فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

خاتمیت پیامبر اعظم (ص) در قرآن

اختصاصی از فی توو خاتمیت پیامبر اعظم (ص) در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

خاتمیت پیامبر اعظم (ص) در قرآن


خاتمیت پیامبر اعظم (ص) در قرآن

خاتمیت پیامبر اعظم (ص) در قرآن

8 صفحه

یکی از سؤالات مهم در بحث نبوت پیامبر اعظم(ص) خاتمیت آن حضرت است که چرا ارسال رسل و انزال کتب با خاتمیت پیامبر (ص) و کتاب قرآن پایان می یابد . آیا این بدان معنا است که انسان از آموزه های وحیانی بی نیازگردیده یا اینکه دلایل عقلی و نقلی دیگری دارد که نوشتار حاضر در مقام پاسخ به این سؤال اساسی است . امید است مورد استفاده خوانندگان محترم قرار گیرد .

از گذشته تا کنون معمول بوده که برای جلو گیری از دسترسی دیگران به یک مکان یا محتوای یک  نامه ، در آن مکان با پاکت ، نامه را با ماده چسبنده ای می بستند و روی آن مهری می زدند که امروزه از آن تعبیر به « لاکومهر » می شود و برای گشودن آن ، حتماً باید مهر آن شیء چسبنده شکسته شود ، مهری را که براین گونه اشیاء می زنند « خاتم » می گویند و از آنجا که در گذشته گاهی  از گلهای سفت و چسبنده برای اینکار استفاده می کردند در بعضی از کتب معروف لغت درمعنای خاتم می خوانیم  « ما یوضع علی الطینه » چیزی که بر گل می زنند .


دانلود با لینک مستقیم


خاتمیت پیامبر اعظم (ص) در قرآن

دانلود مقاله کامل درباره پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله کامل درباره پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت


دانلود مقاله کامل درباره پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 36
بخشی از توضیحات:

پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت

کتاب پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت (ع) در هفت فصل به بررسی دلایل پیامبری، حکمت پیامبری، پایان پیامبری، رسالت جهانی محمد (ص)، ویژگی‌های پیامبر (ص)، محمد از زبان محمد (ص) و محمد (ص) از زبان علی (ع) می‌پردازد.

مولف در بخشی از کتاب آورده است: بی‌تردید، شناخت چهره نورانی پیامبر خدا و آشنایی با سیره علمی و عملی او می‌تواند زندگی مادی و معنوی بشر را دگرگون کند و زمینه جهانی‌شدن ارزش‌های اسلامی را فراهم سازد. از این رو دشمنان اسلام با همه توان می‌کوشند این چهره‌های نورانی را تاریک جلوه دهند و خدشه‌دار کنند.

در بخشی دیگر مولف با اشاره به لزوم مقابله با توطئه و تهاجم فرهنگی در کشور می‌افزاید: بر همه کسانی که توان لازم را در خود احساس می‌کنند فرض است که از فرصت ارزنده سال پیامبر اعظم (ص) برای معرفی صحیح ابعاد مختلف شخصیت پیامبر خدا نهایت بهره‌برداری را ببرند.

پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن

آیاتی که ولایت پیامبر(ص) و اولویت ایشان نسبت به مؤمنان را مطرح می‏کنند

قبلاً(در فصول پیشین تحقیق) درباره معنای ولایت سخن گفتیم و نتیجه گرفتیم که این کلمه، همواره مقارن با نوعی تسلط بر امور فردی یا اجتماعی است. از این رو، در این‏جا در محدوده آیاتی که ولایت پیامبر(ص) را مطرح می‏کنند، به بررسی محدوده ولایت پیامبراکرم(ص) می‏پردازیم.از گذشته، کسانی که درباره ولایت پیامبر(ص) با نگرش حاکمیت ایشان بر امور، بحث کرده‏اند، وجوه گوناگونی را برای محدوده آن مطرح کرده‏اند که محدودترین آن‏ها اختصاص آن به امور اجتماعی و امور شخصی است؛ ولی اخیراً با برداشتی خاص از معنای ولایت و نگرشی منفی درباره دخالت انبیا(ع) در امور اجتماعی، بحث‏هایی درباره اختصاص ولایت پیامبر(ص) به افرادی که خود توانایی اداره امور خویش را ندارند، مانند کودکان و دیوانگان، مطرح شده است و آن‏گاه که بر طبق آیه:

(النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم) [146]

بحث از اولویت پیامبر(ص)نسبت به امور مؤمنان از خود آنان، پیش می‏آید، آن را به موردی اختصاص می‏دهند که در این امور، بین ولایت مؤمنان و پیامبر(ص)تعارض حاصل شود. [147] آقای حائری یزدی در این‏جا صریحاً ولایت را به مورد حَجْر اختصاص می‏دهد و از این رو، بر تعبیر "ولایت فرزانگان"، که از سوی آیةاللّه جوادی آملی مطرح گردیده، ایراد می‏گیرد که بین فرزانه بودن و ولایت، تناقض وجود دارد.

