این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 225 صفحه می باشد.
فهرست
فصــل اول: ۱
کلیات تحقیق.. ۱
مقدمه: ۲
اهمیت تحقیق: ۵
تعریف.. ۶
چاپ چیست؟. ۷
فصل دوم( مطالعات نظری ). ۸
بخش اول.. ۹
از نخستین انقلاب فرهنگی تا انقلاب اطلاعاتی و ارتباطی.. ۹
از عصر خط تا عصر چاپ.. ۱۰
از عصر چاپ تا عصر اطلاعات و ارتباطات.. ۱۳
بخش دوم. ۲۳
نشر کتاب.. ۲۳
تعریف.. ۲۳
ناشــر. ۲۵
گسترة نشر. ۲۶
عاملهای مؤثر در نشر. ۳۲
صنعت نشر کتاب.. ۳۶
بخش سوم. ۳۷
انواع ناشران.. ۳۷
ناشران مبتکر و ناشران منتظر. ۳۹
ناشران مخاطبگرا ۴۰
ناشران عمومی و تخصصی.. ۴۲
ناشران با آثار باارزش و کم ارزش… ۴۴
ناشران انتفاعی و غیرانتفاعی.. ۴۴
ناشران آزاد / تجارتی.. ۴۵
ناشران دولتی و وابسته به دولت.. ۴۶
ناشران متون درسی.. ۴۹
ناشران دانشگاهی.. ۵۰
ناشران آثار تجدید چاپی (بازچاپ). ۵۱
ناشران همکار. ۵۲
بخش چهارم. ۵۴
تاریخچة نشر کتاب.. ۵۴
پیشنة نشر. ۵۵
نشر در اواخر سدههای پانزدهم تا هجدهم. ۵۶
نشر در سدة نوزدهم. ۶۰
نشر در سدة بیستم. ۶۲
بخش پنجم. ۶۹
چاپ و حروفنگاری (حروفچینی). ۶۹
واژة چاپ.. ۶۹
چاپ چیست؟. ۷۰
مراحل چاپ.. ۷۱
حروفچینی / حروفنگاری.. ۸۰
بخش ششم. ۹۰
شیوههای چـاپ.. ۹۰
چاپ برجسته. ۹۱
چـاپ گـود. ۹۳
چـاپ مسطح.. ۹۵
چـاپ استنسیلی.. ۱۰۴
چاپ از راه عکاسی.. ۱۰۶
چاپ همزمان.. ۱۰۷
بخش هفتم. ۱۰۸
الکترونیک و چاپ و نشر. ۱۰۸
نشر الکترونیکی.. ۱۱۰
نشر الکترونیکی چند رسانهای (MPEG) 112
خودًناشری ۱۱۴
الکترونیک در نشر. ۱۱۵
نرمافزار نشر. ۱۱۶
آیندة نشر الکترونیک… ۱۱۸
بخش هشتـم. ۱۲۰
سیراجمالی و تحول چاپ.. ۱۲۰
پیدایش و تاریخچة چاپ.. ۱۲۰
تاریخچة تحول چاپ در ایران.. ۱۲۸
بخش نهــم. ۱۳۵
کاغذ و مـرکب.. ۱۳۵
کــاغــذ. ۱۳۵
مـرکب.. ۱۴۹
بخش دهم. ۱۵۵
صـحافی.. ۱۵۵
تاریخچة صحافی.. ۱۵۶
مراحل صحافی.. ۱۵۷
بخش یازدهم. ۱۶۶
حـق مؤلـف.. ۱۶۶
مبنای حقوقی حق مؤلف.. ۱۶۷
حق مؤلف در ایران.. ۱۷۱
حق مؤلف در عرصة بینالمللی و جهانی.. ۱۷۳
دلایل مخالفان و موافقان پیوستن به معاهدههای جهانی حق مؤلف.. ۱۷۸
به معاهدههای جهانی باید پیوست یا نه ؟. ۱۸۲
یادداشت حق مؤلف.. ۱۸۳
بخش دوازدهم. ۱۸۵
صنعت چاپ در مطبوعات.. ۱۸۵
انواع چاپ.. ۱۹۳
چاپ برجسته. ۱۹۳
چاپ فرورفته یا گود یا هلیوگراور. ۲۰۰
چاپ همسطح یا مسطح یا پلانوگرافی.. ۲۰۱
حروف و مقیاس در حروفچینی.. ۲۰۳
صحــافی.. ۲۰۸
فصــل سوم. ۲۱۱
جمع بندی و نتیجهگیری : ۲۱۲
مشکلات و موانع تحقیق: ۲۱۵
منابع و مآخذ: ۲۱۶
مقدمه:
در سراسر تاریخ افراد بشر همواره درپی بهبود توانایی خویش برای دریافت و جذب اطلاعات درباره محیط پیرامون خود و افزایش سرعت، وضوح و تنوع در انتقال مربوط به خود بودهاند . آنان کار برقراری ارتباط را با استفاده از اشارات سر ودست و علایم صوتی آغاز کردند. و برای انتقال پیامهای خود به توسعه و تکمیل یک رشته ابزار غیر لفظی پرداختند : موسیقی ، رقص ، طبل ، آتشهای نشانه ، نقاشی و دیگر نمادهای ترسیمی مانند پیکتوگرام[۱] از این دستهاند. در پی پیکتوگرام ، ایدئوگرام [۲] که اهمیت ویژهای داشت ، زیرا به بیان موضوعی یا اندیشه انتزاعی کمک میکرد. اما آنچه به نوع بشر در دنیای حیوانی ، یک موقعیت ممتاز بخشید تکامل زبان بود. که به ارتباط انسانی ، رسایی و دقت بخشید. تمام این ابزارهای ارتباط که هم زمان از آنها استفاده میشد، درفرآیند تشکل افراد به صورت جامعه و برای بقاء آنان ابزاری ضروری بود.
