فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نگاهی به اقسام زیبایی و روابط آن با عشق

اختصاصی از فی توو نگاهی به اقسام زیبایی و روابط آن با عشق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نگاهی به اقسام زیبایی و روابط آن با عشق


نگاهی به اقسام زیبایی و روابط آن با عشق

نگاهی به اقسام زیبایی و روابط آن با عشق

 

جمال و زیبایی از یک طرف و جاذبه از طرف دیگر، عشق و طلب از طرف دیگر، حرکت از طرف دیگر.......

10 صفحه 


دانلود با لینک مستقیم


نگاهی به اقسام زیبایی و روابط آن با عشق

تحقیق در مورد اقسام جوهر

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد اقسام جوهر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اقسام جوهر


تحقیق در مورد اقسام جوهر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه103

 

 اقسام جوهر

ملاهادی سبزواری در اقسام جوهر می نویسد :

وجوهر کان محل جوهر                هیولی اوحل به من صور

و جوهر لیس بذاک و بذا              ان فسهمار کب جسما اخذا

و دونه نفس اذا تعلق                  جسما و الا عقل المفارق

علامه طباطبائی نیز در اقسام جوهر می نویسد :

قسموا الجوهر تقسیما اولیا الی خمسه اقسام الماده و الصوره و الجسم و النفس و العقل و مستند هذا التقسیم فی الحقیقه استقراء ما قام علی وجوده البرهان من الجواهر

ابن سینا در تعلیل اینکه چرا تعداد اقسام جوهر منحصر در پنج قسم است می نویسد :

ان کل جوهر فاما ان یکون جسماً و اما ان یکون غیر جسم کان غیر جسم فاما ان یکون جزء جسم و راما ان لایکون جز جسم بل یکون مفارقا الاجسام بالجمه فان کان جزء جسم فاما ان یکون صورته و اما ان یکون مادته و ان کان مفارقاً لیس جزء فاما ان تکون لها علاقه تصرف ما فی الاجسام بالتحریک و یسقی نفساً اویکون متبرئاً عن المواد من کل جهته وسیمی عقلاً

علامه طباطبائی در تعریف هر یک از اقسام پنجگانه جوهر می نویسد

فالعقل هو الجوهر العجزد عن الماده ذاتاً‌و فعلاً و النفس هی (( الجوهر العجرد عن الماده ذاتاً المتعلق بها فعلاً و الماره هی الجوهر الحمال للقوه و الصوره الجمسیمه

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اقسام جوهر

پایان نامه جامع بررسی و ارزیابی سند و انواع اقسام سند

اختصاصی از فی توو پایان نامه جامع بررسی و ارزیابی سند و انواع اقسام سند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه جامع بررسی و ارزیابی سند و انواع اقسام سند


تحقیق درباره بررسی و ارزیابی سند و انواع اقسام سند

فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 60 صفحه

 

 

 

 

مبحث اول: تعریف سند:

مستنداً به مادة 1284 قانون مدنی: «سند عبارت است از هر نوشته که در مقام دعوی یا دفاع قابل استناد باشد».

به دیگر سخت «سند» از جمله دلائل اثبات دعوی و در زمرة آن دسته از دلائلی است که غالباً پیش از وقوع اختلاف و تنازع تهیه و تنظیم شده و خود دو گونه است. سند عادی و رسمی. واژة «سند» در معنی لغوی خود نیز از معنی اصطلاحی فوق دور نیست، چه در زبان عربی بر وزن فَعَل صفت مشبه است به معنی چیزی که بدان استناد می کنند و در زبان فارسی نیز به معنی «تکیه گاه، آنچه پشت برروی گذارند و آنچه به وی اعتماد کنند...» آمده است.[1]

و به استناد مادة 1258 قانون مدنی و مواد 206 تا 229 ق.آ.د.م:

سند جزء ادلة اثبات دعوی محسوب است.

