دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :106
بخشی از متن مقاله
مقدمه:
مهمترین سطور زندگانی بشر آن است که بتواند شمع روشن راه دیگران شود و هراندازه تحولات دوران زندگی یک فرد بر روحانیت و خلوص نیت نزدیکتر باشد و مشعلهداری و هدایت قرارگرفته است اثر آن در ارشاد و دلالت مردم عمیقتر است.
دربارة عرفان و جذبهی روحی انسان به ماوراء طبیعت و باز شدن چشمها و چشمههایش در درون آدمی مکاتب و فرقههای گوناگونی درطول مهیات بشری سخن گفتهاند. هرکس به همان مقداری که چشیده مطابق دید وشناخت خود و با مرام مسکنی که آن را حق پنداشته زبان به وصف حمد معشوق گشوده است. به علی (ع) شنیدن و گفتن از علی (ع) نوشتن و خواندن و اندیشیدن به عشق است شنیدن و گفتن از جوانمردی است و نوشتن و خواندن از ایمان خالصانه به معبود یگانه.
یاد علی (ع) یادپاکی، خلوص، شجاعت، عشق و ایمان و…. است و ذکر علی (ع)، ذکر عظمت انسانی که این شهسوار یکه تاز بیهمتا نه در تاریخ اسلام، که در تاریخ حیات آدمی یکه تاز عرصهی جوانمردی است. او عاشقترین عاشقان است، جوانمرد جوانمردان است، سرحلقوی عارفان است و نیز نشانهی خلوص ایمان است.
«مادر علی»
فاطمه بنت اسدبن هاشم بن عبدمناف مادی علی علیهالسلام اززنمای نادره دوران بود او و شوهرش ابوطالب در دو رشته بهاشم میپیوندند. فاطمه پیغمبر(ع) بیعت کرد او اول زنها شهید است که خلیفه هاشمی بوجود آورد. فاطمه بنت اسد در زندگی پیغمبر با شوهرش ابوطالب نهایت حمایت و پشتیبانی را نمود لذا در روز وفاتش علی آمد نزد پیغمبر، پریشان بود رسول خدا فرمود یا ابالحسن چرا پریشانی گفت مادرم درگذشته، پیغمبر فرمود این پیراهن مرا کفن او کنید برخاست برای تجهیز فاطمه رفت و پیراهن خود را برای کفن او اختصاص داد و امر کرد اسامه بن زید و ابوایوب انصاری و محمدبن الخطاب و اسوء غلام او قبر فاطمه را کند نه و پیغمبر بدست خودش لحد را گذاشت.
وفات فاطمه درمدینه رخ داد و آنجا مدفون شده است در مشرق بقیح غرقه است.
«چگونگی متولد شدن علی درکعبه»
عباس بن عبدالمطلب و یزیدبن متعنب با جمع از بنیهاشم دربرابر خانه کعبه آمد و مدت محل او تمام شده بود و اثر حمل به او ظاهر گشته بود و مجال بیرون رفتن نداشت پس روی نیاز بدرگاه بینیاز آورد و گفتهای صاحبخانه و ای معبود یگانه من اقرار آوردم بتو و بآنچه رسول تو از پیش تو آورده و بهرپیغمبری از پیغمبران تو و سرکتابی که فرستادهای و من تابع دین جد خود ابراهیم خلیلم و اینجا فردا بنا کرد پس سؤال میکنم از تو بحق اینخانه و بحق آنکسی که آنرا بنا نهاد و بحق فرزندی که درشکم من است و با من سخن میگوید و انیس من است بسخنان خود و اقرار دارم که این مولود یکی از دلایل و آیات الوهیت و وحدانیت تو است این ولادت را بر من آسان گردان گویند چون دعای فاطمه تمام شد دیدم دیوار شکافته شده و فاطمه بدرون خانه رفت و دیوارخانه به حالت اول بازگشت فاطمه به مدت سه روز درآنجا بود و هیچکس از او خبری نداشت چون روزچهارم شد دیدم همان موضع شکافته شد و فاطمه بیرون آمد و علی را به سردست گرفته و گفت ای گروه مردم بدانید که حقتعالی مرا از میان همه برگزید و به همه زنان پیشین تفضیل داده است.
