زندگی نامه پروین اعتصامی
پروین اعتصامی
زندگی نامه پروین اعتصامی
پروین اعتصامی ( متولد ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ برابر با ۱۷ مارس ۱۹۰۷در تبریز ) فرزند یوسف اعتصامی (اعتصامالملک آشتیانی) فرزند میرزا ابراهیم آشتیانی فرزند ملا حسن فرزند ملا عبدالله فرزند ملا محمد فرزند ملا عبدالعظیم آشتیانی می باشد. مادرش اختر فتوحی (درگذشتهٔ ۱۳۵۲) فرزند میرزا عبدالحسین ملقب به مُقدّم العِداله و متخلص به « شوری » از واپسین شاعران دوره قاجار، اهل تبریز و آذربایجانی بود . وی تنها دختر خانواده بود و چهار برادر داشت. نام اصلی او "رخشنده" است
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
رس اول: دانش های زبانی و ادبی
نکته اول: جُمله
به کلمه یا مجموعه ای از کلمه ها می گویند که دارای معنی کامل باشد و پیامی را از گوینده به شنونده یا از نویسنده به خواننده برساند؛ مانند جمله ی زیر که پیامی را به طور کامل بیان می کند:
ایرانیان، خدماتِ بسیار شایانی به اسلام کرده اند.
نکته ها
1- مهمترین جزءِ جمله، فعل است؛ مانند «کرده اند» در جمله ی بالا که در آخر جمله آمده است.
2- گاهی یک کلمه به تنهایی، یک جمله به حساب می آید؛ مانند:
علی به خانه آمد و رفت.
جمله ی اول جمله ی آخر
جمله ی دوم، تنها از یک کلمه (فعل) تشکیل شده است
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 4
زندگی نامه
بانو «رخشنده اعتصامی» مشهور به «پروین اعتصامی» از شاعران نامی معاصر است. وی در روز 25 اسفند 1285 خورشیدی در تبریز به دنیا آمد.پدرش « اعتصام الملک» از دانشمندان و ادیبان نامور و مادرش «اختر الملوک» دختر «غلامعلیخان» و نوة شاعر معروف «شوری بخشایشی» بود. تحصیلات ادبی و عربی را نزد پدر آموخت و به تحصیلات عالیه خود در دانشگاههای معتبر ادامه داد. در جشن فارغ التحصیلی خود ( خرداد 1303 خورشیدی) خطابه زن و تاریخ را ایراد کرد که بسیار مورد توجه و تشویق واقع گردید.پروین همواره به تکمیل فنون مختلف نزد پدر خود اشتغال داشت و او در راه پرورش استعداد وی، که از هفت سالگی شروع به سرودن نموده بود، کمک شایانی کرد. این بانو در سال 1313 خورشیدی با پسرعموی پدرش فضلا... آرتا (همایون فال)، رئیس شهربانیکرمانشاه، ازدواج کرد ولی این وصلت دیری نپائید و منجر به جدایی گردید. بعد از آن واقعه تأثیرانگیز پروین مدتی در کتابخانه دانشسرای عالی تهران سمت کتابداری داشت و به کار سرودن اشعار ناب خود نیز ادامه می داد ، تا اینکه دست اجل گریبان او را در 34 سالگی گرفت و او در شب 16 فروردین سال 1320 خورشیدی به بیماری حصبه در تهران زندگی را بدرود گفت و پیکر او را به قم بردند و در جوار قبر پدر دانشمندش در مقبره خانوادگی به خاک سپردند. قریحه سرشار و استعداد خارق العاده پروین در شعر همواره موجب حیرت فضلا و دانشمندانی بود که با پدرش محشور بودند. به همین جهت برخی بر این گمان بودند که آن اشعار از او نیست. این بانوی گرانقدر بی تردید بزرگترین شاعر زن ایرانی است که در طول تاریخ ادبیات پارسی ظهور نموده است. اشعار وی پیش از آنکه بهصورت دیوان منتشر شود در مجله دوم بهار که به قلم پدر والا گهرش انتشار می یافت چاپ می شد (1302 ـ 1300 خورشیدی). دیوان اشعار وی که شامل 6500 بیت از قصیده و مثنوی و قطعه است تاکنون چندین بار به چاپ رسیده است.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:9
فهرست و توضیحات:
کنگره علمی شعر پروین اعتصامی
دستبرد برادر به دیوان خواهر (بخش اول )
دستبرد برادر به دیوان خواهر (بخش دوم )
این مقدمه چنین برمیآید که «پروین» در نوروز 1320 و یا پیش از آن، اجازهی تجدید طبع دیوان را به برادر داده و وی در فاصلهی در گذشت او در نیمهی فروردین 1320 تا مهر 1320 چاپ آن را به پایان رساندهاست. وقتی بر بنده مسلّم گردید که «ابوالفتح اعتصامی» در فاصلهی سه سال _ بین چاپ دوم و سوم دیوان _ در یک قصیده، سه بیت مهم آن را حذف کرده و در میراث ادبی خواهر خود خیانت روا داشتهاست، به بقیهی قسمتهای طبع سوم دیوان «پروین» نیز مشکوک شدم. بیم آن بود که برادر که یکتنه میراثخوار ادبی خواهر بودهاست در موارد دیگر نیز دسته گلهایی از این گونه به آب داده باشد! پس در طی 12 سال اخیر، در چند نوبت، برخی از قسمتهای این دو چاپ را نه به قصد استقصاء، با یکدیگر مقایسه کردم و دریافتم که «ابوالفتح اعتصامی» ذر چاپ سوم دیوان، نسبت به چاپ دوم، حداقل تغییراتی را به شرح زیر دادهاست:
1 – از قصیدهی «گنج عفت» سه بیت مورد نظر را حذف کردهاست. او نه در مقدمهی کتاب و نه در زیرنویس صفحهای که این قصیده در آن به چاپ رسیده _ برخلاف سنت جاری _ به حذف این بیتها در چاپ سوم اشارهای نکردهاست، تا چا رسد به این که دلیل کار نادرست خود را ذکر کردهباشد. مشکل آن است که چون در شصت سال اخیر، چاپ دوم دیوان «پروین اعتصامی» بسیار نایاب شده و همه از چاپهای سوم به بعد دیوان، که توسط «ابوالفتح اعتصامی» به چاپ رسیده و یا چاپهای دیگر استفاده میکنند، کسی از وجود این سه بیت مطلقاً اطلاعی ندارد.