الف: سند عادی:

1-مادة 1289 قان ن مدنی می گوید: غیر از اسناد مذکوره در مادة 1287 سایر اسناد عادی است و مادة 1293 تصریح می کند به اینکه «هرگاه سند به وسیلة یکی از مأمورین رسمی تنظیم اسناد تهیه شد، لیکن مأمور صلاحیت تنظیم آن را نداشته و یا رعایت ترتیبات مقرره قانونی را در تنظیم سند نکرده باشد، سند مزبور در صورتی که دارای امضاء یا مهر طرف باشد عادی است» مفهوم این ماده داللت دارد بر اینکه اگر آن سند دارای مهر یا امضاء طرف نباشد سندیت ندارد.

2-وجوه اشتراک و افتراق اسناد عادی و رسمی:

سند اعم از اینکه رسمی باشد یا عادی در مقام اثبات یا رد دعوی معتبر است فقط تفاوتشان در قوت و ضعف این حجیت است.

قوی ترین سند در مقام اثبات سند رسمی است که بین طرفین و اشخاص ثالث حجت است اما سند عادی اگر مُعِد برای اثبات باشد باز هم کمتر از سند رسمی دارای اعتبار و قوت است زیرا اگر طرف دعوی آنرا مورد تردید و انکار قرار دهد اعتباری برای آن باقی نمی ماند مگر اینکه به اصالت آن رسیدگی شود.[2]

ب: سند رسمی:

بند اول: تعریف سند رسمی:

به استناد مادة 1287 قانون مدنی: «سند رسمی عبارتست از سندی که در ادارة ثبت اسناد و املاک یا دفتر اسناد رسمی یا نزد مأمورین و در حدود صلاحیت آنان و برابر مقررات قانونی تنظیم شده باشد».

با توجه به تعریف سند رسمی معلوم می گردد که اسناد رسمی از جانب سه دسته ادارة ثبت، دفاتر اسناد رسمی و سایر مأمورین رسمی تنظیم می گردد و هر کدام این سه دسته باید در حدود صلاحیت خود و بر طبق مقررات قانونی اقدام نمایند والا معتبر نخواهد بود و همچنین غیر از اسناد مذکور سایر اسناد عادی است.

بنابراین اگر سند نزد سردفتری که منفصل شده است یا مأموری که صلاحیت آنرا نداشته است تنظیم گردد آن سند رسمیت نداشته و در بعضی موارد اعتبار هم ندارد.


ادامه...

دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه جامع بررسی و ارزیابی سند و انواع اقسام سند

اقسام آسیب‌های سازمان‌های اطلاعاتی

اختصاصی از فی توو اقسام آسیب‌های سازمان‌های اطلاعاتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اقسام آسیب‌های سازمان‌های اطلاعاتی


اقسام آسیب‌های سازمان‌های اطلاعاتی

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات:14

 

 