به نظر می‏رسد نقدکننده محترم به اصل مقاله‏ [148] توجه نکرده است؛ زیرا در مقاله به تفصیل در باره تفاوت بین ولایت بر محجوران و ولایت بر جامعه، که مقتضی آیه (انما
ولیکم اللّه و رسوله و...) است، سخن گفته و احکام هر یک رإ؛(( جداگانه بیان کرده است و در پاسخ به نقد نیز این مطلب، دوباره توضیح داده شده است.

در مورد ولایت تشریعی پیامبراکرم(ص) و برای روشن شدن معنای آن توجه به این نکته ضروری است که وقتی درباره ولایت تشریعی پیامبر(ص) سخن می‏گوییم، مقصود قانون‏گذاری و اداره امور اجتماع است و این همان بحث از امارت و ضرورت وجود امیر برای اجتماع است (لابد للناس من امیر...) که ممکن است به انتخاب مردم تحقق یابد یا هم‏چون حکومت‏های دیکتاتوری، با زور و یا به انتصاب از سوی خداوند باشد که در هم موارد، حاکمیت و ولایت بر مردم، از سوی شخص حاکم وجود دارد؛ زیرا حتی در آن‏جا که مردم شخصی را برای اداره امور خویش بر می‏گزینند و رتق و فتق امور خویش را به او می‏سپارند، او برای اداره اجتماع، مجبور به وضع قوانین، اجرای آن‏ها و مجازات تجاوزگران است و حتی در بسیاری امور شخصی افراد نیز دخالت می‏کند که آنان شاید راضی به آن نباشند. بنابراین قبول ضرورت حکومت برای جامعه با قبول نحوه‏ای از ولایت برای حاکم نسبت به امور جامعه ملازم است.

اختصاص ولایت به باب حَجر، همان‏طور که در پاسخ آیةالله جوادی آملی به نقد مقاله ایشان آمده است، نقض‏های بسیاری نیز در ابواب فقهی دارد؛ زیرا در باب‏های مختلف، مانند قضا، حدود، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و حتی ازدواج دختران و نماز جمعه، به ولایت‏هایی از سوی امام، فقها، پدر و ...برخورد می‏کنیم که هیچ یک ربطی به حَجْر مولّی‏علیه ندارد. حتی در باب نماز جمعه، عده‏ای از فقها با برداشت از بعضی روایات، امام معصوم(ع) را متولی برگزاری آن دانسته‏اند و در زمان غیبت، اقامه آن را روا نمی‏دارند.

درباره آیه (النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم)، ظهور آیه ـ همان‏طور که آیةالله جوادی آملی‏ [149] و مفسران دیگر گفته‏اند ـ ، بر این دلالت دارد که پیامبر(ص) نسبت به خود مؤمنان اولویت دارد نه نسبت به ولایت مؤمنان، آن گونه که از سخن آقای حائری فهمیده می‏شود و معنای اولویت پیامبر(ص) نسبت به آنان، تقدم رتبی در امور و کارهایشان است که اگر در موردی پیامبر(ص) تصمیمی گرفت، حتی اگر مربوط به امور شخصی آنان باشد، دیگر نوبت به خودشان نمی‏رسد که بخواهند در آن باره، نظری داشته باشند؛ ولی اگر پیامبر(ص) نظری نداشت ـ همان‏طور که در بیش‏تر امور، که به‏طور صحیح به دست مؤمنان اداره می‏شود ـ خود آنان به رتق و فتق امور مشغول می‏شوند؛ همان‏طور که این مطلب، از آیه (و ما کان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضی اللّه و رسوله امراً ان یکون لهم الخیرة من امرهم) [150] استفاده می‏شود؛ زیرا شأن نزول این آیه شریفه، دخالت و حکم پیامبر(ص) در یک امر شخصی، یعنی ازدواج زینب بنت جحش، برای برطرف کردن یک سنت اجتماعی غلط بود و اولویت حضرت را، هم در امور شخصی مؤمنان و هم در امور اجتماعی آنان بیان می‏کند.

به نظر می‏رسد با توجه به عصمت پیامبر(ص) بحث از این‏که ایشان تا چه حد بر امور شخصی افراد ولایت دارند، بی مورد است، هر چند در بحث‏های دیگر، برای مشخص شدن دایره ولایت‏فقیه، امری لازم به نظر می‏رسد. از این رو، در این‏جا از این بحث صرف نظر کرده و با سخن علامه طباطبایی درباره آیه (النبی اولی بالمؤمنین...) این بحث را به پایان می‏بریم:

انفس مؤمنان، همان مؤمنان است. پس معنای آیه این است که پیامبر(ص) از خود آنان به خودآنان اولویت دارد و معنای اولویت، رجحان جانب پیامبر(ص) است هنگامی که امر دایر بین ایشان و دیگران شود. پس خلاصه این‏که هر چه مؤمن برای خودش قائل است، مانند حفاظت و محبت و مراقبت و بزرگی و قبول دعوتی و به اجرا گذاشتن اراده، پس پیامبر(ص) از خودش به آن امر اولی است و اگر امر بین پیامبر(ص) و خودش در یکی از آن‏ها دایر شود، جانب پیامبر(ص) بر خودش ارجحیت دارد. [151]

