فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره دلایل طب قرانی

اختصاصی از فی توو تحقیق درباره دلایل طب قرانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره دلایل طب قرانی


تحقیق درباره دلایل طب قرانی

فایل word ( لینک دانلود پایین صفحه ) 25 صفحه

 

 

دلائل طب قرآنی

۱- وَلَا رَطْبٍ وَ لَا یَابِسٍ اِلّا فِی کِتَابٍ مُبینٍ . ( انعام ۵۹ ) .

۲- وَ نَزّلنَا عَلَیکَ الکِتَابَ تِبیَاناً لِکُلِ شَی هُدی و رَحْمَة وَ بُشْرَی لِلْمُسْلِمِینَ . ( نحل ۸۹) .

۳- وجود ۱۶۰ آیه در مورد تغذیه در قرآن کریم .

۴- وجود چهار کلمه‌ فلینظر در قرآن کریم .

۵- اختصاص دو کلمه فلینظر به غذای انسان .

۶- وجود چهار کلمه شفا در قرآن .

۷- شِفا یعنی درمان، بهبودی و سلامتی.

۸- شَفا یعنی بیماری و کسالت و از دست دادن سلامتی.

۹- اختصاص شفا به یکی از مواد غذائی ( عسل ).

۱۰- اختصاص شفا به قرآن در سه مورد دیکر .

۱۱- بدون غذا زندگی و ادامه حیات مفهومی ندارد = مرگ .

۱۲- غذای انسان داروی او و داروی او غذایش باید باشد .

۱۳- نوع تغذیه در رفتار و اعمال انسان تاثیر بسزائی دارد .

۱۴- از اهمیت غذا این که در زندگی اخروی به انسان آن را به عنوان پاداش می دهند


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره دلایل طب قرانی

تحقیق درباره ی حقوق

اختصاصی از فی توو تحقیق درباره ی حقوق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره ی حقوق


تحقیق درباره ی حقوق

 

لینک پرداخت و دانلود پایین مطالب:

 

فرمت فایل:word(قابل ویرایش)

 

تعداد صفحه:77

گفتار اول : معاذیر معاف کننده از مجازات

معاذیر معافیت از مجازات به طور کلی بستگی به وخامت و خطرناکی جرم ندارد بلکه مربوط به سیاست کیفری بعضی از امور که مقارن با ارتکاب بعضی از جرائم و موجب معافیت مرتکب از مجازات به شمار آمده است. به همین جهت یک دستور کلی در این زمینه وجود ندارد که مربوط به همه جرائم باشد، بلکه در مورد هر یک از جرائم کیفیات خاص بنا به ملاحظات سیاست کیفری به عنوان معاذیر معاف کننده از مجازات شناخته شده است.

شاید این سؤال به ذهن متصور شود که منظور از سیاست کیفری چیست که به خاطر آن فرد مرتکب جرم به دلائلی از مجازات معاف می شود.

تعریف سیاست کیفری : سیاست کیفری ( Penal Policy ) عبارت است از روشهای متخذه در اجرای قوانین و مقررات جزائی بوسیله مراجع اجرائی و قضائی به هنگام اجرای کیفرهاست به نوعی که اعمال کیفر را منطبق با بایسته ها و خواسته های حقوق جزا بنماید. و یا به تعبیر دیگر سیاست کیفری عبارت است از مجموع روشهایی که پس از شناسایی علل بزهکاری با تدوین قوانین و اقدامات تأمینی برای پیشگیری از وقوع جرائم به کار می رود. برای اتخاذ سیاست کیفری، بایستی قبلا موضوع مورد نظر با اصول صحیح علمی بررسی و سپس روشهای مبارزه ارائه شود و یک هماهنگی بین سیاست کیفری و دستگاههای اجرائی باشد. و در غیر این صورت نه تنها اثر مثبتی نخواهد داشت بلکه بر جسارت افراد متخلف و بزهکاران افزوده و سایرین را نسبت به قوانین بی اعتنا و بی تفاوت خواهد نمود. و به همین خاطر سیاست کیفری را عده ای از دانشمندان « فن » تلقی می کنند. و با کمی تأمل باید دانست که در رشته حقوق در هر قسمتی از آن مثلا در حقوق جزا(جرم شناسی، جرم یابی، سیاست جناحی .......) در هر کدام باید متخصصان و اهل فن و کسانی که واقعا با هر قسمت کار کرده اند نظر قطعی را بدهند، و طبق نظرات این افراد خبره و اهل فن باید قانون وضع شود. تا در راستای این نظرات بتوان به نتیجه ای درست رسید. به طور کلی معاذیر قانونی معاف کننده مجازات را  می توان به 4 دسته تقسیم نمود.

1-مبتنی بودن معاذیر قانونی بر تسهیل کشف جرم

اولا : در ماده 507 قانون مجازات اسلامی آمده است : « هر کسی داخل دستجات مفسدین یا اشخاصی که علیه امنیت داخلی یا خارجی کشف اقدام می کنند، بوده و یا ریاست یا مرکزیتی نداشته باشد و قبل از تعقیب، قصد جنایت و اسامی اشخاص را که در فتنه و فساد دخیل هستند به مأمورین دولتی اطلاع دهد و یا پس از شروع به تعقیب با مأموران دولتی همکاری مؤثری را به عمل آورد و از مجازات معاف و در صورتی که شخصا مرتکب جرم دیگری شده باشد فقط به مجازات آن جرم محکوم خواهد شد.»

ثانیا : طبق مقررات ماده 521، هرگاه اشخاصی که مرتکب جرائم مذکور در مواد 518 و 519و 520( تهیه و تزویج سکته قلب) می شوند قبل از کشف قبضه، مأمورین تعقیب را از ارتکاب جرم مطلع نمایند یا در ضمن تعقیب به واسطه اقرار خود موجبات تسهیل تعقیب سایرین را فراهم آورند یا مأمورین دولت را به نحو مؤثری در کشف جرم کمک و راهنمائی کنند بنا به پیشنهاد رئیس حوزه قضائی مربوط و موافقت دادگاه و یا با تشخیص دادگاه در مجازات آنان تخفیف متناسب داده می شود و حسب مورد از حبس معاف می شوند مگر آنکه احراز شود قبل از دستگیری توبه کرده اند در این صورت از کلیه مجازات های مذکور معاف خواهند شد.

ثالثا : اشخاصی که مرتکب جرائم جعل و تزویر مندرج در مواد 523 الی 529 قانون مجازات اسلامی شده اند هرگاه قبل از تعقیب به دولت اطلاع دهند و سایر مرتکبین را در صورت بودن معرفی کنند یا بعد از تعقیب وسایل دستگیری آنها را فراهم نمایند. حسب مورد در مجازات آنان تخفیف داده می شود و یا از مجازات معاف خواهند شد.

2-قانون مجازات عمومی سابق گاهی و معافیت از مجازات به لحاظ میزان خسارت

چنانچه در مقررات بند ب و دال م 209 آمده بود : اگر کسی به عنف تهدید و یا حیله شخصا یا به وسیله دیگری زنی را برای ازدواج با برباید یا مخفی کند و یا اینکه شخصا یا به وسیله دیگری زنی را که بیش از 15 سال داشته و به سن 18 تمام نرسیده با رضایت او برای ازدواج با او برباید مخفی کند به مجازات-محکوم خواهد شد. حال اگر مجنی علیها راضی به ازدواج گشته و قبل از صدور قرار مجرمیت ازدواج به عمل آمده باشد، دیگر مرتکب تعقیب نخواهد شد. مگر اینکه مطابق مقررات ازدواج قبل تعقیب باشد که در این صورت به مجازات مقرر در آن قانون محکوم می شود » این قبیل معافیت از قانون مجازات اسلامی برداشته شده و آدم ربائی به هر قصد و نیتی باشد حتی پس از وقوع جرم دختر راضی به ازدواج با شخص رباینده گردد عمل جرم محسوب و قابل مجازات خواهد بود. چنانچه در م 621 قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد، هر کس به قصد مطالبه وجه یا مال یا به قصد انتقام یا به هر منظور دیگر به عنف یا تهدید یا حیله یا به هر نحو دیگر شخصا یا توسط دیگری شخصی را برباید مخفی کند به حبس از پنج تا پانزده سال محکوم خواهد شد. در صورتی که سن مجنی علیه کمتر از پانزده سال تمام باشد یا ربودن توسط وسایل نقلیه انجام پذیرد یا مجنی علیه آسیب جسمی یا حیثیتی وارد شود مرتکب به حداکثر مجازات تعیین شده محکوم خواهد شد و در صورتی که ارتکاب جرائم دیگر به مجازات آن جرم نیز محکوم می گردد.

3-توبه :

بر اساس تعریفی که از توبه به عمل آمده است توبه عبارت است از : « بازگشت از گناه و پشیمان شدن از نافرمانی خدا. » از علم به اینکه در گذشته 1-نافرمانی خدا نموده است. 2-پشیمان شدن از آنان. 3-تصمیم به ترک آن در آینده و جبران گذشته. (شماره های 1و2و3 ارکان اصلی توبه است.)

