نگاه کلی: سنگینی و جاذبه و همچنین سیستمهای دیوارهای معلق ساخته شده از بتون و بنایی میتوانند با کمک حجم زیادشان در مقابل فشار جانبی زمین مقاومت کنند. با این وجود، دوران جدیدی از دیوارهای نگهبان خاک در سال 1960 توسط Hovidal فرانسه با مفهوم زمین آرماتوری معرفی شدند. چنین دیوارهایی در مقایسه با ساختارهای گرانش نسبتا انعطافپذیرترند. آنها فواید بسیاری دارند که شامل قیمت پایین آنها در هر مترمربع از سطح باز است. به دنبال گفتههای vidal در این زمینه، یک سری تغییراتی ایجاد شد که شامل شبکههای استیل، شبکههای سیمی جوش خورده به هم و ژئوسنتز بود که در ابتدا بافتهای زمین و سپس شبکهها و مختصات زمین است. مفهوم کلی موجود برای تمام این ساختارهای آرماتوری همان زمین تثبیت یافته است. هر کدام از مواد استحکامی و انواع ترکیب بندیهای رخپوش که در دسترس است در شکل 5-2010 نشان داده شده است. زمانی که از بافتبندی زمین و یا شبکههای زمین استفاده شود، لایههای انفرادی آرماتور به شکل صفحات کاملی به نظر خواهد رسید. آنها از دیواربر تا مسافت برابری تا پشت خرابی بالقوة سطح هموار امتداد مییابد. در این جا باید دقت داشت که سطح روباز دیوار محیطی باید پوشش داده شود تا اینکه از تخریب و تضعیف ژئوسنتز که در اثر در معرض قرار گرفتن uv و دمای بالا و تخریب بوجود میآید، جلوگیری کند. برای شبکههای زمین، این امکان وجود دارد که بتوان سطح روباز را رویاند اما این پرورش سطح باید به طور دائمی صورت گیرد تا از تخریب سازوارههای بالایی جلوگیری شود. در مورد شبکههای زمین، دوغابهای قیردار و یا فرآوردههای دیگر آسفالت که برای پوشش دیواربر استفاده میشوند، دارای انعطافپذیری بالایی به اندازة ارتجاعپذیری دیوار هستند. متأسفانه اکسیداسیون قیر باعث تخریب نسبتا سریعی میشود. در نتیجه بیشتر دیوارهای ژئوسنتزی محیطی توسط بتونهای فشرده پوشیده شدهاند (سیمان مخلوط و مرطوب/ شن و ماسه/ خمیر آب به همراه هوای موجود در دهانه) و یا میتوان این دیوارها را بوسیلة گانیت پوششدار (سیمان خشک) شن و ماسه مخلوط با آب و هوا در دهانه)
روشهای طراحی: روشهای طراحی اولین بار توسط lee در سال 1973 ابداع شد که او زمینهای مستحکم به همراه باریکههای متالیک را جستجو میکرد و کار او بعدها با دیوارهای بافته شدة زمین توسط Bell در سال 1975 توافق یافت. در طول تمام این سالها اصلاحات بسیاری انجام شد که به راهنماییهایی در جهت طراحی متودها هدایت میشد که این کار توسط سازمانهایی مثل NCMA در سال 1993، FHWA در سال 1995، AASHTO در سال 1997 انجام شد. پیشرفتهای موجود در این طرحها به صورت زیر میباشد.