مقدمه
در عصری که اطلاعات بعنوان یک کالای بسیار با ارزش در اداره جوامع و تحولات جهان ایفای نقش می‌نماید سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی نقش مهمتری نسبت به گذشته پیدا کرده‌اند. یکی از ویژگی‌های عمده اطلاعات در این عصر سرعت مبادله آن و همچنین نقش بخش‌های غیردولتی در این مقوله است در حالیکه در گذشته علاوه بر فقدان تجهیزات پیشرفته ارتباطی، اطلاعات در انحصار دولتها بوده است. بنابراین در چنین شرایطی سازما‌های امنیتی که نقش عمده‌ای در حفظ امنیت ملی و امنیت عمومی جامعه ایفا می‌نمایند از مأموریت حساس‌تری برخوردار می‌گردند. لیکن این سازمانها نیز همانند سایر نهادها در معرض آسیبهای خاصی قرار دارند. و لذا هر چه سازمان پیچیده‌تر، حساس‌تر و مهمتر باشد شناخت آسیب و آفتهای آن نیز اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.
در این مقاله آسیبهایی که نیروهای اطلاعاتی را از درون و بیرون سازمان تهدید می‌کند مورد بررسی قرار گرفته است.
تفاوت عمده و اساسی انسان با دیگر جانداران که ملاک انسانیت اوست و منشأ چیزی به نام تمدن و فرهنگ انسانی گردیده در «بینشها و گرایشهاست.»
ارسطو بشر را اصولاً حیوان بیولوژیک میدانست و معتقد بود که برای تبیین طبیعت او باید خصوصیات، قابلیت‌های بدنی وارثی او را اصل قرار داد.
افلاطون فکر می‌کرد که بشر حاصل نوعی از اجتماع است و در جمهوری خیالی خود، معتقد بود که با به کار بردن نهادهای تربیتی و اجتماعی می‌توانیم طبیعت بشر را به هر صورت که بخواهیم، درآوریم (2)
امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «اتزعم انک جرم صغیر و فیک نطوی العالم الاکبر.»
ساختمان وجودی آدمی یک نظام تشکیلاتی فوق‌العاده ظریف و پیچیده است، این ساختمان آمادگی ورود به خیر و شر را دارد. انسان موجودی است که در هر دو جهت استعداد رشد را دارد، به خصوص در مشاغلی که با گناه و یا مطالبی رو به تزاید گناه، قرار گیرد. این انحراف در مسیر تربیت بشر با سرعت بیشتری حرکت خواهد کرد و زاویه کوچک انحراف در شروع، به فاصله‌ای عمیق تبدیل خواهد شد.
بررسی عوامل مختلف مانند انگیزه، نیت- زمینه‌های بروز استعدادهای طالب خیر و شر، و مسائلی از قبیل از وظایف پیشگیرانه یک سازمان حفاظت اطلاعاتی است.
دو باغ را در نظر بگیرید که از نظر آب و خاک و هوا و حرارت، درختان و بوته‌ها یکسانند. اگر باغبان یکی از آنها به آفات، آسیب‌ها و نابودی باغ خود توجه داشته باشد، آن باغ از طراوت، شادابی، شکوفه، گل و میوه‌های فراوان برخوردار خواهد بود ولی اگر باغبان دیگر به آفات و آسیب‌های باغ خود توجه نداشته باشد، در نتیجه باغی پژمرده و میوه‌های کرم خورده خواهد داشت.
انسان نیز چنین است، اگر به آفات روحی و جسمی خود توجه نکند، عنصری خطرناک و آلوده خواهد شد و اگر همین انسان در محیطی مانند محیط اطلاعاتی و امنیتی که زمینه‌های آسیب شغلی در آن بیشتر فراهم است قرار گیرد ولی به آسیب‌ها و آفات توجه نداشته باشد با سرعت و شدت بیشتری به مرزهای آلودگی نزدیک خواهد شد.
سازمانهای امنیتی که مأموریت‌های خاص آن با پنهانکاری همراه است و برای اجرای ای مأموریت از ابزار و شیوه خاص پنهانکاری نیز استفاده می‌نمایند با آسیب‌های پنهانی در درون و بیرون از سازمان مواجه هستند.


دانلود با لینک مستقیم


اقسام آسیب‌های سازمان‌های اطلاعاتی

دانلود مقاله نگاهی به اقسام زیبایی و روابط آن با عشق

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله نگاهی به اقسام زیبایی و روابط آن با عشق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

