیوئی و تلویزیونی، تجارت جهانی و آموزش علوم جدید همگی به زبان انگلیسی صورت می‌گیرند و عدم آشنایی با این زبان برابر با عدم زندگی در دنیای مدرن امروزی است.
اما در این میان نظرات بسیاری در مورد آموزش و یادگیری زبان انگلیسی وجود دارد برخی اعتقاد دارند آموزش حتماً باید همراه با یادگیری فرهنگ کشور مورد نظر صورت گیرد و برخی براین باورند که آموزش زبان انگلیسی باید بدون اعتنا به فرهنگ کشور مورد نظربوده و به بُعد امپریالیستی زبان انگلیسی تاکید می کنند. به همین جهت با توجه به اهمیت یادگیری زبان انگلیسی، این مقاله سعی دارد که به نحوه آموزش این زبان از دیدگاههای مختلف اشاره کرده و مزایا و معایب آموزش زبان انگلیسی و اهمیت ان را در کشورهای غیرانگلیسی زبان و مسلمان مورد بحث قرار دهد.

نقش فرهنگ در آموزش زبان انگلیسی
در نمونه های متعارف آموزش زبان انگلیسی غالباً گفته می شود که آموزش انگلیسی را نمی توان از آموزش فرهنگ گویش کنان بومی آن زبان جدا کرد. بر همین اساس بسیاری از معلمین زبان بر وجود رابطه مهم بین زبان و فرهنگ سخنوران بومی و بر لزوم ادغام آن فرهنگ در آموزش زبان تاکید دارند. کراوفورد - لانگ (1984) قاطعانه بیان می کند که مطالعه زبان بدون مطالعه فرهنگ سخنوران بومی آن زبان کار عبثی است(11).
به نظر نوستراد زبان وابسته به فرهنگ است و بدون توجه به روابط اجتماعی و فرهنگی یک جامعه که زبان بخشی از آن است ، درک مفاهیم زبان امکانپذیر نیست(24) . رابرت لادو در کتاب آموزش زبان معتقد است که زبان پاره ای از فرهنگ مردم و مهمترین وسیله برای ایجاد ارتباط میان افراد اجتماع است و از اینرو زبان نه تنها بخشی از فرهنگ است ، بلکه اگر فرهنگ را شبکه ای در نظر بگیریم ، زبان پایه اساسی آنست به گونه ای که بخشهای دیگر شبکه با کمک آن توصیف می شود(22) .
الی هینکل (2005) نیز معتقد است که زبانشناسان کاربردی و معلمان انگلیسی متوجه اند که زبان دوم و خارجی را بندرت می توان بدون آگاهی از فرهنگ جامعه ای که به آن زبان تکلم می کنند، آموخت و تدریس کرد(18).
ساپیر همچنین در توجیه نظریه مربوط به رابطه فرهنگ و زبان خود می گوید که لازمه درک یک شعر ساده صرفا دانستن معنی واژه های آن نیست، بلکه باید با پدیده های زندگی اجتماعی مردمی که مفاهیم واژه ها از آنها نشات گرفته اند آشنا بود. به سخن دیگر بدون آگاهی از الگوهای زندگی اجتماعی یک جامعه زبانی، نمی توان به ارزشهای واقعی و مفاهیم واژه ها پی برد. و بالاخره بروکسی معتقد است که زبان عنصر اساسی فرهنگ مردم است(27).
اسکات (1965) بیان می کند که متخصصان امر آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی بر این عقیده هستند که یادگیری زبان تنها با یادگیری صورت زبانی (آواها، کلمات، واژه آرایی آواها و کلمات) نیست و مطالعه چگونگی ادای جملات تنها عنصر لازم جهت ارتباط زبانی موثر و کامل نیست، به عبارت دیگر، یادگیری فرهتگ افرادی که به آن زبان صحبت می کنند برای یادگیری زبان آنها ضروری است(28).
نلسون بروکس معتقد است که آموزش نکات فرهنگی بیش از آنچه که تاکنون تصور می رفته اهمیت دارد، بویژه اگر هدف از آموزش زبان یادگیری نحوه ارتباط با سخن گویان آن باشد .به عقیده وی، زبان آموز در کلاس درس، برای اولین بار با بسیاری از الگوهای فرهنگی و اجتماعی زبان بیگانه مواجه می شود و عکس العمل و برداشت وی از این الگوها برای ایجاد ارتباط مناسب و درست حائز اهمیت است(6).  بنظر ندسیلی یادگیری الگوهای زبانی، آگاهی از نظام اجتماعی سیاسی، مذهبی و اقتصادی جامعه را به دنبال ندارد و حال آنکه کلاس­های آموزش زبان می­تواند وسیله مناسبی برای آگاهی از الگوهای اجتماعی و فرهنگی جامعه زبانی بیگانه باشد. به عقیده وی ایجاد ارتباط با سخن گویان زبان خارجه، بدون آگاهی از فرهنگ آنان غیر ممکن نیست، اما معتقد است که با آموزش زبان، ناگزیر آموزش فرهنگ نیز صورت می پذیرد، زیرا که الگوهای فرهنگی زمینه آموزش زبان همواره خودنمایی می­کند. اگر فرهنگ را از زبان جدا سازیم و یا اگر زبانی را با فرهنگ زبانی دیگر در آمیزیم، زبان آموز را با مفاهیم نادرست روبرو ساخته ایم و موجب سوء تفاهم شده ایم(6).
ویلکنینز هم معتقد است که اگر هدف نهایی آموزش زبان خارجی ایجاد ارتباط با خارجیان از طریق مطالعه آثار ادبی آنها، سخن گفتن و مکاتبه با آنها و از این قبیل است  برای رسیدن به این هدف، مطالب درسی زبان آموزان باید صرفا حاوی الگوهای فرهنگی همان زبان خارجی باشد. اینکه نکته های فرهنگی چگونه باید تدریس شود، نظرات گوناگونی ارائه شده است. برخی معتقدند که مطالب فرهنگی ابتدا از طریق آشنا ساختن زبان آموز با نکته های فرهنگی زبان مادری وی ارائه شود و برخی دیگر به انگیزش معتقدند(6).
باتوجه به نظرات مختلفی که بیان شد برخی از کارشناسان و محققان اموزش زبان انگلیسی همراه با یادگیری فرهنگ آن زبان  لازم و ضروری می دانند و گر نه، آن را کاری عبث و بیهوده می دانند.