از مجموع احکام موجود می توان استنباط کرد که توبه اصولا در جرائم مستلزم حد تحت شرایطی مطرح و موجب سقوط مجازات است. در جرائم تعزیری نیز می توان عملا وقتی متهمی نزد قاضی اظهار ندامت و توبه نموده آن را از مجازات تخفیف و تبدیل و تعلیق کیفر بر حسب مورد دانست. در واقع دادگاه باید در جهت اتخاذ یک سیاست کیفری مناسب به موقعیت و آثار کیفر و مصلحت اجتماعی توجه نماید. خداوند تبارک و تعالی در سوره نساء به مسأله توبه و عفو و بخشش از گناه و فحشا به عنوان یکی از مهمترین جرائم علیه عفت عمومی اشاره نموده است و می فرماید : « اگر آنها به راستی توبه کنند و خود را اصلاح نمایند و به جبران گذشته بپردازند، از مجازات آنها صرف نظر کنید زیرا خداوند توبه پذیر و مهربان است. »

و یا خداوند می فرماید : « همانا خداوند آنان را که پیوسته به درگاهش توبه و انابه کنند و هم پاکیزگان دور از هر آلایش را دوست می دارد. »

توبه و اصلاح در صورتی صحیح است که قبل از ثبوت جرم در دادگاه ( و اقامه شهود) و صدور انجام یافته باشد. بنابراین توبه بعد از صدور حکم بلا اثر و حکم کیفری قابل اجرا خواهد بود. در جرائم مختلف مذکور در قانون مجازات اسلامی به تأسیس حقوقی توبه به شرح زیر توجه شده است :

1-3-نقش توبه در جرائم بر ضد اخلاق و عفت عمومی

در بعضی از جرائم مستلزم حد، از قبیل زنا و مساحقه و غیره در دادگاه دارای اختیاراتی برای تقاضای عفو و یا اعمال کیفر حد می باشد.

الف-توبه در زنا :

هر گاه کسی به زنائی ک موجب حد است اقرار کند و بعد توبه نماید، قاضی می تواند تقاضای عفو او را از ولی او بنماید و یا حد بر او جاری بنماید ( م 72 قانون مجازات اسلامی ) با وجود این وقتی به جای اقرار، شهادت مطرح شود. هرگاه زن یا مردی زانی قبل از اقامه شهادت توبه نماید، حد از او ساقط می شود و اگر بعد از اقامه شهادت توبه کند حد ساقط نمی شود. ( م 81 قانون مجازات اسلامی )

ب-توبه در مساحقه :

اگر مساحقه کننده قبل از شهادت شهود توبه کند حد ساقط می شود، اما توبه بعد از شهادت موجب سقوط حد نیست. و با وجود این وقتی به جای شهادت، اقرار مطرح باشد، اگر مساحقه با اقرار شخص ثابت شود و وی پس از اقرار توبه کند قاضی می تواند از ولی امر تقاضای عفو نماید. ( مواد 132و133 قانون مجازات اسلامی )

ج-توبه در لواط و تفخیذ :

کسی که در مرتکب لواط یا تفخیذ و نظایر آن شده باشد، اگر قبل از شهادت شهود توبه کند حد از او ساقط می شود، و اگر بعد از شهادت توبه نماید حد از او ساقط نمی شود. با وجود این اگر لواط و تفخیذ و نظایر آن با اقرار شخص ثابت شده باشد و پس از اقرار توبه کند قاضی می تواند از ولی امر تقاضای عفو نماید ( مواد 125و126 قانون مجازات اسلامی )

2-3-نقش توبه در شرب خمر

شرب و خمر مسکرات از جرائم بر ضد عقل است. قانونگذار عنوان فصل چهارم از قانون مجازات اسلامی را تحت عنوان شرایط سقوط حد مسکر یا عفو آن را تعیین و صراحتا مقرر می دارد، هرگاه کسی که شراب خورده قبل از اقامه شهادت توبه نماید. حد از او ساقط می شود ولی توبه بعد از اقامه شهادت موجب سقوط حد نیست. مع هذا، در صورتی که ثبات شرب وخمر به جای شهادت، اقرار مطرح باشد. هرگاه کسی بعد از اقرار به خوردن مسکر توبه کند قاضی می تواند از ولی امر تقاضای عفو نماید. یا حد را بر او جاری کند ( مواد 181و182 قانون مجازات اسلامی )

3-3-نقش توبه در جرائم علیه امنیت عمومی، اموال و مالکیت.

در مورد محاربه و افساد و فی الارض، قانون حدود و قصاص سابق ا / م 211 و مجازات عمومی مقرر می باشد : « هرگاه محارب و مفسد فی الارض قبل از دستگیری توبه کند حد از او ساقط می شود و اگر بعد از دستگیری توبه کند حد ساقط نمی شود. » قانون مجازات اسلامی فعلی ( لاحق)، به مفاد قانون مزبور توجهی نشده لکن در مواد دیگری به نقش توبه که موجب سقوط مجازات می گردد اشاره شده است و حد محاربه وافساد فی الارض یکی از چهار کیفر-قبل- آویختن به دار، قطع دست راست و پای چپ و نفی بلد(تبعید) می باشد. مدت تبعید کمتر از یکسال نیست، اگر چه بعد از دستگیری توبه بنماید. و در صورتی که توبه ننماید هم چنان در تبعید باقی خواهد ماند ( مواد 190و194  قانون مجازات اسلامی )

در مورد سرقت مستلزم حد، در صورتی حد جاری می شود که سارق قبل از ثبوت جرم از این گناه توبه نکرده باشد، مع هذا حد سرقت بعد از ثبوت جرم با توبه ساقط نمی شود و عفو سارق جایز نیست. ( م 200  قانون مجازات اسلامی  و تبصره آن).

نکته : این کلیاتی بود در مورد معاذیر قانونی معافیت از مجازات، که به شرح و تفسیر چگونگی و علت معافیت آن پس از اتمام کلیات معاذیر قانونی صورت می گیرد.

گفتار دوم : معاذیر قانونی تخفیف دهنده مجازات

الف-کیفیات مخففه در قانون مجازات اسلامی :

ماده 22 قانون مجازات اسلامی که جانشین ماده قانون راجع به مجازات اسلامی شده تغییراتی در ماده سابق ایجاد کرده است، از جمله مجازاتهای بازدارنده را در کنار مجازاتهای تعزیری قابل تخفیف دانسته و به علاوه تبدیل مجازاتهای تعزیری و بازدارنده را به نحو وسیع پذیرفته است.

طبق ماده 22 قانون مجازات اسلامی : « دادگاه می تواند در صورت احراز جهات مخففه مجازات تعزیری و یا بازدارنده را تخفیف دهد و یا تبدیل به مجازات از نوع دیگری نماید که مناسب تر به حال متهم باشد.

جهات مخففه عبارتند از :

1-گذشت شاکی یا مدعی خصوصی

2-اظهارات و راهنمائی های متهم که در شناختن شرکا و معاونین جرم یا کشف اشیائی که از جرم تحصیل شده است مؤثر باشد.

3-اوضاع و احوال خاصی که متهم تحت تأثیر آنها مرتکب جرم شده است. از قبیل : رفتار و گفتار تحریک آمیز مجنی علیه یا وجود انگیزه شرافتمندانه در ارتکاب جرم.

4-اعلام متهم قبل از تعقیب و یا اقرار او در مرحله تحقیق که مؤثر در کشف جرم باشد.

5-وضع خاص متهم و یا سابقه او.

6-اقدام یا کوشش متهم به منظور تخفیف اثرات جرم و جبران زیان ناشی از آن.

ماده 22 قانون مجازات اسلامی دارای یک شرط اساسی در ارتباط با ماهیت جرم ارتکابی است و نیز شرایط دیگری را پیش بینی کرده که هر کدام به تنهایی یا در جمع می توانند موجب تخفیف یا تبدیل مجازات شوند، به علاوه قانون دادگاه را نیز در مورد اعمال کیفیات مخففه، مقید به رعایت شرایطی کرده که باید بررسی گردد. لذا خلاصه ای در مورد مسائل کیفیات مخففه توجه می کنیم.

-بند اول : طبیعت جرم ارتکابی؟ : در تعزیرات و بازدارنده ( Deterrent )

-بند دوم : شرایط خاص تخفیف؟ : موارد 6 گانه حصری می باشد.

-بند سوم : تبدیل مجاز است؟ : ( تبصره 7 ) قانون برنامه توسعه اقتصادی. به علت استقلال حاکم و سیاست کیفری. ( تخلیه زندانها و احتمالا افزایش درآمد دولت ) ( فشار روحانیونی که در تعزیرات معتقد به استقلال حاکم بودند )

-بند چهارم، تکلیف دادگاه حین صدور حکم؟ : قید علت تخفیف در حکم.

ب-

1-کیفیات مخففه قانونی

2-کیفیات مخففه قضائی

1-کیفیات مخففه قانونی : فلسفه تخفیف مجازات چنین است که گاهی شرایط ارتکاب جرم و یا خصوصیات اجتماعی و روانی مرتکب به نحوی است که اقتضا دارد از مسئولیت مجرم کاسته شده و مجازات کمتری به او تحمیل می شود. در این صورت فرد مرتکب جرم از مجازات معاف نشده بلکه در میزان مجازات او تخفیف داده می شود. فقط به ذکر مواد اکتفا می کنیم. ( مواد 521-583-585-553-554 )

2-کیفیات مخففه قضائی : با توجه به اینکه میزان مجازات باید متناسب با مسئولیت شخص مرتکب جرم تعیین شود و با نگرش به اینکه اصولا میزان مسئولیت مرتکب جرم به اوضاع و احوال و شرایط ارتکاب عمل و بالاخص وضعیت و سوابق خانوادگی، اجتماعی روحی و روانی مجرم بستگی دارد؛ و اینکه ملحوظ نمودن فرداً فرد شرایط توسط قانونگذار امری ناممکن است. بنابراین اجرای این امر به دادرس دادگاه محول شده است. منتهی به منظور جلوگیری از اعمال نظر شخصی قاضی در داشتن اختیارات نامحدود قانونگذار خود چهارچوب و اصول کلی را تعیین و اندازه مجازات را با رعایت این اصول و قواعددر اختیار قاضی قرار می دهد. در این موارد را در کیفیات مخففه قضائی می نامند. اما تفاوت کیفیات مخففه قضائی با قانونی در این است که معاذیر قانونی تخفیف دهنده مجازات توسط قانونگذار صریحا تعیین می گردد ولی تشخیص و انطباق کیفیات مخففه در چهارچوب قانون با شخص دادرس دادگاه است.

