سلجوقشاه،از خاندان سلغریان،وقتى به قتل رسید جز اتابک آبِش دختر سعد و خواهرش سُلْغَم،کسى وارث تاج و تخت نبود.از این جهت آبشخاتون که به همراه خواهر در قلعهاى زندانى بود به رغم کمى سن به کمک امراى شول و تراکمه به حکومت رسید و چون او و خواهرش تنها بازماندگان حکّام سُلغرى بودند،خطبه به نامش خواندند و سکّه به نامش ضرب نمودند.خواجه رشیدالدین فضلاللَّه همدانى در کتاب جامعالتواریخ نوشته است آبشخاتون در زمان ترکانخاتون نامزد منگوتیمور گردید.این خانم به مذهب تشیّع گرایش داشت و تحت تأثیر افکار شرفالدین ابراهیم در ترویج این آئین کوشید و اموال خویش را وقف پیشبرد و گسترش تشیّع نمود.پس از چندى میان شرفالدین و آبشخاتون اختلافى بروز کرد و این زن دستور داد وى را به قتل برسانند. گفتهاند این فرد که از سادات شیراز بود، ادعاى مهدویت کرده بود.از این پس اوضاع نابسامان و ناتوانى این بانو،عملاً حکومت را از دست وى بیرون آورد به نحوى که از امارت جز نامى برایش باقى نماند تا آنکه بین آبشخاتون و مرکز فرمانروایى مغولان ارتباطى برقرار گردید و وى به عقد ازدواج طلاشمنکو فرزند هلاکوخان در آمد.مدتى طلاشمنکو،والى فارس بود و درسال682هجرى،آبشخاتون به جاى وى گماشته شد.استقبال مردم شیراز از او و پشتگرمى وى به خان مغول سبب گردید تا این زن از روش مسالمتآمیز قبلى دست بردارد و رفتارى خودسرانه با مردم در پیش گیرد و دیوانى براى مصادره املاک و دارایى اهالى این سامان به راه اندازد.آبشخاتون در خرج و هزینه عایدات اسراف و تبذیر بسیارى مىنمود و از این جهت سرزمین فارس در دوران حکمرانى وى با قحطى و خشکسالى مقارن گشت و عایدات کمترى به حکومت مرکزى ارسال نمود..
تحقیق-نفوذ سیاسى زنان در دربار اتابکان و خوارزمشاهیان