آموزش زبان انگلیسی جدا از فرهنگ
اسمیت (1987) بر این باور است که لزومی ندارد گویش کنندگان غیر بومی، انگلیسی را همانند افراد بومی آن زبان، بکار برند. اگر این منطق پذیرفته شود، ارتباط مستقیم و معمولی بین زبان انگلیسی و فرهنگ­های بومیانی که به این زبان سخن می گویند، پیش فرض انگاشته نخواهد شد(29)، اما این به منزله تدریس انگلیسی در خلاء فرهنگی نمی‌باشد.
بلکه بر اساس نظر کاچور (1992) انگلیسی بیانگر مجموعه ای از فرهنگها و نه یکی دو فرهنگ خاص می باشد. همچنین آلپتکین و آلپتکین معتقدند که یک زبان باید مستقل از محتوای فرهنگی آن تدریس شود و تنها در امر تدریس باید به نگرش های بین المللی ارجاع داده شود(21). پژوهشگرانی نیز هستند که به مقوله امپریالیسم زبانی پرداخته اند. برای مثال، سورش کاناگاراج (1999) نویسنده سریلانکایی در کتاب مقاومت در برابر امپریالیسم زبانی در آموزش زبان، تلاش کرده است معلم های زبان را نسبت به جنبه های سیاسی و زوایای پنهان آموزش زبان آگاهی دهد (38). شوهامی (2006) در مورد این زوایای پنهان می گوید «روشی است که به موجب آن زبان، با ماهیت شفاف، پویا و سیال برای مقاصد عقیدتی و سیاسی مورد سوء استفاده قرار می گیرد(30).
 اکبری (2004) نیز در تحقیقی تحت عنوان امپریالیسم زبانی، دمکراسی زبانی و آموزش زبان، ایده دمکراسی زبانی را مطرح و تاکید کرده است کاربران انگلیسی زبان تفاوتهای فرهنگی و تنوع موجود در گونه های متفاوت انگلیسی را بپذیرند. به بیان دیگر، با بهره گیری از پدیده دمکراسی زبانی راه برای سوء استفاده های امپریالیستی از زبان تا حد امکان مسدود گردد(38).
اساساً ویدو سان (1998) معتقد است زبان فی نفسه حائز ویژگی برتری(هژمونیک) نمی‌باشد. وی می افزاید اگر زبان دارای قدرت امپریالیستی باشد هیچ گاه نمی‌توانیم چنین قدرت ماورای کنترل را به چالش بکشیم. بنابر این، زبان نیست که کنترل هژمونیک دارد، بلکه کاربرانند که از آن به عنوان ابزار تسلط استفاده می کنند(34).
بر طبق تعریف تر پان یر ( 1991)  هژمونی چیزی بیش از تفوق صرف یک عنصر بر عنصر دیگر است. به بیان دیگر، عامل پذیرش است که شالوده این مفهوم را می سازد(33). به عنوان مثال، گریبس (1995) چگونگی تبدیل شدن زبان مجله پزشکی مکزیک به انگلیسی را این گونه به تصویر می کشد. در وهله نخست، خلاصه مقالات به انگلیسی منتشر و پس از مدتی مقالات نیز برای انتشار به انگلیسی ترجمه می شد. سرانجام مسئولان نشریه ویراستاری امریکایی را برای ویرایش مقالات استخدام کردند و نشریه پس از آن تنها مقالات نوشته شده به انگلیسی را پذیرش می کند(15).
نگرش مردم برخی کشورهای غیر انگلیسیزبان به آموزش انگلیسی به عنوان زبان خارجی
از دید مردم برخی کشورها اموزش زبان انگلیسی در مجموع برای کشور میزبان مفید است زیرا روزنه ای به سوی دنیای تکنولوژی پیشرفته و توسعه صنعتی را به روی مردم آن دیار می گشاید. با این حال، معیارها و ارزش های فرهنگی کشورهای انگلیسی زبان که معمولاً با ورود اطلاعات و ابزار فنی همراه است، اغلب، بی هیچ تعصب میهن پرستانه، به مثابه صفاتی نا آشنا و غیرقابل قبول از فرهنگ زبان مقصد، تلقی می شود. در واقع مردم کشور میزبان، به این دلیل که در یک سوی جریان واقعا یک جانبه اطلاعاتی قرار دارند ( که از جهان غرب مخابره می شود)، در این فکرند که مبادا فرهنگ خاص آنها با خطر نابودی روبه رو گردد. از این رو با تحمیل محدودیت هایی بر حوزه ای اموزشی و فرهنگی، از نحوه ادامه حیات خود دفاع می کنند(26). در ژاپن، آموزش انگلیسی ابزاری کارآمد برای ایجاد ارتباط بین فرهنگی و روابط بین المللی تلقی نمی شود؛ بلکه به مثابه نماینده نظامی مدون از ویژگی های زبانی فرد آمریکایی یا بریتانیایی آرمانی، تدریس می گردد(1، 23). در چین و کره  نیز، ظاهراً نقش های ارتباطی و یا فرهنگی انگلیسی مورد توجه نیست، بلکه تنها به تدریس مشخصه های دستوری آن بسنده می شود (31).  نخبگان فرهیخته نقاط دیگر آسیا و همچنین مناطقی در آفریقا و آمریکای لاتین نیز چون بر این باورند که برنامه های آموزش انگلیسی به طور اخص و نوگرایی به طور اعم، به لحاظ فرهنگی با نیازهای کشور آن ها منطبق نیست، هویت ملی آن ها را تهدید می کند(2).
پیشنهاداتی به این مضمون ارانه شده که باید انگلیسی را ابتدا از جنبه های زبانی و فرهنگی انگلیسی- امریکایی آن زدود تا با نیازهای فراگیران انگلیسی به عنوان ربان خارجی در کشورهایی مانند ژاپن و ونزوئلا منطبق شود. وانگهی در تهیه مواد اموزشی داخلی (که سعی می شود به لحاظ فرهنگی و تجربی مناسب طبع زبان آموزان کشورهای در حال توسعه باشد) افزایش نظرگیری مشاهده می شود. کتاب های درسی آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در کشورهای کویت با تاکید بر موقعیت کویت تهیه می شود(20). در کشور چین نیز مطالب آموزشی با اقتباس از کتاب های درسی دهه 1960 بریتانیا تهیه می شود، البته با این تفاوت که محتوای فرهنگی آن ها را با هدف تقویت معیارها و ارزش های این کشور، کاملا تغییر می دهند(28). بنا به گفته فرودنشتاین و همکاران (1981)، فراگیرندگان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در کشورهای صنعتی اروپایی نیز مایلند به گونه ای انگلیسی بین المللی را فراگیرند که از معیارها و ارزش های فرهنگی افراد بومی آن زبان عاری باشد. در واقع، بسیاری از این زبان آموزان در عین حال که علاقمندند انگلیسی را به طور رضایت بخش فراگیرند تا با نگرش های بین المللی حوزه هایی مانند فرهنگ موسیقی پاپ، فرهنگ مسافرت و فرهنگ علمی – که وسیله اصلی ارتباط آن­ها انگلیسی است آشنا شوند و احساس همبستگی به پذیرش معیارها و  ارزش ها و فرهنگ های کشورهای انگلیسی زبان را ندارند(13).
بررسی عمیق تر در این زمینه نشان می دهد که علاقه مردم در کشورهای میزبان به فراگیری انگلیسی بر پایه معیارها و ارزش های ملی و بین المللی از آن حکایت دارد که آن ها احتمالا مایل به دو زبانه شدن منهای دو فرهنگه شدن هستند، یعنی به پدیده ای که پالستون(1978) نیز اشاره داشته است(25).
نگرش مسلمانان به  آموزش زبان انگلیسی
به جرأت می‏توان گفت که عموم مسلمانان همواره نگران وجود یا احتمال وجود عوارض فرهنگی در آموزش زبان انگلیسی‏ بوده‏اند.برای مثال، هاید به آن دسته از کارشناسان‏ آموزش و پرورش در مراکش اشاره می‏کند که بر تفکیک زبان‏ انگلیسی از فرهنگ کشورهای انگلیسی‏زبان اصرار دارند و معتقدند: این زبان باید صرفاً به صورت ابزار، آن هم در حد وسیلهء زبانی برای رسیدن به اهداف خاص تدریس شود(2).
به گفتهء وی، این کار به این دلیل است که در مراکش، انگلیسی را ابزار نفوذ امپریالیسم می‏دانند. چنین دریافتی، حاصل‏ تجربهء دوران طولانی حکومت‏های استعمارگر فرانسه و اسپانیا بر این کشور بوده است. افزون بر این،واقعیت شایان ذکر دیگر این است که انگلیسی‏دانی،اغلب با مظاهری از این دست قرین‏ بوده است که:«انگلیسی کلید کاریابی است»،«انگلیسی انسان‏ را با جامعهء بین المللی پیوند می‏دهد»،«انگلیسی زبان تجدد است» و....نزد این کارشناسان آموزشی، خطر چنین نمادسازی ها‏ این است که تلویحاً زبان و فرهنگ‏های بومی زبان‏آموزان را واپس‏گرا و عاجز از تجدد معرفی می‏کند. ازاین‏رو، فرهنگ‏زدایی یا از میان بردن اعتقاد به توانایی زبان و فرهنگ بومی در پرداختن به دنیای مدرن، قربانیان آن را در کنف حمایت نیروهای‏ استعمارگر فرهنگی مانند آموزش زبان انگلیسی قرار می‏دهد. علاوه بر مراکش، کشورهای عربی دیگر آفریقای‏ شمالی نیز ظاهرا دربارهء زبان‏های خارجی چنین تجربه‏ای را از سر گذرانده‏اند.برای مثال، طبق گزارش شومان، یکی از لوازم‏ کسب وجهه در جامعه، دانستن زبان خارجی، مثل فرانسه یا انگلیسی است. هرکس که بخواهد در جامعه او را فردی فرهیخته بدانند، باید بتواند به زبان خارجی سخن بگوید. در بازار پررونق زبان‏های‏ خارجی، زبان عربی نزد بسیاری از مردم، مرتبهء مادون را داشت.  شومان وابستگی این کشورها به غرب را نتیجهء وابستگی‏ فرهنگی دورانی می‏داند که آن‏ها تحت سلطهء فرانسه و انگلیس‏ بوده‏اند. مردم مراکش،الجزایر و تونس تحت نفوذ کامل سیاست‏ استعماری فرانسه بودند و بنای چنین سیاستی عبارت بود از تربیت فرهیختگان بومی که طرز گفتار و تفکرشان مانند فرانسوی‏ها باشد(4).