1- استحکام خارجی در برابر واژگونی، استحکام کلی و یکپارچه، سرخوردگی، تخریب فونداسیون مورد بررسی قرار گرفت. شکل (a)6-201 را ببینید. 2- استحکام داخلی که در ابتدا در جهت تعیین فاصلهبندی و طول و اصطحکاک بافتسازی زمین قرار میگیرد. 3- ملاحظات مختلف که شالم جزئیاتی در مورد دیوار رخپوش (روسازی) است را کامل میسازد. اولا، باید استحکام خارجی دیوارهایی را که از نظر ژئوسنتزی مستحکم شدهاند را در نظر گرفت. که این فرآیند شامل واژگونی، استحکام کلی و یکپارچه، سرخوردگی و تخریب فونداسیون است. تمامی این خصوصیات میتواند برای همة سیستمهای دیوارسازی به کار رود و میتواند دقیقا به عنوان دیوارهای گرانشی تلقی شود. دوما: فواصل جداشدگی لایه ژئوسنتزی باید بدست آید. فشارهای زمین به طور خطی با استفاده از شرایط ka انتشار مییابد که هم در شرایط خاکریزی و هم سربارسازی به کار میرود. از نظریه لاستیک Boussiuesq برای بارهای مؤثر موجود در خاکریزی استفاده میشود. با استفاده از یک نمودار ایستایی در هر عمقی در طول یک نمودار کلی فشار جانبی و سپس با خلاصه کردن نیروها در جهت افقی، میتوان به معادلة زیر برای حداکثر ضخامت دامنة بالابری دست یافت: که در اینجا sv= فاصلهبندی عمودی و ضخامت دامنة بالابری است. Tallow= فشار مجاز در ژئوسنتز. Gh= فشار کلی جانبی در عمق موردنظر و fs= عامل کلی برای عدم اطمینان ایمنی است. سوما، طول جایگزینی لایههای مستحکم ژئوسنتزی در محل تکیهگاه، le باید بدست آید. توجه داشته باشید که زمانی که این مقادیر به دست میآید، باید آنها را به طولهای غیرفعال (LR) در پشت سطح تخریبی اضافه کرده تا L یعنی طولهای استحکام کلی بدست آید:
که در این جا نام: توان و قدرت برش خاک به بافتسازی زمین است. Le = طول جایگزینی موردنیاز است که حداقل آن 1 متر است. SV= فاصلهبندی عمودی (ضخامت دامنة بالابری) : فشار کلی جانبی در عمق موردنظر. Fs= عامل کلی برای عدم اطمینان ایمنی است (از 4/1 تا 5/1) r= واحد وزن خاکریزی زمین است. Ci= ضریب همبستگی برای تفکیک Z: عمق از سطح زمین و Q = زاویه برش اصطحکاک و مالش موجود بین خاک و بافتسازی زمین است. ضریب همبستگی از یک تست تفکیکی آزمایشگاهی در مقیاس بزرگ میآید که از ژئوسنتز و خاکهای مخصوص تحت شرایط زمینی مشابه استفاده خواهد کرد. سرانجام، فاصله اصطحکاک در روشی مشابه با نتایج بدست آمده از معادله زیر بدست میآید: که در این جا همان طول مالش یا اصطحکاک موردنیاز است که حداقل آن 1 متر است.
چهارما، ملاحظات مختلفی که باید به طور کلی مورد خطاب قرار گیرند شامل جزئیات رخپوش یا روسازی تماسهای رخپوش یا نماد اگر کاربرد داشته باشد، (روشهای درزگیری اگر لازم باشد)، زهکشی پشت، زیر و جلوی دیوار، فرسایش بالا و جلوی دیوار و حصارکشی میباشد. مقایسة دیوارهای مستحکم ژئوسنتزی و دیوارهای گرانشی را در نظر بگیرید (و یا در مقدار کوچکتر میتوان با سایر دیوارهای مرتجع مقایسه نمود)
فواید: سیستم دیوار مرتجع ایجاد میشود. خاکبرداری کمی در پشت رخپوش دیوار موردنیاز است. هیچ مشکلی در زمینة فرسایش شیمیایی بوجود نخواهد آمد. خاکریزی میتواند شامل جرائمی باشد. زهکشی میتواند با استفاده از بافتسازی معین زمین ایجاد شود. از کارگران ناوارد هم میتوان استفاده کرد. هیچ تجهیزات و ابزارآلات سنگین موردنیاز نخواهد بود. قیمت هر مترمربع از دیوار روباز بسیار پایین خواهد بود (شکل 7-2010 را ببینید) معایب: روش طراحی نسبتا محافظه کارانی بوده و نیازمند اصلاحاتی میباشد. همبستگی بافتسازی زمین در آنالیز به طور رایج مورد ملاحظه قرار نمیگیرد. خزش به طور بالقوهای یک مشکل محسوب میشود. رخپوش یا نمای دیوار باید کاملا پوشانده شود تا از فروسایی و تخریب حاصل از uv (فرابنفش) جلوگیری شود. پوشش دهندههایی مثل بتون فشرده، گانیت و آسفالت نتوانسته است به طور خاصی جذاب واقع شوند.
