فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پاورپوینت سیری در سیره ائمه اطهار - 58 اسلاید

اختصاصی از فی توو دانلود پاورپوینت سیری در سیره ائمه اطهار - 58 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت سیری در سیره ائمه اطهار - 58 اسلاید


دانلود پاورپوینت سیری در سیره ائمه اطهار - 58 اسلاید

 

 

 

 

 

نمونه ای از اسلایدهای این پاورپوینت را در زیر می بینید:

برخی تصور میکنند که از علامات شیعه ، تقیه است؛در حالی که امام حسین(ع) تقیه نکرد. اگر تقیه حق است ، چرا امام حسین(ع) تقیه نکردو اگر حق نیست،چرا سایر ائمه(ع) تقیه کرده،به آن دستور داده اند؟ در بسیاری از امور دیگر هم بین سیره ی معصومین(ع) تضاد و تناقض ظاهری دیده میشود.از طرفی چون همه ائمه(ع) به عقیده ما معصومند و فعلشان مانند قولشان حجت است،پس ما در عمل چه کنیم وتابع کدام سیره باشیم؟گفته میشود:چون شیعه یک پیشوا ندارد بلکه چهارده پیشوا دارد و از آنها راه و رسمهای مختلفی نقل شده،در نتیجه،نوعی حیرت برای شیعه پیدا میشود و نیز وسیله خوبی است برای آن کسی که دین را وسیله مقاصد خود قرار می دهد؛زیرا هر کاری بخواهد بکند؛ از یک حدیث یا عمل یکی از معصومین(ع) در یک مورد به خصوص شاهد میاورد.

 

برای دانلود کل پاپورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت سیری در سیره ائمه اطهار - 58 اسلاید

پایان نامه بررسی سیره اخلاقی امام رضا (ع)

اختصاصی از فی توو پایان نامه بررسی سیره اخلاقی امام رضا (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی سیره اخلاقی امام رضا (ع)


پایان نامه بررسی سیره اخلاقی امام رضا (ع)

 

 

 

 

 

 

 

فرمت فایل:word  (قابل ویرایش)

تعداد صفحات :81

فهرست مطالب :

