دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
بررسی میزان اضطراب در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد آستارا
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:111
فهرست مطالب :
فصل اول: کلیات تحقیق
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت و ضرورت تحقیق
اهداف تحقیق
فرضیه های تحقیق
تعاریف عملیاتی متغیرها
فصل دوم: پیشینه و ادبیات تحقیق
مقدمه
تعریف اضطراب
علل پیدایش اضطراب
تجربه اضطراب
تاریخچه اضطراب
مفهوم اضطراب از دیدگاه نظریه واقعیت درمانی [گلاسر]
مفهوم اضطراب از دیدگاه نظریه رفتار درمانی
انواع اضطراب
اضطراب بهنجار و نابهنجار
علایم و نشانه های اختلالات اضطراری
پنج قاعده برای مقابله با اضطراب
عوامل موثر در زمینه های اضطراب
کنترل صفات اضطراب زا
نحوه مدارا با اضطراب
فهرست مهارتهای مقابله با اضطراب
اضطراب در چه کسانی بیشتر است
روشهای درمانی برای اضطراب
اضطراب امتحان
علایم و نشانه های اضطراب امتحان
شیوع اضطراب امتحان
راه های شناسایی اضطراب امتحان
راه های کاهش اضطراب امتحان
پیشینه تحقیق
جمع بندی
فصل سوم: روش تحقیق
جامعه آماری
نمونه و روش نمونه گیری
ابزار اندازه گیری
روشهای آماری و تجزیه و تحلیل داده ها
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل اطلاعات
یافته های توصیفی
جداول شماره 1 الی 20
یافته های استنباطی
فرضیه شماره (1)
فرضیه شماره (2)
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
هدف پژوهش و نتیجه گیری
پیشنهادات
محدودیت های تحقیق
منابع
پرسشنامه
چکیده :
اضطراب یکی از مشکلات جامعه بشری است و هر کس در زندگی خود به نوعی دچار اضطراب می گردد تجارب روزمره نشان می دهد که امروزه افراد زیادی در زندگی دنیوی وجود دارند که هر یک به نحوی دچار اضطرابند و بخاطر آن در سستی و انزوا بسر می برند. در زمان ما و در قرن حاضر که روانشناسان از جمله «آیودیون» آن را قرن اضطراب می نامند، سرعت تغییر و پیچیدگیهای جاری قرن و بی توجهی که مذهب و ارزش های خانوادگی، طولانی شدن دوران نوجوانی، پیچیدگیهای تهاجم، عمیق شدن فاصله نسل قدیم و جدید و هم چنین تغییرات آموزشی در کشور به خصوص در دوره توسعه جامعهی امروزی را در معرض ابتلا به انواع بیماریهای روانی به خصوص اضطراب و افسردگی قرار داده است.
هر قدر جامعهی بشری از نظر تکنولوژی و صنعت پیشرفت کند انسان از طبیعت خود دور می شود و احساس تنهایی به او دست می دهد. تقریباً همه افراد آدمی احساس تنش و ناراحتی و یا انتظار وقوع رویدادهای ناگوار را تجربه کرده اند در چنین مواقعی علت تنش به تنهایی تشخیص داده نمیشود که در این مواقع اصطلاح اضطراب را در ارتباط با این گونه پدیده ها بکار میبریم. اضطراب و ترس از بزرگترین دشمنانی هستند که بشر مجبور است با آن روبرو شود. نظام اضطرابی انسان عصر جدید، هم پا با وحشت ها و هراسهای مربوط به آن، از پیشینهی اجدادی او برخاسته است. نیمی زمانی که بقا و ادامهی زندگی در یک دنیای بسیار متخاصم ایجاب کننده یک ابزار باشد تا بتواند از خطر آگاه کند شیوهی گریز عامل را به ما می آموزد و به میدان میآورد.
از مدتها بخش بزرگی از زندگی انسان را تشکیل می دهند و تمامی جنبههای زندگی حال و آینده آنها را تحت تأثیر قرار می دهد. اضطراب امتحان به نوبه خود عاملی مهم در عدم موفقیت انسانهاست البته باید توجه داشت که اضطراب عارضه صنعتی نیست زیرا، در حد تعادل و در جای مناسب می تواند باعث انگیزش مفید شود. مطالعات نشان داده است که اضطراب در حد متعادل در یادگیری بسیاری از مطالب ساده مفید است در حالی که اضطراب بسیار شدید یادگیری مطالب پیچیده را دشوار می کند.
