وهابیت دیدگاه جدیدی در مذهب سنی حنبلی است که بنیانگذار آن محمد بن عبدالوهاب (۱۰۸۲-۱۱۷۰ ه. خ، ۱۱۱۵-۱۲۰۶ ه. ق، ۱۷۰۳-۱۷۹۱ میلادی) از علمای سنی عربستان سعودی است. وی خود پیرو ابن تیمیه بود و با ایدئولوژیهای شیعه و تصوف آن زمان به مخالفت برخاست. وی تنها به حدیث و قرآن اعتقاد داشت و واسطه کردن شخص و بندگان خدا را کفر به خدا و شرک مطلق میدانست.
ابن تیمیه در سال ۱۲۶۳ میلادی در حران از شهرهای ترکیه کنونی به دنیا آمد و در سال ۱۳۲۸ میلادی وفات یافت.
ابن تیمیه، ۱۳۰۸ میلادی و ابن قیم جوزی، ۱۳۵۰ و محمد بن عبدالوهاب، ۱۷۹۱ میلادی، هرگونه تصویر و مجسمه را به طور مطلق، حرام اعلام کرده بودند و بر این اساس بود که وهابیها در سال ۱۸۱۶ ضریح و گنبد حرم حسین بن علی را تخریب و بیش از پنج هزار نفر را قتل عام کردند و در سال ۱۹۲۶ نیز وهابیها، مقبرههای بقیع را در مدینه از بین بردند.
فتواهای وهابیون
فروش به زنان
یکی از جدیدترین احکام وهابیان حرام بودن فروش خیار و بادمجان و هویج و دیگر میوه هایی که شباهت به آلت مرد دارند میباشد.دلیل این حکم را ترس از خودارضایی زنان به وسیله این میوه ها برشمرده اند.
رضاع کبیر
در پی صدور حکم شرعی «رضاع کبیر» (شیر خوردن مردان از زنان برای محرمیت) از سوی مفتیان وهابی سعودی، روزنامههای منطقه گزارشهایی را منتشر کردند که در آن مشخص شده این فتوا موجب افزایش اذیت و آزار زنان در عربستان سعودی و دیگر کشورهای پیرو فرقهٔ وهابیت شدهاست... شیخ شمس الدین بوربی، یکی از مشهورترین رجال افتاء کشور الجزایر، اعلام کرد: چندین مورد درباره این فتوا داشتیم که موثرترینش در نفس من این حالت بود که این زن با حالت گریه میگفت که شوهر وهابی متدینش به او دستور داده که به دوستش شیر دهد تا با هم محرم شوند و دوستش بتواند ماه رمضان را با آنها در یک خانه بگذراند و آن زن هم خیلی منفعل و متاثر شده بود.
یک بچه و چند پدر
وهابیان در فتوایی در مورد بچهای که دو نفر درباره وی ادعای پدری داشته باشند میگویند: اگر هیچ ییک از آن دو نفر دلیل و مدرک قانع کنندهای نداشته باشند و یا دلایل در تضاد و مخالف یک دیگر بود باید آن کودک را بر کسی که قیافه شناس است عرضه کنند پس اگر او تشخیص داد که هر دو نفر پدر کودک هستند به هر دو ملحق میشود و اگر تشخیص داد که هر دو نفر پدر کودک هستند به هر دو ملحق میشود و از هر دو ارث میبرد و آن دو نفر هم از اون ارث میبرند.
هم چنین اگر بیش از یک نفر ادعا داشته باشند، با تشخیص قیافه شناس به همهٔ آنان تعلق خواهد داشت
نظر روزنامهها
روزنامه عرب زبان احداث المغربیه در مورد باورهای این مکتب چنین مینویسد:
افکار ابن تیمیه (مرگ ۷۲۸هجری) روشن و صریح است، او با اندیشه و عقل به کلی مخالف است و خواستار الغای عملکرد عقل از تمام شئون زندگی روزانهاست و با فکر کردن و اندیشیدن دشمن است، مگر اینکه آن فکر و اندیشه در راستای تأیید نقل باشند. در واقع او همه نمادها و مظاهر زندگی این عصر را نفی میکند. به نظر او مهمترین مصلحت در این است که با کفار دشمن باشیم. برای او مهم نیست که در این راه غیر مسلمان اذیت و آزار شوند و مسلمان نیز ضرر اقتصادی ببینند. او با این کار، افکار تندروانه و نژادپرستانه و کراهیت را مورد تأیید قرار میدهد و میگوید: اینکه برخی از پیامبر نقل کردهاند که:
هرکس کافری را آزار دهد، من را آزار داده، این یک دروغ بزرگ است.
