فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات28
تعاریف مختلفی از دیدگاه علوم اجتماعی از دین ارائه شده است که برخی از مهمترین آنها در اینجا ذکر می شوند:
۱٫ دین عبارت است از باور به موجودات معنوی (Reading 1977:175).
2. دین یعنی تلاش و جستجو کردن برای کمک گرفتن از ارواح از طریق عبادت (فریزر) (Reading 1977:175).
3. دین عبارت است از مجموعه ای از اعمال و باورهای مربوط به ماوراء الطبیعه که به خودی خود هدف هستند (مالینوفسکی) (Reading 1977:175).
4. دین ایدئولوژی ماوراء الطبیعه است (پدینگتون) (Reading 1977:175).
5. دین یک نظام یکپارچه از عقاید و اعمالی است که به اشیای مقدس مربوط می شوند، یعنی اشیای متمایز و ممنوع، عقاید و اعمالی که همه کسانی را که به آن وفادارند، در یک اجتماع اخلاقی به نام کلیسا، متحد می سازند (دورکیم) (بختیاری و حسامی، ۱۱۳:۱۳۸۲).
۶٫ دین عبارت است از روابط انسان ها با نیروهای فوق طبیعی که شکل دعا، قربانی و عبادت به خود می گیرند (وبر) (بختیاری و حسامی، ۲۰۸:۱۳۸۲).
۷٫ دین نظامی از نمادهاست که می کوشد خلقیات و انگیزش های قوی، فراگیر و پویا در انسان ایجاد کند. این کار با تنظیم و جهت دادن به تصورات و ذهنیت ها درباره نظام حاکم بر هستی و پوشش دادن این تصورات و ذهنیت ها با هاله ای از حقیقت و واقعیت به گونه ای که فقط خلقیات و انگیزش ها، واقعیت و حقیقت جلوه کند (گیدنز) (بختیاری و حسامی، ۲۵۰:۱۳۸۲).
۸٫ دین عبارت است از نظام هایی درباره اعتقاد، عمل و سازمان که جلوه ای اخلاقی را در رفتار پیروان شکل می دهند (گولدوکولب، ۴۲۷:۱۳۸۲).
۹٫ دین مجموعه ای از مراسم تبعید شده عقلی به وسیله افسانه است که نیروهای ماوراء الطبیعه را برای مقاصدی مانند ایجاد یا ممانعت از تغییر حالت در انسان و طبیعت بسیج میکند (عسگری خانقاه و کمالی،۴۷۷:۱۳۸۰-۴۷۶).
۱۰٫ دین عبارت است از نظامی از باورها و اعمال که به وسیله آن گروهی از افراد به تفسیر کردن و دادن پاسخ به آن چیزهایی می پردارند که آنها را فوق طبیعی و مقدس احساس میکنند (Horton, Hunt, 1984:265).
11. دین می تواند به عنوان: اعتقاد به امر فراطبیعی؛ ایدئولوژی؛ نظام های اعتقادی و مجموعه ای از مناسک در نظر گرفته می شود (بیتس، پلاگ، ۶۷۱-۶۷۷:۱۳۷۵).
۱۲٫ دین از نظر لغوی، واژه ای است عربی و معنای فارسی آن آیین، کیش، راه و روش است. جمع آن ادیان است (فرهنگ معین، ۱۵۹۷:۱۳۸۱).
معادل انگلیسی آن (Religion) است. این لفظ معمولا از فعل لاتین (religere) مشتق شده و به معنای اجرای وظیفه، حرمت، نیروهای برتر و تفکر عمیق است. اسم وابسته به این فعل، (religio) دلالت دارد هم به موضوع این گونه شیفتگی درونی و هم به غایت فعالیتی که با آن ملازم است. فعل لاتینی جدیدتر دیگری یعنی (religare) را ریشه این اصطلاح ذکر کرده اند که بر پیوند دلالت دارد (گولد، کولب، ۴۲۷:۱۳۷۶).
نگاهی نسبتاً دقیق به تعاریف ذکر شده نشان می دهد که آنچه به عنوان عناصر اساسی و با اهمیت در تعریف دین لازم است مورد توجه قرار گیرد، عبارتند از: باورها، اعمال و سازمان. این سه عنصر به شکل مشخص در تعاریف دورکیم و گولد و کولب از دین آمده است.