نظام اضطرابی انسان هم یک هشدار دهنده و هم وسیله ای جهت آماده شدن برای فرار از خطر بشمار می آید. بنابراین به موازات توسعه و رشد الگوی زندگی و پیچیده شدن خطرات و تهدیدهای موجود برای بقا غنیمت کمتری داشته و مانند سابق چندان جنبهی مکانیکی ندارد. (شفیع آبادی، 1368، ص 122)
بیان مسئله:
اضطراب از کلمه (Anxietas) که به معنای ناآرامی می باشد گرفته شده است و به حساسیتهای جسمانی و روانی که در پاسخ، تهدید اعم از تهدید حقیقی یا خیالی به وسیلهی ارگانیزم ابزار ایجاد می شود اشاره می کند. همچنین اظطراب ممکن است در پاسخ به آنچه که موجب تهدید «اعتماد به نفس» میشود یا از پیدایش موقعیتی که شخص در آن وضعیت از انجام کاری خارج از حدود توانایی اوست احساس فشار می کند به وجود می آید.
اضطراب نوعی خود اشتغالی ذهنی است که با خودانگاری و تردید درباره تواناییهای خود، شخص می شود و غالباً به ارزیابی منفی، عدم تمرکز حواس، واکنشهای جسمانی نامطلوب وانت عملکرد تحصیلی فرد منجر می گردد.
بر اساس نوشته های نجاریان و همکاران (1371) گرسینگر روانپزشک آلمانی عقیده دارد که اغلب اختلالات روانی معلول تأثیر مستقیم با غیر مستقیم آشفتیگهایی در کنش مغز است امیل کراپلین که مطالعاتش تحت تأثیر گرسنیگر قرار دارد بر این باور است که رفتار غیر عادی آشفتگیهای عضوی می باشد.
به نوشته اولتمز و همکاران (1985) مطالعاتی که اخیراً توسط اندیشمندانی چون کاری، گاتزمن، گیلفورد، مورای، و فولکرد صورت پذیرفته است نیز نشان می دهد که عوامل ژنیتیکی در بروز اختلاف وسواس- اجبار و اضطراب موثرند.
طبق نظریه کلاسیک فرویدف اختلالهای روانی ناشی از اضطراب هستند که از ناتوانی کودک در از بین بردن تعارض های مراحل مختلف رشد ایجاد میشوند. (اولتخنز و همکاران، 1985)
در واقع، اضطراب واکنش ناآگاهانه فرد نسبت به تعاملات سر کوفته و اعلام خطر برای خود نسبت به برخی مجدد تجارب گذشته محسوب می گردد.
راجرز یکی دیگر از پیشوایان نهضت انسانگرای، اختلال روانی را نتیجه اختلاف بین خود واقعی و خودآرمانی می داند. وی عقیده دارد که فرد اغلب رفتارهایی را اختیار می کند که با ادراک او از خویشتن هماهنگ باشد. بر طبق نظر او زمانی که تعارضی بین تجارب واقعی زندگی و پندار فرداز خویشتن به وجود آید فرد مضطرب شده و سعی می کند با مخدودش کردن تجربه ای که با خود پنداریش در تضاد است و یا اینکه انکار آن تجربه، نسبت به آن واکنش دفاعی نشان دهد.
رویکرد رفتاری نیز برای درمان اختلالات اضطرابی از روشهای غرقه سازی و سرمشق دهی نیز استفاده می کند. به نوشته آزاد (1372) در روش غرقهسازی فرد مبتلا به اضطراب به سرعت در معرض محرکهای بسیار شدید قرار میگیرد. در روش سرمشق دهی که هدف کسب مهارتهای رفتاری یا ایجاد احساس شایستگی در مراجع است، رفتار درمانگر سعی در انجام دادن رفتاری دارد که انتظار می رود مراجع نیز آن را تکرار نماید. مواجهه به شکل تحمیلی با عامل اضطراب نیز یک روش دیگر کاهش اضطراب به شمار می رود.