حاجی رستملو نیز اشاره به بحث تهاجم فرهنگی غرب در قالب آموزش زبان انگلیسی دارد و بیان می کند که در چند دهه گذشته به دلیل گسترش تقاضا برای یادگیری انگلیسی در کشورها ی توسعه یافته و توسعه نیافته، غربی ها تلاش کرده اند از کتب اموزشی زبان انگلیسی نیز که تقریبا تولید و توزیع آن ها  انحصاراً در اختیار خودشان قرار دارد، به عنوان ابزاری برای خدمت به اهداف تهاجم فرهنگی خود استفاده کنند. وی ترویج فرهنگ بی بند و باری و ضد اخلاقی، تخطئه دین و دینداری، برجسته نمایی موفقیت های غرب و بی توجهی به جایگاه خانواده را بخشی از مشخصه های این هجمه فرهنگی در این کتابها دانسته است(3).
 هیمن ضمن‏ بحث دربارهء آموزش زبان در آفریقا،چنین می‏گوید: منظور از تدریس ادبیات منحصر به اروپا...در مدارس‏ ما جز این نیست که دانش‏آموزان ما هرروز نقش فرنگیان را در آینهء تاریخ آنان ببینند.فرزندان ما را وامی‏دارند که دنیا را آن‏گونه‏ که فرنگیان ساخته‏اند و دیده‏اند، ببینند و تحلیل و ارزیابی‏ کنند. تازه از این هم بدتر،فرزندان ما با تصور واژگونه‏ای از خود و تاریخ خود چنان‏که در ادبیات امپریالیستی اروپا جلوه‏ یافته و تفسیر شده است،روبه‏رو می‏شوند.  فرهنگ‏زدایی در بسیاری از کشورها به قدری حاد است که‏ مزورعی در تشریح اوضاع آفریقای غربی می‏گوید: به نظر بسیاری از افراد، آموزش و پرورش به معنی تکلم و نگارش‏ به زبان انگلیسی است(4).
از کلام چی‏شیمبا نیز همین مفهوم برمی‏آید؛ آن‏جا که می‏گوید:«کلید موفقیت در آموزش متوسطه در آفریقا در دوران استعمار عبارت بود از:«توانایی انتقال آنی فکر فرد از محیط حاضر به محیط اروپایی.»ازاین‏رو،میزان مفهوم«دانش‏ آموختگی»از دیدگاه تعلیم و تربیت غرب و بنابراین با توجه به‏ میزان آشنایی فرد با زبان انگلیسی با زبان‏های دیگر اروپایی‏ سنجیده می‏شد و به انگلیسی ‏سخن گفتن تقریباً همردیف روشنفکری تلقی می‏شد(10). گرانبارترین نفوذ استعمار از راه تسلط بر فکر افراد تحت‏ سلطه صورت ‏گرفت. با این‏حال، تجربیات همین کشورها از استعمار بود که درنهایت، به مبارزهء با آن انجامید. مبارزه با قدرت‏های استعماری-با عاملیت وحدت‏بخش‏ اسلام-ادامه یافت و نسل‏ اندر نسل بر ذهن و نگرش مسلمانان‏ عرب‏زبان در برابر هرچه وابسته به غرب بود، تأثیر گذاشت. بعد از آن‏که کشورها به استقلال دست یافتند،مردم سعی کردند نفوذ کشورهای استعمارگر، ازجمله نفوذ فرهنگی و زبانی را محو کنند(1).
ازاین‏رو، مقاومت اندیشه در برابر گویش انگلیسی در برخی از نواحی‏ جهان اسلام و همین‏طور کشورهای دیگری هم که با استعمار دست‏وپنجه نرم کرده‏اند، معلول رابطهء زبان انگلیسی با استعمار و امپریالیسم بوده است. فیشمن  چنین استدلال‏ می‏کند: با فاصله گرفتن تدریجی نسل‏های جدید از جهان‏بینی‏های قشری و بسته‏ای که والدین و معلمان آن‏ها در مسیر مبارزات سرنوشت‏ساز خود برای کسب استقلال سیاسی و فرهنگی عرضه کرده و از آن دفاع کرده‏اند، انتظار می‏رود رفته‏رفته‏ از قدرت این مقاومت فکری کاسته شود. با این‏همه، به دلیل‏ مداومت سلطهء امپریالیسم فرهنگی غرب بر این مردم استعمارزده- که در کسوت استعمار نو اثر آن از گذشته هم زیانبارتر است - این‏گونه افکار منفی نسبت به زبان انگلیسی و انگیزه فراگیری آن، هنوز بکلی از بین نرفته است(12).
عوارض آموزش زبان انگلیسی در کشورهای مسلمان
مسائلی که در بالا از آن‏ها سخن به میان آمد، طرز تفکر زبان‏آموزان را نسبت به یادگیری زبان انگلیسی تاحدی تحت تأثیر قرار داده است. درحالی که از یکسو لازم است فرد از عوارض فرهنگی یادگیری و آموزش زبان‏ انگلیسی و«خطر»جذب شدن در جامعه «انگلیسی» یا غربی‏ باخبر باشد؛ ولی از سوی دیگر همین آگاهی نیز سبب شده است‏ که بسیاری از مسلمانان نسبت به یادگیری این زبان نگرش منفی‏ پیدا کنند. درصورت تداوم این نگرش‏های منفی و زبان کفر قلمداد شدن زبان انگلیسی، حاصلی جز بی‏نصیبی برای‏ مسلمانان به‏بار نخواهد آورد.
همانطور که بیان شدزبان انگلیسی، زبان علم است و آموزش رشته‌های مختلف در سطوح عالی و تولید علم به زبان انگلیسی صورت می گیرد. با افزایش روند جهانی سازی ارتباطات بین المللی، برنامه‌های رادیوئی و تلویزیونی، تجارت جهانی و آموزش علوم جدید همگی به زبان انگلیسی صورت می‌گیرند و عدم آشنایی با این زبان برابر با عدم زندگی در دنیای مدرن امروزی است. حـدود ۹۵% مقـالات علمی منتشر شده، به زبان انگلیسی است کـه تنها حدود ۵۰% از آنها مربوط بـه کشورهای انگلیسی‌زبان (مانند آمریکا و انگلستان) می‌باشد. علاوه بر این تقریباً همه کنفرانسها و مسابقات بین‌المللی به زبان انگلیسی برگزار می‌شود
زبان انگلیسی زبان رسمی اخبار و اطلاعات مبادله‌شده‌ی جهان است. حدود نیمی از روزنامه‌های منتشر‌شده‌ی جهان به انگلیسی است. تنها در کشور هند سه هزار مجله‌‌ی انگلیسی‌ زبان منتشر شده است. پنج تا از بزرگترین شبکه‌های اطلاع‌ رسانی (CBS,NBC,ABC,BBC,CBC) به انگلیسی برنامه پخش می‌کنند. همچنین فقط مجله‌ها و روزنامه‌های انگلیسی زبان هستند که به راحتی در هر کجای جهان یافت می‌شوند. ۷۵% تله‌تکس‌های دنیا به انگلیسی فرستاده می‌شود و بیش از ۸۰% از صفحه‌های اصلی سایت‌ها به انگلیسی‌ هستند. همچنین حدود ۷۰% ایمیل‌های دنیا به انگلیسی فرستاده می‌شوند حدود ۸۰% اطلاعات کامپیوتر‌ها به انگلیسی پردازش می‌شوند. یادگیری فنون کامپیوتر برای افرادی که به انگلیسی تسلط دارند فوق‌العاده راحت است. سیاستمداران کشورهای مختلف از زبان انگلیسی برای برقراری ارتباط با یکدیگر استفاده می‌کنند. انگلیسی، زبـان اصلی سازمانهایی از قبیـل سازمـان ملل متـحد (UN)، نـاتـو (NATO) و… می‌باشد. بنابراین وقتی تعداد مسلمانان متبحر در زبان انگلیسی کافی نباشد، در آن صورت نمی‏توان از معلومات‏ مفیدتری که ناقل آن زبان انگلیسی است، بهره‏مند شد؛ همچنین دیگر قادر نخواهیم بود که در عرصهء جهانی به رقابت با سایر کشورها بپردازیم(7).
گرادول به طور خلاصه 12 حوزه بین‌المللی انگلیسی را به این شرح بر می شمارد(14).
    * انگلیسی زبان کاری سازمانها و کنفرانس های بین‌المللی است.
    * انگلیسی امروزه زبان علم و فناوری گشته است.
    * انگلیسی زبان بانکداری بین‌المللی، امور اقتصادی و تجاری است.
    * انگلیسی زبان آگهی تجاری برای برند های جهانی است.
    * زبان محصولات شنیداری - بصری - فرهنگی است.
    * زبان گردشگری بین‌المللی است.
    * زبان آموزش متوسطه است.
    * زبان ایمنی بین‌المللی در هوا و دریاست.
    * انگلیسی زبان حقوق بین‌الملل است.
    * زبان واسط در ترجمه حضوری و غیر حضوری است.
    * زبان انتقال فناوری است.
    * زبان ارتباط اینترنتی است.
 به همین جهت یادگیری این زبان بسیار حائز اهمیت است.
آموزش زبان انگلیسی با توجه به ویژکی های خاص این درس، همواره با مشکلات و مسایلی همراه بوده و بیش از همه، برای دبیران و مدرسان این زبان که در ارتباط مستقیم با امر آموزش هستند، چالش برانگیز است. برای رویارویی با هر چالشی، در مرحله ی نخست لازم است، مشکل را شناخت، در مرحله ی دوم امکانات و استعدادها را مشخص کرد و در آخرین گام به ارئه راهکارها پرداخت. در همین راستا ،  نگارنده عوامل زیر را  به عنوان موانع و مشکلات پیش روی آموزش کارآمد زبان انگلیسی در مدارس شایسته ی توجه و تاکید می داند:
1.  جابه جایی دبیران زبان انگلیسی و تغییر محل تدریس آنها در سازمان دهی های سالانه
2.  تفاوت کتاب های درسی پایه های اول، دوم و سوم متوسطه با کتاب درسی سال چهارم با توجه به متون علمی و وقت کافی برای اتمام کتاب چهارم در مقایسه با سایر پایه ها.