تربیت امام علی:
از شش سالگی که امیرالمؤمنین درتحت کفالت پسرعمش درآمد و درمکتب تربیتی محمد امین رفت تربیتی عالی یافت – تربیتی که درمکتب رسالت بزرگترین مربی گردید و داناترین استاد دانشگاه اسلامی و نیرومندترین مدیر تربیت بشری شد. پیغمبر فرمود یا علی خداوند بمن امر کرده ترا تربیت کنم و به تو علم و دانش بیاموزم تا مرا معاونت و معاضدت کنی – محل قابل و حسن تربیت و نصیحت قائل کار را بجائی رسانید که علی را مؤسس مدرسه تربیتی اسلام قرارداد و صدهاهزارنفر از مکتب تربیتی او بهرمند گردیدند. این شخصیت از مفاخر مسلمین است پیشرفت اسلام مدهون فداکاری اوست او مظهرکمال انسانیت و پرورش یافتة مهدنبوت و مکتب الهویت است. کوچکترین اثرش این است که امروز این رادمرد بزرگوار مورد احترام و تقدیس کلیه افراد بشر است که به فضلیت و علمیت و تربیت او آشنا شده باشند. هیچ کس نیت که بتاریخ اسلام آشنا باشد و علی (ع) را نشناسد یا درپیشگاه عظمت او خاضع و خاشع نگردد.
علی (ع) میفرمایند:
«برهوا و هوسهای نفس غلبه کنید و با آنها بجنگید که اگر شما را درقید و بند خود قراردهد به پستترین درجه هلاک ساقط خواهید شد.»
«علی (ع) و تزکیه نفس»
یکی از عوامل مهمی که انسان را در رسیدن به معهرفت الله یاری میدهد مبارزه با نفس اماره و خواستههای نفسانی است. اگر انسان توانست برامیال درونی و غرایز و تمایلات خود غلبه کند میتواند به معرفت الله راه یابد و الا انسانی که تابع شهوات و نفسانیات خود باشد دلش هرچه خواست دنبال آن رفت و پیروزی از خواستههای نفسانی نمود چنین شخصیتی نه تنها به مقام عرفان راهی ندارد بلکه ممکن است از مسیر حق و حقیقت خارج شود تا آنجا که از چهارپایان هم پستتر گردد. پیامبراسلام از این نفس سرکش تعبیر زیبایی دارد که میفرماید: «خطرناکترین دشمن تو همان نفس توست که درمیان دو پهلویت قرارگرفته.» سعدی در توضیح این حدیث میگوید: از عارفی پرسیدند: چرا رسول خدا فرمودند (أعدی عدوک نفسک …؟) آن مرد عارف گفت: چون اگر تو به هردشمنی نیکی کنی و آنچه او دوست داشت به او بدهی بالاخره با تو دوست میشود مگر نفس انسان که هرچه بیشتر به خواستهها و تمایلات او جواب دهی با تو دشمن میگردد و تو را بیشتر به گمراهی میکشد. نفس موجودی شدید و منشأ همه بدیهاست و دشمن سرسخت انسان که هرچه به او نزدیکتر شویم بیشتر درهلاکت و نابودی و خسران ما میکوشد.
نفس ازنظر قرآن
در قرآن کریم ولسان پیشوایان اسلام و نیز کتابهای اخلاق و فلسفه کلمهی نفس بسیار بکار رفته است حال باید دید ماهیت نفس در منطق اسلام چیست؟ آیا اصولاً یک امر مطلوب است یا مذموم؟ بطورقطعی درقرآن و روایات از نفس هم به خوبی یاد شده به طوری که گاهی به آن سوگند خورده شده و هم به بدی. درسوره قیامت خداوند سبحان به نفس سوگند یادکرده است:
«سوگند به روزقیامت و سوگند به نفس که ملامتکننده است»
در سوره فجر از نفس به خوبی یاد شده است:
«ای انسان با اطمینان به پروردگارت بازگرد درحالی که تو از خدا خشنودی و خدا نیز از تو خشنود است.»
همانا در قرآن به بدی یاد شده است:
«همان نفس دائماً فرمان به بدی میدهد.»
«علی و ذکر»
یکی از اسباب و وسایلی که انسان را به خدان نزدیک میکند و دربحث عرفان از منازل بشمار میآید ذکر خداست. ذکر را میتوان نقطه شروع حرکت باطنی و سیروسلوک به سوی پروردگار جهان دانست، انسان سالک به وسیلهی ذکر به تدریج از افق ماده فراتر میرود و به عالم صفا و نورانیت قدم میگذارد و کامل و کاملتر میشود تا آنجا که به مقام قرب حق تعالی نایل میگردد.
ذکر آن باشد که اندر هرزمان خویش را در نزد حق بینی عیان
یادخدا به منزلهی روح عبادتها و بزرگترین هدف تشریع آنهاست چون ارزش هرعبادت به مقدار توجیهی است که بنده درطول عمل به آن نسبت به خدا کسب میکند هرچه عبادتها در احیای یادالهی درجان وروان آدمی نقش بیشتری ایفا کنند هدف و غایت عمل به آنها بیشتر تحقق خواهد یافت لذا در قرآن میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید ذکر خدای را بسیار بگویید.»
درآیه دیگر در اوصاف عارفان و وارستگان میفرماید: «صاحبان عقل کسانی هستند که درحال قیام و قعود و درهنگام خوابیدن خدای خود را یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند.»
امام صادق (ع) میفرماید: «هرکس که فراوان خدای را یاد کند خداوند او را دربهشت درسایه لطف خویش قرارخواهد داد.»
درحدیث دیگر میفرمود: «ای صاحب من هرچه میتوانید و درهرساعتی از ساعتهای شب و روز خدای را یاد کنید زیرا خداوند شما را به بسیار ذکرگفتن امر کرده است و خداوند مومنی را یاد میکند که به یاد او باشد و بدانید که هیچ بندة مومنی خدا را یاد نمیکند مگر این که خدا نیز او را به خوبی یاد خواهد کرد.»
ودیگر فرمود: «پدرم امام باقر علیهالسلام کثیرالذکر بود ما را بعد از نماز صبح جمع میکرد و میفرمود تا طلوع آفتاب ذکر بگوئیم،،.»
ذکر خدا چیست؟
گروهی از صوفیان برگرد هم مینیشنند و الفاظ و اورادی را پیدرپی تکرار میکنند و اعمال خاص انجام میدهند آیا میتوان چنین آداب و چنان اورادی را که در سیره پیامبر و سنت اهل بیت بیسابقه است ذکرالص محسوب کرد؟ بیتردید پاسخ منفی است. پس مواد از ذکری که این همه از آن تجلیل شده واسلام برای آن اهمیت و الائق قائل شده چیست؟ آیا مراد همان از کارلفظی است. هتل «سبحان الله» «الحمدلله» «لاالهالاالله» که انسان درمقام حالات یا این الفاظ زبان خود را مشغول میکند آیا مراد از ذکر این است و یا مقصود چیزدیگری است که توجه قبلی باشد؟ درتوضیح این مقصود به معنائی که راغب برای «ذکر» بیان کرده است توجه کنیم:
«ذکر حالت و کیفیتی روحی است که آدمی به سبب آن میتواند معارفی را که بدست آورده از خطر غفلت و فراموشی حفظ و نگهداری کند و به همانند ساختن معانی در دل یا زبان هم ذکر گفته میشود. پس ذکر یا به دلاست یا به زبان و هرد، یا پس از فراموشی و برای زایل ساختن غفلت است و یا برای اینکه شخص آنچه را که در دل دارد همچنان درخاطر داشته باشد و از یاد نبرد»
علی پدر عرفان اسلامی:
درتاریخ علوم، کاوشهای بسیاری صورت میگیرد تا بنیانگذار و پدرهرعلم شناخته شود، بدین منظور که به آبشخور اصلی آراء و اندیشههای گوناگون رسیده و در هرموضوعی به اصل آن رجوع گردد اندیشمندان واقعی درمطالعات و تفکرات خویش معمولاً به منابع اصلی و اولیه توجه دارند و آب را از سرچشمه مینوشند و جویبارهای متعدد – هرچند که زلال و گوارایند عطش آنها را برطرف نمیکند و اگر چندصباحی هم از آن جویبارها مینوشتند ولی همیشه درامید رسیدن به سرچشمة اصلیاند. بدون شک سرجشمه بسیاری از علوم – از جلمه عرفان گرفته تا علم حدیث و رجال و اصول فقه و رشتههای علوم انسانی و ریاضی و حکمت متعالیه را در برابر انسان گشوده است مفسران واقعی این کتاب بزرگ و پیامبران اهل بیت و عصمت و طهارتاند.
تمام کتابهای آنان در واقع شرح وبسط کلمات علی علیهالسلام است. علی علیهالسلام که تربیت شده مکتب قرآن است از وجود مربی چون پیامبر (س) سود میبرده است. پیامبربا آگاهی از استعدادهای عظیم و ؟؟؟ شگرف علی (ع) چشمههای فراوانی از معارفالهی را دراین کوه بلند حفر کرد و سیلابهای علم و دانش را از آن سرازیر ساخت. امیرالمؤمنین علی (ع) خود در این باره میفرماید: «شما به خوبی موقعیت مرا ازنظر خویشاوندی و مقام و … و بویژه ازنظر رسول خدا (س) میدانید.» از همان آغاز که رسول خدا را از بسترباز گرفتند خداوند بزرگترین فرشته و از فرشتگان خویش را مأمور ساخت را شب و روز وی را به همای بزرگواری و درستی و اخلاق نیک سوق میدهد. من ؟؟؟ روحی و رسالت را میدیدم و رایحة نبوت را استشمام میکردم، من به هنگام نزول وحی برمحمد صدای نالة شیطان را شنیدم از رسول خدا پرسیدم: این ناله چیست؟ فرمود این شیطان است که از پرستش خویش مأیوس گشته است. آری علی (ع) شاگرد اول پیامبر و نخستین و بهترین خداشناس مکتب اسلام بوده دراسلام کسی از علی با سابقهتر، آگاهتر و مومنتر نداریم او بود که این جملة شگفتانگیز را فرمود: «اگر پرده برداشته شود بریقین من افزوده نشود»
عمربن خطاب میگوید: از رسول خد (س) شنیدم که فرمود:
«اگر هفت آسمان و هفت زمین دریک کفة ترازو گذاشته شود و ایمان علی درکفه دیگر، ایمان علی فزونی خواهد داشت.» احمدبن خلیل میگوید: درفضائی که دربارة حضرت علی (ع) وارد شده است دربارة هیچکس نقل نشده است. قاضی اسماعیل دهنائی و نیشابوری میگویند: دربارة هیچ یک از صحابه روایتی با استناد صحیح مانند علی (ع) وارد نشده است پیامبر درجائی دیگر باز میفرماید: علی امیرمومنان پیشوای متقیان و فرمانده باشکوهی است که نیکان را به بهشت پروردگار عالمیان درمیآورد هرکس که اورا تصدیق خود رستگار شود و هرکس که او را تکذیب نمود ناکام شد اگر بندة هزاران سال خدا را درمیان رکن و مقام بندگی کند تا بدنش پینه بسته و فرسوده شود ولی خدا را درهرحالی ملاقات کند که آل احمد را دشمن میدارد خداوند او را به صورت درآتش جهنم اندازد.عایشه از رسول خدا شنیدم که میگوید: «من دیدم اولین و آخرینم و علی بن ابیطالب سیداوصیاء من است براتم و محبتش وسیله تقرب به خداست حزب او حزب خدا و شیعة او انصار خدا و دشمنان او دشمنان خدایند او بعد از من امام مسلمین و مولا و امیرالمومنین است.» او با تفسیر درست حقایق قرآنی ونبوی آشنا سازد دردمندانه و دلسوزانه میفرماید: «ای مردم قبل ازاینکه مرا از دست بدهید هرچه میخواهید سئوال کنید زیرا که من به راه آسمان از راه زمین آشناترم.»
مولا علی (ع) درخطبهای دیگر فرمود:
«به خدا سوگند اگر بخواهم میتوانم هرکدام شما را از آغاز و پایان کارش و ازت تمام شئون زندگیش آگاه سازم ولی میترسم که این کار موجب کافرشدن شما به پیامبر گردد.» بیتردید باید گفت اگر علم و معرفتی هست معدن آن، علی و اولادعلی (ع) است همانطور که قرآن کریم دربیان نکتههای معرفتی گویا، حضرت علی را بارزترین شاگرد دراین مکتب دانست و ؟؟؟ نکتههای پرمغز است. حضرت علی (ع) درجای دیگر فرمود: «چیزی ندیدم مگر آنکه خدا را قبل از آن و بعد از آن و همراه آن دیدم.
مثلاً در زمینة تفسیر قرآن خود حضرت میفرماید:
«و نوری که باید به آن اقتدارشود آن نورهمان قرآن است آن را به سخن آرید اگرچه هرگز سخن نمیگوید اما من از جانب او شما را آگاهی میدهم، بدانید درقرآن علوم آینده و اخبارگذشته علاج درد و نظم حیات اجتماعی شماست.»
مفسران بزرگ گفتهاند:
«علی (ع) نخستین کسی بود که علوم قرآن را به چند نوع تقسیم کرد و شصت نوع آن را دیکته فرمود و برای هرنوع مثال ویژهای ذکر کرد. در زمینة فصاحت، سخنوری، ادب و بلاغت به گونهای بود که سیدرضی میگوید: «امیرالمومنین آبشخور فصاحت و ریشه و زادگان بلاغت است.» هرگوینده سخنور از او دنباله روی کرد و هرواعظ سخنرانی از سخن او مدد گرفت درعین حال به او نرسیدند و از او عقب ماندند. فصاحت و بلاغت حضرت علی (ع) فقط درآوردن الفاظ زیبا و چیدن آنها درکنارهم نبود بلکه پرمغز و حکمتآمیز هم بود آن حضرت اساساً سخنانش را برای ادای مقصود میگفت و آهنگ موسیقی کلامش براعماق احساسات پنجه میافکند آن گاه درپیش ازنیم صفحه این جملة ملوا را ستایش میکند و میگوید درهمة کتاب ما اگر جز این یک جمله نبود کافی بلکه کفایت بود بهترین سخن آن است که کم آن تو را از بسیارش بینیاز کند و معنی درلفظ پنهان نشده باشد و بلکه ظاهر و نمودار باشد.