نکته 1 : افکار عمومی در تعیین مجازات نقش قابل توجهی دارند. حوادث و پیش آمدهایی در اجتماع رخ می دهد که افکار عمومی را  متقلب می سازد. عمل مقنن در رعایت افکار عمومی بطئی و دیررس است و دادرس با رعایت کیفیات مخففه می تواند جانب رعایت افکار عمومی را در تعیین مجازات در نظر گرفته و اعمال نماید.

نکته 2 : حال با کیفیاتی که در مورد معاذیر قانونی صورت گرفت : و به اتمام رسید بهتر می توانیم به شرح و بررسی نوشته هایمان بپردازیم.

تفاوت معاذیر قانونی معافیت از مجازات با دافع مسئولیت کیفری :

1-عوامل رافع مسئولیت کیفری ( مثل جنون و صغیر ) نسبت به تمام جرائم مطرح است و شخص مرتکب جرم فاقد مسئولیت بوده و فرض مبری بودن وی از ارتکاب جرم وجود دارد و لذا جنون و صغیر از ابتدا در معرض مجازات نیستند، در صورتی که در معاذیر قانونی معافیت از مجازات مرتکب مسئول هست ولی قانونگذار بنابر ملاحظات سیاست کیفری خود به منظور تشویق در کمک به کشف جرائم خاصی و یا جلوگیری از ادامه عملیات مجرمانه و به جای برائت متهم را از مجازات معاف می نمایند.

2-در مورد مشمولین عوامل رافع مسئولیت کیفری مثل صغر و یا جنون ( و عوامل موجهه جرم مثل دفاع مشروع ) دادگاه می تواند در همان مرحله تعقیب و تحقیق فرار منع تعقیب متهم را صادر نماید و دیگر نیازی به تشکیل جلسه محاکمه و حضور وکیل و غیره ندارد. ( مگر در ارجاع امر به کارشناسی ) ولی در مورد معاذیر قانونی معافیت از مجازات مرجع قضائی ناگزیر است در جلسه محاکمه به دلایل رسیدگی نماید و با احراز جرم و انتساب آن به متهم با توجه به ضوابط قانونی از اختیارات خود در مورد معافیت از مجازات اقدام نماید.

3-رافع مسئولیت ریشه « مسئولیت را می زند » ولی معافیت ریشه « مجازات را می زند ».

معافیت در فقه

فقه اسلامی انواع مالیاتهای دولتی زیر را می شناسد :

1-زکات : مالیات بر بیشه ها و بازرگانی و دامداری.

2-مالیات ارضی یا « خراج» ک به صورت سهمی از محصول به جنس ( خراج مقاسمه ) و یا به نقد و مبلغ ثابت از هر جریب ( قریب 2600 مترمربع ) صرف نظر از میزان محصول ( خراج مساحت) مأخوذ می گردید.

3-عشر : ( عربی که فارسی آن « ده یک » بوده ) خراج تسهیلی زمین به میزان ده درصد محصول و یا درآمد که از اراضی مالکان مورد عنایت اخذ می شده ( به بعد رجوع شود).

4-جزیه : مالیات سرانه که فقط از اهل ذمه، یعنی پیروان ادیان دیگر، به نقد گرفته می شده.

5-خمس : ( عربی به یک پنجم ) یک پنجه مأخوذ از غنایم جنگی که مسلمانان به هنگام « جهاد » با کفار به دست می آوردند. خمس در اختیار خلیفه قرار می گرفته، زکات فقط از مسلمانان و جزیه تنها از پیروان دیگر ادیان ( یعنی نا مسلمانان ) دریافت می شده.

از آغاز قرن هفتم میلادی ( اول هجری) نه تنها جزیه بلکه خراج را هم از پیروان دیگر ادیان می گرفتند. ( در صورتی که صاحب و با منصرف اراضی مزروع می بودند، اما  مسلمانان صاحب زمین خراج نمی پرداختند و فقط عشر از اینان مأخوذ می گردیده. اگر نامسلمانی اسلام می آورد از جزیه و خراج معاف می شد. هردو مالیات غالبا توام شده و همچنین مالیات واحدی که از پیروان دیگر ادیان قابل اخذ باشد شمرده می شدند و کلمه « خراج » و « جزیه » به صورت مترادف یکدیگر به کار می رفتند. مثلا از سال 81 هـ پس از اصطلاحات حجاج- والی قدرتمند عبدالملک خلیفه در سرزمینهای شرقی خلافت در سرزمینهای مزبور « جزیه » همچون مالیات سرانه محسوب می شده که زان پس فقط از پیروان دیگر ادیان مأخوذ می گردیده و « خراج » را به منزله مالیات اراضی می شمردند ولی دیگر اسلام آوردن موجب معافیت زارع از پرداخت خراج  نمی گردیده و زمینی که خراج بر آن وضع شده بود برای همیشه خراج گزار بوده- صرف نظر از آنکه صاحب و یا متصرف آن مسلمان بوده و یا پیروان ادیان دیگر.

اراضی از لحاظ اصل مالیاتی به سه گروه تقسیم می شده : اولا اراضی خراجگزار، ثانیا اراضی عشر پرداز و ثالثا اراضی « حر » و « خالص » یعنی اراضی معاف از پرداخت مالیات دیوانی، بیشتر اراضی دولتی و روستائیانی که در آن متصرف و در آنجا ساکن بوده اند جزء اراضی جزاگزار بوده اند. عشر علی الرسم از اراضی ملکی مأخوذ می گردیده زیرا که بنا به تعریف فقیهان متصرفان این اراضی کسانی بوده اند که بی درنگ پس از فتح کشور خویش به دست عربان، اسلام آوردند. عملا در ایران از قرن دهم میلادی تا چهاردهم میلادی ( از چهار تا هشتم هجری ) به طور کلی از اراضی ملکی « عشر » مأخوذ می گردیده. اراضی معاف از پرداخت مالیات دیوانی عبارت بودند از : الف : اراضی موقوفه، ب : بعضی از اراضی ملکی ( به عربی « ملک حر و خالص » ) که فرمانی مبنی بر معافیت از مالیات از طرف رئیس دولت دریافت داشته بودند. صاحبان ملک می توانستند این امتیاز و معافیت را به نحو دیگر نیز کسب کنند. به این معنی که داوطلبانه دو ثلث از اراضی خودرا به دولت بدهند و در عوض ثلث باقی را از همه مالیاتهای دیوانی معاف نمایند. ج : اراضی افطاعی.

حقوق جزائی و مدنی اسلامی

فقه اسلامی اساس استواری در حقوق جزائی پدید نیاورده و چون بر اصول دینی مبتنی است مفاهیم جنایت و معصیت و گناه در آن توأم شده. اساس حقوق جزائی اسلامی برخی جوانب مهجور و باستانی را حفظ کرده. مثلا طبق فقه اسلامی فرد موضوع حقوق نبوده بلکه خانواده است و قتل جنایتی علیه جامعه شناخته نشده بلکه بزهی محسوب میگردد که بر ضد خانواده مقتول صورت گرفته. در شریعت اسلامی قانون قصاص خون محفوظ مانده است. « دیه » یا « خون بها » که در قوانین روسی ( روسکا یا پراودا ) به نام « ویرا » وجود داشته و در قوانین عهد بربریت اروپای غربی در فاصله قرن پنجم و نهم میلادی، به نام « ورگله » تسمیه می شده ( ولی در قوانین دوره تعالی فئودالیزم اروپای غربی از میان رفت ) ... ولی از دیگر سو در حقوق جنایی اسلامی بسیاری نکات دیگر هست که نه تنها از قوانین اروپای غربی در دوران تعالی فئودالیزم ( قرنهای یازدهم تا پانزدهم ) بیشی حسنه، بلکه از قوانین زمان حکومت مطلقه ( قرن شانزدهم تا هجدهم ) نیز متعالی تر است. مثلا طبق فقه اسلامی شخص بالغ و حر که از لحاظ روحی سالم باشد کاملا مسئول عمل تجاوز به قانون است، و اشخاص صغیر و مجنونان و بردگان مسئول اعمال خویش نیستند، یا اینکه مسئولیتشان محدود است. فقه اسلام شکنجه را اجازه می دهد ( و حال آنکه در بسیاری از کشورهای اروپایی حتی در قرن هجدهم نیز به شکنجه متوسل می شدند ) و همچنین « قضات حذایی » ( « اردالیا » یا آزمایش با آب و یا آتش و یا « جنگ تن به تن قضائی » میان مدعی و مدعی علیه که در اروپای غربی و روسیه در قرن وسطی معمول بوده ) را مجاز نمی داند و زندان دراز مدت را هم- مگر در موارد نادری- جایز نمی شمارد. دادرسی جنائی اسلامی سریع بوده و از قرطاس بازئی که از ویژگیهای محاکم اروپای غربی و روسیه حتی در قرن نوزدهم شمرده می شده که موجب می گردیده که گاه محاکمه سالها به درازا کشد و طرفین دعوی مخارج بر باد دهی را تحمل کنند، بیگانه و به دور بوده است. « خون بها » یا « دیه » قناعت کند تضمین « دیه » فقط به عهده خانواده قاتل است و لاغیر. قرآن با اینکه حق قصاص را محدود می شناسد مع هذا به خویشاوندان مقتول توصیه می کند که قاتل را مورد بخشایش قرار دهند زیرا که عفو را خدا می پسندد : « لئن بسطت الی یدک لتقتلنی ما انا بباسط یدی الیک لاقتلک انی اخاف الله رب العالمین» یعنی : « اگر به سوی من دست دراز کنی که بکشی من دست به سوی تو دراز نخواهم کرد که تو را بکشم زیرا از خداوند دو جهان می ترسم.» بدین طریق در موضوع قصاص نیز مانند بسیاری مسائل دیگر، اختلافیات اسلامی میان اختلافیات یهودی که قصاص را طبق اصل « چشم در ازای چشم و دندان در ازای دندان » دستور می دهد- و اخلاقیات مسیحیت- که مردمان را از کین خواهی و قصاص منع می کند و می گوید : « انتقام جویی از آن من ( یعنی خداوند ) است و من سزای گناهکار را خواهم داد » حد و بسطی گرفته است. اسلام به خویشاوندان مقتول گویی می گوید : « شما حق دارید انتقام بکشید ولی برای خودتان بهتر آن است که عفو کنید. » فقه به اتکای همین اندیشه یعنی عفو به جای قصاص و کین خون، « دیه » را معین کرده است. اگر خانواده مقتول به دریافت « دیه » رضا ندهند، قانون قصاص در مورد قاتل قابل اجرا می شود. قصاص ممکن است به وسیله جلاد و در ملاء عام مجری گردد، یا قاتل تسلیم خانواده مقتول شود تا خویشاوندان ولی خود کشنده را هلاک کنند، شافعیان معتقدند  که قاتل باید به همان گونه که مقتول را کشته به قصاص رسد. ولی حنفیان عقیده دارند که قاتل را باید با سلاح سرد تیز کشت به نحوی که مرگ سریع باشد و حتی المقدور مجرم کمتر رنج برد (مثلا سرش را از تن جدا کنند.) فقه اسلامی میان قتل « تعمدی » که نقشه قبل ( عمد ) صورت گرفته باشد و قتل غیر عمد که از روی « خطا » وقوع یافته باشد ( مثلا در نتیجه بی احتیاطی ویا نا آزمودگی) تفاوت قائل است ( مثلا خطای پزشکان یا جراحان ) در مورد قتل تعمدی « قصاص » معین شده، یعنی در صورتی که خویشاوندان مقتول به عفو قاتل رضا ندهند و به دریافت « دیه » قانع نشوند، مجرم اعدام می شود. در مورد اخیر یعنی دریافت « دیه » شافعیان گذشته از دیه، «کفاره » را نیز برای قاتل قائل شده اند کفاره عبارت است از روزه دوماهه یا آزاد کردن بنده ای مسلمان. مجازات قتل به خطا و غیر عمد اعلام نیست و فقط « دیه » معین می شود. اگر شخصی آزاد (  حر ) بنده دیگری را به قتل برساند و یا مسلمانی یکی از اهل ذمه را بکشد ( مسیحی و یا یهودی را ) « قصاص » جایز نیست و فقط « دیه » پرداخته می شود ( در مورد اول دیه به صاحب بنده تأدیه می گردد). حنفیان اصولا را در مورد قتل اهل ذمه نیز جایز می دانند، ولی عملا همیشه در این دیه جانشین قصاص می گردید اگر بنده ای شخص آزاد ( حر ) را بکشد، صاحب آن بنده ولی را برای قصاص تسلیم خویشاوندان مقتول می کند و یا اینکه در صورت تمایل ایشان دیه می پردازد، حتی اگر این در مورد و برای پرداخت دیه ناگزیر از فروش آن بنده گردد.

