مشخصات این فایل
عنوان: اقتدار دین در پالایش جامعه از انحرفات اجتماعی
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 18
این مقاله درمورد اقتدار دین در پالایش جامعه از انحرفات اجتماعی می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله اقتدار دین در پالایش جامعه از انحرفات اجتماعی می خوانید :
دین و نیازهای درونی
دین به دلیل آن که از مبدء هستی، ناشی میشود و همة کیان وجودی انسانها را مخاطب و تحت تأثیر قرار میدهد و به جهت هم خوانی تعالیم اصلی آن با گرایشهای درونی و نیازهای وجودی افراد، تعلیمات خود را درونی، عمیق و ماندگار میسازد. تعلیمات بیرونی در صورتی میتوانند، تداوم یابند و در همة ساحتها و مراحل زندگی اثرگذار باشند، تا فرآیند درونی شدن را طی نمایند و در نتیجه، آنکه دستور میدهد نه عامل بیرونی بلکه عامل درونی میباشد، لذا ادیان در درونی ساختن امر ونهیها توفیق بسیاری داشته اند.
نظام احسن
اغلب دینهای شناخته شده به ویژه اسلام، تصویر مثبتی از هستی ارائه میدهند. از نگاه اسلام، خداوند بهترین خالق و جهان آفرینش خالی از هر نوع نقص، کاستی و برترین نظام ممکن میباشد: «فتبارک الله احسن الخالقین»، «ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت»، «و خلق کل شیء فقدّره تقدیراً»، «الذی احسن کلّ شیء خلقه». با توجه به این آیات شریف، خداوند بهترین آفرینشگر است و در آفرینش خدای مهربان هیچ جهت مثبتی، فوت و فروگذاری نشده است و همه چیز سنجیده و به جای خود، نیکو هستند و خداوند همه چیز را به نیکویی آفریده است. این نظام احسن شامل انسان نیز میباشد، بلکه انسان برترین نمونة آن است: «و صوّرکم فاحسن صورکم»، «الذی خلقک فسوّیک فعدلک».
الگوهای عملی
متون مقدس دینی با تمثیلات و نیز با بیان واقعیات تاریخی، الگوهای انسانی، زمینی و در عین حال، بلند مرتبه را در پیش دیدگان انسانها قرار میدهند که این امر نشانگر این واقعیت است که نیل به زندگی انسانی و الهی به هیچ وجه، دور از دسترس نیست و آدمیبا همة نقاط ضعف و قوتش و با همة امکانات و محدودیتهایش و با همین ابزارهای مادی و سازوکارهای دنیایی میتواند سعادت خود را تأمین و تضمین نماید، چنان که بنا به تعالیم دینی، در همة اعصار و قرون و با وضع و حالتهای متفاوت و متنوع، انسانهای بسیاری بوده اند که دامن نیالوده اند و حریمها را نشکسته اند و راه درست را گم نکرده اند.
الگوهای دینی علاوه بر آنکه خوب بودن و خوب ماندن را کاملاً عملی و شدنی نشان میدهند، این فایده و بهره را نیز میرسانند که در راه کمال، باید از مبنا قرار دادن افراد سست ایمان یا مدعیان دینداری پرهیز شود. برای نشان دادن مؤثر و کارآمد بودن آموزههای دینی و تربیتهای ایمانی باید همان الگوها - و در مرحلة بعد، تودة مؤمنان - را مبنا قرار داد، نه افراد و جوامعی را که فقط رسم و نام دین را دارند و هرگز به عمق تعالیم دینی راه نیافته اند و حقیقت دین را در زندگی خود و در اعماق جان خود راه نداده اند.
بنابراین معلوم میشود که دین با این سه خصیصه، یعنی درونی ساختن تعلیمات، ارائه تصویر دل انگیز، آرام بخش از آفرینش و هستی و طرح و معرفی الگوهای موفق، تا حدی به پیروان خود مصونیت میبخشد. کسانی که به بزههای اجتماعی دست مییازند، اغلب نگاه مثبتی به جامعة خود و گاه به کلیت آفرینش ندارند و نظامات اجتماعی و گاه نظامات هستی را ناسالم و منحرف پرور تلقی میکنند و میپندارند که از مسیر درست و روال طبیعی نمیتوانند به آنچه حقشان است دست یابند، لذا چاره ای جز خرق نظمهای فرا رویشان ندارند.
از طرف دیگر آنجا که آدمی را از درون، هشدار دهنده ای است و فرمانها را نه از بیرون که از خویشتن خود میداند و در هر لحظه و هر مکانی با مراقبی درونی و همیشگی روبروست، طبعاً کمتر به انحرافات میگراید، لذا اگر وعظ کننده و اندرز دهنده ای از درون نباشد، اندرزهای دیگران به او سودی نخواهد بخشید.