اهمیت و ضرورت تحقیق:
وقتی انسان نمی تواند تعارضات روانی خود را به طور مستقیم حل کند در واقع کل وجود او را در معرض خطر قرار می گیرد برای رفع این خطر فرد به طور ناخودآگاه به مکانیسم های دفاعی متوسل می شود تا به کمک آنها موجودیت فرد را حفظ کند. توسل به مکانیسمهای دفاعی تقریباً برای همه افراد پیش می آید و هر کس در زندگی روزمره خود به نحوی شکستها، نگرانیها و اضطرابهای خود را به یاری همین مکانیسمهای ناچیز جلوه می دهد. بنابراین؛ وجود آنها برای سازگاری مجدد فرد با محیط خود لازم است.
چون اضطراب مکانیزمی است که بدن را در مواقع خطر آماده کرده و موجود زنده را برای دفاع، حمله یا فرار مهیا می کند. مقادیری از آن برای کسی لازم است، زیرا فرد را در مقابله هشیارانه با خطرات راهنمایی کرده، او را به قبول الگوهای رفتاری مطلوب تشویق می کند. (قائمی 1368)
بنابراین درصدد آن هستیم تا با انجام این گونه تحقیقات به اهمیت و ضرورت اضطراب دانشجویان پی ببریم و امیدواریم که تا حد امکان با انجام تحقیقات خود از اهمیت این موضوع با خبر شویم.
اهداف تحقیق:
اهداف کلی تحقیق:
بررسی میزان اضطراب و شناخت عوامل موثر بر اضطراب دانشجویان
اهداف جزئی:
1- بررسی رابطه بین اضطراب و دروس خاص
2- بررسی ترس از شکست در امتحان با میزان اضطراب
3- بررسی حالات روحی و روانی و اثرات آن در ایجاد اضطراب
4- بررسی نقش رقابت دانشجویان با میزان اضطراب
5- بررسی تفاوت میزان اضطراب دانشجویان دختر و پسر
فرضیه های تحقیق:
1- بین اضطراب امتحان و دروس خاص رابطه وجود دارد.
2- بین اضطراب امتحان و ترس از شکست در امتحان رابطه معنی داری وجود دارد.
3- بین اضطراب امتحان و حالات روحی و روانی رابطه وجود دارد.
4- آیا بین اضطراب و نقش رقابت دانشجویان ارتباطی وجود دارد.
5- بین میزان اضطراب دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود دارد.
تعاریف عملیاتی متغیرها:
متغیر مستقل: اضطراب
اضطراب حالت ناخوشایند عاطفی است همراه با ترس و فشار روحی که مانع از آن می شود دانشجویان تواناییهای فراگرفت را در رابطه با امتحان نشان دهد. (عربانی، 77، ص 7)
اضطراب نوعی واکنش های عصبی است که همراه با تغییرات جسمانی و روانی آشکار است و این حالت ممکن است در تعجب زیاد و با حالت ترس و خشم و شرم شدید با حالتهای مختلف جلوه گر شود.
متغیرهای وابسته
1- دروس خاص: بعضی از دروسهای اختصاصی و ویژه ای که دانشجویان رشته های مختلف در آن درسها اضطراب دراند.
2- ترس از شکست در امتحان: نگرانی از نیاوردن نمره در حد ایده آل و یا قبول نشدن در یک امتحان
حالتهای روحی روانی: عوامل ناشی از اضطراب، منظور در این تحقیق نظیر کم اشتهایی، حالات جسمی و روانی، مانند عرق کردن دست، بد خواب بودن و افسردگی.
رقابت دانشجویان: همچشمی کردن دانشجویان با یکدیگر که مبادا یکی از دیگری کم یا زیاد شود.
دانشجویان: قشری از جامعه که پس از اتمام دروس پیش دانشگاهی و یا گرفتن مدرک دیپلم و امتحان ورودی کنکور قبول شدن و حد نصاب نمره را کسب کردن و در دانشگاه مشغول به تحصیل باشند.
تعاریف و مفاهیم اضطراب
مقدمه
اضطراب مکانیزمی است که بدن را در موقع خطر آماده کرده و موجود زنده را برای دفاع، حمله، یا فرار مهیا می کند. به عنوان مثال با تپش قلب خون بیشتری به اندامها رفته و انرژی فرد را افزایش می دهد که در این حد اضطراب مفید و لازم است.
