فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله آشنایی با سبک آبستره

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله آشنایی با سبک آبستره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

یکی از اقدامات متهورانه که در نقاشی قرن بیستم به وقوع پیوست، نهضت هنر «آبستره» بود. عده‌ای لغت «آبستره» را به معانی «انتزاع و تجرید» تعبیر و معنی می‌کنند و معتقدند که کلیه‌ٔ آثار انتزاعی و تجریدی، معنی ترجمه‌شده‌ای از کلمه‌ٔ آبستره هستند در حالی‌که چنین نیست؛ می‌توان گفت هنر «آبستره» به آن‌گونه آثاری گفته می‌شود که بسیار مجهول و نامحسوس و غیر قابل پیش‌بینی و به‌دور از انتظار مخاطبان است و در این خصوص یکی از معروف‌ترین مفسرین و مبلغین هنر آبستره «میشل سوفِر» فرانسوی گفته است: «من هنری را آبستره می‌نامم که یادآور هیچ‌گونه واقعیت شکلی نباشد، حتی اگر نقطه‌ای باشد که هنرمند از آن آغاز به کار کرده باشد.»

 

کلیهٔ آثار آبستره از نوع نقاشی، صرفاً برای دیدن و تماشا کردن و از نوع آثار حجمی، صرفاً برای لمس کردن نه برای لذت بردن و به خاطر سپردن ساخته می‌شوند؛ بنابر این هیچ‌یک از مخاطبان نباید در مواجههٔ این آثار انتظار رؤیت یک صفت اخلاقی یا یک فضیلت معنوی را داشته باشند؛ زیرا هنرمندان این‌گونه آثار بدون در نظر گرفتن هیچ‌گونه قصد و موردی به خلق آن دست می‌زنند به همین دلیل آثار آبستره هرگز مشمول نقد منطقی نمی‌شوند، چون از یک ذهن و فکر منطقی تراوش نکرده‌اند که انتظار چنین نقدی از آنان برود. هنرمندان آبستره‌ساز هرگز نمی‌دانند که (چرا و چگونه) به این اثر رسیده‌اند ولی هنر انتزاع و تجرید، دارای هدف و مقصودی کاملاً معنی‌دار و غایتی اخلاقی-انسانی است. «انتزاع» مصدر اسم فاعل منتزع بوده و به معنی «جدا شدن و خلاصه شدن» است، از همین رو با معنی تجرید می‌تواند مفهوم نزدیک داشته باشد؛ چون تجرید نیز به معنی «مجردشدن، رها بودن و تنهایی جستن» است و به لحاظ اخلاقیات انسانی هنر انتزاعی دارای غایات انسانی بوده و پویشی هدفمند دارد. باید یادآور شوم که هنرهای انتزاعی و تجریدی، از جمله آثار مادی بوده به همین لحاظ، دنیوی بودن این‌گونه آثار کاملاً مشخص و معلوم است. در کل، هنرهای انتزاعی به آثاری‌ گفته می‌شود که قصد دارند فرم یا شکل مورد نظرشان را تا به حدی خلاصه و تجزیه کنند که از اسم اصلی آن شى‌ء دور نشوند و قبل از این‌که آن شىء مورد نظر به نهایت خلاصه شدن برسد، دست از کار می‌کشند و دیگر آن شىء را خلاصه و تجزیه نمی‌کنند.

 

هنر «آبستره» به دو دوره‌ٔ تاریخی تقسیم می‌شود. دورهٔ ابتدایی آن از سال 1910.م آغاز شد و تا سال 1916.م ادامه یافت. در این مرحله هنر آبستره شامل یک روند ضد طبیعت بود. دورهٔ بعدی از سال 1917.م شروع گردید و با جنبش «دستایل هلند» همراه شد و تا به حال راه ویژهٔ خود را پیموده است. اولین اثر نقاشی آبستره در سال 1910.م توسط هنرمندی روسی به نام «واسیلی کاندینسکی» (1866-1944 م.) به‌وجود آمد.

