لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 16
آسیب شناسی عزاداری
دانلود تحقیق کامل درمورد آسیب شناسی عزاداری
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 16
آسیب شناسی عزاداری
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 54
نقش عملکرد تحصیلی در اعتماد به نفس
موفقیت یا شکست تحصیلی همانطور که از عوامل مختلفی چون نظام آموزشی، سازمان مدرسه و عوامل آن چون کتاب، معلم، مدیر و نیز خانواده و ویژگیهای شخصی و فردی دانش آموزان ریشه می گیرد آثار و پیامدهای مختلفی را نیز در ابعاد اجتماعی و فردی بر جای می گذارد. موضوع این مقاله بررسی پیامدهای فردی و روانشناختی موفقیت یا شکست تحصیلی در روحیه و عزت نفس دانش آموزان است. باهم می خوانیم.
عزت نفس کودک قبل از هر چیز ابتدا در محیط زندگی اش پی ریزی می شود اما در مدرسه و کلاس درس است که نسبت به توانایی های خود و اینکه چگونه پیشرفت کند آگاهی می یابد. به طور معمول یک کودک تا سن ۱۸ سالگی حدود ۵ هزار ساعت از وقت خود را در مدرسه می گذراند و طی این مدت عقاید یا عادات خاصی کسب می کند.
نحوه آموزش کودکان بسیار مهم تر از چیزی است که باید بیاموزند. نگرش کودک نسبت به یادگیری و مخصوصاً توانایی هایش اثر بسیار مهمی روی اعتماد به نفس و در نتیجه آینده اش دارد بنابراین توجه و نوع رفتار والدین و معلم های مدرسه در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است.
هدف از یادگیری
داشتن تصور خوب از خود نیاز طبیعی هر کودک است و برای برآورده شدن این نیاز، کودک باید به این باور برسد که می تواند کارها را به خوبی و با موفقیت انجام دهد. اما مفهوم موفقیت و شکست پیچیده است و با نگرش های متفاوتی بررسی می شوند. در یک کلاس درس خوب والدین باید انتظار داشته باشند که کودک شان پنج چیز اساسی زیر را بیاموزد:
۱ _ به دقت انجام دادن کارها و یادگیری مهم است.
۲ _ برای موفق شدن معیارهایی در نظر بگیرد بدین معنا که مفهوم درست انجام دادن کارها را درک کند و بتواند قضاوت کند که تا چه اندازه کارهایش را به خوبی انجام می دهد.
۳ _ باید چه انتظاری از خود داشته باشد و نسبت به توانایی هایش مثبت فکر کند.
۴ _ موفقیت و پیشرفت را نتیجه مستقیم تلاش و پشتکار خود بداند.
۵ _ و اینکه موفقیت های فردی اش ارزش اجتماعی دارند.
در مدرسه وجود تکالیف و برنامه های متفاوت و رقابت بین کودکان و ارزیابی مداوم آنها آگاهی کودک را نسبت به توانایی هایش افزایش می دهد و او را نسبت به قضاوت های دیگران نگران می کند. با روش های زیر می توانیم او را حمایت کنیم و اجازه ندهیم این ویژگی های مدرسه روحیه او را تضعیف کند:
۱ _ به او بقبولانیم که موفق شدن در مدرسه تلاشی جالب و هیجان انگیز است نه صرفاً محک زدن تواناهایی او.
بیشتر کودکان وقتی تصور می کنند مجبورند توانایی های خود را ثابت کنند نگران می شوند و ما نباید آنها را در اینگونه موقعیت ها قرار دهیم. مثلا، به جای اینکه به او بگویید: «ببینم در ریاضی چقدر مهارت داری» (که در این حالت کودک احساس می کند تحت بررسی موشکافانه ای قرار گرفته است) بگویید: «چرا این مسائل ریاضی را امتحان نمی کنی؟» (بدین وسیله این پیام را به کودک می رسانید که فعالیت های متفاوت، توانایی های ذاتی نیستند بلکه آنها را باید آزمود.)
۲ _ هرگز استعداد یا توانایی کودک را به طور کلی مورد قضاوت قرار ندهید.
باید از برچسب زدن روی توانایی های کودک مان بپرهیزیم (مثلا، «در خواندن ضعیف است.» یا «در فهم ریاضی کند است» یا «در ورزش دست و پا چلفتی» است.)
و برای اینکه تمایل به یادگیری در کودک را زنده نگهداریم باید به او بیاموزیم چگونه توانایی های خود را مهار کند و درک کند با کمک تلاش و کوشش می تواند توانایی ها و استعدادهایش را توسعه بخشد. مثلا به جای اینکه بگویید: «فکر می کنم ریاضی کار تو نباشد.» یا «در خواندن استعداد ذاتی نداری.» (که بدین ترتیب فکر می کند در این موارد توانایی ندارد) بگویید: «به نظر می رسد این مسائل ریاضی برایت دردسرساز هستند.» یا «خواندن این متن مشکل است، مگر نه؟» (در این صورت کودک این پیام مشخص و ساده را دریافت می کند که صرفاً آن وظیفه یا کار خاص مشکل است.) پیام دیگری که دریافت می کند این است: «محدودیت های او دائمی نیستند و اگر چه همه توانایی هایش به بهره برداری نمی رسند اما با تلاش می تواند آنها را توسعه دهد.» وقتی کودکان استعداد را مهار شدنی بدانند در کسب اهداف شان موفق می شوند.
