دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
تعداد صفحات :37
فصل اول:
- مقدمه
- بیان مسأله
- فایده و اهمیت تحصیل.
- فرضیه های پژوهش.
- تعریف اصطلاحات.
مقدمه:
امروزه پدیده وابستگی دارویی یکی از معضلات بزرگ جوامع بشری است که توجه روانپزشکان، جامعه شناسان و حقوقدانان، روانشانسان و علمای تعلیم و تربیت را به خود اختصاص داده است این موضوع نشان می دهد که پدیده اعتیاد یا سوء مصرف مواد دارای ابعاد چندگانه است که در بروز شیوع آن دخیلنه، ناجراین در مبارزه با اعتیاد چنانچه یکی از عوامل مد نظر قرار گیرد و از سایر عوامل چشم پوشی شود فرض بر آنکه آن عامل تأثیر مثبتی نیز در جلوگیری از اعتیاد داشته باشد. عوامل دیگر تأثیر عامل مورد نظر را کاهش خواهند داد.
یکی از عوامل مؤثر در ایجاد و تداوم اعتیاد عامل فردی می باشد که نظر بسیاری از محققان را جلب کرده است و بر این اساس تحقیقی که وایلتت [1] در سال 1962 انجام داد بر عامل فردی و ویژگیهای شخصی معطوف بود که نشان داد افراد ستاد در مقایسه با غیر معتاد نیمرخ روانی غیر عادی تری دارند. از طرفی جیر[2] در سال 1990 به این نتیجه رسید که افرادی که اختلال روانپزشکی دارند 7/2 مرتبه بیشتر از افراد فاقد اختلال سوء مصرف مواد را نشان می دهند.
ویکلرراسور[3] نیز در سال 1953 یکی از قواعد کلی اعتیاد را از نظر روانی بیان کرد ذکه اعتیاد می تواند با مشکلات شخصیتی فرد همبستگی داشته باشد.
(فرجاد 13740).
با توجه به اینکه یکی از عوامل مؤثر در وابستگی دارویی می تواند عوامل فردی و ویژگی های شخصیتی داشته باشد آنچه در این زمینه مورد توجه است این است که آیا این عامل می تواند ارتباطی با بازگشت مجدد معتادین درمان شده داشته باشد.
بنابراین در این پژوهش با این مسأله روبه رو هستیم که آیا نیمرخ روانی افراد با مصرف مجدد بعد از سم زدایی رابطه دارد؟ آیا نیمرخ با دخالت مصرف مواد بعد از سم زدایی رابطه دارد؟ آیا نیمرخ روانی معتادین بعد از سم آیا در گروهی که بعد از سم زدایی مصرف مجدد داشتند با گروهی که مصرف نکردند تفاوت دارد؟ تا بر حسب رابطه بتوانیم این عامل را در درمان پیشگیری مورد توجه قرار بدهیم.
بیان مسأله:
وابستگی روانی عبارت است از یک حالت خاص که به وسیله دلع و احساس اجبار شدید در ادامه مصرف یک دارد و یا ماده مخدر شخص می گردد و این احساس دلع معمولاً به خاطر استفاده از لذت و اثرات دلخواه آن است بنابراین وابستگی روانی علاوه بر نوع ماده مصرفی به حالات روحی و روانی فرد مورد نظر هم مربوط است.
یکی از مشخصات برجسته وابستگی روانی etracoing(Craving) (اشتیاق) است که عبارت اسدا از یک تمایل بسیار شدید و غیر عادی نسبت به مصرف ماده مخدر که تقریباً به ندرت می توان چیز دیگری را جایگزین آن نمود در بالاترین و شدیدترین درجه اشتیاق مسکن است فرد هر اقدامی را به منظور تأمین و تهیه مواد انجام دهد که این قسمت به عنوان رفتار کلیشه ای و قالبی معتادان شناخته می شود.
تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از عوامل در علت شناسی و تداوم اعتیاد دخالت دارند که یکی از عوامل می تواند جنبه های روانپزشکی اعتیاد باشد بیشتر شواهد روانپزشکس مبین این حقیقت است که اعتیاد به مواد مخدر به ویژه هرویین می تواند ناشی از اختلالات عمده و شدید روانی و یا شخصیتی باشد تحقیق وایلتت[4] در سال 1962 همین نظریه را تأئید کرد که نیم رخ روانی معتادها متفاوتی تر و غیر عادی تر از افراد سالم است.
تحقیق جیر[5] نیز در سال 1990 نشان داد که افراد مبتلا به بیماریهای روانی مشکلات مربوط به داروها را بروز بدهند.
بنابراین در این تحقیق با مسائل زیر روبه رو هستیم:
- آیا نیمرخ روانی افراد بر اساس مقیاسهای M.P.I در گروهی که بعد از سم زدایی بازگشت مجدد را داشتند با گروهی که بازگشت نداشتند متقارن است؟
- آیا مارن و نیم رخ روانی افراد و مصرف مجدد رابطه وجود دارد؟
- آیا میان نیم رخ روانی و فعالیت بازگشت به مصرف مواد رابطه وجود دارد؟
- در صورت وجود رابطه آیا می توان با استفاده از نیم رخ روانی بازگشت مجدد افراد را پیش بینی نمود؟
5- فایده و اهمیت پژوهش:
سوء مصرف وابستگی به مواد مخدر با دوره های بهبود و عود آن شخص می گردد و در یک بررسی کلاسیک توسط هانت[6]، بارنت[7] و برانج[8] در (1971) نشان داده شد که هروئین، نیکوتین و اسک با درجات دو الگوهای مهمی مشابهی از عود همراه بودند این پژوهشگران نشان دادند که اعتیاد افراد درمان شده در مدت 12 ماه بازگشت نمود. آنها اشاره کردند که این یافته ها انعکاس فرایندهای معمولی است که زیر بنای اعتیاد را تشکیل می دهند.
در مطالعه ای که توسط Greard hornestshg انجام شد 32 تن مورد تست و مطالعه قرار گرفتند این مطالعه بیشتر روی تجارب ستادان در مورد مصرف مواد مخدر (تاریخچه ای) از وضعیت جسمی و روانی و شخصیتی آنان را در بر می گرفت. نتایج نشان داد که اعتیاد تا اندازه زیادی مربوط به ساختمان شخصیتی و تأثیر متقابل مناسبات گذشته و حال فرد و خانواده در گروه همگن است نتایج به شرح زیر گزارش شد:
گروه معتاد شامل 2 نفر اسکیز فرنی بارز، 8 نفر اسکیزفرنی وزی، 12 نفر اختلال گروه کنترل شامل 1 نفر اسکیزوفرنی با 4 نفر اسکیزوفرنی وزی اختلال نورونیک 6 نفر شخصیت سالم 10 نفر بودند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در گروه معتاد در مقایسه با گروه کنترل اختلال شخصیتی بیشتر است. (فرجاد محمد حسین 1378).
این موضوع می تواند در درمان اعتیاد حائز اهمیت باشد. زیرا آسیب پذیری افراد معتاد در برابر مشکلات زندگی و ساختمان شخصیتی افراد معتاد می تواند تأثیری در تداوم مصرف مواد بعد از سم زدایی داشته باشد بنابراین در این پژوهش بر آن شدیم که ابتدا نیم رخهای روانی را مورد مقایسه متفاوت بودن نیمرخهای گروهی که بعد از سم زدایی مجدداً مصرف داشتند با گروهی که مصرف مجدد نداشتند، آیا در صورت وجود رابطه با نمونه های مذکور می توان افراد دارای ریسک بالا برای نمود را مشخص نمود و اقدامات لازم را در پروسه 9های درمانی مد نظر قرار داد و پژوهشی را با آزمودنی های ایرانی در سطح کشور انجام داد و در صورت تأئید فرضیه ها ضمناً می توان در مورد معتادان تمرکز اصلی از درمانهای رفتاری جسمی را به سوی درمان شخصیت و انواع اختلالات آن بازگرداند و در مانگری را به انتخاب نوع درمان حساس نمود و موجب شد تا آنها نوع درمان را بر حسب به دست آوردن نیم رخ شخصی انجام دهند و ظرافت و حساسیت تفکیکی خاص را در مورد هر نیم رخ شخصیتی مد نظر قرار بدهند.