 

این اثر به‌وسیلهٔ آبرنگ با سطوحی رنگین و با حالتی دینامیک، بدون توجه به جنبهٔ نمایشی آن‌ها کشیده شده است. در همین سال کاندینسکی کتاب معروف خود به نام «روحانیت در هنر» را به منظور توجیه کردن نکات استتیکی، جهت‌یابی جدید هنر نقاشی، به رشتهٔ تحریر در آورد. این اولین کتابی بود که در زمینهٔ هنر آبستره نگاشته شد. چیزی که کاندینسکی را متوجه هنر آبستره نمود، ابتدا یک دامن خوش‌رنگ و سپس یکی از تابلوهای خودش بود که تصادفاً به صورت وارونه در کنار کارگاهش قرار داشت. تحت این شرایط کاندینسکی در نگاه اول با تابلویی روبرو گردید که دارای رنگ‌آمیزی جالب و چشم‌گیری بود و وی قبلاً آن را نمی‌شناخت. همین تابلو وارونه نکته اصلی هنر آبستره را برایش روشن کرد. پس او چنین نتیجه گرفت که در یک تابلو رنگ‌ها و فرم‌ها هستند که به صورت مجرد نقش اصلی را ایفا می‌کنند. اما آنچه که موجب کشف اصول زیبایی‌شناسی توسط کاندینسکی گردید مطالعات و جستجوهایش در زمینهٔ موسیقی بود. وی اولین طرح‌های خود را با نام «بدیهه سرایی» و آثار کامل‌ترش را تحت عنوان «ترکیب» اسم‌گذاری کرد. آثار نقاشی کاندینسکی بسیار متنوع و به شکل‌های متفاوتی عرضه شده‌اند. آثارش در ابتدا برای بیننده دارای ارزش نمایشی است و سپس با ارزش ساختمانی جلوه می‌کند. زیرا به‌وسیلهٔ شکل‌های کوچک هندسی پوشیده از رنگ‌های شدید به وجود آمده‌اند؛ لذا از نظر بصری مانند اشیای قیمتی به‌نظر می‌آیند. کاندینسکی دربارهٔ اثر هنری چنین استدلال نموده است که «رنگ» و «شکل» فی‌نفسه عنصرهای زبانی را تشکیل می‌دهند که برای بیان (عاطفه)، کافی‌اند و این‌که به همان‌گونه که صورت موسیقایی مستقیماً بر روان اثر می‌کند، رنگ و شکل نیز همان کیفیت را دارد. تنها نکتهٔ لازم این است که رنگ و شکل را باید به حالتی ترکیب کرد که به حد کفایت، عاطفهٔ درونی را بیان کند و به حد کفایت آن را به نگرنده انتقال دهد. ضرورتی ندارد که به رنگ و شکل «نمود جسمیت» یعنی جلوهٔ اشیاء طبیعی را بدهیم. خود شکل، مبیّن معنی درونی است که متناسب با رابطهٔ هماهنگ آن با رنگ، دارای درجات شدت و ضعف است.

 

هنر آبستره را که با هر گونه نمایش واقعی از موضوعات، سر ستیز دارد می‌توان به دو نوع تقسیم کرد؛ نوع اول شامل آثار هنرمندانی می‌شود که صرفاً به رنگ و فرم توجه دارند و این دو عنصر تجسمی را تنها به خاطر جلوه‌های مجرد آنها به‌کار می‌گیرند. در تابلوهای این نقاشان، اشکال و نقوش هیچ‌گونه شباهتی با نمونه‌های طبیعت و عالم واقع آنها ندارند. رنگ‌ها نیز از رنگ‌های طبیعت پیروی نمی‌کنند و از رنگ تنها به خاطر خود رنگ و از فرم صرفاً به خاطر فرم استفاده می‌شود. نوع دوم شامل آثار نقاشانی است که رنگ و فرم را علاوه بر جلوه‌های مجرد هر یک، با توجه به معانی و مفاهیم آنها بکار برده‌اند. در این روش رنگ‌ها و فرم‌ها بدون آنکه موضوع یا شیء را به نمایش در آورند، حالات عاطفی خاصی را برای بیننده ایجاد می‌کنند. چنانچه مثلاً رنگ قرمز و نارنجی می‌توانند برای انسان حالات هیجان و شور و التهاب ایجاد کنند و برعکس، رنگ‌های سبز و آبی آرامش‌بخش و تسکین‌دهنده هستند، فرم‌ها نیز به نوبهٔ خود چنین حالات روانی ایجاد می‌کنند. این قبیل آثار را به نام «آبسترهٔ اکسپرسیونیسم» می‌نامیم.