دانلود با لینک مستقیم


گزارش تخصصی معلمان آسیب شناسی درس زبان انگلیسی و چالشها و مشکلات در رابطه با علاقه مندی و جذب دانش آموزان به این درس مهم

گزارش تخصصی معلمان چگونگی کاهش تعداد غائبین در مدرسه به کمک ابتکارات و پیشنهادات حرفه ای

اختصاصی از فی توو گزارش تخصصی معلمان چگونگی کاهش تعداد غائبین در مدرسه به کمک ابتکارات و پیشنهادات حرفه ای دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

گزارش تخصصی معلمان چگونگی کاهش تعداد غائبین در مدرسه به کمک ابتکارات و پیشنهادات حرفه ای


گزارش تخصصی معلمان چگونگی کاهش تعداد غائبین در مدرسه به کمک ابتکارات و پیشنهادات حرفه ای

دانلود گزارش تخصصی معلمان چگونگی کاهش تعداد غائبین در مدرسه به کمک ابتکارات و پیشنهادات حرفه ای با فرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 28

دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها و پیشنهادات,زارش تخصصی فرهنگیان,

این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد

مقدمه کوتاه


مدرسه‌ گریزی‌ اگر همراه‌ با رفتارهای‌ضد اجتماعی‌ و گاهی‌ بزهکارانه‌ مثل‌نزاع‌، قشقرق‌ راه‌ انداختن‌، یاتهدید کردن‌ و فرار کردن‌ از خانه‌ باشدمی‌تواند نشان‌ دهنده‌ یکی‌ از اختلالات‌رفتاری‌ دوران‌ دانش آموزی‌ به‌ نام‌ اختلال‌سلوک‌ باشد. ویژگی‌های‌ اصلی‌ اختلال‌سلوک‌ شامل‌ رفتارهای‌ ضد اجتماعی‌،پرخاشگرانه‌ و خودسرانه‌ است‌. چنین‌دانش آموزانی‌ اغلب‌ به‌ نظر دبیرانشان‌بی‌علاقه‌ به‌ مدرسه‌، فاقد اشتیاق‌ به‌ادامه‌ تحصیل‌ و بی‌توجه‌ به‌ کار هستند.آنها اغلب‌ مردود می‌شوند و در مقایسه‌با همسالان‌ خود زودتر ترک‌ تحصیل‌می‌کنند.  همه دانش آموزان گاه و بی گاه درباره مدرسه غر می زنند اما طبق آماری که کارشناسان کلینیک اختلالات عصبی دانشگاه نوادا در آمریکا اعلام کرده اند ۵ تا ۱۰ درصد دانش آموزان آنقدر از مدرسه بدشان می آید که نمی خواهند به مدرسه بروند.
دانش آموزان ممکن است در سنین مختلف به علل مختلفی مثل  دبیران ضعیف، توقعات‌ زیاد از دانش آموز‌ وعدم‌ پیشرفت‌ تحصیلی‌. پاسخ‌ دادن‌درس‌ توسط دانش‌آموز در کلاس و... ممکن است در پی غیبت از کلاس و مدرسه برایند .  اکثر صاحبنظران‌معتقدند که‌ بهترین‌ درمان‌ جذاب نمودن محیط آموزشی در اسرع‌ وقت‌ و به‌ هر وسیله‌ ممکن‌ است‌. مشخص‌ و رفع‌کردن‌ علت‌ غیبت ‌ (مثلا اذیت‌ و آزارسایر دانش آموزان‌) البته‌ مفید خواهد بود. باوجود این‌ حتی‌ وقتی‌ علت‌ آن‌ روشن‌نیست‌، مدیران و معاونینی جدی‌ وفهمیده‌ می‌توانند به‌ تدریج‌ دانش‌آموزرا برای‌ آمدن‌ به‌ کلاس‌ درس‌ ترغیب‌نمایند. اینچانب با چنین مشکلی در مدرسه مواجه شدم. در سال تحصیلی اخیر بسیاری از دانش آموزان به بهانه های نختلف سعی می کردند در مدرسه و کلاس درس حاضر نشوند و در صدد غیبت کردن غیر موجه بر می آمدند. در سال تحصیلی اخیر بنده با ارائه راهکار های جذاب مدرسه محور و اجرا ی آن تصمیم گرفتم غیبت دانش آموزان را به کمترین مقدار ممکن برسانم . و این کار جز با جذاب نمودن محیط آموزشی هنرستان ممکن نبود.