فصل اول: طرح تحقیق
1- مقدمه
2- اهمیت و ضرورت
3- پیشینه ی تحقیق
4- اهداف تحقیق
5- روش تحقیق
6- محدودیت های تحقیق و پیشنهادات
7- معانی لغوی واژه ها
فصل دوم: یافته های تحقیق
بخش اول: اخلاق فردی
مقدمه
1- عبادت
2- سخاوت
3- زهد و پرهیزگاری
4- ادب
5- صبر و استقامت
بخش دوم: اخلاق سیاسی
مقدمه
1- مسئولیت پذیری
2- رعایت امانت
3- التزام به تعهدات
4- برخوردهای مودبانه با دستگاه حاکم
الف- عمل به سیره ی پیامبر اکرم
ب- موعظه
1- رهنمودهای اخلاقی امام به مامون
2- رهنمودهای اخلاقی امام به شیعیان
3- احقاق حقانیت امور در حوزه ی سیاسی
بخش سوم: اخلاق خانوادگی
مقدمه
1- محبت و مهرورزی با اعضای خانواده
2- محبت به خدمتکاران و غلامان
3- تامین مخارج زندگی
بخش چهارم: اخلاق مردمی
مقدمه
1- حسن خلق نسبت به دیگران
2- همدلی امام (ع) با توده ی مردم
الف- ناکامی مامون در سیاست های عوام فریبانه
ب- تلاش امام (ع) در جهت اعتلای اسلام
فصل سوم:
جمع بندی و نتیجه گیری
فهرست منابع و مآخذ
مقدمه
یکی از مهمترین مباحثی که امروزه در علوم انسانی مطرح می شود بحث های اخلاقی است. در اینکه فلسفه ی اخلاقی چیست و بهترین و موثرترین فلسفه ی اخلاق چه نوعی از آن است کتب بسیار زیادی در این رابطه تهیه و تدوین شده است و از اصول اساسی آن و راههای رسیدن به فضایل اخلاقی بحث شده است. باید توجه داشت که آدم همواره در زندگی اش برای تشخیص درست امور و در نهایت داشتن زندگی سالم و سعادتمند نیازمند راهنما و الگوهای اخلاقی و تربیتی است و البته با مطالعه در زندگی انسان های بزرگی چون پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه ی معصومین، افراد می توانند در این راه قدم برداشته تا به کمال و سعادت حقیقی دست یابند.
امام رضا (ع) به عنوان یک انسان نمونه و کامل از جمله همان افراد برگزیده ای هستند که مسلمانان و شیعیان با مطالعه و تحقیق در سیره ی اخلاقی ایشان در ابعاد گوناگون زندگی ایشان می توانند راه سعادت حقیقی را پیدا کرده و به کمال مطلوب نائل آیند. اصولاً از آن جا که ائمه ی اطهار مورد تایید خداوند متعال بوده و همواره آنها از فیوضات ویژه الهی برخوردار بوده اند رفتار و منش آن بزرگواران می تواند راهگشای خوبی جهت سعادت و خوشبختی جوامع انسانی تلقی می شود. از این رو با توجه به اهمیت مباحث اخلاقی و تاثیر آنها در زندگی انسان ها، در این تحقیق سعی شده است که با استمداد از اخلاقیات امام هشتم (ع) الگوی مناسبی جهت افراد طالب کمال ارائه شود. امید است که مورد رضایت حضرت حق و امام رضا (ع) واقع شود.
اهمیت و ضرورت تحقیق
با توجه به فاصله ی بسیار طولانی که جامعه ی امروزی با عصر رسالت و امامت ائمه اطهار (ع) دارد ضرورت یادآوری و بررسی سیره ی عملی و رفتاری آنها در ادوار مختلف زندگی آن بزرگواران امری اجتناب ناپذیر است .بررسی جنبه های مختلف زندگی آن پیشوایان معصوم در امور مخلفی چون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی و.. امری لازم وحیاتی است تا با کمک از سیره ی اخلاقی و اجتماعی آنها بتوان بسیاری از مسائل و مشکلات اخلاقی و... را در دنیای امروزی را برطرف ساخت.
مروری بر مطالعات انجام شده
در رابطه با سیره ی اخلاقی امام رضا (ع) کتب و مقالات متعددی تالیف شده است. اما کتب و مقامات بسیاری که اینجانب مورد مطالعه قرار دادم همه جوانب و خصوصیات اخلاقی ایشان از قبیل اخلاق فردی و خانوادگی، اجتماعی و سیاسی را به طور کامل و یک جا مشاهده نکرده ام. لذا در اکثر کتب مطالعه شده بیشتر به جنبه ی سیاسی زندگانی امام رضا (ع) پرداخته شده است. از جمله کتاب تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع) از محمد صادق عارف که این کتاب به 2 بخش گسترده تقسیم می شود که تنها در صفحات محدودی از بخش اول به بعد اخلاقیات ایشان آن هم از نظر فردی و اجتماعی پرداخته شده و در ادامه آن و بخش دوم منحصر به زندگانی فکری و سیاسی ایشان می شود.
اهداف تحقیق
هدف کلی:
بررسی سیره اخلاقی امام رضا (ع)
اهداف جزئی:
1- بررسی اخلاق فردی امام رضا (ع)
2- بررسی اخلاق سیاسی امام رضا (ع)
3- بررسی اخلاق خانوادگی امام رضا (ع)
4- بررسی اخلاق مردمی امام رضا (ع)
بررسی معانی لغوی واژه ها:
سیره: به همان سبک ها و روش های خاص و شیوه های زندگی پیغمبر و ائمه اطهار گفته می شود. یعنی همان اصول و روشهای اخلاقی و عملی ثابتی که در برخورد با دشمنان با دوستان ،با مردم عادی، با خانواده در تبلیغ و رهبری، در عبادت و سیاست و.. داشتند و نکته مهمتر اینکه در بررسی سیره شرح ولادت و شهادت، خصوصیات ظاهری و جسمانی مهم نیست زیرا اینها به سیره شناسی مربوط نیست.
اخلاق: گروهی گفته اند اخلاق همان وجدان فطری است و گفته اند نداهای وجدانی را باید تقویت نموده و با تقویت آنها و پاک شدن محیط آنها، نداهای مخالف خاموش می گردد .
فصل دوم
یافته های تحقیق
مقدمه
از مهمترین مسائلی که در علومی چون علم جامعه شناسی ،روان شناسی، و... به آن پرداخته می شود این است که انسان از منظر شخصیتی و بعد اخلاق فردی او مورد بررسی قرار گیرد. ویژگی های متعدد اخلاقی که در یک فرد مشاهده می شود اعم از طرز خوردن و خوابیدن، شیوه ی گفتار و کردار او و اعمال او... در جنبه های مختلف زندگی اش از دیدگاه دیگران مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت. حال مشاهده ی اینگونه رفتارها در اشخاص بزرگ، تاثیرگذاری بزرگتری را به دنبال خواهد داشت. پس قاعدتاً در انسانهای بزرگ همیشه رفتارهایی سر می زند که مورد تایید اطرافیان و آیندگان باشد.از جمله انسانهای بزرگ تاریخ اسلام که اخلاق و کردار فردی او همیشه مورد تحسین همگان بوده است امام رضا (ع) است. ایشان در بعد اخلاقیات فردی خویش در ابعاد مختلفی چون عبادت، سخاوت، زهد وپرهیزگاری ،ادب و صبر و استقامت و.. نمونه سرلوحه ی تمام شیعیان جهان اسلام هستند که در این بخش به شرح عناوین ذکر شده پرداخته خواهد شد.
1- عبادت
«عبادت از ریشه ی عَبَدَ یعنی اظهار فروتنی و طاعت و فرمانبرداری. واژه ی عباده از عبودیّه بلیغ تر است زیرا عبادت نهایت فروتنی و طاعت است.»
حال این نوع ستایش و خضوع در برابر هر فردی که موقعیت بالاتر از انسان را دارد چه خضوع برده در برابر مولایش چه خضوع محتاج در برابر فرد غنی و بی نیاز و چه خضوع بنده در برابر خدا همه و همه نوعی عبادت است.
عبادت در اسلام نوعی از خضوع و خشوع و نهایت اطمینان قلبی نسبت به معبود ازلی است این نوع عبادت ریشه در فطرت آدمی دارد و مسئله ای انکار ناشدنی است.
«عبادت خداوند به 3 وجه صورت می گیرد:
1- خوف 2- رجاء 3- حب
1- خوف: بعضی از مردم به خاطر ترس از عذاب الهی ،تهدید و وعیدهای الهی است که به عبادت خدا می پردازند.
2- رجاء: عده ای هم به خاطر رسیدن به نعمت ها و کرامات و دریافت ثواب و درجاتی که خداوند نوید آن را داده است به تقوا و التزام اعمال صالح می پردازند.
3- حب: اما بهترین نوع عبادت که بیشتر مخصوص طبقه ی علمای اسلام است خداوند را نه از ترس از عبادت و از روی طمع به ثواب بلکه او را عبادت می کنند چون خداوند است که تنها سزاوار عبادت است و اوست که مالک سود و اراده ی انسان و بلکه لایق تمامی صفات و اسماء حسنی است لذا محبت خدا چنان در دلهایشان جای گیر شده است که فقط او را غایت و نتیجه ی همه ی امور می دانند و رضای او را مد نظر قرار می دهند» . این بهترین و شایسته ترین نوع عبادت است که همان طور که گفته شد ائمه ی معصومین و علمای اسلام بیش از دیگران متصف به این صفت هستند.
امام رضا(ع) نیز همان طور که ازنام مبارک ایشان پیدا است که تنها رضای الهی را در تمامی کارهایشان مدنظر قرار داشتند در مسئله ی عبادات خویش نیز از ویژگی ها و مزایای منحصر به فردی برخوردار بودند. «ابراهیم بن عباس می گوید: حضرت رضا (ع) شب ها کمتر به خواب می رفت و بسیاری از شب ها را بیدار بود. بعضی از شب ها را که از اول شب تا صبح بیدار می ماند و روزه زیادی می گرفت و روزه داشتن 3 روز در هر ماهی را هرگز ترک نمی کرد و می فرمود: هرکس 3 روز از هر ماه را روزه بگیرد مثل این است که همه ی عمرش را روزه گرفته باشد». فلسفه ی وجودی اقامه ی نماز در اوقات خویش و سربه بالین تراب گذاشتن در چنین انسانهایی به این دلیل بوده است که آن را وسیله ی تقرب به سوی خداوند متعال و عامل پاک شدن از تکبر و خود بزرگ بینی است. به همین دلیل امام رضا (ع) «بسیار کم خواب و شب زنده دار بود» تا از این طریق زمینه های عبودیت حقیقی را با تهجدهای شبانه ی خویش به دست آورد.
عشق به عبادت و پرستش خداوند متعال از جمله اموری است که در نهاد و قلب همه ی انسانهای عاشق وجود دارد و از طریق این عشق الهی است که آنها را به آرامش و طمانینه نائل می شوند. اصولاً اولیاء الهی نه تنها در عصر نبوت و امامت خود به این فضیلت بزرگ اخلاقی آراسته بودند بلکه قبل از رسیدن به این مقام بزرگ الهی تشنه ی چنین حقیقتی بودند. البته در مورد برخی از امامان شیعه مثل امام رضا (ع) نقل شده است که حتی در شکم مادر خود نیز به تسبیح و تقدیس خداوند مشغول بوده و در هنگام تولد نیز با بلند کردن دستهای کوچک خود به سمت معبود خویش به راز و نیاز مشغول شد. آن چنان که این حقیقت بزرگ نیز از ناحیه ی مادر ایشان نیز اینگونه روایت شده است که فرمودند: «هنگامی که فرزند بزرگوار خود رضا(ع) را حامله شدم هیچ بار سنگینی در خود احساس نکردم و هنگامی که به خواب رفتم صدای تسبیح و تمجید حق تعالی از شکم خود می شنیدم و هنگامی که فرزند بزرگوار خود را به دنیا آوردم دیدم که او دستهای خود را بر زمین گذاشت و سر مطهرش را روبه سوی آسمان بلند کرده و لب های مطهرش حرکت می کرد و سخنی می گفت که نفهمیدم و در آن ساعت امام موسی (ع) نزد من آمد و مرا گفت: گوارا باد تو را ای نجمه بر این فرزند و او را در جامه ای سپید پیچید و امام موسی (ع) در گوش راستش نماز خواند و در گوش چپش اقامت و آب رات طلبید و کامش را با آن برداشت و او را به من داد و فرمود که او حجت خدا بعد از من است».
به راستی این چنین خضوع در برابر یکتا معبود آفرینش و سر تسلیم در برابر او فرود آوردن، شایسته ی چنین انسانهای والامقام است.
آن چنان که این امام همام در عین دارا بودن از صفات نیک و بارزی که دارد اما در برابر معبود خویش سر به سجده می گذارد و اقرار به ناتوانی خود در برابر قدرت بی همتای او می کند و تنها او را شایسته ی تمجید و برتری از همه ی کائنات می داند. این اطمینان قلبی که از این طریق با یاد و نام خداوند حاصل می شود نکته ی بسیار با اهمیتی است که ائمه ی معصومین بالاخص امام رضا (ع) با مد نظر قرار دادن این مهم در زندگی شان آن را سرلوحه ی زندگی همه ی مسلمین قرار داده اند خداوند متعال می فرماید: «الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر اله تطمئن القلوب» .
آنها کسانی هستند که ایمان آورده و دل هایشان به یاد خدا آرامش می گیرد. آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا می کند.
(همان کسانی که که پس از بازگشت از بیراهه و گناه به یکتایی خدا و صفات ویژه ی او ایمان آورده و رسالت و دعوت پروردگارش را با جان و دل می پذیرند و به کتاب خدا ایمان آورده دل هایشان به یاد خدا به ساحل آرامش می رسد و آرامش می یابد) .
اطمینان و سکینه ای که خداوند از آن یاد می کند به هیچ وجه قابل مقایسه با آرامش های کاذب مادی دیگر نیست بلکه آرامش حقیقی است که سعادت اخروی را به دنبال دارد. و کسانی را که خداوند به عنوان الگو برای ما برگزیده است تا منش اخلاقی و رفتاری آنها را سرلوحه ی زندگی مان قرار دهیم برگزیدگان الهی هستند که همواره خط و مشی آنها در حیات مسلمین موثر بوده است. آن چنان که امام علی (ع) در فضیلت طاعت و بندگی فرموده اند: «ان اولی الناس بالانبیاء اعملمهم بما جاوا به» . شایسته تر و نزدیکترین مردم به پیغمبران داناترین ایشانند به آنچه را که آنان از جانب حق تعالی آورده اند. زیرا شایستگی و نزدیکی به پیغمبران به اثر طاعت و بندگی است و طاعت و بندگی به اثر دانستن احکام است که ایشان از جانب خدا آورده اند.
سخاوت معنوی (علمی):
همان طور که در تعریف سخاوت نیز آمده است سخاوت نوعی بخشش و انفاق است این انفاق تنها در حیطه ی مسائل مادی نمی گنجد بلکه به هر نوعی از اعطائ و بخشش نیک و هر زمینه ای اطلاق می شود. از این رو نوع دیگری از سخاوت وجود دارد که می توان از آن به بخشش معنوی و علمی یاد کرد. یعنی فردی که بهره مند از علم و دانش و کمال مطلوب می باشد بتواند آن را با همه ی رضایت و باور قلبی خویش به هم نوعش اعطا کند. داشتن چنین ارزش اخلاقی در نهاد آدمی از دیگر صفات برجسته در ائمه ی اطهار(ع) بوده است. بنابراین در دنباله ی مباحث گذشته نوعی صفت بارز اخلاقی دیگر در وجود مبارک امام رضا (ع) مشاهده می شود و آن سخاوت های علمی ایشان است که نه تنها خود مزین به این منابع وسیع بوده اند بلکه دیگران را نیز به داشتن آن و تعلیم و ترویج آن سفارش می نمودند.
«صالح هروی گفت: یک روز از امام رضا (ع) شنیدم که فرمود: خداوند رحمت کند بنده ای را که برنامه و کارهای ما را ترویج نموده و زنده بدارد .عرض کردم: آقا! چگونه برنامه شما را زنده بدارم؟ فرمود: دانش و علوم سخنان ارزشمند ما را بدانند و از کار، برنامه ،سیره و منش نیک ما آگاه شوند از سنّت و سیره¬ی ما پیروی می کنند» .
بنابراین فراگیری علم و دانش و ترویج آن به دیگران از جمله سنت های مهم در سیره ی ائمه ی اطهار (ع) بوده است و چون امام رضا (ع) از چنین جایگاهی برخوردار بودند لذا دیگران را نیز سفارش به این امر مهم می نمودند. هم چنین آگاهی به علوم مختلف از قبیل فراگیری زبان ها و لهجه های مختلف مردم از هر قوم و سپس تعلیم آن به دیگران از دیگر نکات مهم و قابل اشاره است که در ذیل به نمونه ای از آن اشاره خواهد شد.
«داود جعفری گفته با مدادی با حضرت رضا(ع) صبحانه می خوردم امام رضا (ع) با برخی از غلامان صقلبی با زبان صقلابی و با برخی به پارسی حرف می زد گاهی من غلام خودم را می فرستادم تا از غلام پارسی زبان آن حضرت پارسی بیاموزد و بسا لغتی بر غلام آن حضرت مشکل می افتاد و حضرت اشتباه او را برطرف می کرد» . بنابراین دارا بودن صفت اخلاقی سخاوت از جمله صفات پسندیده است که در متون دینی مسلمانان به آن بسیار سفارش شده است پیامبر گرامی اسلام می فرماید:«الجنه دار الاسخیاء». بهشت خانه اهل سخاوت است. هم چنین گفته شده است:«آدم سخی به خدا و بهشت مردم نزدیک است و بسا از این صفت که انسان اگر آن را داشته باشد از کشته شدن نجات پیدا می کند خطاب شده به حضرت موسی که سامری را نکش.چون سخاوت دارد». و اینگونه است که اگر آدمی در اوج ذلت و پستی نفس باشد و در عین حال، انفاقات نیک هم در جای خود داشته باشد همین امر می تواند راهگشای او برای رسیدن به پاکی درون شود و مورد بخشش و مغفرت الهی قرار گیرد.
روایت دیگری نیز وجود دارد که دال بر سخاوت های علمی ایشان به دیگران است . امام رضا (ع) هنگامی هم که در مقام مناظره با اندیشمندان مختلف در حوزه ی مسائل گوناگون به بحث و مناظره می نشستند با تعهد به وظایف اخلاقی وانسانی خویش تمامی سوالات را پاسخگو بودند. «ایشان با کمال احترام به یکایک پرسش ها و شبهات و مسائل آنان پاسخ می دهد و از هیچ رویارویی علمی روی برنمی تابد و یک تنه از عهده ی این مواجهه برمی آید و از طرح هیچ شبهه ای از سوی مناظره کنندگان دغدغه ای به خود راه نمی دهد و اینگونه معنای امام بودن را در فرهنگ اسلامی در عرصه ی دید جهانیان می گذارد» . و این بیان کننده ی تسلط ایشان در امر پاسخگویی به سوالات متعدد در حوزه ی مسائل مختلف بوده است و دانشمندان از انوار ان حضرت بهره مند می شدند و همواره اعتراف بر مقام و الای ایشان می نمودند و در واقع سخاوت های علمی ایشان بوده است که باعث شده ایشان این رسالت جهانی را به نحو احسن انجام داده و در معرض دید همگان قرار می دهند.گسترش حیطه ی علم و دانش ایشان و نشر آن به دیگران تنها در جهان مادی نمی گنجد بلکه جن و انس نیز از دریای علم و معرفت ایشان بهره مند بوده اند. فضل اله بن روزبهانی خنجی اصفهانی (م927) در شرح این صفت اخلاقی ایشان این چنین روایت می کند: «اللهم وصل و سلم علی الاامام الثامن السید الاحسان السند البرهان حجه اله علی الانس و الجان الذی هو لجند الاولیاء سلطان صاحب المروه و الجود و الاحسان».
بار خدایا درود و صلوات فرست بر امام هشتم. آن حضرت مهتر نیکو خصال، نیکوکار، نیکوسیرت را اشاره به این است که آن حضرت جامع انواع محاسن صوری و معنوی و مکارم خلقی و خلقی بود و گویا نیکویی صفت ذات اوست و احسان ،صناعت و پیشه ی او. او حجت خدای تعالی بر انس و جن است (و این اشاره به آنچه از اوصاف ائمه ی هدی است که ایشان حجت خدای تعالی بر انس و جن اند. روایت کرده اند هم چنان که انسان از آن حضرت تلقی علوم و معارف می کرده اند جن در صحبت آن حضرت حاضر می شده اند و علوم ومعارف را از آن حضرت فرا می گرفته اند و قواعد دین را می آموخته اند.پس آن حضرت حجت خدای تعالی بر انس و جن باشد. و آن حضرت بر لشگر اولیاء سلطان است و صاحب مروت و سخاوت و احسان است.و این اشاره به جود و بخشش آن حضرت است که در عالم مشهود بوده و تمامی ائمه ی هدی اگرچه موصوف به این وصف کامل بوده اند و لیکن آن حضرت را مزید اختصاص به این وصف بوده است و حکایت جود و بخشش و کرم آن حضرت مشهور است .
یکی از مهمترین مسائلی که امروزه باید توجه خاصی و اکید به آن را داشت توجه به نشر علوم و فنون در زمینه های مختلف است با توجه به پیشرفت جوامع بشری و وجود اندیشمندان و عالمان بالاخص در جامعه اسلامی ضرورت نشر و فراگیری علم و دانش روز به روز بیشتر می شود.
از جمله نکات مهم در این رابطه این است که علما و اندیشمندان از علوم مختلفی که از آن بهره مند هستند در جهت انتقال آن به دیگران گام مهمی را بردارند. خوشبختانه در این مورد فعالیت های بسیاری صورت گرفته است گسترش علوم در رشته های مختلف وسعت مراکز و موسسات علمی و آموزشی با وجود انسانهای فرهیخته و دانشمند از جمله آن است.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی سیره اخلاقی امام رضا (ع)

دانلود مقاله کار و اشتغال در سیره پیامبر

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله کار و اشتغال در سیره پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 اشاره:
((اشتغال)) امروزه در جامعه ما, یکى از مسائل اساسى و موضوعات مورد بحث مى باشد, و هرکس نسبت به فراخور حالش و براساس رشته تخصصى و اندیشه هاى خود, در مورد چگونگى اشتغال جوانان و آداب و شیوه هاى کار, علل و انگیزه هاى بیکارى, انواع مشاغل, اولویت انتخاب شغل ها و... سخن گفته و بحث مى کند.
اشتغال به کارهاى مفید و مورد نیاز جامعه, داراى اثرات و نتائج قابل توجه براى همه افراد جامعه اسلامى است که از جمله آن ها مى توان به فوائد زیر اشاره نمود:
1- زمینه رستگارى
اساسا کار و اشتغال در بینش توحیدى اسلام, یک ارزش محسوب مى شود و تلاش بیشتر در کارهاى دنیوى و اخروى, زمینه سعادت و رستگارى افراد را در دنیا و آخرت فراهم مى نماید و آنان را تا درجه جهادگران در راه خداوند بالا مى برد. رسول اکرم(ص) مى فرماید: ((الکاد على عیاله کالمجاهد فى سبیل الله(1); کسى که براى تإمین معاش خانواده اش تلاش مى کند, همانند مجاهد در راه خداست.))
2. تإمین مخارج زندگى
یک مسلمان با پیش گرفتن کسب حلال, مخارج زندگى خود را تإمین نموده و تا حدودى از فقر اقتصادى, اخلاقى و فرهنگى خود و جامعه مى کاهد.
3. وسیله ارتباط سالم
اشتغال به کار, افراد را در زندگى تحت یک برنامه منظم و منسجم قرار داده و آنان را در روابط اجتماعى و معاشرت با دیگران یارى مى نماید.
4. آرامش روح و وجدان
تمام کسانى که به کارهاى مفید اقتصادى اشتغال دارند و بر اساس احساس وظیفه به شغل مناسب و آبرومندانه خود مى پردازند; علاوه بر این که آرامش روح و روان و وجدان خود را فراهم مى کنند, به نوعى تفریح نیز مى پردازند; هم چنان که افراد سست عنصر و بیکار معمولا به اضطراب و افسردگى و عذاب وجدان دچار هستند.
5. بیدار نمودن روحیه خلاقیت
اشتغال به کسب هاى مورد علاقه, روحیه ابتکار و خلاقیت را در افراد زنده کرده و استعدادهاى درونى آنان را شکوفا نموده و انسان را متوجه نیروهاى نهفته در اندرون خود مى سازد. و به این ترتیب, مفید و موثر بودن خود را باور نموده و اعتماد به نفس در او تقویت مى شود. چنین فردى با روحیه سرشار از عشق به کار, از زندگى خود لذت برده و براى رسیدن به اهداف عالى تلاش مى کند.
6. تثبیت موقعیت اجتماعى
اشتغال به کار مفید و مورد نیاز جامعه, راه رسیدن به موقعیت اجتماعى یک فرد مسلمان مى باشد و شغل او هر قدر از نیازهاى جامعه بکاهد و موجب تقویت و استقلال و آزادى و عزت مسلمانان گردد, همان مقدار موقعیت اجتماعى صاحب شغل در میان افراد جامعه اسلامى, بیشتر و بالاتر خواهد بود.
خداوند مى فرماید: (و ان لیس للانسان الا ما سعى)(2); و این که براى انسان بهره اى جز سعى و تلاش او نیست.
7. جلوگیرى از مفاسد
بیکارى افراد, موجب ضررهاى جبران ناپذیر و داراى مفاسد بى شمار براى اجتماع مسلمانان است; به این معنا که یک فرد با انتخاب یکى از مشاغل مورد نیاز جامعه و اشتغال به آن, بارى از دوش مردم و مسئولین برمى دارد و در مقابل, فرد بیکار نه تنها مشکلى را در جامعه حل نمى کند بلکه خود, مشکل آفرین و سربار جامعه اسلامى نیز مى شود و علاوه بر این که نیرویى هدر رفته, نیروهاى دیگرى را به خود مشغول خواهد کرد.
با توجه به نکات فوق در این نوشتار, اشتغال و موضوعات مربوط به آن در سیره و سخن حضرت رسول اکرم(ص), مورد بحث قرار گرفته است.
اهمیت کار
در سیره پیامبر اکرم(ص) فعالیت هاى اقتصادى افراد, ارزش بالایى دارد. آن حضرت کارگران و تولیدکنندگان در عرصه اقتصادى را چنان تشویق مى کند که در طول تاریخ جوامع بشرى, هیچ فرقه و مذهبى چنین جایگاهى براى اساسى ترین رکن جامعه, یعنى تإمین کنندگان حیاتى ترین کالاى اقتصادى, قائل نشده اند.
انس بن مالک مى گوید: هنگامى که پیامبر(ص) ازجنگ تبوک برمى گشت, سعد انصارى ـ یکى از کارگران مدینه ـ به استقبال آن حضرت آمد. هنگامى که رسول الله(ص) با او دست داد, لمس دست هاى زبر و خشن مرد انصارى, حضرت خاتم الانبیإ(ص) را تحت تإثیر قرار داد. براى همین, از او پرسید: چرا دست هاى تو این چنین کوفته و خشن مى باشد؟ آیا ناراحتى خاصى به دستان تو رسیده است؟
عرضه داشت: یا رسول الله! این خشونت و زبرى دستان من, بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیله ى آن ها زحمت مى کشم و مخارج خود و خانواده ام را تإمین مى نمایم.
((فقبل یده رسول الله(ص) و قال: هذه ید لا تمسها النار; پیامبراکرم(ص) دست او را بوسیده و فرمود: این دستى است که آتش (جهنم) آن را لمس نخواهد کرد.))(3)
نکوهش افراد سست عنصر
رسول اکرم(ص) گاهى با جوانان سالم و نیرومندى مواجه مى شد. بازوهاى ستبر و اندام مناسب آنان, موجب شگفتى پیامبر(ص) مى گشت. آن حضرت با آنان احوال پرسى نموده و از وضعیت زندگى و شغلشان سوال مى نمود, اگر در جواب گفته مى شد که: وى فردى بیکار است و هیچ گونه شغلى ندارد; آن بزرگوار ناراحت مى شد و مى فرمود: ((سقط من عینى; از چشمم افتاد.)) (فرد بیکار در نظر من ارزشى ندارد.) اطرافیان مى پرسیدند: یا رسول الله! چرا این افراد را دوست نمى دارید؟ پیامبر(ص) مى فرمود: براى این که اگر مومن شغلى نداشته باشد که با آن امرار معاش کند, براى امرار معاش, از دین خود خرج خواهد نمود.(4)
آن حضرت در گفتارى حکیمانه, افراد تنبل و بى حال را که تن به کار نمى دهند و مى کوشند که از دست رنج دیگران بهره مند شوند, مورد نکوهش و سرزنش شدید قرار داده, مى فرماید: ((ملعون ملعون من القى کله على الناس, ملعون ملعون من ضیع من یعول; از رحمت خدا دور است, از رحمت خدا دور است کسى که بار زندگى خود را به گردن مردم بیندازد. ملعون است, ملعون است کسى که اعضاى خانواده اش را (در اثر ندادن نفقه) تباه کند.))(5)
البته سیره و سخن پیامبراکرم(ص) در مورد افراد بیکار ـ که با بهانه هاى واهى فرصت هاى شغلى را از دست مى دهند ـ حاوى نکته مهمى است و آن, این که بیکارى ریشه بسیارى از مشکلات و گرفتارىها در زندگى یک جوان فعال و پر انرژى است. زیرا اگر یک فرد مسلمان مخارج زندگى خود را با فعالیت هاى اقتصادى سالم و اشتغال به یک کسب پاکیزه و حلال, تإمین نکند به ناچار براى تإمین زندگى اش ارزش هاى دینى را زیر پا گذاشته و به راه هاى فریبنده که به ظاهر سود سرسام آورى هم دارند, کشیده خواهد شد. و این, مصداقى از همان امرار معاش از راه دین و ایمان است که در کلام پیامبر(ص) بود.
گذشته از این, بیکارى یک فرد نه تنها موجب از میان رفتن استعدادهاى درونى وى مى شود و او را به فردى تن پرور و بى خاصیت مبدل مى سازد, بلکه به عنوان یک معضل و بیمارى اجتماعى, یک جوان مسلمان و پاک و سالم را, دچار انواع مفاسد اخلاقى و اجتماعى و بیمارىهاى روحى خواهد ساخت.
در حقیقت یک عضو فعال و پر انرژى که از سرمایه ها و ذخایر خدادادى جامعه اسلامى است و باید به عنوان سرباز جامعه عمل کند, سربار جامعه خواهد شد; به همین دلیل پیامبر(ص) بیکارى را براى یک جوان خطرناک مى داند.

نقش انگیزه هاى مقدس در اشتغال
از منظر حضرت محمد(ص) تمام فعالیت هاى یک مسلمان مى تواند نوعى ارتباط با آفریدگار جهان محسوب شده و علاوه بر ارزش اقتصادى و دنیوى, از پاداش هاى معنوى نیز درجهان آخرت برخوردار مى باشد.
آرى کار براى خدا, نقش مهمى در شکل دادن به رفتار اقتصادى انسان دارد. به علاوه این انگیزه مى تواند قواى جسمى و روحى وى را در فعالیت هاى اقتصادى چند برابر نماید; به خاطر هدف والاى وى, کار او نیز مقدس خواهد شد. رسول اکرم(ص) بر این باور بود که: ((العباده سبعون جزءا افضلها طلب الحلال(6); عبادت خداوند هفتاد جزء است و بهترین آن ها طلب روزى حلال است.))
آن حضرت اشتغال به کارهاى حلال را مانند سایر عبادات, بر زن و مرد مسلمان ضرورى دانسته و مى فرماید: ((طلب الحلال فریضه على کل مسلم و مسلمه(7); به سراغ درآمد حلال رفتن, بر هر مرد و زن مسلمان لازم است.))
بنابراین, انگیزه هاى مقدس مى تواند همه کارها و فعالیت هاى اقتصادى یک مسلمان را ـ اعم از کارهاى تجارى, کشاورزى, صنعتى و خدماتى ـ فرا گرفته و آن ها را در شمار عبادات قرار دهد.
در روایتى آمده است که: روزى رسول خدا(ص) با جمعى از اصحاب در محلى حضور داشتند. در آن میان, چشمان آنان به جوانى نیرومند و زیبا اندام افتاد که در اول صبح به کار اشتغال داشت. یاران پیامبر(ص) گفتند: یا رسول الله! اگر این جوان نیرومند, نیرو و انرژى خود را در راه خدا مصرف مى کرد, چقدر شایسته مدح و تمجید بود! حضرت فرمود: این سخن را نگویید! اگر این جوان براى تإمین معاش مى کوشد و انگیزه او بى نیازى از دیگران است, او در راه خدا قدم برداشته, و اگر هدف او پذیرایى از پدر و مادر ناتوان خود باشد, باز هم در راه خدا کار مى کند و اگر مقصود او سر و سامان دادن به خانواده و فرزندانش باشد, او به راه خدا رفته و انگیزه مقدسى دارد.(8)
در سیره پیامبراکرم(ص), هدف از رفتارهاى اقتصادى جلب رضایت خداوند است. و رضایت پروردگار, انگیزه مقدس و هدف والایى است که یک انسان مسلمان را در سخت ترین شرایط به فعالیت هاى اقتصادى وادار مى کند. و او حاصل زحمات خود را در راه رضاى الهى خرج مى کند.
اما از نظر متفکران مادى و اقتصاددانان غربى, هدف نهایى از کار, دست یابى به لذت هاى فردى است. و در آن صورت, انگیزه کار, دست یابى به حداکثر سود و درآمد است و تمام صفات اخلاقى و انسانى تحت الشعاع سود جویى هاى مادى قرار گرفته و به تدریج انسان از ماهیت خود خارج شده و در عرصه هاى زندگى فقط به سودهاى سرشار مادى مى اندیشد; گرچه در این راه, حقوق دیگران تضییع شده واخلاق و انسانیت از میان برود.
روش هاى ترویج اشتغال
حضرت رسول اکرم(ص) براى ایجاد انگیزه تولید و کسب درآمد در وجود مسلمانان, از روش هاى مختلفى بهره مى گرفت که به برخى از آنان اشاره مى شود:
الف) زمینه سازى براى رشد استعدادها
آن حضرت با استفاده از فرصت هاى مناسب براى شکوفایى نیروهاى درونى و استعدادهاى نهفته افراد, زمینه سازى مى نمود و از این طریق, در آنان انگیزه تولید و کسب درآمد را تقویت مى کرد. روایت زیر, نشانگر این روش رسول گرامى مى باشد:
مردى از اصحاب در تنگناى زندگى قرار گرفت. وى که داراى شغل مناسبى نبود و بسیارى اوقات از بیکارى رنج مى برد, خانه نشین شد. روزى همسرش به وى گفت: اى کاش به محضر پیامبر(ص) مى رفتى و از او درخواست کمک مى نمودى! مرد با پیشنهاد همسرش به حضور رسول الله(ص) رفت. هنگامى که چشم حضرت به او افتاد, فرمود: ((من سإلنا اعطیناه و من استغنى اغناه الله; هرکس از ما کمک بخواهد, ما به او یارى مى کنیم ولى اگر بى نیازى بورزد و دست حاجت پیش مخلوقى دراز نکند, خداوند او را بى نیاز مى کند.))
او پیش خود فکر کرد که مقصود پیامبر, من هستم و بدون این که سخنى بگوید, به خانه برگشت و ماجرا را براى همسرش بازگو کرد. زن گفت: رسول خدا(ص) هم بشر است. (و از حال تو خبر ندارد.) او را به وضع زندگى نکبت بار و پر مشقت خود آگاه کن.
مرد ناچار براى بار دوم به حضور پیامبر(ص) رفت اما قبل از این که حرفى بزند, پیامبر(ص) همان سخن قبلى را تکرار کرده و فرمود: ((من سإلنا اعطیناه و من استغنى اغناه الله.)) بازهم بدون اظهار حاجت, به خانه برگشت ولى چون خود را همچنان در چنگال فقر و بیکارى, ضعیف و ناتوان مى دید, براى سومین بار با همان نیت به مجلس رسول اکرم(ص) رفت. باز هم لب هاى رسول الله(ص) به حرکت در آمد و با همان آهنگ ـ که به دل, قوت و به روح, اطمینان مى بخشیدـ همان جمله را تکرار کرد. این بار اطمینان بیشترى در قلب خود احساس نمود; حس کرد که کلید مشکل خویش را در همین جمله یافته است. وقتى که خارج شد, با قدم هاى مطمئن ترى راه مى رفت. با خود فکر مى کرد که دیگر به دنبال کمک خواستن از بندگان نخواهم رفت. به خدا تکیه مى کنم و از نیرو و استعدادى که در وجودم به ودیعت نهاده شده است, بهره مى گیرم و از او مى خواهم که مرا در کارهایم موفق گردانیده و از دیگران بى نیاز سازد. با این نیت, تیشه اى عاریه گرفت و به جانب صحرا رفت. آن روز مقدارى هیزم جمع کرد و فروخت و لذت حاصل دست رنج خویش را چشید. روزهاى دیگر به این کار ادامه داد تا به تدریج توانست از حاصل درآمد خویش, ابزار کار را فراهم نماید. بازهم به کار خود ادامه داد تا صاحب سرمایه و شتر و غلامانى شد. وى در اثر تلاش و کوشش شبانه روزى, یکى از افراد ثروتمند گردید. روزى به محضر پیامبر(ص) آمده و وضعیت خود را به آن حضرت گزارش داد که چگونه در آن روز فلاکت بار به محضر حضرت آمده و چگونه سخن پیامبر(ص) وى را به تحرک و کار واداشت. پیامبر(ص) فرمود: من که به تو گفتم; هرکس از ما کمکى بخواهد, ما به او کمک مى کنیم ولى اگر بى نیازى بورزد, خدایش او را کمک خواهد نمود.(9)
ب) روش هاى رفتارى
گرچه رهنمودهاى گفتارى, در تربیت افراد تإثیر دارد اما اقدامات عملى, به مراتب بیشتر از شیوه هاى گفتارى موثر است. براى همین پیامبراکرم(ص) نه تنها با راهنمایى ها و زمینه سازىهاى خود موجب هدایت افراد به سوى میدان هاى کارى شد بلکه خود عملا وارد صحنه شده و همدوش با دیگران کار مى کرد.
رفتار رسول اکرم(ص) را مى توان تبلور اصول و ارزش هاى اسلامى قلمداد نمود. آن حضرت همچنان که در صحنه ى سیاست, حکومت, اخلاق, معارف, علوم و حکمت, خطابه و سایر صفات والاى انسانى اسوه تمام عیار مسلمانان به شمار مىآید, رفتار اقتصادى آن حضرت نیز مى تواند شیوه اى موفق و کارآمد براى چگونه زیستن باشد.
نمونه هایى از سیره عملى حضرت رسول(ص):
خانه سازى
امام صادق(ع) به فردى که در اثر جهل و غرور, تن به کار نمى داد و خود را نیازمند دیگران نموده بود, فرمود: برو کار کن! و در بالاى سرت بار حمل کن. (و هرچه مى توانى تلاش کن.) و از مردم بى نیاز باش.
سپس به وى فرمود: همانا رسول خدا(ص) سنگ ها را به دوش خود حمل مى کرد و دیوار خانه اش را مى ساخت.(10)
باغدارى
على(ع) روزى به سلمان فرمود: اى[ ابا] عبدالله! باغى را که پیامبر(ص) با دستان خویش آن را ساخته و درخت هایش را کاشته است, براى فروش به مشتریان عرضه کن. سلمان باغ پیامبر(ص) را به معرض فروش گذاشت و به دوازده هزار درهم فروخت.(11)
دامدارى
روزى حضرت رسول اکرم(ص) فرمود: ما بعث الله نبیا الا راعى غنم; تمام پیامبران الهى پیش از آن که به مقام نبوت برسند, مدتى چوپانى کرده اند. قالوا: و انت یا رسول الله؟; از پیامبر سوال شد: آیا شما نیز چوپانى کرده اید؟ قال: و انا رعیتها لاهل مکه بالقراریط; فرمود: بله, من مدتى گوسفندان اهل مکه را در سرزمین ((قراریط)) به چراگاه برده ام.))(12)
بازرگانى
پیامبر(ص) قبل از ازدواج, با خدیجه یک قرارداد تجارتى بسته بود. طبق آن قرار داد مضاربه اى, پیامبر(ص) متعهد شده بود که با سرمایه خدیجه به یک سفر تجارتى برود و در مقابل, آن حضرت در منافع کالاهاى بازرگانى خدیجه شریک باشد. بعد از توافق طرفین, خدیجه شترى راهوار و مقدارى کالاهاى ارزشمند در اختیار حضرت محمد(ص) نهاد و به دو غلام خود سفارش کرد که در این سفر تجارتى به همراه آن حضرت باشند و دستوراتش را اطاعت نمایند. این سفر تجارتى پیامبر(ص) به شام, تا حدودى وضعیت اقتصادى و مالى آن جناب را سر و سامان داد. بعد از پایان سفر, کاردانى و شایستگى این جوان قرشى مورد تقدیر و ستایش خدیجه ـ ثروتمندترین و سرشناس ترین زن مکه ـ قرار گرفت و بدین منظور, مبلغى را علاوه بر قرار داد, به او پرداخت. اما نبى اکرم(ص) فقط مبلغ معین در قرارداد را دریافت کرده و از اخذ وجوه اضافى خوددارى نمود. سپس وجوه حاصله از تجارت شام را به خانه ابوطالب(ع) برد و همه را در اختیار عموى گرامى اش گذاشت تا این که مقدارى وضع زندگى حضرت ابوطالب(ع) سر و سامان یابد.(13)
امام صادق(ع) در مورد کارهاى تجارتى پیامبر(ع) سخنان ارزنده اى دارد. اسباط بن سالم مى گوید:
روزى به حضور امام صادق(ع) شرفیاب شدم, آن حضرت پرسید: عمربن مسلم چه مى کند؟ گفتم: حالش خوب است اما دیگر تجارت, نمى کند. امام صادق(ع) فرمود: ترک تجارت, کار شیطانى است. ـ این جمله را سه بار تکرار کردـ آنگاه امام ادامه داد: رسول خدا(ص) با کاروانى که از شام مىآمد معامله مى کرد و با بخشى از درآمد آن معامله قرض هاى خود را ادا نموده و بخشى دیگر را در میان نیازمندان فامیل تقسیم مى نمود. خداوند در مورد تاجران خداجو و باتقوا مى فرماید: (رجا ل لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکرالله);(14) مردانى که تجارت و داد و ستد, آنان را از یاد خدا غافل نمى کند. ))((15))
همکارى در فعالیت هاى اجتماعى
1. ساختن مسجد
هنگامى که مسجد قبا ـ اولین مسجد در تاریخ اسلام ـ ساخته مى شد, حضرت خاتم الانبیإ(ص) همدوش سایر مسلمانان کار مى کرد. آن حضرت سنگ هاى کوچک و بزرگ را برمى داشت و آن ها را بغل مى نمود و حمل مى کرد. به طورى که سفیدى گرد و خاک سنگ ها کاملا در بدن آن حضرت نمایان بوده و حکایت از سخت کوشى آن حضرت داشت. گاهى مردى از اصحاب به نزدش مىآمد و التماس مى کرد که: یا رسول الله! پدر و مادرم فداى تو باد! اجازه بده سنگ و خاک را من ببرم و به جاى شما کار کنم. رسول خدا(ص) مى فرمود: نه, تو هم سنگ دیگرى بردار. بالاخره آن حضرت در اثر کوشش هاى شبانه روزى, ساختمان مسجد قبا را به پایان برد.(16)
همچنین در تإسیس ساختمان مسجد النبى(ص) آن حضرت علاوه بر راهنمایى مسلمانان در طرح ریزى بناى مسجد, خود نیز در کنار آنان کار مى کرد و آن چنان از جان و دل کارهاى ساختمانى را انجام مى داد که مسلمانان تحت تإثیر قرار مى گرفتند. اسید بن حضیر یکى از آنان بود که جلو آمده و گفت: یا رسول الله! اجازه بفرمایید تا من به جاى شما سنگ هاى سنگین را حمل کنم. فرمود: نه, تو یکى دیگر ببر.
یکى از مسلمانان نیز این شعر را قرائت مى کرد:
لئن قعدنا والنبى یعمل
فذاک منا العمل المضلل(17)
اگر ما بنشینیم در حالى که پیامبر کار مى کند, رفتار بسیار زشت و ناپسند انجام داده ایم!
2 . راهسازى
امام صادق(ع) به نقل از پدر بزرگوارش حضرت باقر(ع) فرمود: پیامبر اکرم(ص) یکى از راه هاى عمومى را ـ که آب خراب کرده بودـ با چیدن سنگ تعمیر نمود. به خدا سوگند! انسان ها و چهار پایان تا این لحظه از آن استفاده مى کنند.(18)
3 . انجام کارهاى منزل
رسول خدا(ص) علاوه بر اداره حکومت اسلامى و حل و فصل مشکلات مسلمانان, به کارهاى منزل نیز رسیدگى مى کرد.
امام صادق(ع) فرمود: ((کان رسول الله(ص) یحلب عنز اهله(19); رسول خدا(ص) پیوسته بز خانواده اش مى دوشید.))
ج) ره توشه هاى پیشه وران
حضرت خاتم الانبیإ(ص) با این که مسلمانان را به اشتغال در کارهاى تولیدى, خدماتى, کشاورزى و سایر مشاغل توصیه مى کرد ولى به لحاظ موقعیت جغرافیایى و با توجه به آب و هواى مناطق مختلف, به برخى از شغل ها اهمیت خاصى قائل بود. در این جا به نقل چند مورد از گفتارهاى آن حضرت مى پردازیم:
1. ((تسعه اعشار الرزق فى التجاره والجزء الباقى فى السابیإ ـ یعنى الغنم ـ ;(20) نه دهم در آمد در داد و ستد و باقى مانده آن در دامپرورى (و کارهاى تولیدى) است.))
2. (( من غرس شجره فاینعت, غرس الله بها شجرا فى الجنه;(21) هر مسلمانى که نهال درختى بنشاند و آن درخت (بر اثر کوشش هاى باغبان) به ثمر بنشیند, خداوند متعال در مقابل آن درخت, درختى در بهشت قرار مى دهد.))
3. در سیره اقتصادى پیامبر اکرم(ص) باغدارى, زراعت و کشاورزى آن چنان از اهمیت برخوردار است که آن حضرت در مورد تضییع حقوق آنان, به دولت مردان اسلامى هشدار داده و ضمن دستورالعملى, دهقانان را به زمامداران اسلامى کاملا سفارش نموده و به على(ع) فرمود:
یا على! مبادا در حکومت تو به دهقانان و کشاورزان ستم شود.(22)
پى نوشت ها
1. نجم / 39.
2. فقه الرضا, ص 208.
3. اسدالغابه, ابن اثیر,ج 2, ص ;169 الاصابه, ابن حجر, ج 3, ص 72 و النهایه, ج 4, ص 202.
4. بحارالانوار, ج 100, ص 10 و مستدرک الوسائل, ج 13, ص 11.
5. تحف العقول, ص 37 و الکافى, ج 4, ص 12, (باب کفایه العیال و التوسع علیهم).
6. بحارالانوار, ج 100, ص 209.
7. همان.
8. المحجه البیضإ, ج 3, ص 140.
9. اصول کافى, باب القناعه, حدیث 7 و داستان راستان, ص 28 و 29.
10. وسایل الشیعه, ج 17, ص 38.
11. حلیه الابرار, ج 1, ص 331.
12. میزان الاعتدال, ج 3, ص 293.
13. بحارالانوار, ج 16, ص 22 به بعد.
14. نور / 37.
15. وسائل الشیعه, ج 17, ص 14 و 15.
16. معجم الکبیر, طبرانى, ج 24, ص 318.
17. مناقب آل ابى طالب, ج 1, ص 161 و فتح البارى, ج 7, ص 193.
18. حلیه الابرار, ج 1, ص 329.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   17 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کار و اشتغال در سیره پیامبر

دانلودمقاله ولایت مطلقه در سیره عملى و نظرى امام خمینى

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله ولایت مطلقه در سیره عملى و نظرى امام خمینى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

آنچه در این سال‏ها انجام گرفته است در ارتباط با جنگ بوده است. مصلحت نظام و اسلام اقتضا مى‏کرد تا گره‏هاى کور قانونى سریعا به نفع مردم و اسلام باز گردد.
امام خمینى قدس‏سره
دیباچه روش شناختى
در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران مصوب سال 1358 خورشیدى، دو موضوع به شیوه‏اى سنجیده و دقیق مورد توجه قرار نگرفته بود:
یک) چگونگى حل و فصل اختلافات بین مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان;
دو) شیوه بازنگرى در قانون اساسى.
در تجدید نظر سال 1368 خورشیدى، هر دو موضوع با اهمیت زیاد مورد بحث و بررسى قرار گرفت که سرانجام آن، پدید آمدن دو راه حل به شکل دو نهاد حقوقى در متن قانون اساسى بود:
الف) قانونى شدن تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام براى حل و فصل نهایى اختلافات بین مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان،
ب) پدید آمدن اصل یکصد و هفتاد و هفتم و نهاد «شوراى بازنگرى قانون‏اساسى‏» براى تبیین شیوه و چگونگى بازنگرى در قانون‏اساسى.
علماى حقوق اساسى، معتقدند قانون اساسى خوب آن است که صریح، واضح ویکدست‏باشد. در عین حال ساز وکارهاى مربوط به انجام روندهاى قانونى در آن به طرزى دقیق روشن شده باشد به گونه‏اى که هر اقدامى مستدل و مستند به مواد گوناگون همان قانون شود.
با پیروزى انقلاب اسلامى، نیازمندى پر شتاب به تدوین قانون اساسى، فرصت و فراغت لازم را براى شکل‏گیرى دقیق همه امور در متن قانون‏اساسى فراهم نیاورد. چنین حالتى قانون‏اساسى را دچار نوعى کاستى کرده بود. مقاله حاضر قصد دارد از منظر فقهى و حقوقى، سیره عملى و نظرى امام خمینى قدس‏سره را در رفع کاستى‏هاى قانون‏اساسى به بررسى بکشاند. پرسش بنیادین این نوشته از قرار زیر است:
امام خمینى قدس‏سره در رفع کاستى‏هاى قانون‏اساسى جمهورى اسلامى ایران از کدام مبانى و مستندات فقهى و حقوقى بهره برده و در این زمینه چه شیوه‏اى را به کار بسته‏اند؟
در عین حال مى‏توان دو پرسش فرعى را نیز طرح کرد که هر کدام مبناى بخشى ازمقاله خواهد بود:
الف) مبانى و مستندات حقوقى و فقهى در تاسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام چه بوده است و امام خمینى قدس‏سره در این زمینه چه شیوه‏اى را به کار برده‏اند ؟
ب) مبانى و مستندات فقهى و حقوقى در اعمال بازنگرى در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران چه بوده است و امام خمینى قدس‏سره در این زمینه چه شیوه‏اى را به کار برده‏اند؟
این مقاله بر دو نکته استوار است:
1) تغییر فرادستورى با تغییر غیر قانونى یکسان نیست، اولى به روح قانون و فلسفه حقوق پاى بند است و دومى، تجاوز به عرصه قانون است.
2) مبانى و مستندات فقهى وحقوقى در سیره عملى و نظرى امام خمینى قدس‏سره به صورت مضمر موجود بوده و ایشان به دلیل شانیت فقهى ممتاز و مقبولیت ناشى از مجدد بودن و مؤسس بودن و محبوبیت نادر الوجود و قانونیت پسینى نیازمند بیان واضح آن نبوده‏اند.

پیشگفتار:
تغییرات فرادستورى در قانون‏اساسى
قوانین اساسى متون مدون و مکتوب ویژه بیان ساز و کارهاى فرمانروایى و فرمانبردارى مى‏باشند. در این متون از اصول کلى بنیادگیرى نظم عمومى جامعه سخن به میان مى‏آید و پیوندهاى بین حکومت کنندگان و حکومت‏پذیران به صورت ارتباطات دو سویه مبتنى بر حق و تکلیف پایه ریزى مى‏شود. روابط پدید آمده چهار گانه‏اند: فرد با فرد، فرد با دولت، دولت‏با فرد، ساختارهاى درون دولت‏با همدیگر.
قانون‏اساسى هماهنگى و تنظیم پیوندهاى حق و تکلیفى چهار گانه را به عهده دارد در هر کدام از این تعامل‏ها، هم حق و هم تکلیف وجود دارد و هر دو سوى میثاق بایستى خود را متعهد و وفادار به آن بدانند.
قانون‏اساسى میثاقى هنجار آفرین است که با اجراى کامل آن، تعاملات اجتماعى قانونمند و رضایت‏آور مى‏شود چون بر پایه یک پیمان دو سویه شکل گرفته است.
محتواى قانون‏اساسى، وضع حقوقى قدرت سیاسى است که طى آن هم مجموعه ساختمان بندى سیاسى کشور و هم تنظیم نهادها و سازمان‏ها و توزیع صلاحیت در میان آن‏ها روشن مى‏شود.
نحوه سرشکن شدن قدرت در میان فرمانروایان و فرمانبران (1)
ویژگى اصلى هر متن مکتوب و مدونى از قانون آن است که آشکار و بدون ابهام باشد و همه دقایق فنى و ساز وکارهاى حقوقى در آن معلوم و معین گردد.
اما گاهى به دلایل گوناگون پدید آورندگان اولیه قانون اساسى برخى شیوه‏ها را در متن قانون نمى‏آورند و در صورت بروز مشکل، یافتن راه حل را به آینده موکول مى‏کنند. از سوى دیگر گاهى نیز امکان دارد که برخى از مسایل را واضعین اولیه قانون اساسى نفهمیده و نکته یا نکاتى مهم را فراموش نموده باشند.
گاهى نیز گذر زمان امور تازه‏اى را پدید مى‏آورد که نسبت‏به زمان تدوین قانون اساسى بسیار جدید و غیر قابل پیش بینى محسوب مى‏شوند.
در هرصورت اصلاح قانون اساسى به دو شکل قابل اجرا است:
1) صورت نخست آن است که راه حل مشکل نوین در متن قانون اساسى موجود باشد و از طریق آن بتوان با برخى تغییرات در برخى از اصول متن قانون، راه حلى قانونى براى رفع مشکل تازه پیدا، پدید آورد. این شیوه را مى‏توان «بازنگرى در قانون اساسى‏» نامید.
2) صورت دوم که کمى پیچیده‏تر به نظر مى‏آید آن است که درمتن قانون اساسى هیچ راه حل صریح و واضحى براى رفع مشکل نوین قید نشده باشد.روش اجرایى در این صورت را «تغییرات فرادستورى درمتن قانون اساسى‏» مى‏نامیم .
تغییرات فرادستورى به آن دلیل چنین نامیده شده‏اند که از متن قانون اساسى به دست نمى‏آیند ولى براى افزودن به آن پدید مى‏آیند.
گفتار یکم) امام، شوراى نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام
قانون اساسى برترین نظام حقوقى است و انسجام این نظام تبعیت قواعد فروتر از قواعد برتر را مى‏طلبد. براى تضمین برترى قانون اساسى بایستى چاره‏اى اندیشیده شود تا قوانین عادى مصوب مجلس قانونگذار نتواند به محتواى قانون‏اساسى تجاوز کند. (2) این را در نظام حقوق اساسى جمهورى اسلامى ایران، شوراى نگهبان به عهده گرفته که به یک تعبیر تلفیقى از سه اندیشه است:
الف) کوشش براى قالب بندى مصوبات مجلس شوراى اسلامى در چارچوب اسلامى در واکنش به نادیده انگاشتن اصل دوم متمم قانون‏اساسى مشروطیت;
ب) نهادى که بتواند از تعارض قوانین عادى با قانون‏اساسى جلوگیرى کند، چنین اندیشه‏اى در نظامات حقوقى دیگر همانند فرانسه نیز وجود دارد که کنترل قوانین توسط دستگاه سیاسى شوراى قانون‏اساسى است;
ج) بررسى کلیه مصوبات مجلس شوراى اسلامى از طریق ارسال خود کار مصوبات به شوراى نگهبان که آن را به صورت «دستگاه کنترل کننده و مجلس عالى (3) » در آورده است.
نگرشى بر متن مذاکرات مجلس بررسى نهایى قانون‏اساسى نشان مى‏دهد که خبرگان ملت‏به عنوان پدید آورندگان قانون‏اساسى اصرار داشته‏اند که مجلس شوراى اسلامى بدون وجود شوراى نگهبان معتبر نباشد.
در جاى جاى مذاکرات آنان روحیه برترى دادن شوراى نگهبان بر مجلس شوراى اسلامى وجود داشته است که از مشاهده اصول قانون اساسى به خوبى آشکار مى‏شود.
الف) اصل چهارم
خبرگان قانون اساسى در این اصل (4) از لزوم اسلامى بودن همه قوانین (5) سخن گفته‏اند و نقش شوراى نگهبان را برتر از همه نهادهاى موجود در قانون اساسى دانسته‏اند.
ب) اصل پنجاه و هشتم
در این اصل (6) واضعین اولیه، بقاى شوراى نگهبان را با گذاشتن جمله «پس از طى مراحلى که در اصول بعد مى‏آید» ضمانت کرده‏اند (7) .
ج) اصل هفتاد و یکم
این اصل نیز با صراحتى تمام بدون آنکه درباره آن مخالف یا موافقى صحبت کند و توضیح و پیشنهاد و سؤال و تذکرى مطرح شود، بدون راى مخالف به تصویب رسیده بود (8) و نشان مى‏داد که منظور از جمله «حدود مقرر در قانون‏اساسى‏» عبارت از سیاق و سبک شرع گرایانه بوده است (9) .
د) اصل هفتاد و دوم
این اصل نیز که با اندک تغییرى در مقایسه با قانون‏اساسى کنونى در متن مذاکرات اولیه وارد شده بوده (10) نشان دهنده آن است که واضعین اولیه، مجلس شوراى اسلامى را در مقامى فروتر از شوراى نگهبان خواسته بوده‏اند.
ه) اصل نودویکم
براى تصویب این اصل در برخى از زمینه‏ها اختلاف نظرهایى وجود داشته است.
و) اصل نود و سوم
نگرانى از تکرار تاریخ در جریان فراموشى اصل دوم متمم قانون‏اساسى مشروطیت، خبرگان ملت را بر آن داشت که مجلس بدون شوراى نگهبان را بى‏اعتبار محسوب دارند (11) .
عنایت‏بفرمایید یک مساله دیگرى مطرح شده و آن این‏که اگر قرار باشد یک بار خداى ناکرده تاریخ تکرار بشود و مساله تشکیل شوراى نگهبان مثل مساله تراز اول به بوته فراموشى سپرده بشود آن وقت تکلیف چه مى‏شود؟ (12) .
نکته دیگرى که وجود شوراى نگهبان را در موقعیتى بالاتر از مجلس شوراى اسلامى ضرورى مى‏ساخت، شرعیت و اعتبار قوانین مصوب است:
بسیارى از قوانینى که از مجلس شوراى ملى مى‏گذرد از این سنخ است که قوانین حکومتى است. مادام مجتهدینى که ما آن‏ها را از طرف امام علیه السلام ولو به نحو عمومى کلى منصوب مى‏دانیم تا آن‏ها تصویب نکنند و رویش صحه نگذارند و حکم به لزوم اجرا نکنند براى ما لازم‏الاجرا نیست (13) .
با چنین تاکید و اصرارى برترى شوراى نگهبان بر مجلس شوراى اسلامى در مجلس خبرگان قانون‏اساسى به تصویب رسید.
ز) اصل نود و چهارم
اصل نود و چهارم قانون‏اساسى بر اصل یکصد و چهل وپنجم پیش‏نویس قانون اساسى مبتنى بود و با قاطعیت، نظر شوراى نگهبان را لازم‏الاتباع مى‏شمرد:
در صورتى که شوراى نگهبان قانون عادى را به دلیل مخالفت صریح با اصول مسلم شرعى یا سایر اصول این قانون، متعارض با قانون‏اساسى بداند آن را براى تجدیدنظر با ذکر دلایل تعارض به مجلس برمى‏گرداند و مجلس با توجه به دلایل ذکر شده، تجدید نظر به عمل مى‏آورد (14) .
آنچه در مجموع مى‏توان از قانون‏اساسى درباره نقش شوراى نگهبان در ارتباط با مصوبات مجلس شوراى اسلامى دست‏یافت عبارت است از:
15) طبق قواعد حقوقى، شوراى نگهبان رکن رکین کنترل قوانین و مرجع صدور نظریات فنى و رد قوانین است (15) .
2) طبق قانون‏اساسى، تشخیص شوراى نگهبان همواره معتبر بوده و نظر آن باید پذیرفته شود و مجلس در این خصوص مکلف به پیروى از شوراى نگهبان است (16) .
3) شوراى نگهبان، هم ماهیتى قضایى و هم قانونگذارى دارد، یعنى تمام مصوبات مجلس را در نظارت خود دارد و این نظارت استصوابى بر وضع قانون است و هم مى‏تواند همچون مرجع قضایى مجلس را وادار به تجدید نظر در کار خود کند (17) .
پس از تصویب قانون‏اساسى، به تدریج‏برخى از مشکلات پدید آمد، زیرا در قانون‏اساسى، پیش بینى نشده بود که اگر به هر دلیل، مجلس شوراى اسلامى خواسته شوراى نگهبان را اجابت و تمکین نکند، تکلیف چیست؟ مى‏توان چنین استدلال کرد:
حاکمیت ملى صلاحیت تدوین قوانین را بر عهده مجلس مى‏گذارد و از سوى دیگر حاکمیت اسلامى ایجاب مى‏کند که کلیه قوانین بایستى براساس موازین اسلامى باشد. اما در جریان عمل، اصرار فراوان مجلس شوراى اسلامى در بعضى از موارد به مقتضیات و مصالح و تاکید فقهاى شوراى نگهبان بر مشروعیت قوانین، مسایلى را در جامعه مطرح ساخت (18) .
از یک سو نمایندگان مجلس نمى‏توانستند در مقام تصویب قانون به موازین شرع و اصول قانون‏اساسى بى توجه باشند و از سوى دیگر اعضاى شوراى نگهبان با توجه به قیود وصفى اصول قانون‏اساسى نمى‏توانستند بدون در نظر گرفتن مقتضیات زمان و مسایل روز و موقعیت مکانى و زمانى، بى‏توجه به مصالح اساسى جامعه و تحقیق و تامل کافى در همه جوانب قضیه اختلاف نظر بین دو نهاد مهم مملکتى دو اصطلاح «ضرورت‏» و «مصلحت‏» را وارد سیستم حقوقى کشور کنند. عامل ضرورت از اختلاف شوراى نگهبان و مجلس بر سر قانون اراضى شهرى مصوب مرداد 1360 خورشیدى پدید آمد. شوراى نگهبان این قانون را مغایر با موازین شرع شناخت و مجلس هم قایل به ضرورت و حکم ثانوى در این باره بود. نامه پنجم مهر ماه ریاست وقت مجلس شوراى اسلامى در همان سال با این نیت تنظیم شده بود. امام قدس‏سره نیز در نوزدهم همان ماه در نامه‏اى با واگذارى حق تشخیص ضرورت و حرج بر عهده مجلس; مشکل موجود را بر طرف فرمودند. نکته مهمى که در نامه ایشان وجود داشت آن بود که اگر اکثریت نمایندگان مجلس شوراى اسلامى ضرورت وضع مقرراتى را مطابق با شروط ایشان تشخیص مى‏دادند، دیگر شوراى نگهبان از ورود به بحث مطابقت‏یا عدم مطابقت مصوبه با شرع و قانون‏اساسى فارغ مى‏شد و با سکوت در مقابل چنین مصوبه‏هایى زمینه قانونى اجراى نهایى آن را مطابق با اصل نود و چهارم قانون اساسى فراهم مى‏آورد. دراین باره حسین مهرپور مى‏گوید:
خوب به یاد دارم در جلسه‏اى که همان ایام در محضر امام قدس‏سره بودیم و دبیر شوراى نگهبان تقریبا با لحن گله آمیز بیان کرد که حکم اخیر جنابعالى به کم شدن اختیار شوراى نگهبان و تفویض اختیار به مجلس شوراى اسلامى تعبیر شده است. امام قدس‏سره فرمودند: من چیزى از شوراى نگهبان نگرفتم و به مجلس هم چیزى ندادم، تشخیص موضوع با مجلس و بیان حکم با شوراى نگهبان است (19) .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  25  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ولایت مطلقه در سیره عملى و نظرى امام خمینى

تحقیق در مورد پیامبر اسلام

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد پیامبر اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد پیامبر اسلام


تحقیق در مورد پیامبر اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:19

 

 

 

 

 

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در شهر مکه، واقع در منطقه حجاز، در شبه جزیره عربستان متولد شدند. زمان ولادت ایشان مقارن با دوران جاهلیت بود.                                                                                                                                                                                           

                             ولادت پیامبر {ص}

دوران جاهلیت

تقریباً از 200 سال قبل از بعثت، تا زمان بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را دوران جاهلی می‌گویند؛ و منظور از جاهلیت انجام هر عمل خلاف و نادرست است که از روی جهل باشد. عرب صحرانشین به صورت جدی پایبند به دین خاصی نبوده و ظاهربین و مادی بوده است. اعراب شهرنشین هم معمولاً بت‌پرست بوده و بتهایی از سنگ و چوب و خرما را می‌پرستیدند، که گاهی در هنگام فقر همین بتها را آرد کرده و می‌خوردند. رسم دخترکشی در میان آنها امری عادی بوده و جنگ و نزاع میان قبایل به صورت یک سنت معمول درآمده بود. اعتقاد به ارواح در میان آنها رواج داشته و توهم و خرافات در زندگی آنها تأثیر گذاشته بود. ولی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، بت پرستی را برانداخت و زندگی عرب را که یکسره غرور و تعصب بود، جاهلیت خواند و محکوم کرد. آزادیهای بی‌حد آنها را با گسترش اخلاق و عفت محدود کرد و از آنها که همیشه با هم نزاع می‌کردند، مردمی متحد پدید آورد.

قبیله قریش و نیاکان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم):

قبیله قریش که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از میان آنها بپاخاست، یکی از بانفوذترین قبایل عرب بوده و بعد از اسلام نیز تا قرنها بر جهان اسلام حکومت کرده است. بیشتر شهرت قریش مربوط به "قصی بن کلاب" جد چهارم پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است. "عبدمناف" فرزند قصی، جد سوم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، از نجابت و خوشرفتاری خاصی با مردم برخوردار بود. "هاشم" جد دوم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز جزو چهره‌های درخشان قریش بود، و فرزند او "عبدالمطلب"، جد اول پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از نامی‌ترین و عاقل‌ترین افراد عرب در زمان خود به شمار می‌رفت. او بود که چاه زمزم را که پر شده بود حفر کرد و وظیفه آب دادن به حاجیان و رسیدگی و پذیرایی از آنها به او رسید. نسل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت اسماعیل‌ (علیه السلام) رسیده که همه آنها حنیف یعنی یکتاپرست بوده‌اند.

عبدالله، پدر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کوچکترین پسر عبدالمطلب، در میان قریش از لحاظ زیبایی و حجب و حیا مشهور بود. او با آمنه (سلام الله علیها) دختر وهب که به پاکی و عفت معروف بود ازدواج کرد. عبدالله برای تجارت به شام رفت و در راه بازگشت از شام بیمار شد و در مدینه بستری گردید. او در سن 25 سالگی در مدینه وفات یافت.

بدین ترتیب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز هفدهم ربیع الاول عام الفیل (مطابق سال 580 میلادی) در شهر مکه متولد گردید. عام الفیل، یعنی سالی که فردی به نام ابرهه به دستور پادشاه حبشه (نجاشی) با سپاه زیادی تصمیم به ویران کردن خانه خدا گرفت. ولی قبل از انجام این عمل دسته‌ای از پرندگان که با منقار و پاهای خود، سنگهایی را حمل می‌کردند در بالای سر سپاه ظاهر شدند و این سنگها را روی سر سپاهیان ریختند که باعث از بین رفتن سپاه شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد پیامبر اسلام