 

بداهه‌سازی کاندینسکی، طلیعهٔ هنر غیر رسمی (Informal) عصر حاضر است (از 1945 به بعد) و ترکیب‌بندی‌های او درآمدی بر هنر کنستراکتیویسم (Constructivism) می‌باشد. در سال 1912.م «کوپکا» هنرمند چکوسلواکی نیز آثار آبسترهٔ خویش را به نمایش در آورد. وی از اولین نقاشانی بود که با الهام از موسیقی به نقاشی پرداخت و لذا برخی از تابلوهای خود را به نام‌های «فوگ قرمز و آبی رنگ مایه‌های گرم» نامید. او در حدود سال 1920.م با همکاری چند هنرمند دیگر از جمله «بلان گاتی» و «والنسی» گروهی را تشکیل داد.

 

از نقاشان دیگر که با گرایش به سوی هنر آبستره آثاری به وجود آورد «روبر دلونه» بود. دلونه آثار شعرگونه خود را با توجه به رنگ‌های خالص به وجود آورد. خود او در مورد نقاشی‌هایش از «فرم- سوژه» نام می‌برد.

 

می‌توان گفت نهضت هنر آبستره مربوط به یک منطقهٔ خاص نبود؛ این شیوه در تمام کشورهای دنیا طرفدارانی داشت که هر یک به ترتیبی جداگانه به فعالیت مشغول بودند و در عین حال از یکدیگر تأثیر می‌پذیرفتند. «مورگان روسل» و «مک دونالد رایت» از نقاشان آمریکایی بودند که از «روبر دلونه» الهام گرفتند. این دو از سال 1913.م به بعد در این شیوه آثاری به وجود آوردند. در فرانسه و آلمان نیز به‌طور همزمان هنر آبستره به وجود آمد اما جنبش هنر آبستره در روسیه با کیفیتی برتر نمودار شد؛ به ترتیبی که بسیاری از نوابغ این جنبش از این سرزمین برخاستند. تعداد نقاشانی که تحت این شیوه، نقاشی نموده‌اند بسیارند. در میان آنها هستند نقاشانی که با آثارشان گرایش‌های دیگری به وجود آورده‌اند و به ترتیبی مبتکر و معرف شیوه‌های جدیدتری، در رابطه با هنر آبستره می‌باشند. این شیوه‌ها عبارت‌اند از «تاشیسم»، «سوپره ماتیسم»، «نئوپلاستیسیسم» و «کنستراکتیوسیم».

 

دو مسیر عمده در هنر مدرن وجود دارد. مسیر اول - که پایه‌های آن قبل از آغاز قرن بیستم در اروپای غربی به‌ویژه در فرانسه ریخته شد- تحت عنوان کوبیسم نام‌گذاری گردید. مسیر دوم که بیشتر متعلق به قرن حاضر است و با عنوان هنر «آبستره» از روسیه آغاز شد که خود نیز به نحوی، از کوبیسم متأثر گردیده است. هدف نهایی کاندینسکی پایه‌گذار سبک آبستره این نبود که نقاشی را از محتوا پاک کند بلکه هدف او این بود که «قالبی مجرد برای تجریدات ذهنی خویش بیافریند. زیرا همان‌طور که حس رفعت‌جویی هنرمندان «گوتیک» موجب شد که معماری گوتیک مفهوم «عناصر عمودی» خود را کشف کند. به همان‌گونه نیز کاندینسکی تبیین آرمان‌های عقیدتی خویش را در ریتم‌های ویژه فرم و رنگ جستجو می‌کرد. کیفیت پویای عناصر، «تم» اصلی آثار کاندینسکی را تشکیل می‌داد. ولی این پویایی، بیشتر ناشی از حرکتی خود به خودی و درونی بود تا جنبشی آینده‌گرا. لذا در آثار او همه‌چیز در روحانیت، حرکتی پیوسته و فضایی بیکران مستغرق است و هیچ‌چیز را یارای گریز از این هستی هماهنگ و موزون نیست؛ «کل» به «جزء» رجحان اساسی آثار وی است و پل کله که در این باره می‌گوید: «هنر، مرئی کردن نامرئی است». یا به عبارت دیگر «هنر، کشف کشش‌های ناشی از جهان مرئی و امکانات اسرارآمیز بشر است که فقط روحاً می‌توان آن‌ها را حس و لمس کرد»...