تعریف جامعه شناسی دین
جامعه شناسی شاخه ای از علوم اجتماعی است که به مطالعه پدیده های اجتماعی یا واقعیتهای اجتماعی در جوامع متحول و پیچیده می پردازد. جامعه شناسی در آغاز بر اساس الگوی علوم طبیعی شکل گرفته بود و در واقع نوعی فیزیک اجتماعی بود که در مطالعه پدیده های اجتماعی به دنبال کشف قانون مندی های طبیعی این پدیده ها بود و بر روی های عینی و شناخت خصوصیات ظاهری و خارجی پدیده ها تأکید می نمود و هدفش به دست آوردن شناخت عینی و به دور از داوری های ارزشی و بیطرفانه بود.
برخی ویژگی های پدیده های انسانی نظیر آگاهی، اراده مند بودن، داشتن ذهنیت، قصد و نیت و معنا و تأثیر آنها بر روش شناخت پدیده های انسانی باعث به وجود آمدن بینشی دیگر در علوم انسانی شد که به جای شناخت خصوصیات ظاهری پدیده ها به روش عینی بر شناخت معانی پدیده ها به روش های درونی، ذهنی و همدلانه تأکید می نمود و به جای آنکه به دنبال تبیین پدیده های انسانی بود و به جامعه شناسی تفهمی و یا تفسیری و یا هرمنوتیکی معروف گشت.
جامعه شناسی دینی (The sociology of religion) یکی از شاخه های جامعه شناسی است که در هر دو نحله اثبات گرا و تفهم گرا گسترش یافته است. هم دورکیم و هواداران او به دنبال مطالعه جدی پدیده های دینی از دیدگاه جامعه شناسی بوده اند و هم «وبر» و طرفداران او رفتارهای دینی را از منظر جامعه شناسی پژوهش نموده اند. اگر گفته ریمون آرون، جامعه شناس فرانسوی، را بپذیریم که به تعداد جامعه شناسان می تواند تعریف جامعه شناسی وجود داشته باشد؛ می توان گفت که به تعداد جامعه شناسان دینی، تعریف جامعه شناسی دین وجود دارد. در اینجا نمونه هایی از تعریف های جامعه شناسی دین ذکر می شوند:
۱٫ جامعه شناسی دینی شاخه ای از جامعه شناسی است که به مطالعه دین با عنوان واقعیتهای اجتماعی یا پدیده های اجتمااعی می پردازد. واقعیت های اجتماعی دارای سه ویژگی عمومی بودن، خارجی بودن و الزام آور بودن هستند.
۲٫ جامعه شناسی دینی به عنوان شاخه ای از جامعه شناسی است که به مطالعه دین به عنوان یک نهاد اجتماعی می پردازد و تعامل آن را با سایر نهادهای اجتماعی مورد تأکید قرار میدهد. می دانیم که از دیدگاه جامعه شناسان پنج نهاد اجتماعی اولیه و اساسی در همه جوامع وجود دارد که جوامع بدون حضور آنها نمی توانند ادامه حیات بدهند. این پنج نهاد اجتماعی عبارتند از: خانواده، آموزش و پرورش، اقتصاد، حکومت و دین.
۳٫ جامعه شناسی دینی مطالعه دین در بستر و زمینه اجتماعی خود است (Hogo, 19??:175)
4. جامعه شناسی دینی به مطالعه جوهر پدیده دینی نمی پردازد، بلکه رفتارهای دینی که با تکیه بر پاره ای از تجربیات خاص و تصورات اهداف معین صورت می گیرند، مورد بررسی قرار می دهد. بنابراین رفتار معنادار انسان دینی مورد اعتنای جامعه شناسی دینی است. در جامعه شناسی دینی از ارزش های مربوط به اصول خداشناسی یا فلسفه های دینی و یا از مشروعیت اعتقاد به جهان آخرت بحث نمی شود، بلکه فقط رفتار دینی به عنوان رفتار انسان خاکی به مقتضای هدف معمولی مورد مطالعه قرار می گیرد (فروند، ۱۸۸:۱۳۶۲-۱۸۷).
۵٫ جامعه شناسی دینی مطالعه دین از منظر گروه های اجتماعی، تعاملات اجتماعی، نهادهای اجتماعی، ساختارهای اجتماعی، بستر تاریخی- اجتماعی، تأثیرپذیری از محیط اجتماعی، مقاومت در برابر نیروهای اجتماعی، سازه های اجتماعی واقعیت، آشکارسازی و رویکرد انتقادی است (زاکرمن، ۷۳:۱۳۸۳-۵۳).
۶٫ جامعه شناسی کلاسیک دینی عمدتاً به دو موضوع مهم و گسترده پرداخته است: اول؛ آنگه چگونه دین در حفظ نظم اجتماعی مشارکت دارد و سهم ایفا می کند. دوم؛ آنکه چه رابطه ای بین دین و نظام سرمایه داری وجود دارد (Abercrombie, et al.,1984:206).
