فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد نقش محرم در پیروزی انقلاب اسلامی

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد نقش محرم در پیروزی انقلاب اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نقش محرم در پیروزی انقلاب اسلامی


تحقیق در مورد نقش محرم در پیروزی انقلاب اسلامی


لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:5

           ملت ایران در تمامی تحرکات سیاسی فرهنگی خود به نحوی تحت تاثیر پیام عاشورا است و این طبیعی ترین بستر تحولات انقلابی در ایران اسلامی به شمار می آید. نگاهی به تحولات ایران در دوره پهلوی‌ها که هر دو به ستیز با اسلام و اقامه شعائر دینی در ایران برخاسته بودند و سرنوشت آن پدر و پسر از یک طرف و پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری یک زعیم دینی از سوی دیگر تاثیر مذهب و مولفه های دینی را در تحولات سیاسی اجتماعی ایران آشکار می سازد   تاریخ معاصر شاهد نقش تعیین کننده محرم در جنبش های اصیل مردمی است که جلوه کامل بروز و ظهور این تاثیر را در انقلاب اسلامی مشاهده می کنیم؛ مردم نیز با شعارهای خود (همچون نهضت ما حسینی است و رهبر ما خمینی است) به طور شفاف بر این امر تکیه و تاکید داشتند. مقاله حاضر می کوشد تا الهام گیری انقلاب اسلامی از قیام کربلا را به برررسی بنشیند . 

قیام حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در روز ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری ماهیتی ضدظلم و استکبار ستیز داشت و بر همین نمط، شیعه و شیعیان نیز در گذر زمان همواره در برابر ظالمان قرار داشته و حکومت های جور را برنتابیده اند. تاریخ معاصر نیز شاهد نقش تعیین کننده محرم در جنبش های اصیل مردمی است که جلوه کامل بروز و ظهور این تاثیر را در انقلاب اسلامی مشاهده می کنیم؛ مردم نیز با شعارهای خود (همچون نهضت ما حسینی است و رهبر ما خمینی است) به طور شفاف بر این امر تکیه و تاکید داشتند.

نقش محرم در پیروزی انقلاب اسلامی


 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نقش محرم در پیروزی انقلاب اسلامی

انقلاب از مهاجرت تا پیروزی

اختصاصی از فی توو انقلاب از مهاجرت تا پیروزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

انقلاب از مهاجرت تا پیروزی


انقلاب از  مهاجرت تا پیروزی این مطلب از مطالب آزاد موجود در اینترنت جمع آوری شده است و در مورد انقلاب از مهاجرت تا پیروزی و در 10 صفحه می باشد و در زیر قسمتی از متن آورده شده است :
هجرت امام به پاریس:
حجت‌السلام سید محمود دعایی که سال‌ها در عراق اقامت داشت و از جمله معتمدین و از نزدیکان امام محسوب می‌شد و در این زمان از طرف ایشان با مقامات عراقی در ارتباط بود، در مورد جریان‌هایی که منجر به عزیمت امام از عراق به فرانسه شد، می‌گوید:
«رژیم شاه بر مبنای قرارداد الجزیره، به عراقی ها فشار می‌آورد تا جلوی فعالیت‌های مبارزاتی امام را بگیرند. عراقی ها هم روز به روز محدودیت را شدیدتر می‌کردند تا این که یک روز مرا خواستند و رسما پیامی برای امام به من دادند، مبنی بر این که ما در عین این که به شما احترام می‌گذاریم، ولی به خاطر روابط با شاه، محذوراتی داریم. از این روی از شما می‌خواهیم که رعایت شرایط ما را بنمایید و فعالیت ها به این صورت علنی نباشد. وقتی این پیام را برای امام بردم، امام فرمودند: این آغاز کار است. شما به بعثی‌ها بگو من چنین چیزی را نمی‌پذیرم. من نمی توانم ساکت باشم و در ایران کسانی که به من اعتقاد دارند، مبارزه کنند و خون بدهند. اگر ایشان نمی‌خواهند من این جا باشم، می‌روم و جای دیگر حرفم را می‌زنم. عراقی‌ها ابتدا نمی‌خواستند زیاد سخت‌گیری کنند، لذا تنها بر این جهت اصرار داشتند که نوارهای امام از طریق عراق به ایران فرستاده نشود و اعلامیه‌ها در عراق تکثیر نشود، اما فشار ساواک و مسؤولین دیپلیمات ایران به قدری قوی شده بود که عراقی‌ها ناگزیر شدند جلو فعالیت ها را بگیرند. به همین منظور بیت حضرت امام را محاصره کردند و چند تن از دوستان امام را دستگیر کردند. امام به عنوان اعتراض به رژیم بعث به خاطر فشارها و اذیت‌ها اعتصاب کردند و از منزل بیرون نمی‌آمدند. انعکاس این مسأله در خارج برای رژیم عراق، قابل تحمل نبود، لذا به ناچار از امام عذرخواهی کردند و به ظاهر حلقه‌ی محاصره را برداشتند، ولی در واقع تحت عنوان این که از طرف ایران می خواهند به شما سوء قصد کنند و ما باید از شما حفاظت کنیم، مراقبت و کنترل بیت امام را شدید کردند که امام فرمودند: ایشان حفاظت نمی کنند، بلکه نظارت می‌کنند. تا این که یک روز از بغداد، من را خواستند و من رفتم. به من گفتند: مرکز عالی فرماندهی انقلاب تصمیم گرفته است نماینده‌ای رسمی برای مذاکره با آیت‌الله خمینی به نجف بفرستد، لذا وقت آن را تعیین کنید. من را خواستند و من رفتم. به من گفتند: مرکز عالی فرماندهی انقلاب تصمیم گرتفه است نماینده‌ای رسمی برای مذاکره با آیت‌الله خمینی به نجف بفرستد، لذا وقت آن را تعیین کنید. من پیام آنان را به امام عرض کردم. امام هم بعدازظهری را برای مذاکره تعیین کردند. در روز موعود سعدون شاکر که آن وقت رییس کل تشکیلات امنیت عراق بود، به اتفاق استاندار و رییس سازمان امنیت و رییس اوقاف نجف که فارسی می‌دانست، خدمت امام آمدند. ابتدا با اشاره به من، سؤال کردند که ایشان ازطرف شما نمایندگی دارد که برای ما پیام شما را می‌آورد یا خیر؟ امام فرمودند بله. سپس با احترام، ولی در عین حال جید گفت: مطابق تحولات جدید در رابطه‌ی ما با ایران، قرار بر این است که به مخالفین یک دیگر اجازه‌ی فعالیت ندهیم و ما به این تعهد پای بندیم، لذا از شما درخواست می‌کنیم به فعالیت‌های علنی خود علیه شاه ایران خاتمه دهید. امام در پاسخ فرمودند: من دست از فعالیت‌های خود برنمی‌دارم. من نمی‌توانم مردم ستم‌دیده‌ی ایران را که زیر ستم شاه هستند. فراموش کنم. مجددا او یادآوری کرد، ما موظف هستیم به تعهدمان عمل کنیم و نگذاریم شما فعالیتی داشته باشید. امام فرمود: شما اگر ناگزیر هستید من از عراق خارج می‌شوم.»
در مورد این که چگونه پاریس به عنوان مقصد حضرت امام انتخاب شد، مرحوم حاج سید احمد خمینی اظهار می‌دارد که خود امام فرانسه را برای اقامت خود انتخاب کردند و دراین مورد با کسی مشورت ننمودند:
«برادران و خواهر

دانلود با لینک مستقیم


انقلاب از مهاجرت تا پیروزی

کارخانه‌ی صنعتی پیروزی

اختصاصی از فی توو کارخانه‌ی صنعتی پیروزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کارخانه‌ی صنعتی پیروزی


کارخانه‌ی صنعتی پیروزی

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات:220

 

فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
فصل اول: سیستم 14
1-1- سیستم 14
1-2- ویژگی های سیستم 14
1-3- محیط سیستم 15
1-4- انواع سیستم 15
1-5- شمای سیستم 16
1-6- آرایش درونی سیستم 20
1-7- سیستم کارخانه پیروزی 21
فصل دوم: طرح ریزی و مدیریت کارخانه 39
2-1- روش کلی برنامه ریزی وجایابی کارخانه 40
2-2- استقرار کارخانه ها و ساختمان های صنعتی 42
2-3- طراحی ساختمان و ساخت آن 47
2-4- مسایل خدماتی کارکنان 56
2-5- طرح ریزی شرایط کاری 63
2-6- هزینه 80
2-7- انرژی 82
2-8- انواع فرآیندهای تولیدی 83
2-9- تعیین ظرفیت تولیدی 87
2-10- تجزیه و تحلیل رابطه ی فعالیت ها 89
2-11- شمای کارخانه ی پیروزی 90
فصل سوم: مواد و محصولات 92
3-1- موجودی 92
3-2-دوره (سیکل) محصول 100
3-3- برگشت مجدد در طراحی فرآیند تولیدی 106
3-4- مواد و فرآیندها 3-5- طبقه بندی کردن مواد 111
3-5- طبقه بندی کردن مواد 120
فصل چهارم: خرید 126
4-1-خرید 126
4-2- انواع قیمت و حمل کالای خریداری شده 134
4-3- مز ایده و مناقصه 135
4-4- مدیر تدارکات 138
فصل پنجم: انبار 140
5-1- انبار 141
5-2- سازمان انبار 142
5-3- روش های انبار کردن 143
5-4- انبار کردن محصولات 147
5-5- انبار تعمیرات و مواد اولیه 154
5-6- وظایف انباردار 156
5-7- منابع ورود کالا به انبار 157
5-8- معرفی برخی فرم ها 158
فصل ششم: ایمنی 169
6-1- ایمنی 169
6-2- حوادث 172
6-3- ایمنی برق 175
6-4- حریق 180
7-4- انواع سم 182
فصل هفتم: نظام های کاری 185
7-1- سیستم های نوبت کاری 185
7-2- جمعیت انسانی 186
7-3- استراحت 187
7-4- کار یکنواخت 189
فصل هشتم: بسته بندی، بازرسی ، حمل و نقل 193
8-1- بسته بندی 193
8-2- بازرسی 195
8-3- اساس آنالیز سیستماتیک حمل و نقل 197
خلاصه 207
فهرست منابع و مأخذ 210

 


دانلود با لینک مستقیم


کارخانه‌ی صنعتی پیروزی

دانلود مقاله نقش شاعران و نویسندگان در پیروزی انقلاب اسلامی

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله نقش شاعران و نویسندگان در پیروزی انقلاب اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

نقش شاعران و نویسندگان در پیروزی انقلاب اسلامی

 

انقلاب 1357 در ایران باعث دگرگونی در موضوع و درونمایه‌های آثار نویسندگان زن شد. پیش از انقلاب، زنان نویسنده‌ی ایرانی مانند مردان بر مباحث کلی سیاسی و اجتماعی مانند عدالت و آزادی تاکید داشتند. اگرچه ‌در نوشته‌هاشان به مسایل زنان نیز می‌پرداختند، اما دیدگاه‌هاشان را در چهارچوب و در زمینه‌ی مردسالاری حاکم بر ادبیات چپ ارایه می‌کردند و موضوع‌ها، سبک، فرم، و زبان ادبیات متعهد، تا اندک زمانی پس از انقلاب برادبیات زنان نیز چیرگی داشت. در دوره‌ی پس از انقلاب، بتدریج مسایل مربوط به رابطه‌ی مرد و زن، ستم فرهنگی بر زنان، مفاهیم مربوط به بدن زن، و بطور کلی مباحث جنسیتی و دیدگاه‌های فمینیستی اهمیت مرکزی پیدا کردند. انقلاب به یگانگی موضوعی ادبیات زنان و ادبیات مقاومت پایان داد و در عوض، ناخواسته به ادبیات فمینیستی قدرت خیزش بخشید. تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری که در همان ماه‌های نخستین پس از انقلاب برپا شد و چندین روز هم طول کشید، آغاز این تغییر مسیر و گشودن زمینه‌ای تازه، نه فقط برای شیوه ارایه و بیان نو، بلکه در جهت رونق گفتمان فمینیستی بود.1] به عبارت دیگر، نگارش متون ادبی توسط زنان، دو دوره‌ی جداگانه و منقطع دارد؛ و مفاهیم ادبی ایجاد شده توسط زنان در این دو دوره، انعکاسی است از تغییرات در شرایط اجتماعی، تاریخی، و گفتمانی. در این مقاله که خلاصه‌ای است که از یک بحث طولانی،
توضیح خواهم داد که تفاوت این دو گفتمان چیست و چرا این چرخش به وجود آمده است.

تحت تأثیر موج غالب جنبش ادبیات متعهد پیش از انقلاب، آثار زنان نویسنده‌ی این دوره بیشتر بر مسایل اجتماعی و سیاسی
تأکید داشت. اگر هم مسایل جنسی و زنان مطرح می‌گردید، نویسندگان زن آنها را در فضای اجتماعی مردسالار و با رعایت پارامترهای مرد سالارانه جنبش ادبیات متعهد بیان می‌کردند. به عبارتی، قبل از انقلاب، آثار ادبی زنان هویت زنانه نداشت که به یک جنبش فمینیستی تبدیل گردد؛ و به همین جهت در قالب ادبیات متعهد و ایدئولوژی چپ باقی ماند. این ویژگی‌ها در نوشته‌های سیمین دانشور، سیمین بهبهانی، و حتی نوشته‌های فروغ فرخزاد که اشعار اولیه‌اش به گفته بسیاری بسیار «زنانه» بودند، مشاهده می‌شود. این سه نفر از مهمترین نویسندگان و شاعران آن دوره بودند و آثار آنها بر نوشته‌های زنان دیگر نیز اثر گذار بود. مطالعه‌ی دقیق آثار آنها، آن‌چه را می‌خواستند درباره زمان‌شان بگویند آشکار می‌کند و نشان می‌دهد که آنان چگونه به شکل گیری جنبش ادبیات متعهد، که خود به بخشی از آن تبدیل شدند، کمک کردند؛ چگونه از آن تأثیر پذیرفتند و بر آن تأثیر گذاشتند. جداسازی مسایل جنسی و مسایل اجتماعی البته اختراع من نیست. دیگران نیز، هنگام بحث درباره‌ی داستان‌های زنان، این تمایز تحلیلی را پیش کشیده‌اند. مثلاً «تیرنی تلو»، منقد ادبی معاصر، شرح می‌دهد که چگونه نوشته‌های زنان در بسیاری کشورهای امریکای جنوبی اشکال اقتدار اجتماعی را که بر اساس سیاست، جنسیت و متن را از هم جدا می‌کند جدا گانه مورد سؤال قرار گرفته می‌شوند.
در دوران پیش از انقلاب تمایلات غیرمذهبی همزمان با اصلاحات اجتماعی، به ویژه در مورد زنان، از مشخصه‌ها
اصلی جامعه بود. در مقابله با این سیاست‌های رژیم پهلوی، محافظه‌کاران مذهبی از در مخالفت برآمدند و گروه‌های چپ نیز اهمیت کافی برای آن قایل نشدند. در همین راستا، ادبیات متعهد، مسایل اجتماعی مانند عدم تساوی طبقات و ستم سیاسی را مطرح کرد. ادبیاتی هم که به قلم زنان پدید آمد، به همان موضوعات پرداخت؛ و بر این مبنا می‌توان آن را جزیی از ادبیات متعهد انگاشت.

سیمین دانشور (1300) با چاپ رمان پر فروش «سووشون» (1347) و دو مجموعه‌‌ی داستان کوتاه به عنوان یکی از بهترین داستان نویسان زن در ادبیات مدرن فارسی شناخته شد. «سووشون»، زندگی زنی به نام زری را که با مردی به نام یوسف ازدواج کرده است در خطه‌ی‌ استان جنوبی فارس بعد از جنگ جهانی دوم ترسیم می‌کند. یوسف یک فعال سیاسی است که در جنبش مقاومت علیه حضور نیروهای متفقین در ایران شرکت دارد.[ در پایان داستان، یکی از دوستان یوسف (که یک روشنفکر مبارز ایرلندی است)، زری را از درستی راهش مطمئن می‌کند: "خواهرم، گریه نکن. درختی در خانه‌ی تو خواهد رویید و درختان دیگری در شهر و حتی درختان بیشتری در سرزمینت، و باد پیام را از درختی به درختی خواهد برد... در راه که می‌آمدی طلوع را ندیدی؟ با تصمیم شجاعانه‌ی زری برای شرکت در فعالیت سیاسی، نه تنها تناقض‌های درونیش پایان می‌یابد، بلکه جست‌وجوی طولانی او برای یافتن هدفی ورای خانه‌اش نیز به بار می‌نشیند.
منطق تبیینی داستان بر اساس جستجوی دلایل ستم اجتماعی، تسلط بیگانگان و نیاز مردم به دفاع از سرزمین‌شان استوار شده است. مسایل خاص زنان، اینجا و آنجا به عنوان تابعی از موضوع «جدی‌تر و عالی‌تر» آرمانگرایی ملی، نمود پیدا می‌کند. حتی قبل از پیوستن زری به جنبش، او انجام وظایف همسرانه و مادرانه‌اش را بالاتر از هر چیز می‌شمارد. ایده‌های یوسف، انعکاس دهنده‌ی آرمان‌های ملی در آن زمان؛ و مرگش تمثیلی از شکست جنبش ملی‌ است. زری، که از طرف جنبش مقاومت ملی حمایت می‌شود و سپس به آن می‌پیوندد، امید به ادامه‌ی مبارزه را به نمایش می‌گذارد. باید توجه داشت که «امیدوار بودن» در آن دوران از چالش‌های مبارزین به شمار می‌آمده است.