عفو حاکم :

اگر گاهی واژه « حاکم » به جای امام به کار رفته است. همان طور که شهید ثانی در « مسالک الافهام » در شرح سخن « محقق حلی » فرموده است : مقصود حاکم مطلق است که در برگیرنده انواع ولایت نیابت عامه می گردد. اگر گفته شود : درست است که تعزیر بستگی به نظر مقام رهبری دارد و مقصود تنها مخصوص آن مقام است یا شامل هر قاضی نیز می شود؟ در پاسخ می گوییم : قضاوت مخصوص عالیترین مقام قضائی است که منحصر در مقام رهبری می باشد. بنابراین منافاتی ندارد که از سوی مسأله تعزیر به نظر رهبری بستگی داشته باشد. و از سوی بعد قضائی آن منظور باشد. مانند این حالت در مسأله عفو است که در تعبیر فقها و نیز در روایات، عفو، مخصوص مقام امامت دانسته شده و در همان حال جنبه مسئولیت قضائی آن ملحوظ بوده است. بنابراین نمی توان به صرف آن که منظور از امامت در تعبیر فقها مقام قضائی امام است، استفاده کرد که قضاوت برای هر قاضی دیگر وجود دارد. این معنی مانند آن است که گفته شود، چون در وظایف و مسئولیتهای دیوان عالی کشور جنبه قضائی، منظور بوده است. بنابر این وظایف مذکور برای دیگر مقامات قضائی- جنبه قضائی دیوان صحت. بنا بر این وظایف مذکور برای دیگر مقامات قضائی نیز وجود دارد. در مسأله عفو ما فقها طبق روایات تصریح کرده اند که این امر مخصوص مقام امامت و از ویژگیهای مقام رهبری به شمار می آید، همچنین قابل واگذاری است یعنی مقام رهبری می تواند آنرا عموما و یا خصوصا به دیگران واگذار کند. در « مرسله برقی » که مورد عمل فقهای شیعه است، درباره کسی که به دزدی اعتراف نموده است- چنین آمده است : « و اذا اقرا الرجل علی نفسه فذلک الی الامام ان شاء عفی و ان شاء قطع » ( اگر مرد علیه خود اعتراف نمود، امام می تواند او را عفو کند، یا عضوش را قطع کند.)  « صحیحه کناسی » به روشی عفو را مخصوص ولایت فقیه « ولی امر» دانسته است : « لا یعضی عن الحدود التی لله دون الامام ». ( تنها حدود الهی را امام می تواند عفو کند) مرحوم شیخ طوسی در کتاب « النهایه ص 718 » شرط توبه اعتراف کننده را پس از اقرار اضافه نموده است. « فان کان قد احر علی نفسه ثمر تاب بعد الاقرار، جازم للامام العفو عنه او اقامه الحر علیه حسب ما یراه اردع فی الحال».

قاعده : العفو بید الامام که قلمرو و کاربرد این قاعده در حدود : درحدودی که حقوق اله است ( مثل زنا- شرب الخمر و سرقت) نه حقوق الناس قاعده اجرا می شود.( منظور از حقوق اله اعم از حقوق اله محض ( مثل حق زنا-شرب و خمر) و حقوق اله که علاوه بر حق الهی در برگیرنده عدوان بر مردم نیز هست و مثل حد سرقت. ولی به هر حال فلسفه مجازات رعایت حق اله است و اجرای حدود اله به عهده امام است و اجرای حقوق الناس به عهده مردم است. و اصل اولی اجرای حدود اله است و بعد از اثبات، کسی حق ندارد آن را پاسخ شود ( و الحافظین الحدود الله)، بعضی از روایات حق عفو امام در حقوق اله منوط به اثبات جرم با اقرار ( نه شهود و بینه) دانسته است. ولی برخی از فقها عفو امام در حقوق اله را منوط به توبه قبل از اثبات جرم کرده اند.

  1. فان کان اقر علی نفسه عند الامام ثمر اظهر التوبه کان الامام الخیار فی العفو عنه او اقامه الی علیه حسب ما یراه من العلمه و متی لم تیب لم یجز الامام العفو علی الحال. و شیخ طوسی در نهایه در حد زنا گفته ولی رد هز حدود همین حرف را دارد.
  2. شرایع : لو اقر لجد تاب کان الامام ضمین فی اقامته رجما کان او جلد. ( در حد زنا ) ولی شیخ مفید می گوید : بعد از اثبات جرم زنا- مستحق و لواط ( چه با شهادت و بینه و چه با اقرار ) اگر مجرم توبه کرد بر حسب مصلحت اسلام و یا خود مجرم می تواندعفو کند ولی اگر توبه نکرد عفو.
  3. اگرجرم با اقرار ثابت شده چه توبه بکند (قبل یا بعد) چه نکند، امام حق عفو او را دارد. پس در این مورد 3 قول را بیان داشتیم : 1-عفو با اقرار، 2-عفو با اقرار + توبه، 3-عفو با توبه (چه با اقرار و چه با بینات). و حرف مشهور فقط با اقرار + توبه پذیرفته شده است. در ق.م.1. 1-قاعده العفو بید الحاکم در چندین ماه نفوذ داشته که آنرا بیان می داریم :

1-م72ق.م-1-مقرر می دارد هرگاه کسی به زنایی که مستوجب حد است اقرار کند و بعد توبه کند قاضی می تواند تقاضای عفو او را از ولی امر بنماید و یا حد را بر او جاری نماید.

2-م126ق.م-1-اگر لواط و تفخیذ و نظایر آن با اقرار شخص ثابت شده باشد و پس از اقرار توبه کند قاضی می تواند از ولی امر تقاضای عفو نماید.

3-م133ق.م-1-اگر مساحقه با اقرار شخص ثابت شود و وی پس از اقرار توبه کند قاضی می تواند از ولی امر تقاضای عفو نماید.

4-م182ق.م-1-هرگاه کسی بعد از اقرار به خوردن مسکر توبه کند قاضی می تواند از ولی امر تقاضای عفو نماید، یا حد را بر او جاری کند.

« انه لا یعفوا عن الحدود التی اله الامام مع الاقرار لا مع البیه و ان من عفا عن حقه فلیس له الرجوع» محمد ابن یعقوب... عن ابی جعفر(ع)- قال : لا یعض عن الحدود التی دون الامام فاما ما کان عن حق الناس فی حد فلا باس بان یعض عنه دون الامام.

معافیت یا بعد از حکم مجازات صورت می گیرد یا قبل  از اینکه در مورد آن جرم صادر شود.