در روایات نیز این مطلب به شکل‏های گوناگون بیان شده است. بحث روایی درباره آیه (انّما ولیکم اللّه...) را به بخش بعد(تحقیق) موکول می‏کنیم. درباره آیه (النبی اولی بالمؤمنین ...) نیز روایات بسیاری از سوی شیعه و اهل سنت نقل شده که پیامبر(ص) با استشهاد به این آیه شریفه، حضرت علی(ع) را به ولایت بر مردم نصب فرموده و گفتند: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه". در روایتی از امام موسی بن جعفر(ع) همین مضمون نقل شده است که پیامبر(ص) نوزده روز پیش از وفاتشان این مطلب را سومین بار، برای مردم بیان کردند. [152]

در روایت دیگری، امام(ع) ولایت پیامبر(ص) را به ولایت پدر بر پسر تشبیه می‏کنند که بر پسر لازم است از پدر اطاعت کند و اگر پسر، فقیر باشد، پدر نیز مخارج او را بر عهده می‏گیرد. پس بر مؤمنان نیز لازم است از پیامبر(ص) اطاعت کنند و پیامبر(ص) نیز مؤونه آنان را بر عهده می‏گیرد. آن گاه همین مقام را برای حضرت علی(ع) و دیگر ائمه(ع) بیان می‏کنند و به آیه (و بالوالدین احسانا) بر پدر بودن ایشان استشهاد می‏کنند. [153]

3. آیاتی که درباره حکم پیامبر(ص) سخن می‏گویند

دسته سوم از آیاتی که به حاکمیت سیاسی پیامبر(ص) می‏پردازند، ایشان را حاکم در میان مردم معرفی می‏کنند. این آیات، به سه صورت در قرآن کریم مطرح شده‏اند: یک دسته، هدف از فرو فرستادن کتاب بر حضرت را حکم بین مردم معرفی می‏کند:

(انّا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اریک اللّه). [154]

دسته دیگر، مقتضای ایمان را حاکم کردن پیامبر(ص) در امور اختلافی بین مؤمنان و تسلیم حکم ایشان بودن، می‏داند:

(فلا و ربک لا یؤمنون حتی یحکّموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی انفسهم حرجا مما قضیت و یسلّموا تسلیما). [155]

و دسته سوم، حکم ابتدایی پیامبر(ص) را در امور آنان نافذ دانسته و اختیار آنان را در این موارد، سلب می‏کند:

(و ما کان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضی اللّه و رسوله امراً ان یکون لهم الخیرة من امرهم). [156]

در مباحث قبل (تحقیق) گفتیم که "حکم" در قرآن کریم، مربوط به امر قانون‏گذاری و تشریع است؛ زیرا حکم، به‏طور انحصاری در اختیار خداوند است:

(و ما اختلفتم فیه من شی‏ء فحکمه الی اللّه). [157]

گاهی نیز به کتاب و گاه به پیامبران(ع) نسبت داده شده است. از این رو، تشریع خداوند در قالب کتاب و کلام پیامبران(ع)، احکام کلی مورد نیاز مردم را بیان می‏کند؛ همان‏طور که این آیه شریفه، بر آن دلالت دارد:

(و انزلنا الیک الکتاب لتبین للناس ما نزل الیهم). [158]

و امور حکومتی، که بستگی به شرایط مختلف دارد، و همین‏طور امور قضایی جزئی، که بر طبق قوانین کلی، در موارد مختلف صادر می‏شود، بر عهده پیامبر(ص) است:

(انّا انزلنا الیک الکتاب لتحکم بین الناس بما اریک اللّه). [159]

علامه طباطبائی‏1 در این باره می‏فرماید:

اطاعت از پیامبر(ص) دو جهت دارد: یکی جهت تشریع آن چه خداوند بدون آوردن در کتاب، بر او وحی می‏کند که همان تفصیل مجملات قرآن کریم و متعلّقات و مرتبطات آن است؛
همان‏طور که خداوند متعال فرموده است: (و انزلنا الیک الذکر...). دوم تصمیمات خودش است که مربوط به امر ولایت حکومت و قضای او است و خداوند متعال فرموده است: (لتحکم بین الناس...) و این شامل تصمیماتی است که بر اساس ظواهر قوانین قضایی، بین مردم حکم می‏کند و نیز تصمیماتی که در امور مهم، به آن‏ها حکم می‏کند و خداوند به او دستور داده است که در آن‏ها با مردم مشورت کند: (و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکّل علی اللّه) که در مشورت، مردم را داخل کرده است؛ ولی در تصمیم‏گیری، پیامبر(ص) را تنها ذکر کرده است. [160]

روایات نیز با استشهاد به آیاتی که حکم را به پیامبر(ص) نسبت می‏دهند، مسأله تفویض امور دین و دنیای مردم را به او، مطرح می‏کنند. از امام صادق(ع) روایت شده است:

لا وللّه، ما فوض الی احد من خلقه الا الی رسول اللّه و الی الائمة. قال عزّوجلّ: (انّا انزلنا الیک الکتاب لتحکم بین الناس بما اریک اللّه). [161]

در روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است:

انّ اللّه عزّوجلّ ادّب نبیّه فلمّا اکمل له الادب قال: "انّک علی خلق عظیم" ثم فوّض الیه امرالدین و الامة لیسوس عباده فقال عزّوجلّ: (ما آتیکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه‏فانتهوا). [162]