بنابر همه‌ی این شواهد، داستان تصویری پدرسالارانه از مقوله‌ی انقلاب القا می‌کند؛ تصویری که انقلاب را با سرزمین پدری پیوند می‌دهد. حتی زمانی که زری آماده‌ی درگیر شدن کامل در جنبش است، نقش او از یک همسر یا خواهر که به سوگواری ازدست دادن مردش می‌نشیند، فراتر نمی‌رود.[ او مدام از بالا نبودن سطح آگاهی و تعهد و این‌که نمی‌تواند تفنگ به دست پسر عزیزش بدهد، تأسف می‌خورد. این نظام زبانی غالب در ادبیات متعهد است که رابطه‌ی ‌بین دانشور و موضوع‌ها و شخصیت‌هاش را تحت نفوذ قرار می‌دهد و به آن شکل می‌بخشد.
در واقع تمام آثار قبل از انقلاب سیمین دانشور، مانند داستان فوق، وضعیت بد زنان را در جامعه به تصویر می‌کشد. اما در این توصیف، بیشتر بر نقش طبقات و ستم خارجی تاکید دارد تا بر سلطه‌ی مردان. تمام آثار او، تعهد او را به بیان ریشه‌های مسایل اجتماعی نشان می‌دهند. آنها بر نقش فراگیر فعالیت سیاسی انقلابی تاکید و از نفوذ فرهنگ غربی انتقاد می‌کنند؛ و در عین حال، فرهنگ پدرسالاری را به عنوان ریشه‌ی عمده‌ی بسیاری از این مسایل نادیده می‌گیرند. او شخصیت‌هاش را به عنوان مدافعان انسان‌گرایی مطرح می‌کند و به طرفداران ادبیات متعهد اطمینان می‌دهد که اگرچه مسایل مربوط به جنسیت مهم هستند، اما تابعی هستند از تغییرات سیاسی. بنا به این دلایل و نیز به خاطر پرکاری و خلاقیت، دانشور، به عنوان اولین دبیر کانون نویسندگان ایران انتخاب شد.

فروغ فرخزاد (45-1314) یکی از شاعران سنت شکن و بسیار محبوب دوران قبل از انقلاب است. نوشته‌های او را می‌توان به دو گروه عمده تقسیم کرد؛ مجموعه‌های اولیه‌ی او،« اسیر» (1334)، « دیوار» (1337) و «عصیان» (1338) شامل تصویرهایی جسمانی از عشق، شور و رنج است. این در حالی‌است که دو مجموعه‌ی «تولدی دیگر» (1343) و « ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» (1346) به رنج‌های بشر، بی‌عدالتی و شرایط اجتماعی زمانه اشاره دارند. این دو اثر آخر آشکارا زمینه‌های اجتماعی مسلط بر ادبیات متعهد را منعکس می‌کنند. فرخزاد، در اشعار اولیه‌اش احساساتش را درباره‌ی مردان بیان می‌کند. شعر «طغیان» درباره بی‌علاقگی‌ او به مردی است که در ازدواجی ناموفق به او تحمیل شده است. در شعری دیگر او با اعتماد به نفس به معشوقش اعتراف می‌کند که "تو مرا شاعر کردی" و رابطه‌اش با وی را می‌ستاید. توصیف شاعرانه‌ی فرخزاد از این دو رابطه‌ی متفاوت، سنگ بنای بسیاری از اشعار اولیه‌ی اوست. با این دوگانگی، او کوشش‌های زیبایی شناسانه‌ی خود را بین توصیف آنچه که طی یک ازدواج ناموفق بر او گذشته و شرح آرزویش برای مشارکت در یک زندگی فعال اجتماعی، زندگی مشترک آزادانه با مردی که عاشقش است و پیوستن به جمع هنرمندان متعهد، تقسیم می‌کند.

تنها در صورتی آثار فرخزاد می‌تواند به بیانی «زنانه» تعبیر شود که فعالیت‌های شاعرانه و زندگی او در رابطه با فرهنگ مردسالارانه‌ی آن زمان ارزیابی شود.[12] اشعار فرخزاد درباره‌ی احساسات و هیجانات زنانه بسیار صریح است. او عشق و رابطه‌ی عاشقانه بین زن و مرد را در قالب واژه‌هایی ظریف به آواز درآورد و در اشعار و آثارش، دیوارهای زندگی بسته‌اش را فرو ریخت. اما زبان ادبی او زبان بیان مسایل مربوط به نابرابری جنسی نیست و مهمترین کارهای او درباره‌ی اجتماع است نه جنسیت. فرخزاد در یک مصاحبه می‌گوید: "اگر شعرمن، همانطور که شما گفتید، یک مقدار حالت زنانه دارد، خب این خیلی طبیعی است که به علت زن بودنم است. من خوشبختانه یک زنم. اما اگر پای سنجش ارزش‌های هنری پیش بیاید فکر می‌کنم دیگر جنسیت نمی‌تواند مطرح باشد ... اصل کار آدم است. زن و مرد مطرح نیست." او اعتقاد دارد که " اصلا مطرح کردن این قضیه صحیح نیست "و به این ترتیب، نظر ادبیات متعهد را که به معیار جنسیت در نقد ادبی وقعی نمی‌گذارد می‌پذیرد.
از نظر نوآوری و مهارت در بیان شعری، سیمین بهبهانی (1306)، هم طراز فرخزاد و از مهمترین پدیده‌های ادبی دوران معاصر است. او شاعری پرکار است که آثار قبل از انقلابش پنج جلد می‌باشد. این آثار با آثار جنبش ادبیات متعهد قبل از انقلاب، نقاط مشترک بسیاری دارد و در مبارزه‌ای مشابه در جهت تبلیغ نظریات انقلابی مشارکت می‌کند. بهبهانی می‌گوید: "قسمت مهم و جالب کارهای من شرح درد و نارضایتی مردم است. باید بگویم از آنجا که شعرهایم را در معرض قضاوت مردم قرار داده‌ام، توسط منتقدین تشویق و توسط مردم به خصوص طبقات مظلوم و محروم جامعه به گرمی پذیرفته شده‌ام.

کوتاه سخن، ادبیات زنان در قبل از انقلاب، همانطور که در آثار دانشور، فرخزاد و بهبهانی دیده می‌شوند، حساسیت قابل‌ملاحظه‌ای در برابر موضوع‌های اجتماعی نشان داده و موضوع‌های مشخصاً زنانه را در درجه‌ی دوم اهمیت قرار می‌دهد. با وجود جو غیرمذهبی حاکم، گفتمان جنسی و مسایل جدی مربوط به رابطه‌های اجتماعی و جنسی، و نیز مسایل مربوط به آموزش‌های جنسی، در حوزه‌های تولید هنری وارد نگردیدند و آنچه را که مجلات عامیانه و سینمای غالب در آن دوران به عنوان رابطه‌ی جنسی ارایه می‌دادند، در چنان سطح پایینی قرار داشت که بیشتر به مخالفان آزادی‌های فردی و جنسی کمک می‌کرد. از این گذشته، حتی می‌توان گفت که برخی از آن تولیدات سینمایی از این راه به تحکیم فرهنگ مردسالاری نیز کمک می‌کردند.

