اثر انگشت چیست ؟
اثر انگشت برجستگی های بسیار ریز (قابل رؤیت با چشم غیره مسلح ) است که در لایه اپیدرم پوست قرار دارد و فقط در کف دست ها و پاها است که برای انگشت نگاری تنها بند آخر انگشتان دست را مورد مطالعه قرار می دهند . و به علت ترشحات چربی زیر پوست این آثار انگشت بر اجسام صاف قرار می گیرد که همچنین برای و ضوح آن می توان از پودری استفاده کرد که جذب این چربی ها شده و آنها را به صورت واضح نمایان سازد.تاکنون مشاهده نشده است که خطوط یک نفر با نفر دیگر یکسان باشد. از این جهت است که برای شناسایی اشخاص ، شکل خطوط انگشت آنها را ضبط مینمایند و شکل این خطوط از زمانی که شخص در گهواره است تا زمانیکه میمیرد، تغییر نمینماید. واژه لاتین معادل با انگشت نگاری ، Dacty Lagraphy میباشد.
از چه هنگام اثر انگشت را برای شناسایی به کار برده اند ؟
حتی انسان پیش از تاریخ می دانست که در نوک انگشتان آدمها خطوط برجسته ای وجود دارد که در تک تک آنها متفاوت است ! امروزه بسیاری از الواح باستانی چین را کشف کرده اند که در آنها از اثر انگشت برای مشخص کردن نویسنده لوحها استفاده شده است.
بدین ترتیب می توانیم بگوئیم که حداقل از دو هزار سال پیش تاکنون اثر انگشت را برای معرفی اشخاص به کار برده اند . ولی از آگاهی بر اختصاصی و انفرادی بودن اثر انگشت افراد تا سازماندهی این آگاهی به شیوه ای علمی ، تفاوت بسیار است.
نخستین کاری که در زمینه انگشت نگاری و سازماندهی آن صورت گرفت ، تلاشهای مارچلومالپیگی در سال 1686 میلادی بود . مالپیگی ، استاد کالبدشناسی در ایتالیا ، خطوط برجسته نوک انگشتهای انسان را در زیر میکروسکوپ مورد مطالعه قرار داد . او متوجه شد که این خطوط برجسته با طرحهایی حلقوی و مار پیچی مرتب شده اند .
نخستین بار از انگشت برای شناسایی زندانیان ، رسما در سال 1858 در اروپا استفاده کردند . چند سال بعد ، نخستین کتاب درباره استفاده احتمالی از اثر انگشت ، انتشار یافت . در این کتاب ، روش انگشت نگاری یا استفاده از یک لایه بازک مرکب چاپ ، شرح داده شده بود که تا امروز نیز کار برد دارد.
در سالهای 1880 – 1889 ، سر فرانسیس گالتون دانشمند انگلیسی ، دست اندرکار تدوین روشی برای طبقه بندی اثر انگشت اشخاص شد . چند سال بعد یکی از ماموران پلیس لندن به نام سر ادوارد هنری ، روش او را آسانتر کرد . بلافاصله پس از آن ،استفاده از اثر انگشت به عنوان وسیله ای برای شناسایی افراد و کشف جرم ، تقریبا در تمام کشورها آغاز شد .
آیا می دانستید که امروزه در بسیاری از بیمارستانها ، از نوزادها بلافاصله پس از تولدشان انگشت نگاری به عمل می آید ؟ این نیز وسیله ای است برای شناسایی نوزادها .
اثر انگشت از دیدگاه اسلام
اثر انگشت در آیات قرآن کریم بحث اثر انگشت به طور ضمنی در آیه 3 و 4 سوره قیامت مورد اشاره قرار گرفته است. خداوند متعال در این دو آیه میفرماید: " اَیَحْسبُ اْلاِنْسانُ اَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ. بَلی قادِرینَ عَلی أَنْ نُسَوَّیَ بَنانَهُ" یعنی: آیا انسان گمان میبرد استخوانهای او را پس از مردن و متلاشی شدن جمعآوری نخواهیم کرد؟ آری ما قادریم که حتی انگشتان (خطوط سرانگشتان) او را دوباره به صورت اول، موزون و مرتب کنیم. در مورد شأن نزول آیات فوق در "تفسیر نمونه" چنین میخوانیم: "در روایتی آمده است که یکی از مشرکان که در همسایگی پیامبر(ص) زندگی میکرد به نام علی بن ابی ربیعه، خدمت حضرت(ص) آمد و از روز قیامت سوال کرد که چگونه است؟ و کی خواهد بود؟ سپس افزود: اگر آن روز را من با چشم خود ببینم، باز تو را تصدیق نمیکنم و به تو ایمان نمیآورم. آیا ممکن است خداوند این استخوانها را جمعآوری کند! این باور کردنی نیست. اینجا بود که آیات فوق نازل شد و به او پاسخ گفت و لذا پیغمبر درباره این مرد لجوج معاند فرمود: اللّهُم اکِفنی شرّجاری السّوء. یعنی: خداوندا شر این همسایه بد را از من دورکن. [این روایت را "مراغی" و همچنین "روح المعانی" و "تفسیر صافی" با مختصر تفاوتی نقل کردهاند] نظیر این معنی در آیات دیگر قرآن نیز به چشم میخورد از جمله در آیه 78 سوره یس میخوانیم: یکی از منکران معاد قطعه استخوان پوسیدهای را به دست گرفته بود و به پیامبر میگفت: من یحیی العِظام و هِی رمیم. یعنی: چه کسی این استخوانها را زنده میکند در حالیکه پوسیده است ؟" "علامه طباطبایی" در کتاب "المیزان فی تفسیر القرآن" در مورد آیه 3 و 4 سوره قیامت مینویسد: "کلمه "حسبان" که مصدر فعل "یحسب" است به معنای ظن (پندار) است و اگر استخوان را به صیغه جمعآورده و فرمود: انسان گمان کرده ما استخوانهایش را جمع نمیکنیم. برای آن است که کنایه باشد از زنده کردن همه مردگان و استفهام موجود در این آیه توبیخی است و معنای آیه روشن است. جمله "قادرین" نیز حال از مفعول مدخول "بلی" است. کلمه بنان به معنای اطراف انگشتان و به قول برخی از مفسران [تفسیر قرطبی، ج 19، ص94] خود انگشتان است و عبارت "تسویه بنان" صورتگری آن به همین صورت است که میبینیم. پس معنای آیه این است که آری استخوانها را جمع میکنیم، در حالیکه قادریم حتی انگشتان او را به همان صورتی که بر حسب خلقت اول بود، دوباره صورتگری کنیم. و اگر (خداوند) از بین اعضای بدن خصوص انگشتان را ذکر کرده - شاید - برای این باشد که به خلقت عجیب آن که به صورتهای مختلف و خصوصیات ترکیب و عدد درآمده و همچنین فواید بسیاری که به شمار نمیآیند و بر آن مترتب میشود، اشاره کند. ]انگشتان[ میدهند، میستانند، قبض و بسط میکنند و سایر حرکات لطیف و اعمال دقیق دارند که با آنها انسان از سایر حیوانات ممتاز میشود. به علاوه [انگشتان] دارای اشکال گوناگون و خطوطی هستند که به طور دائم اسرارشان برای انسانها کشف میشوند. " در "تفسیر نمونه" نیز در موردآیه فوق چنین آمده است: "تعبیر به "یحسب" (از ماده "حسبان" به معنی گمان) اشاره به این است که منکران [معاد] هرگز به گفته خود ایمان نداشتند، بلکه تنها بر پندار و گمانهای واهی و بیاساس تکیه میکردند. اما اینکه چرا مخصوصاً روی استخوانها تکیه شده است به این دلیل است که اولاً: دوام استخوان بیش از سایر اعضاء میباشد و لذا هنگامی که بپوسد و خاک شود و ذرات غبارش پراکنده گردد، امید بازگشت آن در نظر افراد سطحی کمتر است؛ ثانیاً: استخوان مهمترین رکن بدن انسان میباشد، زیرا ستونهای بدن را استخوانها تشکیل میدهند و تمام حرکات و جابجای و فعالیتهای مهم بدن به وسیله استخوانها انجام میگیرد. کثرت و تنوع و اشکال و اندازههای مختلف استخوانها در بدن انسان از عجایب خلقت خداوند محسوب میشود و ارزش یک مهره کوچک پشت انسان هنگامی ظاهر میشود که از کار بیفتد و میبینیم که تمام بدن را فلج میکند. [اما] "بنان" در لغت هم به معنی انگشتان آمده و هم به معنی "سرانگشتان" و در هر دو صورت اشاره به این نکته است که نه تنها خداوند استخوانها را جمعآوری میکند و به حال اول باز میگرداند بلکه استخوانهای کوچک و ظریف و دقیق انگشتان را نیز در جای خود قرار میدهد و از آن بالاتر، خداوند حتی سرانگشتان را به طور موزون، به صورت نخست باز میگرداند این تعبیر میتواند اشاره لطیفی به خطوط سرانگشت انسانها باشد. میگویند کمتر انسانی در روی زمین پیدا میشود که خطوط سرانگشت او با شخص دیگری یکسان باشد؛ یا به تعییر دیگر، خطوط ظریف و پیچیدهای که بر سرانگشتان هر انسانی وجود دارد، معرّف شخص او است و لذا در عصر ما مسأله انگشتنگاری به صورت علمی در آمده و به وسیله آن بسیاری از مجرمان شناسایی شده و جرایم کشف گردیده است. همین قدر کافی است که مثلاً سارق هنگامی که وارد اتاق یا منزلی میشود، دست خود را بر دستگیره در یا شیشه اتاق یا قفل یا صندوق بگذارد و اثر خطوط انگشتان او روی آنها بماند. در اینجا فوراً از آن [اثر انگشت] نمونهبرداری کرده و با سوابقی که از سارقان و مجرمان دارند مطابقت نموده و مجرم را پیدا میکنند ." "زمخشری" مفسر بزرگ اهل سنت در تفسیر "کشّاف" مینویسد:"مراد از "تسویه بنان" این است که خداوند انگشتان دستها و پاها را شیء واحد میکند، بدون اینکه از هم جدا باشند همانطور که دست و پای شتر و الاغ را چنین کرد. آن وقت دیگر انسان نمیتواند کارهای گوناگونی را که با داشتن انگشتان انجام میداده انجام دهد ." البته این تفسیر چندان مورد قبول قرار نگرفته است. "طنطاوی" مفسر مشهور مصری در تفسیر آیه 3 و 4 سوره قیامت مینویسد: "وقتی از یک دانشمند آلمانی در مورد علت تشرف وی به دین اسلام سؤال شد، اظهار داشت که منحصر به فرد بودن نقوش سرانگشتان هر کس و تفاوت آن با اشخاص دیگر از کشفیات علمی قرن 19 است. ولی قرآن کریم 12 قرن پیش، که دانشمندان اروپایی در این مورد اطلاعاتی نداشتند - چه رسد به اعراب دوران جاهلیت - به این واقعیت اشاره کرده است. پس به طور یقین، قرآن کلام خداست و نه کلام بشر و همین امر موجب ایمان من به اعجاز قرآن و تشرف به دین اسلام گردید. "
شامل 19 صفحه word
دانلود تحقیق انگشت نگاری