فرمت فایل : word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 55 صفحه
مبناى دوم: حقوق طبیعى و گذر از تکلیف به حق
مبناى سوم: علم گرایى (سیانتیسم)
مبناى چهارم: عقل گرایى(راسیونالیسم)
پیش از بررسىِ نقدهاى استاد شهید بر سکولاریسم، به نکاتى (تعریف و پیشینه سکولاریسم نسبت دین و سیاست) به عنوان مقدمه اشارهمىشود:
سکولاریسم (Saecularism) در اصطلاح، در معانى مختلف مانند: «جدا انگارى دین و دنیا»، «غیر مقدس و غیر روحانى»، «عقلانیت» و «علم گرایى» به کار مىرود. [2]
واژه لاتینى آن، سکولوم (Saeculum)، به معناى قرن و سده مىباشد. سکولوم در زبان کلاسیک مسیحیت، نقطه مقابل ابدیت و جاودانگى الوهیت؛ یعنى زمان حاضر است و در اصطلاح به معناى هر چیزى است که به این جهان تعلق دارد و به همان مقدار، از خداوند و الوهیت دور است. واژه ژرمنى آن (Weltich) به معناى «این جهانى» است که به دنیاى کنونى و مسائل آن نظر دارد. [3]
کاربرد اصطلاح سکولاریسم در جهان غرب، در معانى ذیل است:
- جدایى دین از عرصه سیاست و حکومت: تعریفِ شایعِ سکولاریسم است. در این تعریف، دخالت دین در امور سیاسى وحکومتى مورد انکار و نفى قرار گرفته است.
- جدایى دین و دنیا: در تعریف پیشین، تنها مشارکت دین در عرصه حکومت وسیاست نفى شده بود، اما در این تعریف هر نوع فعالیت دین در عرصههاى دنیوى واجتماعى، حتى آموزشى نفى شده است. مبناى این تعریف تفسیر تجربى دینى وروانشناسى از دین است که آن را به امر فردى و قلبى فرو مىکاهد.
- نفى دین: رویکرد افراطى علیه دین، نه حذف آن از عرصه اجتماع و دنیا، بلکه حذف آن از ذهن و دل انسانى است. در این نگرش، آموزههاى فراطبیعى مورد نقد و جرح قرار مىگیرد و چون دین نیز از مصادیق بارز آن است، به نفى و پاک کردن صورت آن از ذهن انسانى پرداخته مىشود. [4]
تحقیق درباره شهید مطهرى و نقد مبانى سکولاریسم