بیان وضعیت موجود


اینجانب … .. شهرستان … هستم. بنده دارای مدرک … هستم و در سال تحصیلی اخیر با …دانش آموز در … رشته مختلف در ارتباط هستم. در … ما در اوایل سال دانش آموزان به علت های مختلف از حضور در کلاس و مدرسه خود داری می نمودند و غیبت های غیر موجه یا خلاف واقع داشتند. از آنجا که موضوع حضور به موقع دانش آموزان در کلاس درس و مدرسه اهمیت زیادی دارد بنده تصمیم گرفتم از طریق راهکار های مختلف جذاب سازی محیط آموزشگاه از غیبت کردن غیر موجه دانش آموزان جلوگیری نمایم. بنا بر این در پی این بر آمدم که چگونه می توانم محیط مدرسه را بانشاط سازم که از غیبت های دانش آموزان کاسته شود.

شناسایی مسئله


 امروزه در همه جوامع مدرسه در حکم مهم ترین نهاد تعلیم و تربیت جایگاه  ویژه ای دارد و در کنار خانواده وظیفه تعلیم و تربیت دانش آموزان را به دوش می کشد و انسان امروز به شدت به تربیت رسمی و مدرسه نیاز دارد. زیرا مدرسه محل تجربه و راهنمای زندگی انسان است و بخش مهمی از زندگی دانش آموران مدرسه است زندگی و تربیت برای انسان دو مفهوم لازم و ملزومند.انسان تا وقتی زنده است به تربیت نیاز دارد و او را تربیت می کنند تا بتواند زندگی کند.تحصیل علم و کسب دانش، چگونه زیستن و تجربه اندوختن از اهداف والای آموزش و پرورش می باشد. اما مدارس امروز به دلیل مختلف خواسته ها و نیازهای اغلب نوجوانان را برآورده نمی کنند و نمی توانند در آنان ایجاد انگیزه نمایند.به عبارتی دیگر تک بعدی شده اند و فقط به جنبه های آموزشی به طور مطلق اهمیت می دهند و نیازهای عاطفی و احساسی و روحی و روانی آنان را در مراتب پایین تر قرار می دهند.برای ایجاد فرآیند یادگیری در محیط های آموزشی، ابتدا باید بستری مناسب فراهم باشد یعنی اینکه دانش آموز ابتدا به مدرسه و مسئولین علاقمند باشد و با روحیه ای شاد و با نشاط وارد این محیط بشود و در فضای آموزشی موجود احساس آرامش و امنیت و شادابی داشته باشد. یادگیری در محیطی توام با تهدید و ترس و ارعاب به سهولت انجام نمی گیرد.در چنین محیط هایی به جای برقرار فرآیند یادگیری متفکرانه هیجانات منفی و واکنش های نامطلوب شکل می گیرد.شادی و نشاط یکی از نیازهای روحی و روانی انسان است که در بسیاری از جنبه های حیاتی نقش موثری ایفا می کند و از نگاه صاحب نظران پیش نیاز اساسی و بستر لازم برای یک نظام تعلیم و تربیت پویا است. به عبارت دیگر نشاط به زندگی انسان معنا و مفهوم خاص می بخشد و حتی عواطف منفی ای مانند: ناکامی، ترس، نگرانی و ناامیدی را کاهش می دهد.یکی از عوامل موثر و مهم برای ایجاد نشاط و شاد بودن لبخند است چهره های متبسم و خوش رویی افراد عامل موثری است که به فضای آموزشی نشاط بیشتری می بخشد و با آفرینش لبخند می توان به محیط شادابی داد.شاید برای معدودی از دانش آموزان «مدرسه» تنها مکانی است که در آن جا غم ها و مشکلاتشان را فراموش می کنند و تصور می نمایند که ساعاتی که در مدرسه سپری می کنند از غصه هایشان کاسته می شود و این تغییر روحیه عامل موثری در شادابی آنان می باشد.همکاران محترم فرهنگی لطفا به این احساس زیبا و خوشایند آنها توجه لازم را داشته باشیم و آنان را درک نماییم.استفاده از دو عنصر محبت و عاطفه، لبخند و شادی بزرگ ترین سرمایه موجود در مدارس می تواند تاثیرات بسزایی داشته باشد و هم چنین اگر روابط حاکم بر دانش آموز لذت بخش و صمیمی توام با محبت و احترام باشد و برنامه های آموزشی متعالی باشند این محیط برای آنان بسیار دوست داشتنی و لذت بخش می باشد.پس می توان چنین گفت: که یکی از مهم ترین کارکردهای نظام آموزشی تربیت انسان هایی است که بتوانند با حضوری فعال پویا و با نشاط در نظام اجتماعی موثر و شاداب زندگی کنند و در عبور از فراز و فرودهای زندگی و یافتن راه درست از خطا موفق باشند.به امید این که این مهم در آینده ای نه چندان دور تحقق یابد.