معنای حکم پیامبر(ص)

سیاق آیات با اختصاص آن به مورد قاضی تحکیم، که در مورد آیه 36 سوره اعراف احتمال داده شده است، [163] منافات دارد؛ زیرا اولاً همان‏طور که از آیات و روایات، روشن شد، این حکم به پیامبر(ص) همان حکم انحصاری خداوند است که به او تفویض شده است و مورد آن، امور دین و جامعه مؤمنان می‏باشد. ثانیاً در آیه (فلا و ربک لا یؤمنون حتی یحکموک...) نیز با رجوع به آیات قبل می‏بینیم که ابتدا آیه (اطیعوا الله و اطیعوا الرسول...) قرار دارد و سپس به این مسأله پرداخته شده که هرگاه به مردم گفته می‏شود که به سوی آن چه خدا نازل کرده و به سوی رسول بیایید، منافقان از رسول اعراض می‏کنند. آن گاه این حکم کلی، درباره همه پیامبران مطرح گردیده که (ما ارسلنا من رسول الّا لیطاع باذن اللّه) و سپس آیه مورد نظر نازل شده است و مؤمنان را کسانی قلمداد کرده که اولاً پیامبر را در بین خود حاکم گردانند؛ یعنی ملزم هستند که او را حاکم کنند. ثانیاً از دل و جان، به حکم او راضی وتسلیم باشند و در آیه بعد، یکی از احکامی را که احتمال داشت از سوی پیامبر(ص) صادر گردد، با این مضمون توضیح می‏دهد که "اگر ما به آنان دستور می‏دادیم که همدیگر را بکشید یا از شهر و دیارتان خارج شوید، جز عده اندکی آن را اجرا نمی‏کردند". در روایتی از امام صادق(ع) در توضیح آیه (فلا و ربک لا یؤمنون...) آمده است:

 

پی نوشت ها :

[146] . احزاب، آیه 6.

[147] . مجله حکومت اسلامی، سال اول، ش‏دوم، ص‏224.

[148] . همان، ش اول، ص‏55.

[149] . همان، ش دوم، ص‏239.

[150] . احزاب، آیه 36.

[151] . تفسیر المیزان، ج‏16، ص‏276.

[152] . بحارالانوار، ج‏22، ص‏489، ح‏35.

[153] . همان، ج‏27، ص‏243.

[154] . نساء، آیه 105.

[155] . نساء، آیه 65.

[156] . اعراف، آیه 36.

[157] . شورا، آیه 10.

[158] . نحل، آیه 46.

[159] . نساء، آیه 105.

[160] . تفسیر المیزان، ج‏4، ص‏388.

[161] . اصول کافی، ج‏1، ص‏267، ح‏8.

[162] . همان، ص‏266، ح‏4.

[163] . مجله حکومت اسلامی، سال اول، ش دوم، ص‏224.

[164] . اصول کافی، ج‏2، ص‏398، باب الشرک، ح‏6.

[165] . حدید، آیه 25.

[166] . حدید، آیه 25.

[167] . لقمان، آیه 13.

[168] . نور، آیه 62

[169] . نور، آیه 63.

[170] . تفسیر المیزان، ج‏15، ص‏166.

[171] . توبه، آیه 59.

[172] . انفال، آیه‏1.

[173] . انفال، آیه 41.

[174] . اصول کافی، ج‏1، ص‏540، باب الفی‏ء و الانفال و تفسیر الخمس.

[175] . همان.

[176] . همان، ص‏541.

[177] . همان.

[178] . همان، ص‏544.

[179] . نساء، آیه 136.

[180] . حدید، آیه 28.

[181] . تفسیر المیزان، ج‏19، ص‏174

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت

دانلود تحقیق کامل درمورد پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت

اختصاصی از فی توو دانلود تحقیق کامل درمورد پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت


دانلود تحقیق کامل درمورد پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 36
بخشی از توضیحات:

پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت

کتاب پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت (ع) در هفت فصل به بررسی دلایل پیامبری، حکمت پیامبری، پایان پیامبری، رسالت جهانی محمد (ص)، ویژگی‌های پیامبر (ص)، محمد از زبان محمد (ص) و محمد (ص) از زبان علی (ع) می‌پردازد.

مولف در بخشی از کتاب آورده است: بی‌تردید، شناخت چهره نورانی پیامبر خدا و آشنایی با سیره علمی و عملی او می‌تواند زندگی مادی و معنوی بشر را دگرگون کند و زمینه جهانی‌شدن ارزش‌های اسلامی را فراهم سازد. از این رو دشمنان اسلام با همه توان می‌کوشند این چهره‌های نورانی را تاریک جلوه دهند و خدشه‌دار کنند.

در بخشی دیگر مولف با اشاره به لزوم مقابله با توطئه و تهاجم فرهنگی در کشور می‌افزاید: بر همه کسانی که توان لازم را در خود احساس می‌کنند فرض است که از فرصت ارزنده سال پیامبر اعظم (ص) برای معرفی صحیح ابعاد مختلف شخصیت پیامبر خدا نهایت بهره‌برداری را ببرند.

پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن

آیاتی که ولایت پیامبر(ص) و اولویت ایشان نسبت به مؤمنان را مطرح می‏کنند

قبلاً(در فصول پیشین تحقیق) درباره معنای ولایت سخن گفتیم و نتیجه گرفتیم که این کلمه، همواره مقارن با نوعی تسلط بر امور فردی یا اجتماعی است. از این رو، در این‏جا در محدوده آیاتی که ولایت پیامبر(ص) را مطرح می‏کنند، به بررسی محدوده ولایت پیامبراکرم(ص) می‏پردازیم.از گذشته، کسانی که درباره ولایت پیامبر(ص) با نگرش حاکمیت ایشان بر امور، بحث کرده‏اند، وجوه گوناگونی را برای محدوده آن مطرح کرده‏اند که محدودترین آن‏ها اختصاص آن به امور اجتماعی و امور شخصی است؛ ولی اخیراً با برداشتی خاص از معنای ولایت و نگرشی منفی درباره دخالت انبیا(ع) در امور اجتماعی، بحث‏هایی درباره اختصاص ولایت پیامبر(ص) به افرادی که خود توانایی اداره امور خویش را ندارند، مانند کودکان و دیوانگان، مطرح شده است و آن‏گاه که بر طبق آیه:

(النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم) [146]

بحث از اولویت پیامبر(ص)نسبت به امور مؤمنان از خود آنان، پیش می‏آید، آن را به موردی اختصاص می‏دهند که در این امور، بین ولایت مؤمنان و پیامبر(ص)تعارض حاصل شود. [147] آقای حائری یزدی در این‏جا صریحاً ولایت را به مورد حَجْر اختصاص می‏دهد و از این رو، بر تعبیر "ولایت فرزانگان"، که از سوی آیةاللّه جوادی آملی مطرح گردیده، ایراد می‏گیرد که بین فرزانه بودن و ولایت، تناقض وجود دارد.

به نظر می‏رسد نقدکننده محترم به اصل مقاله‏ [148] توجه نکرده است؛ زیرا در مقاله به تفصیل در باره تفاوت بین ولایت بر محجوران و ولایت بر جامعه، که مقتضی آیه (انما
ولیکم اللّه و رسوله و...) است، سخن گفته و احکام هر یک رإ؛(( جداگانه بیان کرده است و در پاسخ به نقد نیز این مطلب، دوباره توضیح داده شده است.

در مورد ولایت تشریعی پیامبراکرم(ص) و برای روشن شدن معنای آن توجه به این نکته ضروری است که وقتی درباره ولایت تشریعی پیامبر(ص) سخن می‏گوییم، مقصود قانون‏گذاری و اداره امور اجتماع است و این همان بحث از امارت و ضرورت وجود امیر برای اجتماع است (لابد للناس من امیر...) که ممکن است به انتخاب مردم تحقق یابد یا هم‏چون حکومت‏های دیکتاتوری، با زور و یا به انتصاب از سوی خداوند باشد که در هم موارد، حاکمیت و ولایت بر مردم، از سوی شخص حاکم وجود دارد؛ زیرا حتی در آن‏جا که مردم شخصی را برای اداره امور خویش بر می‏گزینند و رتق و فتق امور خویش را به او می‏سپارند، او برای اداره اجتماع، مجبور به وضع قوانین، اجرای آن‏ها و مجازات تجاوزگران است و حتی در بسیاری امور شخصی افراد نیز دخالت می‏کند که آنان شاید راضی به آن نباشند. بنابراین قبول ضرورت حکومت برای جامعه با قبول نحوه‏ای از ولایت برای حاکم نسبت به امور جامعه ملازم است.

اختصاص ولایت به باب حَجر، همان‏طور که در پاسخ آیةالله جوادی آملی به نقد مقاله ایشان آمده است، نقض‏های بسیاری نیز در ابواب فقهی دارد؛ زیرا در باب‏های مختلف، مانند قضا، حدود، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و حتی ازدواج دختران و نماز جمعه، به ولایت‏هایی از سوی امام، فقها، پدر و ...برخورد می‏کنیم که هیچ یک ربطی به حَجْر مولّی‏علیه ندارد. حتی در باب نماز جمعه، عده‏ای از فقها با برداشت از بعضی روایات، امام معصوم(ع) را متولی برگزاری آن دانسته‏اند و در زمان غیبت، اقامه آن را روا نمی‏دارند.

درباره آیه (النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم)، ظهور آیه ـ همان‏طور که آیةالله جوادی آملی‏ [149] و مفسران دیگر گفته‏اند ـ ، بر این دلالت دارد که پیامبر(ص) نسبت به خود مؤمنان اولویت دارد نه نسبت به ولایت مؤمنان، آن گونه که از سخن آقای حائری فهمیده می‏شود و معنای اولویت پیامبر(ص) نسبت به آنان، تقدم رتبی در امور و کارهایشان است که اگر در موردی پیامبر(ص) تصمیمی گرفت، حتی اگر مربوط به امور شخصی آنان باشد، دیگر نوبت به خودشان نمی‏رسد که بخواهند در آن باره، نظری داشته باشند؛ ولی اگر پیامبر(ص) نظری نداشت ـ همان‏طور که در بیش‏تر امور، که به‏طور صحیح به دست مؤمنان اداره می‏شود ـ خود آنان به رتق و فتق امور مشغول می‏شوند؛ همان‏طور که این مطلب، از آیه (و ما کان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضی اللّه و رسوله امراً ان یکون لهم الخیرة من امرهم) [150] استفاده می‏شود؛ زیرا شأن نزول این آیه شریفه، دخالت و حکم پیامبر(ص) در یک امر شخصی، یعنی ازدواج زینب بنت جحش، برای برطرف کردن یک سنت اجتماعی غلط بود و اولویت حضرت را، هم در امور شخصی مؤمنان و هم در امور اجتماعی آنان بیان می‏کند.