اگر به تعاریف ذکر شده از جامعه شناسی دینی توجه شود، می توان این تعاریف را در دو دسته نهادگرا و کنش گرا طبقه بندی نمود. رویکرد اثبات گرایانه و نهادگرایانه در مطالعات جامعه شناسی دینی به شکل جدی با دورکیم آغاز می شود. لازم به ذکر است که اگوست کنت نیز در پویایی شناسی اجتماعی خود و به ویژه در مبحث قانون مراحل سه گانه، دیدگاه جامعه شناختی خود را درباره دین که همانا دیدگاه اثبات گرایانه و تحول گرایانه است ذکر نموده است. رویکرد دوم یا رویکرد کنش گرا به پیشگامی ماکس وبر مطرح شده است. وبر جامعه شناسی را علم مطالعه کنش های اجتماعی معنادار می داند و بنیانگذار جامعه شناسی تفهمی است. در مطالعه کنش گرایانه از دین بر معنای رفتارهای دینی تأکید می شود که باید با همدلی و تجربه زیسته شناخته شود و یا به عبارت دقیق تر فهمیده شود. این تفهم یا فهم همدلانه باید در مرحله بعد تبیین گردد. به همین جهت رویکرد وبر در مطالعات جامعه شناختی دین تنها تفهمی یا تفسیری نیست بلکه تفهم تبیینی است.
تاریخچه جامعه شناسی دین یا مطالعات جامعه شناختی دین
مطالعات اولیه جامعه شناختی درباره دین از نظر روش شناختی دارای سه ویژگی تحول گرایانه، اثبات گرایانه و روان شناختی است. این خصوصیات را می توان در آثار کنت، تایلور و اسپنسر مشاهده کرد. در جامعه شناسی اگوست کنت یکی از مفاهیم اساسی به اصطلاح قانون مراحل سه گانه بود که بر اساس آن اندیشه بشری به شکل تاریخی و ضروری از مرحله ربانی و متافیزیک گذشته و به مرحله اثباتی رسیده است.
در آثار تایلور (فرهنگ ابتدایی) و اسپنسر (اصول جامعه شناسی) توضیحات دقیق تری درباره مراحل تحول دین و به ویژه منشأ دین به چشم می خورد. به باور تایلور و اسپنسر [پذیرش] روح ویژگی اصلی اعتقاد دینی است و ایده روح از تفسیر ناصحیح رؤیا و مرگ به دست آمده است.
این دو اندیشمند نیز مانند کنت پدیده های دینی را بر اساس تمایلات روان شناختی، خطاهای فکری و شرایط زندگی اجتماعی توضیح می دادند. در قرن نوزدهم، دانشمندان دیگر به ویژه کارل ماکس و جیمز فریزر نیز در مطالعه دین رویکرد مشابهی داشتند.
رویکرد دیگری در مطالعه دین وجود دارد که توسط امیل دورکیم در کتاب صور بنیانی حیات دینی مطرح شده است. هر چند این نگاه قبلاً توسط فوتسل دوکلانژ (معلم دورکیم) مطرح شده بوده است. از دیدگاه دورکیم در همه جوامع تمایزی بین امر مقدس و نامقدس وجود دارد. او بیان می دارد که دین، نظامی یکپارچه از باورها و اعمال در ارتباط با امور مقدس است، اموری که متمایز و ممنوع هستند، این باورها و اعمال گروندگان به آنها را در اجتماع، واحدی که کلیسا نامیده می شود، با هم متحد می سازد. در نظریه دور کیم جنبههای اجتماعی دین بیشتر مورد تأکید است. از نظر دورکیم کارکرد مناسک مذهبی تأیید برتری اخلاقی جامعه بر اعضای آن و همچنین حفظ همبستگی اجتماعی است.
تأکید دورکیم بر مناسک به جای باورها، انسان شناسان بعدی را وادار نمود تا پژوهش های کارکردگرایانه درباره دین انجام دهند. پژوهش های مالینوسکی در مقاله «جادو، علم و دین» و دیگر مقالاتش (۱۹۴۸) و رادکلیف براون در «ساکنان جزایر آندومان» (۱۹۲۲) نشان داد که چگونه امور مذهبی در جوامع ساده و ابتدایی به حفظ انسجام اجتماعی و نظارت جامعه بر رفتار افراد کمک می کند.