اما درزمینة عرفان چه نظری وچه علمی به اندازهای از آن حضرت مطلب نقل شده است که بای هیچکس جای تردیدی باقی نمیگذارد که علی (ع) پدرعرفان است. عارفان و صوفیان چه آنان که بیراهه رفتهان و درمباحث عقلی علی را پیشوای و مقتدای خود میدانند. همة عرفا از قرن هفتم هجری به این طرف دربارة تویحد به شکل فلسفی و با مددگرفتن از کشف و شهود عرفانی بحث کردهاند. اما عارفانی کم قصد آن را دارند آب را از سرچشمة اصلی و زلال آن بنوشند و آیات قرآنی مربوط به توحید و اسما و صفات را از هنر واقعی آن فراگیرد. آن حضرت درنهجالبلاغه با دو روش به بحث توحید و خداشناسی پرداخته است: یکی از طریق توجه انسانها به پدیدهها و نظم موجود در آنها و این که پدیدهها نیازمند پدیدآورندهای است اما روش جذاب و دلنشین دیگری که دربیشتر مباحث توحیدی نهجالبلاغه ارائه شده است. روش تعلقی و مکفی است.
به قول استادشهیدمطهری:
دربحثهای توحیدی نهجالبلاغه آنچه اساس محور و تکیهگاه همه بحثها و استدلالهاست اطلاق و لاحوی و احاطة ذاتی حق است. مسأله دیگر «سباطت مطلقه» و نفی هرگونه کثرت تجزی ونفی هرگونه مغایرت صفات حق با ذات حق است و این که قدمت او زمانی و وحدت او وحدت عددی نیست. کلام خدا عینالعقل اوست نه ازنوع احاطة اذهان بریک معنی و مفهوم دیگر.
علی نه تنها خدا را پرستش میکرد و به آن یگانه عشق میورزید و شب و روزش با یادحق میگذشت بلکه توانست با تفکر عقلی، یافتههای قلبی خویش را درمورد خدا و صفات و اسماء او، به تندرستی تبیین کند او درمیان مردم و دربیان اندیشها صاف و زلال توحیدی و ذوق عرفانی همچون معقول درمیان محسوس بود. او به توصیه پیامبر (س) غیراز سولک علمی درمسائل تعلقی و استدلالی کردن اندیشههای توحیدی، گوی سبقت را از همگان ربوده بود، از همین روی ما این بزرگ مرد را پدرعرفان اسلامی میدانیم.
علی و جهاد
جهاد یکی از عالیترین اعمالی است که انسان را به خداوند نزدیک میکند و بشرخاکی را که دل درطلب راحتی داند با بذل جان و مال در برابردشمن خدا به پرواز درمیآورد. چه عملی بالاتر و بهتر از اینکه اسنان با ایمان از خانه و فرزند و همسر ویاران و دوستان دست بکشد و از کاروعلایق دنیوی دل بکند و به نبرد دشمنان خدا برود، آیا سیروسلوکی بالاتر و مقامی والاتر و بهتر از این میتوان یافت بنابراین کسانی که درگوشهای به تسبیح و ذکر و ورد مشغول شوند و تنها به رازونیاز و دعا میپردازند و از خطردشمنان اسلام غفلت نمایند نه تنها سیرالله نکرده بلکه این نوعی خلود در ارض و دل بستن به دنیاست. سپس آنان که درمقام سیروسلوک و درتکاپوی رسیدن به قرب الهیاند و دوست دارند میهمان خدا باشند نباید از جهاد فیسبیلالله غافل گردند بلکه باید برای دفاع از کیان اسلام و نشر آن باوجود شرایطی از جان و مال دریغ نورزند تا انسانی وارسته وموردعنایت خدا باشند. به همین اساسا که میبینیم الگو اسوه عارفان امیرالمونین علی (ع) درتمامی جنگهای صدراسلام و رکاب رسول خدا شرک کردند و از کیان اسلام و قرآن دفاع نمود و ارکان اسلام را محکم کرد و هرگز نگفت درگوشهای به عبادت مشغول میگردم بلکه درجهاد در راه خدا و تلاش برای استقرار ارکان اسلام را بالاترین عبادت میدانست.
متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.
دانلود فایل