وابستگی به مواد:
تعریف:
در سال 1964، سازمان بهداشت جهانی به این نتیجه رسید که اصطلاح اعتیاد (Addiction) دیگر اصطلاح علمی نیست و وابستگی Draug Dependence را به جای آن توصیه نمود. مفهوم وابستگی مواد در ضمن چند دهه معانی رسمی بسیار و معانی معمولی فراوان داشته است. اساساً در ارتباط با تعریف وابستگی، از خود مفهوم استعداد شده است.
وابستگی رفتاری و وابستگی جسمی، وابستگی رفتاری بر فعالیتهای مواد جوئی و قرائن مربوطه الگوهای مصرف بیمار گونه تأکید کرده است. وابستگی جسمی بر اثرات جسمی (فیزیولوژیک) دوره های متعدد مصرف مواد تأکید نموده است.
ملاکهای تشخیصی برای وابستگی به مواد بر اساس DSMIV:
الگوی غیر انطباقی مصرف یک ماده که به ناراحتی قابل ملاحظه از نظر بالینی منجر می شود و با سه تا (یا بیشتر) از علائم زیر که زمانی در طول 12 ماه روی می دهند تظاهر می کند.
- تحمل (Tolerance)، با هر یک از حالات زیر تعیین می شود:
- نیاز به مقادیر بسیار بالاتر یک ماده برای رسیدن به مسمومیت یا تأثیر دلخواه.
- کاهش قابل ملاحظه تأثیر با ارائه مصرف همان مقدار ماده.
2) ترک (with drawal) با هر یک از حالات زیر تعیین می شود.
- سندرم ترک شخص برای ماده
- همان ماده و یا ماده ای مشابه برای رفع یا جلوگیری از علائم ترک مصرف می شود.
3) ماده غالباً به مقادیری بیشتر و دوره های طولانی تر از آنچه مورد نظر است مصرف میشود.
4) میل دائم با تلاشهای ناموفق برای کاهش یا کنترل مصرف ماده وجود دارد.
5) وقت زیادی در فعالیتهای لازم برای به دست آوردن ماده (مثلاً مراجعه به اطباء متعدد یا رانندگی های طولانی). مصرف ماده (مثلاً تدخین پیاپی) با رهائی از آثار ماده مصرف می شود.
6) فعالیتهای مهم اجتماعی شغلی و تفریحی به خاطر مصرف ماده کنار گذاشته می شود.
7) ادامه مصرف مواد علیرغم آگاهی به مسائل مستمر یا عود کننده جسمی یا روان شناختی که احتمالاً از مصرف مواد ناشی شده و یا تشدید می شود مثلاً ادامه مصرف کوکائین علیرغم وجود افسردگی ناشی از کوکائین یا ادامه مصرف الکل علیرغم شناخت این موضوع که زخم گوارشی با ادامه مصرف آن شدت می یابد.
ملاکسهای تشخیص برای ترک مواد بر اساس DSMIV:
A: پیدایش یک سندرم مختص به ماده در نتیجه قطع و یا کاهش مصرف زیاد و طولانی یک ماده.
- B. سندرم مختص به ماده ناراحتی قابل ملاحظه از نظر بالینی یا تخریب در عملکرد (اجتماعی، شغلی) با سایر زمینه های مهم به وجود می آورد.
- C. علائم حاصل یک اختلال طبی کلی هستند و یک اختلال روانی دیگر توضیح بهتری برای آنها ارائه نمی کند. (کاپلان، جلد دوم).
وابستگی فیزیولوژیایی (Physiological):
بدان معنا است که بدن فرد در نتیجه مصرف منظم یک ماده تغییر کرده است و غائب از طریق ایجاد تحمل نسبت به ماده ایجاد نشانه های مترضی ترک یا هر نشان داده میشود.