خط، دومین پیشرفت و دستاورد عمده بشری، به کلام ، دوام و بقاء و به جوامع استمرار بخشید. خط یا نوشتن ، که همانا استفاده از نشانههای نموداری برای توصیف منظم زبان گفتاری است، به نظر برخی صاحب نظران موثرترین رویداد در سراسر تاریخ فرهنگی و یکی از بزرگترین دستاوردها در تاریخ تمدن است . عصر پیش از تاریخ با اختراع خط پایان یافت و آدمی از تاریکی آن دوره به روشنی تاریخی پای نهاد و نوشتههایی برجا گذاشت و تصویر روشن یا روشنتری از خود و پیرامون خود به آیندگان نشان داد. خط ابزاری بود برای نگاه و حفظ داشتن هرگونه پیام و یا اطلاع در زمان حال و آینده و ابزرای برای از میان برداشتن موانع برسر انتقال ، حفظ و نگهداری دانستههای بشری و استمرار جامعه انسانی بود. سومین دستاورد بزرگ تاریخ بشری که تاریخ عصر ارتباطات نوین از آن آغار میشود ، اختراع چاپ بود فنی که در چین در قرن هشتم میلادی و در اروپا در قرن پانزدهم پدید آمد. سرانجام این امکان به وجود آمد که تعداد زیادی از نسخههای یک کتاب بدون توسل به جریان پر زحمت نسخهبرداری دستی تهیه شود. و همچنین چاپ تا اندازه زیادی سرشت روتدها و رویدادهای تاریخی را نیز تغییر داد، زیرا دانش و اطلاعات تا آن زمان در اختیار افراد محدودی بود و اختراع چاپ این حصار را شکست. فراوان بودن کتاب ، میل به سوادآموزی را که تا قرن شانزدهم تقریباً بخشهای گستردهای از جوامع شهری در برخی از کشورها را در برگرفت برانگیخت.
اختراع ماشین چاپ ، مشکل دیرین آزادی اندیشه را پدید آورد . زیرا تغییرات به راحتی و بدون ابراز مقاومت از سوی پاسداران مذاهب و عقاید سیاسی رخ نمیداد ، درست آنگونه که سقراط بهای «فاسد کردن» جوانان را با زندگی خود پرداخت. و یک سانسور سنتی توسط پاسداران مذهب به کتابها و مطبوعات غیر ادواری اعمال میشد.
همینطور نیز این چشمانداز که «اندیشهؤهای خطرناک» بتواند به نحوی گسترده در سراسر کتابهای چاپی جریان یابد موجب اقداماتی پیشگیرانه شد. چاپخانهها تنها با داشتن پروانه کار اجازه فعالیت داشتند و پیاپی کارشان توقیف میشد یا اینکه واقعاً از میان میرفتند.
در قرن هفدهم به دنبال کتاب ، جزوه و سپس روزنامهها پدید آمد با اختراع و رواج چاپ ، تولید کتاب و انتشار روزنامههای جهان شاهد پدیدهای بود که از آن به عنوان انفجار اطلاعاتی یاد میکنند. پدیدهای که به کمک تکنولوژی حرکت سیل آسایی داشته میباشد. چاپ از زمان رواج عمومی آن در قرن شانزدهم در اروپا تا سالهای اخیر که سده بیستم به پایان رسیده است. به مدت چند قرن تنها ابزار موثر و کارآمد نشر بود، اما اکنون این حکومت بلامنازع و انحصاری بیرقیب چاپ درهم شکسته است و راهها و ابزارهای دیگری به سدت آورده و عرصههای فعالیت آن دگرگون شده است.
فناوریهای جهان امروز، چاپ را به عرصه تازهای کشانده که با گذشته متفاوت است چاپ و نشر هم اکنون دستخوش تحولاتی است که رهاوردهای نظام اطلاعاتی و ارتباطی ، دم به دم بر شتاب آن میافزاید. به طوری که هم اکنون از دو مفهوم نشر چاپی و نشر غیرچاپی سخن به میان میآید . تحولات اطلاعاتی و ارتباطی شرایطی ایجاد کرده است که میتوان اثر منتشر کرد، اما از چاپ استفاده نکرد. در این تحقیق برآنیم که بیشتر به جنبهی نشر چاپی و تحولاتی که از آغاز تاکنون با آن مواجه بوده بپردازیم.
اهمیت تحقیق:
چاپ یکی از اساسیترین و مؤثرترین شیوههای نگهداری، انتقال و اشاعه اطلاعات در سراسر تاریخ بشر است. چاپ موجب شد ذهنیت بشر به نوشتار و به نقش تبدیل شود و به صورت کثیر به دیگران انتقال یابد، در واقع چاپ یک نیاز ضروری برای بشر بود تا بتواند اندیشههای خود را نگهداری و انتقال دهد. اهمیت و ضرورت این تحقیق از همین نیاز ضروری بشر ناشی میگردد. چرا که تحقیق در روند گسترش صنعت چاپ در جوامع انسانی ما را به این موضوع میکشاند که یک جامعه در چه سطحی از رشد فرهنگی قرار دارد.
رشد و توسعه پدیدهای است همه جانبه، رشد علمی و فرهنگی بدون رشد فکری و معنوی تحقق نیافته است و از شاخصهای اصلی و عمدة رشد فکری و معنوی ، انتشار کتاب است.
یکی از عواملی که باعث عدم توسعه یافتگی کشورهای جهان سوم میباشد فقر فرهنگی مردمان این کشورهاست. در کشورهای جهان سوم ، رشد فرهنگی به حدی نیست که بتواند پشتوانه قابل اتکایی برای فعالیتهای علمی ، فنی ، صنعتی و دیگر باشد. کتاب ، جزوه و مطبوعات که ستون اصلی این پشتوانه است به اندازة لازم تولید و منتشر نمیشود و به اندازة کافی خوانده نمیشود.
پس چاپ و نشر نه تنها شیوهای برای نگهداری ، انتقال و اشاعه اطلاعات است، بلکه نقش ویژهای در توسعه یافتگی کشورها ایفا میکند.
از سوی دیگر، کتاب ، مجله ، روزنامه و آنچه که به وسیله چاپ انتشار پیدا میکند ، یک وسیله ارتباطی محسوب میشود و به صورت نوشتههای چاپ شده روی کاغذ راه خود را طی میکند و به مخاطب منتقل میشود. و به این جهت در قلمروی مطالعات مربوط به ارتباطات قرار میگیرد.
تعریف
«چاپ» واژهای است که احتمالاً از chapana (چاپانا) واژه هندی گرفته شده است. در هند، به چاپ کردن «چهاپه» و به چابگر «چهاپه گر» میگویند. این واژهها در روزنامههای فارسی هند به کار گرفته شده است.