پس از سقوط دولت اقتدارگرای سکولار شاه و ظهور رژیم مذهبی در 1357، بسیاری از اصلاحات اجتماعی و فرهنگی که طی چند دهه در دوره‌ی پهلوی انجام گرفته بود، کنار گذاشته شد. رژیم مذهبی جدید قانون حمایت از خانواده را لغو، و جدایی جنسیتی و حجاب اجباری را اعمال کرد.[16] زنان حق طلاق، حق حضانت کودکان پس از طلاق، حق مسافرت آزادانه و حقوق برابر در محیط کار را از دست دادند. تظاهرات زنان بر علیه این محدودیت‌ها به دلیل فشار نیروهای مذهبی و نادیده انگاشتن آن از سوی نیروهای چپ، گسترش نیافت. اما زنان از آن زمان به بعد در نوشته‌های خود، پیوسته با مسئله‌ی حجاب و پیچیدگی‌های فرهنگی مربوط به آن و دیگر گرفتاری‌های جنسیتی خود در جامعه درگیر بوده‌اند.[17] آنها تشکیلات دولتی، بنیادگرایان و نیروهای چپ را (که متأثر از آنها بودند) همراه با فرهنگ پدرسالار نقد کردند.[18] نویسندگان فمینیست نوپدید، کسانی را که در مقابل محدود کردن زنان سکوت کرده بودند به اندازه‌ی اعمال‌کنندگان محدودیت‌های جدید، مقصر می‌دانستند

از طرف دیگر، تعداد زنان نویسنده در این دوران به شدت افزایش یافت کارهای اینان، جدا از ارزش‌های ادبی، نشان دهنده‌ی آگاهی آنان از مسایل زنان و مناسبات جنسیتی است. و عاملی که اهمیت فزاینده‌ی مسایل جنسیتی را در کارهای ادبی زنان پس از انقلاب تبیین می‌کند، از یک‌سو نقش ساختاری حکومت در کنترل جنبش‌های اجتماعی و ادبی، و از سوی دیگر، گرایش چپ نسبت به مسایل زنان است. این تأثیر سیاسی جدید بر ادبیات و «انقلاب فرهنگی» (که یک سال پس از انقلاب باعث تعطیلی چند ساله‌ی دانشگاه‌ها و اعمال محدودیت‌های شدید در زمینه‌ی نشر که مستقیماً آزادی زنان را تحت تاثیر قرار داد، تغییراتی را در موضوع‌ها، شخصیت پردازی‌ها و کلا زبان زنان نویسندگان پدید آورد.

کارهای نویسندگانی مانند شهرنوش پارسی‌پور، منیرو روانی‌پور و شهین حنانه (شاعر و ترانه‌سرا) این دگرگونی‌ها را به خوبی نشان می‌دهد. علاوه بر این، اگر کارهای پس از انقلاب سیمین بهبهانی و سیمین دانشور را با کارهای پیشین آنها مقایسه کنیم، تغییرات گفتمانی ادبی زنان را بهتر درک خواهیم کرد. در خواندن آثار زنان، همان‌طور که ژاک دریدا و ژولیا کریستوا پیشنهاد می‌کنند، باید به «محدودیت دوگانگی زن/مرد» که مانع کشف کامل متن می‌شود، توجه داشت.[21] اما باید از این هم فراتررفت تا بتوان نیروهایی را که به پاسخ‌های خلاق فردی میدان می‌دهند، کشف کرد. موضوع نوشته‌های زنان نشان می‌دهد که آنان به تمام جنبه‌های زندگی اجتماعی و خصوصی، فقر، پدرسالاری، سنت‌های ازدواج، تاریخ و سیاست توجه دارند؛ و در عین حال، این درون مایه‌ها با زمینه‌های اجتماعی پس از انقلاب در ارتباط نزدیک هستند.

هر چند شهرنوش پارسی‌پور انتشار کارهای خود را قبل از انقلاب آغاز کرده است، اما تا اواخر دهه‌ی 1360 نویسنده‌ی شناخته‌شده‌ای نبود. دو اثر وی، رمان «طوبا و معنای شب»(1368) و داستان‌های به هم پیوسته‌ی «زنان بدون مردان» (1369) از آثار مطرح و بسیار بحث‌انگیز بوده‌اند و باعث معروف شدن وی شدند. پارسی‌پور در این رمان‌ها به شرایط زنان پرداخته است. شخصیت‌های زن داستان‌های وی از فشار جنسی زنان در طول تاریخ حرف می‌زنند. پذیرش امیال جنسی خود را شرح می‌دهند، عفت را به استهزا می‌گیرند و در برابر فرهنگ مرد‌مدار مقاومت می‌کنند.[22]
در رمان «طوبا و معنای شب»، طوبا زن جوانی است که در خانواده‌ی مذهبی و تقریباً ثروتمندی در ابتدای قرن بیستم به دنیا می‌آید. وی با اختیار خود (اما در واقع برای نجات مادر بیوه‌اش از ازدواجی اجباری) با مردی 50 ساله ازدواج می‌کند و یک زندگی سنتی را آغاز می‌کند. شوهر وی خیلی زود به این نتیجه می‌رسد که بین خشکسالی و حضور طوبا در خانه‌ی وی رابطه‌ای وجود دارد.علاوه بر محتوا، سبک «طوبا و معنای شب» نیز متمایز از رئالیسم سوسیالیستی (سبک غالب بر آثار ادبی پیش از انقلاب) است. داستان پایان رئالیستی مرسوم را ندارد و با گذر از میان واقعیت و رویا، قواعد رئالیسم سوسیالیستی را رعایت نمی‌کند. گرچه بخش اصلی داستان به دوره‌ی زمانی خاصی تعلق دارد (اواخر سلطنت قاجار تا اواسط سلطنت پهلوی)، اما شامل روایت داستان‌های اساطیری درباره‌ی گذشته نیز هست؛ و به این ترتیب، ایران عصر میانه تا زمان حاضر را روایت می‌کند. این اثر بار دیگر نشان می‌دهد که اگر آثار جدی پیش از انقلاب تصویری کاملا منفی از طبقات بالا و خاندان سلطنتی ارا‌یه می‌کردند که عنصری از تضاد طبقاتی بودند؛ اما در بخش عمده‌ی کارهای پس از انقلاب چنین تصاویری به ندرت دیده می‌شوند. در نوشته‌های زنان نویسنده پس از انقلاب، مسایل فرهنگی اهمیت بیشتری نسبت به مسایل طبقاتی پیدا کرده‌‌است.

پارسی‌پور در « زنان بدون مردان» تندروتر است. این رمان کوتاه ترکیبی از داستان‌های درهم تنیده‌ای درباره‌ی پنج زن است که همگی بدون مردهاشان و از زمان‌ها و فضاهای مختلف در باغی در کرج کنار هم قرار می‌گیرند. مهدخت، اولین آنها عمیقاً از فرهنگ پدر سالار آسیب‌دیده است. وی که شاهد تجاوز به خدمتکار جوانی است که منجر به از دست رفتن باکرگی وی می‌شود، به شدت آزرده‌خاطر است. او آرزو می‌کند که برای رهایی از این فشار روحی و روانی به درختی در آن باغ تبدیل شود. همانند دافنه در داستان «اوید»، اگر چه بدون آپولو و پینیوس، مهدخت نیز به درختی ریشه‌دار با شاخه‌هایی بلند در باغ تبدیل می‌شود. در ادامه‌ی داستان، درخت مهدخت دانه می‌دهد و دانه‌های او با آب به تمام نقاط دنیا سفر می‌کنند.

زرین‌کلاه، زن دیگری است که از زمان و فضای دیگری به باغ آمده است. وی اکنون 26 سال دارد. فاحشه‌ای سرزنده است که از نوجوانی در فاحشه‌خانه کار کرده است. وی با روزی 2 یا 3 مشتری در روز کارش را شروع کرده است اما اکنون 20 تا 30 مشتری در روز دارد. در کتاب در باره‌ی او چنین می‌خوانیم:
"... مشکل از اینجا شروع شد که شنبه‌ای، صبح از خواب بلند شد، آب خورد و آماده شد تا صبحانه بخورد. اکرم هفتی داد زد: زری مشتری آمده، خیلی عجله دارد...زرین کلاه از خیر صبحانه گذشت یا در لحظه گذشت. با غیظ برگشت به اتاق، روی تخت خوابید و پاهایش را از هم باز کرد. بعد مشتری آمد. مردی بود که سر نداشت. زرین کلاه حتی جرائت جیغ زدن نداشت. مشتری بی سر کارش را کرده بود و رفته بود. از آن روز تمام مشتری‌ها بی سر بودند." زنان بدون مردان (79-80)[23]

این تصویر، با تصویر فاحشه‌خانه‌ها در نوشته‌های پیش از انقلاب نویسندگانی مثل سیمین بهبهانی کاملا متفاوت است. این متن به بدبختی یک طرف اشاره نمی‌کند؛ بلکه تصویری رئالیستی/سوررئالیستی از زندگی یک زن ارایه می‌دهد. در بخش دیگری از داستان، دو زن- مونس و فایزه - قبل از آغاز سفرشان به باغ درباره‌ی ساختار طبیعی بدن بحث می‌کنند. مونس 28 ساله، تصور می‌کرده که دوشیزگی یک پرده است. وقتی هشت ساله بوده به او گفته‌اند که خدا دختری را که دوشیزگی‌اش را ازدست بدهد دوست ندارد و به همین دلیل وی نمی‌توانسته از درخت بالا برود. وقتی که زنان دیگر به او می‌گویند که آن یک سوراخ است، احساس سردرگمی می‌کند. نگارش و انتشار این کتاب از جمله دلایلی بود که نویسنده‌اش را بیش از پنج سال به زندان فرستاد.