یافته های علمی


نشاط رامی توان به شادی وشور وشعف معناکردامابه خودی خودشادی آفرین نیست ونیازمندیک سری ابزاررها ولوازم امکانات ومحیط مناسب است تابه نشاط معنای واقعی بخشد.
اکنون باید ببینیم نشاط درمدرسه که یک محیط آموزشی وتربیتی محسوب می شودبه چه امکانات وشرایطی نیازمنداست که با آنهابتوان محیطی مناسب وموفق درتربیت وآموزش وارتقای علمی دانش آموزان درفضایی کاملا متنوع صمیمی وباانگیزه های مثبت ایجادکرد.برای رسیدن به چنین هدفی باید به عوامل ذیل به عنوان ضروریات یک محیط علمی بانشاط توجه شود.
به عقیده روانشناسان رنگ اشیاء فضا ولباس افراد تاثیر مستقیمی دربرقراری ارتباط شخص با آنهاداردبارهاکوشیده ایم با فرد وفضا ویا حتی غذایی که می خوریم ارتباط برقرارکنیم اما نتوانسته ایم زیرااین دقیقا تاثیر رنگ آنهابرروان ماست ازاین روتازمانی که دانش آموزان نتوانندخودراباقضای کلاس واشیای داخل آن میز ونیمکت لباس دبیر ومانندآنهاتطبیق دهدنمی تواندازحضوردرکلاس درس لذت ببردودرفضای آن احساس آرامش کند.به همان میزان که رنگ قرمزمحرک وشادی بخش است ورنگ آبی ایجادآرامش می کندواحساسی آمیخته باصلابت وشکوه درفرد ایجاد می کندورنگ صورتی مهربانی وعطوفت ایجاد می کند.
•  مهمترین خصوصیات آدم های شاد عبارت است از:
1-    کنترل زندگی 2- توجه به جسم و روح 3- زندگی را صحنه برد و باخت نمی دانند 4- از زندگی یاد می گیرند 5- برنامه ریزی دارند 6- هدفمند هستند و با یادآوری شادی های زندگی احساس لذت می کنند 7- به آینده دید مثبت دارند 8- مسئولیت پذیرند 9- بعضی از اتفاقات را
عوامل مؤثر بر شور و نشاط دانش آموزان
- خانواده
خانواده اولین نهادی است که انسان در آن رشد می کند و تأثیر مستقیم بر اعمال و رفتارها و نگرش ها و طرز تلقی های فرزندان دارد. برخی خانواده ها عموماً دنیا را مکانی قابل اعتماد، منظم، پیش بینی پذیر، قابل مهار می بینند. آن ها خود را با کفایت می شمارند، سایر خانواده ها اطراف خود را محیطی خطرناک، نااستوار و متزلزل، غیرقابل پیش بینی می انگارند که خطر بالقوه در آن وجود دارد (گلدبنرگ، 1387، ص 12). بنابراین دیدگاه خانواده و رفتار اعضای خانواده بر نوجوانان تأثیر فراوان دارد.
- مدرسه شاد و با روح
مدرسه موقعیتی فراهم می کند تا دانش آموزان بتوانند فارغ از دغدغه های بزرگ سالانه، زندگی را بازی و تمرین کنند و کم کم آماده شوند تا در زمین واقعی زندگی به اجرا درآورند (سنجانی، 1387، ص 34).
الف) شاداب سازی ظاهری مدرسه
محیط ظاهری و فیزیکی شاد بر شادابی و شادمانی افراد تأثیر دارد. این بخش شامل:
1- فضاسازی و زیباسازی حیاط مدرسه: دیوارهای تزیین شده با نقاشی های زیبا، سطح زمین مناسب، کاشت درخت و فضای سبز، قرار دادن نیمکت های رنگی، زیبا، تابلوی زیبا در سردر مدرسه، مناسب بودن اندازه محیط مدرسه.
2- زیباسازی ساختمان مدارس: رنگ آمیزی در و پنجره و ساختمان، نصب پرده های زیبا، زیباسازی راهروها، کلاس ها و قرار دادن گلدان های گل های طبیعی و مصنوعی در راهروها، مناسب بودن اندازه کلاس ها و...
3- زیباسازی و تمیز بودن نمازخانه، کتابخانه و کارگاه: استفاده از خوش بو کننده ها، قفسه های زیبا، مناسب بودن محیط کتابخانه، نمازخانه و کارگاه.
4- پوشش های ظاهری دبیر ها، مدیر و کارکنان، دانش آموزان: استفاده از روپوش های شاد برای دانش آموزان و همچنین پوشش مرتب و استفاده از رنگ های شاد و روشن برای کارکنان مدرسه.
5- رعایت بهداشت: تمیز بودن محیط مدرسه، کلاس ها، بهداشت فردی، اجتماعی، دانش آموزان
ب) دبیر شاد و با روحیه:
دبیر آهنگ و فضا و جو کلاس درس را تنظیم می کند، چنانچه قرار باشد که روح دانش آموزان پرورش و رشد یابد، باید این روند از روح دبیر آغاز گردد. حال اگر روح دبیر افسرده و ناتوان باشد شانس ناچیزی برای تقویت و مراقبت از روح دانش آموزان بوجود خواهد آمد. دبیر با انواع روش های تدریس آشنا باشد. اطلاعاتش به روز باشد، دبیر باید بداند که دانش آموزان دارای تفاوت های فردی هستند و نیز باید با روش های تشویق وتنبیه آگاهی لازم داشته باشد و پر روحیه و باانگیزه باشد.
 پیشینه تحقیق:
پژوهشی تحت عنوان چگونه می توانیم مدرسه ای شاداب وبانشاط داشته باشیم:
(هماپورنعیم آبان۸۵تاتیرماه ۸۷)
نتایج بررسی در دو دبیرستان دخترانه وپسرانه درشهرستان چناران چنین بیان می کند:
۱-برای زیباسازی فضای مدرسه (رنگ آمیزی- گل سبزی-پیام بهداشتی)۹۴درصدپسران و۹۲درصددختران
۲-ایجاد موقعیت هایی برای بازی وتفریح۹۰درصدپسران۹۲درصددختران نظرمثبت دادند.
۳-موسیقی۸۷درصدپسران و۸۳درصددختران
۴-پرباربودن برنامه صبحگاهی ۸۹درصدپسران و۸۵درصددختران
۵-افزایش زمان وتنوع زنگ استراحت پسران۷۰ودختران۶۳
باتوجه به نتیجه مذکورنسبت پسران به دختران برای افزایش زمان ساعات استراحت بیشتراست.
(زهرااسدی۸۷):
 درپژوهشی تحت عنوان چگونه می توانیم مدرسه راشاداب سازیم توجه خاص به ساعات استراحت دارد وایشان برای راحل این این مساله ورزش صبحگاهی وزیباسازی وجذاب کردن محیط مدرسه وساختمان آنراموثردانسته است.


دانلود با لینک مستقیم


گزارش تخصصی معلمان چگونگی کاهش تعداد غائبین در مدرسه به کمک ابتکارات و پیشنهادات حرفه ای

گزارش تخصصی مدیریت چگونگی علاقه مند نمودن دانش آموز نیمه شنوای تلفیقی به کمک ابتکارات و پیشنهادات حرفه ای

اختصاصی از فی توو گزارش تخصصی مدیریت چگونگی علاقه مند نمودن دانش آموز نیمه شنوای تلفیقی به کمک ابتکارات و پیشنهادات حرفه ای دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

گزارش تخصصی مدیریت چگونگی علاقه مند نمودن دانش آموز نیمه شنوای تلفیقی به کمک ابتکارات و پیشنهادات حرفه ای


گزارش تخصصی مدیریت چگونگی علاقه مند نمودن دانش آموز نیمه شنوای تلفیقی به کمک ابتکارات و پیشنهادات حرفه ای

دانلود گزارش تخصصی مدیریت چگونگی علاقه مند نمودن دانش آموز نیمه شنوای تلفیقی به کمک ابتکارات و پیشنهادات حرفه ای با فرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 20

دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها و پیشنهادات,زارش تخصصی فرهنگیان,

این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد

چکیده  


درس ریاضی از جمله مهارتهای اساسی است که در زمرة دروس مهم و بنیادی دردوران تحصیل محسوب مـی شـود . تحقیقـات و مطالعات نشان داده اند که ارتباط پویایی بین رشد و توسعه جامعه و کاربرد ریاضیات وجود داشته است . حال آنکه وضعیت موجود مادر درس ریاضی حکایت از اُفت بالای تحصیلی در این درس دارد؛ و تعداد قابل ملاحظه ای از د انش آموزان با نمرة پایین و یا با کمک تبصره ها و چندین بار شرکت درامتحان به کلاس بالاتر ارتقاء می یابند . در دسترس نبودن آزمونهـای تشخیـصی مناسـب به منظور شناسایی مشکلات و رفع آنها در قالب برنامه ریزیهای درسی جدید این معضل راکماکان به قو ت خود باقی نگاه داشـته است . همچنین واقعیاتی چون عدم رضایت درونی شاگردان از درک مفاهیم پایه ای در درس ریاضی و ناتوانی آنـان در کـاربرد مفاهیم ،آموخته ها و اصول و قواعد ریاضی در زندگی تحصیلی ، شغلی و حتی زندگی روزمره ، بسیارتأثرانگیز است . اثرات پنهـان ناشی از این ناتوانیها عبارت است از تشویق و ترغیب دانش آموزان به یادگیری طوطی وار، از بین رفتن اعتماد بـه نفـس آنـان و ایجاد احساس ناتوانی که به ندرت می توان با آموزشهای بعدی این اثرات را از بین بـرد  بازرگـان ،1374  یکـی از راههـای پیشگیری از مشکلات مذکور، بررسی و شناسایی نقاط قوت وضعف دانش آموزان در درس ریاضی است .
 