جمال و زیبایی از یک طرف و جاذبه از طرف دیگر، عشق و طلب از طرف دیگر، حرکت از طرف دیگر، ستایش از طرف دیگر، اینها حقایقی هستند که با یکدیگر توأمند، یعنی آنجا که زیبایی وجود پیدا می کند یک نیروی جاذبه ای هم هست. زیبا جاذبه دارد. آنجا که زیبایی وجود دارد، عشق و طلب در یک موجود دیگر وجود دارد، حرکت و جنبش وجود دارد، یعنی خود زیبایی موجب حرکت و جنبش است. حتی به عقیده فلاسفه الهی تمام حرکتهایی که در این عالم است حتی حرکت جوهریه و اساس که تمام قافله عالم طبیعت را به صورت یک واحد جنبش و حرکت درآورده است، مولود عشق است: «کتحریک المعشوق للعاشق و تحریک المعلل للمتعلل»؛ مانند به حرکت درآوردن معشوق عاشق را و به حرکت درآوردن علت معلول را. چنین چیزی می گویند.
در این زمینه سخن بسیار است. به هر حال هر جا که زیبایی هست جاذبه وجود دارد، عشق و طلب وجود دارد، حرکت و جنبش وجود دارد، ستایش و تقدیس وجود دارد، زیبایی به دنبال خود ستایش و تقدیس می آورد. عده ای می گویند: بر خلاف آنچه انسانها خیال می کنند که زیبایی عشق می آفریند، برعکس است: عشق، زیبایی می آفریند یعنی اول زیبایی وجود ندارد که بعد در اثر زیبایی عشق ایجاد شود، اول عشق وجود پیدا می کند و بعد عشق زیبایی را خلق می کند. البته این یک نظر افراطی است و نمی شود وجود زیبایی را در خارج به کلی انکار نمود. حال ، آیا زیبایی منحصر است به زیبایی یک انسان ، آن هم زیباییهایی‏ که دو جنس مخالف انسان از یکدیگر درک می‏کنند خصوصا در جنس زن ؟ و وقتی می‏گویند زیبا " یعنی مثلا اندام و چهره یک زن زیبا ؟ و دیگر غیر از این در عالم ، زیبایی وجود ندارد ؟ افرادی که از زیبایی چیز درستی‏ درک نمی‏کنند این جور خیال می‏کنند نه ، در طبیعت هزاران نوع زیبایی وجود دارد ، در جمادات ، نباتات و حیوانات ، در آسمان ، زمین و دریاها . کیست که زیبایی را در گلها درک نکند ؟
خیلی افراد شاید از گل فقط بوی خوش را درک می‏کنند ، در صورتی که آنهایی که چشمشان زیبایی‏ را درک می‏کند ، در گل ، زیبایی را بیش از بوی خوش درک می‏کنند یعنی‏ برایش بیشتر اهمیت قائل هستند زیبایی گلها ، زیبایی درختها ، زیبایی‏ جنگلها ، زیبایی دریاها ، زیبایی کوهها ، زیبایی آسمانی که بالای سر انسان‏ است ، زیبایی افق ، زیبایی سپیده دم ، زیبایی طلوع آفتاب ، زیبایی‏ غروب آفتاب ، زیبایی شفق ، هزاران نوع زیبایی و جمال محسوس در عالم‏ طبیعت وجود دارد تمام زیباییها که منحصر به آن زیبائیی که با شهوت جنسی‏ انسان سرو کار دارد نیست آن کسی که زیبایی را منحصرا در شهوت جنسی درک‏ می‏کند ، در حقیقت اصلا زیبایی را درک نمی‏کند زیبایی تنها مربوط به غریزه‏ جنسی انسان نیست که تا می‏گویند " زیبایی " بعضی اشخاص فورا فکر می‏کنند یعنی مسائل مربوط به غریزه جنسی . این جور نیست .
