معلّمی هنر است، هنر آموختن هر آن چه سال ها با سعی و تلاش اندوخته است. معلّمی عشقی است الهی و آسمانی است که پروردگارِ مهربان به انسان اعطا کرد تا با همّت بلند خویش روشنائی شب های تارِ جهالت و نادانی باشد. معلمّی، مهری است که از روز ازل با گل آدمی سرشته شد تا مردم از ظلمات جهل به نور دانایی،
رهنمون شوند. براستی که معلّمی شغل نیست، عشق است.
پیشگفتار
در هر جامعه ای اصیل ترین و شریف ترین کار هدایت و ارشاد افراد آن جامعه است به سوی تکامل، راستی، درستی و پاکی و به دور از هرگونه دروغ و ریا و تزویر زندگی کردن و آموختن زندگی انسانی به افراد جامعه و این امر در محیطی به نام مدرسه و کلاس درس انجام می پذیرد. به وجود آوردن بزرگترین مجتمع مسکونی در یک کشور یا شهر با کلاس درسی محقر که در روستایی دورافتاده ساخته شده است، نمی تواند برابری کند، زیرا در کلاس، انسان که جانشین خدا بر روی زمین است، بالقوه حضور دارد و معلم کسی است که می خواهد و می کوشد این قوه عظیم را به فعل تبدیل کند، در یک مجتمع مسکونی روح و جان به استراحت می پردازد، اما در کلاس درس روح و جان پرورش می یابد.
پیوندهای عمیق و عاطفی که در کلاس درس بین شاگرد و معلم به وجود می آید را در هیچ جای دیگر نمی توان مشاهده کرد. از این روست که معلمی را نمی توان با هیچ شغلی در جامعه مقایسه کرد و آن را هم طراز با مشاغل دیگر دانست، چرا که «آموختن به انسان ها» بالاترین خدمت به آنها است.
«من علّمنی حرفاً، فقد صیّرنی عبداً / هر کس به من یک حرف بیاموزد، مرا بنده خود ساخته است.»این سخن زیبا و پرمعنای علی (ع) بیش از هر چیز نقش مؤثر و با اهمیت معلم را در زندگی بشر به ذهن تداعی می کند.
پیشرفت علمی بشر در همه زمینه ها در حقیقت مرهون تلاش آنهایی است که در طول تاریخ برای آموختن یک حرف از کتاب علم به انسان ها گام برداشتند. بشر راه نجات خود از تاریکی ها و جهالت را از معلم فرا گرفت و راه های تاریک پیش روی بشر به همین شکل روشن خواهد شد.
احترام به استاد، پیر طریقت، مرشد، راهنما و یا معلم از دیرباز در فرهنگ دینی و ملی و در متون ادبی ما جایگاه ویژه ای داشته است.
علاوه بر این، کتاب ها و متون زیادی درباره وظیفه انسان ها در برابر معلم نوشته شده است که با مراجعه به این نوشته ها، شاید به این نتیجه برسیم که ما انسان ها در انجام این وظایف بیش از حد کوتاهی داشته و داریم. مقام معلم و شأن و منزلت تعلیم و تعلم بالاتر از آن است که ما تصور می کنیم. ما در برابر آنچه می آموزیم، حق این آموختن را ادا نمی کنیم.روز و یا هفته معلم چیزی جز یک فرصت یک روزه و یک هفته ای نیست. فرصتی برای اندیشیدن است! اندیشیدن به مقام معلم، معلمی که تلاشش هم رتبه تلاش پیامبران است.روز معلم یک روز نیست، یک تاریخ است. تاریخی که تاریکی شب خود را با معلم (چراغ هدایت بشر) صبح کرد. ما چه می دانستیم که حرف چیست و چه می دانیم که حرفی اگر آموختیم، باید در برابر آن بندگی کنیم.
حال در این مقال میخواهیم به چگونگی محبوبیت معلمین از دیدگاه دانش آموزان و مشکلات معلمین در راه تعلیم وتربیت بپردازیم،اما قبل از این بحث پسندیده است که مفهوم علم وعالم را از این دیدگاه برسی کنیم.
باشد که گره ای از مشکلات معلیمین و بخصوص دانش آموزان باز کرده ودر راه تعالی تعلیم وتربیت گامی هر چند کوچک برداشته باشیم.
فصل اول
می توان در سایه آموختن گنج عشق جاودان اندوختن
اول از استاد، یاد آموختیم پس، سویدای سواد آموختیم
از پدر گر قالب تن یافتیم از معلم جان روشن یافتیم
ای معلم چون کنم توصیف تو چون خدا مشکل توان تعریف تو
ای تو کشتی نجات روح ما ای به طوفان جهالت نوح ما
یک پدر بخشنده آب و گل است یک پدر روشنگر جان و دل است
لیک اگر پرسی کدامین برترین آنکه دین آموزد و علم یقین
استاد حسین شهریار
مقدمه
تعلیم و تعلم از شئون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرینش درآمد.
انسان نیز با پذیرش این مسئولیت، نام خویش را در این گروه و در قالب واژه مقدس «معلم» ثبت کرده است. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.
دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین، همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید.
در این مسیر خطیر، بزرگانی گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد. علامه شهید استاد مرتضی مطهری (رحمته الله) از همین طایفه مقدس است که در سنگر تعلیم و تعلم، به قله های رفیعی دست یافت تا آنجا که معمار انقلاب اسلامی ـ که خود معلمی بزرگ است ـ همه آثارش را مفید می داند و بهره برداری از آنها را سفارش می کند ...
مفهوم علم
ـ امروزه در زبان پارسی و عربی کلمه «علم» به دو معنای متفاوت بکار برده می شود.
1- معنای اصلی و نخستین علم، دانستن در برابر ندانستن است. قرآن کریم به این معنا اشاره دارد که « هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون» «آیا یکسانند آنان که می دانند و آنان که نمی دانند.» (زمر/ 9)از این منظر به همه دانستنیها صرف نظر از نوع آنها علم گفته می شود مطابق این معنا، اخلاق، ریاضات، فقه، دستور زبان، مذهب، زیست شناسی و نجوم همه علم اند... کلمه Knowledge در انگلیسی وConnaissance در فرانسه معادل این معنا علم اند.
2-کلمه علم در معنای دوم منحصراً به دانستنی هایی اطلاق می شود که بر تجربه مستقیم حسی مبتنی باشند... علم در این جا در برابر همه دانستنیهایی قرار می گیرد که آزمون پذیر نیستند. اخلاق (دانش خوبی ها و بدیها) متافیزیک (دانش احکام و عوارض مطلق هستی) عرفان (تجارب درونی و شخصی) منطق (ابزار هدایت فکر) فقه، اصول، بلاغت، و ... همه بیرون از علم به معنای دوم آن قرارمیگیرندوهمه به این معنا غیر علمی اند کلمه SCIENCE در انگلیسی و فرانسه معادل این معنا علم اند.
شامل 30 صفحه word
دانلود تحقیق مقام معلم از دیدگاه دانش آموز