2 _ بعد از این که این موضوع روشن گردید، متوجه شدم «ابوالفتح اعتصامی» عنوان این قصیده را هم در چاپهای سوم به بعد، از «گنج عفت» به «زن در ایران» تغییر دادهاست. در حالی که «پروین» به یقین عنوان «گنج عفت» را با توجه به یکی از ابیات این قصیده «زن چو گنجور است و عفت، گنج و حرص و آز، دزد...» برگزیده، که در آن «عفت» و «گنج»را به کار برده است.
برادر که پس از مرگ خواهر این عنوان را هم به دلیلی نپسندیده، آن را به «زن در ایران» _ شاید بر اساس کاربرد آن در اولین بیت قصیده: «زن در ایران پیش از این گویی که ایرانی نبود...» _ تغییر دادهاست.
3 _ در چاپ دوم، تعداد قصاید 43 است و در چاپ سوم، 42 عدد. «ابوالفتح اعتصامی» شعر «فرشتهی انس» (شمارهی 43، چاپ دوم) را در بخش «مثنویات و تمثیلات و قطعات» با شمارهی 145 ذر چاپ سوم آوردهاست. بدون هیچ اشارهای به جا به جا کردن این شعر.
ناگفته نماند که «فرشتهی انس»، با مطلع: «در آن سرای که زن نیست انس و شفقت نیست/ در آن وجود که دل مُرد، مُردهاست روان»، با توجه به قافیه دو مصراع بیت اول آن، قصیده نیست و قطعه است.
پس اگر قرار دادن این شعر در بخش «مثنویات و ...» چاپ سوم به این دلیل بوده، البته کار درستی بودهاست. اما معلوم نیست چرا «ابوالفتح اعتصامی» چهار «قطعه»ی دیگر را که در بخش «قصاید» طبع دوم، چاپ شده به بخش «مثنویات» منتقل نساختهاست؟
مطلع آن چهار قطعه به قرار زیر است:
شمارهی 4: یکی پرسید از سقراط کز مردن چه خواندهستی/ بگفت ای بیخبر مرگ ار چه نامی زندگانی را..
شمارهی 9: عاقل ار کار بزرگی طلبید/ تکیه بر بیهده گفتار نداشت...
شمارهی 20: دانی که را سزد صفت پاکی/ آن کاو وجود پاک نیالاید...
شمارهی 36: تو بلندآوازه بودی ای روان/ با تن دون یار گشتی، دون شدی...
4 _ در چاپ دوم دیوان، شعر معروف «روزی گذشت پادشهی از گذرگهی/ فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست» با شمارهی ترتیب و عنوان «205 – کجروان» چاپ شدهاست و در چاپ سوم با شماره و عنوان«57 - اشک یتیم». در حالی که به نظر میرسد «پروین» با توجه به لفظ «کجروان» در بیت آخر این قطعه، عنوان شعر خود را برگزیده بودهاست:
پروین به کجروان سخن از راستی چه سود
کـــو آن چنـــان کسیکه نرنجــد ز حرف راست
ناگفته نماند که «پروین: این شعر را در صفر سال 1340 هجری قمری در مجلهی «بهار» با عنوان «اشک یتیم» چاپ کرده بود ولی در طبع دوم دیوان، عنوان آن را به «کجروان» تغییر دادهاست.
در بخش سوم مقالهی «چند کلمه در بارهی پروین اعتصامی» که قبلا سخنش رفت، تنها همان سه بیت آخر قصیده را نقل کرده بودم با ذکر این عبارت که «پروین» در این بیتها «اقدام رضاشاه را در آزادی زنان ایران مورد ستایش قرار دادهاست». مدت زیادی از انتشار آن شمارهی «ایرانشناسی» نگذشته بود که یکی از آشنایان تماس گرفت و گفت: «فلانی، تو که شاعری و شعر میگویی و شعر خوب هم میگویی، چرا تا به حال دست خودت را رو نکرده و از اشعارت چیزی را به چاپ نسپردهبودی؟ تازه حالا هم شعرت را به نام دیگری چاپ میکنی!»
سخنان وی را شوخی محض تلقی کردم و گفتم با آن که از قواعد و ضوابط شعر کهن بیخبر نیستم، تا کنون حتی یک مصراع هم نسرودهام، چه رسد به به شعر نو که از قواعد آن به کلی بیخبرم. بعد گفتم ممکن است بفرمایید مقصودتان از شاعری بنده چیست؟
پاسخ داد:« همین سه بیتی که خودت ساختهای و در سرمقالهی «ایرانشناسی»، به «پروین» بیچاره منسوب کردهای. جواب دادم این ابیات از «پروین» است، نه من. اما او اصرار داشت که این بیتها در دیوان «پروین» نیست.