وابستگی روان شناختی:
کنترل آسیب دیده بر مصرف دارو را بدون علائم فیزیولوژیایی و اعتیاد در بر می گیرد. وابستگی روان شناختی ممکن است در غیاب وابستگی فیزیولوژیایی رخ بدهد. افراد ممکن است کنترل مصرف ماریجوان را حتی اگر در صورت مصرف آن نشانه های قرضی تحمل یا ترک را ظاهر نسازند. برخی از داروها با وابستگی روان شناختی همراهند. ولی به طور قطعی وابستگی فیزیولوژیایی را نشان نداده اند. از جمله PCP.
چگونگی ایجاد وابستگی دارویی:
- آزمایش: در مرحله آزمایش، یا استفاده گاه گاهی، دارو در مصرف کنندگان به طور موقت احساس خوب حتی به صورت سرخوشی ایجاد می کند. مصرف کنندگان احساس کنترل داشتن بر مصرف آن می کنند و عقیده دارند که هر زمان که بخواهند می توانند آن را متوقف کنند.
- مصرف منظم: در خلال مرحلة بعد که دوره ای از مصرف منظم داروست، افراد ساختن زندگی خوب تعقیب و مصرف داروها را آغاز می کنند. انکار در این مرحله نقش مهمی بازی می کند، به طوریکه مصرف کنندگان پیامدهای منفی رفتارشان را برای خود و دیگران پنهان می کنند. ارزشها تغییر می کند و آنچه قبلاً مهم بوده است مانند خانواده و کار به موضوعاتی کم ارزش تر از داروها تبدیل می شوند. با ادامه مصرف منظم دارو مشکل بالا می گیرد. مصرف کنندگان بیشتر زمان خود را صرف داروهایشان می کنند.
- اعتیاد یا وابستگی: زمانی مصرف منظم دارو تبدیل به اعتیاد یا وابستگی می شود که مصرف کنندگان برای مقاومت در برابر داروها احساس عجز کنند خواه به این دلیل که می خواهند تأثیر آنها را تجربه کنند یا به دلیل اجتناب از پیامدهای ترک کردن آن (آزاد. 1377)
سبب شناسی:
1- عوامل اجتماعی و فرهنگی:
وابستگی به مواد افیونی محدود به طبقات پائین اجتماعی- اقتصادی نیست. هر چند میزان بروز وابستگی در این گروه ها از طبقات اجتماعی- اقتصادی بالاتر است. انواعی از عوامل اجتماعی وابسته به فقر بشری احتمالاً در وابستگی به مواد افیونی دخلات دارند. حدود 50 درصد مصرف کننده های هروئین در شهرها کودکان تک والدی و یا والدین از هم جدا شده هستند. از خانواده هایی برآمده اند که در آنها حداقل یک عضو مبتلا به اختلال مصرف مواد است.
این برخی الگوهای رفتاری ثابت به نظر می رسد در معتادین جوان وجود دارد این الگوهای رفتاری سندرم رفتار هروئینی (heroin behavior syndrom) نامیده شده است. افسردگی زمینه ای غالباً از نوع تهییجی همراه با علائم اضطرابی، رفتار تکانشی یا گرایش منفعل مهاجم، ترس از شکست، استفاده از مواد به عنوان ضد اضطراب برای پوشاندن احترام به نفس پائین، درماندگی و پرخاشگری ، استراتژیها و آگاهی رابطه احساس خوشی و مصرف دارو احساس ناتوانی رفتاری که موقتاً با مصرف دارو به کنترل موقت بر موقعیت زندگی تبدیل میگردد. اختلالات در روابط شخص و بین فردی با معتادها که تجارب مشترک داروئی موجب دوام آن می گردد.
2- بیماری توأم
حدود 90 درصد افراد وابسته به مواد افیونی یک تشخیص روانپزشکی دیگر هم دارند. شایعترین تشخیص های روانپزشکی توأم عبارتند از اختلال افسردگی اساسی، اختلالات وابسته به الکل. اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اختلالات اضطرابی حدود 15 درصد کسانی که وابستگی ترکیبات تریاک دارند حداقل یک بار سعی کرده اند خود را بکشند.