فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه رشته جامعه شناسی بررسی پوشاک سنتی ایران

اختصاصی از فی توو پایان نامه رشته جامعه شناسی بررسی پوشاک سنتی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رشته جامعه شناسی بررسی پوشاک سنتی ایران


تحقیق رشته جامعه شناسی بررسی پوشاک سنتی ایران

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات88

 

کلیــات
بیان موضوع:
مردم شناسی فرهنگی، زمینه های پژوهشی گسترده ای برای شناختن و شناساندن فرهنگ ایران زمین دارد. پژوهش دربارة فرهنگ پوشاک و دگرگونی های آن در طول زمان خود گسترة عظیمی از مردم‌شناختی را دربردارد که منجر به آگاهی بر مجموعه ای از دانستنی ها و نگرش های قومی، ملی، دینی و مذهبی می گردد.
آشکارترین نشانة فرهنگی و شاخص ترین مظهر و سمبل ملی ـ قومی، «پوشاک» است. پوشاک یکی از نیازهای اساسی مادی انسان است که برای تطبیق با محیط طبیعی و اجتماعی که از آغاز پیدایش بشر تاکنون بر اساس شرایط مختلف اقلیمی و اجتماعی و اقتصادی به وجود آمده دچار تغییر و تحول شده است و کارکردهای مختلف و عناصر فرهنگی مرتبط با آن در قالب فرهنگ مادی بررسی و مطالعه می شود.
پوشاک هر ملت و قوم، به عنوان پدیده فرهنگی حاصل از تمدن، در اصل مشخص کنندة شخصیت و هویت فرهنگی آن قوم و ملت و نشانه ای از پای بندی و اعتقاد آنان به آداب و رسوم و دیگر شاخص های فرهنگی و هم چنین، نشانگر علاقه به تمایز فرهنگی، استقلال سیاسی و اقتصادی است.
سرزمین ایران از دیرباز تاکنون، پذیرای اقوام مختلفی بوده است که هر یک بنا به موقعیت های پیش آمده و دلایل خاص خود به این دیار مهاجرت کرده و در آن ماندگار شده اند. اقوامی که هر یک از لحاظ ظاهر فرهنگی از نیاکان خود تأثیر گرفته و نیز بر بوم زادان خود مؤثر بوده اند.
گروههای متفاوت قومی که در مناطق مختلف ایران زندگی می کنند. هر یک دارای ویژگی‌های برجسته‌ای هستند و تحت تأثیر عوامل گوناگون از جمله عوامل اکولوژیکی منطقه قرار دارند، تن پوش ویژه ای به تن دارند که در همان نگاه نخست، قومیت، حوزه زندگی، زبان و سایر مشخصات فرهنگی و حتی مذهب و اشتغالات اصلی زندگی آنان را در ذهن بیننده تداعی می کند.
پوشاک سنتی ایران، بخش عظیمی از فرهنگ اصیل، بومی و معنوی ایران است و گنجینه پربها و باارزشی است که هر قوم و ملتی وظیفه دارد در نگهداری و حفظ و سپردن تام آن به نسل های بعدی، اهتمام ورزد.
پوشاک سنتی و مطالعه آن در مجموعه ای از «سرپوش»، «تن پوش» و «پاپوش» و همچنین «زیورآلات» و جواهرات «محلی» محدود می گردد. تنوع پوشاک زنان به خصوص در سرپوش ها و تن پوش ها، و نیز استفاده از زیورآلات و تزئینات و آویزه های پوشاک به مراتب بیش از پوشاک مردان است.
موارد استفاده از هر سرپوش و سربند، رنگ، جنس، اندازه، زیورآلات و تزئینات، نقوش و نحوه بستن آن و نیز مقدار پارچه لازم و اندازه ها، رنگ، جنس، تزئینات، نحوة دوخت و طرز تهیه ، کارکرد و موارد استفاده تن پوش نزد دختران و زنان معرف و نشان دهندة منزلت اجتماعی، شخصیت، موقعیت اقتصادی، سن و ویژگی های فرهنگی آنها به شمار می رود. بنابراین پوشاک سنتی می تواند دلایل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به همراه داشته باشد که ریشه در ساختار فرهنگی و موقعیت اقتصادی آنان دارد.
کامل بودن پوشاک سنتی و راحتی آن، زیبایی، استفاده مناسب از رودوزی های سنتی در تکمیل و تزئین لباس، داشتن تجانس و قرابت فوق العاده با فرهنگ جامعه به خصوص با محل مورد نظر خود، و متناسب بودن با شرایط اقلیمی و جغرافیایی، بر اهمیت هر چه بیشتر آن می افزاید. از این رو اساس مطالعه در مردم شناسی پوشاک را می توان در قالب عوامل زیر دسته بندی نمود:
1- مبانی اعتقادها و باورهای دینی و فراگیر
2- عوامل زیست محیطی و اقلیم
3- شرایط و روابط اجتماعی از جمله نحوه معیشت و نیز قشربندی اجتماعی
4- تأثیر همجواری با اقوام مجاور و نزدیک
بدیهی است که هر یک از اجزاء پوشاک و زیورآلات متأثر از عوامل نام برده، می باشند.
پوشیدگی از جمله شاخص های بارز پوشاک در فرهنگ ایرانی است. استفاده از «سرپوش» در قومیت های مختلف رایج است اما در هر قوم و قبیله ای شکل آن، بنا به باورهای آنان متفاوت است نظیر پوشاندن دهان، چانه، و بینی نزد زنان ترکمن یا پوشانیدن و بیرون گذاشتن قسمتی از مو نزد زنان کرد و بختیاری، که هر یک ریشه در هر دو باور فرهنگی و اعتقادی دارد.
همچنین فرم و برش تن پوش ها به گونه ای است که علاوه بر راحتی آن، مانع انجام فعالیت های گوناگون نمی شود و پوشش کامل به شمار می رود. پوششی که علاوه بر پوشندگی، نشان دهندة قومیت و باورهای مربوط به آن قوم نیز هست.
همان گونه که لباس بلوچ با سوزن دوزی‌های زیبایش خود را
می نمایاند و هر یک از نقوش آن بیانگر محسوسات و باورهای دیرینة آنها است.
یکی دیگر از عوامل مؤثر بر چگونگی پوشاک، اقلیم و طبیعت اوست. نوع اقلیم و طبیعت، کمی یا افزودنی پوشش، بلندی یا کوتاهی، تیرگی یا روشنی و ضخامت و نازکی جامه را سبب می شود.
در مناطق گرمتر، اغلب از جامه های نازک و روشن تر و در مناطق سرد و کوهستانی از جامه های تیره و ضخیم تر استفاده می شود. مردم منطق سردسیر بیشتر از سایر مناطق از جنس پشمی و نمدی استفاده می کنند.
معمولاً در تهیه پوشاک نیز از مواد موجود در طبیعت استفاده می شود. همان طور که ترکمن پوشاک ابریشمی خود را با پرورش پیله های ابریشم تهیه می کرده است، یا پاپوشی که بانوی بلوچ از گیاه صحرایی و محلی به نام «پورگ» فراهم می کرده است و یا قبایی که کردها برای تهیه آن از پشم بز استفاده می کرده اند.
پوشاک و زیورآلات عناصر فرهنگی هستند که با هم و در کنار یکدیگر معرف ذوق، سلیقه، شکوه و غنای فرهنگی هر قوم می باشند.
علاوه بر تزئیناتی نظیر نواردوزی، یراق دوزی، پولک دوزی، آویختن سکه ها و ... که در پوشاک زنان ایلیاتی مورد نظر مشاهده می شود، تزئینات دیگری نیز مانند سوزن دوزی و نقش بندی در این پوشاک ملاحظه می شود.
وجود طرح ها و نقوش روی لباس منعکس کنندة آداب و سنن و باورهایی است که با زندگی سنتی خاص یک منطقه در ارتباط است.
سوای تزئینات پوشاک، زنان خود را به زیورهای گوناگونی می آرایند. زیورآلات هر منطقه با تبعیت از نوع لباس آن منطقه از ویژگی خاصی برخوردار است. زیورها به تنهای برای زیبایی به کار نمی روند. بلکه نشان و نمادی هستند که علاوه بر بیان موقعیت اقتصادی و اجتماعی فرد، منعکس کنندة بسیاری از جنبه های مادی و معنوی، مفاهیم اجتماعی، دینی، اخلاقی و هنری است.
رنگ مورد استفاده پوشاک، گویای ویژگی های اجتماعی و فرهنگی هر قوم است. فرهنگ عامه، سرشار از نشانه ها و نمادهاست و نماد یکی از جنبه های بیانی رنگ است. نمادهای این خصیصه تا حدی تحت تأثیر خود آگاه انسان و تا حدی تحت تأثیر شرایط اقلیمی، اجتماعی، سیاسی و مذهبی جامعه به شکلی پذیرفته می شوند که ممکن است خلاف آن در گروه دیگری رایج باشد. نمادین شدن رنگ به اقتضای شرایط خاص حاکم بر جامعه صورت می گیرد. تمام افرادی که به یک تمدن وابسته هستند در مورد یک رنگ عکس العمل مشابهی دارند.
عشایر، کهن ترین قدمت و سابقة جوامع بشری را دارا می باشند. اهمیت زندگی عشایری و کوچ نشینی از آن روست که از اولین اشکال زندگی انسان پس از عصر شکارگری است. بدین ترتیب مطالعه و پژوهش در زمینة هر یک از نمادها و عناصر فرهنگی مربوط به آنها، حائز اهمیت است.
ایران کشوری است با جغرافیای متنوع و اقوام مختلفی که در جای جای آن سکونت دارند، اقوامی که هر یک تاریخ، فرهنگ، سنت و پوشاک مخصوص به خود دارند. تنوعی که در جزئیات و کلیات پوشاک هر قوم و عشیره مشاهده
می شود، توجه را به بررسی و شناخت پوشاک عشایر جلب می نماید.
با توجه به نقش بسیار مهمی که زنان عشایر در عرصة زندگی کوچ نشینی و انتقال فرهنگ داشته اند، از این رو پژوهش حاضر، به شناخت و بررسی پوشاک زنان عشایر با توجه به تأثیرات اجتماعی ـ اقتصادی، فرهنگی و نیز تأثیرات اقلیم و آب وهوایی بر آن، می پردازد.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه رشته جامعه شناسی بررسی پوشاک سنتی ایران