در رابطه با جوامع متمدن و پیشرفته، نظریه دورکیم درباره کارکردهای دین کمتر راهگشاست. چون دین بیش از آنکه عامل وحدت باشد، می تواند نقش اختلاف برانگیز داشته باشد. از طرف دیگر در جوامع متمدن باورها و آیین ها مهم تر از مناسک هستند. این تغییر توجه باعث شد که هابهاوس به بررسی اثر پیشرفت فکری بر نهادهای اجتماعی بپردازد و توجه خاصی به ایده های اخلاقی بنماید. بر این اساس، وی در اثر مهمش به نام «اخلاق در تحول» که در سال ۱۹۰۷ منتشر شده است به کدهای اخلاقی مهم ترین ادیان و به ویژه مسیحیت می پردازد. این کدها به مثابه آیین مورد بررسی قرار می گیرند و به شکلی اساساً فلسفی تحلیل می شوند و ارتباط این کدها با رفتار اجتماعی به شکلی بسیار کلی مورد توجه هستند.
ماکس وبر نیز عمیقاً تحت تأثیر دلالت های اجتماعی باورهای دینی قرار داشت و رویکردش از برخی جهات متفاوت از رویکرد هابهاوس بود. اولاً، آنکه طرح نظری وبر درباره دین تحول گرایانه نبود. ثانیاً، وی اساساً علاقمند به یک جنبه از اخلاق دینی یعنی پیوند اخلاق دینی با نظام اقتصادی بود و آن را از دو جنبه، نخست تأثیر آیین دینی خاص بر روی رفتار اقتصادی و دیگر رابطه بین جایگاه گروه ها در نظام اقتصادی و انواع باورهای دینی بررسی نمود. چنین است که آثار وب، دورکیم و دیگران به مطالعه جامعه شناختی از دین شکل دادند.
در آمریکا، یعنی جایی که برخلاف جریان شکل گرفته در اروپا، باورها و اعمال دینی رو به فزونی و شرکت در مراسم کلیسایی در سطح بالاست، البته با تفاوت های ناچیزی که بین طبقات اجتماعی وجود دارد. «هربرگ» در کتاب کاتولیک، پروتستان و یهود (۱۹۵۵) و دمارت در کتاب «طبقه اجتماعی در آمریکای پروتستان» (۱۹۶۵) کوشش نمودند که مفهوم همبستگی اجتماعی دورکیم را به کارگیرند و از طرف دیگر فرضیه وبری بنیان های اجتماعی وفاداری فرقه ای را گسترش دهند (Mitchell,1981:214-216).
کارکردهای دین
کارکرد (Function) در معنای جامعه شناختی به مجموعه فعالیت هایی گفته می شود که یک پدیده در جهت تأمین نیازهای نظام اجتماعی ایفا می کند و در معنای عمومی معادل وظیفه، نقش، عملکرد و غیره به کار می رود. از دیدگاه علوم اجتماعی و روان شناسی دین در جوامع مختلف کارکردهای گوناگونی می تواند ایفا نماید، که به برخی از آنها پرداخته می شود. (حاجی زاده، ؟؟، ۱۳۸۵: )
کارکردهای اجتماعی دین
کارکرد در جامعه شناسی معمولاً معادل (Function) به کار می رود و منظور مجموعه فعالیت های یک پدیده اجتماعی برای برآورده ساختن نیازهای نظام اجتماعی است. میدانیم که در مکتب کارکردگرایی در جامعه شناسی که پیشگامی آن از آن امیل دورکیم است، جامعه به ارگانیسم موجود زنده شبیه دانسته شده است که برای رشد و ادامه حیات باید نیازهای آن برآورده شود.
این مکتب معمولاً برای پدیده های اجتماعی چهار کارکرد: انطباق (Adaptation)، دستیابی به هدف (Goal Attainment)، همبستگی (Integration) و حفظ الگوها (Latency) قائل است و همچنین جامعه را مرکب از چهار خرده نظام اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می داند. کارکرد انطباق بر عهده خرده نظام اجتماعی و حفظ الگوها (باز تولید ارزش ها و هنجارها) بر عهده خرده نظام فرهنگی است. با توجه به نقش دین در افزایش یا کاهش همبستگی اجتماعی و نیز باز تولید ارزش ها و هنجارها می توان کارکردهای پدیده های دینی را عمدتاً در دو خرده نظام اجتماعی و فرهنگی جستجو نمود.
تأکید بر کارکردهای اجتماعی دین به این معناست که دین کارکردهای دیگری نظیر کارکردهای روانی نیز دارد. در برخی از متون جامعه شناختی کارکردهای روانی زیر برای دین یا پدیده های دینی ذکر شده است. سازش و کنار آمدن با احساس بی قدرتی.
دانلود مقاله تعریف دین