دامنة شیب:
نگاه کلی: نباید جای هیچ تعجبی باقی مانده باشد که اگر دیوارهای عمودی بتوانند با استفاده از بافتسازی زمین و شبکهبندی آن ساخته شوند، شیبهای سربالایی هم میتوانند توسط آنها پایدار شوند. در حقیقت هر چقدر که زاویه شیب با افق ( ) کاهش پیدا میکند، اساسا یک دیواره یا شیروانی خاکریزی بوجود میآید که در آن رخپوش یا نمای در معرض قرار گرفته به طور ژئوسنتزی پوشش داده نشده است. زمانی که در استحکام دامنة شیب استفاده شود، پوششهای ژئوسنتزی در لایههای افقی گسترش پیدا خواهند کرد. در این موارد، روششناسی طرحها از نظریه فشار جانبی زمین تا آنالیز و تحلیل پایداری و دوام شیب تغییر پیدا خواهد کرد. آنها میتوانند خاک را همانطور که در شکل 5-10-2 مشاهده میکنید، احاطه کنند که هم اکنون روی یک شیب است تا عمود. گسترش پروژهها و سامانسازی ژئوسنتزی مختلف در شکل 8-2010 نشان داده شده است. همان طور که میبینید، که الگوها و مدلهای فاصلهبندی آن مواردی را بازتاب میدهند که فشارها در مناطق و نواحی پایینتر بیشتر باشد تا نواحی بالاتر آن. طولهای بلندتری از لایههای استحکامی اصلی باید ماورای سطح تخریبی فرضی توسعه پیدا کنند. لبة کوتاه باریکهها، که برخی اوقات به آنها استحکام ثانویه گفته میشود، نمایانگر کمک توپرسازی و تراکمسازی سطح است که دستیابی به تراکم بالا در قسمت لبههای دامنه شیب بسیار مشکل است. توجه داشته باشید که همة این پروژهها نیاز است که در همان زمان قرار دادن استحکام ژئوسنتزی دامنه شیب ساخته شود. این روش یک فن محسوب میشود و یک پروژه استوارسازی یا تثبیت در محل به حساب نمیآید. گمارش ژئوسنتزی در شرایط تثبیت دامنة شیب در شرایطی نسبتا ساده خواهد بود که صفحات آن افقی باشد. و همچنین لازم است که جهت حداکثر فشار تشخیص داده شود. در موارد دو بعدی، جهت فشار در جهت شیب نما میباشد. اگر مورد ژئوسنتزی به اندازه کافی وسیع باشد، میتواند به صورت موازی با نمای شیب قرار گیرد. و ژئوسنتزها باید بر طبق آن طراحی و مشخص شوند. اگر مورد ژئوسنتزی به اندازه کافی وسیع نباشد و نیاز است که به طور موازی با نمای شیب قرار گیرد، درزها و رگها باید به منظور بافتسازی زمین به هم بسته شده و همچنین برای شبکهسازی زمین اتصالات و درزهای مناسبی موردنیاز خواهد بود که به طور کلی یکی از ویژگیها و خصوصیات محدودکنندة یک طرح به حساب میآید. به عبارت دیگر، اگر مورد ژئوسنتزی به صورت عمودی و ستونوار به سمت نمای شیب مایل شود، تار یا جهت ماشین فشار اصلی را متحمل خواهد شد. پود یا جهت متقاطع ماشین در این باریکهها مجبورند که جهت اصلی کوچکتر را که کمتر از 50 درصد فشار اصلی بزرگتر هستند را متحمل باشند و این جریان از طریق اتصال یا فاصله منطقی اصطحکاک قابل دستیابی خواهد بود.
روشهای طراحی: نگرش معمولی مهندسی ژئوتکنیک در مورد مشکلات و مسائل تثبیت دامنه شیب به کار رفته و به درستی اصلاح شده است. یک نگرش معمول این است که از مفاهیم موازنة محدود در جهت یک آرک حلقوی سطح تخریبی استفاده کنیم و در نهایت به یک معادله برای عامل کلی ایمنی دست مییابیم.
نتایج این معادلات برای فشارهای کلی و فشارهای مؤثر، به ترتیب، در شکل 9-2010 در زیر نشان داده شده است. در این جا = عامل ایمنی (که باید بزرگتر از 4/1 باشد) است.