« عفو بعد از حکم مجازات»

عفو یکی از نهادهایی است که برای ابراز حس عطوفت و شفقت نسبت به مجرمین وضع شده است. گاهی پس از صدور حکم قطعی مشخص می شود که اجرای کیفر مصلحت اجتماعی خود را از دست داده و جز تخریب روحیه محکوم علیه نتیجه ای در بر ندارد. بالاخص در مواردی که در زمان صدور حکم، مجازات معین شده موافق با افکار و عقاید عمومی بوده ولی بعدا در اثر تغییر افکار عمومی و ظهور اندیشه های جدید جامعه نسیبت به اعمال ارتکابی گذشته با نظر عفو و اغماض نگریسته و مرتکبین این قبیل جرائم را مستحق ارفاق و تخفیف می داند. در این گونه موارد اصلح است که مجازات تحمیلی به مورد اجرا گذارده نشده و یا لااقل مورد تخفیف قرار گیرد. تا از آثار زیان بار آن جلوگیری به عمل آید. و گاهی به جهات گوناگون مجازات مرتکبین جرائم را به طور قطعی مورد عفو قرار می دهد. کلمه عفو در لغت به معنای مختلفی از جمله بهترین هر چیز بخشش، پوشاندن و ناپدید کردن آمده است. معنای اصطلاحی آن در علم حقوق و فقه همچنان از معنی لغوی آن به دور نیست و آن بخشش و درگذشتن از مجازات و کیفر است. و این کلمه یا مشتقات آن در آیات فراوانی از قرآن مجید آمده است. « و لمن صبر و غفر ان ذلک لمن عزم الامور » و هر که بر ظلم کسی صبر کند و با قدرت، انتقام را ببخشد، این مقام بردباری است که عزم در امور الهی است. با مطالعه دقیق در منابع کیفری اسلام عفو و اغماض به این جهت اهمیت دارد که ناشی از زبونی و ضعف نیست بلکه عفو از موضع قدرت است، یعنی در عین این که ولی مقتول یا مجنی علیه حق مقابله به مثل را دارد، رد عین حال در اثر عظمت روح و تربیت دینی، گنهکار را مورد عفو قرارداده و بدین ترتیب علاوه بر اصلاح خود و دیگران، در روح و جان شخص بزهکار نیز تاثیر بخشیده و با ایجاد احساس شرمندگی باطنی در او وادارش می سازد تا جهت دستیابی به سعادت و رستگاری عمیقا آمادگی پیدا کند. عفو بعد از حکم مجازات یا به صورت عمومی است و یا به صورت خصوصی است. که عبث در بررسی به صورت مختصر در مورد هر یک از این معافیت های بعد از حکم مجازات می پردازیم.

1-عفو عمومی :

در بند 3م8قـ آ- د آمده است که تعقیب امور جزئی از طرف مدعی العموم موافق قانون شروع شده، موقوف نمی شود دیگر در مواردی ... که یکی از این موارد صدور عفو عمومی در مورد تقصیرات سیاسی است متعاقب این امر در قانون مجازات عمومی سابق، ماده 155 اختصاص به اعطاء عفو عمومی یافته و مقرر گردیده « عفو عمومی که به موجب قانون مخصوص اعطا می شود، تعقیب و دادرسی را موقوف و در صورت صدور حکم محکومیت اجرای مجازات را متوقف و آثار محکومیت را زائل می کند. در مواردی که قسمتی از مجازات به موجب قانون بخشوده شود آثار کیفری باقی خواهد ماند. مگر اینکه ترتیب دیگری مقرر شده باشد. از مفاد این ماده چنین استنباط می شود  که عفو عمومی از جمله حقوق جامعه است. در جوامع مختلف گاه مصالح و مقتضیات خاصی ایجاب می  کندکه تعقیب یا مجازات مجرمین متوقف شود. تشخیص این مصالح و مقتضیات علی الاصول توسط نمایندگان موجه و منتخب آن جامعه بایستی مورد ارزیابی و تصویب قرار گیرد. علت اصلی و اهمیت عفو عمومی پس از تحولات سیاسی جامعه یا حتی تغییر نظام حکومتی جامعه نیازی به توضیح ندارد. چرا  که عموما در چنین مواقعی عفو عمومی شامل آن دست از محکومیتی میشود که در اثر مخالفت با رژیم و یا تعرض به مصالح حکومتی رژیم گذشته تحت تعقیب بوده و یا به تحمل مجازاتهایی محکوم شده اند.می شود و چه بسا که اغلب افراد این گروه خود از بانیان و طرفداران هیأت حاکمه جدید باشند که در این صورت رهایی از تعقیب و مجازات حق و طبیعی و عرفی آنان خواهد بود.  از مصادیق عفو عمومی، ماده واحده لایحه قانونی عفو متهمان و محکومان جزائی مصوب 19/2/1358 است. به موجب ماده واحده مزبور کلیه کسانی که تا تاریخ تصویب این قانون در مرجع قضائی مورد تعقیب قرار گرفته اند اعم از اینکه حکم در مورد آنان صادر شده باشد یا خیر، حسب مورد از تعقیب یا مجازات معاف خواهد شد. مشروط بر اینکه شاکی یا مدعی خصوصی نداشته یا شاکی یا مدعی خصوصی از شکایت خود گذشت کرده باشد. به علاوه رأی هیأت عمومی دیوان عالی کشور به شماره 59/25-9/121359 ( روزنامه رسمی شماره 10537-14/12/60 ) نیز ضوابط لایحه قانونی عفو عمومی را شامل کسانی هم دانست که قبل از تاریخ تصویب لایحه قانونی مذکور مرتکب بزهی گردیده اند ولی مورد تعقیب واقع نشده اند. البته در صورتی که موضوع اتهام از موارد مستثنی در قانون نباشد. از مصادیق دیگر عفو عمومی لایحه قانونی رفع آثار محکومیت های سیاسی به شماره 408-8/1/1358 (روزنامه رسمی شماره 9935-19/1/1358) است. « ماده واحده لایحه قانونی مزبور مقرر می دارد.»

محکومیت کلیه کسانی که به عنوان اتهام اقدام علیه امنیت کشور واهانت به مقام سلطنت و ضدیت با سلطنت مشروطه و اتهامات سیاسی دیگر تا تاریخ 16/11/57 به حکم قطعی محکوم شده اند، کان لم یکن تلقی می شود. و کلیه آثار تبعی محکومیتهای مزبور موقوف الاجرا خواهد بود.

شرایط اعطای عفو عمومی :

  1. 1.قوانین عفو عمومی از قوانین استثنایی هستند. معمولا در قوانین بروز انقلابهای سیاسی و بحرانهای اجتماعی که با مشارکت عده زیادی از مردم برای نیل به مقاصد مشترک جرائمی مهم چون تخریب اموال منقول و غیر منقول و جرائم علیه امنیت ارتکاب می شود، عکس العمل دولت حاکم، شدید است پس از خاتمه بحران و انصراف از تعقیب برای رفع اثر از مجازاتهای شدید و سنگین، با تصویب قانون عفو عمومی متهمین و مرتکبین جرائم عمومی عفو عمومی قرار می دهند.
  2. قانون عفو عمومی شامل جرائم ارتکابی قبل از تصویب قانون می گردد و قانونا جرائم احتمالی آینده را شامل نمی شود.
  3. قانون عفو عمومی گاهی ساده و بدون قید و شرط است ولی در مواردی هم مشمول آن ذینفع مشروط به انجام امری است. مثلا برگرداندن سرمایه به کشور در مورد جرائم مربوطه به مبادلات ارزی می تواند شرط استفاده از قانون عفو عمومی باشد و همچنین پرداخت قبلی جزای نقدی برای محکومیت های مالی.
  4. عفو عمومی می تواند با توجه به ویژگیهای مشخصی و قومی و محلی و ملیت افراد اعلام شود. مثلا در شهر یا استانی که به انگیزه های قومی شورشی کرده اند، اعلام عفو می تواند حس کنید و انتقام جویی شورشیان را که درصدد فرصت مناسب و تکرار عملیات خود باشند تخفیف و تسکین دهد.

آثار عفو عمومی :

  1. قانون عفو عمومی که در جهت ضرورت به فراموشی سپردن وقایع مجرمانه اعلام می شود، اثر آن زایل ساختن وصف مجرمانه از جرم ارتکابی است. (معافیت : ریشه مجازات را می زند.)چ
  2. اثر عفو عمومی در مرحله تعقیب جزایی-وقتی قانون عفو عمومی قبل از صدور حکم محکومیت قطعی متهمین تصویب شود، موجب سقوط جنبه عمومی دعوای جزائی می گردد. و لذا موضوع جرم قابل تعقیب نبوده و متهمین در صورتی که در توقیف باشند فورا آزاد می گردند. و چنانچه تعقیب متهمین آغاز نشده باشد دیگر تعقیب منتفی می شود. و در صورتی که تعقیب متهمین در جریان باشد قرار منع تعقیب صادر می شود.
  3. اثر عفو عمومی در مرحله بعد از صدور حکم-چنانچه بعد از صدور حکم محکومیت به مجازات، قانون عفو عمومی تصویب شود، عفو عمومی محکومیت را زایل کرده و تمام آثار ناشی از مجازات را در مواردی که عفو قسمتی از مجازات را شامل شود تعقیب متهم تا صدور حکم قطعی ادامه یابد. 4.آثار عفو عمومی بر محکومیت جزائی : عفو عمومی موجب سلب آثار محکومیت می گردد و لذا مجازاتهای اصلی، تبعی، تکمیلی یا تماما منتفی میگردد. محکومیت مورد عفو، دیگر برای تکرار جرم به حساب نیامده و مانع تعلیق اجرای مجازات احتمالی نشده و از سجل کیفری حذف می گردد.
  4. استنثائات عطف بما سبق شدن قانون عفو عمومی-تاثیر قانون عفو عمومی نسبت به امور جزائی قبلی تام و کامل نیست. زیرا چنین قانونی موجب استرداد جزای نقدی و هزینه دادرسی پرداختی توسط محکوم علیه نمی شود.
  5. عفو عمومی شامل اقدامات تامین نمی گردد. ضرورت اجرای اقدامات تامین مثل اعزام اجباری بیمار معتاد به بیمارستان به رغم کیفر زدایی یا تبدیل مجازات مورد توجه قانونگذار است به طوری که بند 3م 11ز- م- ا صراحتا مقرر می دارد « اگر مجازات جرمی به موجب قانون به اقدام تامین و تربیتی تبدیل گردد، فقط همین اقدامات مورد حکم قرار خواهد گرفت.»
  6. الزام به جبران خسارت به رغم قانون عفو عمومی ومعمولا در قوانین عفو عمومی تصریح می شود که عفو عمومی مانع استیفای حقوق اشخاص ثالث نمی باشد.