در خود طبیعت‏ هزاران نوع زیبایی وجود دارد تازه اینهایی که ما گفتیم ، زیباییهای مربوط به قوه باصره و چشم بود سامعه ، لامسه ، شامه و ذائقه نیز هر یک‏ زیباییهایی را درک می‏کنند ، و اساسا " خوب " در هر حسی یعنی زیبا . خوب " در چشم ، زیبای چشم است ، " خوب " در گوش ، زیبای گوش‏ است ، و همین طور " خوب " در لامسه ، ذائقه و شامه . پس این اشتباه‏ پیدا نشود که تا می‏گویند " زیبایی " افرادی که در کشان از زیبایی بسیار ضعیف است فورا توجهشان به مسائل جنسی معطوف می‏شود . از این بالاتر ، آیا زیبایی غیر محسوس هم داریم ؟ زیبائیهای مطلقا محسوس را اکثریت قریب به اتفاق مردم درک می‏کنند آیا زیبایی غیر محسوس و زیبایی معنوی هم داریم ؟ بله آن هم زیاد است حداقلش آن‏ زیباییهایی است که به قوه خیال انسان یعنی به صورتهای ذهنی انسان مربوط است زیبایی فصاحت و بلاغت در چیست ؟
یک عبارت فصیح و بلیغ چرا انسان‏ را به سوی خودش می‏کشد و جذب می‏کند ؟ نثر و شعر سعدی چرا انسان را جذب‏ می‏کند ؟ حدود هفتصد سال از زمان سعدی می‏گذرد چرا آن جمله های کوتاه سعدی‏ هنوز هم در زبانها تکرار می‏شود و انسان وقتی که می‏شنود مجذوب آن می‏شود ؟ زیبایی است که چنین می‏کند آن زیبایی چیست ؟ آیا زیبایی لفظ است ؟ نه ، تنها لفظ نیست ، معانی این الفاظ است البته خود لفظ هم در فصاحت‏ دخالتی دارد ولی تنها لفظ نیست معانی این الفاظ و معانی ذهنی آنچنان‏ زیبا کنار یکدیگر قرار گرفته است که روح انسان را می‏کشد به سوی خودش و جذب می‏کند و همچنین شعر حافظ و مولوی . آنهایی که زیباییهای خیال را درک می‏کنند گاهی آنچنان مجذوب و مسحور این شعرها می‏شوند که اصلا از خود بیخود می‏شوند . مرحوم ادیب پیشاوری یکی از ادبای بسیار مبرز و از بقایای حوزه های‏ علمیه قدیم بوده است وی می گوید : دوبار در عمرم خواندن‏ یک شعر مرا از هوش برد ، بیهوش شدم یک بار غزلی از حافظ را خواندم ، آنچنان تحت تأثیرش قرار گرفتم که بیهوش شدم غزل معروفی‏ است :
زان یار دلنوازم شکری است یا شکایت گر نکته دان عشقی بشنو تو این‏ حکایت ......