= وزن هر باریکه = زاویه تقاطع افق به تانژانت در مرکز هر باریکه است. : طول باریکه R= شعاع دایره تخریب. ، زوایای کلی و مؤثر مقاومت برش. و = چسبندگی کلی و مؤثر
= توان کششی ژئوسنتزی مجاز = بازوی گشتاور برای شرایط ژئوسنتزی است که این بازوی گشتاور میتواند برابر با R بوده که خود مقدار بزرگی است. N= تعداد باریکهها m= تعداد لایههای ژئوسنتزی = فشار آب منافذ=
hi= ارتفاع آب در بالای پایة حلقه. = پهنا یا عرض باریکه و = واحد وزنی آب. اگر فونداسیون و یا دیواره خاکی نسبتا سست و تغییرشکل یافته باشد، این دگرشکلی در طول تخریب پتانسیل سطح میتواند بزرگ باشد. استحکام ژئوسنتزی باید تحمل شود تا اینکه با فرضیهسازی دگرشکلی در بازوی گشتاور ژئوسنتزی، ، تطبیق داده شود. بر طبق علاقة طرح، « » میتواند با « » جایگزین شود. مقدار بزرگتر از خواهد بود. کاربرد تجزیه فشار کلی برای دیوارههای خاکی توصیه میشود که در آن آبی وجود ندارد و در زمانی است که خاک در شرایط پایینتری نسبت به شرایط اشباع است. معادله آنالیز فشار مؤثر برای شرایطی است که در آن جا آب و خاک اشباع وجود دارد – شرایطی از سدهای زمینی و نواحی دلتایی که حاوی خاکهای چسبناک زیادی است. برای خاکهای چسبناک و ریزدانه که توان برش آنها را میتوان بوسیلة شرایط غیرزهکشی تخمین زد، این مسائل راحتتر خواهد شد.
در این جا نیازی نیست که باریکهها برداشته شوند که این در زمانی است که قدرت و توان خاک که به نیروهای معمول وارد شده به سطح برش بستگی نداشته باشد. شکل 10-2010 جزئیات این شرایط را به خوبی نشان میدهد که نتایج آن را در معادلة زیر مشاهده خواهید کرد.
که در این جا fs= عامل کلی ایمنی است که باید بزرگتر از 4/1 باشد. C= چسبندگی =
طول کمان تخریبی است. R= شعاع دایره تخریب است. = توان کششی مجاز موجود در لایههای آرئوسنتزی مختلف. = بازوی گشتاور ژئوسنتزها. W= وزن منطقه تخریب و x= بازوی گشتاور به مرکز ثقل یا جاذبة منطقه تخریب است. متودهای عنصر معین (FEM) برای بررسی و مطالعة نحوة اجرا و عملیات خاکریزی یا دیوارههای خاکی مستحکم ژئوسنتزی هم در شرایط آنالیز و هم طراحی استفاده میشده است. با وجود این که متودهای مبنی بر کامپیوتر نباید به طور مداوم برای شرایط غیربحرانی استفاده شود، آنها میتوانند بینش وسیعی در جهت رفتار سیستمها باشند. استحکام ژئوسنتزی دامنة شیبها به عنوان یک مقتضیات عملی در اغلب موقعیتها و شرایط مختلف مورد استفاده بوده است. زوایای شیب میتواند به طور چشمگیری در شرایط غیراستحکامی افزایش یابد. این فرآیند شامل اصلاحات بسیاری در جهت محدودسازی روشهای موازنه است که در میان عملکردهای مهندسی ژئوتکنیک دیده شده و به عنوان یک نگرش منطقی بروز پیدا کرده است.