2-عفو خصوصی :

عفو خصوصی یا عفو خاص عبارت است از : معاف کردن محکوم علیه از تحمل تمام یا قسمتی زا مجازات مورد حکم قطعی و یا جایگزین ساختن مجازات قابل اجرا به مجازاتی خفیف تر. برابر بند 11 اصل یکصد و دهم قانون اساسی. عفو یا تخفیف مجازات محکومین در حدود اسلامی پس از پیشنهاد رئیس قوه قضائیه از وظائف و اختیارات رهبر است. در اجرای اصل مزبور ماده 24ق م.1.مقرر می دارد : « عفو یا تخفیف مجازات محکومان در حدود موازین اسلامی پس از پیشنهاد رئیس قوه قضائیه با مقام رهبری است»عفو خصوصی، تاثیری در مجازات تبعی و تکمیلی ندارد. آثار محکومیت باقی می ماند، اصولا عفو خصوصی مربوط به جرائم غیر قابل برگشت یا جرائمی است که شاکی نداشته یا شاکی داشته ولی گذشت کرده است.

در عفو خصوصی، چنانچه محکوم علیه پس از استفاده از عفو خاص مرتکب جرم جدید می شود سابقه محکومیت مورد عفو برای اجرای مقررات تکرار جرم در نظر گرفته می شود. به علاوه عفو خاص، پس از صدور حکم، قابل طرح است. بر خلاف عفو عام که رفتار مجرمانه قبل از تعقیب و بعد از تعقیب را تا مرحله صدور حکم و اجرای آن شامل می شود. عفو خاص همانند عفو عام در رفع ضرر و زیان مدعی خصوصی تاثیری ندارد. و حکم صادره در این مورد قابلیت اجرایی دارد. همچنین عفو خاص نیز مانند عفو عمومی الزامی و از قواعد آمره پیروی می کند. عفو پیشنهادی به وسیله دادگاه از ولی نیز به حکم قانون در مواردی در ق- م- ا پیش بینی شده است. مانند 1- م72ق م توبه بعد از اقرار به زنا- 2-82-ق م-1-توبه بعد از اقرار به خوردن مسکرات.

شرایط اعطای عفو خاص :

1-قاضی مجری حکم.

2-رئیس زندان محل گذراندن محکومیت با موافقت قاضی ناظر زندان یا رئیس حوزه قضائی محل.

3-محکوم علیه و خانواده وی.

مناسبتهای موجب پیشنهادی عفو خصوصی(کمیسیون عفو و بخشودگی به مناسبتهای زیر تشکیل می گردد) :

1-مبعث رسول اکرم(ص) 27رجب

2-ولادت حضرت قائم (عج)15 شعبان

3-عید فطر اول شوال

4-عید قربان یا عید غدیرخم (دهم یا هجدهم ذی الحجه)

5-سالروز پیروزی انقلاب اسلامی « 22 بهمن»

6-عید نوروز یا روز جمهوری اسلامی (اول تا دوازدهم فروردین)

آثار عفو خصوصی :

  1. عفو خصوصی موجب معافیت محکوم علیه از مجازات و یا تخفیف آن می گردد. بدون اینکه تاثیری بر حکم محکومیت کیفری داشته باشد. با اعلام عفو خصوصی ضمانت اجرای مدنی و انضباطی به اعتبار خود باقی می ماند و تاثیر بر مجازاتهای تبعی و تکمیلی ندارد، مگر آنکه در حکم مزبور به لغو م

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی حقوق

تحقیق درباره ی ثبت املاک

اختصاصی از فی توو تحقیق درباره ی ثبت املاک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره ی ثبت املاک


تحقیق درباره ی ثبت املاک

 

لینک پرداخت و دانلود پایین مطالب:

 

فرمت فایل:word(قابل ویرایش)

 

تعداد صفحه:69

مقدمه

سازمان ثبت اسناد و املاک کشور بعنوان یکی از کهن ترین دستگاه های اداری از جمله نهادهای حاکمیتی است که اعتبار بخشی ،تثبیت و حمایت از حقوق مالکیت مشروع و قانونی اشخاص حقیقی و حقوقی جامعه را بر عهده داشته و با مشارکت در تنظیم روابط و مناسبات اقتصادی و اجتماعی کشور نقش موثری را ایفا می نماید. از طرفی این سازمان به جهت مجموعه وظایف وماموریتهای قانونی خود در ایجاد بسترهای لازم برای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور نقش بسزایی داشته و به نوعی می توان ثبت را زمینه ساز توسعه پایدار کشور در نظر گرفت. نظام و ساختار اولیه سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در نوع خود نسبتا مترقی بوده و از ابتدای تاسیس بخشی از وظایف اجرایی آن برعهده نهادهای تخصصی مدنی (دفاتراسناد رسمی و دفاتر ازدواج و طلاق)گذشته شده است . این دفاتر دارای استقلال مالی بوده و بصورت خصوصی اداره می شوند. اما انتخاب و گزینش سردفتران (مدیریت دفاتر) توسط سازمان انجام می گیرد و همه فعالیت های آنها منطبق بر قوانین مربوطه و تحت نظارت و مطابق با چهارچوب و سیاستهای ابلاغی از سوی سازمان و واحدهای ثبتی انجام می شود.

 

 

 

 

فصل اول


 

 

تاریخچه : پیشینه تاریخی و تحولات اخیر

مفهوم ثبت مالکیت املاک برای نخستین بار در استرالیا توسط شخصی به نام روبرت تورن که به علم حقوق آشنایی نداشت به طور فراگیر مطرح گردید . این ایده زمانی در استرالیا مطرح شد که عدم ثبت املاک خصوصاًاز این جهت که دارای وسعت زیاد و اختلاف در مالکیت بودند ، منجر به مشکلاتی کی گردید و به همین دلیل در این کشور مورد استقبال قرار گرفته و به سرعت در تمام کشورهای تابع سیستم حقوقی کامن لا ، ثبت املاکآغاز گردید . در انگلیس ثبت املاک در قرن بیستم شروع شد و تصویب قانون ثبت املاک در سال 1925 موجب جدایی ماهوی حقوق در این کشور با سایر کشورهای تابع حقوق انگلوساکسون شد ، به گونه ای که ایرلند جنوبی ، ایلات متحده آمریکا ، استرالیا ، کانادا و نیوزیلند دارای حقوق متفاوتی در این زمینه بوده و تنها ولز و ایرلند شمالی در این مورد با انگلستان دیدگاه حقوقی مشترکی دارند .

امروزه در انگلیس ثبت املاک به روشی صورت می گیرد که برای ثبت مالکیت سهام شرکت ها مقرر است و بر همین اساس بررسی اسناد در هنگام انجام معانلات جدید بر روی ملک به صورت دقیق مورد نیاز نیست و صرفاً مرجعی که ابتدائاً به ثبت اقدام ورزیده ، سند جدیدی را با مشخصات طرفین معامله صادر خواهد کرد . این اعتقاد عمومی در انگلیس وجود دارد که ثبت املاک از دغدغه های ناشی از انتقال آنها می کاهد و موجب تسهیل معاملات می گردد .

قانون 1925 تدریجاً در مناطق مختلف انگلیس حکومت یافته و به موجب آیین نامه های مختلف در تمام این کشور و ولز اجرا شده است . روند همه گیر شدن ثبت املاک در این کشور ادامه دارد به گونه ای از اول دسامبر 1990 مقرر گردید که باید تمام تصرفات مالکانه و اجاره های با بیش لز 21 سال سابقه در هنگام اقدام مالک به معامله بر ملک به ثبت برسند .

یکی از مشکلات موجود فرا  راه ثبت املاک و امور ثبت اسناد رسمی به طور عام ، ابهام و پیچیدگی امر تشکیل و بایگانی پرونده های ثبتی و مقدار روز افزون تقاضا برای ثبت املاک می باشد که این موضوع در قانون ارتباطات الکترونیکی مصوب 2000 مورد توجه قرار گرفته و استفاده از روش های الکترونیکی و ابزارهای جدید نظیر رایانه موجب تسهیل در امور مذکور شده است . علاوه بر این کمیسیون حقوقی و ثبت املاک در سال 1998 ضمن یک کار مشترک اقدام به انتشار سندی با عنوان « ثبت املاک برای قرن بیست و یکم » نموده اند که شامل شیوه جدید کار در زمینه امور ثبتی ، اصلاح روش های سابق و الکترونیکی کردن کار ثبت اسناد مربوط به املاک و اموال غیر منقول می باشد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ویژگی های سند ثبتی و حقوق موجود در املاک ثبت شده

تفاوت عمده املاک ثبت شده و املاکی که به ثبت نرسیده اند این است که در مورد دسته دوم مبنای مالکیت وضع ید و تصرف است که در صورت وجود ادعای معارض با ارائه سند مالکیت عادی استقرار می یابد در حالی که در املاک ثبت شده آنچه اهمیت دارد سابقه ثبتی آنها در دفترخانه ثبت املاک می باشد. نکته ای که در حقوق انگلیس جالب و در عین حال بحث انگیز به نظرمی رسد وضعیت دوگانه ای است که گاهی موجب ابهام و سردرگمی می گردد به گونه ای که در این کشور ثبت املاک به مفهوم خاص آن با ثبت وضعیت معاملاتی املاکی که به ثبت نرسیده اند تفاوت دارد و مورد اخیر صرفا در وثیقه بودن یا نبودن ملکی که به ثبت نرسیده را مشخص می نماید.