عدهای معتقدند که چاپ از «چاو» مغولی گرفته شده و چاو نوعی پول در عصر ایلخانیان بوده است. اما به نظر میرسد صاحبنظران بیشتر به پذیرفتن اشتیاق از ریشة هندی تمایل دارند تا مغولی.
واژه عربی «طبع» و مشتقال آن نیز ، البته اکنون کمتر، در زبان فارسی به کار گرفته است اما برخی ترکیبات مانند «حق طبع» یا «تصحیح مطبعهای» هنوز در زبان فارسی کاربرد دارد. واژه دیگری که برای چاپ به کار میرفته ، «باسمه» است . و اصطلاح «باسمه کاری» ، در عصر مغولان در ایران رایج بود و به عمل و وسیلة انتقال نقش و طرح روی پارچه و موارد دیگر گفته میشود . بعدها در عصر صفویه ، باسمه تغییر معنا داد و تقریباً همان معنایی را پیدا کرد. که امرز کلمة چاپ در زبان فراسی دارد.
چاپ چیست؟
چاپ عبارت است از فن ، صنعت و گاه نیز هنر نقش کردن کلمات و تصاویر بر کاغذ، پارچه ، پلاستیک ، فلز ، شیشه و نظایر آنها. چاپ اکنون فرایندی است که برای انتقال نقش و تصاویر با سرعت بالا و حجم زیاد به کار میرود، مانند چاپ کتاب ، روزنامه ، مجله ، تمبر ، اعلامیه ، پوسترها و اخیراً مدارهای چاپی میباشد.
بخش اول
از نخستین انقلاب فرهنگی تا انقلاب اطلاعاتی و ارتباطی
نخستین انقلاب فرهنگی با اختراع خط آغاز شد. خط یا نوشتن، که همانا استفاده از نشانههای نموداری برای توصیف منظم زبان گفتاری است، به نظر برخی از صاحبنظران، هوشمندانهترین و مؤثرترین رویداد در سراسر تاریخ فرهنگی و یکی از بزرگترین دستاوردها در تاریخ تمدن است. عصر پیش از تاریخ یا اختراع خط پایان یافت. آدمی از تاریکی آن دوره به عهد روشن تاریخی پای نهاد و نوشتههایی بر جای گذاشت و تصویر روشن یا روشنتری از خود و پیرامون خود به آیندگان نشان داد.
خط، تدبیر و ابزاری است برای نگاه داشتن و انتقال هرگونه پیام یا اطلاع در زمان حال و آینده. نیاز بشر به برقراری ارتباط، پیش از خط نیز به قوت خود باقی بود، اما این نیاز را حافظه و ارتباط شفاهی برآورده میساخت. در موارد بسیار، وظیفة یادسپاری، یادداری، یادآوری و انتقال به دیگران و آیندگان به گروه خاصی از مردم سپرده میشد که حافظههای نیرومندی داشتند و در حفظ و نگهداری امین بودند؛ برای مثال در صدر اسلام و پیش از کتابت قرآن کریم، عدهای به نام «حْفّاظ» که از یاران و نزدیکان پیامبر اسلام (ص) بودند، سورهها و آیات را به یاد میسپردند. ولی انتقال شفاهی محدودیتهایی دارد، از جمله:
- بدون تماس حضوری ممکن نیست؛
- نیازمند زمانی است که متناسب انتقال باشد؛
- محدودیّت مکانی دارد؛
- بسیاری چیزها، مانند شکل ، تصویر، نقشه، طرح و هر آنچه جنبة بصری و تصویری دارد، از این طریق قابل انتقال نیست؛
- میزان و حجم انتقال از این راه بسیار محدود است.
اما انتقال کتبی مشکلات انتقال شفاهی را ندارد، زیرا:
- به زمان محدود نیست؛
- به مکان مقیّد نیست؛
- محدودیّت حجم و میزان ندارد؛
- محدودیّت یادگیری ندارد؛
- محدودیّت انتقال آن بمراتب کمتر از انتقال شفاهی است.
از عصر خط تا عصر چاپ
خط، ابتکار و تدبیری بود برای غلبه بر این محدودیتها و از میان برداشتن مانعهای سر راه انتقال. در طول تاریخ و در جامعههای مختلف، از مواد گوناگونی برای نوشتن استفاده شد، مانند سنگ ، چوب، استخوان، نی، برگ و پوست درختان، پوست جانوران، عاج فیل، پارچه، لوحههای گلی، صفحههای موم اندود و سرانجام کاغذ. هر کدام از اینها امکانات کاربردها و محدودیّتهای خود را دارد، اما هیچکدام نتوانسته است جای کاغذ، این وسیلة کارآمد و آسان را بگیرد.
نخستین پیشینههای خط از راه کاوشهای باستانشناسی در بینالنهرین و مصر به دست آمده است. قدمت این پیشینهها به هزارة چهارم قبل از میلاد میرسد. سومریان نخستین قومی بودند که از خط در زمینههای مختلف تمدن خود سود بردند و پیشینة بسیاری از فعالیتها، از جمله معاملات و معاهدات بازرگانی خود را بر لوحههای گلی ثبت کردند. بابلیان، آشوریان و هیتیان نیز روی لوحههای گلی مینوشتند و آنها را با گرمای خورشید یا حرارت تنور میپختند، سخت میکردند و به آنها عمر طولانیتر میبخشیدند. مصریان پاپیروس را اختراع کردند و روی طومارهای پاپیروس نوشتند. نوشتههای مصریان باستان به کتابهای امروزین بیشتر شباهت دارد تا به لوحههای گلین همسایگان همروزگارشان. چینیان باستان نخست روی باریکههای چوب و خیزران مینوشتند، اما بعدها کاغذ را اختراع کردند و روی آن نوشتند. یونانیان، طومارهای پاپیروس را از مصریان اقتباس، و رومیان شیوه و مادة نوشتن را از یونانیان اخذ و بعدها نیز خود از مادة دیگری استفاده کردند. ایرانیان باستان بر کتیبههای سنگی و لوحههای گلین مینوشتند. در عصر ساسانیان استفاده از اوراق کاغذ، تقریباً به شکل امروزی، آغاز شد. در عصر تمدن اسلامی، نوشتن، استفاده از کاغذ و تدوین کتاب به اندازهای وسعت گرفت که در تاریخ تمدن و فرهنگ بشر بیسابقه بود. بعضی از کتابهایی که در این تمدن نوشته شده است با کتابهای امروزین تفاوت چندانی ندارد، و حتی برخی از آنها از نظر نفاست و ظرافت هنری بیمانند است. در سدههای میانه و تا عصر چاپ در اروپا، حتی تا مدنهای مدید پس از این عصر، نوشتن بر پوست و کاغذ در آن قاره تداول داشت.