به نظر می‏رسد با توجه به عصمت پیامبر(ص) بحث از این‏که ایشان تا چه حد بر امور شخصی افراد ولایت دارند، بی مورد است، هر چند در بحث‏های دیگر، برای مشخص شدن دایره ولایت‏فقیه، امری لازم به نظر می‏رسد. از این رو، در این‏جا از این بحث صرف نظر کرده و با سخن علامه طباطبایی درباره آیه (النبی اولی بالمؤمنین...) این بحث را به پایان می‏بریم:

انفس مؤمنان، همان مؤمنان است. پس معنای آیه این است که پیامبر(ص) از خود آنان به خودآنان اولویت دارد و معنای اولویت، رجحان جانب پیامبر(ص) است هنگامی که امر دایر بین ایشان و دیگران شود. پس خلاصه این‏که هر چه مؤمن برای خودش قائل است، مانند حفاظت و محبت و مراقبت و بزرگی و قبول دعوتی و به اجرا گذاشتن اراده، پس پیامبر(ص) از خودش به آن امر اولی است و اگر امر بین پیامبر(ص) و خودش در یکی از آن‏ها دایر شود، جانب پیامبر(ص) بر خودش ارجحیت دارد. [151]

در روایات نیز این مطلب به شکل‏های گوناگون بیان شده است. بحث روایی درباره آیه (انّما ولیکم اللّه...) را به بخش بعد(تحقیق) موکول می‏کنیم. درباره آیه (النبی اولی بالمؤمنین ...) نیز روایات بسیاری از سوی شیعه و اهل سنت نقل شده که پیامبر(ص) با استشهاد به این آیه شریفه، حضرت علی(ع) را به ولایت بر مردم نصب فرموده و گفتند: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه". در روایتی از امام موسی بن جعفر(ع) همین مضمون نقل شده است که پیامبر(ص) نوزده روز پیش از وفاتشان این مطلب را سومین بار، برای مردم بیان کردند. [152]

در روایت دیگری، امام(ع) ولایت پیامبر(ص) را به ولایت پدر بر پسر تشبیه می‏کنند که بر پسر لازم است از پدر اطاعت کند و اگر پسر، فقیر باشد، پدر نیز مخارج او را بر عهده می‏گیرد. پس بر مؤمنان نیز لازم است از پیامبر(ص) اطاعت کنند و پیامبر(ص) نیز مؤونه آنان را بر عهده می‏گیرد. آن گاه همین مقام را برای حضرت علی(ع) و دیگر ائمه(ع) بیان می‏کنند و به آیه (و بالوالدین احسانا) بر پدر بودن ایشان استشهاد می‏کنند. [153]

3. آیاتی که درباره حکم پیامبر(ص) سخن می‏گویند

دسته سوم از آیاتی که به حاکمیت سیاسی پیامبر(ص) می‏پردازند، ایشان را حاکم در میان مردم معرفی می‏کنند. این آیات، به سه صورت در قرآن کریم مطرح شده‏اند: یک دسته، هدف از فرو فرستادن کتاب بر حضرت را حکم بین مردم معرفی می‏کند:

(انّا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اریک اللّه). [154]

دسته دیگر، مقتضای ایمان را حاکم کردن پیامبر(ص) در امور اختلافی بین مؤمنان و تسلیم حکم ایشان بودن، می‏داند:

(فلا و ربک لا یؤمنون حتی یحکّموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی انفسهم حرجا مما قضیت و یسلّموا تسلیما). [155]

و دسته سوم، حکم ابتدایی پیامبر(ص) را در امور آنان نافذ دانسته و اختیار آنان را در این موارد، سلب می‏کند:

(و ما کان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضی اللّه و رسوله امراً ان یکون لهم الخیرة من امرهم). [156]

در مباحث قبل (تحقیق) گفتیم که "حکم" در قرآن کریم، مربوط به امر قانون‏گذاری و تشریع است؛ زیرا حکم، به‏طور انحصاری در اختیار خداوند است:

(و ما اختلفتم فیه من شی‏ء فحکمه الی اللّه). [157]

گاهی نیز به کتاب و گاه به پیامبران(ع) نسبت داده شده است. از این رو، تشریع خداوند در قالب کتاب و کلام پیامبران(ع)، احکام کلی مورد نیاز مردم را بیان می‏کند؛ همان‏طور که این آیه شریفه، بر آن دلالت دارد:

(و انزلنا الیک الکتاب لتبین للناس ما نزل الیهم). [158]