الف ویژگی های سند ثبتی

سند ثبتی دارای خصوصیاتی است که هر کدام باعنوان اصل در حقوق انگلیس پایه گذاری شده است. به موجب اولین اصل سند ثبتی ملک باید آینه تمام نمای حقوق و تعهداتی باشد که بر ملک ثبت شده تعلق گرفته است و صراحت این اطلاعات به گونه ای باشد که برای مثال مشتری با رجوع به آن بتواند از وضعیت حقوقی ملک (نام مالک ، مستاجرو ... و یا حقوق تعلق گرفته بر آن نظیر رهن) آگاهی یابد.

به موجب اصل دوم شیوه ای که بر اساس آن یک ملک با وجود حقوق اشخاص ثالث (نظیر حق ارتفاق و انتفاع) قابل انتقال است مورد اشاره قرار می گیرد. این طریق نباید هیچ گونه خللی به حقوق اشخاص ثالث وارد آورد ونهایتا به موجب اصل سوم باید در سند ثبتی ملک به وضعیت تامینی و بیمه ای آن اشاره شود.

به لحاظ مواردی که ذکر شد در مرجع ثبت املاک دفاتر زیر موجود است :

  • دفتر ملک : این بخش از سند ثبتی در واقع به خصوصیات ملک مرتبط است و دارای اطلاعات جالبی در خصوص اینکه ملک آزاد یا تحت اجاره بوده یا حقوق دیگری به آن تعلق گرفته می باشد.
  • دفتر مالکیت : این قسمت شامل ثبت نام و نشانی مالک است که مالک ثبتی نامیده می شود. اگر عنوان مالک با عبارت مالک بر ملک طلق مشخص گردیده باشد بیانگر فقدان سابق ثبتی بر ملک می باشد و صرفا دلالت بر ثبت انتقال ملکی دارد که سند آن عادی است . مالک ثبتی دارای سند مالکیت است که از سوی دفتر خانه ثبت کننده ملک به وی داده می شود.در هنگام ثبت مالکیت به حقوق اشخاص ثالث در ملک ثبت شده نیز به هر عنوان که باشد اشاره می شود . مالکیت بر مال غیر منقول لزوما با سلطه فیزیکی بر آن محقق نمی گردد و سند مالکیت که در آن ثبت مالکیت شده مهمترین دلیل بر تملک دارنده سند به حساب می آید.
  • دفتر تعهدات : در این دفتر تعهداتی که مالک یا مستاجر بر عهده دارد ونیز هزینه هایی که قانونا باید برای ملک انجام شود درج می گردد. در مورد املاک ثبت نشده اطلاعات این دفتر در دفتر ثبت مالکیت درج می گردد زیرا این نوع از املاک فاقد دفتر ملک و دفتر تعهدات می باشند.

ب حقوق موجود در املاک ثبت شده

مقصود از این بخش اشاره به حقوق و منافعی است که می تواند بر ملک ثبت شده استوار گردیده و در سند ثبتی آن ملک درج شود. بدیهی است که این حقوق و منافع از دیدگاه شخصی که متعهد به رعایت آنهاست نه تنها حق به حساب نمی آیند بلکه دارای عنوان تعهد می باشند. از دیدگاه برخی ازحقوقدانان انگلیسی هر قطعه از زمین یا هر مال غیر منقولی بالقوه می تواند جایگاه حقوق ،منافع و در نتیجه تعهداتی خاص باشد زیرا ممکن است شخصی مالک تمام قسمت های یک ملک یا بخشی از آن یا صرفا دارای حق مبتنی بر اجاره بر آن بوده باشد. از نظر این دسته حق مالکانه بر ملک دارای مفهوم عامی است . که حتی حق مستاجر بر عین مورد اجاره را نیز شامل می گردد.

این نظر امروزه مهجور مانده است و به طور کلی می توان نحوه وضع ید بر مال غیر منقول را در حقوق انگلیس به سه دسته عمده تقسیم بندی نمود :

  • تصرف بر ملک به گونه ای که مقید به هیچ قید و شرطی نباشد که این نوع از تصرف مالکیت مطلق نامیده می شود.
  • تصرف مبتنی بر اجاره که منجر به ایجاد رابطه استیجاری میان موجر و مستاجر می گردد.
  • مالکیت اشتراکی (اشاعه)

حقوق و تعهداتی که ممکن است در املاک ثبت شده وجود داشته باشد به شرح زیر است .

حقوق مالکانه : سند مالکیت بر تملک شخص معین بر ملک دلالت دارد و با تغییر مالک ، حقوق و تعهدات راجع به ملک به دارنده جدید انتقال می یابد. این تملک ممکن است به صورت مالکیت مطلق یا به موجب اجاره نامه (مالکیت منافع) باشد.

حقوق دائمی و غیر قابل تغییر : این حقوق به اعتبار اشخاصی که مکلف به رعایت آنها هستند تعهد محسوب می شوند و عبارت از مواردی است که در ماده 70 قانون ثبت املاک مصوب 1925 قید گردیده است و برخی از موارد آن عبارت است از : حق ارتفاق ، حق انتفاع و سایر حقوق ذاتی و تعهد به پرداخت عوارض محلی و مملکتی . ویژگی بر جسته این حقوق عبارت است از اینکه حتی اگر در سند مالکیت به آنها اشاره نشده باشد به نفع اشخاص دیگر و به ضرر مالک در ملک برقرار می شود و اختصاصی به مالک ثبت شده ندارد.

حقوق فرعی و تبعی : این دسته از حقوق و تعهدات توسط طرفین قرارداد در سند ثبتی ملک گنجانده می شود و ازاین رو انتقال آنها درهنگام معامله جدید نیازمند توافق طرفین قرارداد است . از جمله این موارد می توان به توافقات محدود کننده (مانند محدود کردن مالک (خریدار جدید) به عدم انجام تجارت خاص یا ساختن بنای بلند در ملک خریدار شده) یا توافق بر حقوق انتفاعی به نفع اشخاص ثالث در ملک مورد معامله و تراستها اشاره نمود. لذا به طور کلی هر آنچه که در سند ثبتی ملکی مقرر گردد و در زمره حقوق مالکانه یا دائمی و غیر قابل تغییر نباشد از جمله حقوق فرعی و تبعی که بر ملک تعلق گرفته به حساب می آید.


 

 

 

 

 

 

فصل دوم


 

 

مروری بر برنامه های توسعه

مرور سریع برنامه چهارم توسعه کشور حاکی از آن است که در این برنامه تکالیف مهم و زیادی بر عهده سازمان ثبت اسناد و املاک کشور گذاشته شده است که بیانگر نقش مهم سازمان در توسعه پایدار کشور و ایجاد امنیت اقتصادی و اجتماعی می باشد. صدور اسناد مالکیت اراضی کشاورزی و بافت مسکونی روستایی طراحی نظام جامع حقوق مالکیت معنوی در سطح ملی و بین الملی ،تهیه پایگاه اطلاعات مکانی و مالکیتی و نوسازی و مکانیزاسیون ثبت به منظور ارتقا اثر بخشی آن از جمله تکالیف مربوط به سازمان ثبت در برنامه چهارم توسعه می باشد.

در برنامه دوم توسعه قضایی نیز به اهدافی از قبیل پیش گیری از وقوع جرم و ایجاد بهداشت قضایی ،احیای حقوق عامه ، افزایش دسترسی به عدالت ،بهره مندی از سرعت ، دقت و صحت به منظور ارائه بهتر خدمات و افزایش رضایت مندی مردم از طریق بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و اصلاح ساختار اداری و قضایی و افزایش نهادهای مدنی تخصصی و بهره مندی از مشارکت های مردمی توجه ویژه ای شده و سازمان های تابعه و از جمله سازمان ثبت موظف به اجرای آنها شده اند.

سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در حال حاضر دارای 382 واحد ثبتی (به طور متوسط به ازا هر 180000 نفر یک واحد ثبتی) در سراسر کشور بوده و جمعا 7714 نفر پرسنل در بخش های ستادی و اجرایی آن مشغول به کار هستند که با توجه به ساختار تشکیلاتی مصوب سازمان ، در حال حاضر قریب به 33 درصد از پستهای سازمانی خالی هستند. تحلیل آماری نشان می دهد به ازا هر صد هزار نفر جمعیت کشور جمعا 5/10 نفر کارمند ثبتی وجود دارد. همچنین در سراسر کشور 3198 دفتر ازدواج و طلاق و تعداد 3256 دفتر خانه اسناد رسمی دایر بوده و تحت نظارت سازمان ،خدمات مرتبط به امور ثبتی را به مردم ارائه می کنند.

بررسی آماری ساختار و ترکیب نیروی انسانی سازمان نشان می دهد که از مجموعه 7714 نفر پرسنل موجود 3/65 درصد آنها بصورت استخدام رسمی ،7/29درصد پیمانی و 5 درصد نیز بصورت قراردادی با سازمان همکاری می کنند. همچنین از لحاظ شاخص تحصیلات 6/9 درصد پرسنل دارای مدرک تحصیلی زیر دیپلم ، 5/40 درصد دیپلم ،6/9 درصد فوق دیپلم و 3/40 درصد دارای مدرک لیسانس و بالاتر هستند. در ضمن نسبت شاغلین زن به مرد در سازمان 1 به 4 می باشد. ترکیب سابقه خدمتی پرسنل سازمان نیز بیانگر معضلاتی در این بخش می باشد. بعبارت دیگر 5/46 درصد از پرسنل سازمان کمتر از 10 سال سابقه دارند ،40درصد بین 10 تا20 سال ،5/9 درصد 20 تا 30 سال و 4درصد از شاغلین سازمان نیز دارای بیش از 30 سال سابقه هستند. همانطور که ملاحظه می گردد به سبب عدم جذب نیروی انسانی در فاصله سالهای دهه 60 تا اول دهه 70خلا جدی میان سنین خدمتی نزدیک به سن بازنشستگی و بالاتر از آن با سنین میانی و ابتدایی خدمت بروز کرده و این مسئله باعث شده است در ارتقا طبیعی کارکنان در مسیر شغلی آنها خلل ایجاد شود.