شاگرد او ابن القیم الجوزی روایت کردهاست: وزیر اتار در اینکه یهودیان میتوانند بر دین خود باقی بمانند، به این آیه استناد کرد:
«قل یا أیها الکافرون لا أعبد ما تعبدون و لا أنتم عابدون ما أعبد و...» و این آیه از محکمات است و منسوخ نیست، ولی او با آنها در مورد تفسیر این آیه به جدل برخاست و گفت: آنها کافر هستند و جایگاه ابدی آنها جهنم است.
ابن تیمیه میگوید: کسانی که به دین اسلام پایبند نیستند، دو دستهاند" یا کافرند یا منافق و مردم پس از هجرت پیامبر (ص) تاکنون سه طبقه هستند: «مؤمن، منافق وکافر». سپس او خون غیرمومن (منافق و کافر) را حلال شمرده و حتی در این راه دسته دیگری از مسلمانان مانند شیعیان دوازده امامی را که از شیوه و روش فهم او از اسلام پیروی نمیکنند، نیز در زمره منافقان و کافران قرار میدهد.
ابن تیمیه از نظر شرعی، قتل و سلب و اغتصاب و مصادره اموال و آزار زنان و کودکان و... را حلال اعلام میکند. اما در مورد مسلمانان مانند شیعه بر حسب ابن تیمیه، کفر آنها بزرگتر و گناه آنها عظیمتر از کفار اصلی است و بنابراین مجازات آنها هم شدیدتر از مجازات کفار اصلی است.
-به هر حال این برداشت فکری، نه برای فکر و نه برای فرهنگ و تمدن احترامی قایل نیست.
سرشاخه وهابیت
احمدبن تیمیه در سال 661 ق؛ پنج سال پس از سقوط خلافت بغداد، در حرّان، از توابع شام دیده به جهان گشود و تحصیلات اولیه را تا 17 سالگی در آن سرزمین به پایان برد. ابن کثیر میگوید: در سال 667 ق در حالی که ابن تیمیه بیش از شش سال نداشت، مردم حرّان از جمله پدر او، که از علمای بزرگ شهر(شیخ البلد) بود از ترس حمله مغول شهر را ترک کردند و شهاب الدین عبدالحلیم پدر ابن تیمیه به همراه خانواده روانه دمشق شد.
این کودک همان «احمد بن عبدالحلیم، ابن تیمیه حرّانى» است که آیین وهابیت، در قرن 12 ه بر اساس افکار و آراء او پىریزى گردید.
شناخت عقاید وهابیان در گرو شناخت ابن تیمیه و آراء و عقاید او است. محمدبن عبدالوهاب مؤسس «وهابیت» بخشى از عقائد او را گرفت، و قسمتهاى دیگر آن را رها کرد و به آن اهمیت نداد. و بدین وسیله فرقه وهابیت را پایهریزی نمود.
تا سال 698 ق چیزی از ابن تیمیه شنیده نشد ولی از آغاز قرن هشتم به تدریج افکار شاذ و نادر وی ظهور و بروز یافت. خصوصا هنگامی که ساکنین "حماة" از وی خواستند آیه «الرحمنُ علی العرش استوی» را تفسیر کند، در تفسیر این آیه دچار لغزش شد و برای خداوند جایگاهی در فراز آسمانها که بر عرش تکیه کرده است؛ تعیین کرد!
حال آن که بسیاری از مسلمانان(به ویژه شیعیان) خدا را پیراسته از جسم و جسمانیت دانسته و برتر از آن میشمارند که در مکان خاصی محدود شود. زیرا آیاتی چون «لیس کمثله شیء» و «لم یکن له کفوا احد» با مفهوم روشن خود، آنان را از تشبیه خداوند به صفات مخلوقات باز داشته است.
ابن تیمیه در سال 704 ق به مسجد نارنج(یا مسجد تاریخ) در جوار مصلای شهر دمشق رفت و سنگی را که میگفتند: اثر پای حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) بر آن هست و مردم به آن تبرک میجستند؛ شکست و گفت تبرک و بوسیدن آن جایز نیست.
اما ابن تیمیه از آیه مزبور تفسیری ارائه داد که مخالف آیات فوق و مستلزم شباهت خداوند به انسانهاست. انتشار پاسخ ابن تیمیه در دمشق و اطراف آن، غوغایی به راه انداخت و علما از جلال الدین حنفی، قاضی وقت، محاکمه وی را خواستار شدند. قاضی او را احضار کرد؛ ولی وی در محکمه حضور نیافت.