 

زیبایی قرآن

 

قرآن کریم نفوذ خارق العاده خودش را از چه دارد ؟ از زیبایی و فصاحتش قرآن می‏توانست آن معنایی را که با اعماق روح انسان سرو کار دارد و به تعبیر خود قرآن " مذکر " است یعنی آنها را از درون‏ انسان بیرون می‏کشد ، با یک عبارتهای خیلی معمولی و ساده بیان بکند ، ولی‏ خدای اسلام و پیغمبر چون این کتاب معجزه باقی پیغمبر است ، حقایقش را با زیبایی خارق العاده بیان کرده است به نظر شما فصاحت قرآن تاکنون‏ چقدر اشک از مردم گرفته ؟ ! به تعبیر خود قرآن : « یخرون للاذقان سجدا . یخرون للاذقان یبکون » (سوره اسراء ، آیات 107 و . 109) افرادی که وقتی آیات قرآن را می‏شنوند ، در حال گریه می‏افتند و سجده می‏کنند در دلهای شب ، آیات قرآن‏ چقدر اشک ازمردم گرفته است ! در اثر این است که آن معانی در این لباس‏ بسیار زیبا ، آن حس جمال دوستی معنوی انسان را در اختیار می‏گیرد و مسخر خودش می‏کند . « و اذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم تفیض من‏ الدمع مما عرفوا من الحق »( سوره مائده ، آیه 83): ''و چون آیاتی را که به پیامبر فرستاده شده است بشنوند ، می‏بینی که اشک از دیدگانشان جاری می‏شود زیرا حقانیت آن را شناخته‏اند''.
زیبایی سخنان علی (ع)
و یا به تعبیر حضرت زینب (س) بنی امیه تمام اقطار زمین و آفاق السماء را آنچنان گرفته بودند که نامی از علی در دنیا وجود نداشته باشد و حرفی از او نباشد یک عامل اساسی برای اینکه امام علی علیه السلام) در دنیا نمرد ( عوامل‏ ظاهری طبیعی را داریم می‏گوییم ) این بود که علی سخنانی دارد در نهایت‏ زیبایی . " نهج البلاغه " واقعا نهج البلاغه است دشمن هم دلش می‏خواهد سخنان علی را ضبط و حفظ کند چه قدر ما داریم از فصحا و بلغای عرب ، آنها که با علی هم میانه خوبی ندارند ، که وقتی از آنان می‏پرسند تو از کجا به‏ این مقام از فصاحت رسیدی ؟ یکی می‏گوید صد خطبه از علی حفظ داشتم بعد ذهنم جوشید که جوشید ، دیگری می‏گوید هفتاد خطبه حفظ داشتم ، و سومی‏ می‏گوید : «حفظ کلام الاصلع » عبدالحمید کاتب خیلی معروف است یک نویسنده ایرانی است در دربار آخرین خلیفه اموی معروف به مروان حمار . نویسنده خیلی فوق العاده‏ای است‏ که گفته‏اند : «بدأت الکتابة بعبد الحمید و ختمت بابن العمید »: .
نویسندگی شروع شد به عبدالحمید ، و خاتمه یافت به ابن‏ العمید و یا به خاطر تقیه و یا واقعا با علی علیه السلام میانه خوبی ندارد به او گفتند تو فن نویسندگی را از کجا آموختی ؟ گفت : حفظ کلام الاصلع حفظ کردن‏ سخنان آنکه جلوی سرش مو نداشت ، یعنی علی ( ع ) . دشمن هم نمی‏توانست‏ کلام علی را حفظ و ضبط نکند . بنابر این آن فصاحت خارق العاده علی علیه السلام یعنی آن زیبایی فوق‏ العاده سخنش که درباره آن گفته اند : «دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق‏ »از کلام خالق فروتر و از کلام مخلوق فراتر ، نگذاشت این کلمات از بین‏ برود و هنوز هم نگذاشته است و عامل فوق العاده مؤثری است پس شعر ، فصاحت ، بلاغت ، نثر عالی ، تمام اینها از مقوله زیبایی است ولی اینها زیبایی فکری است نه زیبایی حسی ، یعنی مربوط به چشم و گوش و لامسه و ذائقه و شامه نیست ، فقط و فقط مربوط به فکر انسان است.

 