و امور حکومتی، که بستگی به شرایط مختلف دارد، و همین‏طور امور قضایی جزئی، که بر طبق قوانین کلی، در موارد مختلف صادر می‏شود، بر عهده پیامبر(ص) است:

(انّا انزلنا الیک الکتاب لتحکم بین الناس بما اریک اللّه). [159]

علامه طباطبائی‏1 در این باره می‏فرماید:

اطاعت از پیامبر(ص) دو جهت دارد: یکی جهت تشریع آن چه خداوند بدون آوردن در کتاب، بر او وحی می‏کند که همان تفصیل مجملات قرآن کریم و متعلّقات و مرتبطات آن است؛
همان‏طور که خداوند متعال فرموده است: (و انزلنا الیک الذکر...). دوم تصمیمات خودش است که مربوط به امر ولایت حکومت و قضای او است و خداوند متعال فرموده است: (لتحکم بین الناس...) و این شامل تصمیماتی است که بر اساس ظواهر قوانین قضایی، بین مردم حکم می‏کند و نیز تصمیماتی که در امور مهم، به آن‏ها حکم می‏کند و خداوند به او دستور داده است که در آن‏ها با مردم مشورت کند: (و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکّل علی اللّه) که در مشورت، مردم را داخل کرده است؛ ولی در تصمیم‏گیری، پیامبر(ص) را تنها ذکر کرده است. [160]

روایات نیز با استشهاد به آیاتی که حکم را به پیامبر(ص) نسبت می‏دهند، مسأله تفویض امور دین و دنیای مردم را به او، مطرح می‏کنند. از امام صادق(ع) روایت شده است:

لا وللّه، ما فوض الی احد من خلقه الا الی رسول اللّه و الی الائمة. قال عزّوجلّ: (انّا انزلنا الیک الکتاب لتحکم بین الناس بما اریک اللّه). [161]

در روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است:

انّ اللّه عزّوجلّ ادّب نبیّه فلمّا اکمل له الادب قال: "انّک علی خلق عظیم" ثم فوّض الیه امرالدین و الامة لیسوس عباده فقال عزّوجلّ: (ما آتیکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه‏فانتهوا). [162]


معنای حکم پیامبر(ص)

سیاق آیات با اختصاص آن به مورد قاضی تحکیم، که در مورد آیه 36 سوره اعراف احتمال داده شده است، [163] منافات دارد؛ زیرا اولاً همان‏طور که از آیات و روایات، روشن شد، این حکم به پیامبر(ص) همان حکم انحصاری خداوند است که به او تفویض شده است و مورد آن، امور دین و جامعه مؤمنان می‏باشد. ثانیاً در آیه (فلا و ربک لا یؤمنون حتی یحکموک...) نیز با رجوع به آیات قبل می‏بینیم که ابتدا آیه (اطیعوا الله و اطیعوا الرسول...) قرار دارد و سپس به این مسأله پرداخته شده که هرگاه به مردم گفته می‏شود که به سوی آن چه خدا نازل کرده و به سوی رسول بیایید، منافقان از رسول اعراض می‏کنند. آن گاه این حکم کلی، درباره همه پیامبران مطرح گردیده که (ما ارسلنا من رسول الّا لیطاع باذن اللّه) و سپس آیه مورد نظر نازل شده است و مؤمنان را کسانی قلمداد کرده که اولاً پیامبر را در بین خود حاکم گردانند؛ یعنی ملزم هستند که او را حاکم کنند. ثانیاً از دل و جان، به حکم او راضی وتسلیم باشند و در آیه بعد، یکی از احکامی را که احتمال داشت از سوی پیامبر(ص) صادر گردد، با این مضمون توضیح می‏دهد که "اگر ما به آنان دستور می‏دادیم که همدیگر را بکشید یا از شهر و دیارتان خارج شوید، جز عده اندکی آن را اجرا نمی‏کردند". در روایتی از امام صادق(ع) در توضیح آیه (فلا و ربک لا یؤمنون...) آمده است:

 

پی نوشت ها :

[146] . احزاب، آیه 6.

[147] . مجله حکومت اسلامی، سال اول، ش‏دوم، ص‏224.

[148] . همان، ش اول، ص‏55.

[149] . همان، ش دوم، ص‏239.

[150] . احزاب، آیه 36.

[151] . تفسیر المیزان، ج‏16، ص‏276.

[152] . بحارالانوار، ج‏22، ص‏489، ح‏35.

[153] . همان، ج‏27، ص‏243.

[154] . نساء، آیه 105.

[155] . نساء، آیه 65.

[156] . اعراف، آیه 36.

[157] . شورا، آیه 10.

[158] . نحل، آیه 46.

[159] . نساء، آیه 105.

[160] . تفسیر المیزان، ج‏4، ص‏388.

[161] . اصول کافی، ج‏1، ص‏267، ح‏8.

[162] . همان، ص‏266، ح‏4.

[163] . مجله حکومت اسلامی، سال اول، ش دوم، ص‏224.

[164] . اصول کافی، ج‏2، ص‏398، باب الشرک، ح‏6.

[165] . حدید، آیه 25.

[166] . حدید، آیه 25.

[167] . لقمان، آیه 13.

[168] . نور، آیه 62

[169] . نور، آیه 63.

[170] . تفسیر المیزان، ج‏15، ص‏166.

[171] . توبه، آیه 59.

[172] . انفال، آیه‏1.

[173] . انفال، آیه 41.

[174] . اصول کافی، ج‏1، ص‏540، باب الفی‏ء و الانفال و تفسیر الخمس.

[175] . همان.

[176] . همان، ص‏541.

[177] . همان.

[178] . همان، ص‏544.

[179] . نساء، آیه 136.

[180] . حدید، آیه 28.

[181] . تفسیر المیزان، ج‏19، ص‏174

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت

اصول و مبانی اخلاق پیامبر (ص)

اختصاصی از فی توو اصول و مبانی اخلاق پیامبر (ص) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اصول و مبانی اخلاق پیامبر (ص)


اصول و مبانی اخلاق  پیامبر (ص)

اصول و مبانی اخلاق  پیامبر (ص)

11 صفحه

روزهایى بس شیرین و به‏یادماندنى و تاریخ ساز پیامبر را نمى‏توان با الفاظ و سخنان ناقص انسانهاى ناقص‏توصیف و تعریف کرد.

او هرگز در این واژه‏ها نمى‏گنجد و فراتر از آن است. انسان‏کاملى که تمام افلاک و موجودات را خدا به خاطر او آفرید واگر او نبود، هیچ چیز نبود. «لولاک لما خلقت الافلاک‏» و الاانسانى که تا قاب قوسین او ادنى بالا رفت و به جایى رسید که‏جبرئیل آن ملک مقرب و واسطه وحى الهى به آنجا هرگز نرسد وبا صراحت‏به او عرض کرد: اگر یک مو بالاتر روم به نور تجلى‏بسوزد پرم. ولى رسول الله رفت و به جایى رفت که نه در خرد آیدو نه بر ورق نگاشته شود و نه حتى در وهم وخیال! اوست کسى که‏خدایش درباره‏اش فرمود: «و انک لعلى خلق عظیم‏» پس مابه جاى‏اینکه حرفى بزنیم که نه آغازش و نه انجامش ما را به جایى‏مى‏رساند چرا که جز آفریده‏اش و برادرش کسى او را نخواهد شناخت‏«یا على ما عرف الله الا انا و انت و ما عرفنى الا الله وانت و ما عرفک الا الله و انا» پس روا است که لب فرو بندیم وسخن کمتر گوئیم.

بیائیم در این سخن ربانى که پیامبر را داراى منشى سترگ واخلاقى عظیم معرفى مى‏کند بیاندیشیم و از زبان روایت نمى از این‏اقیانوس پرفیض برگیریم، شاید برخى عزیزان به کار بندند و ازرسول الله الگوى زندگى بگیرند که قرآن فرمود: «و لکم فى رسول‏الله اسوه حسنه‏» .


دانلود با لینک مستقیم


اصول و مبانی اخلاق پیامبر (ص)

عترت پیامبر اکرم (ص)

اختصاصی از فی توو عترت پیامبر اکرم (ص) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

عترت پیامبر اکرم (ص)


عترت پیامبر اکرم (ص)

عترت پیامبر اکرم (ص)

42 صفحه

تولد و کودکی

بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز 17 ربیع الاول ( برابر 25آوریل 570
میلادی ) کودکی در شهر مکه چشم به جهان گشود.

پدرش عبد الله در بازگشت از شام در شهر یثرب ( مدینه ) چشم از جهان
فروبست و به دیدار کودکش ( محمد ) نایل نشد. زن عبد الله ، مادر " محمد "
آمنه دختر وهب بن عبد مناف بود. برابر رسم خانواده های  بزرگ مکه " آمنه " پسر عزیزش ، محمد را به دایه ای  به نام حلیمه سپرد تا در بیابان گسترده و پاک و دور از آلودگیهای شهر پرورش یابد . " حلیمه " زن پاک سرشت مهربان به این کودک نازنین که قدمش در آن قبیله مایه خیر و برکت و افزونی  شده بود ، دلبستگی زیادی پیدا کرده بود و لحظه ای از پرستاری او غفلت نمی کرد. کسی نمی دانست این کودک یتیم که دایه های دیگر از گرفتنش پرهیز داشتند ، روزی و روزگاری پیامبر رحمت خواهد شد و نام بلندش تا پایان روزگار با عظمت و بزرگی  بر زبان میلیونها نفر مسلمان جهان و بر مأذنه ها با صدای بلند برده خواهد شد ، و مایه افتخار جهان و جهانیان خواهد بود . " حلیمه " بر اثر علاقه و اصرار مادرش ، آمنه ، محمد را که به سن پنج سالگی 
رسیده بود به مکه باز گردانید . دو سال بعد که " آمنه " برای دیدار پدر و مادر و
آرامگاه شوهرش عبد الله به مدینه رفت ، فرزند دلبندش را نیز همراه برد . پس
از یک ماه ، آمنه با کودکش به مکه برگشت ، اما دربین راه ، در محلی بنام
"
ابواء " جان به جان آفرین تسلیم کرد ، و محمد در سن شش سالگی از پدر و مادر
هر دو یتیم شد و رنج یتیمی در روح و جان لطیفش دو چندان اثر کرد


دانلود با لینک مستقیم


عترت پیامبر اکرم (ص)