 

پی‌نوشت‌ها:
1- فلسفه هنر معاصر، هربرت رید، محمد تقی فرامرزی، انتشارات نگاه، چاپ دوم 1374
2- سبک‌ها و مکتب‌های هنری، ایان چیلورز- هارولد آزبورن و دیگران، فرهاد گشایش، انتشارات محیا، چاپ اول 1380
3- سبک‌های هنر از امپرسیونیسم تا اینترنت، کلود ریچارد، نصرالله تسلیمی، انتشارات بهمن، چاپ اول زمستان 1383
4- انگیزش‌های اجتماعی در پیدایش مکتب‌های هنری (از کلاسیزم تا مدرنیسم)، اصغر فهیمی‌فر، انتشارات فلق، چاپ اول پاییز 1374

 

 

 

 

 



هنری آبستره (ذهنی) باید گفت که این هنر، اختراع قرن بیستم نیست،‌ زیرا در فرهنگ اسلامی و مسیحی نوعی هنر تزیینی رواج دارد که می‌توان گفت شکلی از هنر آبستره است و هنر خوشنویسی که در فرهنگ اسلامی رواج دارد نیز نوعی هنر آبستره محسوب می‌شود. بدیهی است که این هنر سالیان سال قدمت دارد، کافی است در اماکن مقدسه و بسیاری از آثار باستانی به جای مانده از قرون گذشته، به دنبال رد پای این هنر باشیم، آن‌گاه پی خواهیم برد که ریشه‌های اصلی این هنر به‌نوعی با ارزش‌های مذهبی و تاریخ فرهنگی ما مرتبط است.
اما علی‌رغم پیشینه‌ای که ذکر شد، در قرن بیستم واسیلی کاندینسکی، هنرمند روسی، مخترع هنر ذهنی (آبستره) شناخته شد. در طول سالیان دراز، نقاشی‌ها و طرح‌های وی مدام از فرم عینی دور شد تا این‌که در سال 1910 اولین نقاشی‌ای را که کاملاً آبستره و یک نقاشی آبرنگ بود، خلق کرد.
کاندینسکی نه‌تنها به‌عنوان اولین هنرمند آبستره‌ی قرن بیستم، بلکه به‌عنوان تئوریسین این هنر نیز شناخته شد. وی در سال 1913 متنی در مورد «جنبه‌های ذهنی هنر» منتشر کرد که بسیار معروف است و هنوز هم پس از سالیان دراز، در مباحثه‌های هنری و مقاله‌هایی که در مورد تکوین هنر مدرن نوشته می‌شود،‌به این متن استناد می‌شود.
هنر آبستره، هنری است که در آن نقاشی‌ها و طرح‌ها ارتباطی با واقعیت مجازی ندارند. برای توصیف این نوع هنر باید گفت که در آن فرم‌های واقعی به روشی بسیار ساده و یا مشتق شده نمایش داده می‌شوند. در این هنر، ‌فرم‌ها، خطوط و رنگ‌های کاملاً ساده و ابتدایی بوده و مستقل از فرم‌های واقعی هستند. در ترسیم چنین شکل‌هایی، از نمونه‌های واقعی آن در طبیعت چشم‌پوشی کرده و شکل تولیدشده، وضوح و شفافیت شکل واقعی را ندارد و خلاصه این‌که، هنرمند در هنر آبستره دنیایی درونی را توصیف می‌کند که نسبت به فضای بیرونی و قابل رؤیت پدیده‌ها متنوع‌تر بوده و در ذهن بیننده نوعی تداخل موضوعی ایجاد می‌کند.
نقاشی‌های آبستره‌ی جوان میرو مثال بسیار خوبی برای توصیف این هنر است.