پایان نامه رشته جامعه شناسی بررسی پوشاک سنتی ایران

اختصاصی از فی توو پایان نامه رشته جامعه شناسی بررسی پوشاک سنتی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رشته جامعه شناسی بررسی پوشاک سنتی ایران


پایان نامه رشته جامعه شناسی بررسی پوشاک سنتی ایران

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 88 صفحه می باشد.

 

چکیده
تاریخ پوشاک بخشی از تاریخ تمدن است که در آن از تحولات، شکل و فرم لباس از زمان های دور تاکنون گفتگو می کند و این تحولات با تحولات دیگر تاریخی، اجتماعی و معیشتی مردم ارتباط مستقیم دارد. در هرحال منشاء لباس هرچه باشد نکته آن است که استفاده از لباس یک ضرورت است .منتهی در هر موقعیتی یکی از ضرورت ها (زیباشناسی)، یا حفاظت درمقابل طبیعت ، اهمیت بیشتری پیدا می کند و بنابراین وضعیت پوشاک نیز در همین اساس دچار تغییراتی خواهد شد.
آشکارترین نشانة فرهنگی و شاخص ترین مظهر و سمبل ملی ـ قومی، «پوشاک» است. پوشاک یکی از نیازهای اساسی مادی انسان است که برای تطبیق با محیط طبیعی و اجتماعی که از آغاز پیدایش بشر تاکنون بر اساس شرایط مختلف اقلیمی و اجتماعی و اقتصادی به وجود آمده دچار تغییر و تحول شده است و کارکردهای مختلف و عناصر فرهنگی مرتبط با آن در قالب فرهنگ مادی بررسی و مطالعه می شود.
پوشاک سنتی ایران، بخش عظیمی از فرهنگ اصیل، بومی و معنوی ایران است و گنجینه پربها و باارزشی است که هر قوم و ملتی وظیفه دارد در نگهداری و حفظ و سپردن تام آن به نسل های بعدی، اهتمام ورزد.
پوشاک سنتی و مطالعه آن در مجموعه ای از «سرپوش»، «تن پوش» و «پاپوش» و همچنین «زیورآلات» و جواهرات «محلی» محدود می گردد. تنوع پوشاک زنان به خصوص در سرپوش ها و تن پوش ها، و نیز استفاده از زیورآلات و تزئینات و آویزه های پوشاک به مراتب بیش از پوشاک مردان است.
با توجه به نقش بسیار مهمی که زنان عشایر در عرصة زندگی کوچ نشینی و انتقال فرهنگ داشته اند، از این رو پژوهش حاضر، به شناخت و بررسی پوشاک زنان عشایر با توجه به تأثیرات اجتماعی ـ اقتصادی، فرهنگی و نیز تأثیرات اقلیم و آب وهوایی بر آن، می پردازد.
نظریه های مردم شناسی برای استفاده از روشهایی است که به آسانی و با دقت و بطور همه جانبه بتواند در شناخت زندگی اجتماعی و فرهنگی و سیرتکاملی فرهنگ و تمدن جوامع راهنما باشد. نظریات مردم شناسی غالباً بر پایه پاسخگویی به سوالهایی در مورد وقوع رفتار اجتماعی به شکل موجود و علل تمایزات بشری بنا شده اند.
ارتباط میان نظریاتی که از پیش ارائه شده و اطلاعات جدید با وقایع اجتماعی که در جریان است، دریافت عینی واقعیت را به عنوان اساسی ترین و بنیادی ترین ویژگی های علم نمایان می کند.
از این رو، در بررسی پدیده های فرهنگی و انسانی استفاده از نظریاتی که شالودة علمی دارند، علاوه بر این که زمینة مطالعاتی مورد نظر را جهت دار می کنند، به روشن شدن بسیاری از ویژگی های فرهنگی پدیده موردنظر می انجامند و بدین ترتیب با شکل گرفتن این پدیده های فرهنگی، در چنین قالب علمی،‌برغنا و استواری هر چه بیشتر پژوهش افوده می شود.
این پژوهش، با به کارگیری نظریه هایی از مکاتب کارکردگرایی (بکارآیی) و اشاعه (تراوش) به بررسی و تحلیل موضوع مورد نظر (پوشاک زنان عشایر با توجه به تأثیرات اجتماعی ـ اقتصادی، باورهای فرهنگی و اقلیم) می پردازد.
در ادامه، جایگاه نظریات یاد شده در چارچوب تحقیق به اختصار بیان می گردد.
واژه های کلیدی: پوشاک، نظریه ها، زنان عشایر، دین، شرایط اقلیمی
فهرست مطالب
کلیــات ۱
بیان موضوع: ۱
اهمیت و ضرورت تحقیق: ۸
اهداف تحقیق ۸
پیشینة تحقیق ۹
چارچوب نظری تحقیق ۱۳
۱- مکتب کاردکردگرایی (بکارآیی) ۱۴
۱-۱- نظریه نیازمالینوسکی: ۱۴
۲-۱- نظریة بقایای تایلر: ۱۶
۱- مکتب اشاعه بنیادها یا مکتب تاریخی یا تراوش: ۱۷
فرض های تحقیق ۲۱
روش شناسی تحقیق ۲۱
تاریخچه پوشاک ۲۲
استفاده از پوشاک در طول تاریخ ۲۲
- تاریخچۀ بافندگی و نساجی ۲۶
پوشاک زنان قشقایی ۳۳
سرزمین عشایر قشقایی ۳۳
موقعیت جغرافیایی ۳۵
خط سیر کوچ نشینان قشقایی ۳۵
سردسیر و گرمسیر قشقایی ها ۳۷
نــژاد ۳۹
زبــان ۴۰
دیــن ۴۰
پوشاک زنان قشقایی ۴۰
۱- «سرپوش» زنان قشقایی ۴۱
۲-۱- «لچک یا چارقد» ۴۳
۳-۱- کلاغی «قلاقی، یاقلاق ـ Yaqloq)، دستمال یا «اشارپ ـEsarp» ۴۵
۴-۱- سربــند ۴۷
آرایش گیسوان بانوان قشقایی ۴۸
۲- تن پوش زنان قشقایی ۴۹
۳- پاپوش زنان قشقایی ۵۴
تزئینات پوشاک و زیورآلات زنان قشقایی ۵۵
زیورآلات مربوط به سرپوش ۵۶
زیوارآلات مربوط به دست ۶۴
تأثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی بر پوشاک ۶۶
تأثیر عوامل فرهنگی بر پوشاک ۶۸
پوشاک در مراسم ازدواج ۷۰
سربند عروس: ۷۰
«پوشاک در مراسم عزاداری» ۷۴
اخلاقیات و تأثیر آن بر لباس ۷۶
باورها و اعتقادات مربوط به پوشاک و آرایش قشقایی ۷۸
«تأثیر شرایط اقلیمی بر پوشاک زنان قشقایی» ۸۰
منابع ومآخذ ۸۲