تثبیت شیب در محل: نگاه کلی: کاربردهایی که پیش از این مطرح شد به سمت تفسیرهای جدیدی گرایش مییابد که در آن ژئوسنتزها به همراه یک عملیات خاکریزی در محل قرار میگیرند. با این وجود موقعیتهای بسیاری وجود دارد که در آن شیبهای خاکی موجود و دیوارههای خاکی در محل یا نزدیک به حالت تخریبیشان هستند. این مسئله اغلب چگالی نسبی پایین در خاکهای دانهای (بلوری) را نشان داده و یا بیانگر محتوای آبی بالایی در خاکهای چسبناک است. هر دوی این شرایط میتواند با سیستم تثبیت در محل تحت تأثیر قرار گیرند. با اضافه کردن بافتسازی زمینی مستقر سطح که به شیب متصل میشود، میتوان چنین سیستمی را فراهم کرد. اتصال خاک به معنای استفاده از میلههای استیل و پلیمری بلندی است که با حفر زمین به داخل آن وارد میشود و سپس با بتون فشرده و گانیت پر شده تا بتوانند دیوارهای موقتی حائل عمودی را بسازند. با این وجود، یک طراح ممکن است در نظر بگیرد که از یک تقویت شدة شبکهسازی شده یا بافتسازی شده به طور محلی در نقاطی استفاده کند که در آن جا به دامنة شیب خاک متصل میشود. چنین سیستمی در شکل 11-2010 نشان داده شده است. در این جا از ژئوسنتزهای مهار شده برای فشردگی و تثبیت و تحکیم خاک در محل استفاده میشود. این سیستم باید متناوبا مهار مجدد شود تا کمبود حجم خلل و فرجهای موجود (چه آب یا هوا) در یک فشار کششی از یک ماده مستحکم ژئوسنتزی به نتیجه برسد. در طی این زمان، خود خاک به تنهایی توان و قدرت برش را بدست میآورد چه توسط افزایش چگالی و یا توسط تثبیت و تحکیم از طریق کمبود و محتوای آبی. اینها مسائلی هستند که سبب ناپایداری شیب اولیه شده و بوسیله تکنیکهایی کاهش یافته و از بین میروند. تخفیف و سستسازی فشار تکیهگاه یا لنگرها، سیستم و شبکهبندی سیمی را جدا ساخته و از آن دستهای بوده که موردنیاز کوبش مجدد و دورهای سیستماند.
متودها و روشهای طراحی: زمانی که نقش کشش سطحی تقویت ژئوسنتزی روشن شود، نقش میخها که به داخل و بالای سطح پتانسیل تخریب جلو آمده بودند، روشن نمیشود. نقش میخها در سطح تخریب پتانسیل، جمع شدن آنها در کنار هم و توده ساختن آنها در خاک است که یکی از پارامترهای اصلاح و تغییر در آنالیز زیر محسوب میشود. روش اصلاح یافته Bishop، مبنی بر فشارهای مؤثر، در آنالیز به کار برده میشود و زمانی مهم واقع میشود که شیب خاکها حاوی اجزای اصطحکاکی باشد که نیازمند استفاده از متود باریکههاست. در این آنالیز که توسط koeruerl و Robins در سال 1986 صورت گرفت، موازنه و تعادل نیروهای عمودی و گشتاوری مورد رضایت قرار گرفتند و معادله را برای عامل کلی ایمنی نتیجه دادند. (معادلة اول صفحه 269) در این جا = چسبندگی مؤثر، = زوایای مؤثر از پایداری برش، = وزن باریکه، = طول باریکه = فشار منافذ آب موجود در باریکه، = زاویهای که نقطة میانی باریکه با افق میسازد. n= تعداد باریکهها که مطلق و اختیاری است. در این معادله توجه داشته باشید که عامل ایمنی یک تابع آشکار نخواهد بود و یک راه حل تکراری برای آن لازم است. با اضافه کردن به پیچیدگی معادله به لزوم جمع کردن هر کدام از باریکههای انفرادی و درک حداقل عامل ایمنی خواهیم رسید. بنابراین یک راه حل کامپیوتری موردنیاز خواهد بود. (معادله دوم صفحه 269). حالا بیایید دو معادلة بالا را با هم مقایسه کنید، تأثیر بافت عنکبوتی مهار شده را میتوان مشاهده کرد. این خصوصیات (که همة آنها تأثیر مثبتی روی عامل ایمنی خواهد داشت) در زیر آمده است:
: چسبندگی مؤثر اصلاح شده که در آن جا است. : زاویه مؤثر اصلاح شده از مقاومت برش که در آن است. (1+f)= مشارکت و همکاری میخها یا لنگرها که به سطح تخریب در جهت تثبیت و پایداری نفوذ مییابد. (fidi/R)= گشتاور چرخشی به سبب فشار بافتهای تحت فشار در سطح زمین و (ficosBi)= همکاری و مشارکت بافت تحت فشار در انتهای باریکه در جهت پایداری بافت عنکبوتی مهار شده یک روش تثبیتسازی شیب- خاک است و همچنین یک تکنیک در محل محسوب میشود که در آن مواد ژئوسنتزی در یک شیب ناپایدار قرار گرفته و توسط میخها و میلههای استیل بلند مهار میشود. بافت عنکبوتی مهار شده دارای تعداد فوایدی میباشد که برای جلوگیری از تخریب شیب و دامنة آن موردنیاز است:
1- میلههای استیل در نفوذ به سطح تخریب باعث افزایش مقاومت و تثبیت آن میشوند.