در آثار منیرو روانی‌پور نیز موضوع‌های فمینیستی غلبه دارد. وی از نویسندگان معروف پس از انقلاب است و کتاب‌هاش همچون آثار شهر نوش پارسی‌پور بارها منتشر شده‌اند. روانی‌پور با صراحت به شرایط اجتماعی زنان و مناسبات جنسیتی اشاره می‌کند و بر اهمیت فعالیت‌های ادبی زنان تاکید دارد. وی در مصاحبه‌ای می‌گوید: "تا وقتی کاری منتشر نکنیم کسی ما را جدی نمی‌گیرد. تا آن موقع زنی تنها هستیم...و بعد می‌گویند، «زنی» می‌نویسد. انگار شخص ناقصی می‌نویسد. آن وقت همه می‌خواهند به او کمک کنند؛ مثل این که می‌خواهند فرد نابینایی را از خیابان رد کنند. بله! زنی می‌نویسد، کسی که انتظار می‌رود دهانش را ببندد." (30)[24] روانی‌پور می‌گوید: "زندگی من لبریز مبارزه و مقاومت برای نجات زنان کشور بوده است و بنابراین شخصیت‌های من با رنج و مبارزه و همچنین اقبال و شادی روبرو بوده‌اند."[25] روانی‌پور با تاکید بر تصویر زنانی که رنج خود را فریاد می‌کنند، به طرفداران ادبیات فمینیستی می‌پیوندد که زنان را نه قربانی بی دفاع، بلکه شورشی می‌دانند.

گفتمان ادبی جدید نویسندگان زن پس از انقلاب، از عامل سنّ نیز تأثیر پذیرفته است. بسیاری از این نویسندگان نسبت به نویسندگان قبل از انقلاب در سنین پایین‌تری کارشان را شروع کرده‌اند. علاوه بر این، نسل جدید از ایده‌های فمینیستی رایج از اواخر دهه‌ی شصت در غرب و بروز جنبش‌های فمینیستی در دیگر کشورهای خاورمیانه تأثیر پذیرفته‌اند.[26] این عوامل اهمیت شرایط سیاسی ناشی از انقلاب 1357 را کم‌رنگ نمی‌کنند. همان‌طور که سیاست‌های حکومت پهلوی و تبلیغ «فمینیسم» از بالا، گفتمان ادبی مربوط به آن دوران را تحت‌تاثیر قرار داد، حمله‌ی نظام جدید جمهوری نیز بر آن‌چه تأثیر «انحطاط غرب» بر زنان می‌داند، زمینه‌ی گفتمان دیگری را در تولید ادبی ایجاد کرد. در این گفتمان نوین، زنان، با روشنی و راستی بسیاری که ویژگی بسیاری از جنبش‌هایزنان در سایر نقاط جهان نیز هست، به مقابله با این حملات جدید برخاستند و تا آنجا رفتند که دیگر حتی از محدویت‌های موجود در مورد ادبیات زنانه‌ی پیش از انقلاب نیز اثری نیست. موضوع‌های مرتبط با موقعیت زنان و آگاهی فمینیستی در ادبیات زنان پس از انقلاب، حتی در کارهای اخیر سیمین بهبهانی و سیمین دانشور، غالب است. در نوشته‌های پس از انقلاب این دو نویسنده، مسایل شخصی اهمیت تازه‌ای یافته است و آنها دیگر به شکل‌ها و موضوع‌های گذشته نمی‌پردازند. علی‌رغم سانسور مذهبی، موضوع‌های مربوط به زن، نیازهای عاطفی، بدن زن، و ستم جنسی بر زن دستمایه‌ی بسیاری از اشعار و داستان‌های دوران کنونی شده است.

این دگرگونی ادبی با دگرگونی در سایر حوزه‌های هنری و اجتماعی نیز هماهنگی دارد. امروز علی‌رغم بسته بودن نظام، جوانان بسیار راحت‌تر از گذشته درباره‌ی مسایل جنسی سخن می‌گویند. حتی فیلم‌هایی ساخته شده‌اند که علی‌رغم مقررات دست و پاگیر، به مسایل جدی مربوط به رابطه‌ی زن و مرد و مسایل جنسی می‌پردازند. وجود سایت‌های پورنوگرافیک و آموزش جنسی و چندین سایت فمینیستی که با شجاعت در باره‌ی این مقوله‌ها به زبان فارسی سخن می‌گویند، تابوهای چندین هزار ساله را یکی یکی درهم می‌شکند.

 

 

 

 

 

 

 