 


بیان موضوع:
مردم شناسی فرهنگی، زمینه های پژوهشی گسترده ای برای شناختن و شناساندن فرهنگ ایران زمین دارد. پژوهش دربارة فرهنگ پوشاک و دگرگونی های آن در طول زمان خود گسترة عظیمی از مردم‌شناختی را دربردارد که منجر به آگاهی بر مجموعه ای از دانستنی ها و نگرش های قومی، ملی، دینی و مذهبی می گردد.
آشکارترین نشانة فرهنگی و شاخص ترین مظهر و سمبل ملی ـ قومی، «پوشاک» است. پوشاک یکی از نیازهای اساسی مادی انسان است که برای تطبیق با محیط طبیعی و اجتماعی که از آغاز پیدایش بشر تاکنون بر اساس شرایط مختلف اقلیمی و اجتماعی و اقتصادی به وجود آمده دچار تغییر و تحول شده است و کارکردهای مختلف و عناصر فرهنگی مرتبط با آن در قالب فرهنگ مادی بررسی و مطالعه می شود.
پوشاک هر ملت و قوم، به عنوان پدیده فرهنگی حاصل از تمدن، در اصل مشخص کنندة شخصیت و هویت فرهنگی آن قوم و ملت و نشانه ای از پای بندی و اعتقاد آنان به آداب و رسوم و دیگر شاخص های فرهنگی و هم چنین، نشانگر علاقه به تمایز فرهنگی، استقلال سیاسی و اقتصادی است.
سرزمین ایران از دیرباز تاکنون، پذیرای اقوام مختلفی بوده است که هر یک بنا به موقعیت های پیش آمده و دلایل خاص خود به این دیار مهاجرت کرده و در آن ماندگار شده اند. اقوامی که هر یک از لحاظ ظاهر فرهنگی از نیاکان خود تأثیر گرفته و نیز بر بوم زادان خود مؤثر بوده اند.
گروههای متفاوت قومی که در مناطق مختلف ایران زندگی می کنند. هر یک دارای ویژگی‌های برجسته‌ای هستند و تحت تأثیر عوامل گوناگون از جمله عوامل اکولوژیکی منطقه قرار دارند، تن پوش ویژه ای به تن دارند که در همان نگاه نخست، قومیت، حوزه زندگی، زبان و سایر مشخصات فرهنگی و حتی مذهب و اشتغالات اصلی زندگی آنان را در ذهن بیننده تداعی می کند.
پوشاک سنتی ایران، بخش عظیمی از فرهنگ اصیل، بومی و معنوی ایران است و گنجینه پربها و باارزشی است که هر قوم و ملتی وظیفه دارد در نگهداری و حفظ و سپردن تام آن به نسل های بعدی، اهتمام ورزد.
پوشاک سنتی و مطالعه آن در مجموعه ای از «سرپوش»، «تن پوش» و «پاپوش» و همچنین «زیورآلات» و جواهرات «محلی» محدود می گردد. تنوع پوشاک زنان به خصوص در سرپوش ها و تن پوش ها، و نیز استفاده از زیورآلات و تزئینات و آویزه های پوشاک به مراتب بیش از پوشاک مردان است.
موارد استفاده از هر سرپوش و سربند، رنگ، جنس، اندازه، زیورآلات و تزئینات، نقوش و نحوه بستن آن و نیز مقدار پارچه لازم و اندازه ها، رنگ، جنس، تزئینات، نحوة دوخت و طرز تهیه ، کارکرد و موارد استفاده تن پوش نزد دختران و زنان معرف و نشان دهندة منزلت اجتماعی، شخصیت، موقعیت اقتصادی، سن و ویژگی های فرهنگی آنها به شمار می رود. بنابراین پوشاک سنتی می تواند دلایل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به همراه داشته باشد که ریشه در ساختار فرهنگی و موقعیت اقتصادی آنان دارد.
کامل بودن پوشاک سنتی و راحتی آن، زیبایی، استفاده مناسب از رودوزی های سنتی در تکمیل و تزئین لباس، داشتن تجانس و قرابت فوق العاده با فرهنگ جامعه به خصوص با محل مورد نظر خود، و متناسب بودن با شرایط اقلیمی و جغرافیایی، بر اهمیت هر چه بیشتر آن می افزاید. از این رو اساس مطالعه در مردم شناسی پوشاک را می توان در قالب عوامل زیر دسته بندی نمود:
۱- مبانی اعتقادها و باورهای دینی و فراگیر
۲- عوامل زیست محیطی و اقلیم
۳- شرایط و روابط اجتماعی از جمله نحوه معیشت و نیز قشربندی اجتماعی
۴- تأثیر همجواری با اقوام مجاور و نزدیک
بدیهی است که هر یک از اجزاء پوشاک و زیورآلات متأثر از عوامل نام برده، می باشند.
پوشیدگی از جمله شاخص های بارز پوشاک در فرهنگ ایرانی است. استفاده از «سرپوش» در قومیت های مختلف رایج است اما در هر قوم و قبیله ای شکل آن، بنا به باورهای آنان متفاوت است نظیر پوشاندن دهان، چانه، و بینی نزد زنان ترکمن یا پوشانیدن و بیرون گذاشتن قسمتی از مو نزد زنان کرد و بختیاری، که هر یک ریشه در هر دو باور فرهنگی و اعتقادی دارد.
همچنین فرم و برش تن پوش ها به گونه ای است که علاوه بر راحتی آن، مانع انجام فعالیت های گوناگون نمی شود و پوشش کامل به شمار می رود. پوششی که علاوه بر پوشندگی، نشان دهندة قومیت و باورهای مربوط به آن قوم نیز هست.
همان گونه که لباس بلوچ با سوزن دوزی‌های زیبایش خود را
می نمایاند و هر یک از نقوش آن بیانگر محسوسات و باورهای دیرینة آنها است.
یکی دیگر از عوامل مؤثر بر چگونگی پوشاک، اقلیم و طبیعت اوست. نوع اقلیم و طبیعت، کمی یا افزودنی پوشش، بلندی یا کوتاهی، تیرگی یا روشنی و ضخامت و نازکی جامه را سبب می شود.
در مناطق گرمتر، اغلب از جامه های نازک و روشن تر و در مناطق سرد و کوهستانی از جامه های تیره و ضخیم تر استفاده می شود. مردم منطق سردسیر بیشتر از سایر مناطق از جنس پشمی و نمدی استفاده می کنند.
معمولاً در تهیه پوشاک نیز از مواد موجود در طبیعت استفاده می شود. همان طور که ترکمن پوشاک ابریشمی خود را با پرورش پیله های ابریشم تهیه می کرده است، یا پاپوشی که بانوی بلوچ از گیاه صحرایی و محلی به نام «پورگ» فراهم می کرده است و یا قبایی که کردها برای تهیه آن از پشم بز استفاده می کرده اند.
پوشاک و زیورآلات عناصر فرهنگی هستند که با هم و در کنار یکدیگر معرف ذوق، سلیقه، شکوه و غنای فرهنگی هر قوم می باشند.
علاوه بر تزئیناتی نظیر نواردوزی، یراق دوزی، پولک دوزی، آویختن سکه ها و … که در پوشاک زنان ایلیاتی مورد نظر مشاهده می شود، تزئینات دیگری نیز مانند سوزن دوزی و نقش بندی در این پوشاک ملاحظه می شود.
وجود طرح ها و نقوش روی لباس منعکس کنندة آداب و سنن و باورهایی است که با زندگی سنتی خاص یک منطقه در ارتباط است.
سوای تزئینات پوشاک، زنان خود را به زیورهای گوناگونی می آرایند. زیورآلات هر منطقه با تبعیت از نوع لباس آن منطقه از ویژگی خاصی برخوردار است. زیورها به تنهای برای زیبایی به کار نمی روند. بلکه نشان و نمادی هستند که علاوه بر بیان موقعیت اقتصادی و اجتماعی فرد، منعکس کنندة بسیاری از جنبه های مادی و معنوی، مفاهیم اجتماعی، دینی، اخلاقی و هنری است.
رنگ مورد استفاده پوشاک، گویای ویژگی های اجتماعی و فرهنگی هر قوم است. فرهنگ عامه، سرشار از نشانه ها و نمادهاست و نماد یکی از جنبه های بیانی رنگ است. نمادهای این خصیصه تا حدی تحت تأثیر خود آگاه انسان و تا حدی تحت تأثیر شرایط اقلیمی، اجتماعی، سیاسی و مذهبی جامعه به شکلی پذیرفته می شوند که ممکن است خلاف آن در گروه دیگری رایج باشد. نمادین شدن رنگ به اقتضای شرایط خاص حاکم بر جامعه صورت می گیرد. تمام افرادی که به یک تمدن وابسته هستند در مورد یک رنگ عکس العمل مشابهی دارند.
عشایر، کهن ترین قدمت و سابقة جوامع بشری را دارا می باشند. اهمیت زندگی عشایری و کوچ نشینی از آن روست که از اولین اشکال زندگی انسان پس از عصر شکارگری است. بدین ترتیب مطالعه و پژوهش در زمینة هر یک از نمادها و عناصر فرهنگی مربوط به آنها، حائز اهمیت است.
ایران کشوری است با جغرافیای متنوع و اقوام مختلفی که در جای جای آن سکونت دارند، اقوامی که هر یک تاریخ، فرهنگ، سنت و پوشاک مخصوص به خود دارند. تنوعی که در جزئیات و کلیات پوشاک هر قوم و عشیره مشاهده
می شود، توجه را به بررسی و شناخت پوشاک عشایر جلب می نماید.
با توجه به نقش بسیار مهمی که زنان عشایر در عرصة زندگی کوچ نشینی و انتقال فرهنگ داشته اند، از این رو پژوهش حاضر، به شناخت و بررسی پوشاک زنان عشایر با توجه به تأثیرات اجتماعی ـ اقتصادی، فرهنگی و نیز تأثیرات اقلیم و آب وهوایی بر آن، می پردازد.