2- فشاری که توسط بافت در سطح زمین بوجود میآید باعث افزایش مقاومت و تثبیت آن میشود.
3- فشار بافت سطح که فشار نرمال را در پایة سطح تخریب تجهیز میکند باعث افزایش پایداری میشود.
4- کل سیستم باعث افزایش چگالی خاک شده که خود پارامترها توان برش خاک را افزایش داده و باعث افزایش پایداری میشود.
نتیجهگیری: آن چه که در این بخش شرح داده شد، برخی از موارد کاربرد ژئوسنتزها در محدودة اصلاح زمین تقویت و استحکام و طرز عملکرد آن بود. این کاربردها شامل پایداری جادههای آسفالت نشده، خاکریزی روی خاکهای فرم، تثبیت خاکهای ریزدانة اشباع شده، دیوارهای مستحکم ژئوسنتزی و دامنههای شیبهای مستحکم ژئوسنتزی است. آنها در قالب دو تا از 5 نقش اولیه دستهبندی میشوند که ژئوسنتزهای مختلف در زهکشی و استحکامسازی آنها دست دارند. همان طور که دیدید بافتسازی زمین، شبکهسازی زمین و زهکشی ژئوکامپوزیتها نقش مهمی را در این نواحی بازی میکند.
دیوار حائل زمین به همراه یک بافتسازی کوتاه زمین و روکشهای محافظ و سخت:
مقدمه: برای هر یک از دیوارهای مستحکم حائل یک شیب عمودی یا نیمه عمودی وجود دارد، که روکش محافظ یا رخپوش آن معمولا طوری طراحی نشدهاند که بتوانند در استحکام و مقاومت کلی و سراسری دیوار مشارکت داشته باشند. این مطلب به این خاطر است که یک تقویتکننده بلند در بالای سطح تخریبی پتانسیل گسترده شده است که طوری آرامش یافتهاند که در برابر فشار افقی زمین که بر هر لایة خاک وارد میشود، مقاومت داشته باشند. زمانی که از باریکههای فلزی استفاده میشود، طول آن افزایش مییابد که به خاطر پایداری نسبتا کم آن میباشد. در این موارد، ساختارهای ارتجاعی رخپوش (نما)، مثل روکشهای فلزی و یا صفحات بافتسازی شدة زمین و یا پانلهای بتونی که دارای مواد فشردهای در هر فاصلهبندی میباشند، به کار برده شده تا اینکه بتوان آنها را به طور عمودی فشرده ساخت. جدا از روش تقویت کنندگی بالا، نویسندگان روش دیگری را مورد بررسی قرار دادهاند که از یک رندهکش کوتاه تقویتی و یک ساختار رخپوش سخت و محکم استفاده میشود که از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است. برای این منظور، دو تست خاکریزی در مقیاس کامل برای خط راهآهنی که در سال 1987 و 1988 ساخته و بازسازی شده بود، انجام گرفت. بافتسازی زمین هم برای چندین نوع شبکهای بود که برای خاکهای بدون چسبندگی به کار میرفت و هم برای چندین نوع صفحات مختلفی بود که دارای زهکشی برای خاکهای چسبناک بود که حاکی از یک بافتسازی غیربافتی تقویت شده به همراه یک گنجایش محکمتر بود. یکی از فواید استفاده از رندهکش (پلانر) تقویتی در مقایسه با باریکهای فلزی آن است که طول تکیهگاهی موردنیاز برای مقاومت در برابر فشار زمین میتواند کوتاهتر باشد که به خاطر سطح تماس بزرگتر آن با خاک است. صدمات ممکن وارده به تماس بین رخپوش سخت و محکم و اعضای تقویتکننده که باعث فشردگی پر کروکی است میتواند به طور موثری توسط دو روش زیر جلوگیری شود:
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 15 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله دیوارها در معماری