 

واسیلی کاندینسکی: «جنبه‌های ذهنی در هنر»

 

متنی که واسیلی کاندینسکی در مورد تئوری هنر نوشت در سال 1911 به چاپ رسید. کاندینسکی که در اصل روسی بوده و در رشته‌ی حقوق تحصیل کرده بود، در سن سی سالگی تصمیم گرفت به منظور پیش‌رفت در فعالیت‌های هنری‌اش به مونیخ برود (1896) و به این ترتیب از پیش‌رفت‌های شغلی نویدبخشی که در روسیه در انتظارش بود، چشم‌پوشی کرد. در طول اقامت‌اش در مونیخ گزارش‌هایی تهیه کرد که بعدها با استفاده از آن‌ها متن معروف‌اش در مورد تئوری هنر را ارائه داد.
ویژگی خاصی که در این متن وجود دارد، این است که نه‌تنها تفسیر باطنی یک هنرمند مدرن را همان‌طور که در زندگی‌نامه‌های شخصی یافت می‌شود عرضه می‌کند، بلکه به‌عنوان منبعی از طرح‌های غیرواقعی و ذهنی برای آغاز هنر مدرن به حساب می‌آید.
کاندینسکی شالوده‌های ذهنی اثرش را از یک طرف از گوته، شیلر، سی.ال. فرناندو و تئوریسین هنری، ک. فیدلر، و از طرف دیگر از جنبش روشنگرانه‌ی رمانتیک آلمان گرفت. مدت کمی قبل از آن (1910) وی اولین نقاشی آبستره‌اش را در زمینه‌ی «جنبه‌های ذهنی هنر» کشید. او این گام جدید در خلق اثر هنری‌اش را در نوشته‌هایش پیش‌بینی کرده بود.
نوشته‌ی معروف کاندینسکی در مورد جنبه‌هی ذهنی هنر، بر مبنای تنوع افکار، ایده‌ها و تصورات است که کنار هم قرار داده شده است. این متن در مدت یک سال سه بار تجدید چاپ شد. افکار کاندینسکی برای پیش‌رفت‌های بعدی نقاشان آبستره اهمیتی اساسی و بنیادی داشت.

 

کاندینسکی نه‌تنها مهم‌ترین نقاش هنر آبستره، بلکه پیشرو این سبک نیز هست. او در نقاشی‌هایش از مکتب امپرسیونیسم و نقاشی‌های مربوط به تمثال‌ها و شمایل‌های روسی الهام گرفت و بعد از دیدن اثری از کلودمونت (Claud Monet)، اساس کارش را بر رنگ و فرم قرار داده و شکل واقعی تصویر در نظرش زاید و غیرضروری جلوه کرد. مهم‌ترین اثرش «سوارکار آبی» نام دارد که این اثر، مواجهه و برخورد، و حرکت و نبرد را در ذهن بیننده تداعی می‌کند.