اهمیت و ضرورت تحقیق:
با توجه به آنچه که در بیان موضوع، مطرح گردید، مواردی که در این پژوهش حائز اهمیت می باشند عبارتند از :
۱- حفظ ارزش های سنتی و هویت ملی.
۲- شناخت پوشاک زنان عشایر به عنوان یکی از مواریث فرهنگی و تعیین عوامل انتخاب آن از دیدگاه مردم شناسی.
۳- حفظ و احیاء پوشاک بومی به عنوان یکی از جلوه های زنده میراث تمدنی و هویت فرهنگی و جلوگیری از نابودی و اضمحلال آن.
۴- کمک بی اشاعة فرهنگ بومی به مسئولان و دست اندرکاران.
۵- کاربردی بودن موضوع تحقیق.
اهداف تحقیق
۱- بررسی و شناخت عوامل فرهنگی، اعتقادات و شرایط اقلیمی که می تواند در شکل و ترکیب لباس موثر باشد.
۲- شناسایی پوشاک زنان هر یک از اقوام ایرانی و ثبت و ضبط عناصر فرهنگی پوشش های آنها.
۳- شناخت نمادها و سمبل های به کار رفته در نقوش و طرح های البسة زنان به عنوان نشانه شناسی فرهنگی و آشنایی با عناصر مستتر و عمیق فرهنگ عشایر.
۴- دست یابی به شناسه ها و شناخت عناصر اصیل و موجد فرهنگ ایرانی از طریق کندوکاو در فرهنگ اقوام مختلف به عنوان خرده فرهنگ های تشکیل دهندة فرهنگ ایرانی.
۵- زمینه سازی و به دست دادن ابزاری جهت تحلیل گفتمان‌های حیطة موضوعی زنان.
پیشینة تحقیق
طی چند دهة اخیر، تحقیقات مردم شناختی در مورد پوشاک سنتی ایران و ویژگی های فرهنگی، اجتماعی بسیار اندک و محدود صورت گرفته است.
نخستین کسی که در ایران به ثبت و ضبط پوشاک سنتی و بومی ایرانیان پرداخت، دکتر «جلیل ضیاءپور» است. آغازی بزرگ بر پژوهش پوشاک، بهترین و شیواترین عبارتی است که می تواند معرف این بنیانگزار، در زمینة مطالعة پوشاک باشد.
“پوشاک باستانی ایرانیان از کهن ترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان” نخستین کتابی است که در این زمینه توسط دکتر ضیاءپور به چاپ رسید (۱۳۴۳). پس از آن کتاب «پوشاک ایل ها، چادرنشینان و روستائیان ایران» تحولی عظیم را در پژوهش های مربوط به پوشاک اقوام مختلف ایران به وجود آورد، تأکید وی بر اهمیت اقلیم و طبیعت و نیز ارتباط میان اقوام مختلف است و همچنین، تأثیری که بر شکل پوشاک می گذارند. پس از انتشار این کتاب در سال ۱۳۴۶ کتابهای دیگری نیز از این محقق بزرگ تحت عناوین «گزارشی از چگونگی پوشاک در زمان مادها(۱۳۴۷)، پوشاک ایرانیان از چهارده قرن پیش تا آغاز دوره پهلوی (۱۳۴۹) به چاپ رسیده است.
تاریخ تحول لباس در ایرن از آغاز تا اسلام (۱۳۴۶) نیز توسط آقای میرمحمد مشیرپور به بررسی تغییرات کیفی لباس ایرانیان در دوره های تاریخی پیش از اسلام تا ورود اسلام به سرزمین ایران می پردازد.
یحیی ذکاء نیز لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز تهران را در سال ۱۳۳۶ مورد بررسی واقع شده است.
“تاریخچة پوشش سر در ایران”، از کتاب های جامع و ارزنده ای است که توسط خانم سهیلا شهشهانی (۱۳۷۲) مورد بررسی واقع شده است.
“تاریخ پوشاک ایرانیان” توسط دکتر محمدرضا چیت ساز، کار پژوهشی در حال انجام است. وی پوشاک ایرانیان را در چهار دوره مورد بررسی قرار داده است:
۱- دوره ایران باستان
۲- دوره ایران بعد از اسلام (۶ قرن اول)
۳- دوره ایران پس از اسلام
۴- دوره معاصر
دورة اول این کتاب، سال ۱۳۸۰ توسط انتشارات سمت به چاپ رسیده است.
پژوهشکدة مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی، تحقیقات و گزارشات مردم نگاری در مورد پوشاک محلی مناطق مختلف کشور انجام داده،
پژوهش های انجام گرفته، مردم نگاری پوشاک محلی استان های آذربایجان غربی، اردبیل، ایلام، بوشهر، خراسان، زنجان، سمنان، کردستان، کهکیلویه و بویراحمد، استان مرکزی، هرمزگان و خوزستان بوده است.
نتایج حاصل از این تحقیقات، در آرشیو پژوهشکده بوده و قابل دسترسی و استفاده برای علاقمندان نیست.
مجلات هنر و مردم (۴۷-۱۳۴۲)، روزگار (۱۳۴۸)، میراث فرهنگی (۱۳۶۹) و … به این مقوله پرداخته اند. گر چه مقالات و پژوهش های مربوطه به صورت اختصار بیان شده است لیکن در معرفی و پرداختن اجمالی به آنها موفق بوده است.
رساله هایی که در زمینه عشایر کار شده است، بیشتر به بررسی وضعیت فرهنگی اجتماعی آنها، ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی تحلیل های مردم شناختی در مورد آداب و رسوم خانواده و خویشاوندی و صنایع دستی و مونوگرافی ایل مورد نظر پرداخته است و در این میان، نگاه گذرا و اجمالی نیز به پوشاک شده است.
بررسی پوشاک عشایر به طور خاص به صورت بسیار محدود صورت گرفته است و تنها بررسی و پژوهش مختص به یک دوره تاریخی ایل و طایفه بوده و کمتر به کار مقایسه ای پرداخته شده است، از جمله:
۱- پوشاک زنان در دورة ایلامی و هخامنشی توسط خانم مهناز طاهری، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۲٫
۲- بررسی پوشاک طایفه شش بلوکی از ایل قشقایی و عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر آن توسط خانم فروزنده رب دوست، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد مرکز، ۱۳۷۴٫
۳- بررسی فرهنگی و مردم شناختی شهرستان تاکستان با تکیه بر صنعت لباس های محلی زنان توسط خانم فریبا رحمنی، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرکز، ۱۳۷۶٫

چارچوب نظری تحقیق
نظریه های مردم شناسی برای استفاده از روشهایی است که به آسانی و با دقت و بطور همه جانبه بتواند در شناخت زندگی اجتماعی و فرهنگی و سیرتکاملی فرهنگ و تمدن جوامع راهنما باشد. (روح الامینی، ۱۳۷۲، ص ۸۳)
نظریات مردم شناسی غالباً بر پایه پاسخگویی به سوالهایی در مورد وقوع رفتار اجتماعی به شکل موجود و علل تمایزات بشری بنا شده اند.
ارتباط میان نظریاتی که از پیش ارائه شده و اطلاعات جدید با وقایع اجتماعی که در جریان است، دریافت عینی واقعیت را به عنوان اساسی ترین و بنیادی ترین ویژگی های علم نمایان می کند.
از این رو، در بررسی پدیده های فرهنگی و انسانی استفاده از نظریاتی که شالودة علمی دارند، علاوه بر این که زمینة مطالعاتی مورد نظر را جهت دار
می کنند، به روشن شدن بسیاری از ویژگی های فرهنگی پدیده موردنظر
می انجامند و بدین ترتیب با شکل گرفتن این پدیده های فرهنگی، در چنین قالب علمی،‌برغنا و استواری هر چه بیشتر پژوهش افوده می شود.
این پژوهش، با به کارگیری نظریه هایی از مکاتب کارکردگرایی (بکارآیی) و اشاعه (تراوش) به بررسی و تحلیل موضوع مورد نظر (پوشاک زنان عشایر با توجه به تأثیرات اجتماعی ـ اقتصادی، باورهای فرهنگی و اقلیم) می پردازد.
در ادامه، جایگاه نظریات یاد شده در چارچوب تحقیق به اختصار بیان
می گردد:
۱- مکتب کاردکردگرایی (بکارآیی)
عبارت است از بررسی هر عمل اجتماعی و یا هر نهاد با توجه به رابطه ای که با تمامی کالبد اجتماعی دارد. طبق این تعریف کلی از مکتب کارکردگرایی، نظریه های مرتبط و وابسته به این مکتب و نیز پژوهش مورد نظر عبارتند از:


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه رشته جامعه شناسی بررسی پوشاک سنتی ایران

دانلود مقاله پوشاک مردم حوزه دریای خزر

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله پوشاک مردم حوزه دریای خزر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