مقادیری از اضطراب برای هر کسی لازم است زیرا فرد را در مقابل هشیارانه با خطرات راهنمایی کرده او را به قبول الگوهای رفتاری مطلوب تشویق می کند.
اضطراب را در فارسی با واژه هایی چون دلهره، نگرانی، تشویش، التهاب، دلشوره، تنش، فشار و ... بیان کرده اند. اضطراب هیجانی را در بر می گیرد که در درجات بالا بسیار ناخوشایند بوده و اغلب دستپاچگی، بی قراری، هراس، بی تابی را به دنبال دارد (تقریباً هر کس در طول عمر خود موارد زیادی از اضطراب را تجربه نموده است. لذا همه ما تصور کم و بیش مشترکی از اضطراب داریم. این حالت با بروز نگرانی و اینکه اتفاق ناگواری در آینده به وقوع خواهد پیوست همراه است که توأم با تغییراتی در عملکرد بدن می باشد مانند تپش قلب، خشکی دهان، رنگ پریدگی، لرزش در اندامها، تاری دید، تعرق، سردرد، تنگی قفسه سینه، احساس خالی شدن سر دل و مور مور شدن بدن.
تعرف اضطراب
سازمان بهداشت جهانی – (به نقل از صادقی جانبهان، 1376، ص 104) اضطراب را چنین تعریف می کند: «مجموعه ای از تظاهرات عضوی و روانی که نتوان به خطر شخصی نسبت داد و علایم آن به صورت حمله و یا حالت مداومی دامه یابند».
اغلب اصطلاح ترس و اضطراب بصورت مترادف بکار می روند. تمایزی که می توان بین دو اصطلاح قایل شد آن است که ترس اغلب به ارزیابی اولیه از یک خطر واقعی بر می گردد. در حالی که اضطراب بیشتر به حالت هیجانی و نگرانی و دلواپسی به علت خطری نامعلوم اطلاق می گردد، می شود فوبیا (هراس ها) ترس های اغراق آمیز و غالباً فلج کننده از رویدادها یا اشیای خاص هستند. هراس ها با میل به اجتناب از محرکات ترس انگیز مشخص می شود. وحشت زدگی، ترس شدید و ناگهانی همراه با تلاشهای عجولانه و دیوانه وار برای یافتن امنیت است. (بک وامری، 1990، مارکس 1994)
مفهوم اضطراب از نظر سالیون به قرار زیر می باشد:
اضطراب ممکن است در پاسخ به آنچه که موجب تحدید «اعتماد به نفس» می شود و یا از پیدایش موقعیتی که شخص در آن وضعیت از انجام کاری که خارج از حدود توانایی اوست احساس فشار می کند، وجود آید.
جورج کلی اضطراب را چنین تعریف می کند، اضطراب عبارت است از:
«تشخیص این نکته که رویدادهایی که انسان با آنها روبروست، خارج از دایرهی نظام استنباطی او قرار دارد و زمانی خود مضطرب می شود که فاقد استنباط است وقتی که کنترل خود بر رویدادها را دست داده است که در چهارچوب استنباط های خود گرفتار است». (کرمی، ص 29)
علل پیدایش اضطراب
برخی پیدایش اضطراب را در اثر عوامل زیر دانسته اند:
فردی که مرتکب عملی است و ارزشهای دینی را پذیرفته است، اگر برخلاف آن ارزشها عمل نماید، دچار اضطراب می گردد و هر چه این تخلفات و گناهان افزایش یابد اضطراب درونی او نیز افزایش می یابد و آنگه که توبه گند و روی از گناهان برتابد اضطراب او رو به کاهش و نقصان می گذارد و اگر کاملاً توبه نماید آرامش را باز خواهد یافت.
گاهی نیز اضطراب بر اثر مسائل و شرایط محیطی پدید می آید و این حالت بیشتر در مواقعی پیدا می شود که فرد بوسیله دیگران مورد ارزشیابی قرار می گیرد مثلاً در اضطراب توسط مادری که از طریق وضع صورت، لحن صدا و نظایر آن از خود اضطراب نشان میدهد، به کودک منتقل می شود یکی از وظایف اصلی روان شناسی مطالعهی آسیب پذیریهای اساسی به اضطراب در روابط افراد است.