مقدمه کوتاه


با توجه به اینکه به طور کلی حدود 5 در صد از تمامی دانش آموزان سنین مدرسه در هر جامعه ( سنین 6الی 17 سال و یا 7 الی 18 سال )به نحوی دارای اختلالات شنوایی هستند ، تعداد قابل توجهی از این کودکان در مدارس و کلاس های عادی جای گرفته اند . نگاهی به تعداد کل دانش آموزان ناشنوا و نیمه شنوا که تحت پوشش رسمی آموزش استثنایی قرار گرفته است بیانگر این حقیقت است که بقیه یا به کلاس های عادی راه یافته اند و یا آنکه اصل درهیچ مدرسه ای عادی یا استثنایی ثبت نام نکرده و از آموزش و پرورش بهره ای نمی برند . لذا معلمان همواره باید با این فرض در کلاسهای خود حضور یابند که به احتمال زیاد در میان شاگردان یک کلاس 50-40 نفری ممکن است شاگرد یا شاگردانی باشند که بسختی می شنوند ( و یا دچار نارسایی های بصری و یا ذهنی هستند و … ) بنابرین ضروری است که معلم کلاس در این زمینه ها با بررسی وارزیابی ساده و کلاسی به حضور احتمالی چنین دانش آموزانی پی برده و به روابط و رفتار وقضاوت خود پیرامون استعداد و ویژگیهای مختلف شاگرد ویا شاگردان حتی الامکان اطمینان حاصل نماید .معلم می بایست به حالات وعلائمی که احتمالا نشانه هایی از اختلال شنوایی در شاگرد است توجه داشته وبدون جهت از قضاوتهای نادرست در مورد شاگرد اجتناب نماید .تاخیر در پاسخ ، تقاضای مکرر از معلم برای تکرار مطالب و گاه بی توجهی و بازیگوشی همواره نمی بایست به عقب ماندگی ذهنی وکندی هوش و یا شیطنت و اخلالگری و … تداعی شود . شاید شاگرد بخوبی نمی شنود و اشکال در همین باشد. در این رابطه از جمله رفتارها و علائم احتمالی اختلال شنوایی عبارتند از :دانش آموز با آنکه صدای معلم برای فضای کلاس مناسب و قابل شنیدن است غالبا از معلم تقاضای تکرار مطالب را می کند و یا از همکلاسی کنار دست خود می پرسد « چی گفت » « چی » و …  وقتی می خواهد خوب به مطلبی گوش کند سعی می نماید سرو گوشش را به طرف صحبت کننده بچرخاند و یا دستش را کنار گوشش می گذارد . دانش آموز در صحبت کردن همواره از یک آهنگ مناسب برخوردار نیست ، معمولا بلند و یا آهسته صحبت می کند .دانش اموز گاهی دچار بی علاقگی می شود و در فعالیتهای گروهی و کلاس ، شرکت فعال ندارد .

در پاسخ به سئوالات معلم و دیگران معمولا با مشکل روبروست ، برای آنکه بخشی از صحبتهای مخاطب را بخوبی نشنیده ودرک نمی نماید و در مقابل سئوالات ناقصی که درک کرده نا گزیر به شیوه ای مختلف عکس العمل نشان می دهد . او بسیار حساس است ، گاهی از اینکه مرتب از معلم یا همکلاسی اش بخواهد سئوال ومطلبش را تکرار نماید و یا بلند تر صحبت نماید ، خجالت می کشد ( در واقع حتی  اگر خودش قبول کرده باشد که از نظر شنوایی دچار اشکال است بسادگی مایل نیست که دوستانش متوجه شوند که او خوب نمی شنود و یا اینکه خودش بگوید که « گوشم سنگین است » زیرا که همین جمله کافی است که احتمالا مورد استهزاء عده ای قرار گیرد که او را دیگر همچون خود نبینند و با مشخصه نقص شنوایی و یا کری صدایش کنند ) . در نتیجه گاهی پاسخهای نادرست می دهد و دلیل چنین پاسخهای نا درست نه از بابت تنبلی وکند ذهنی است و نه لجاجت بلکه معمولا به همان دلیل درست متوجه نشدن سئوال است . زمانی در پاسخ سئوالاتی که از او می شود مطالبی کاملا نا مربوط و گاه نا مطلوب می گوید که خود موجب تعجب و یا خنده دیگر شاگردان می شود که این خود عاملی است در بهم خوردن نظم و ترتیب کلاس و عکس العمل احتملا حاد معلم . البته گاهی هم ( خیلی بندرت ) شاگردانی در کلاس درس یافت می شوند که هم دچار اختلال شنوایی هستند و هم ضعف بینایی ،و ممکن است در ظاهر و نگاه اول این قبیل شاگردان هیچ گونه تفاوتی نداشته باشند .
 

بیان وضعیت موجود


اینجانب در بین دانش آموزانم فردی به نام رضا وجود داشت که در ردیف دانش آموزان نیمه شنوای تلفیقی قرار می گرفت وی علاقه زیادی به درس ریاضی نداشت و همواره سطح کیفی و علمی وی در این درس ضعیف بود و همواره از این درس گریزان بود. به همین دلیل بنده تصمیم گرفتم او را به این درس علاقه مند نموده و راهکار های مختلفی را برای ایجاد انگیزه و علاقه وی در درس ریاضی به مرحله اجرا در بیاورم.
همانطور که می دانیم بیشتر افراد درطول دوران تحصیل، حداقل یک تجربه تلخ در درس ریاضی داشته اند . درهمین ارتباط برخی از محققین معتقدندبیش از50 درصد از دانش آموزان درجاتی از اضطراب ریاضی را تجربه می کنند . این دانش آموزان اغلب دچار تنش بوده و ازدرس ریاضی لذت نمی برند . این وضعیت می تواند فرصت های تحصیلی آنها را محدود سازد و آیندة حرفه ای شان را بطور جدی تحت تأثیر قرار دهد .
در بحث از منشأء اضطراب ریاضی، به عوامل متعدد محیطی، ذهنی و شخصیتی می توان اشاره کرد که به تنهایی یا در یک رابطه تعاملی می توانند در ایجاد اضطراب ریاضی مؤثر باشند . ازجمله این عوامل، نقش معلم به عنوان یک عامل مؤثر بسیار مورد تأکید قرار گرفته است : معلمان بخصوص در مقطع ابتدایی به عنوان افرادی که بیشترین تعامل را با دانش آموز دارند و از قدرت تأثیر گذاری بالایی برخوردار هستند، می توانند در ایجاد یا تشدید اضطراب ریاضی مؤثر واقع شوند . در بسیاری از اوقات چنین به نظر می رسد که معلمان دارای اضطراب ریاضی دانش آموزان دارای اضطراب ریاضی تربیت می کنند . همچنین معلمانی که نگرش آنها نسبت به درس ریاضی منفی است، این نگرش را به دانش آموزان خود منتقل می سازند . روش تدریس معلم و تفاوت هایی که ممکن است وی بین دانش آموزان دختر و پسر خود قایل شود نیز ازجمله مواردی است که نقش مؤثر معلم را مورد تأکید قرار می دهد . نکته جالب توجه اینکه در بسیاری از موارد معلمان خاطراتی از اثرات منفی معلمان شان روی نگرش و اعتقاد فعلی شان نسبت به درس ریاضی نقل می کنند، درحالی که خود آنها این رفتارها را با دانش آموزان ادامه می دهند . به این ترتیب ” دور معیوب اضطراب ریاضی “ همچنان ادامه خواهد یافت .دانش آموز نیمه شنوای من نیز از موضوع اضطراب ریاضی رنج می برد و به دلیل مشکلاتی که داشت می بایست این اضطراب را به طرق مختلف در وی ریشه کن می نمودم.