لباس در گیلان و مازندران در بسیاری جنبه ها، تشابهات ساختاری با لباس دیگر مناطق روستایی ایران دارد. این لباس از لایه های متوالی و اغلب از تکه های مشابه که روی هم قرار می گیرند. مانند دامنهای زنانه یا پیراهنهای مردانه در زمستان تشکیل می گردد . لباسی مطلوب است که بیشترین قابلیت را در پوشانیدن سر بالاتنه و بویژه پشت داشته باشد کودکان جامه خاصی ندارند. ولی پوشاکی مشابه پوشاک بزرگسالان البته در انواع مختلف به تن می کنند. تن پوشهای راسته متشکل از تکه های چهار گوشی است با لبه های به هم دوخته شده و تکه های مکمل سه گوش متصل به آن که همراه با تن پوشهای چسبان تکه دوزی شده پوشیده می شود. بیشتر این تن پوشها از مدلهای اروپایی اقتباس شده اند ابتدا ، تونیکها، دامنهای چین دار و خرفه های چوپانی پوشیده می شد ولی از اوایل قرن اخیر خفتانها ( قبا) با لبه های روی هم آمده و نیز جلیقه ها و نیمتنه هایی به سبک اروپایی ، به عنوان لباس روزمره مورد استفاده قرار گرفت. مع ذلک، علاوه بر مشخصات مشترک، لباس سنتی حاشیه خزر بیانگر خلاقیتی است بکر که بخوبی نمایانگر روش متمایز زندگی در این ناحیه کناری از ایران می باشد در بسیاری از جوامع فلات ایران، رفتار فرهنگی مردم تحت تاثیر سبک زندگی محصور شده ای است که در آن خانه ها به منظور محافظت از دید و مزاحمت بیگانگان با دیوارهای بدون مدخل احاطه می شود زنان تنها و منزوی در اندرونی زندگی می کنند و در حضور ییگانگان یا سایر مردان ( نامحرم) یا هنگام بیرون رفتن از خانه ، حجاب (چادر) به سر می کنند. اما در نمی شود تفکیک جنسی در محیط خانوادگی کم است و چادر صرفا برای سفر به شهرهای بزرگ و مراسم مذهبی، پوشیده می شود. نبود حچاب که حتی درمیان گالش ها و طالش ها ی کوهستانی نسبت به گیلانی ها و مازندرانی های دشت بیشتر به چشم می خورد در تمام دوره ها جهانگردان را غافلگیر کرده است. مثلا یونس هانوی نوشته: « زنان روستایی اغلب بدون حچاب در انظار ظاهر می شوند» و کیت ابوت اظهار کرده: « زنان روستایی در این بخش از کشور صورتهایشان را نمی پوشانند» . مورخان جدید منطقه و قوم شناسان این گزارشها را تائید می کنند. همانند سبک کلی لباس ترکیبات و روش دوخت تن پوشهای مردم ناحیه خزر، آنقدر متمایز هست که این مردم را بخوبی بشناساند. مقوله های قابل ملاحظه در این رابطه عبارت است از: « شال » ( نوعی پارچه) جورابهای بسیار کلفت ( جوراب گوراوه) کفشهای چرم گاو ( چوموش ) و چادر شب ( تکه پارچه ای که زنان دور کمرشان می بندند) .
« شال» پارچه ای زبر از پشم گوسفند با بافت ساده است ( که در آن پود به نوبت از رو و زیر یک تار واحد می گذرد) که یا روی چرخ ریسندگی افقی با یک میله تارکش و یا روی چرخ ریسندگی پدالی با دو میله تارکش بافته می شود سپس با شدت در اب صابون مالش داده شده تا خصوصیات و ظاهر پارچه لدن اروپایی را به خود بگیرد. در میان طالش و گالش قسمتهای اصلی جامه مردان ( شلوار، جلیقه ، نیمتنه و کلاه) از این پارچه دوخته می شود. « شال» از زمانی که اعضای جنبش انقلابی جنگل که طی سالهای 1333 ق. / 1915 م. تا 1339 ق = 1300 ش. / 1921 م. ( نک. مدخل کمونیسم) بر منطقه تسلط پیدا کردند و او نیفورمهای دوخته شده با آن را پوشیدند از سوی مردم ولایات خزر، بیشتر مورد قرار گرفت. طبقه عکسها و گزارشهای شاهدان عینی میرزا کوچک خان رهبر جنبش بیشتر اوقات جامه سنتی خزر را که از شال دوخته می شد به تن می کرد در واقع یک تعاونی جنگلی پارچه ها و اونیفورمها را تولید می کرد.
کفشها و جورابهای که تا همین اواخر مردان گالش و طالش می پوشیدند مختص این ناحیه بود. جورابهای پشمی و رنگهای ساده یا رنگارنگ با پنج میل بافتنی بافته می شد. بالاخص چوپانان آنها را می پوشیدند. کفشهای سنتی ( چوموش، چارخ) متشکل از زیره هایی بود که جنس چرم گاو. این زیره برای پوشانیدن قسمتهای پایینی و پنجه پاها، به بالا برمی گشت ( چرم پس از کشیده شدن خشک شدن و نمک سود شدن به شکل پا بریده می شد. لبه های این زیره با ایجاد منافذی سوراخ می شد، که از میان آنها تسمه ای چرمی ( شیری) تو و بیرون رفته و پس از آن محصور کردن پا به بالا بر می گشت. سپس تسمه چرمی دیگری در جهت عکس از میان سوراخها می گذشت تا به ثابت ماندن زیره چرمی در جای خود کمک کند سرانجام دو طرف لبه ها توسط نوارهای چرمی یا پشمی از روی پا به هم می رسید سبک خاص دیگری از کفش نیز قابل توجه است کتله ( یا پا – کتل ) لژ چوبی ساده ای بود که با سگکی بین دو انگشت اول پا یا با نواری چرمی بر روی پا بسته می شد. به نظر می رسد که با جورابهای کلفت کفشهای چرمی بدون رویه و پشت باز و کفشهای چوبی خصوصیات هنری مشترکی در مناطق مختلف قفقاز داشته باشند.
مشخص ترین جامه زنان در ناحیه خزر« چادر شب» ( نیز به نامهای چارشب و چارشو) می باشد که تکه پارچه ای مستطیلی شکل است که به شکل سه گوش تا می خورد و با جایی در پشت که برای کار روزمره تعبیه می گردد دور کمر گره خورده یا برای حمل نوزاد بر پشت به دور سینه پیچیده می شود. چادر شب در بخش شرقی گیلان از نوار های پارچه ای بافته شده از کرک ابریشم روی ماشین ریسندگی با دو تارکش بافته می شود. این نوع چادر شب با چهار خانه های رنگارنگ مقوله مشخص جامه زنانه قاسم آباد در جلگه شرقی خزر می باشد که به غلط نمونه پوشاک سراسر منطقه پنداشته شده است.
علاوه بر این مقوله های مشخص اینک موارد اصلی پوشاک خزر به ترتیب قسمتهای بدن که از بالا به پایین پوشیده می شوند معرفی می گردد یعنی سر شانه رانها و پا

 