به نظر هنری سالیون: «اضطراب تجربه تنشی است که از تهدیدات واقعی نیست به امنیت فرد حاصل می شود. اضطراب زیاد، کارایی شخص را کاهش می دهد و میزان کم آن ممکن است، مفید باشد.
(هال، 1369، ص 1228) بال (1373، ص 103) اضطراب را چنین تعریف می کند:
اضطراب را می توان در گستردهترین معنای آن، به حالت عاطفی و فیزولوژیکی گوناگونی ارتباط داد و هنگامی که کودکی در بامداد امتحان، تمایلی به مدرسه رفتن نشان نمی دهد ممکن است بی میلی او را به احساس اضطراب نسبت به کارکرد وی در امتحان نسبت دهیم.
پورافکاری (1373، ص 89) در تعریف اضطراب چنین می نویسد:
اضطراب اصطلاحی است که در ر.ان پزشکی خیلی وسیع به کار گرفته شده و در شرح خیلی از پدیده های بالینی جزء همیشه حاضر و ثابت است. این حالت به طور کلی با انتظار وقوع یک پیشامد ناگوار مشخص است.
فرجاد (1374 ، ص 176) در تعریف اضطراب چنین می نویسد:
هنگام برگزاری مسابقه فوتبال و یا شرکت در یک امتحان درسی، اضطراب بیشتری در بازیکنان دیده می شود و یا در هنگام پاسخ دادن به سوالات شفاهی یک مربی و در حضور جمع تشدید اضطراب مشهود می گردد. گاهی نیز اضطراب معلول توجه زیاد فرد به تواناییهای خویش در ارضای انگیزه ها و یا کنترل موقعیتها و یا ترکیبی از این دو می باشد. اضطراب شدید امتحان با لرزش دست و بدن، عرق کردن، شدت ضربان قلب و تنفس و سایر واکنش های فیزیولوژیک و نیز احساس ترس و افسردگی مبهم بروز می کند. درمان اضطراب روشهای متنوعی دارد در روان پزشکی داروهای ضد اضطراب مانند دیازپام، اگزاس پام، و غیره بیشترین کاربرد را دارد، درمان روانشناسی اضطراب روشهای رفتار درمانی، روان درمان شناختی، آرامش عضلانی، بیوفیدبک، مراتبه و غیره را در بر می گیرد. (کریس ال کلینه، ص 58)
تجربه اضطراب
اولین قدم در مقابله با اضطراب شناخت علایم اضطراب و چگونگی اثر این علایم بر خود است. اضطراب هم می تواند به ما نیرو بخشد و ما را برای برخورد با مشکلات آماده کند و هم می تواند عملکرد طبیعی ما را مختل سازد وجود مجموعه ای از علایم بدنی، فکری و روانی ما متوجه می کند که مضطرب هستیم (بک وامری 1990)
بدن وقتی مضطرب هست؟ بدنشان با تپش قلب، تنگی نفس، از دست دادن اشتها، تهوع و بی خوابی، تکرار ادرار، چهره برافروخته، تعرق، اختلال گفتار، و بی قراری واکنش نشان می دهد.
تفکر: اضطراب موجب سردرگمی، اختلال در حافظه و تمرکز، حواس پرتی، ترس از دست دادن کنترل، کمروی، گوش به زنگی و افکار تکرار شونده میشود.
روان: وقتی مضطرب هستید، عصبی، بی طاقت، نگران، هوشیار، وحشت زده، دلواپس، افسرده، تنیده، ترسناک یا هیجان زده می شوید. (همان منبع)
تاریخچه اضطراب
در پژوهشی که سیفی (1378) به عمل آورده است بیان می کند که در طول قرن بیست، و ابتدای قرن بیست و یک انسان پیش از تمام تاریخ از تمام شیوه های زندگی روابط اجتماعی و وسایل بهداشتی و پزشکی دستخوش دگرگونی شده است.
تلاش شتاب زده برای صنعتی شدن و گسترش شهرنشینی و زندگی ماشینی که از لازمه آن قبول شیوه های نوین برای زندگی است اثر معکوس بر سلامت انسان گذاشته وسایل بهداشتی و تازه ای را به بار آورده است.
اوضاع اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی نابسامان جهان و بار مشکلات اجتماعی و محیطی و روانی واکنش های بیمارگونه ای بسیاری در افراد و جوامع موجود آمده است که خود سبب مخیم شدن اوضاع و نامساعد شدن شرایط محیط زیست شده است.
گذشته نشان داده است که بسیاری از بیماری های شایع غیر واگیر بیماریهای روانی زاییده عواملی هستند خود انسان آنها را خلق کرده و گرفتار آن شده است.
بیماری های روانی مفهوم وسیع و گسترده دارد «پروفسور کلاین استاد دانشگاه شیکاگو معتقد است 75 تا 15% کسانی که به پزشک مراجعه می کنند از ناراحتی های روانی در اعزابند تا بیماریهای جسمانی.
بر اساس آمارهای بین المللی حدود 5 الی بیست درصد از مردم ممکن است از اضطراب حاد یا مضمن ناراحت باشند و زن ها دو برابر بیشتر از مردها از این اختلال در اعزابند.
همچنین بر اساس آمارهای بین المللی 25% از افراد جامعه در طول زندگی خود به گونه ای دچار افسردگی می شوند که به درمان نیاز دارند شاید به توان گفت این ایام در مقابل سالهای بعد از جنگ جهانی دوم که سالهای اضطراب نامیده شده سالهای افسردگی نیز باشند (همان منبع).
مفهوم اضطراب از دیدگاه نظریه واقعیت درمانی (گلاسر)
در واقعیت درمانی، واژه «بیماری روانی» اصولاً به کار نمی رود، و در نتیجه، تشخیص و طبقه بندی اختلالات روانی، به آن صورتی که در مکاتب سمتی رایج است، در این مکتب جایی ندارد. آنچه که اصطلاحاً بیماری روانی خوانده میشود با توجه به سه مسئله واقعیت، مسئولیت و درست و نادرست مورد توجه قرار می گیرد. کسی بیمار به حساب می آید که نتواند دو نیاز اساسی خود را در حیطه واقعیت و پذیرش مسئولیت و تشخیص موترد درست و نادرست ارضا کند. شدت بیماری هم به درجه عدم توانایی فرد در ارضای نیازهایش بستگی دارد. بیماران به اصطلاح روانی کسانی هستند که دارای هویت ناموفقی هستند و از احساس تنهایی و بی ارزشی رنج می برند. از نظر تشخیص، آنها به دو صورت با جهان خارج مواجه می شوند. یا واقعیت را انکار می کنند، و یا آن را نادیده می گیرند. به عبارت دیگر، آنچه که اصطلاحاً بیماری روانی خوانده می شود در حقیقت اشکال مختلف انکار واقعیت است که به صورت متنوعی ظاهر می شود. کسانی که واقعیت را نادیده می گیرند، از آن آگاهند ولی برای فرار از درد و رنج حاصل از احساس بی ارزشی و مهم نبودن، بدان متوسل می شوند. کسانی که منحرف، بزهکار، جانی، ضد اجتماعی و مبتلا به اختلالات شخصیتی هستند از جمله افرادی هستند که واقعیت را نادیده می گیرند و قوانین اجتماعی را نقض می کنند (گلاسر 1965، پاپن 1974، کریسنی 1973).
درباره مسئله مسئولیت و رابطه آن با زندگی بیمار، گلاسر معتقد است که ناخشنودی و افسردگی نتیجه عدم مسئله مسئولیت است و نه علت آن. به عبارت دیگر، رفتار غیر مسئولانه افراد باعث بروز اضطراب و ناراحتی روانی است و نه علت آن. به عبارت دیگر، رفتار غیر مسئولانه افراد باعث بروز اضطراب و ناراحتی روانی است، نه اینکه اضطراب و ناراحتی روانی باعث غیر مسئول بودن فرد بشود. فرد غیر مسئول نه برای خود ارزش قائل است و نه برای دیگران، و در نتیجه خود را رنج می دهد و یا دیگران را آزرده خاطر می کند. تمرکز بر بعد مسئولیت هسته اساسی کار تعلیم و روان درمانی است و پذیرش مسئولیت به مثابه نشانه بارز سلامت روانی تلقی می شود. از نظر گلاسر، اکثر بیماران به انحراف و بیماری خود آگاهند، زیرا می دانند که مانع از ارضای نیازهایشان می شود و آنها درصددند که به علت نادرستی رفتارشان پی ببرند.
و...
NikoFile