شناسایی مسأله


تا کنون تعریف دقیق و جامع و مانع و قابل قبول برای کلیه مراجع ذیصلاح از ناشنوایی ارائه نگردیده است . علت فقدان چنین تعریفی از این بابت است که ناشنوایی تا حدود زیادی یک امر فردی است . به عبارت ، دیگر سن وقوع ناشنوایی علت ناشنوایی ، نوع ناشنوایی و میزان و درجه اختلال شنوایی از جمله عوامل بسیار مهمی در تعریف ناشنوایی و افراد ناشنوا محسوب گشته و نقش فوق العاده در برنامه ریزی های آموزشی دارند . در واقع برای آنکه از عهده یک برنامه ریزی صحیح و مناسب برای گروهی از دانش آموزان بخوبی فائق آئیم ، لاجرم می بایست فرد فرد آنان را به طور جداگانه و کامل مورد ارزیابی قرار دهیم . به عنوان مثال دانش آموزی که از زمان تولد و یا قبل از سنین سخن گفتن ناشنواست و کمترین تجربه زبانی ندارد با دیگر دانش آموزی که پس از آنکه مدتها می گوید و می شنود و مهارتهای زبانی را به طور طبیعی کسب می نماید و آنگاه دچار نقص شنوایی می گردد کاملا با هم متفاوت بوده و این تفاوت در برنامه ریزی های آموزشی آنان فوق العاده دخیل  است . اما به طور کلی می توان گفت که افراد ناشنوا کسانی هستند که از حس شنوایی خود در زندگی بهره ای نمی گیرند و افراد نیمه شنوا کسانی هستند که با آنکه حس شنوایی آنان دارای اختلالاتی می باشند ولی در هر حال با سمعک و یا بدون سمعک تا حدودی می تواند از این حس استفاده کنند .کودکان و دانش آموزان نیمه شنوا به دلیل آنکه نارسایی شنوایی آنان با درجات مختلفی ( از تخفیف تا شدید )می باشد معمولا قادرند با استفاده ویا بدون استفاده از وسایل کمک شنوایی از زبان بهرمند گردند واز طریق شنوایی قادر به صحبت کردن هم باشند .
یکی از مشکلاتی که در دانش آموزان نیمه شنوای تلفیقی بوجود می آید عدم علاقه به درس و مشارکت در فعالیت های کلاس می باشد . که ممکن است در دروس مختلفی این بی علاقگی بوجود بیاید . در سال تحصیلی اخیر دانش آموز نیمه شنوای تلفیقی داشتم که در درس ریاضی بسیار ضعیف و بی علاقه شده بود که بنده تصمیم گرفتم این بی علاقگی را در وی ریشه کن ساخته و او را به این درس شیرین علاقه مند نمایم.
در یک جمع بندی کلی می توان گفت که دانش آموزان کم شنوای تلفیقی از پیشرفت تحصیلی خوبی برخودارنـد و بـه خوبی می توانند با همکلاسی های عادی خود به رقابت بپردازند و از امکانات آموزشی بهره ببرند . پیشرفت آموزشـی این افراد نتیجه عوامل زیادی است . این عوامل به ترتیـب اهمیـت؛ عبارتند از : -1 استفاده از وسایل کمک شنیداری همچون سمعک؛ -2 سابقه تدریس و تجربه معلم؛ -3 دریافت خدمات توان بخشی همچون تربیت شنوایی و گفتـار درمـانی؛ -4 میـزان افـت شنوایی؛ -5 سن ابتلا به کم شنوایی؛6 – وضعیت اجتماعی - اقتصادی خانواده؛ -7 نگرش معلم و -8 رضایت شغلی معلم
هر فرد مبتلا به آسیب شنوایی باید در دریافت زبان گفتاری با استفاده از تحریکات شنیداری تقویت شده و کمک گرفتن از اطلاعات بینایی حاصل از گفتارخوانی بر آسیب خویش پیروز شود . اگر فرد مبتلا به آسیب شـنوایی کـودک باشـد، مبارزه ادراکی روی اکتساب زبان و عملکرد آموزشگاهی او اثر می گذارد . هدف نهایی مداخلـة شـنیداری وتربیـت شنوایی ، افزایش توان استفاده مؤثر کودک از علائم صوتی برای یادگیری زبان ،برقراری ارتبـ اطی کارآمـد و کـسب مهارتهای آموزشگاهی است .

جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات


مواجهة انسان با دنیای کنونی و تغییرات سریع در زمینه علم و فن آوری ، نیازروزافزون دانش آمـوزان بـه دانـش ریاضـیات را می طلبد . چه ، دانش آموزان به کمک آن قدرت تفکر منطقی خویش را تقویت مـی کننـد و ضـمن نیازهـای زنـدگی خـویش ، مقدمات لازم برای اکتساب مفاهیم دوره های بالاتر را فراهم می سازند مساله عدم علاقه مندی دانش آموزم را به درس ریاضی را با جمعی از همکاران با سابقه در میان گذاشته و با هم به بحث و گفتگو پرداختیم .همه ی همکاران با علاقه ی بسیار در بحث شرکت کردند و نظرات مفیدی ارایه نمودند. با یکی از اساتید صاحب نظر شهرمان نیز موضوع را در میان گذاشتم ایشان مشتاقانه مطالب نوشته شده را مطالعه و نظر خود را بیان نمودند .با مراجعه به کتاب ها و نشریات گوناگون هم به مطالب جالب و قابل توجه در این زمینه دست یافتم پس از گفتگو های بسیار در زمینه ی علل ضعف و مشکلات یادگیری تعدادی از دانش آموزان در درس ریاضی مطالب جمع آوری شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت مشکلاتی که در این باره وجود داشت ،نظیر روش تدریس معلم ،تفاوت های فردی دانش آموزان ،مسائل کمک آموزشی ،محیط فیزیکی کلاس و ... فهرست گردید .
      به منظور آگاهی بیش­تر از میزان علاقه­ی دانش­آموزان و به خصوص رضا نسبت به درس ریاضی، دفترچه­ای به نام ثبت فعالیت‌های ریاضی تهیه نموده و هر ورق آن را به دانش­آموزی اختصاص دادم و هنگامی که دانش‌آموزان فعالیت‌های مختلف گروهی و فردی در کلاس انجام می‌دادند، با دقت، رفتار آنان را مشاهده نموده و یادداشت می‌کردم. بعد از دو ماه و چند روز:
با مشاهده­ی فعالیت‌های دانش‌آموزانم و به خصوص رضا در زنگ ریاضی و بررسی یادداشت‌های روزانه­­ پژوهشی خود، چنین دریافتم:رضا برای شرکت در فعالیت‌های گروهی مربوط به درس ریاضی از خود رغبتی نشان نمی‌داد. در انجام تمرین‌های ریاضی دقّت کافی را نداشت در انجام فعالیت‌های عملکردی درس ریاضی، با دوستان خود همکاری نمی کرد. در تمیز نگه­داشتن کتاب ریاضی چندان کوشا نبود. به وسایل کمک آموزشی هنگام تدریس ریاضی توجه نداشت.


دانلود با لینک مستقیم


گزارش تخصصی مدیریت چگونگی علاقه مند نمودن دانش آموز نیمه شنوای تلفیقی به کمک ابتکارات و پیشنهادات حرفه ای