بنابر این زیبایی منحصر به زیباییهای مربوط به غریزه‏ جنسی نیست ، در همه محسوسات این عالم هست ، و منحصر به محسوسات این‏ عالم نیز نیست ، مربوط به معانی فکری هم هست ، یک قدم برویم بالاتر ، از این بالاتر هم وجود دارد : زیبایی معقول ، یعنی زیبائیی که فقط عقل‏ انسان آن را درک می‏کند ، نه حس انسان آن را درک می‏کند و نه قوه خیال‏ انسان ، در یک اوج و مرتبه ای بالاتر است ، و به آن می‏گویند زیبایی عقلی‏ یا حسن عقلی نقطه مقابل ، زشتی عقلی یا نازیبایی عقلی است اینجاست که‏ متکلمین اسلامی ( البته متکلمین شیعه و متکلمین معتزله نه اشاعره ) و همچنین فقهاء اسلامی ( باز فقهاء شیعه و آن گروه از فقهاء اهل تسنن که از نظر کلامی معتزلی بوده اند ) معتقدند به حسن عقلی بعضی از کارها و قبح و زشتی عقلی بعضی از کارها یعنی مدعی هستند کارهای بشر دو گونه است : بعضی‏ کارها فی حد ذاته یعنی خود کار زیبا و جمیل است ، با عظمت است ، جاذبه و کشش دارد ، حرکت ایجاد می‏کند ، عشق و علاقه ایجاد می‏کند ، ستایش آفرین است ، [ و بعضی کارها چنین نیست .
ما پاره ای از کارهای بشر را می‏بینیم که با کارهای عادی و طبیعی او متفاوت است کارهای طبیعی و عادی بشر کارهایی است که ستایشها و آفرینها و تحسینها را بر نمی‏انگیزد ولی پاره ای از کارهاست که شکوه و عظمت و جلال دارد ، جمال و زیبایی دارد ، در مقابل خودش تواضع و خشوع و تحسین می‏آفریند و واقعا هم این جور است کیست . که ببیند انسانی خود را فدای نجات جامعه خودش می‏کند ، برای خود مشقت می‏خرد که به دیگران آسایش برساند ، و تحسینش‏ نکند ؟ ! قرآن کریم درباره پیغمبر اکرم می‏فرماید : « لقد جاءکم رسول من‏ انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم » (سوره توبه ، آیه . 128).پیامبری از جنس خود شما برای شما آمده است یک خصوصیت او این است که‏ بدبختیها و " عنت " های شما ، مشقتها و ناراحتیهایی که شما گرفتارش‏ هستید و خودتان در اثر جهالت و نادانی و یا چیز دیگر درک نمی‏کنید و ناراحت نیستید بر او ناگوار است در نهایت بدبختی هستید و خودتان‏ درک نمی‏کنید ولی « عزیز علیه »( سوره توبه ، آیه . 128) بر او ناگوار است ، او ناراحتی‏ اش را تحمل می‏کند ، او رنجش را می‏برد ، رنج ناراحتی تو را بدیهی است‏ این امر تقدیس و عظمت و شکوه دارد .
بنابر این اسلام می‏گوید: در مکتب اخلاق ، کاری بکنید که بشر بتواند زیباییهای معنوی کارهای اخلاقی را درک کند ، زیبایی فداکاری ، زیبایی استقامت ، زیبایی انصاف دادن نسبت به دیگران درباره خود ، زیبایی گذشت ، زیبایی حلم ، زیبایی تحمل ، زیبایی جود ، زیبایی سخا را درک بکند اگر این زیباییها را درک بکند همان طور که زیباییهای حسی را درک بکنددر این صورت به سوی این اعمال جذب می‏شودمثلا وقتی یک‏ قالی زیبا را می‏بیند عاشق و شیفته اش می‏شود و آن را به قیمتی گرانتر از قیمت اصلی می‏خرد چرا ؟ چون زیبایی‏اش را درک می‏کند کاری بکنید که مردم‏ زیباییهای مکارم اخلاقی را درک بکنند ، فکرشان در زیبایی محدود نباشد به‏ مسائلی که مربوط به امور جنسی است ، هزاران زیبایی دیگر را که در طبیعت وجود دارد ، زیبائیهایی که خیال درک‏ می‏کند احساس نماید ، و بعد برود بالاتر و اوج بگیرد ، زیباییهای کارهای‏ نیک را ، زیبایی نیک کرداری را درک بکند و در مقابل ، زشتی و بدی و منفوریت کارهای بد را حس بکند کاری بکنید که اصلا دروغ در نظرش زشت و یک شی متعفن و گندناک باشد ، شیئی که اساسا ذوق او از آن تنفر دارد اصلا ذائقه اش را اصلاح کنید که ذائقه او از غیبت کردن تنفر داشته باشد.