پوشاک زنان
زنان در محیط خانوادگی روسری ( سردباد، لاچک، لچک، پیشاسر) سر می کنند که معمولا فقط بالای سر را می پوشاند. بنابراین صورت گوشها و گردن بدون پوشش رها می شود که این دلیل بر حداقل تفکیک زنان در میان گروههای اجتماعی ناحیه خزر می باشد. رنگ روسری و روش آراستن آن با منطقه و سن پوشنده تغییر می کند. در عمارلو، منطقه دیلمان و جلگه شرقی گیلان پارچه سیاهی که به شکل سه گوش تا می خورد ( 85 سانتیمتر طول و 70 سانتیمتر عرض ) به روشهای متعددی پوشیده می شود. این سربند گاهی دور پیشانی پیچیده می شود. و گاهی در پشت گره خورده و امتدادهای آزادش طره ها گیسهای بافته یا موی گوجه شده روی سر را می پوشاند گاه گیسهای بافته پیچیده شده و به پشت می افتد در جای دیگر یعنی سرزمینهای کم ارتفاع خزر روسری که بندرت به رنگ روشن است به صورت سه گوش تا خورده و سپس دور سر در بالای گوشها پیچیده می شود دو امتدادش از بالای پشت گردن رد شده و معمولا روی سر گره می خورد و سرش به طور آزاد افتاده یا دور سر پیچیده می شود.
زنان خارج از خانه شالی سفید رنگ ( دستمال سفید ، کولدباد، یا یایلیخ، در نواحی ترک زبان طالش) و مربعی شکل که می پوشند که به صورت سه گوش تا شده و گره می خورد یا اینکه به سادگی از زیر چانه رد می شود ( مثلا وقتی زنان در مزارع ، برنج نشا می کنند ) در گیلان شرقی این شال روی لچک پوشیده می شود در حالی که در نواحی ساحلی و در میان مردم طالش شال جای لچک را می گیرد. شیوه هایی که لچک یا دستمال را تزیین می کنند نشان دهنده سن مقام و شرایط پوشنده آن است. دختران جوان لچک را بسیار عقب تر روی سر می بندند، تا قسمتی از مویشان معلوم باشد. زنان متاهل و مسن تر، آن را جلوتر بسته و تقریبا تمامی مویشان پوشیده می شود زنان در مناطق خاصی ( مخصوصا طالش شمالی) قسمت پایین صورت را با امتدادهای لچک یا دستمال می پوشانند که از زیر چانه رد شده و در امتداد آ« در بالای گوشها به هم گره می خورد برای مراسم عروسی، لچکها با سکه مزین می شود و دستمالهای ریشه دار با نقوش گلدوزی شده ترجیع دارد.
همان گونه که توضیح داده شد زنان چادر را فقط در شرایط استثنایی به سر می کنند. مثلا در زیارتها طی مراسم محرم و صفر و در عروسهایی خودشان طالشی ها مثلی دارند که می گوید: « زنان ما فقط زمانی چادر سر می کنند که ازدواج کنند و از چانه پدر به خانه شوهر بروند» موقع ازدواج عروس جوان در روبنده ای پیچیده می شود که چو نان ناقوسی به روی صورتش افتاده و کل صورتش را می پوشاند. طبق گفته محمود پابنده لنگروردی عروسهای جوان در کوههای شرقی گیلان از زمان امضای عقد نامه تا رفتن به خانه شوهر، از نواری پارچه ای ( یا سماق) که دهان را می پوشاند استفاده می کنند. قطعا کلاه بند دار بچه گانه ای که نوزادان چه دختر و چه پسر تا زمانی که از شیر گرفته شوند به سر می گذارند باید جزو سر پوشها محسوب شود. این کلاه گوشها را می پوشاند و با بندی در زیر چانه محکم می شود.
جزء اصلی لباس زنانه ، تونیک بلندی ( پیرهن، طالشی، شی نواحی ترک زبان طالش کوینک ) است که آن را از سر می پوشند و تا رانها یا زانوها ( در گیلان شرقی و مازندران ) و گاهی حتی تا قوزک پاها ( در طالش ) می رسد. دو چاک در پهلوها باعث گشادی بیشتری در پایین تونیک می گردد. بالاتنه تونیک یقه توری صاف و باریکی با چاکی در جلو برای شیر دادن به کودک دارد. این چاک با دگمه ها و جادگمه های تزیین شده با قیطان و روبان یا مشخصا باریک با دسته های باریک و بلندی دارد که در مچها تنگ می شود. در تابستان زنان آستینها را تا آرنج بالا می زنند با وجود این گاهی در سرزمینهای کم ارتفاع ممکن است تن پوش آستین کوتاهی جایگزین تونیک شود ارکان اصلی جامه زنانه معمولا از پارچه چیت دوخته می شود که نقش مایه های گلدار در آنها غالب است رنگهای ساده برای مناسبتهای شاد اولویت دارند. تونیک سفید برای عروس ، آبی یا قرمز روشن برای زنانی که در عروسی شرکت می کنند و سیاه برای عزاداری استفاده می شود. طرح ویژه ناحیه قاسم آباد قیطان رنگارنگ در قسمت پایین تن پوش می باشد.
معمولا تونیک با دامن پوشیده می شود ولی گاهی پیراهن جای این ترکیب را می گیرد. پیراهن شامل بالاتنه ای است که به دامن چین داری دوخته شده تقریبا کوتاه بوده و همواره روی شلوار پوشیده می شود. این لباس بی شک رد پایی است محلی از سبک شهری که در اواخر قرن گذشته توسط ناصرالدین شاه معرفی شد که اقتباسی بود از دامن بالرین هایی که نامبرده در سفرهای اروپایی اش جدید متعاقبا در سراسر کشور پذیرفته شده باشد.