ابن تیمیه در سال 704 ق به مسجد نارنج(یا مسجد تاریخ) در جوار مصلای شهر دمشق رفت و سنگی را که میگفتند: اثر پای حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) بر آن هست و مردم به آن تبرک میجستند؛ شکست و گفت تبرک و بوسیدن آن جایز نیست.
وضع به همین منوال میگذشت و ابن تیمیه پیوسته افکار عمومی را - با نظرات خود که بر خلاف آرای مشهور و رایج مسلمانان بود - متشنج میکرد، تا این که در سال 705 در دادگاه محکوم و به مصر تبعید شد. وی در سال 707 از زندان آزاد شد ولی تا سال 712 به شام برگشت و در آنجا به نشر افکار و نظریات خود پرداخت، تا این که مجددا در سال 721 محکوم به زندان شد.
ابن تیمیه در شب دوشنبه20 ذیقعده سال 728 ق در زندان قلعه دمشق درگذشت و ابن کثیر از شاگردانش بر جنازهاش حاضر شد.
همانطور که در تاریخ ثبت شده است ابن تیمیه عمری را با آشوب و در زندان گذراند که اینها همه به خاطر عقایدش بود که عموم مسلمانان را تکفیر میکرد و جهان اسلام را در زمانی که مسیحیان از غرب و مغلان از شرق مورد حمله و تهاجم قرار داده بودند از درون تخریب کرده و آنقدر در بین مسلمانان اختلاف و تفرقه میانداخت که مجبور به زندانی کردن او میشدند و سرانجام هم در زندان مرد.
عقاید و افکار کفرآمیز ابن تیمیه باعث شد از سوی عالمان بزرگ شام و مصر درباره افکار وی، بیانیههایی صادر شده که نشانگر نقش او در تشویش افکار عمومی آن زمان و پاشیدن بذر نفاق در بین مسلمین میباشد. نمونهای از آن در سفرنامه ابن بطوطه آمده است.
ابن حجر هیتمی دانشمند اهل تسنن که همه به فضل وی اعتقاد دارند، در مورد ابن تیمیه میگوید:
سخنان ابن تیمیه فاقد ارزش بوده و او فردی بدعتگذار، گمراه و گمراهگر، و غیر متعادل است. خداوند به عدلش با او رفتار کرده و ما را از شرّ عقیده و راه و رسم وی حفظ کند.
ابن بطوطه جهانگرد معروف در سفرنامه معروف خود "رحلة ابن بطوطه" مینویسد:
من در دمشق فقیه بزرگ حنابله، تقی الدین بن تیمیه را دیدم، او در فنون گوناگون سخن میگفت ولی در عقل او چیزی بود؛(و کان فی عقله شیء) آنگاه میافزاید:
وی در روز جمعهای در مسجدی مشغول وعظ و ارشاد بود، که من در آنجا حضور داشتم. از جمله سخنان او این بود که:
خداوند(از عرش) به آسمان نخست، فرود میآید مانند فرود آمدن من از منبر. این سخن را گفت و یک پله از منبر پایین آمد. در این هنگام فقیهی مالکی به نام ابن الزهراء به مقابله برخاست و سخن او را رد کرد، مردم به طرفداری از ابن تیمیه برخاستند و فقیه معترض را با مشت و کفش زدند.(4) این نمونهای از عقاید کفرآمیز وی است.
در پی نشر افکار کفرآمیز ابن تیمیه و چاپ کتابهای او، از سوی علمای اسلام و در راس آنها علمای اهل تسنن برای جلوگیری از انتشار فساد دو کار صورت گرفت:
1- در نقد و ردّ آراء او کتابهایی نوشته شد از جمله:
- شفاء السقام فی زیارة قبر خیرالانام، نگارش تقی الدین سبکی.
- دفع الشبهه، نگارش تقی الدین الحصنی.
- نجم المهتدی و رجم المقتدی، نگارش فخر بن معلم قرشی و ...
2- مراجع اهل تسنن در عصر او به تفسیق و گاهی به تکفیرش برخاسته و بدعتگذاری او را فاش نمودند. از جمله این افراد قاضی القضات فرقه شافعی "بدر بن جماعه" بوده و قاضی القضات سه مذهب دیگر در کشور مصر هر کدام به گونهای علیه وی برخاستند. ابن کثیر مىنویسد: 22 رجب سال 720 ق، ابن تیمیه به دارالسعاده احضار شد، و قضات و مفتیان مذاهب اسلامى(حنفى، مالکى، شافعى و حنبلى) او را به خاطر فتاواى خلاف مذاهب اسلامى مذمّت و به زندان محکوم کردند، تا این که در دوم محرم سال 721 ق، از زندان آزاد گردید.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 49 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله وهابیون