شعر،ادبیات، انقلاب
گفتگویی با حجه‏الاسلام والمسلمین جواد محدثی، محقق، نویسنده وشاعر، درباره «نقش شعر در انقلاب‏» و سروده‏های وی در این‏زمینه، به مناسبت فرا رسیدن «بیست و یکمین فجر انقلاب اسلامی.»
بسم الله الرحمن الرحیم
در این گفتگو هم دوست داریم از دیدگاه شما در مورد «نقش‏شعر و ادبیات در انقلاب‏» آگاه شویم و هم کارهای خودتان را دراین زمینه بدانیم.
ابتدا در مورد قسمت اول سوال توضیح دهید.
در آغاز، ادای احترام می‏کنم به همه پیشکسوتانی که باخلاقیت‏های ادبی و هنری خویش، بویژه با زبان شعر، در عصر خفقان‏طاغوت، پرچم مبارزه فکری و سیاسی با ستم را برافراشتند و جامعه‏را به سوی افقی روشن و آینده‏ای پر امید، سوق دادند و چه بسا«شهید قلم‏» شدند و به خاطر سروده‏های انقلابی خود، به زندان وشکنجه گرفتار شدند.
شعر، مخاطبان وسیعی دارد. وقتی هم که با محورهای ارزشی وانقلابی وارد ذهنیت جامعه شود، در گسترش آن مفاهیم، ایفای نقش‏می‏کند. شاید که یکی از رسالت‏ها و جهت‏گیری‏های «شعر انقلاب‏» ،عبارت باشد از «جهت‏بخشی‏» و «امید آفرینی‏» نسبت‏به آینده وفعالیت‏ها و مبارزات مردم مسلمان و انقلابی. شاعران متعهد شیعه‏در طول تاریخ، این رسالت را به خوبی انجام داده‏اند و پیوسته‏موی دماغ حکام ستمگر و قدرتهای باطل بوده‏اند و با ترویجی که ازمرام اهل بیت و معارف ولایی داشتند، مردم را علیه جباران‏می‏شوراندند.
شما از چه زمانی وارد قلمرو شعر شدید و آیا جهت‏گیری‏اشعارتان، انقلابی بود؟
حدودا هفت هشت‏سال پیش از انقلاب، شروع کردم به سرودن شعر،البته آن وقتها بیشتر قالب «شعر نو» را انتخاب کرده بودم که‏هم طرفدار بیشتری در میان نسل جوان داشت، هم مسائل سیاسی واجتماعی را در آن قالب، بهتر و راحت می‏شد بیان کرد.
کیفیت عرضه اشعارتان چگونه بود؟ یعنی کجا چاپ می‏شد؟ کتاب‏داشتید، یا با مجلات همکاری می‏کردید؟
اغلب، آن زمانها در ماهنامه مکتب اسلام، یا سالنامه جوان،معارف جعفری و پیام اسلام بود. آن زمان اینها به عنوان مجلات ونشریات مذهبی و متعهد به شمار می‏آمدند و اهل قلم و ادب، از این‏وسیله استفاده می‏کردند.
حال و هوای پیش از انقلاب، شرایط ویژه‏ای بود و حرف‏های خاصی‏هم می‏طلبید; محورهای سروده‏های شما در آن دوره چه بود؟
طبعا برای یک مسلمان دردمند، وضعیت عقب ماندگی مسلمانان وسلطه سیاسی غرب بر جوامع اسلامی، دردآور بود. تاخت و تازصهیونیستها در فلسطین، رنج آور بود، محرومیت‏های مستضعفان درجامعه خودمان، جانکاه بود. طاغوت حاکم، بر مردم ستم می‏گفت وکشور را به بیگانگان فروخته بود، طبیعتا در آن زمان شرایط برای‏کسی که می‏خواست‏با زبان شعر به مبارزه بپردازد، محتواهایی چون:
افشاگری علیه دشمنان، حمایت از مبارزات فلسطینی‏ها، انتقاد ازنژادپرستی، غرب‏زدگی، سکوت و خمودی، تاکید بر وحدت جهان اسلام،تبیین حماسی واقعه کربلا، نالیدن از غربت اسلام و قرآن و تفرقه‏مسلمانان، از جمله محورهایی بود که می‏شد به آن پرداخت. در همان‏زمان، سلطه جهنمی ساواک و مبارزات انقلابیون و زندانها وشکنجه‏ها و تبعیدها، سوژه‏های مناسبی برای طرح در قالب شعر بود.
من وقتی به سروده‏های قدیمی‏تر خودم می‏نگرم، این موضوعات خیلی‏چشمگیر در آنها مطرح شده است. حتی در شعری که درباره حضرت‏زینب(س)سروده بودم، نوعی انتقاد از دستگاه حکومت‏بود. با عنوان‏«زندانی بغداد» شعری درباره حضرت کاظم(ع)داشتم که به بهانه‏مظلومیت آن حضرت، گوشه‏هایی به آزادگان و مبارزان اسیر در چنگ‏طاغوت داشت. یک بند از آن شعر، این است:
جرم او چیست؟ آزاده بودن تن به دلخواه دونان ندادن هست فرجام ایمان، شهادت یا که در کنج زندان فتادن
در شعر دیگری که پیرامون «همه جا کربلا» بودن سروده بودم،در قالب چهار پاره، پیام‏های شورانگیزی مطرح بود، مثلا به این دوبند دقت کنید:
تاریخ خون بنیاد و پر شور تشیع نهر خروشانی است از خون شهیدان اما تو ای تاریخ، ای حق پوش و خون پوش پر کرده‏ای این نهر، با یاد پلیدان
ای نتیجه آگاه، ای خواهر! برادر! ای آنکه هر گام تو در راه رهایی است بر سلسله آشوب این شبها بر آشوب
«هر روز عاشورا و هر جا کربلایی است.»
لابد این گونه سرودن‏ها هم برای شما هزینه داشت و دردسرایجاد می‏کرد; مثلا دستگیری، زندان و...؟
خوب، طبیعی است. شاعران دار بر دوش شیعه، همواره الهام بخش‏و مقتدای ما بوده‏اند. البته نه به خاطر این شعرها، ولی وقتی به‏خاطر سخنرانیها و منبرها دستگیر و زندانی شدم، پای صحبت این‏گونه سروده‏ها و آثار هم کشیده می‏شد و به عنوان سند جرم تلقی‏می‏گشت. یادم هست‏یکی از همان سروده‏ها با عنوان «اسیر آزادی‏بخش‏» درباره حماسه آفرینی بانوی قهرمان کربلا در سفر کربلا و درسفر اسارت کوفه و شام، با اشاره به خطبه‏های حماسی زینب کبری درکاخ یزید، در قسمتی این چنین آمده بود:
«آهسته‏تر یزید!
این قدرتی که از پدرت ارث برده‏ای عزت برای ملت ما نیست، ذلت است از پای تا به سر شده‏ای غرق ننگها اما غرور چشم تو را کور کرده است من از کدام ننگ تو داد سخن زنم؟ از ننگ جاودان نیاکان مشرکت از لکه‏های ننگ که بر جا نهاده‏ای از کاخ زور گویی و عیاش خانه‏ات این قتل عام و «عیدظفر» ؟ کور خوانده‏ای ما راه مستقیم گزیده‏ایم از موجها چه باک بوده است و هست کشتی حق زیر پای ما عزت برای ما و خدا و پیمبر است ننگ ابد برای تو و خاندان توست...»
این شعر را که مفصل هم هست، آن روزها جوانان و حتی برخی‏روحانیون انقلابی، در مراسم مختلف و ایام محرم، به صورت دکلمه وبا شور می‏خواندند و گوشه و کنایه‏هایی که این شعر به دودمان‏سلطنت داشت، از نظرها مخفی نبود و موقع خواندن و شنیدن،اشاراتش را با چشم و ابرو به یکدیگر اشاره می‏کردند. گاهی دربازجویی‏ها انگشت روی این گونه آثار می‏گذاشتند، چون در جامعه،برد بسیاری داشت.
نسبت‏به اصل انقلاب اسلامی در آن دوره، شما چه دیدی داشتید وچشم انداز آینده را در شعرهایتان چگونه مطرح می‏کردید؟
«من به «روز» ، از پس پرده تاریکی «شب‏» می‏نگرم من ز «شب‏» ، همچنانی که ز پل می‏گذرند به امید سحری می‏گذرم‏»
این بخش پایانی یکی از سروده‏های سال‏56 بود، در قسمت دیگری‏از همین شعر، که می‏تواند زاویه دید مرا در آن دوران که هنوزامام در نجف بودند و حادثه‏19دی قم هم پیش نیامده بود. نشان‏دهد، گفته‏ام:
«من به خورشید جهانتاب که فردا از شرق سر بر آورده و با لشکر تاریکی، خواهد جنگید می‏اندیشم و به «فردا» و به فرداهایی همه بیگانه خواب همه لبریز از «روز» که سراسر همه جا و همه کس جشن خواهند گرفت مرگ «شب‏» های زمستان را، می‏اندیشم.»
البته همانطور که گفتم، رسالت‏شاعری ایجاب می‏کرد که همه ازدردها، ستم‏ها، خفقان‏ها، زندان‏ها و فشارها بگوییم، هم مبشرآینده‏ای روشن و تصویرگر فردایی امید بخش باشیم، تا ملت مومن ومبارز، در چشم انداز آینده مبارزات خویش، زوال ظلم و حاکمیت‏اسلام را ببینند و پرشورتر و مصمم‏تر تلاش کنند. گاهی هم شدت‏خفقان به حدی بود که حالت‏یاس بر انسان غلبه می‏کرد و شعرهابوی ناکامی و نالیدن داشت. این معلول نشناختن عمیق جوهره‏باورهای دینی مردم و آمادگی برای شهادت بود. من در یکی ازسروده‏های اول انقلاب خود، حالت عذر خواهی از مردم داشتم که درآن همه سال سیاهی و تباهی، دردنامه سرودم و به عمق روحیات مردم‏که همگی شاعری بزرگ بودند و شعر بزرگشان «شهادت‏» بود، پی‏نبرده بودم; در بخشی از آن چنین آمده بود:
