
وحی
11 صفحه
راجع به خود ( وحى) از همه مهمتر همین است که موارد استعمالش را در قرآن به دست بیاوریم تا حقیقتش را بهتر بفهمیم . اینها را از لغت نمى شود به دست آورد چون عرف عام مورد استعمال نداشته ، آنچه که در لغت هست یک معنى نزدیک به این معناست . حالا ما در علوم مثال مى زنیم . ارباب علوم به یک معانى تازه اى مى رسند که عرف عام به آن معانى نمى رسد ، ناچارند که یک لغتى براى معنى جدید وضع کنند ، و معمولا دیگر نمى روند لفظى از خارج اختراع کنند ، به قرائن و مشابهاتى که هست لفظى را از جایى مى گیرند و بعد آن را توسعه و تعمیم مى دهند ، ترویجش مى کنند تا قالب جدید پیدا کند . مثلا علم و فلسفه علت و معلول کشف مى کند به صورت یک مفهوم فلسفى و علمى ، ولى عرف به این معناى عام فلسفى و علمى چنین لفظى براى آن ندارد ، آنگاه اهل لغت مى روند مى بینند که در زبان عرف یک کلمه اى دارند به نام علت یعنى بیمارى ، وقتى بیمارى پیدا مى شود یک آدمى مى شود معلول یعنى آن بیمارى را به خود مى گیرد ، نزدیکترین لغتى که پیدا مى کنند این است ، بعد کلمه علت را برمى دارند مىآورند در این معنا ، اما حالا که ما مى گو ییم علت ، دیگر مقصودمان بیمارى نیست ، مقصودمان یک مفهوم عام است . این مال اهل علم و علماء و فلاسفه . در دریافتهاى انبیاء هم یک چنین چیزى است یعنى آنچه آنها دریافت مى کنند یک نوع معانى اى است که قبلا در میان مردم وجود نداشته که لفظ داشته باشد .
وحی