 

«بیوگرافی»

 

کاندینسکی در سال 1866 در مسکو به دنیا آمد. در سال 1871 به مدرسه رفت و هم‌زمان آموزش نقاشی و طراحی دید. وی از همان ابتدا در زمینه‌های هنری استعداد و قریحه داشت و در آثار هنری که بعدها خلق کرد، این استعداد نمود یافت. بعد از دیپلم در مسکو شروع به تحصیل در رشته‌ی حقوق، اقتصاد ملی و نژادشناسی کرد و در کنار تحصیلات‌اش به نقاشی نیز مشغول بود.
بعد از تحصیلات‌اش در 1892 به‌عنوان استادیار دانشکده‌ی حقوق دانشگاه مسکو مشغول به کار شد و در همین دوران بود که با دخترعمویش آنا چیمیاکین (Anna Tschimyakin) ازدواج کرد.
در سال 1896 بعد از این‌که از پذیرش کرسی استادی دانشگاه دوپات امتناع کرد، با همسرش راهی مونیخ شد تا به آرزویش در اهدا کردن نیرومندترین و مؤثرترین نوع هنر به بشریت جامه‌ی عمل بپوشاند. در آن زمان مونیخ یک مرکز هنری در قلب اروپا بود. از 1897 تا 1899 به مدرسه‌ی نقاشی خصوصی «آنتون ازبه» (Anton Azbe) رفت و مشغول یادگیری نقاشی از روی مدل و تحصیل آناتومی (کالبدشناسی) شد.
در سال 1901، ‌بعد از اتمام تحصیلات هنری‌اش، با گروه هنرمندان «Phalanx» آشنا شد و به اتفاق آن‌ها نقاشی‌های امپرسیونیسم و سبک جدید را به معرض نمایش گذاشت. گذشته از این فعالیت‌ها یک مدرسه‌ی خصوصی هنر وجود داشت که کاندینسکی در آن‌جا به تدریس مشغول بود.
از سال 1903 شروع به سفرهای متعددش به اروپا، مسکو و افریقای شمالی کرد. در 1909 در مونیخ «اتحادیه‌ی هنرمندان جدید مونیخ» را پایه‌گذاری کرد که مهم‌ترین اعضای این اتحادیه عبارت بودند از: مارینانه فن ورف کین (Mariane ron werefkin)، آگوست مکه (August Mecke)، فرانتس مارک (Franz Marc) و الکسی فن پاولنسکی (Alexey von Jawlensky)، در آن سال‌ها منزل‌اش در مونیخ به پاتوق هنرمندان تبدیل شده بود. مناظر دلپذیر بایرن و رنگ‌های طبیعی زیبا، الهام‌بخش وی در خلق آثاری فوق‌العاده و استثنایی مانند «کلیسا در مورناو» شد. می‌توان گفت که هنر قومی ـ منطقه‌ای و همچنین نقاشی پشت شیشه (ویترا) نیز در آثار وی تأثیرگذار بودند. او و هم‌کاران‌اش در «اتحادیه‌ی هنرمندان» رفته رفته شروع کردند به دوری کردن از جنبه‌های عینی در نقاشی و تلاش می‌کردند که روزبه‌روز نقاشی‌هایشان ذهنی‌تر و دورتر از شکل واقعی شود. در این نقاشی‌ها مرکز ثقل و گرانیگاه تصویر همواره بیش‌تر و بیش‌تر بر رنگ و فرم قرار می‌گرفت.
بالاخره در سال 1910 در میان نقاشی‌های متعدد کاندینسکی، یک نقاشی آبرنگ به‌عنوان اولین اثر هنری وی در زمینه‌ی هنر آبستره شناخته شد.

 

 

 

هنگامی‌که در نمایشگاهی که در سال 1911 دایر شده بود، اثر وی برای شرکت در نمایشگاه پذیرفته نشد، کاندینسکی به همراه گابریله مونتر، فرانتس مارک و الفرد کوبین از اتحادیه‌ی هنرمندان جدا شدند. با آغاز جنگ جهانی اول کاندینسکی به همراه گابریل مونتر به سوئیس رفت و در 1916 مدتی را در استکهلم گذراند. بعدها گابریله بسیاری از آثار هنری کاندینسکی را که در دوران اقامت‌اش در مونیخ خلق کرده بود، از دست حزب آلمان نازی که هنر او را یک هنر فاسد و منحط می‌شمردند، پنهان کرد و به این ترتیب توانست این آثار را از نابودی حتمی حفظ کند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  28  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آشنایی با سبک آبستره
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.