«از بابت گذشته شعرم، شعرگذشته‏ام در پیشگاه ملت‏خود، شرم می‏کنم شعر گذشته‏ام. کانک پر از شکایت و غم بود اینک که در طلوع رهایی خطی ز رود خون شهیدان در صفحه نخست کتاب حماسه‏ها بر جای مانده است رنگی دگر به خویش گرفته است رنگ امید و فتح به جای شکست و یاس رنگ خروش و خون و شهامت‏به جای ترس شعر کنونی‏ام احساس افتخار و ستایش ز ملتی است کاینسان دلاورانه، نبردی بزرگ را با دستهای خالی و قلبی پر از «خدا» پیروزمند و شاد به پایان رساند و ماند...»
این شعر، مربوط به اسفند57 است، یک ماه پس از پیروزی انقلاب‏اسلامی.
صحبت از دوران پر شکوه پیروزی به میان آوردید، حادثه‏19 دی‏نقطه عطفی در مبارزات بود. بعد از13ماه هم پیروزی بهمن ماه.
درباره این دو حادثه بخصوص حوادث میان این دو مقطع تاریخی‏چه کردید و چه سرودید؟
درباره قیام مردم قم و حماسه‏19 دی، یک شعر نو بلند سرودم‏و دو روز پس از آن حادثه، دست نویس آن بر دیوار مدرسه حجتیه وجاهای دیگر نصب شد و مردم می‏خواندند. ترسیمی بود از آنچه دراین شهر در خیابان صفائیه و چهار راه بیمارستان و مدرسه حجتیه‏و کوچه پس کوچه‏های قم اتفاق افتاد. عنوان آن شعر، «قم‏» بود.
و این گونه آغاز می‏شد:
«یک شهر را، دهها شهید خفته به خون داغدار و عزادار کرده است قم، شهر قیام و شهادت اینک پس از تهاجم آن تندباد قساوت در خون نشسته است، ولی در عمق قلبها جوانه زده اینک نهال کینه‏های مقدس...»
پیروزی انقلاب، آمدن امام و استقبال مردم و برپایی جمهوری‏اسلامی و شکست طاغوتیان و فرار شاه و بختیار و اعدام سران رژیم‏طاغوت و حکومت‏یافتن مستضعفان با ایمان و حضور نیروهای سپاه وجهادسازندگی و بسیج مردمی و ... همه از سوژه‏های جالب و به یادماندنی بود که درباره آنها، شعرهای فراوانی گفته‏ام.
بازگشت امام امت و پیروزی انقلاب، عظیم‏ترین اثر را در فکر وزبان و ذهن و زندگی من گذاشته بود و در همان ماههای اولیه‏انقلاب، حدودا 60 تا 70 رباعی، با همین محور سروده بودم که اززبان خودم یا دیگران، اینجا و آنجا خوانده می‏شد و یا منتشرمی‏شد.
نمونه‏ای از آن رباعیات را بیان بفرمایید.
چشم، فقط برای نمونه، یکی دو تا از این رباعیات رامی‏خوانم:
برخیز که فجر انقلاب است امروز بیگانه صفت‏خانه خراب است امروز هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد از لطف خدا، نقش بر آب است امروز
دیدی که «سحر» از پی شب در راه است؟ دیدی که دوام شب بسی کوتاه است؟ آن عیسی ما که زنده کرد ایران را حقا که مسیحا دم و «روح‏الله‏» است
«والفجر» که سوگند خدای ازلی است روشنگر حقی است که با آل علی است این سوره به گفته امام صادق «ع‏» مشهور به سوره «حسین بن علی‏» است
این نهضت‏حق که خلق ما بر پا کرد نه‏شرقی و غربی‏است،نه سرخ‏است و نه‏زرد در وسعت و عمق و شور و یکپارچگی زیباتر از این نمی‏توان پیدا کرد
این اشعار واقعا تداعی کننده آن روزهای نخستین پیروزی وشور مقدس مردم است. راستی به این گونه سروده‏های جنابعالی چگونه‏می‏توان دست‏یافت؟ یعنی مثلا دیوانی، دفتری، مجموعه شعری؟
البته اغلب سروده‏هایم در مطبوعات پس از انقلاب چاپ می‏شد وبرخی هم در مجلات مذهبی پیش از انقلاب. ولی تعدادی از اینهاهم(که اغلب آنها شعر نو است.)در سه مجموعه شعر در همان سالهای‏اول انقلاب منتشر شد، به نامهای «اسیر آزادی بخش‏» ، «قبله‏این قبیله‏» و «میثاق‏» . که البته کمیاب است و در بازار به‏ندرت این مجموعه‏ها پیدا می‏شود. ولی شعرهای پس از انقلاب وسالهای دفاع مقدس، اغلب به صورت پراکنده در مطبوعات وروزنامه‏ها آمده است.
قصد ندارید مجموعه کاملی از آثارتان را چاپ کنید؟
فعلا که نه، اگر توفیقی باشد با یک بازنگری و گزینش، ازمجموعه سروده‏ها یک دفتر انتخاب کنیم و به چاپ بسپاریم، بد نیست. بخصوص آنچه در سالهای اخیر بوده است. ولی مجال و حوصله و وقت‏مناسبی می‏طلبد که امیدوارم فراهم شود.
برگردیم به محور مضمون‏ها در اشعارتان. غیر از مسائل ایران‏و کشور خودمان، آیا نظری به وضعیت مسلمانهای دیگر هم داشتید؟
چه پیش از انقلاب، چه پس از پیروزی؟
بله، قبلا هم اشاره کردم. مساله فلسطین یکی از این محورهابود، ملتهای مسلمان در جاهای مختلف نمونه دیگر بود. حتی شعرمفصلی داشتم با عنوان «در جبهه آزادی بخش فلسطین‏» که تحت‏تاثیر مبارزات مسلمانان آن منطقه سروده بودم. درباره‏ستمدیدگان «رودزیا» و «آفریقای جنوبی‏» هم شعر داشتم، به‏قضایای جنوب لبنان و مبارزان شیعی آن منطقه هم پرداخته بودم.
طبیعی هم همین بود، چون سرنوشت مسلمانان در همه جای جهان اسلام‏مورد توجه و علاقه ما بود. در همان زمان که رژیم عراق، «امام‏»
را از آن کشور بیرون کرد و بر هواداران او و پویندگان خطمبارزاتی امام همچون «شهید صدر» فشار می‏آورد، در دفاع ازمظلومیت ملت‏ستمدیده عراق شعر داشتم.
درباره «ادبیات دفاع مقدس و شعر جنگ‏» چه آثاری داشتید وتا چه حد اشعارتان در راستای دفاع مقدس موثر بود؟
جنگ که پیش آمد، حضور مدافعانه بسیجیان و نیروهای رزمنده‏در جبهه، در قالب شعری من هم بی اثر نبود. پیشتر از آن، اغلب‏«شعر نو» می‏گفتم و شعر کهن و کلاسیک در اقلیت‏بود. وضع‏نیروهای جبهه و نیاز شعری رزمندگان به گونه‏ای بود که شعر کلاسیک‏می‏طلبید و کاربرد بیشتر و بهتری داشت. من چه در فرصت‏هایی که‏گاهی در جبهه بودم و چه در پشت جبهه، درباره این حماسه وشورانگیزی برای رزمندگان یا ثبت و ترسیم این حماسه‏ها و یاد کردو احیای آن خاطره‏ها و رشادتها و شهادتها شعر می‏گفتم. بعضی ازآنها هم سرود می‏شد یا به صورت نوحه‏های رزمی در جبهه‏ها مورداستفاده قرار می‏گرفت. شعر معروف «بسیجی‏» یکی از این‏نمونه‏هاست:
نوای نینوا دارد بسیجی صدای آشنا دارد بسیجی درون جبهه می‏بینی که در سر هوای کربلا دارد بسیجی بسیجی دیده بیدار عشق است بسیجی پیر میدان‏دار عشق است اگر چه کوچک و کم سن و سال است ولیکن در عمل سردار عشق است
این شعر، یازده بند بود و ورد زبان رزمندگان بود و می‏خواندندو شور می‏گرفتند این شعر مربوط به قبل از عملیات محرم بود. یک‏بار اهواز بودم. روزهای پیش از عملیات بود. با «تبلیغات جبهه‏و جنگ‏» همکاری داشتم. هم متونی ادبی و حماسی می‏نوشتم که باشروع عملیات، از بلندگوهای ماشین‏های تبلیغات جبهه خوانده می‏شدو هم در اختیار رادیو قرار می‏گرفت و دکلمه می‏شد و سروده‏ای‏داشتم که در جمع لشکریان در گردانها و لشکرها همراه با سینه‏زنی‏و شور افکنی خوانده می‏شد، نامش «حمله‏ای دیگر» بود.
در ارتباط با «ادبیات انقلاب‏» موضوعاتی همچون: بسیج، امام‏خمینی، شب حمله، شهید، خانواده شهید، جانبازان، آزادگان،پیروزی حق و شکست‏باطل، شخصیتهای برجسته شهید و ....است که همه‏اینها میدانی برای عرضه آثار ادبی و شعری می‏باشد و ما هم در حدتوفیق و توان، تلاش می‏کردیم.
جوانان اهل شعر و ادب، دوست دارند از زبان شما نکته وتوصیه‏ای درباره شعر و کارهای ادبی بشنوند. اگر لطف کنید ممنون‏می‏شویم.
شعر، فرهنگ‏ساز است و هم ساخته فرهنگ است. یعنی هم فرهنگ‏جامعه است که به شعر جهت و محتوا می‏دهد، هم شعرهای ناب و اثرگذار است که فرهنگ جامعه را می‏سازد. جوانان عزیز و نسل جهاد وشهادت و وارثان این انقلاب مقدس، عمیقا مایه‏ها و سرمایه‏های این‏نهضت را بشناسند به این سرچشمه‏های حرکت آفرین که در 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 72   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش شاعران و نویسندگان در پیروزی انقلاب اسلامی

