فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره محمد جمال الدین اصفهانی

اختصاصی از فی توو تحقیق درباره محمد جمال الدین اصفهانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره محمد جمال الدین اصفهانی


تحقیق درباره محمد جمال الدین اصفهانی

دسته بندی : کتاب ، جزوه  _ مشاهیر ، بیوگرافی ، تحقیق

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده )

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

دیوان محمد جمال الدین اصفهانی شرح حال جمال الدین اصفهانی: لقب وی جمال الدین و نامش محمد و اسم پدر او عبدالرزاق است و در کتب تذکره نام و نسب او بهمین صورت آمده و گاهی نیز لقب او را بنام پدر اصافه کرده و جمال الدین عبدالرزاق گفته اند.بعضی از تذکره نویسان از این نکته غافل گردیده و لفظ جمال الدین را لقب و عبدالرزاق را نام وی پنداشته اند وآن غلط است.خاندان جمال الدین از طبقه فضلا و شعرا نبوده اند و جنانکه از اشعار وی و اشارات بعضی از تذکره نویسان مستفاد است او یا خاندانش به شغل زرگری می پرداخته اند.و او به گفته کمال الدین پسرش از دکان رخت زی مدرسه آورد.جمال الدین از بزرگان شعرای اراک و سخن سرایان نامور قرن ششم است.و اشعارش حاوی عمده فنون نظم از غزل و مدح وحکمت و وعظ می باشدو غالبا لطیف و دلکش است و گاهی نیز مضامین دلپسند دارد.وبا آنکه نتایج طبعش آب روانرا ماند وآثار تکلف در آنها کمتر محسوس است از تاثیر قواعد بلاغت و صناعت سازی فکر هم عاطل نیست.وبا آن همه دقائق به سهولت عبارت و سادگی ترکیب ممتاز است او در فن قصیده سبک خاص ندارد و بیشتر قصائد وی به تقلید سنایی و در طریقه ای شبیه برویه انوری یا مسعود سعد سروده شده و به پایه قصائد آنان نرسیده است.وبخصوص چند قصیده که در جواب و به تقلید پاره ای از قصیده های سنایی نظم کرده با همه رنج خاطر و تعب روان چه از نظر فکر و اساس مضامین و از چه حیث اسلوب از سنایی بدور افتاده اگر چه این هر دو استاد در انتقاد زندگانی و دنیا پرستان هم اندیشه و هم آوازند.و در آن قسمت که به پیروی انوری سروده است ملاحات و ظرافات بسیار بکار برده و در روانی لفظ و صراحت فکر از انوری برتر است. غزلهای وی در ردیف اول از غزلیات آن عصر است معانی لطیف و الفاظ نرم و دلاویز در بر دارد.ولی چون وی در اواسط تحول غزل اتفاق افتاده همه غزلهای او بیکدستی غزلهای سعدی نخواهد بود.جمال الدین بر حسب معمول آن عصر در آداب عربی و به احتمال اقوی در مبادی علوم و نیز در علوم شرعی رنج برده ودر اشعار خود به دانستن آنها می نازد و تاثیر اشعارعربی و فنون دینی در فکر او محسوس و روشن است. اخلاق جمال الدین اصفهانی اخلاق او:جمال الدین در زهد وترک دنیا بسیار می گوید و خلق را به نعیم اخروی می خواند و زندگانی مادی را بس حقیر و مختصر می شمارد و از تتبع دیوان و برابر داشتن افکارش این نتیجه بدست می آید.لیکن اشعار او می رساند که گوینده همه عمر را به زهد نگذرانیده و قسمت عمده زندگی را به مدح گویی و تقاضای صلت به سر برده است ودر اینجا به ضرورت یکی از این دو فرض را باید مسلم داشت یکی آنکه زندگانی جمال الدین تحول یافته و در آخر عمر پیر و ذهاد گردیده و پشت پا به نعیم دنیوی زده و در آرزوی خرمی ابدی عالم فانی بیمقدار شمرده و دست از مدح سرایی برداشته و با دسترنج خود اسباب معیشت فراهم می آورده است. دیگر آنکه جمال الدین این افکار را به تصنع در شعر خود آورده و اصلا

تعداد صفحات : 4 صفحه

  متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 
« پشتیبانی فروشگاه مرجع فایل این امکان را برای شما فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دانلود نمایید »
/images/spilit.png
 

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره محمد جمال الدین اصفهانی

دانلودمقاله هاتف اصفهانی

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله هاتف اصفهانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

کیمیای جان
درنیمه قرن بیستم کسانی در جهان پیدا شدند وملتی را نیز با این افسون برانگیختندکه نژاد ما برترین نژادهای جهان است و خود را مجاز دانستند به بهانه « گسترش فضای حیاتی » به سرزمینها ومال وجان ملل دیگر تجاوز کنند و برای آنان حق حیات قائل نشوند ! وقتی انسان این واقعه بزرگ را به یاد می‌آورد دچار شگفتی می‌شود که خود‌پرستی آدمیان را به کجا می‌کشاند ! اگرمحمود غزنوی ، هزارسال پیش ، «انگشت در کرده بود در همه جهان » و برای جلب حمایت خلیفه عباسی هرجا قرمطی وشیعه می‌جست بردار می‌کشید ، فاجعه نژاد‌پرستی نازیها درقرن بیستم در دل مغرب زمین و مهد تمدن اروپا پدید آمد و به نابودی میلیونها تن افراد بشری انجامید و حال آنکه مقارن همان سالها جرج مور نویسنده ایرلندی (1825ـ1933م.) می‌نوشت : « سرانجام به این نکته می‌رسیم که بیش از یک نژاد دردنیا وجود ندارد : نژاد انسانیت ».
کسانی که کوشیده‌اند در هر زمینه از خودخواهی و تنگ مشربی و ستم ورزی بشر بکاهند و اورا به دیگر‌خواهی وسعه صدر وانصاف رهنمون شوند بی‌گمان خدمتگزاران بزرگ عالم انسانیت بوده‌اند . پیامبران خدا و ادیان آسمانی ، افراد بشر را به شناخت خدای یگانه و همدلی و هم‌‌آهنگی با یکدیگر و رافت و رحمت به همه آفریدگان او فرا خوانده‌اند . ازآنان که بگذریم اندیشه ورانی نیز با الهام از همین سرچشمه روشن آثاری پدید آورده‌اند که مبشر انسانیت است و بلنداندیشی و تسامح . یکی ازاین گونه آثار گرانقدر ترجیع‌بند مشهور سید احمد هاتف اصفهانی شاعر قرن دوازدهم هجری است که برجسته‌ترین اثر این شاعر نیز هست و درحقیقت همین اثرست که ، با وجود دیگر اشعار فارسی و عربی وی ، او را در ادب فارسی چنین بلند آوازه کرده است !
این شعربا نیایش خداوند شروع می‌شود ، با زبانی عارفانه و عاشقانه . خدا معشوق و محبوب است و هرچه هست از اوست ونثار او. کسی نمی‌تواند به او دل نسپارد . درعین حال در راه رسیدن به او دشواریها وجود دارد : وسوسه ، تردید ، کوتاه همتی ، لغزش … اما رهرو این طریق درپیشگاه خدا اهل تسلیم و رضاست و مولوی وار«بر قهر و لطف وی بجد عاشق» است . این است سرآغاز زیبای ترجیع بند هاتف :
ای فدای تو هم دل وهم جان
دل فدای تو ، چون تویی دلبر
دل رهاندن زدست تو مشکل
راه وصل تو ، راه پر آسیب
بندگانیم جان و دل بر کف
گر سر صلح داری ، اینک دل
وی نثار رهت هم این و هم آن
جان نثار تو ، چون تویی جانان
جان فشاندن به پای تو آسان
درد عشق تو، درد بی درمان
چشم بر حکم و گوش بر فرمان
ورسر جنگ داری، اینک جان

 

صحنه اول سیرسالک است در شبی که شور عشق وحیرت او را به هرطرف می‌کشاند ، در جستجو و تکاپوست ، تا به خلوتی می‌رسد که نور حق آن را روشن کرده است نه آتش . اگر آتشی دیده می‌شود از آن گونه است که آن شب موسی ابن عمران درکوه طور دید . توصیف شاعر از بزم مغان ، با یاد همه مناسبات آن زنده و شورانگیزست . وقتی رهرو جوینده حال وشوق یزدان پرستی آنان را می‌بیند از کاستی اخلاص خویش شرمنده می‌شود . دراین مجلس همه چیز رنگی از آتش دارد . ساقی «آتش دست» است و ساغری از باده عشق حق که براو می‌نوشاند خود «آتشی است سوزان». چندان که حجابهای ظاهر را می‌سوزاند و او مست می‌افتد . مستیی که درشعر عرفانی مطرح است مستی از عشق خداست ، عالمی فراسوی حدود ظاهری که درآن دل وجان پذیرای حقایق عرفان ومستعد کشف و شهود می‌شود . در حقیقت گشایش درهای معرفت و حقیقت است . در واژگان عرفان شاید هیچ کلمه‌‌ای را پرمعنی تر و پهناورتر از عشق نتوان یافت . عارفان در حقیقت همه اخلاص و خضوع وخشوع خویش را نسبت به خدا وآرزوهای متعالیشان را دراین کلمه گنجانده و آن را غایت مقصود و اوج پرواز اندیشه و عواطف انسان قرارداده‌اند ، عشقی بزرگ که از یک سو متوجه آفریدگارست و از سویی دیگر همه موجودات رادربرمی‌گیرد .
مطلع بند دوم نیز خطاب به معشوق است وبیان دل بستگی جاودانه به او.برخورد پدر نصیحتگر با عاشق ، مظهری است از معارضه عقل و عشق درآثار عرفانی . بیت پنجم نمودار تسلیم به مشیت الهی و عشق است . اگر شاعردر بخش نخستین در آتشگاه مغان نیز نورعشق به خدا را جلوه‌گر می‌دید اینک درگفتگو با دختر ترسا در کلیسا ، یعنی مرحله وجایگاهی دیگر برای نیایش ، سئوال و جوابی باریک طرح می‌شود . بین این مخاطب و آغاز بند تناسبی ظریف وجود دارد. اما پرسش آن است که در پرستش خدای یگانه ، اقنومهای سه گانه : آب ، ابن و روح‌القدس چه وجهی دارد ؟ تا کی باید اینها مانع راه یافتن به وحدت باشد ؟ و پاسخ ــ که از لب شیرین دلبر ترسا با شکرخند همراه است ــ تعبیری است زیبا از وحدت ، مبنی براین که شاهد ازلی درسه آیینه تجلی کرده است ، تفاوت درتعبیرست وگرنه پرنیان و حریرو پرند هرسه جز ابریشم نیست و باز درهمین کلیساست که وقتی بانگ ناقوس برمی‌خیزد ، ناقوس بی‌جان ندای حقیقت درمی‌دهد و در هر طنین خود یک سخن را تکرار می‌کند
یکی از خصائص ترجیع‌بند آن است که بند آن به منزله برگردانی موثر پرشهای اندیشه و تخیل شاعر را به هرسو ، با یکدیگر پیوند می‌دهد و باصطلاح رشته ارتباط «خانه‌ها»ست . بند موزون و پرمعنایی که هاتف در این ترجیع‌بند اختیار کرده نمونه‌ای است بارز از حسن انتخاب بند وکاربرد آن در ترجیع . به همین سبب در این جا نیز خواننده را به همان افق بلندی پرواز می‌دهد که بند اول به آن جا می‌رسید و نیز اوج بندهای دیگرست .
بند سوم وصف کوی باده فروش است و بزم باده نوشان . در شعر عرفانی ، همچنان که گذشت ، دو عنصر مهم ، رکن عمده بیان است : عشق و مستی ، و به این مناسبت «باده» و همه اجزاء متناسب با آن مطرح می‌شود . بدیهی است درچنین بزمی جام و می،لطیف‌تر و روحانی‌تر و پرمعنی‌تر از آن است که از ظاهرالفاظ ممکن است به ذهن برسد . به همین سبب باده‌نوشان عربده جو نیستند ، دلی پاک و روشن دارند و چشمی حق‌بین و مجلسشان چنین روحانی و نورانی است و همه از عنایت ازلی بهره‌ورند .
می‌بینید شاعر در ابیات بالا با آوردن ترکیب‌های وصفی در مصراعها ، بدون توسل به فعل ، چه قدرت فصاحتی بخرج داده و مفاهیم مورد نظر را چه هنرمندانه بیان کرده است!
اکنون سالک با پیری روبرو شده است که دل او را قرارگاه سروش می‌بیند . از این رو درد سرگردانی خویش را که ناشی از شوق رسیدن به حقیقت است با وی در میان می‌گذارد . در گفتگوی او با پیر واظهار عاشقی ــ که به نظر پیر خام می‌نماید ــ صحنه‌ای دیگر از رویارویی عقل و عشق تصویر شده است ، عقل ظاهربین حسابگر و درنگ پیشه و عشق درون‌نگر و پاکباز و از سرجان گذشته .
دراین گفتگو رنگ ملامتی سخنان پیر و نیز آهنگ اجزاء ابیات ، تحت تاثیر لحن محاوره ، درخور توجه است . دارویی که پیر به جوینده راه می‌دهد پیاله‌ای از باده عشق است که او را از « رنج عقل و محنت هوش » و حیرتها و وسوسه‌های پرسش انگیز فارغ می‌گرداند و وقتی براثر آن مستی ، از دنیای ظاهر می‌رهد و درعالم جان بهوش می‌آید می‌آید به چشم دل جز یک حقیقت واحد و ابدی مابقی همه چیز را خطوط و نقوشی ناپایدار می‌یابد. ناگهان هنگام سیر در صوامع ملکوت از سروش حدیثی دل انگیز به گوش جان می‌شنود ؛ این است شرح آن سخنان با پیر روشن ضمیر و حاصل سیر در عالم معنی .
به ادب پیش رفتم و گفتم :
عاشقم دردمند و حاجتمند
پیر خندان بطنز با من گفت:
تو کجا ما کجا که از شرمت
گفتمش سوخت جانم ، آبی ده
دوش می‌سوختم از این آتش
گفت خندان که همین پیاله بگیر
جرعه‌ای در کشیدم و گشتم
چون بهوش آمدم یکی دیدم
ناگهان در صوامع ملکوت
که یکی هست و هیچ نیست جز او
ای تو را دل قرارگاه سروش
درد من بنگر و به درمان کوش
ای تو را پیر عقل حلقه بگوش
دختر رز نشسته برقع پوش
و‌ آتش من فرو نشان از جوش
آه اگر امشبم بود چون دوش
ستدم گفت هان زیاده منوش
فارغ از رنج عقل و محنت هوش
ما بقی را همه خطوط و نقوش
این حدیثم سروش گفت به گوش
وحده لا اله الا هو

 

عارف صاحب دل و‌آگاه درهمه جا «پرتوی از روی حبیب» و جلوه‌ای از پرستش خدا می‌بیند . به همین سبب مولوی می‌گفت :
مومن و ترسا ، جهود و نیک وبد
بلکه سنگ وخاک و کوه و آب را
جملگی را هست روسوی احد
هست واگشت نهانی با خدا

 

هاتف نیز دربند چهارم ترجیع خود به نتیجه اصلی می‌رسد : دعوت به ژرف نگری و بهره‌وری از عشق . از این دیدگاه است که می‌توان همه پویندگان راه هستی را خداجوی یافت و بر یک طریق . تاکید او بر آن است که باید چشم دل گشود تا بتوان نادیدنیها را دید ، و در اقلیم عشق و محبت است که همه آفاق گلستان می‌نماید و همه جهانیان را می‌توان دوست داشت .
آن حکایت معروف را شنیده‌اید که پیلی را از هندوستان برای نمایش آورده و درخانه‌ای تاریک نگاه داشته بودند . هر کس به آن جا می‌رفت و بر اندامهای پیل : خرطوم ، گوش ، پای و پشت او دست می‌سود حیوان در تصورش به شکلی متفاوت می‌نمود ، بصورت ناودان ، بادبزن ، ستون و یا تخت . مولوی که این حکایت را بنظم آورده در پایان می‌گوید :
از نظر گه گفتمشان بد مختلف
در کف هر کس اگر شمعی بدی
آن یکی دالش لقب داد ، این الف
اختلاف از گفتشان بیرون شدی

 

این حکایت پرمغز درمقابسات ابوحیان توحیدی به نقل از افلاطون ودر حدیقه سنائی و کیمیای سعادت غزالی و کشف الحقائق عزیز نسفی هم با تفاوتی آمده است که جویندگان پیل چند تن نابینایند و با لمس دست خویش می‌خواهند پیل را بشناسند . از قضا جان گادفری ساکس ، شاعرآمرکایی ( 1816ـ 1887م.) هم همین روایت را بشعر در آورده و اخیراً در یک کتاب روانشناسی به زبان انگلیسی چاپ 1975م. دیدم مولفان کتاب شعر وی را شاهد آورده بودند برای این که ممکن است اشخاص مختلف از یک موضوع واحد تصوراتی متفاوت داشته باشند که هریک نمودار بخشی از آن باشد ، نظیر دید مردم شناس ، جامعه شناس و روان شناس درباره رفتار وطبیعت بشری که هریک از نظرگاهی خاص بدان می‌نگرد .
مقصود هاتف نیز رسیدن به نظیر چنین نکته باریکی است .چشم بصیرت داشتن و عمق مفاهیم و حقیقت را دیدن و درپرتو عشق به آفریدگار به آفریدگان نگریستن آدمی را از تنگنای ظواهر به عالمی برتر پرواز می‌دهد و او را به شناخت حقیقت واحد یعنی خدای یگانه رهنمون می‌شود ، خود را با همگنان همدل و همگام و هم‌آهنگ می‌بیند ، این سعادت درونی و وحدت حاصل از عشق ، وبه تعبیر هاتف «کیمیای جان» ، به دل‌بستگی و رضایتی منتهی می‌شود که وصف حال این وارستگان بی‌نیاز را دراین بند به زیبایی تمام می‌توان دید .
این دعوت عام به تسامح وسعه صدر و وحدت را هاتف درمحیطی به شعر می‌سرود که چندی پیش از آن صفویان بر ضد اهل سنت ، وعثمانیان وازبکان بر ضد شیعیان یکدیگر را زندیق و ملحد و مخالف آیین پیامبر ودشمن خدا می‌شمردند و بر اثر سختگیری هردو طرف قتل عامهای وحشت انگیز صورت می‌گرفت و دانشمندان بزرگ هریک ازدو طرف از قلمرو حکومت آنان ناگزیر می‌گریختند و هنوز اثرات این مصائب عظیم باقی بود . از این رو نه فقط لطف بیان بلکه عمق افکار هاتف دراین ترجیع‌بند ــ که ندای خداپرستی و انسانیت است ــ هانری ماسه را تحت تاثیر قرار داده وآن را از شاهکارهای شعر عرفانی شمرده و شلختا وسه رد ترجیع‌بند مزبور را به زبان آلمانی و ادوارد براون آن را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است . مگر نه آنکه اروپا نیز سالهای دراز گرفتار جنگهای کاتولیکها و پرتستانها و فرقه‌های دیگر بود و خاطراتی تلخ از این رهگذر داشت . از اینرو در مغرب زمین هم برای مردم آگاه و اهل اندیشه این سخنان دارای جاذبه‌ای خاص بود و به همین سبب جان استوارت میل می‌نوشت : «بیشتر به سود عالم بشری آن خواهد بود که افراد یکدیگر را تحمل کنند که همگان به پسند خویش زندگی کنند تا این که مجبور شوند به پسند دیگران زیست نمایند» و اینشتین به لزوم روح تسامح در تمامی جامعه تاکید می‌نمود و تنها قوانین را برای تضمین آزادی کافی نمی‌دید .دربند آخر هاتف،حقیقت را از درودیوار درتجلی می‌بیند . منتهی بدر‌آمدن از ظلمات خودخواهی و شوق شناخت حقیقت و طلب را شرط کار می‌داند و نورعشق را چراغ راه . آنگاه در گل و خاروهمه چیزهای دیگر می‌توان ظهورصنع و وجود صانع را دید و آدمی به عالمی برتر از پرواز تخیل و تفکر خواهد رسید ، یعنی عروج انسان به نهایت تعالی که پیغمبراکرم به آن نایل آمد حتی نه جبرئیل .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   34 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله هاتف اصفهانی

دانلود پاورپوینت سبک معماری اصفهان

اختصاصی از فی توو دانلود پاورپوینت سبک معماری اصفهان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت سبک معماری اصفهان


دانلود پاورپوینت سبک معماری اصفهان

 

 

 

 

 

 

 

 

پاورپوینت سبک معماری اصفهان در 29 اسلاید جامع و قابل ویرایش می باشد.

پاورپوینت سبک معماری اصفهان

شیوه ی اصفهانی آخرین شیوه ی معماری ایران است.معماری بومی آذربایجان پدید آورنده ی سه شیوه ی معماری ایران ازجمله شیوه ی اصفهانی بود. پس خواستگاه این شیوه شهر اصفهان نبوده ولی در آنجا رشد کرده و بهترین ساختمان های آن در این شهر ساخته شده اند.شیوه ی اصفهانی در برگیرنده ی شیوه هایی است که در نوشته های غربی به شیوه ی صفوی افشاری و قاجاری و زند نامیده شده اند. این شیوه کمی پیش از روی کار آمدن صفویان از زمان قرقویونلوها آغاز شده ودر پایان روزگار محمد شاه قاجار دوره ی نخست آن به پایان می رسد. دوره ی دوم آن زمان انحطاط این شیوه است که در واقع از زمان افشاریان آغاز شد و در زمان زندیان دنبال شدولی انحطاط کامل از زمان محمد شاه آغاز شد و در دگرگونی های معماری تهران و شهرهای نزدیک به آن آشکار شد. از نشانه های آشکار این دوره و آثار شکوهمند آن که هنوز هم در سراسر ایران نمودار است این است که یکی شبکه ی راه های عمود بر هم بوده که از کوهستانها به داخل کویرها و نمکزار ها گسترش یافته بود. و دوم ساختن رباطها و کاروانسراهای بزرگ و توقفگاههای آبرومند ، کافه ها و بستانهای زیبا و خوش منظره در فواصل راهها که در آنها همه گونه وسایل آسایش و رفاه مردم فراهم آمده بود. ترکیب جدیت و سادگی موجب ایجاد اندیشه ای آنی می شود حال آنکه درک آرایش و اغلب نسبتهای دقیق مستلزم ملاحظات بیشتری است. حجم و نمای اغلب بناها ساده است و دو روح آرامش و اطمینان را القا می کند. هیجانی مهار شده و ناشی از محوطه های بزرگ دارای رنگهایی غنی و آرایش تو در تو ترکیب شده است و این از ویژه گی های زیبایی شناسی ایرانی است..

 

....

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت سبک معماری اصفهان