با رشد و پیشرفت فرهنگ و تمدن، کتاب بتدریج پدید آمد و به بهترین رسانه برای مجموعههای کامل و جامع اطلاعات در هر حوزهای تبدیل شد. کتاب، ابزار مؤثر انتقال فکر، فرهنگ و دانش، و نیز دستاورد میراثهای گذشتگان برای سپردن به آیندگان در آن جمع شد. کتاب، محمل نشر اندیشه قرار گرفت، اما با این وصف، امان تکثیر و اشاعة آن محدود بود. کتاب را باید کاتبان و نسّاخان مینوشتند، و چون در روز بیش از چند صفحه نمیشد نوشت، و نور شمع و چراغ در شب نیز برای نوشتن کافی نبود، هفتهها و گاه ماهها طول میکشید تا از کتابی نسخهای یا نسخههای دیگری تهیه میکردند. تکثیر کتاب بسیار محدود، وقتگیر و گران بود، و همین محدودیتها مانع از آن میشد که همة افراد جامعه به کتاب دسترسی داشته باشند. شاهان، امیران، اشراف و صاحبان قدرت و ثروت میتوانستند کتاب بخرند و در تملک خود نگاه دارند. در حقیقت دستیابی به کتاب و استفاده از آن، یا به عبارت دیگر، بهرهمندی از دانش و اطلاع، با پایگاه فرد در سلسله مراتب اجتماعی معمولاً ارتباط مستقیم داشت؛ از این رو کتاب فقط در اختیار عدهای اندک و جمعی معدود قرار میگرفت. اگر در جامعهای نهادهایی نبود که دسترسی همة افراد یا بخشنهایی از جامعه را به کتاب میسّر سازد، اگر نظام اجتماعی از طبقات نفوذناپذیر تشکیل میشد، اگر کتاب در سنت جامعه جایگاهی والا نداشت، و سرانجام اگر امکانات محدود بود، نه تنها فرهنگ عمومی روی به تنزل مینهاد، چه بسا که اشتیاقهای فردی برای فراگیری به هیچ جایی نمیرسید. تحوّل بنیادی و زیر و زبرساز در تاریخ فرهنگی بشر زمانی بروی داد که دانش و اطلاعات از انحصار عدهای اندک خارج شد و در اختیار همة افراد جامعه و سراسر جامعة بشریت قرار گرفت.
از عصر چاپ تا عصر اطلاعات و ارتباطات
در تاریخ فرهنگی بشر، از ابتدا تاکنون، شاید پس از اختراع خط هیچ رویدادی به اهمیت اختراع چاپ نباشد. این اختراع همچون ضربهای بود که در انبار نهانی را گشود و گنجینههای احتکار شده و پنهانی آن را در اختیار و در دسترس علاقهمندان و همگان گذاشت. چاپ، فروریختن دیوارهای انحصار دانش و شکستن زندان اطلاعات بود. به قول مارتین لوتر، رهبر اصلاحگر کلیسای مسیحی، چاپ رهایی دوم نوع بشر بود، رهایی از جهل (ولادیمیرف، لئون ۱۳۵۰، ص ۱۳) .
چاپ تا اندازة زیادی سرشت روندها و رویدادهای تاریخی را نیز تغییر داد، زیرا دانش و اطلاعای که تا آن زمان در ملکیت قشر محدودی از جامعه بود، روی کاغذ جمع و ثبت شد و در برابر دیدگان علاقهمندان قرار گرفت. چاپ این امکان را فراهم آورد که اندیشهها با سرعت و به سهولت به میان همة آحاد مردم برده شود. همین تأثیر زیر و زبرساز بود که موجب شد اصطلاح «انقلاب دوم فرهنگی» تاریخ بشر را برای اختراع چاپ به کار ببرند.
پایان سدههای میانه و آغاز دورة جدید در تاریخ اروپا با تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تازهای همزمان شد. ظهور طبقة متوسط، شکوفا شدن اقتصاد و افزایش نسبی درآمد مردم در اروپا، جماعتی را فعال و وارد صحنة جامعه کرد که پیش از آن در متن رویدادها و تاریخ حضور نداشتند. مردم عادی به میدان آمدند و در ادارة امور کشور با اشرافزادگان انحصارطلب و حلقة بستة نجبا و اعیان شریک شدند. انحصار آموزش نیز شکسته شد و اعضای همة طبقات امکان خواندن و نوشتن یافتند. شمار دانشگاهها و دانشگاهیان بسیار شد، و همة اینها برکتاب و کتابخوانی تأثیر گذاشت.
در اروپا تا حدود سدة پانزدهم دسترسی به کتاب بسیار دشوار و نسخههای خطی بسیار گرانقیمت بود. در صومعههای مسیحی و دیگر مراکز آموزشی که باید کتابخانه میداشتند و به کتاب مراجعه میکردند، کتابها را در گنجههای مخصوص و در بسته و مقفّل نگاه میداشتند، یا عطف کتابها را با زنجیر به میزها میبستند. نوشتهاند که قیمت کتاب آنقدر گران بود که یک جلد کتاب مقدس خطی یا کتاب ادعیه را، که مورد حاجت مسیحیان بود، با یک ملک معاوضه میکردند. طبقة متوسط تا حدود سدة پانزدهم به سطحی نرسیده بود که بتواند مالک کتاب باشد، اما سه واقعة فرهنگی ، یا ماهیتاً فرهنگی، در اروپا روی داد و سب شد که طبقة متوسط به کتاب دسترسی پیدا کند. این سه پیشرفت عبارت بود از:
نوشته شدن بعضی کتابها به زبانهای ملی و بومی بر اثر وقوع جنبشهای سیاسی، فکری، مذهبی؛
فراوان شدن، و در نتیجه ارزان شدن کاغذ، و مآلاً پایین آمدن قیمت کتاب؛
اختراع چاپ، عرضة انواع کتابهای چاپی به جامعه.
با اختراع و رواج چاپ، تولید کتاب در اروپا و نیز تولید جهانی کتاب با آهنگی که در تخیّل نمیگنجید، سده به سده افزایش یافت. حدود ۱۵۰۰ م. شمار کتابهایی که در اروپا به چاپ رسیده بود، تخمیناً به ۳۰ هزار عنوان میرسید، و این رقم یک قرن بعد به ۲۵۰ هزار عنوان بالغ شد، و سه قرن بعد در سدة نوزدهم از ۷ میلیون عنوان فراتر رفت. بنا به برآوردها و پیشبینیهای محتاطانه، در پایان سدة بیستم به حدود ۲۵ میلیون عنوان خواهد رسید(ولادیمیرف، لئون، ۱۳۵۰، ص ۱۳). این رقم یکی از مصداقهای بارز انفجار اطلاعاتی است، پدیدهای که اکنون میکوشند به کمک دستاوردهای الکترونیک، نظامها و تجهیزات رایانهای و شیوههای اطلاعرسانی، حرکت سیلآسا، بارش تگرگوار و فروغلتیدن بهمنگون آن را مهار کنند.
اختراع خط و چاپ، ایجاد دو شیوه و دو نظام دگرگونساز در انباشتن، انتقال و بازیافتن اطلاعات است. اختراع خط، سنت شفاهی را به سنت کتبی تغییر داد. بار سنگینی را از حافظه و تواناییهای ذهنی بشر برداشت و اینها را آزاد ساخت تا به گونة بهتری در خدمت هدفهای بهتر و خلاقتر به کار گرفته شوند. با اختراع چاپ، سنت کتبی تقویت و بر دامنه، ابعاد، سرعت و امکانات آن افزوده شد و فرهنگ نوشتاری پدید آمد و قوام و استحکام یافت. چاپ و نشر، که بهترین وسیله برای اشاعة فکر و اندیشه و احساس و مناسبترین ابزار برای ارتقای فرهنگی، اعتلای علمی، و تعالی فکری قرار گرفت، به یکی از بنیادیترین فعالیتها و نهادهای جامعه تبدیل شد. بویژه انتشار روزنامهها، مجلهها و سایر نشریات ادواری و غیرادواری، خطوط اصلی رخسار ارتباطی جامعه را تغییر داد.
از شروع به کار دستگاه چاپ در نیمة سدة پانزدهم تا انتشار نخستین روزنامه در دنیای غرب حدود نیمة سدة هفدهم، بیش از دو سده نگذشت. از همین سده انتشار مجلات علمی و از سدة پس از آن، انتشار مجلات دیگر آغاز شد و کتاب (نشریة غیرادواری) در کنار نشریان ادواری، تا مدتهای مدید مهمترین ابزار ارتباط فرهنگی بشربود. البته این نکته را باید در نظر داشت که در میان نشریات غیرادواری هیچ ابزاری با کتاب برابری نمیکند، چه از لحاظ پیشینه، چه از نظر کاربرد و قدمت و چه از حیث دامنه و وسعت. با این حال، همة این مواد با هم و در کنار هم میراث فرهنگی جوامع بشری را تشکیل میدادند و گذشته را به حال و حال را به اینده پیوند میدادند. بیدلیل نبود که در روزگار پیشین، هرگاه انسانها میخواستند عناد خود را نسبت به قومی به شدیدترین و سنگدلانهترین وجه نشان دهند، آثار کتبی آن قوم را میسوزاندند، یا در آب میانداختند، یا با آب میشستند. آثار کتبی که از میان میرفت، ارتباط فرهنگی افراد آن قوم در زمان حال سست، گسیخته و بیبنیاد میشد؛ پیوند کتبی با اینده میگسست و انتقال با مانع جدّی رو به رو میگردید. گویی که از منسوج درهم بافتة فرهنگی، تارها را بشکند. اقوامی که سنت کتبی نداشتند، یا سنت کتبی خود را از دست میدادند، برای حفظ و بقای موجودیّت خود و نگاه داشتن میراثهای مشترک و جمعی، ناگزیر دست به تلاشهای دیگری میزدند. تلاشهایی که چه بسا به هیچ روی نمیتوانست جای چند اثر مکتوب را بگیرد. تصور کنید که شاهنامة فردوسی، برای مثال، نسخههایش در حملة مغول از بین رفته بود، یا مثنوی مولانا و دیوان سعدی و حافظ، مانند بسیاری از آثاری که در حملهها و غارتها و آتشسوزیها نابود شد، خدای ناکرده به دست ما نرسیده بود. براستی فرهنگ ایرانی بدون شاهنامه، بدون مثنوی و بدون شعرهای س عدی و حافظ، یا بدون آثار رازی، بوعلی، بیرونی، خواجه نصیر، ملاصدرا، و بسیاری دیگر چگونه فرهنگی میبود؟ جامعة فرهنگ ایرانی را مبنا و ملاک قرار ندهید؛ جامعهای را در نظر بگیرید که بنیان فرهنگی و قومی آنان بر یک یا چند اثر بیش نیست، و شمار چنین جوامعی زیاد است. براستی اگر این آثار، که به منزلة ستون اصلی موجودیت و وحدت و هویت فرهنگی آنهاست، از میان رفته بود، چه اتفاقی میافتاد؟
سنت کتبی، اطلاعات را از ذهن منفک و مستقل کرد و بدان موجودیّت انضمامی و عینی بخشید، گویی که وجود ذهنی به وجودی عینی مبدل شده باشد. تا پیش از اختراع چاپ، همین موجودهای ذهنی به تعداد نسخههای معدود دستنوشت محدود بود، و طبعاً هر قدر که نسخهها اندکتر بود، خطری که موجودیّت آنها را تهدید میکرد، بیشتر بود. چاپ، امکان تکثیر را فراهم ساخت، آن محدودیّت را از میان برداشت، و تهدیدی را که متوجه آثار بود برطرف ساخت. چاپ و نشر، پیوند درونی میان اقوام را برقرار و مستحکم ساخت، و بین جوامع بشری ارتباط ایجاد کرد. فرهنگها، دانشها و ذهنیتها جامعه به جامعه، نسل به نسل، کشور به کشور و قاره به قاره انتقال یافت، و پدیدة تازهای به نام ارتباط جهانی به وجود آمد که در تاریخ بشر بیسابقه بود. نویسندگان بزرگ، محققان، صاحبان فکر و اندیشه و همة کسانی که در مقیاس بینالمللی و جهانی، سخنی برای نوشتن و پیامی برای خواندن داشتند، جهانی اندیشیدند و جهانی نوشتند. چاپ، دنیای فکری بسته، پراکنده و بیاطلاع از یکدیگر و جوامع جدا افتاده را به جهانی باز، گشوده و پیوسته به هم تبدیل کرد. چاپ، خطر گسست میان گذشته و آینده و خلأ میان جوامع موجود را از میان برداشت. انتشار کتابهای چاپی، روزنامهها، مجلات و سایر نشریات، ارتباطات بشری را به مرحلة تازهای وارد کرد که به هیچ روی با گذشته قیاسپذیر نبود. در چند سدة اخیر، همة جنبشهای فکری، علمی، فرهنگی، عقیدتی، سیاسی و غیره، به گونهای و به درجات مختلف تحت تأثیر چاپ و نشر و امکانات و تسهیلات آن است. چاپ و نشر است که به فرهنگ بشری، چه در کلیّت آن و چه در اجزاء، شکل داده است.
از سدة نوزدهم به این سو، آهنگ انتشار مطالب چاپی، به سبب تحوّلاتی که در چندین عرصه رخ داد، در فنّاوریهای چاپ و نشر، نیاز اجتماعی، علم و فن و فرهنگ و جز آن، شتاب چشمگیری گرفت. در سدة بیستم، بویژه پس از دو جنگ جهانی، این آهنگ شتابانتر شد، تا بدانجا که حجم و میزان مواد و مطالب چاپ و منتشر شده به حدی رسید که از خطر جدی انفجار اطلاعاتی سخن به میان آمد. از سوی دیگر، تقریباً از اواخر سدة نوزدهم، رسانههای دیگری به صحنة ارتباطات آمدند که مستقیم و غیرمستقیم با چاپ و نشر در تأثیر و تأثر بودند و با آنها ارتباط داشتند. این رسانهها از پی هم و تقریباً بسرعت به میدان آمدند. از اختراع دستگاه چاپ تا نخستین دستگاه فیلمبرداری و نمایش فیلمسینمایی، نزدیک به ۴۵۰ سل طول کشید؛ اما سینما، رادیو، تلویزیون، رایانه، ویدئو و ماهواره، پی در پی و حدود صدسال دنیای ارتباطی را بکلی زیر و زبر کردند. هر چه از گذشته به حال نزدیکتر میشویم، فاصلة زمانی میان پیدایش و رواج رسانهها، و نیز فاصلة میان کشف نظری و کاربرد علمی و عمومی آنها، کمتر و کمتر میشود. این سیر با آهنگی فزایندهتر ادامه دارد. دستاوردهای بیشتر بر شمار رسانهها و انواع کاربردهای آنها میافزاید. رایانه نیز بسرعت و در همة شئون رواج مییابد و همة اینها بر چاپ و نشر تأثیر میگذارد. چاپ و نشر اکنون با وضعیت کاملاً تازهای روبهرو شده است، به گونهای که تحوّل فنّاوریها بر سرنوشت آن بسرعت تأثیر میگذارد.
آیا کتاب از بین میرود؟ آیا رسانههای نورسیده با جاذبهها و امکانات و سهولتهایشان، جایی باقی میگذارند؟ آیا چاپ کاربرد گذشته خود را دارد؟ این پرسشها و پرسشهای دیگری از این دست، ذهن بسیاری از مردم را، چه از میان دانشمندان و متخصصان و صاحبنظران و چه از میان علاقهمندان و خوانندگان ساده و افراد غیرمتخصص، به خود مشغول داشته است. روزنامهها و رسانههای همگانی دیگر نیز از جنجال و غوغا در این باب ابا ندارند. جنجالها و غوغاها اگر چه گاه هوشیاری انگیز و محرک حساسیتهاست، و به سهم خود میتواند به شناختن و دریافتن پدیدهها کمک کند، گاه نیز حاجب واقعیت میشود و ذهن را از رسیدن به حقیقت دور میکند. کتاب و چاپ نشریات با خطر نابودی روبهرو نیست. به نظر نمیرسد هیچ رسانة دیگری بتواند جای خاص و نقش خاصی را که کتاب دارد بگیرد. آسانی استفاده از کتاب، محدود و مقید نبودن آن به زمان و مکان، آزادی و امکان انتخابی که خواننده نسبت به کتاب، متن، مندرجات و بخشهای مختلف آن دارد، دوام و پایداری، قابلیت حمل و نقل، انس و الفت روحی که خوانندگان علاقهمند با روح و محتوای کتاب و نیز با جسم و کالبد آن حس میکنند و ویژگیهای دیگر، از جمله عوامل مؤثر و بسیار پایداری است که مطمئناً تا آیندة پیشبینیپذیر، کتاب و کاربرد آن را حفظ خواهد کرد؛ اما آنچه مسلم است، رسانهها و فنّاوریهای جهان امروز، چاپ را به عرصة تازهای کشانده که با گذشته تفاوت دارد. بویژه آنجا که رابطة میان چاپ و نشر با اطلاعرسانی به میان میآید و پیوندهای دقیق بین چاپ و نشر و اطلاعات زیر ذرهبین بررسیهای تخصصی قرار میگیرد، این ضرورت احساس میشود که چاپ و نشر از دیدگاه دیگری بررسی شود؛ دیدگاهی که مطمئناً با دیدگاههای گذشته متفاوت خوادهد بود. ضرورت دارد که نظام آموزشی و پژوهشی ما نسل جدید را با مسائل تازهای که در این زمینه پیشروست آشناتر کند. ما به عصری پای نهادهایم که اطلاعات و انتقال آن معنای دیگری یافته است؛ نه تنها تغییر معنا، که دگرسانی در سرشت اطلاعات و دگرگونی در شیوههای اطلاعرسانی، چاپ و نشر را به مدار و سپهر دیگری کشانده است. چاپ و نشر هماکنون دستخوش تحولاتی است که رهاوردهای نظام اطلاعاتی و ارتباطی، دم به دم بر شتاب آن میافزاید.
بر فرض که کاغذ از میان برود یا دامنة کاربرد آن بسیار محدود شود، باز هم مفهوم کتاب به قوت خود باقی است؛ گو اینکه تغییر ابزارهای نوشتن طی تاریخ، مفهوم کتاب را از بین نبرد. نکتة مهم درباره تحوّلات مربوط به بحث ما این است که در پنج قرن گذشته، نشر کتاب همیشه با چاپ مفهوم نشر با مفهوم چاپ در هم پیوسته بود، به حدی که گاه چاپ را به معنای نشر به کار میبردند؛ اما اکنون از دو مفهوم نشر چاپی و نشر غیرچاپی سخن به میان میآید. تحوّلات اطلاعاتی و ارتباطی شرایطی ایجاد کرده است که میتوان اثر منتشر کرد، اما از چاپ استفاده نکرد.
بخش دوم
نشر کتاب
تعریف
به دست دادن تعریفی از نشر و ناشر اکنون دیگر کار چندان سادهای نیست. از دورة اختراع چاپ تا پیش از انقلاب کنونی در عرصة اطلاعات و ارتباطات، که در دهة اخیر تأثیرها و پیامدهایش را محسوس و ملموس مییابیم،تعریف نشر و ناشر در قالب یک یا چند جملة ساده، با مخالفتی رو به رو نمیشد. ناشران حلقة پیوندی بودند میان پدیدآورندگان از یک سو و خوانندگان از سوی دیگر. ناشران با اندیشه و سرمایه و تخصص خود، دستنوشتهای پدیدآوردندگان را یا حتی فکر و پیشنهاد آنان را، به اثر چاپی تبدیل و سپس در میان جامعة مورد نظر خود پخش میکردند. در واقع چاپ کردن و پخش کردن (چاپخش) ، بخش عمدهتر یا بخش عمدهای از معنای قلمرو نشر را دربرمیگرفت، حال آنکه اکنون دیگر چاپ مهمترین ابزار نشر نیست، و پخش اثر چاپ شده جای خود را به اشکال دیگری از وارسانی (اشاعه) داده است. تحول در ابزارهای اطلاعرسانی و ابزارهای ارتباطی نزدیک بْرد و دوربْرد امکانات دیگری را فراروی نشر اندیشهها و اطلاعات گشوده ست. ناشر هماکنون لزوماً فقط ناشر کتاب نیست. او میتواند آثار را به صورت فیلمهای ویدئویی، دیسکتهای رایانهای، لوحهای فشرده (سیدی)، یا از راه تلویزیونهای مدار بسته یا سیمی، انواع رسانههای دیداری ـ شنیداری، بستههای آموزشی، مجموعههای ترکیبی از متن و صورت و تصویر (چند رسانهایها)، و از راهها و با ابزارها و رسانههای گوناگون دیگر منتشر کند. راهها و امکانات جدید، نشر را به عرصههای جدیدی کشانده و حتی در سرشت آن تغییراتی داده است که لاجرم بر تعریف آن نیز اثر میگذارد.
نشر، دیگر با چاپ برابر نیست. نشر میتواند از چاپ به عنوان یکی از ابزارها و البته فعلاً از مؤثرترین ابزارها، استفاده کند. نشر در واقع تلاقیگاه پدیدآوردندگان و خوانندگان است؛ پدیدآورنده در پی خواننده و خواننده در جستجوی پدیدآورنده است. ناشر با تشخیص، انتخاب، سرمایه، تجربه و تخصص، پیوند میان این دو را برقرار میسازد. ناشر را به یانوس دو چهره، از شخصیتهای اسطورهای روم باستان، تشبیه کردهاند که یک رویش به پدیدآوردنده و روی دیگرش به خواننده استو نیز به تعبیری دیگر، رویی به گذشته و رویی به سوی آینده دارد. نقش او این است که اثر را از نسخة یگانة منحصر به فرد خارج کند. عمل او به طرز کار منشوری میماند که تابهای از نور را بپراکند. او پل ارتباطی، گذرگاه، رسانا و مروّج افکار و اندیشههاست؛ پیوندگاه گذشته، حال و آینده است؛ هر آنچه در این راه فعالیت میکند در خدمت همة فعالیتهای دیگر بشری است. نشر خدمتگزار علم و فرهنگ و تمدن و حامل و محمل اطلاعات است. ناشر تأثیرگذار است و تابنده و بازتابنده، و از اینرو اگر به وظیفة خود خوب عمل کند و مؤسسة نشر را درست بگرداند، با بهترین فرصتها میتواند آثاری را با کیفیت مناسب تولید، منتشر و پخش کند که بیشترین ارزش را برای بشریت دارد. این نقش و سهم در فرهنگ و تمدن بشر سهم کوچکی نیست و خوب پیداست ناشری که به وظیفة خود درست عمل نکند، یا خود را در خدمت بشریت و آرمانها و مقاصد انسانی نگذارد، تا چه حدّ به حال جامعه زیانبار است. ناشر، هم میتواند پیشبرنده و شتابدهنده باشد، هم گمراهکننده و بازدارنده. نقش و وظیفة او گسترده و دارای ابعاد مختلف است. در همه حال، ناشر از تأثیرگذارترین حرفههاست و به علت دامنة همین تأثیر، از با اهمیتترین آنهاست.
ناشــر
ناشر به فرد، گروه یا نهادی گفته میشود که با مجموعهای از امکانات و اقدامات فنی و تخصصی به این وظایف میپردازد:
- برگزیدن کتاب یا پدیدآورنده؛
- سفارش دادن کتاب، در صورتی که پدیدآورندهای را برگزیند؛
- خواندن و ارزشیابی دستنوشت (یا ماشین نوشت یا دیسکت و سیدی)؛
- تعیین سیاست، برنامه و مراحل تولید فرهنگی؛
- ویراستاری، طراحی، تولید فرهنگی، تولید فنی ـ هنری و تولید چاپی کتاب؛
- اقدام برای پخش، تبلیغ، عرضه و فروش اثر چاپ شده و
- تأمین هزینههای لازم همة این مراحل و مدیریت و سرپرستی بر آنها و برقراری هماهنگیهای لازم در میان همة فعالیتها.
گسترة نشر
برای اینکه کتابی به شیوة چاپ منتشر شود و به دست خوانندگان برسد، گروه نسبتاً زیادی باید بسیج شوند و هر کدام وظیفهای و ایفای فن و تخصصی را به عهده بگیرند. آماده کردن یک کتاب دست کمی از ساختن بنا ندارد. گاه حتی تنوّع تخصّصها و سرمایهای که برای تهیه، تولید و انتشار یک کتاب به کار گرفته میشود، از آنچه در ساختن یک بنا به کار میرود بمراتب بیشتر است. در نشر چاپی، ارکان عمده عبارتند از :
۱- پدید آورنده؛
۲- ناشر؛
۳- چاپگر؛
۴- پخشگر(که در معنای گسترده پخش کننده و فروشنده، هر دو را دربرمیگیرد).
نقشی که ناشر به عهده میگیرد، گستردهتر از بقیه ارکان است، زیرا طبیعت پردامنه و پرمسأله نشر، آن را با علتها و عوامل بسیاری در تأثیر و تأثر قرار میدهد. حوزة فعالیت ناشر، خواه ناخواه، با محیطها و فضاهای مختلف پیوند دارد
این محیطها و فضاها بر نشر تأثیر میگذارد و هیچ ناشری نمیتواند به دور ز تأثیرهای آنها به کار بپردازد و بدون واکنش فعالیت کند. نشر، جزو روند عمومی فعالیتهای جامعه است، و هیچ فعالیتی نمیتواند بینیاز و بدون وابستگی به فعالیتهای دیگر باشد. فکر و اندیشه و نظری که به مرحلة نشر میرسد، از چندین مرحله میگذرد که هر کدام از آنها بازتاب تصمیم، اقدام و عملی اجتماعی است. نشر با جوامع بشری سروکار دارد. مخاطب نشر گاه سراسر جهان و همة آدمیان، ولو بالقوه و گاه تاریخ است و چنین گسترهای نشر را با بسیاری جنبهها همجوار، همسو، همراه و گاه رو در رو میکند.
نقش ناشر، محوری و مرکزی است. پیوندها را او برقرار میکند و طبیعت این پیوندها به گونهای است که اندیشه و اهتمام ناشر میتواند دامنة عمل نشر را وسیع یا به عکس، محدود سازد. وسعت و محدودیت این این دامنه به میزان و نوع سرمایهگذاریهای مادی و معنوی او وابسته است. دامنهای که ناشر برای فعالیت خود برمیگزیند، نقش او را به صورت کنشگر یا کنشپذیر تعیین میکند. ناشر کنشگر، وارد حوزة پدیآوردن میشود، و با ایجاد انگیزههای جدید، پدیدآورندگان را به آفرینش آثار تازه برمیانگیزاند. سفارشهای او روی کار چاپ اثر میگذارد و چه بسا بر اساس نوع و حجم سفارشها، فعالیتهای تازهای شروع شود و چاپخانههای تازهای راه بیفتد؛ شکل پخش و فروش، نوع و میزان آن و چگونگی پخش تغییر کند؛ خوانندگان با نظر دیگری به آثار روی آورند، و پس از خواندن آنها، نظر و دیدگاه دیگری بیابند، و به خود و جهان پیرامون، دگرسان بنگرند.
بر ناشرانی که به این ترتیب عمل میکنند، چنین نامهایی گذاشتهاند: اندیشهساز، دورهساز، رویدادآفرین، اثرآفرین، کسانی که در سیر تحولات تأثیر میگذارند، و دنبالهرو وقایع نیستند، پیشاهنگان و پیشتازان رخدادها و مانند آنها. به طور کل، نشری که دارای این ویژگیها باشد، نه تنها در سرنوشت فرهنگی جامعه مؤثرتر است چه بسا مهمترین عامل در تحرک و تحول روند فرهنگی جامعه به شمار میآید. شاید بتوان این تأثیر را با نمودار ۴-۲ بهتر نشان داد:
در این نمودار، هر فعالیتی بر فعالیتهای دیگر تأثیر میگذارد، و از این تأثیر و تأثر چرخة نشر پدید میآید. ناشر در این چرخه، دامنه و سرعت را تعیین میکند، که از شاخصهای سنجش فعالیت نشر است. در تاریخ نشر، به نام ناشران بلند آوازهای برمیخوریم که با نواندیشی، ابتکار، جسارت، پذیرفتن مخاطرههای مادی و سیاسی و اجتماعی، در پدیدآورندگان انگیزههایی ایجاد کردهاند که سرانجام به نشر آثار تازهای انجامیده است. نویسندگان بنامی هستند که اگر ناشر موجبات مادی و معنوی نوشتن را برای آنها فراهم نمیآورد، بعضی از آثاری را که اکنون در دست ما و بخشی از میارث فرهنگی و ارزشمند بشری است، ننوشته بودند.
از فراخ شدن دامنه نشر که صحبت به میان میآید، خوب است این تصور پیش نیاید که فراخی فقط محدود به افزایش سرمایه، امکانات یا علتها و موجبات مادی است. در نشر، هیچگاه نباید اهمیت روابط معنوی، مناسبات و پیوندهای دوستانه و تفاهمهای انسانی نادیده گرفته شود. ویژگیهای انسانی، خلق و خو و سرشت کار پدیدآوردندگان به گونهای است که معمولاً مناسبات شخصی، انسانی و دوستانة آنها با ناشر، میتواند سایر عوامل را تحتالشعاع قرار دهد. پدیدآوردندگانی را میشناسیم که آثار خود را با اعتماد و اطمینان کامل به ناشر سپردهاند یا به سفارش و توصیة او اثری را نوشتهاند، در حالی که، انگیزههای مادی و سایر انگیزهها در درجة اول اهمیت قرار نداشته است. به تعبیر یکی از صاحبنظران، فعالیتهایی هست که حکم کلید برق را دارد، و اگر راه بیفتد، چه بسا فعالیتهایی بسیار وسیعتر را به کار بیندارد. نشر از جملة اینگونه فعالیتهاست، زیرا خصلت انگیزشگری دارد و به سان اهرم عمل میکند. انتشار آثار چاپی، کلید تحولات آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و بسیاری زمینههای دیگر است، گاه در سطح جهانی و گاه در سطح ملی و محلی (Smith, Datuse, 1966, p.3).
پایان نامه چاپ یکی از اساسیترین و مؤثرترین شیوههای نگهداری، انتقال و اشاعه اطلاعات