13 صفحه
توهم تضاد دیانت و ملیت
بازرگان در مقالهای با عنوان ایران و اسلام که در واقع متن یک سخنرانی است که در آبان ماه 1360 در دفتر نهضت آزادی ایراد شده، به صراحت و روشنی اعلام میدارد که دیدگاه وی و همفکران او با حضرت امام خمینی متفاوت است. او به شدت از ملیگرایی دفاع کرده است و دیدگاه مکتبی امام و ارزشهای اسلامی را محکوم میکند.
بازرگان در این سخنرانی، خود را خادم ایران از طریق اسلام میداند ولی امام را خادم اسلام از طریق ایران میشمارد: رهبر انقلاب، حرکت و رنج و شهادت مردم را برای اسلام و دولت را دولت اسلامی میدانستند. در حالی که نخست وزیر منتخب و منصوب ایشان، قبول خطر و زحمت و مأموریت، به خاطر و در راه ملت عزیز ایران یا ایران میکرد... دو هدف یا دو طرز تفکر در صدر انقلاب ایران جلوهگر میبینیم: 1. در خاطر اکثریت انقلابکنندگان و ملیون و نخست وزیر منتخب امام، خدمت به ایران 2. در خاطر امام و جمعی از روحانیون و پیروان خاص ایشان، خدمت به اسلام. برای بنده، مأموریت و هدف و تعهد، خدمت به ایران بود از طریق اسلام. برای امام، هدف و برنامه انقلاب، خدمت به اسلام بود از طریق ایران، یعنی با استفاده از مردم و کشور ایران. در یک طرف انسانی است که حمایت و سعادت او آن طور که اسلام میگوید خواسته میشود و در طرف دیگر اسلام است که دفاع و اجرا و تسلط آن، آن طور که از انسان بر میآید، تعقیب میشود... تا حدودی طبیعی بود که چنین باشد. کسی که در داخل مردم و در دستگاههای خدماتی بوده و شغلش مهندسی یعنی سازندگی و مدیریت است هدفش و درکش از مأموریت باید خدمت به کشور باشد و کسی که عمری در شناخت و تدریس و تبلیغ اسلام و اجرای احکام آن صرف کرده است، فکر و ذکرش چیزی غیر از اسلام نمیتوانست باشد. (35)
توهم تضاد دیانت و ملیت