دانلود پایان نامه سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی

اختصاصی از فی توو دانلود پایان نامه سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی


دانلود تحقیق سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی

در ماه 1321 ش در روستای بهرمان ، واقع در 60 کیلومتری شهر رفسنجان، در خانواده‌ای مذهبی متولد شدم پدرم میرزا علی هاشمی بهرمانی  به خاطر علایق مذهبی که داشت نامم را محمد گذاشت .
 پدرم دارای تحصیلات رایج قدیم و به قول معروف مکتب خانه‌ای بود . در آن دوره در مکتب‌ها قرآن، نهج البلاغه ،‌ادبیات فارسی ،معارف اسلامی و کتابهای دیگری همچون کلیله و دمنه تدریس می‌کردند. این دوره‌ها را گذرانده بود. به این علت در منطقه و محدوده‌ی جغرافیایی روستایمان از افراد باسواد به شمار می آمد .
 پدرم سه ویژگی داشت : یکی اینکه او انسان مسلمان و متعبد و اهل ذکر و نماز و ادعیه و دعا و قرآن بود. با قرآن مؤانست داشت و اوقات فراغت خود را بیشتر با خواندن قرآن می‌گذراند. دوم اینکه از افراد صاحب نفوذ و محل رجوع مردم روستا بود و اهالی به دلایل مختلفی همچون گرفتاری مالی و مشکلات و مسایل دیگر به او رجوع می‌کردند از رفسنجانی و حتی از شهرهای دیگر مثل یزد مراجعه کننده داشت. این درحالی بود که طی کردن این مسیر 60 کیلومتری با وسایل سفر آن روز گار دشواری بود و این فاصله در طول دو روز طی می‌شد . با این حال پدرم با سعه‌ی صدر گشاده رویی، مردم را می‌پذیرفت و می‌کوشید مشکلات آنان را برطرف کند. همین موضوع سبب شده بود منزل ما حالت یک کانون را پیدا کند. از مناطق دور و نزدیک هر کسی که به منزل ما مراجعه می‌کرد، مورد استقبال افراد خانواده قرار می‌گرفت و چون در آن ایام مسافر خانه‌ای در آن حوالی نبود ما همیشه ،‌مهمان داشتیم و از این جهت مادر و خواهرهایم زحمت زیادی در پذیرایی از مهمانان می‌کشیدند. سومین ویژگی پدرم منیع الطبع و سخی بودن ایشان بود. او هر چه را که در دور و بر خود داشت می‌بخشید و می‌گفت خدا کریم است. هیچ وقت دارای ذخیره‌ی مالی نبود. مثلاً اگر ما در آن دوران باغ و درخت میوه داشتیم، ایشان می‌رفت به داخل باغ و به کارگران می‌گفت هر چه میوه در باغ است را بچینند و بسته‌بندی کنند.سپس همه‌ی آنها را بین مردم توزیع می‌کرد و اندکی از آن هم به منزل می آورد.پدرم اگر هم بخاطر فروش محصولات کشاورزی رایج آن روز که عمدتاً پنبه و گندم بود پولی به دست می‌آورد آن را هم ذخیره نمی‌کرد بلکه به افراد نیازمند می‌بخشید. معاش، هم از طریق فروش همین محصولات کشاورزی تامین می شد. البته او ملک زیادی نداشت و اصطلاحاً خان و مالک بزرگ نبود. در آن ایام قناتی در منطقه وجود داشت. سهم روستا از آن قنات 96 حبه – سهم را یک حبه می‌گفتند – و سهم شخصی پدرم دوازده حبه یعنی  بود. او برای این دوازده حبه، چهار زارع داشت که زمینها را بینشان تقسیم کرده بود. آنها کار زراعت را انجام می‌دادند و سهمی می‌بردند و یک بخش را هم به پدرم می‌دادند.
خانواده‌ی ما خانواده‌ی پرجمعیتی بود، 13 خواهر و برادر بودیم. آن ایام به دلیل نبود پزشک و بهداشت و ... معمولاً مرگ و میر کودکان زیاد بود به همین دلیل 4 تن از بچه‌های خانواده ی ما همه پیش از رسیدن به 5 سالگی مرحوم شدند و از مجموع آن 13 کودک خانواده، 9 نفر زنده ماندند و من در بین بازماندگان، آخرین فرزند خانواده هستم. البته بعد از من دو بچه‌ی دیگر به دنیا آمدند و متاسفانه هر دو یکی در یک سال و نیمگی و دیگری در 5 سالگی مرحوم شدند و من ته تغاری خانواده شدم. آقای علی اکبر هاشمی اولاد پسر دوم خانواده بود. نه نفری ازما که باقی ماندند سه نفر اول خواهرانم  بودند و اولاد چهارم حاج قاسم بود که مرحوم شد. اولاد پنجم آقای شیخ اکبر است. پس از ایشان یک خواهرو پس از آن سه تا پسر ( محمود و احمد و من ) هستیم.
در ایام کودکی من که اصول و فروع دین را از سه، چهار سالگی آموخته بودم، بچه‌های روستا را درمسجد جمع می‌کردم. به آنها نماز و احکام آموزشی می دادم و نماز می‌خواندیم. در بین همین بچه‌ها بود که هیئت سینه‌زنی کودکان را راه انداختم. علم کوچکی هم درست کرده بودیم .و برای عاشورا در همان فضای محلی با بچه‌ها عزاداری می‌کردیم. جذابیت عزاداریمان تاثیر زیادی داشت، خیلی‌ها هم می‌آمدند سینه‌زنی می‌کردند.

بخش اول : سال‌های قبل از پیروزی انقلاب
فصل اول : در کنار خانواده 8-1
1-خانواده 2
2-تحصیلات 6

فصل دوم : در جستجوی راه 20-9
1-عزیمت به قم 10
2-مدرسه‌ی حجتیه 11
3-اساتید 12
4-فضای قم بین سال‌های 7-133613
5-کار و تحصیل 15
6-اولین دیدار با امام 16
7-فوت پدر 17
8-رحلت آیت اله  بروجردی 17
9-انجمن‌های ایالتی و ولایتی 19

فصل سوم : سرآغاز فصلی نو 39-21
1-عزیمت به تهران و دستگیری توسط ساواک22
2-در مدرسه‌ی کمال23
3-دستگیری مجدد27
4-شرکت در مسجد جلیل 31
5-واقعه‌ی 15 خرداد 32
6- محله‌ی کاشی هفت 33
7-اشتغال در دانشگاه صنعتی شریف 34
8-بازدید شاه از دانشگاه 37
9-فضای سیاسی کشور 38

فصل چهارم : مبارزه‌ در عرصه‌ی بین‌الملل 80-40
1-سفر به آمریکا 41
2-ورود به کالیفرنیا 42
3- ورود به دانشگاه 46
4-نشریه روحانیت و 15 خرداد47
5-نامه ای به امام50
6-نامه‌ای به بهشتی 51
7-شالوده‌ی انجمن اسلامی فارسی زبانان 52
8-فعالیت‌های تبلیغاتی 54
9-اختلافات هیأت دبیره 58
10-منابع مالی انجمن 63
11- خدمات ارزنده‌ی انجمن 64
12- سازمان مجاهدین خلق 66
13-نشریه اسلام مکتب مبارزه 68
14-بنی‌صدر در همکاری با انجمن 70
15- خویشتن‌داری 72
16-آشنایی با بنی‌صدر 75
17-سفر اکبر هاشمی به اروپا و آمریکا 77
18- سفر شاه به آمریکا 79

بخش دوم : انقلاب اسلامی و سال‌های بعد از آن
فصل اول : در رکاب امام 93-81
1-عزیمت به پاریس 82
2- اطرافیان امام در نوفل لوشاتو 83
3-تقسیم کار 84
4-ملاقات به جهت سازش 87
5- مشارکت امام درامور 88
6-قصد ماندن ندارم 89
7- هدایت انقلاب 90
8-ملاقات ژیکاردستن با امام 92

فصل دوم : مردی که جهان را تکان داد 114-94
1-امام و دیگر مصلحین 95
2-زمزمه‌ی بازگشت 98
3-روزهای پر التهاب 102
4-دولت موقت 103
5- حزب جمهوری اسلامی 106
6-انتخابات ریاست جمهوری 111
7-اتحاد مخالفان 113

فصل سوم : در خدمت به نظام 115
1- ازدواج117
2-  از بازرگانان تا باهنر 118
3-عمل انجام شده 123
4-اصلاحات در صدا وسیما 124
5-خط مشی سازمان 131
6-دو جریان مخالف: 139
الف ) تبلیغات خارجی 139
ب) تأییدات رهبری 146
7- در جلسات هیات دولت148
8 - ماجرای پخش سریال اُشین 149
9- درس‌هایی از قرآن 154
10- شورای عالی تبلیغات حج156
11- جریان عزل آقای منتظری 159
12- تفاهم بین‌المللی 164
13- حماسه آفرینی 172
14- در مظان اتهام 175
15- ماجرای مک فارلین 177
16- پذیرش قطعنامه 598 179
 17- شکل‌گیری جمع روحانیون مبارز 182
18- انس اکبر آقا با احمد‌آقا 184
19- بازنگری قانون اساسی 185
20- تشدید بیماری امام در روزهای بحرانی 192
21- ارتحال امام 195
22- انتخابات ریاست جمهوری آقای هاشمی 197
23- تبلیغ در صدا و سیما 201
24- استعفا از صدا و سیما 202

فصل چهارم : در حوزه‌ی اجرایی 250-204
1-قائم مقامی وزارت خارجه 205
2-سفر به آلمان 207
3- سفر به کویت 208
4-سفر به عربستان 209
5-معاون اجرائی رئیس جمهور 214
6- مخالفت مجلس سوم و چهارم با دولت سازندگی 221
7-مساله تمدید ریاست جمهوری هاشمی
8-انتخابات مجلس پنجم و کارگزاران سازندگی
9-حمایت کارگزاران از کاندیداتوری آقای خاتمی
10-علل پیروی آقای خاتمی
11-ارزیابی عملکرد دوره‌ی اول دولت خاتمی
12-مجمع تشخیص مصلحت نظام
13-ستاد مبارزه با مواد مخدر   
فهرست منابع و ماخذ -
 

 

شامل 255 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی