فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست

اختصاصی از فی توو مقاله در مورد تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست


مقاله در مورد تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:44

 

  

 فهرست مطالب

 

 

مقدمه ............................................................................................................4

بخش اول: کلیات...........................................................................................5

1-مفهوم بهداشت عمومی و محیط زیست...............................................5

2-تاریخچه قانونگذاری .............................................................................7

      بخش دوم: عناصر تشکیل دهنده جرائم تهدید علیه بهداشت عمومی وآلودگی محیط زیست .......................................................................................10

1-عنصر قانونی...........................................................................................10

            1-1- ماده688 قانون مجازات اسلامی......................................10

            1-2- آلودگی آب.........................................................................12

            1-3- آلودگی هوا.........................................................................13

            1-4- آلودگی صوتی..................................................................15

            1-5- آلودگی خاک......................................................................16

            1-6- آلودگی شیمیایی وهسته ای.............................................18

            1-7- آلودگی ناشی از زباله ونخاله........................................19

            1-8- آلودگی ناشی از پسماندها..............................................21

     2- عنصر مادی....................................................................................23

            2-1- رفتار مرتکب......................................................................23

                   2-1-1-  فعل.......................................................................23

                   2-1-2- ترک فعل...............................................................25

           2-2- موضوع جرم  ...................................................................25

           2-3- وسیله...................................................................................30

           2-4- نتیجه ..................................................................................32

           2-5- رابطه سببیت......................................................................32

3- عنصر معنوی........................................................................................34

           3-1 جرم عمدی............................................................................34

                  3-1-1- جرم عمدی مقید...................................................34

                  3-1-2- جرم عمدی مطلق.................................................37

           3-2- جرم غیر عمدی..................................................................40

4-جمع بندی................................................................................................42

نتیجه گیری..................................................................................................43

فهرست مطالب............................................................................................44

 

 

      مقدمه

محیط زیست موضوعی است که هر چنداز دیرباز مورد توجه بشر و اجتماعات گوناگون انسانی بوده است؛ اما به اهمیت و جایگاه والای آن همانند امروز عنایت نشده است و اکنون نیز آن چنان که باید مورد حمایت و حفاظت قرار نگرفته است. در چند دهه گذشته، به ویژه چند سال اخیر، به تدریج آگاهی مردم جهان درباره خطراتی که محیط زندگی آنان را تهدید می‌کند، فزونی یافته. در همین راستا، انجمن‌ها و گروه‌ها و سازمان‌های طرفدار محیط زیست تشکیل شدند و به گونه فعال و مستمر با علل و عوامل مخرب زیست محیطی به مبارزه برخاستند. این تشکیلات موسوم به سبزها و یا صلح سبز و مانند آن تلاش می‌کنند تا توجه مردم جهان را بیش از پیش به واقعیات زیست محیطی و لزوم حمایت از آن در جهت حفظ و استمرار نسل بشر و دیگر موجودات و منابع طبیعی موجود جهان، جلب کنند. در ایران نیز، از چندی پیش این اقدامات آغاز شده است و باید همواره بر گستره آن افزوده شود تا جایی که تلاش آنان در کنار کوشش‌های دیگر مسئولان و مبادی ذی‌ربط قانونی، قضایی و اجرایی و هم گاهی طبقات گوناگون اجتماعی، منجر به کاهش هر چه بیشتر آلودگی‌های زیست محیطی و افزایش بهبود و بهسازی محیط زیست که در بهداشت محیط و سلامت آن، به ویژه تندرستی مردم، اثر و افرو عمیق دارد؛ گردد.

 بخش اول: کلیات

 

 1 - مفهوم بهداشت عمومی و محیط زیست

لازم به توضیح است که تهدید علیه بهداشت عمومی که در ماده 688 قانون مجازات اسلامی بیان شده یکی از عنوان‌های جرایم زیست محیطی است که مفهوم عالم و گسترده‌ای نیز دارد زیرا قانونگذار زیر این عنوان یگانه، موارد متعددی از جرایم زیست محیطی را به عنوان نمونه مطرح کرده است با استفاده از عبارت این ماده می‌توان گفت که جرم زیست محیطی تهدید علیه بهداشت عمومی، همان جرم عالم آلودگی محیط زیست است و مقنن خواسته است که بر مبنای این ماده، از محیط زیست حمایت کند. البته قانونگذار در تبصره یک ماده با استفاده از واو عطف میان تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست آنها را جمع کرده است تا نشان دهد که هدف او از حمایت از بهداشت عمومی، در حقیقت حمایت از محیط زیست است. در ابتدا این تبصره آمده است: «تشخیص این که اقدام مزبور تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست شناخته می‌شود…»

و اما در خصوص محیط زیست در قوانین و مقررات کشور ما اعم از قانون اساسی، قوانین عادی و دیگر مقررات، تعریفی از محیط زیست ارایه نشده است، بنابراین در این زمینه نمی‌توانیم به دیدگاه قانونی استناد کنیم و ناگزیر از مراجعه به متون دیگر خواهیم بود. مفاهیم و عبارت گوناگونی در تعریف محیط زیست بیان شده است که، صرف‌نظر از وجود اختلاف در کلمات، تشابه فراوانی از حیث مفهوم میان آنها وجود دارد. از جملة این تعاریف اینکه محیط زیست عبارت است از محیطی که فرآیند حیات را فرا گرفته، محیط زیست از طبیعت، جوامع انسانی، و نیز فضاهایی که با فکر و به دست انسان ساخته شده‌اند، تشکیل یافته است و کل فضای زیستی کره زمین را فرا می‌گیرد. همچنین، در تعریف محیط زیست گفته شده است که، محیط زیست یک هدیه الهی است که از مجموعه منابع، موجودات و علل و شرایط هماهنگی که گرداگرد هر موجود زنده وجود دارد و استمرار زندگی و حیات منوط و وابسته به آن است تشکیل می‌شود.

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست

مقاله در مورد مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام

اختصاصی از فی توو مقاله در مورد مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام


مقاله در مورد مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:17

 

  

 فهرست مطالب

 

اشاره: 

 اصل‌ اول‌

 تغییرناپذیری‌ امامت‌ و ولایت‌

 1-1  طرح‌ خداوند برای‌ ادارة‌ امور جهان‌

 1-2  «ثبات‌ و تغییرناپذیری‌» طرح‌ امامت‌

 1-3   تغییرناپذیری‌ شؤون‌ امامت‌

 منابع و مآخذ

 

 

 

اشاره: 
در این نوشتار به این پرسشها پاسخ خواهیم داد که چرا غیبت اتفاق افتاد و چه زمانی ظهور رخ خواهد داد؟ در لابلای پاسخ به این دو پرسش، مسائلی چون خشونت های هنگام ظهور و جایگاه آزادی و اختیار بشر در پدیدة ظهور و چگونگی ادارة جهان پس از ظهور مطرح خواهد شد.

 پاسخ به این پرسشها و پرسشهای دیگری که پیرامون پدیدة غیبت و ظهور وجود دارد، نیازمند بررسی مبانی غیبت و ظهور است. با روشن شدن مبانی این پدیده، پاسخ پرسشهای گوناگون آن نیز روشن خواهد شد. این نوشتار، در سه اصل به بررسی مبانی پدیدة غیبت و ظهور خواهد پرداخت و سپس بر مبنای اصول یاد شده، پدیدة غیبت و ظهور و برخی مسایل پیرامونی آن را بررسی خواهد کرد.

 

 

 

 اصل‌ اول‌

 تغییرناپذیری‌ امامت‌ و ولایت‌

 1-1  طرح‌ خداوند برای‌ ادارة‌ امور جهان‌

 طرحی‌ که‌ خداوند متعال‌ برای‌ «ادارة‌ امور جهان‌» تنظیم‌ کرده‌ است‌، نظریة‌ امامت‌ و ولایت‌ است‌. این‌ نظریه‌، نه‌ یک‌ نظریة‌ اسلامی‌ که‌ یک‌ نظریة‌ الهی‌ و مورد پذیرش‌ همة‌ ادیان‌ آسمانی‌ است‌.
 شاید تصور شود که‌ تا پیش‌ از رحلت‌ پیامبر اسلام‌، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، دوران‌ نبوت‌ و رسالت‌ جریان‌ داشته‌ است‌ و بعد از آن‌ دوران‌ امامت‌ و ولایت‌ آغاز می‌شود و لذا نمی‌توان‌ ادعا کرد که‌ نظریة‌ امامت‌ و ولایت‌، طرح‌ همیشگی‌ خداوند برای‌ ادارة‌ امور جهان‌ است‌، بلکه‌ این‌ نظریه‌ از زمان‌ رحلت‌ پیامبر اسلام‌، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، آغاز گردید.

 واقعیت‌ این‌ است‌ که‌ نظریه‌ امامت‌ و ولایت‌ در تعارض‌ با رسالت‌ و نبوت‌ نبوده‌، بلکه‌ با آن‌ قابل‌ جمع‌ است‌. نبوت‌ و رسالت‌، مقام‌ گرفتن‌ و ابلاغ‌ کردن‌ وحی‌ هستند و امامت‌ و ولایت‌ مقام‌ اجرای‌ آن‌. به‌ همین‌ جهت‌ «رسول‌» و «نبیّ» می‌توانند «امام‌» و «ولیّ» هم‌ باشند، چنانکه‌ درمورد رسول‌ مکرم‌ اسلام‌، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، اینگونه‌ بوده‌ است‌.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام

تحقیق در مورد جنایت علیه میت

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد جنایت علیه میت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد جنایت علیه میت


تحقیق در مورد جنایت علیه میت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:21

 

 

 

 فهرست مطالب ندارد.

 

مقدمه

اگر انسان وصیت کند که پس از مرگ، از اعضایش جهت پیوند نیازمندان استفاده شود، قطع اعضاى او اقدام به وصیت است و مثل آن است که میت اقدام به قطع عضو کرده است، بنابراین جاى این توهم نیست که بر اقدام کننده، پرداخت دیه لازم است.

جواز گرفتن مال از استفاده کننده در برابر انتقال عضو، تابع کیفیت وصیت است و این غیر از لزوم دیه است.

اگر کسى بدون مجوز شرعى، به قطع عضو از میت اقدام کند، آیا مانند زمان حیات او دیه واجب مى شود؟ ظاهرا دیه واجب است، زیرا روایاتى در وجوب دیه براى وارد کردن جنایت بر میت وارد شده، بسان سخن امام صادق(ع) در صحیحه عبدالله بن سنان در باره مردى که سر میت را بریده بود:
علیه الدیة، لان حرمته میتا کحرمته و هو حی. این روایت بر ثبوت دیه به سبب بریدن سر میت تصریح دارد. از تعلیل استفاده مى شود که حکم دیه اختصاص به بریدن سر ندارد بلکه در همه جنایت هاى وارد بر میت جارى مى شود، زیرا سبب ثبوت دیه این است که خداوند براى مجنى علیه احترامى قرار داده که سبب وجوب پرداخت دیه مى شود و امام(ع) تصریح کرده که احترام انسان در حیات و ممات، همانند است. همان گونه که تعلیل در نص، مقتضى عموم حکم وجوب دیه در برخى جنایات است، مقتضى ثبوت حکم دیه در هر دو حالت (اراده مثله و اراده استفاده ازعضو براى پیوند) مى باشد، زیرا هر دو حالت مشترکند در این که احترام میت، مانع از جواز اقدام به بریدن عضو وى مى شود، چنان که مشترکند در این که مقتضى ثبوت دیه بر کسى است که بدون اجازه یا جانشین اجازه به بریدن عضو اقدام کند.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد جنایت علیه میت

دانلودمقاله بحث در حدیث کمیل از امیر الومنین علیه السلام پیرامون ولایت فقیه

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله بحث در حدیث کمیل از امیر الومنین علیه السلام پیرامون ولایت فقیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

تربیت فرزند به معناى فراهم آوردن مقدمات لازم براى به فعلیت رسیدن قواى او در راه تقرب به خداوند است. این عمل نیازمند آگاهى و تمرین عملى است. اگر پدر و مادر در جهت انتقال عقاید صحیح و ایجاد رفتار درست در فرزند خود کوشا باشند، خیر او را فراهم کرده‏اند و خداوند بر آنان رحمت خواهد نمود. درباره عقیده صحیح و انتقال آن به فرزندان، تکلیف بزرگى بر عهده والدین گذاشته شده است؛ زیرا تأثیر عقایدى که در خانواده رواج دارد و به فرزند القاء مى‏شود در آینده او غیر قابل انکار است: کل مولود یولد على الفطرة حتى یکون ابواه یهوادنه او ینصرانه او یمجسانه
عمل تربیتى در خانواده به منزله پاسدارى از فطرت توحیدى فرزند است. این پاسدارى یک وظیفه بزرگ تربیتى و اخلاقى است که عمل به آن مهم‏ترین کارکرد خانواده را فعلیت مى‏بخشد. امام سجاد(ع) در رسالة الحقوق فرمودند: و اما حق ولدک فتعلم انه منک و مضاف الیک فى عاجل الدنیا بخیره و شره و انک مسئول عما ولیته من حسن الادب و الدلالة على ربه و المعونة له على طاعته فیک و فى نفسه، فمثاب على ذلک و معاقب فاعمل فى امره عمل المتزین بحسن اثره علیه فى عاجل الدنیا، المعذر الى ربه فیما بینک و بینه بحسن القیام علیه، و الاخذله منه و لا قوة الا باللَّه؛ حق فرزند تو این است که بدانى او از توست و هر گونه که باشد چه نیک و چه بد در دنیاى گذرا به تو منسوب است و تو در آن چه به او سرپرستى دارى مسئول هستى در ادب نیکو و راهنمایى به سوى پروردگار و یارى او بر طاعت خداوند درباره تو و خودش. پس بر این کار پاداش مى‏گیرى اگر درست عمل کنى و کیفر مى‏بینى اگر نادرست عمل نمایى پس او را چنان تربیت کن که با اثرى که بر او مى‏گذرى در دنیا زیبایى بیافرینى و با قیام شایسته به وظیفه‏اى که نسبت به او دادى در نزد خداوند معذور باشى که هیچ قوتى نیست مگر از خداوند. در این سخن، امام سجاد(ع) تربیت نیکو و آموزش عقیده توحیدى و کمک براى ایجاد رفتار صحیح در فرزند را بیان کرده‏اند و سپس انجام این وظایف را موجب سعادت دنیا و آخرت والدین دانسته‏اند. در روایتى امیرالمؤمنین(ع) همین وظایف را ذکر فرموه‏اند: و حق الولد على الوالد ان یحسن اسمه و یحسن ادبه و یعلمه القرآن؛ حق فرزند بر پدر آن است که او را نام نکو نهد و نیکش پرورد و قرآنش تعلیم دهد. آموزش قرآن به معناى آموزش همه عقایدى است که دلالت فرزند به سوى خدا را محقق مى‏کند و پرورش نیکو به معناى ادب آموزى و ایجاد رفتار صحیح سعادت بخش است. محیط خانواده اولین محیط اجتماعى است که فرزند تجربه مى‏کند او از اعضاى خانواده به ویژه پدر و مادر بیشترین تأثیر را مى‏پذیرد؛ زیرا حمایت پدر و مادر خود را تجربه کرده است و همواره دیده است که ضعف‏هاى جسمى او را پدر و مادر جبران مى‏کنند و تغذیه و پرورش او را از روى مهر و شفقت انجام مى‏دهند. این تجربه‏ها موجب اطمینان او نسبت به آنها مى‏شود و این اطمینان باعث پذیرندگى فرزند از پدر و مادر مى‏گردد. اگر پدر و مادر در این زمان عقاید صحیح را به او بیاموزند، قلب نیالوده او آن را مى‏پذیرد و عادات لازم و متناسب با عقاید صحیح را مى‏یابد. امیرالمؤمنین(ع) خطاب به فرزند خویش فرمودند: فادرتک بالادب قبل ان یقسوا قلبک و یشتغل لبک؛ پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آن که دلت سخت شود و خردت در تصرف هوایى دیگر در آید. در ادامه همین نامه فرمودند: و رأیت حیث عنانى من امرک ما یعین الوالد الشفیق و اجمعت علیه من ادبک أن یکون ذلک و انت مقبل العمر و مقتبل الدهر، ذو نیة سلیمة و نفس صافیة و ان ابتدئک بتعلیم کتاب اللَّه و تأویله، و شرایع الاسلام واحکامه و حلاله و حرامه؛ و چون به کار توهمچون پدرى مهربان عنایت داشتم و بر ادب آموختنت همت گماشتم چنان دیدم که این عنایت در هنگام جوانى‏ات به کار رود و در بهار زندگانى که نیتى پاک و نهادى نیالوده دارى، و این که نخست تو را کتاب خدابیاموزم و تأویل آن را به تو تعلیم دهم، و شریعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام بر تو آشکار سازم. در این بخش از نامه امام على به فرزندشان بر انتقال عقیده صحیح و ادب اموزى و نیز بر پاکى ضمیر انسان در دوره کودکى و جوانى تأکید شده است؛ یعنى همان دورانى که بیشترین تأثیر را از خانواده مى‏پذیرد. انتقال عقیده حق و ایجاد رفتار سعادت آفرین، عنوان کلى وظایف تربیتى پدر و مادر است. ولى تفصیل عقیده حق را باید در قران و سنت جستجو کرد و رفتار صحیح را نیز از قرآن و سنت آموخت. پدر و مادر مسئول تحقق این امور در فرزند هستند. بنابراین باید در جستجوى بهترین روش براى تحقق آنها باشند و مسئولیت آنها تنها با گفتن و اطلاع رساندن خاتمه نمى‏یابد، بلکه باید روش‏هاى مناسب براى مؤمن و متقى شدن فرزندشان را بیابند. امام صادق(ع) از پیامبر اکرم(ص) روایت کرده‏اند: رحم اللَّه من اعان ولده على بره، قال قلت کیف یعینه على بره؟ قال یقبل میسوره، و یتجاوز عن معسوره و لا یرهقه و لا یخرق به؛ خداوند کسى را که به خیر فرزندش یارى مى‏دهد بیامرزد پرسیدند چگونه به خیر فرزند یارى رساند؟ فرمودند: آن چه در توان اوست پذیرا شود و از آن چه فوق توان اوست در گذرد و او را به نافرمانى نخواند و سرگشته و حیرانش نسازد. در این روایت یک اصل مهم تربیتى بیان شده است: توانایى‏ها و استعدادهاى متربى باید در جریان تربیت مورد توجه باشد والدین در مسیر تربیت فکرى و عملى فرزند خود نباید از این اصل غفلت کنند. غفلت از این اصل خیر فرزند را محقق نمى‏کند و او را به نافرمانى و سرگشتگى مبتلا مى‏سازد. از این روایت اهمیت مراحل رشد را نیز مى‏توان دریافت؛ زیرا بدون توجه به قابلیت‏هاى فرزند در دوره‏هاى مختلف زندگى، تربیت صحیح ممکن نمى‏شود. خوشبختانه در روایات اهمیت توجه به مراحل رشد ذکر شده است. از امام صادق(ع) نقل شده است: دع ابنک یلعب سبع سنین و یؤدب سبع سنین و الزمه نفسک سبع سنین؛ فرزندت را بگو تا هفت سالگى بازى کند و هفت سال او را ادب‏آموز و در هفت سال سوم او را ملازم و همراه خود دار. گویى هفت سال نخست سال‏هایى است که کودک به طور غیر مستقیم و فقط از طریق مشاهده رفتار پدر و مادر مى‏آموزد و در هفت سال دوم به آموزش مستقیم عقیدتى مى‏پردازد و هفت سال سوم سال‏هاى ورود به میدان یادگیرى حلال و حرام شریعت در مقام عمل است. از امام صادق(ع) روایت شده است: الغلام یلعب سبع سنین و یتعلم الکتاب سبع سنین و یتعلم الحلال و الحرام سبع سنین؛ فرزند پسر هفت سال بازى مى‏کند و هفت سال قرآن مى‏آموزد و هفت سال حلال و حرام را یاد مى‏گیرد. یکى از اهداف تعلیم و تربیت فرزند در خانه و مدرسه، آماده سازى او براى زندگى در اجتماع و تعقیب اهداف جامعه الهى است. به همین دلیل برخى از آموزش‏ها براى او ضرورى است و باید از خانه آن آموزش‏ها را شروع کرد. نمونه مشهور و بارز این گونه آموزش‏ها در روایتى از امیرالمؤمنین(ع) آمده است: علموا اولادکم السباحة و الرمایة؛ فرزندان خود را شنا و تیراندازى بیاموزید. اگر بپذیریم که این دو ماده آموزشى به سبب آن است که فرزند را براى انجام وظایف اجتماعى آماده کند. طبعا نمى‏توان در همین دو ماده آموزشى متوقف شد. بلکه باید به تناسب زمان و نیازمندى‏هاى جامعه اسلامى، مواد آموزشى متنوع دیگرى را نیز در نظر داشت. در تربیت فرزند نیز همچون سایر قلمروهاى زندگى، باید اصول ثابت را از امور متغیر جدا ساخت و به این حقیقت توجه کرد که برخى از آداب و ظواهر زندگى تغییر مى‏کند و روابط اخلاقى و نیازمندى‏هاى زندگى اجتماعى دگرگون مى‏شود. تربیت فرزند را باید با آگاهى از تفاوت‏هاى خود و فرزندان از حیث فضاى فرهنگى و مناسبات اجتماعى صورت داد. باید فرزند را آماده ساخت تا اصول ثابت و نامتغیر اخلاق را متناسب با ظرف زمانى و مکانى زندگى خود رعایت کند. این آمادى او را براى مقابله با تلقینات مسموم توانا مى‏سازد و امنیت اخلاقى او را در دوران جوانى و بعد از آن تضمین مى‏نماید. به امیرالمؤمنین(ع) نسبت داده شده است که فرموددند: فرزندان خود را به اخلاقى متناسب با روزگارشان مؤدب سازید: لا تؤدبوا اولادکم با خلاقکم لا نهم خلقوا لزمان غیر زمانکم؛ فرزندان خود را به اخلاق خودتان تربیت نکنید زیرا آنان براى زمانى غیر از زمان شما آفریده شده‏اند. در پایان تأکید مى‏کنیم که فرزند موهبتى است که به امانت در اختیار والدین قرار گرفته است. باید این موهبت را گرامى داشت و از اکرام و احترام او فروگذار نکرد چرا که سلامت روح او در احترام کردن اوست و تربیت اخلاقى او در سایه اکرام و احترامش موفق‏تر خواهد بود. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم؛ فرزندانتان را بزرگ دارید و با آنان رفتارى نیکو کنید.

وظیفه فرزند در قبال والدین (نیکى به پدر و مادر)
نیکى به پدر و مادر، وظیفه‏اى اخلاقى است که در واجب بودن شکر منعم ریشه دارد. انسان فطرتا شاکر و سپاسگزار کسى است که به او نیکى کرده است. سپاسگزارى از پدر و مادر، نشانه و گواه سلامت فطرت است و کسى که به پدر و مادر خود نیکى مى‏کند، از فطرت خود پاسدارى کرده است. اهمیت سپاسگزارى از پدر و مادر، چنان است که خداوند پس از امر به شکرگزارى از خود، شکر پدر و مادر را آورده است: و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه و هنا على و هن و فصاله فى عامین ان اشکر لى و لوالدیک الى المصیر؛ و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش به هنگام باردارى او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مى‏یابد آرى او را سفارش کردیم که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت همه به سوى من است. و همان طور که کسى نمى‏تواند شکر پروردگار به جاى آورد، شکرگزارى از پدر و مادر نیز بسیار دشوار و در حد محال است. از پیامبراکرم(ص) روایت شده است: لن یجزى ولد عن والده حتى یجده مملوکا فیشتریه و یعتقه؛ هرگز فرزندى پاداش پدرش را ادا نمى‏کند، مگر آن که پدر مملوک باشد و فرزند او را بخرد و آزاد سازد. و نیز از ایشان روایت شده است: بر الوالدین افضل من الصلوة و الصوم و الحج و العمرة و الجهاد فى سبیل اللَّه؛ نیکى به پدر و مادر برتر از نماز و روزه و حج و عمره و جهاد در راه خداست. نیکى به پدر و مادر چنان اهمیتى دارد که حتى پدر و مادرى که از نظر عقیده دچار انحراف هستند و یا به فرزند خود ظلم کرده‏اند باید مورد احترام واقع شوند و فرزند به آنان نیکى کند. مادر حق ویژه‏اى دارد و نیکى به او مقدم است. امام صادق(ع) فرمودند: شخصى نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و پرسید اى پیامبر! به چه کسى نیکى کنم؟ فرمودند: مادرت پرسید: سپس به چه کسى؟ فرمودند: به مادرت. باز پرسید: سپس به چه کسى؟ فرمودند: به مادرت، دوباره پرسید: سپس به چه کسى؟ فرمودند: به پدرت. وجوب پرهیز از آزار پدر و مادر خداوند در قرآن کریم نیکى به پدر و مادر را وظیفه‏اى واجب معرفى فرموده است؛ وظیفه‏اى که پس از توحید در پرستش ذکر شده است: و قضى ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلا هما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما؛ پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید؛ اگر یکى از آن دو یا هر دو در کنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها حتى اف مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى. مطابق این آیه به پدر و مادر امرى واجب وکوچک‏ترین بى‏احترامى به آنان ممنوع است.این وجوب و ممنوعیت چنان که گفتیم پس از بیان وجوب یگانه پرستى ذکر شده است و این گواه اهمیت حقوق والدین است. اهانت و بى‏احترامى نسبت به والدین به هیچ روى پذیرفته نیست؛

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بحث در حدیث کمیل از امیر الومنین علیه السلام پیرامون ولایت فقیه

دانلودمقاله امام حسن عسگری علیه السلام

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله امام حسن عسگری علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


«من به حال اهل خراسان غبطه می خورم که دانشمندی بسان فضل بن شاذان در میان آنهاست و به او دسترسی داشته و از محضرش بهره می برند.»
«خدا فضل را رحمت کند.»
نیشابور در عصر فضل بن شاذان
فضل بن شاذان در سال 260 وفات نموده، و چنانکه بعد از این خواهیم گفت وفات وی به نقل مورخان در سن پیری رخ داده است. پس او حداقل هفتاد سال باید عمر نموده باشد که از سال 190-260ق. را شامل می شود.
بنابراین، ایام زندگانی فضل مصادف بود با خلافت مأمون عباسی (198-218) و فرمانروایی طاهریان بر خراسان (205-259ق.) و اوایل حکومت صفاریان (254-290ق.). همچنین ایام عمر وی با روزگار پنج امام بزرگوار شیعه بدین ترتیب مصادف بوده است.
حضرت امام رضا علیه السلام (148-203ق.).
حضرت امام جواد علیه السلام (195-220ق.).
حضرت امام هادی علیه السلام (212-254ق.).
حضرت امام حسن عسکری علیه السلام (232-260ق.).
حضرت صاحب الزمان (ع) (متولد 255 ق.).
فضل خدمت این بزرگواران را درک نموده و از همه آنها روایت نقل می کند. آنچنانکه بعد از این به تفصیل در این رابطه گفتگو خواهد شد.
سابقة درخشان
نسب فضل بن شاذان به قبیله «ازد» می رسد. نجاشی به این مطلب تصریح نموده و در کتاب خود در ذکر فضل بن شاذان چنین می نویسد:
«الفضل بن شاذان بن الخلیل ابومحمد الازدی النیشابوری...»
همچنین علامه حلی در کتاب «الخلاصه» می فرماید:
«الفضل بن شاذان (بالشین المعجمه و الدال المعجمه و النون) ابن الخلیل (بالخاء المعجمه) ابومحمد الازدی النیسابوری».
چنانچه ملاحظه می شود هر دو بزرگوار فضل را ازدی نسب معرفی نموده اند. و از اینجا روشن می شود که خاندان وی از قبیله ازد بوده و به نیشابور هجرت نموده اند.
کانون علم و ایمان
فضل در خاندانی دیندار و پیرو اهلبیت علیهم السلام تولد یافت. و این امر موجب گشت که وی از همان دوران کودکی با معارف دین آشنا گردد. پدر وی که یکی از حدیث شناسان عصر ائمه علیهم السلام بود برای کسب حدیث از محضر امامان شیعه علیهم السلام مسافرتهایی به عراق نمود و در سفرها فرزند خود فضل را به همراه داشت. علاوه بر آن برادران فضل نیز از راویان اخبار و مردان دینی عصر خود بودند که یاد و نام آنها جسته و گریخته در کتابهای رجال ذکر شده است. در این دفتر، افرادی را که از خاندان فضل بن شاذان برخاسته و به جهان اسلام خدمت نموده اند به طور مختصر معرفی می نماییم.
1- شاذان فرزند خلیل نیشابوری: شاذان پدر فضل از اصحاب و راویان امام رضا علیه السلام و امام جواد علیه السلام می باشد. همچنین از شاگردان یونس ابن عبدالرحمن راوی معروف امام موسی بن جعفر علیه السلام است.
2- ابوجعفر محمد بن احمد بن نعیم بن شاذان بن خلیل نیشابوری: او نوة برادر فضل بن شاذان می باشد از او به نامهای «ابی عبدالله شاذانی»، «شاذانی»، «محمد بن نعیم بن شاذان»، «محمد بن شاذان بن نعیم»، نیز یاد شده است.
3- ابوعبدالله محمد بن شاذان: او نیز یکی از برادران فضل می باشد و از فضل بن شاذان روایت نقل می کند و نوة برادری وی ابوجعفر محمد بن احمد بن نعیم بن شاذان نیشابوری از او روایت نقل می کند.
4- محمد بن فضل بن شاذان نیشابوری: او بزرگترین فرزند فضل می باشد و به همین جهت کنیه فضل بن شاذان «ابومحمد» بوده است.
5- ابوجعفر محمد بن نعیم بن شاذان ملقب به حاکم: او از عموی خود ابی عبدالله محمد بن شاذان روایت نقل می کند و شیخ صدوق نیز از وی روایت نقل می کند.
6- ابونصر قنبر بن علی بن شاذان: او برادرزاده فضل بن شاذان می باشد و از طریق پدر خود از فضل روایت نقل می کند و شیخ طوسی از طریق محمد بن علی بن حسین از وی روایت نقل می کند.
ولادت
از محل تولد فضل بن شاذان اطلاعی در دست نیست، جز اینکه با توجه به اشتهار پدرش به شاذان نیشابوری، می توان حدس زد که احتمالاً تولد وی در نیشابور بوده است.
همچنین سال تولد وی در کتب ضبط نشده، ولی آنگونه که از کتاب کشی بر می آید او مدتی پس از وفات هارون عباسی (193 ق.) به همراه پدرش به بغداد آمد. پس تولد او باید قبل از این تاریخ بوده و به هنگام وفات، حداقل شصت و هفت سال سن باید داشته باشد چنانکه بعد از این بیان خواهد شد.
نام وی فضل و نام پدرش شاذان و نام جدش خلیل است. کنیه او ابومحمد و لقبش علم الدین و به ابن شاذان مشهور است.
اشتهار او به ابن شاذان و همچنین بودن نامش فضل و نام پدرش شاذان موجب گردید که با دانشمندان عصر خود که بدین لقب مشهور و با وی هم نام بودند اشتباه گردد. لذا برای رفع هرگونه خطا و اشتباه ناچاریم دانشمندان معاصر و متأخر وی را که به نام فضل بن شاذان یا با لقب ابن شاذان مشهور بوده اند ذکر نموده و توضیحات کوتاهی پیرامون هر یک ارائه نماییم.
فضل از نگاه امام (ع)
فضل بن شاذان در عصر چهار نفر از ائمه علیهم السلام (امام رضا و امام جواد و امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام) زندگی می کرد و در آن عصر رهبر شیعیان در نیشابور به شمار می آمد. چنانچه این امر از تعبیرات علما و گفتة خود فضل که قبلاً نقل شد، در آن بیان کرده که بعد از هشام بن حکم و سکاک من در برابر مخالفین از شیعه دفاع می کنم، کاملاً هویدا است. این امر باعث شده که ائمه علیهم السلام در مورد وی اظهار نظر نمایند که از آن بیانات مقام و موقعیت فضل به خوبی مشخص می گردد. اغلب این روایات را دانشمندان راوی شناس و بزرگوار شیعه در کتابهای رجالی خود آورده اند و ما همه را در اینجا درج نموده و پیرامون هر یک توضیحاتی را تقدیم می داریم:
1- کشی در رجال خود از حامد بن محمد علجردی بوشنجی نقل می کند که فضل بن شاذان مردی را که «فورا» لقب داشت و از مردمان بوزجان –از حوالی نیشابور) بود به عراق خدمت امام حسن عسکری علیه السلام به عنوان نماینده ارسال داشت. «فورا» می گوید: من بر امام حسن عسکری علیه السلام وارد شدم وقتی خواستم از خدمتش خارج شوم کتابی را که از تألیفات فضل بن شاذان بود و در پارچه ای پیچیده بودم از دستم افتاد پس حضرت کتاب را برداشت و بر آن نظر کرد پس از آن بر مؤلف آن فضل، رحمت فرستاد و فرمود:
«اغبط اهل خراسان بمکان الفضل بن شاذان و کونه بین اظهرهم».
حضرت امام هادی علیه السلام:
آن حضرت در سال 212 متولد شد و سال 220 به امامت رسید تا در سال 254 در سن 42 سالگی به شهادت نایل آمد.
همه علمای رجال بر این نکته توافق دارند که فضل از یاران امام هادی علیه السلام بوده و از او نقل حدیث کرده است.
حضرت امام حسن عسکری (ع):
آن حضرت در سال 232 ق. تولد یافت در سال 254 به امامت رسید و هشتم ربیع الاول 260ق. شهید گردید. سال وفات آن حضرت چند ماه بعد از فوت فضل صورت گرفته است. علمای علم رجال در اینکه فضل از یاران آن حضرت بوده اتفاق دارند. اما با توجه به شرایط خاص حضرت امام حسن عسکری علیه السلام که همیشه تحت نظر بوده و با توجه به پیری فضل بن شاذان و بعد مسافت بین نیشابور و عراق فضل بن شاذان موفق نشده مستقیماً از محضر آن حضرت کسب فیض کند و احادیث آن حضرت را با واسطه نقل می کند.
فضل در کتب حدیث و رجال
فرزانگی در علم و پرهیز از امور دنیوی و اهتمام به مسائل دینی فضل بن شاذان را به مرتبه ای رسانده که همواره روایات وی و کتابهایش مورد توجه علمای شیعه باشد و علما در کتابهای خود از فضل یاد کنند. در کتب حدیثی بیش از هفتصد روایت از طریق او نقل شده است و نیز نام وی در تمامی کتب رجال شیعه بدون استثناء ذکر شده است. ما برخی از اظهار نظرهای علمای شیعه در مورد فضل بن شاذان را با ترجمه نقل می کنیم:
کشی: او در کتاب رجال خود که اولین کتاب رجال باقی مانده از شیعه می باشد، سه صفحه را به ذکر روایات وارده در مورد فضل بن شاذان اختصاص داده و در پایان، چند روایت را که در انتقاد از وی رسیده و پاسخ گفته است.
ابوالعباس نجاشی در رجال خود در شرح حال فضل بن شاذان گوید:
«فضل بن شاذان بن الخلیل ابومحمد الازدی النیسابوری ثقه، اُجّل اصحابنا الفقهاء و المتکلمین و له جلاله فی هذه الطائفه و هو فی قدره أشهر من أن نصفه.»
فضل بن شاذان دانشمندی است موثق و یکی از فقها و متکلمین بزرگ ما است و برای او ارزش و مقام خاصی در میان شیعه می باشد. او مشهورتر از آن است که بخواهیم او را تعریف نمائیم.
شیخ طوسی در کتاب الفهرست، وی را با لقب فقیه و متکلم و جلیل القدر ستوده است.
علامه حلی گوید:
«و کان ثقه جلیلاً فقیهاً متکلماً له عظم شأن فی هذه الطائفه و هذا الشیخ اُجل من أن یغمز علیه فانّه رئیس طائفتنا رضی الله عنه».
او دانشمندی موثق و فقیه و متکلمی بزرگوار است. او در میان شیعه قدر و منزلت والایی دارد. و این شیخ بزرگتر از آن است که در موردش کوتاهی شود یا به او انتقاد وارد شود زیرا او رئیس علمای شیعه [در عصر خود] می باشد.
علامه حلی در خلاصه رجال خود گوید که ما از اخباری که در انتقاد و مذمت فضل بن شاذان وارد شده، همه را در کتاب بزرگ رجال خود جواب داده ایم.
متأسفانه این کتاب ارزشمند به دست ما نرسیده است امید که به فضل الهی روزی این اثر گرانسنگ کشف و به جامعه علمی عرضه شود.
ابن داود نیز در کتاب خود وی را با عبارت «و کان احد اصحابنا الفقهاء العظام و المتکلمین حاله أعظم من أن یشار الیها» ستوده و روایت وارده از امام حسن عسکری علیه السلام را در موردش نقل نموده و بعد از آن گفته که برای فضل این افتخار کافی است که امام وی را مدح نموده است.
شهید قاضی نورالله شوشتری نیز در کتاب مجالس المؤمنین در ذکر شرح حال وی گوید:
«ابومحمد فضل بن شاذان بن خلیل الازدی النیسابوری از اجلة شیعة نیشابور، و چون نام خود در فضل مشهور است. مبدع براهین عقلیه و موضح قوانین نقلیه است در حقایق مذهب حق امامیه ماهر بود و دقایق اصول آن طایفه علیه بر طبع نکته دانش ظاهر و باهر در کتاب خلاصه و کتاب نجاشی مذکور است.»
ابن فوطی نیز در کتاب مجمع الآداب فی معجم الالقاب در مورد فضل بن شاذان گوید:
«علم الدین الفضل بن شاذان بن خلیل النیسابوری الفقیه، کان من الفقهاء العلماء و له کتاب الایضاح فی الامامه».
از این عبارت، آنچنان که محدث ارموی فرموده معلوم می گردد که لقب فضل، علم الدین و کتاب ایضاح مشهورترین کتاب وی بوده است.
استادان
فضل بن شاذان بسیاری از راویان عصر خویش را در عراق ملاقات کرده و از آنها حدیث فرا گرفته است. خود در این مورد گوید:
«أَنَا خَلَفٌ لِمَنْ مَضی، اَدْرَکْتُ محمد بن ابی عمیر و صفوان ابن یحیی و غیرهما، و حملت عنهم منذ خمسین سنه و مضی هشام بن حکم رحمه الله و کان یونس بن عبدالرحمن خلفه کان یرد علی المخالفین، ثم مضی یونس بن عبدالرحمن و لم یخلف خلفاً غیر السکاک، فرد علی المخالفین حتی مضی رحمه الله، و انا خلف لهم من بعدهم رحمهم الله».
من وارث علمی علمای پیشین می باشم و محضر محمد بن ابی عمیر و صفوان بن یحیی و دیگر راویان را درک نموده ام و اکنون قریب پنجاه سال است که از آنها روایت نقل می کنم.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  29 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله امام حسن عسگری علیه السلام