تشویق کودک به برگزیدن معیارهایی برای عملکردهایش
اغلب والدین تمایل دارند کودک شان را از هر نوع انتقادی حمایت کنند و یا تصور می کنند هر کاری که او انجام می دهد «محشر» است. این گونه تفکر نسبت به کودک او را عملا دلسرد کرده و از توانایی هایش در انتخاب معیارهای عملکرد درست می کاهد و به تدریج درخصوص مفهوم «خوب انجام دادن کارها» گیج می شود.
کودکان اغلب تلاش می کنند به بزرگسالان بفهمانند که دوست دارند ارزیابی صحیحی از کارشان بشود. آنها تا سن ۶ سالگی نسبت به تعاریف دیگران مخصوصاً اگر با احساس خودشان نسبت به واقعیت سازگار نباشد حساس هستند. ستایش های افراطی غالباً کودک را ناراحت می کند. مثلا وقتی پدر مایکل «هشت ساله» به او گفت: «تو نابغه هستی!» مایکل بسیار عصبانی شد _ کودک در این لحظه نگران می شود برای جلب توجه پدرش باید چه کارهای دیگری انجام دهد و این ستایش نامطمئن او را مضطرب می سازد. یا نوجوانی نه ساله، برای اینکه موافق ستایش والدینش از نحوه اسکی بازی اش نبود به جای اینکه با اسکی از کوه پایین بیاید غلت خورد. کودکی که ستایش های غیرواقعی از کارش می شود دیگر انگیزه ای برای تلاشی جدی ندارد. گاهی اوقات لازم است به کودک خود بگوییم: «کارت را خوب انجام دادی و با تلاش بیشتر می توانی آن را بهتر انجام دهی.» و فقط به او نگوییم: «کارت فوق العاده است!»
بعضی مواقع کودک نسبت به خوب انجام ندادن کاری آگاهی کامل دارد که در این گونه مواقع بهتر است پدر یا مادر به نارضایتی کودک بپیوندد و به او کمک کند تا با استفاده از این نارضایتی نقشه ای برای بهبود کار بکشد. بهترین ستایش کودک تشویق قضاوت خوب خودش است.کودکان از سن ۴ یا ۵ سالگی نسبت به اینکه «که» هستند و چگونه باید باشند فکر کرده و معمولا خود را با دیگران مقایسه می کنند و آنها به کمک ویژه ای نیاز دارند تا در این قیاس ایمن بمانند. مخصوصا اگر حداقل دو مورد از گرایش های زیر را از خود بروز دادند:
۱ _ تمایلی به پذیرفتن کاری که برایشان مشکل است نداشته باشند.
۲ _ فقط به اهداف دور از دسترس و دست نیافتنی فکر کنند. (مثل صاحب مدال بازی های المپیک یا ستاره رسانه های گروهی شدن بدون اینکه واقعاً برای رسیدن به این اهداف گامی بردارند.)
۳ _ با لحنی تحقیرآمیز با دوستان خود صحبت کنند.
۴ _ فکر کنند که دوستان شان در هر کاری بهتر از او هستند.
۵ _ علاقه شان نسبت به مدرسه را از دست بدهند.
شما والدین می توانید به روش های زیر به کودک خود قوت قلب بدهید:
۱ _ عدم اعتماد به نفس او را بپذیرید.
ترس هایش را نادیده نگیرید و او را حمایت کنید. مثلا بگویید: «ممکن است بعضی روزها در مدرسه سخت بگذرد اما در آنجا افرادی هستند که به تو کمک می کنند و بعد از آن هم در خانه با یکدیگر می نشینیم و صحبت می کنیم.» پیام این است: «طبیعی است بعضی چیزها سخت باشد اما دشواری نشانه آن نیست که نتوانی از عهده کارهایت برآیی!»
۲ _ به او کمک کنید برای خود اهدافی روشن و دست یافتنی در نظر بگیرد.
وقتی کودک فکر کند کودکان دیگر از او جلوتر هستند ممکن است توجهی به توانایی های واقعی خود نداشته باشد. باید از او بخواهیم با توجه به توانایی هایش اهدافی در نظر بگیرد و برای دست یافتن به آنها برنامه ای دقیق داشته باشد.
۳ _ به او اطمینان بخشید که حتی وقتی نمی تواند چون ستاره ای بدرخشد باز هم با ارزش است.
می توانیم زمینه ای فراهم سازیم تا کودک لذت پیشرفت را با تلاش و حرکت خودش حس کند. مثلا: «ببین در این هفته مسائل ریاضی را چقدر بیشتر از گذشته درست حل کرده ای!» گفتن این جمله مؤثرتر است تا بگویید: «تو ریاضیدان بی نظیری هستی!»
کودکی که از هم سن و سال خود عقب می ماند برای ایمان آوردن به توانایی هایش به حمایت شما نیاز دارد:
۱ _ موضوع یا فعالیتی را بیابید که علاقه او را تحریک می کند.
۲- در کارها با او همیاری کنید و توانایی هایش را متذکر شوید و به او خاطرنشان سازید با وجود این که وظایفش سخت هستند آنها را چه قدر خوب می تواند انجام دهد. وقتی انجام دادن کاری به نظر کودک آسان بیاید ممکن است درک نکند آن کار واقعاً مشکل است.
۳- اصرار کنید آنها هنگام برخورد با موضوع یا فعالیت هایی که مشکل تر هستند به تلاش خود ادامه دهند.
اگر به او اجازه دهید تا روی موضوعات آسان متمرکز شود از مواجه شدن با مبارزات سخت و ناامیدکننده پرهیز می کند و یاد نمی گیرد برخی از ناامیدی ها را چگونه تحمل کرده و برای حل مشکلات خود تلاش کند.
نگاه کودک به موفقیت ها و شکست های خود
نحوه برخورد کودک با موفقیت و شکست در شکل گیری عزت نفس او بی اندازه مهم است. تنها موفق شدن نمی تواند در کودک اعتماد به نفس ایجاد کند. نگرش کودک نسبت به موفقیت ها و شکست هایش اعتماد به نفس او را ساخته و یا از بین می برد. واکنش های سازنده و یا زیانبخش دو جنبه متفاوت از «موفقیت» و «شکست» هستند:
۱- اولین جنبه همان تسلط کودک روی موفقیت یا شکست است. اگر کودک توانایی و تلاش خود را عامل موفقیتش بداند نسبت به آن احساس مسئولیت کرده و روی آن کنترل منطقی خواهد داشت. مثلاً اگر بازی ضعیفی را که انجام داده است در نتیجه تمرین کم بداند آنگاه می تواند تلاش کرده و آن را تغییر دهد.
۲- دومین جنبه از نگرش کودک نسبت به موفقیت ها و شکست هایش به «پایداری» یا «ناپایداری» مربوط می شود.
چنانچه کودکی امتحان انگلیسی اش را ضعیف داده و معتقد باشد در نتیجه حماقتش بوده است یا اصولاً «در درس انگلیسی خوب نیست» پس نگرش وی «نگرشی پایدار» است و چون به نظر وی استعداد طبیعی اش تغییرناپذیر است بنابراین اوضاع درسی اش نیز اصلاح نخواهد شد اما اگر فکر کند نمره ضعیفش به علت خوب نخواندن درس هایش است در آن صورت دارای «نگرشی ناپایدار» است پس برای او امکان تغییر وجود دارد و مثلاً دفعه بعد می تواند خود را برای امتحان بیشتر آماده ساخته و بهتر عمل کند. کودک در عین حال که توانایی ها و عملکردهایش را ارزیابی می کند باید دو چیز متفاوت را درک کند: اول این که توانایی هایش تغییرپذیر هستند و ممکن است بهتر یا بدتر شوند و دوم این که روی آنها کم و بیش کنترل دارد. با روش های زیر می توانید کودک را تشویق کنید نسبت به موفقیت یا شکست هایش واکنشی سازنده از خود نشان دهد:
۲- با کودک خود در مورد علت شکست در کاری صحبت کنید و به صحبت های او گوش دهید و از نظر عاطفی او را حمایت نمایید.
به او کمک کنید درک کند که می تواند اوضاع را بهبود بخشیده و اصلاح کند.
نحوه برخورد کودک با موفقیت و شکست در شکل گیری عزت نفس او بی اندازه مهم است. تنها موفق شدن نمی تواند در کودک اعتماد به نفس ایجاد کند. نگرش کودک نسبت به موفقیت ها و شکست هایش اعتماد به نفس او را ساخته و یا از بین می برد
گاهی اوقات ممکن است کودکان در مدرسه نسبت به خود احساس «بد» یا «ناشایستی» داشته باشند یا حتی خود را احمق فرض کنند. کودکان زمانی که در کلاس درس سرزنش می شوند بسیار خجالت کشیده و شرمنده می شوند و از جمع فاصله می گیرند.
ارزش اجتماعی موفقیت
همان قدر که تشویق کردن کودک در جهت انتخاب معیارهایی برای خود معلم است به همان اندازه هم اهمیت دارد بداند که مردم برای تلاش و موفقیت های او ارزش قائل هستند.
در این خصوص می توانید پیشنهادهای زیر را امتحان کنید:
نسبت به تلاش و موفقیت وی علاقه نشان دهید و او را بستایید. مثلاً خواندن انشاء و به آن توجه نشان دادن کودک را بسیار راضی و خوشحال می سازد.
۲- نشان دهید که کار خوب او تأثیر مثبتی دارد. مثلاً بگوئید: گزارش تو از این کتاب مرا وادار می کند آن را بخوانم. بدین ترتیب کودک می فهمد قدرت این را دارد روی نگرش دیگران تأثیر بگذارد
حفظ اعتماد به نفس در کلاس درس
گاهی اوقات ممکن است کودکان در مدرسه نسبت به خود احساس «بد» یا «ناشایستی» داشته باشند یا حتی خود را احمق فرض کنند.
کودکان زمانی که در کلاس درس سرزنش می شوند بسیار خجالت کشیده و شرمنده می شوند و از جمع فاصله می گیرند. آنها هر روز به بی کفایتی تهدید می شوند.
کودکی که در کارش شکست می خورد شرمنده می شود و این باور در او شکل می گیرد که این گونه اتفاق ها همیشه برایش پیش خواهد آمد و در زندگی شانسی نخواهد داشت. چنین تفکری ممکن است آینده کودک را به خطر اندازد. ناامیدی و سرخوردگی های گذشته مجدداً وجود کودک را فرامی گیرد و او به انتظار شکست های آینده می نشیند. متأسفانه در این لحظات کودک هر نوع تحقیری را «به حق» یا «مناسب» می داند.
ما والدین با روش های زیر می توانیم به کودک کمک کنیم تا بر این احساسات بسیار معمول غلبه کند.
وقتی با کودک این گونه صحبت شود به این فکر می افتد که: «خوب روی هم رفته این وضع خیلی هم بد نیست.» زیرا می فهمد فقط بلند خواندن وی در کلاس خوب نیست و به طور کلی استعداد و توانایی اش در روخوانی مورد تردید قرار نگرفته است.
درخواست نامه ها و مصاحبات ورودی معمولاً به سال های آخر دوران نوجوانی- هنگام ورود به دانشکده و مدارس عالی تخصصی برای ادامه تحصیل- مربوط می شود، اما در حقیقت بسیاری از کودکان این مراحل را از سنین کم آغاز می کنند. مثلاً ممکن است والدین از اینکه کودک شان به مدرسه ای که معتقدند خوب است راه نیابد بسیار ناراحت شوند اما باید درخصوص اثری که این مسأله روی کودک دارد حساس باشند.
عزت نفس رابطه تنگاتنگی با احساس موفقیت و مقبول بودن دارد. بنابراین تحمل کردن این نوع عدم پذیرش ممکن است مشکل باشد. بعضی از کودکان و والدین پذیرفته نشدن در مدرسه ای را به راحتی تحمل می کنند اما دیگران چنین نیستند.
عوارض روحی روانی مردودی
قبلا مذکور افتاد که مطالعات نشان داده است که مردود شدن یک کودک موجب بهبود وضعیت پیشرفت تحصیلی وی نمی شود و از این نظر تا حدود زیادی بی فایده است اما در عوض عوارضی برای کودک به دنبال دارد که قابل توجه است.
یکی از عوارض جبران ناپذیر مردودی بر روی شخصیت کودکان، کاهش عزت نفس یا self-esteem و خود پنداره مثبت است، امروزه نقش خود پنداری مثبت در موفقیت انسانها مورد تاکید صاحب نظران و پژوهشگران تربیتی است آنان بعد از خانه، مدرسه را مهمترین نیروی شکل دهنده خود پنداری می دانند موستکاس (Moustakas) معتقد است که ما همه اشتباه می کنیم. مرتکب خطا شدن وپایین آوردن اعتبار و حیثیت یک کودک و در عین حال آگاه بودن از این که شخصیت کودک بیمار می شود بسیار جدی تر از آن است که کودک کلماتی را به هنگام قرائت جا بیندازد!! (پرکی، 1378)
کاهش اعتمادبه نفس کودک که حاصل این شکست هاست، بزرگترین عامل تعیین کننده روند آتی زندگی وی، خاصه زندگی تحصیلی اوست. این شکست ها نگرش ها و اعتقادات وی را نسبت به مدرسه، معلم و دانش منفی می سازد، به گونه ای که به مرور از علم و مدرسه روی گردان می شود. تا جایی که به انتهای خط می رسد و بالاخره ترک تحصیل می کند.
این شکست ها و نگرانی های قبل و بعد از آن، گاه چنان جدی و شدید هستند که منجر به ناراحتی های روانی چون اضطراب و افسردگی می شود. در پژوهش (محمد حسین الیاسی ، 1380) بین افت تحصیلی، مردودی، تجدیدی و افسردگی رابطه مثبت دیده شده است. بنا بر گزارش محقق فوق در خارج از کشور نیز تیشر و لانگ (tisher and lang, 1970)، مک دونالد و شیپرد (Mc Donald and shiperd , 1976) تیشر (1983) و کول (Cole 1990) بین افت تحصیلی و افسردگی کودک رابطه پیدا کرده اند بنا بر گفته بلوم دانشمند معروف شکست های متوالی ودر انجام خواستهای مدرسه ظاهراً هسته مرکزی بسیاری از مشکلات روانی را تشکیل می دهد". (مرتضی خلخالی، 81) این سخن بلوم در حدود سی سال پیش بیان شده است در حالیکه امروزه شواهد بسیار زیادی برای آن موجود است. کتاب جدید و معروف بلوم تحت عنوان: " ویژگیهای آدمی و یادگیری آموزشگاهی" شواهدی در این مورد فراهم آورده است. لذا هر شکستی عوارضی برای کودک به همراه دارد که بخشی از آن به روح و روان و احیاناً جسم طفل وارد می آید مثل افسردگی، اضطراب، و مشکلات عاطفی دیگر و بخش دیگر به نگرش اطرافیان بر می گردد که او در انظار آنان واجد صفات نامطلوبی به نظر می رسد.
نقش اولیاء در پیروزی تحصیلی فرزندان
والدین نقش ارزنده ای در ترغیب و تشویق فرزندان خود نسبت به فراگیری دروس و پیشرفت تحصیلی دارند. پس می توانند با بکارگیری روشها و رفتارهای زیرنقش موثری در رشد تحصیلی آنها داشته باشند.
1- فرزندان در مورد نشان دادن احساس خویش نسبت به مدرسه به والدین متکی هستند. پس وقتی پدر بگوید: «من همیشه به مدرسه علاقه مند بودم و مدرسه در مسائل شغلی و زندگی خیلی به من کمک کرد.» به طور غیر مستقیم احساس مثبت و لذت بخشی نسبت به مدرسه در کودک ایجاد می گردد.
2- فرزندان را در مباحث خانوادگی شرکت دهید. خانه ای که در آن والدین به فرزندان فرصت اظهارنظر در مورد اشیاء و موضوعات مورد علاقه بچه ها را می دهند شرایط مناسبی برای یادگیری در کودکان ایجاد می کنند. که حتماً تاثیر آن از بهترین مدرسه هم بیشتر است، زیرا به نظر کودک اهمیت داده می شود که نتیجه آن فعال شدن ذهن و تفکر عمیق برای اظهارنظر و ایجاد نظام فکری صحیح و ایجاد توانایی در تجزیه و تحلیل مسائل می شود.
3- بگذارید فرزند شما خودش باشد و کل شخصیت او را بدون در نظرگیری ویژگیهای خاص او مورد احترام قرار دهیم و او را به عنوان یک انسان ارزشمند مورد تأیید و توجه ویژه قرار دهیم.
4- باید توجه داشته باشیم که موفقیت و شکست برای فرزندان مثل نردبانی است که وقتی شروع می شود تا آخرین پله ادامه می یابد، پس سعی کنیم با کوشش فراوان و همکاری با مدرسه از همان آغاز دانش آموز را به سوی اولین پله نردبان موفقیت هدایت کنیم و موفقیت در یک زمینه موفقیت در زمینه های دیگر را به دنبال می آورد. پس فرزندان را کمک کنیم تا مدرسه برایشان به یک محیط شاد تبدیل گردد. و هر روز موفقیت روزانه آنها را هرچند کم باشد درک نموده و تأیید کنیم، زیرا موفقیت یک رؤیا نبوده و قابل دسترسی می باشد.
5- والدین می توانند در صورت انحراف کودک از مسیر موفقیت از راههای زیر او را دوباره در مسیر موفقیت قرار دهند به عنوان نمونه اگر در هنگام حل مسائل ریاضی ابراز ناتوانی نمود او را راهنمایی کنیم تا دوباره کتاب و موضوع درسی را بخواند و او را راهنمایی می کنیم تا تکالیف ریاضی و اعداد را تمیز و خوانا بنویسد و بتواند مسائل ریاضی را از طریق تلاش فکری و با زبان خود بیان کند. پس باید به کودک بگوییم اول مسئله را بخوان و به من بگو دقیقاً مفهوم مسئله چیست؟ و مسئله چه می خواهد؟ که رعایت این اصول موجب می شود که شاگرد جوابها را بطور صحیح و سریعتر بدست آورد.
6- اگر دانش آموزی تمام مراحل یک مسئله را روی کاغذ خود بنویسد کار ذهنی او کمتر می شود. اشتباهات کمتری مرتکب می شود و کارش را زودتر تمام می کند و حتی می تواند مسائل پیچیده تر زندگی را در حال و آینده حل نماید. وقتی دانش آموزی سریع تر کار بکند، ذهن خود را روی کار متمرکز نموده و اشتباه کمتری می کند و وقت اضافی برای بررسی مجدد پیدا می کند.
7- کمک کنید تا فرزندان شما از همان ابتدا عادت کنند تا برای انجام هر کاری تمرکز حواس داشته باشند. توجه کافی به هر امری در حقیقت یک عادت برای تفکر بوده که نتایج درخشانی در داخل و خارج مدرسه برای فرزند شما به دنبال دارد و در پیشگیری از حوادث، بهبود مطالعه، روش صحیح نشستن در کلاس و انجام صحیح تکالیف نقش مؤثری دارد.
8- عدم هماهنگی عضلانی در دانش آموز می تواند موجب ترس از شکست در نوشتن و بازی و سایر چیزها شود. پس والدین می توانند او را در کسب هماهنگی های لازم کمک کنند و فرصت هایی برای او فراهم کنند که بدون دست پاچگی و ترس شکست را تجربه کند. مثلاً با او توپ بازی کنند تا مهارت توپ گرفتن و توپ پرتاب کردن در کودک تقویت گردد و یا او را به شنا تشویق کنند و یا با کمک وسایلی مهارت بالا رفتن را در او ایجاد کنند و یا هماهنگی عضلات دست و بازو را در او ایجاد کنند و فرصتهایی فراهم کنند تا کودک بدون ترس از تمسخر و شکست به تمرین و نوشتن بپردازد و اگر کاغذهای زیادی را در این راه خط خطی کرد و از بین برد او را ملامت نکنند.
9- یکی از راههای مؤثر برای از بین بردن ترس و وحشت از درس جواب دادن، آمادگی و تسلط دانش آموز بر درس و بازگو کردن پاسخ سؤالات برای خود و یا استفاده از ضبط صوت و داشتن طرح و نقشه درس به صورت بسیار خلاصه و مکتوب می باشد.
10- اگر استعدادهای ویژه ای مانند علاقه مندی و استعداد نسبت به آثار هنری یا فنی و امور ورزشی در فرزندان شما وجود دارد سعی کنید آنها را تا جایی که به نمرات مدرسه و توانایی های تحصیلی آنها ضرری نمی زند تشویق کنید. اگر فرزند شما فقط به یک موضوع مثل فوتبال و یا هنر علاقه و تسلط خاصی دارد بگذارید علاقه خود را حفظ کند، ولی او را کم کم تشویق کنید تا به سایر موضوعات درسی و مدرسه ای و یا مهارتهای جدید نیز از طریق اطلاع رسانی، پیش مطالعه و زمینه سازی علاقه مند گردد.
قلدری کردن در مدرسه
اگر از بالغین در مورد مشکلات مدارس سؤال شود، ندرتاً ممکن است به قلدری به عنوان یک مشکل اشاره نمایند، حال آن که قلدری میتواند از مشکلات جدی در مدارس باشد. قلدری سوء استفاده از قدرت است. پدیدهای است تکراری که در آن قویترها بر ضعیفترها غلبه میکنند.
قلدری میتواند به سه نوع کلامی، جسمی یا روانی صورت گیرد. قلدران مدرسه بچههایی را که نمیتوانند از خود دفاع کنند مکرراً مورد طعنه، ناسزا، آزار، تهدید و تمسخر قرار میدهند. آنها ممکن است قربانیان خود را با القاب نامناسب صدا بزنند، ظاهر و رفتار آنها را مسخره نمایند، ادای آنها را درآورند، آنها را از زمین بازی بیرون کنند و خوراکی، پول یا دیگر وسایل آنها را بدزدند یا به زور بگیرند. بعضی اوقات قربانیان مورد تهاجم فیزیکی نیز قرار میگیرند، مثلاً ممکن است لگد یا کتک بخورند، نیشگون گرفته شوند، هل داده شوند، یا در اتاق حبس گردند. نوع زیرکانه و غیر مستقیم قلدری که در دختران شایعتر است، بیاعتبار کردن دیگران در محیط مدرسه است. کوچک کردن اطرافیان با شایعه پراکنی، پخش دروغهای کینه توزانه، سخن چینی، فاش کردن رازهای دیگران، پخش نوشتههای زشت، طرد نمودن، بیاعتنایی و کنار گذاشتن هم شاگردیها از فعالیتهای گروهی میتواند از این نوع قلدر بازیها باشد. پسران بیشتر با تهدید و آزار جسمی قلدری میکنند اما استفاده از آزار کلامی و روانی در دختران قلدر شایعتر است. قلدری کلامی یا روانی میتواند به اندازة انواع جسمانی آن آسیب زننده باشد.
قلدری پدیدهای بسیار شایع است. در پژوهشی که در سال 2001 توسط مؤسسه ملی سلامت کودکان آمریکا صورت گرفت نزدیک به 3/1 دانش آموزان به نوعی پدیده قلدری را تجربه کرده بودند: 13% به عنوان قلدر، 11% به عنوان قربانی و 6% به عنوان هر دو. حدود 10% آنها هفتهای یک مرتبه یا بیشتر با این پدیده روبرو شده بودند. قلدری در پسرها سه برابر دخترها و در اوایل نوجوانی (14-11 سالگی) شدیدتر گزارش شده بود. پسران قلدر معمولاً هر دو جنس پسر و دختر را مورد آزار قرار میدهند ولی دختران قلدر نسبت به هم جنسان خویش قلدری میکنند. قلدری اغلب مؤثر واقع میشود بنابراین تداوم مییابد.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
مشخصات این فایل
عنوان: آسیب شناسی اجتماعی
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 39
این مقاله درمورد آسیب شناسی اجتماعی می باشد.
بخشی از تیترها به همراه مختصری از توضیحات هر تیتر از مقاله آسیب شناسی اجتماعی
فرهنگ
انسانها به کمک نیروی اندیشه ، بر خلاف دیگر جانداران خود را از تسلیم و وابستگی بی قید و شرط به طبیعت برهانند و برای مبارزه و تسلط بر آن ، راهها و روشها ومسایلی را اختراع کنند که به مجموعه آنها ”فرهنگ ” گویند . فرهنگ مجموعه پاسخهای انسان به پرسشها و نیازهای گوناگون ناشی از ضروریات ....
تعریف کجروی اجتماعی
کجروی اجتماعی به مفهوم رفتاری است که به طریقی با انتظارهای مشترک اعضای یک جامعه سازگاری ندارد و بیشتر افراد آن را ناپسند و نا درست می دانند . در واقع ، هر جامعه از اعضای خود انتظار دارد از ارزشها و هنجارها تبعیت کنند . جامعه افرادی را که هماهنگ . همساز با ارزشها و هنجارها باشند ” سازگار ” یا ”همنوا ” و اشخاصی را که بر خلاف آنها رفتار کنند ” ناسازگار ”یا ”ناهمنوا” می خوانند . در واقع ، کسانی که با جامعه همنوا هستند ” بهنجار ” شمرده می شوند و آنان که همنوایی ندارند ” نابهنجار ” نام می گیرند . از میان افراد نا بهنجار ، کسی که رفتار نابهنجا ریش ....
ملاکهای تشخیصی کجرویهای اجتماعی
ملاک آماری : یکی از روشهای متداول برای تشخیص رفتار نابهنجار ، روش توزیع فراوانی خصوصیات متوسط است که انحراف از آن، غیر عادی بودن را نشان می دهد . در روش آماری یک حد متوسط وجود دارد که افراد بهنجار را شامل می شود کسانی که بیرون از این حد قرار دارند نابهنجار محسوب می گردند . این ملاک در پزشکی ، روان شناسی و علوم اجتماعی کاربرد دارد . مثلا حرارات بدن انسان طبیعی و سالم حدود 37 درجه است . کسانی که درجه حرارت پایین تر یا بالاتر از این حد دارند ، غیر عادی به حساب می آیند یا میزان قند خون که در یک محدوده خاص .....
ناسازگاری جامعه با ارگانیسم انسانی
چنانچه می دانیم ارگانیسم انسانی در فرایند اجتماعی شده ، مجبور به پذیرش پاره ای از قید و بند هاست . البه شخص بر اثر اعطاف فوق العاده که دارد می تواند ، خود را برای تحمیلات زندگی اجتماعی آماده سازد ، اما اگر تحمیلات و فشارهای زندگی بسیار شدید و یا ناگهانی باشد ، بیم آن می رود که ار گانیسم انسانی را از روال طبیعی خود منحرف و دستخوش کجروی کند . هنجارهای فرهنگی که مانع فعالیت طبیعی ارگانیسم شوند ، پیامد های نا خوشایندی به بار می آورند . در فلسفه هند اساس مکتب براهماچار پا ب پرهیز از امور نفسانی برای وصول به هدف و مهار احساسات متکی است . مهماتما گاندی در معنای مرسوم این مکتب می گوید که براهما چارپا عبارت از کنترل بر اعمال شهوانی .....
نظریه کنترل اجتماعی
گفتیم که کنترل اجتماعی به شیوه هایی اطلاق می شود که جامعه برای واداشتن اعضایش به همنوایی و جلوگیری از ناهمنوایی به کار می برد . طرفداران نظریه کنترل اجتماعی می گویند که باید ” رفتار مجرمانه ” در جامعه توجه داشت نه همنوایی ، زیرا زندگی روی هم رفته پر از وسوسه وم فریب است . مردم فقط به این دلیل با هنجارهای اجتماعی همنوایی نشان می دهند که جامعه قادر است ، رفتار آنان را کنترل کند و اگر چنین کنترلی نبود ، ممکن بود ، ” همنوایی ” کمی وجود داشته باشد .
دورکیم بر این باور است که اگر در جامعه ای همبستگی اجتماعی – نیروی کششی که افراد یک جامعه ....
نگاهی به سرقت در ایران :
برخی از جرم شناسان تعداد جرایم را بر حسب هر یکصد هزار نفر به یک نفر عنوان معیاری برای مقایسه به کار می برند . این معیار که ” تراکم تبهکاری ” نامیده می شود . نسبت تعداد جرایم واقع شده در یک سرزمین به مساحت آن را نیز شامل می شود . نظر به اینکه ” سازمان پلیس بین المللی ” برای مقایسه جرایم در کشورهای عضو این سازمان از نسبت تعداد جرایم در یکصد هزار نفر جمعیت استفاده می کند ، در نوشته حاضر این ملاک مورد استفاده قرار گرفته است . بررسی آماری پدیده سرقت طبق آمار رسمی منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران ، نشان می دهد که بین سالهای 1365 تا 1369 میزان سرقت مرتبا در حال .....
تعریف آسیب شناسی : آسیب شناسی اجتماعی یعنی شناخت ریشه ای بی نظمی های اجتماعی .
استفاده ازاین واژه به خاطراین است که همانندیهای بین پیکره جامعه ازنظردانشمندان وانشهای اجتماعی وپیکره انسان دردانشهای زیستی وجوددارد.به طوریکه نخستین واحددرجسم انسان سلول است .مجموعه سلولهای یک بافت رابه وجودمی آورد .مانندبافت روده ،معده ،مخاط بینی .
مجموعه ازبافتها اندام رابوجودمی آورندماننداندام :بینایی وغیره .ومجموعه اندام دستگاه رابه وجودمی آورد مانند: دستگاه گوارش ،گردش خون ،دفع ادرارومجموعه چنددستگاه روی هم اورگانسیم موجودزنده یاانسان راسبب می شود.
پس هرانسان ازمجموعه دستگاههای :عصبی ،تنفسی ،گردش خون ،گوارشی ودفع ادرارتشکیل شده است .همین وضعیت درموردجامعه نیزقابل بحث می باشد .به طوریکه سلول درجامعه یک فردمی باشدویک اورگانسیم انسانی کل جامعه می باشد.بافت گروه می باشدودستگاه طبقه اجتماعی .حال همچنان که یک تک سلول دربدن ماشروع به رشدیاتکثیرناموزون بیرون ازقاعده کنداصطلاحاَآن بافت سرطانی شده است .اگرآن سلول رادرمان نکنیم بایستی در انتظارسرطانی شدن کل وجودیک انسان باشیم .به همین ترتیب انتظارمرگ آن فردراداشته باشیم .
درجامعه نیزاگرافرادناراضی مشکل دارناگام ویامحروم پدیدآیندوآنان احساس منفی نسبت به اجتماع خودپیداکنند و تعدادآنهاافزایش یابدآنان بارفتارهای خلافکارانه وضداجتماعی سلامت کل جامعه رانیزبه خطرمی اندازد.بنابراین آسیب شناسی اجتماعی مانندآسیب شناسی وروانشناسی زیستی براین باوراست که پیشگیری ازدرمان آسانتر،ارزانتر وکارآمدترمی باشد.وهمینطورپیشگیری ازپشیمانی بهتراست .وآنگاه کاری منطقی ونتیجه بخش خواهیم داشت که به این پاسخ رسیده باشیم که :چه بکنیم تا مشکلی پدیدنیاید؟به طوریکه درروانشناسی زیستی برای نمونه می گویندکه زیرآفتاب مستقیم زیادقرارنگیرید.خوراکیهای سوخته ،ته دیک سوخته سیب زمینی سوخته رانخوریدمواد شیمیایی راکه به غذاهای کنسروی اضافه می کنندازآنهایی که می توانندسرطان زاباشندازخوردن آنهاپرهیزکنید سیگارنکشید.دربرابرپرتوهای ایکس (x)بیش ازچهاربارقرارنگیریدمانندعکس برداری .تااینجا پیشگیری می باشد یک مرحله بعدازآن چکاپهای شش ماهه ویک ساله است .مثلاَازآنجایی که روی چهل وپنج سال احتمال سرطان پرستات درآقایان زیادمی باشدبه جاست که هرمردچهل وپنج ساله ،سالی یک بارپرستاتش راموردمعاینه قراردهدوهمینطورمیزان اسیدفسقات یا(P,G,A)رااندازه گیری کندتاروشن شودکه دفع پرستات اونگران کننده است یاخیروازآنهایی که خانمها درمعرض سرطان واژون هستندیادرمعرض دستگاه زنانگی می باشندخوبست که سالی یک بارآزمایش پاپ اسمیرراانجام دهندویامعاینه شوندواگرخدایی ناکرده وضعیت نگران کننده ای دربخش پرستاپ درآقایان ودربخش رحم ،پستان ،واژن خانمهاباشندیعنی ملکنتی (یعنی سرطان )تشخیص داده شودحتماَباخارج کردن رحم درخانمهاویابیرون آوردن پرستات درآقایان متاقازتادچارسازی همه سلولهابه ملکنتی یاسرطان پیشگیری کنیم .
فایل ورد 61 ص
دانلود تحقیق درس آسیب شناسی روانی و اختلالات رشد کودک پودمان رشد کودک با فرمت ورد و قابل ویرایش در 37 صفحه
این مقاله بسیار کامل و جهت ارائه به دانشگاه علمی کاربردی و شامل موارد زیر می باشد : مقدمه سوابق تحقیق متن تحقیق نتیجه گیری پیشنهادات منابع و ماخذ
موضوع تحقیق : عوامل موثر بر اختلالات رفتاری کودکان
مقدمه
از روش تعلیم و تربیت انسان و زیانهایی که بر اثر فقدان یا نقصان آن دامنگیر فرد و جامعه می شود از سویی احتمال انحراف آن از مسیر صحیح در مدت رشد فرد از سوی دیگر ایجاب می کند که فعالیتهای مربوطه مورد توجه خاص و مداوم قرار گیرد و اثرات این فعالیتها جز در رفتار فرد قابل مشاهده نیست . در عصری که ما زندگی می کنیم بروز مشکلات روانی و اختلالات رفتاری مخصوصاً برای کودکان و نوجوانان امری بدیهی است زیرا در این عصر روابط انسانی جای خود را به ماشین آلات و کامپیوتر داده اند و صمیمیت گذشته از بین رفته و هر کسی به فکر خودش است و نوجوانان بیشتر از همه دست خویش اختلالات رفتاری ناشی از تنهایی و تربیت غلط و عدم توجه می گردند با این وجود شناخت اختلالات و یافتن راه حل مبارزه با آنها چه از طرف اولیاء خانواده ها و چه از طرف مسئولین آموزشی نوجوانان ما و نسل آینده را در مقابل این مشکلات ایمن خواهد کرد و ما جامعه ای سالم با نوجوانانی موفق و سالم خواهیم داشت و در این پژوهش گوشه کوچکی از اختلالات و مشکلات کودکان مورد بررسی قرار می گیرد امید است که چراغی باشد سر راه آیندگان ( چکیده ای از مقدمات کتابهای مربوط به اختلالات رفتاری ) . با توجه به اجتماعی بودن آدمی از لطحاظ زمینه های بهنجاری و نابهنجاری رفتارها مطاله رفتاری فرد و شناخت اختلالات رفتاری وی بسیار حائز اهمیت است . در پژوهش حاضر میزان اختلاات رفتاری بین کودکان دختر و پسر پایه سوم راهنمایی منطقه 1 قزوین مورد بررسی قرار می گیرد . ساخت جمعیت کشور ما به گونه ای که کودکان و نوجوانان بیشترین قشر آن را تشکیل می دهند که شناخت تنوع و میزان اختلالات کودکان در جهت برنامه ریزی ها و فعالیتهای آموزشی و پرورشی کاری بس مهم است . منظور از اختلاات رفتاری آن دسته از رفتارهایی است که از دیدگاههای روان شناسی و جامعه شناسی بهنجار نمی باشد و مساله مورد تحقیق اختلالات رفتاری عبارتند از : هیجان پذیری وسواس ف تمایل به گوشه گیری ، رفتار و انکارپارانویایی ، افسردگی ، گرایش به پرخاشگری و رفتارهای تهاجمی ، بی قراری ، گرایش رفتارهای ضد اجتماعی است .