آیا باور می‏کنید که اخلاقیون یعنی آنهایی که فی الجمله خودشان را تربیت کرده‏ اند واقعا ذائقه شان از غیبت کردن تنفر دارد ، ذائقه شان از دروغ گفتن‏ تنفر دارد ، ذائقه شان از خیانت کردن به مردم تنفر دارد ، ذائقه شان از ظلم و تجاوز به حقوق مردم تنفر دارد اصلا ذائقه آنها این اعمال را نمی‏پسندد ، نمی‏خواهد و دور می‏اندازد ذائقه را درست کنید ولی ذائقه عقلی‏ ، ذائقه فکری ، ذائقه معنوی ذائقه که درست بشود انسان خود به خود همین‏ جور می‏شود راهش چیست ؟ البته راه دارد هر حس فطری را با تربیت خیلی‏ خوب می‏شود پرورش داد ما در عمر خودمان واقعا دیده ایم افرادی را که‏ ذائقه آنها این جور شکفته شده بود ذائقه آنها از ذکر و یاد خدا لذت‏ می‏برد که از هیچ غذای مطبوعی و از هیچ لذت جسمی آنقدر لذت و حظ نمی‏برد ذائقه چنین انسانی به گونه ای است که از عبادت لذت می‏برد ، از هدایت‏ و ارشاد مردم لذت می‏برد ، از خیانت کردن به مردم تنفر دارد ، از غیبت‏ تنفر دارد.
اگر خدا هم به او بگوید من تو را به خاطر غیبتهایت عذاب‏ نمی‏کنم و به خاطر راستگویی ات پاداش نمی‏دهم ، از این ساعت تکلیف ما از دوش تو برداشته شده ، خودت مختار و آزادی ، می‏خواهی غیبت بکن‏ می‏خواهی غیبت نکن ، باز هم غیبت نمی‏کند ، چون ذائقه‏اش رسیده به حدی که از غیبت کردن و تهمت زدن و فحشاء و از هر کار زشتی‏ تنفر دارد ، زیبایی عدالت را درک می‏کند ، زیبایی احسان را درک می‏کند ، زشتی فحشاء را درک می‏کند ، زشتی بغی ( به تعبیر قرآن ) را درک می‏کند عجیب تعبیری دارد قرآن می‏گوید معروف و منکر یعنی زشت . « ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی‏ یعظکم لعلکم تذکرون »( سوره نحل ، آیه . 90) همانا خدا فرمان به عدل و احسان‏ می‏دهد و به بذل و عطاء خویشاوندان امر می‏کند و از کارهای زشت و منکر و ظلم نهی می‏کند و به شما از روی مهربانی پند می‏دهد باشد که موعظه خدا را به یاد آورید.
نظر افلاطون
اساسا اخلاق مربوط به روح زیبا است نه اینکه کار ، فی حد ذاته زیبا است اخلاق یعنی آن جا که روح انسان‏ حالتی پیدا می‏کند که خود روح زیبا می‏شود اگر کار ، زیبا است به تبع روح‏ زیبا است در آن نظر اول ، کار فی حد ذاته زیبا است و روح زیبایی خود را از کارش کسب می‏کند ، ولی طبق این نظر روح ، زیبا است و کار ، زیبایی‏ خودش را از روح کسب می‏کند این نظر مربوط به افلاطون است افلاطون پایه‏ اخلاق را بر عدالت قرار داده است یعنی اخلاق را مساوی با عدالت می‏داند و عدالت را مساوی با زیبایی می‏گوید : با اینکه بشر عدالت ، زیبایی و حقیقت را می‏شناسد ، هیچ کدام قابل تعریف نیست .

 

زیبایی به همراه‏ خودش جاذبه و کشش دارد ، عشق و طلب می‏آفریند ، حرکت می‏آفریند ، ستایش می‏آفریند ، چنانکه ما می‏بینیم یکی از خصوصیات علی علیه السلام آن‏ عدل و توازن و هماهنگی کاملی است که در روح این انسان ملکوتی هست‏ انسانی است که از قدیم او را انسان کامل الصفات و جامع الاضداد می‏شناسند .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  10  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگاهی به اقسام زیبایی و روابط آن با عشق