زنان بر روی تونیک یا بالاتنه لباس جلیقه و گاهی نیمتنه راسته جلو بازی که در اصل از لباس مردان اروپایی اقتباس شده است می پوشند انتخاب جلیقه یا نیمتنه در تمایز نسلها از همدیگر کمک کننده است یعنی زنان جوان تمایل بیشتری به پوشیدن جلیقه دارند و زنان مسن تر نیمتنه به تن می کنند جلیقه ای که به طور روزمره پوشیده می شود سیاه است ولی برای مراسم ویژه رنگهای روشن با زیور آلات انتخاب می شود. جلیقه ای که برای مراسم عروسی پوشیده می شود ممکن است با سکه لبه دوزی شود نیمتنه ها به عنوان پوشش روزمره معمولی تیره رنگ و کدر هستند ولی برای مراسم ویژه از مخمل قرمز استفاده می شود.
همان گونه که قبلا ذکر شد چادر شب تن پوش محلی مشخصی است و بنا بر سنت چندین نمونه از آن « برای جهاز در نظر گرفته می شود. چادر شب اغلب اوقات به دور بالاتنه در رو یا زیر جلیقه و یا نیمتنه گره می خورد که هم به عنوان محافظ قسمت پایین کمر و هم به عنوان کمر بند تونیک بلند عمل می کند . این نقش به عنوان شال با اسامی به کار رفته برای تن پوشهای کناره های گیلان که همگی شامل کلمه کمر به عنوان جزئی از لباس هستند تائید می شود مثل: کمر شان و کمر دابنزار در طالش جنوبی و امثال آن.
دامن بلند گشا و چین دار است و با تونیک لباس زنانه اصلی گیلان محسوب می شود . این دامن با لیفی که از وسط کمربندی جهت چین دادن به پارچه کشیده می شود محکم بسته می شود فشردگی چینها مانند درازا و رنگ دامن بیانگر سن و سال پوشنده آن می باشد دختران و زنان جوان نسبت به مادران و مادر برزگهایشان پارچه بسیار بیشتری برای تهیه دامنهایشان به کار می برند. در نتیجه چینها بسیار فشرده جالب و دیدنی می شوند. همچنین طول دامن می تواند بسته به سن تغییر کند که اغلب در میان زنان جوان تا ساق پا رسیده ولی در میان مسن ترها تا انگشتان پا می افتد ولی این رنگ دامن است که آشکارترین وجه تمایز نسلها محسوب می گردد. پارچه های چیت با زمینه قرمز یا سفید با نقش مایه های متضاد گلدار در رنگهای روشن مورد پسند زنان جوان است و دامنهایی که زنان مسن تر به تن می کنند به طور کلی زمینه تیره داشته و سراسر آن با نقش مایه های کوچک طراحی می گردد.
زنان اغلب دو یا سه دامن یکی روی دیگری می پوشند جدیدترین دامن بر روی دامنهایی که بارها پوشیده شده یا رنگ و رو رفته هستند پوشیده می شود. گاه دامن و زیر دامنی متفاوت هستند. به زیر دامنی « کفلی» می گویند که کوتاهتر است و از پارچه ای یک تکه با روبانی پرچین به دور قسمت پایینی اش دوخته می شود دامنهای چند طبقه به این سبک چین قسمت پایینی جامه را چشمگیر و حجیم تر می کند. زنان زیر دامنهایشان شلوارهای چسبان سیاه تا قوزک پا ( شلوار) و یا در خانه نوعی پیژامه با پارچه های گشاد به پا می کنند. پارچه شلوارها همچون پارچه بقیه جامه به کیفیت پارچه های قرن نوزدهم میلادی نیست که بر سفورد الوت این کاهش کیفیت را به دهه 1860 م. نسبت می دهد یعنی زمانی که بحران تولید ابریشم ایران از پخش « پبراین» حاصل شد و واردات انبوه « بافته های ارزان روسیه با طرح و رنگهای زرق و برق دار» بر این بحران دامن زد. سابقا شلوارهای خانگی از جنس « ابریشم آبی پردوام یا ابریشم پونچو
زنان کشاورز به طور سنتی پا برهنه بودند گیلک هنوز هم به خود می بالد که زنان ما از هنگام تولد تا مرگ نمی دانند کفش چیست امروزه اکثریت زنان کفشهای پلاستیکی قالبی و گالش که در اغاز این قرن از ریگا و سن پطرزبورگ به ایران وارد شد می پوشند بنابراین روی هم رفته پوشاک زنان در حوزه شهری خزر با هماهنگی خاصی مشخص می شود که مخصوصا در مورد چادر شب دامن چین دار پارچه گلدار و رنگهای روشن قابل توجه است. تفاوتهای کوچکی در میان مناطق می تواند در مورد برخی جزئیات ذکر شود مثل نوارهای رنگارنگی که به تونیک و دامن جامه قاسم ابادی دوخته می شود لچک سیاهی که در شرق سفید رود پوشیده می شود و مواردی از این قبیل – ولی به اندازه تمایز واضح در نواحی دیگر دنیای کهن ( مثلا اروپای مرکزی ) نمی باشد. اختلافات سنی از سبک و سیاق لباس معلوم نمی شود بلکه تقریبا در جزئیات ( همچون رنگ و بلندی دامن و انبوهی چینها) مشخص می گردد. تفاوتهای اجتماعی عمدتا در کیفیت پارچه های استفاده شده و دفعاتی که تن پوشها عوض می شوند ( به طور کلی زنان در ایام نوروز پوشاک جدید می خرند) و میزان پذیرش سبکهای اروپایی متجلی می شود. بنابراین زنان فقیرتر که بندرت از عهده خریدن پوشاک جدید برمی آیند پاسداران ناخرسند سنن قومی محسوب می شوند. سرانجام اینکه هیچ تفاوت اساسی بین البسه زمستانی و تابستانی وجود ندارد. تنها تفاوتها در ترکیب و تعداد لباسهای روی هم پوشیده شده است مثلا ممکن است در گرمای زیاد تابستان یک زن در سرزمینهای کم ارتفاع شلوار گشاد احتمالا به اضافه دامن و تونیک – بپوشد و در طول زمستان ترکیبی از شلوارها دامنها لباسهای پشمی و کت یا جلیقه به تن کند اما زنان تن پوش زمستانی خاصی ندارند. نحوه پوشیدن لباس در ناحیه خزر کاملا متغیر و قابل تطابق با شرایط است فی المثل زنان دامنهایشان را بالا می زنند و هنگام نشا و جین کردن مزارع برنج آنها را داخل چادر شبهایشان فرو می کنند.