اگر احیاناً این وسوسههای اغوا کننده سراغ آدمی بیاید که گویا «راستی» و «درستی» دست یافتنی نیستند یا آنان که راه نیک را پیموده اند در شرائطی کاملاً مسـاعد و هموار بدین منزلت نائل آمده اند یا از عنایات ویژة غیبی برخوردار بوده اند، بهترین سدّ منیع در برابر این وسوسهها الگوهای ارائه شده در متون مقدس میباشند که بی پشتوانه بودن آن ساختههای ذهنی و القائات شیطانی را نشان میدهند.
آنچه گذشت نگاهی اجمالی - و تا حدی متفاوت از نگاههای متعارف - به ربط و نسبت دین و انحرافات اجتماعی و نقش دین و دینداری در دفع و رفع انحرافات اجتماعی بود. البته این بحث را میتوان در فرصتهای دیگری بسط داد و نیز میتوان از تعالیم دینی ناظر به این بحث و راهکارهای تربیتی اسلام در مواجهه با این ناهنجاریها سخن گفت. بدین جهت اسلام در کنار عنصر انذار، بیم دادن و ترساندن که میتواند ریشه و خاستگاه گناه و انحراف را بسوزاند، تأکید و ترغیب به ثواب آخرت و نیکبختی دنیا نموده است، لذا از یک سو تأکید همة ادیان بر خانواده به عنوان هستة اصلی اجتماع که از گروههای اولیة اجتماعی است روشن میگردد، زیرا در صورت بسامان و برقرار بودن، راه را بر بسیاری از انحرافات میبندد و از سوی دیگر آیینهای مذهبی جمعی، نظارت همگانی، مسئولیت جمعی، فراخوانی دین به همیاری بر کار نیک، پرهیز از هر نوع مساعدتی در کار خلاف و دهها آموزة دینی دیگری که در همة ادیان وجود دارند و در اسلام، به نحو کاملتر و جامعتری حضور دارند، هر کدام میتوانند در برابر انحرافات اجتماعی نقشی بازدارنده را ایفا نمایند.
آنچه در پایان این نوشتار لازم است مورد تأکید قرار بگیرد، این است که آموزههای دینی هر قدر ناب و الهام بخش و اثرگذار باشند تا زمانی که به درستی فهم نشوند و تا زمانی که به شایستگی در عمل نیایند نمیتوانند نقشی بیافرینند و اثری بر جای نهند. فهمهای نادرستی که امروزه خود را به عنوان دین بر جامعه تحمیل میکنند و آکنده از جمود، سخت گیری و نامعقولیت هستند، هرگز نمیتوانند جاذبه ای بیافرینند و نگاههای مضطرب را به سود خود معطوف سازند. همچنین رفتارهایی که برخی به نام دین از خود بروز میدهند و از دین برای پیشبرد اهداف خود بهره میگیرند و هزینه میکنند، هرگز نمیتوانند به اصلاح جامعه و به جذب مردم خدمتی به دین نمایند.
اگر بنا است برای انحرافات اجتماعی چاره جویی شود و از ظرفیتهای عظیم دین در این راه به نحو مطلوب استفاده شود، ناگزیر باید غبارها را از چهرة دین زدوده و میان آنچه ما به عنوان متدینان یا نهادهای دینی صورت میدهیم و آنچه خواست واقعی دین است، مرز بنهیم و دین را آنچنان که هست به مردم شناسانده، لذا بهترین راه همان است که در منابع دینی بر آن تأکید شده که خود را به خصلتهای نیک بیاراییم و مردمان را با عمل خویش به آرمانهایمان فرا بخوانیم و بدانیم «هر که خود را به عنوان پیشوای مردم بر میگزیند، باید پیش از دیگران به تعلیم خویشتن بپردازد و باید پیش از آن که با زبانش مردم را به آداب فرا بخواند با رفتارش آنها را فرهیخته سازد و معلم خویشتن از معلم و مربی دیگران، بیشتر شایستة احترام و تعظیم است».
بخشی از فهرست مطالب مقاله اقتدار دین در پالایش جامعه از انحرفات اجتماعی
چکیده:
واژگان کلیدی:
انحرافات اجتماعی
وظیفة اصلی دین
انسان پاک نهاد
بازگشت به گناه
نقش و کارکرد دین
دین و نیازهای درونی
نظام احسن
الگوهای عملی
منابع:
دانلود تحقیق اقتدار دین در پالایش جامعه از انحرفات اجتماعی