 

پوشاک مردان
در میان مردان تضاد بین جامه رمه داران کوهستانی و دهقانان سرزمینهای کم ارتفاع بسیار بیشتر از زنان است چوپانان طالش تن پوشهای برش خورده و دوخته شده از « شال » بافته محلی توسط خیاط نزدیکترین دهکده را می پوشند ( تصاویر CVIII, CVII) در صورتی که کشاورزان دشتهای گیلان و مازندران لباسهای سبک اروپایی و خریداری شده از بازار را به تن می کنند بنابراین پوشاک درست شده از « شال» برای مشخص کردن گروه قومی و همزمان برای نشان دادن موقعیت در جامعه کوهستانی به کار می رود ( تصویر CIX)
تقریبا همانند همه جای ایران از نظر مردم شناسی تنوع وسیعی در سربند مردان وجود دارد فرمهای غالب از اواسط قرن نوزدهم میلادی زمانی که وقایع نویسان مردان ناحیه خزر را با پوشیدن کلاههای بلند مخروطی یا نیمه مخروطی توصیف کرده اند. به غایت تغییر کرده است چارلز فرانسیس مکنزی یادآور شده است که این کلاهها به شکل « گلدانهای وارونه» بودند و پولاک اشاره کرده که مدلهای سیاه و مخروطی که خاستگاه تاتار دارد از زمان ظهور قاجارها در ناحیه گسترش یافته است این کلاهها از نمد یا از لفافی کاغذی با استر چلوار که با پوست گوسفند ، پوست بز، یا پارچه نخی پوشیده می شد درست می شدند. دهقانان در زمستان چنین کلاههایی به سر می گذاشتند ولی در تابستان فقط از یک عرقچین ساده استفاده می کردند بلندی کلاهها در طول قرن رفته رفته کاهش یافت و سبک مخروطی بتدریج با نوع استوانه ای و بلند از جنس نمد و تاجی گرد بر آن جایگزین شد. پس از جنگ جهانی اول کلاههای بلند به کلاههای استوانه ای شکل کوتاهتر و مخصوصا به عرقچینهای تنگ و چسبانی بود مبدل گشتند ( تصاویر cix , cvll) کلاه نوع دوم در شرق سفید رود رایج بود. دهکده ای به نام شوک در اشکورات در تولید این کلاه زبانزد است. پیشه وران با استفاده از قالبهای چوبی و به طولهای مختلف نمد را سخت تحت فشار قرار داده به آن شکل می دهند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   20 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پوشاک مردم حوزه دریای خزر