علیرغم ثابت ماندن نسبی پستهای سازمانی و همچنین رشد محدود نیروی انسانی به نسبت سالهای قبل از انقلاب رشد فعالیتها و تقاضای خدمات ثبتی بسیار سریع و قابل توجه بوده است. هم اکنون قریب به 21 میلیون پرونده ثبتی ملکی در سراسر کشور از ابتدای فعالیت سازمان تشکیل گردیده که به جهت ماهیت پرونده های ثبتی هیچوقت مختومه نمی شوند. در ضمن نرخ رشد پرونده ها در سالهای اخیر نیز سالیانه بیش از 5 درصد (1200000پرونده در سال) بوده است. با توجه به شاخص های مثبت توسعه ای کشور از جمله افزایش فعالیت های اقتصادی مردم رشد فرهنگ مالکیت گرایی  و افزایش بورس بازی زمین و مستغلات ،رشد جمعیت و توسعه تقسیمات کشوری ، افزایش دفاتر اسناد رسمی که باعث افزایش فعالیت های نظارتی و هدایتی سازمان شده است تشدید فعالیت و حضور در معاهدات بین المللی از جمله عضویت در WIPO و بسیاری عوامل دیگر باعث شده است در سالهای گذشته حجم فعالیتهای سازمان رشد قابل توجه ای داشته باشد.

به بیان آماری ضریب افزایش حجم فعالیتهای سازمان در پنج سال گذشته بطور متوسط سالانه بیش از 20درصد رشد را نشان می دهد. بعنوان مثال در بخش صدور اسناد مالکیت که عمده ترین فعالیت سازمان محسوب می شود در سال 1379 بالغ بر 697477 فقره و در سال 1383افزون بر 1301386 فقره سند مالکیت شهری در واحدهای ثبتی سراسر کشور صادر شده است (حدودا 20 درصد رشد بطور سالیانه)  واین در حالی است که علاوه بر رشد طبیعی فعالیتهای سازمان افزوده شدن تکالیف جدید برای سازمان از جمله تکالیف برنامه چهارم توسعه کشور شامل مواد 18 و 133 در خصوص صدور اسناد مالکیت برای اراضی مسکونی و غیر مسکونی روستاها که خود به خود جمعیت متقاضی ثبتی را به دو برابر میزان فعلی افزایش میدهد. شاهد افزایش تصاعدی تقاضاهای خدمات ثبتی خواهیم بود. بنابراین سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در شرایط فعلی یکی از پر ارباب رجوع ترین دستگاه های اجرایی کشور محسوب می شود و این روند در آینده نیز با شدت بیشتری ادامه پیدا خواهد کرد و در صورت عدم چاره اندیشی درست و در غیاب حمایت و پشتیبانی دولت حتی شاهد بحران در این زمینه خواهیم بود.

مدیریت جدید سازمان که تقریبا از اواسط سال 1383 مسئولیت اداره و راهبری سازمان را بر عهده گرفته است. به منظور حل مشکلات و معضلات موجود پاسخگویی موثر به خواسته ها و نیازمندی های مردم و پیشگیری از بحران فوق الذکر و با ملاحظه اهداف آرمانی مندرج در سند چشم انداز بیست ساله و مسئولیت ها و تکالیف درنظر گرفته شده در برنامه چهارم توسعه اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و همچنین در نظر گرفتن اهداف ، برنامه ها و سیاستهای تعیین شده در برنامه پنج ساله دوم توسعه قضایی (که به چشم اندازهای سرعت ،دقت و صحت در رسیدگی به پرونده ها تاکید داشته و استفاده از منابع انسانی مسئولیت پذیر ،آگاه و کارآمد و جلب مشارکت های مردمی و نهادهای شبه قضایی برای رسیدگی به پرونده ها با به کارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات را توصیه می نماید) چشم انداز و اولین برنامه راهبردی خود را تدوین و به تصویب ریاست محترم قوه قضاییه و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور رسانده است . در ضمن به منظور اجرایی کردن برنامه راهبردی سازمان ،برنامه جامع عملیات مدیریت راهبردی سازمان نیز تهیه و به سازمان مدیریت و برنامه ریزی ارائه شده است.

محور برنامه راهبردی پنج ساله سازمان تحقق و استقرار ثبت نوین و الکترونیکی به منظور ارائه بهترین خدمات ثبتی به مردم است. به منظور فراهم سازی زمینه های لازم جهت اجرای موفقیت آمیز برنامه راهبردی سازمان و در قالب برنامه های کوتاه مدت ،مدیریت سازمان در طول سال اول مسئولیت خود در اداره سازمان ،اقدامات و فعالیت های مهمی را انجام داده است که عناوین این برنامه ها و اقدامات اجرایی در انتهای این گزارش آورده شده است .

در ادامه این گزارش عملکرد سازمان در شش ماهه دوم سال 1384 که به گونه ای استمرار فعالیت های توسعه ای و تحول گرایانه در سازمان ثبت اسناد و املاک کشور می باشد به صورت خلاصه و اجمالی آورده خواهد شد. لازم به ذکر است که ثبت رایانه ای را مهمترین هدف سازمانی خود در نظر گرفته است. ثبت رایانه ای بعد از مرحله اولیه بستر سازی و ایجاد آمادگی های لازم سازماندهی و فرهنگی دومین مرحله از فرایند اصلاح سیستم ثبت اسناد و املاک کشور بوده و پیش نیاز اجرای طرح ملی ایجاد نظام جامع ثبت نوین و الکترونیکی خواهد بود.

 

قانون ثبت اسناد و املاک ایران

این قانون که به پیروی از حقوق خارجی تنظیم و تدوین شده و در تاریخ 26/12/1310به تصویب رسیده است از بارزترین و مهمترین قوانینی است که بحث تشریفات قرارداد ها و تنظیم سند در آن آمده است و در جهت حفظ نظم عمومی و جلوگیری از سوه استفاده ها و تضییع حقوق اشخاص ثالث مقررات خاصی دارد که به عنوان نمونه دو مورد مطرح می شود الف-ماده 22:این ماده در فصل سوم از باب دوم با عنوان آثار ثبت می گویند :همین که ملکی مطابق قانون در دفتر املاک به ثبت رسید دولت فقط کسی را که ملک به اسم او ثبت شده و یا کسی را که ملک مزبور به او منتقل گردیده و این انتقال نیز در دفتر املاک به ثبت رسیده یا اینکه ملک مزبور از مالک رسمی ارثا به او رسیده باشد مالک خواهد شناخت .در مورد ارث هم ملک وقتی در دفتر املاک به اسم وراث ثبت می شود که ورائث و انحصار آنها محرز و در سهم الارث بین آنها توافق بوده و یا در صورت اختلاف ،حکم نهایی در آن باب صادر شده باشد .......

این ماده با صراحت کامل لزوم رعایت تشریفات برای انتقال املاک اموال غیر منقول را اعلام می دارد که خود تحولی بسیار مترقی و ضروری در پی داشت ،ضرورتی که برای تمامی کشور های دنیا غیر قابل اجتناب است .خصوصا به لحاظ اهمیت و جایگاه خاصی که زمین و اموال غیر منقول در خصوص حاکمیت دولت ها و حفظ استقلال کشور دارد ،هر دولتی از حقوق مسلم خود می داند که در انتقال مالکیت اراضی دخالت و نظارت کند و نسبت به انتقال آن به افراد خارجی حساسیت خاصی نشان دهد و به همین دلیل اتباع خارجی در کشور های دیگر اصولا برای خرید و فروش اراضی خصوصا کشاورزی محدودیت های زیادی دارند و در کشور ما نیز آیین نامه استملاک اتباع بیگانه یک نمونه از این حساسیت ها و محدودیت هاست .

این حکم ،انتقال املاک به صورت شفاهی یا با سند عادی را نمی پذیرد و قالب خاصی را برای انتقال مالکیت املاک مطرح می سازد که همان سند رسمی است . ایجاد این تشریفات گرچه محدودیتی نیز برای حاکمیت اراده می باشد ،اما در جهت حفظ نظم . مصالح اجتماع و حفظ حقوق ساکنین هر کشور ضروری و قابل دفاع است . هر دولتی امروز ،باید مساحت و تعداد املاک و اراضی و مشخصات مالکین آنها را به طور کامل در اختیار داشته باشد تقسیم و تفکیک اراضی باید با اطلاع دولت و ادارات و موسساتی که در جهت اعمال حاکمیت دولت تاسیس و تشکیل شده اند صورت گیرد و خود این مراکز هم با یکدیگر هماهنگ و در راستای یک جهت گیری مشخص که موجب حفظ حقوق اشخاص و اجتماع شود فعالیت نمایید .

در چنین مواردی هیچ اداره ای حق ندارد و نباید به خود اجازه دهد که با در نظر گرفتن منافع خود بدون هماهنگی با سایر مراکز ذی ربط اقدام کند.ادارات و موسسات عمومی که از طرف دولت اعمال حاکمیت می کنند و بخشی از وظیفه ارائه خدمت را برعهده دارند مثل مهره های شطرنج یک هدف مشترک را باید دنبال کنند و همگی آنان موظفند در جهت رسیدن به این هدف حرکت کنند. بنابراین اگر سازمان ثبت اسناد و املاک قصد دارد نسبت به درخواست تفکیک یک قطعه زمین بزرگ رسیدگی و به هر یک از قطعات تفکیک شده سند مالکیت مفروز صادر کند الزاما باید با شهرداری محل هماهنگ باشد اگر وزارت صنایع به یک فعالیت صنعتی مجوز می دهد موظف است با سازمان محیط زیست و با وزارت کشاورزی هماهنگ عمل کند و کلیه ادارات باید فقط کسی را مالک بشناسند که اداره ثبت اسناد به نام او سند مالکیت صادر کرده است تا تمام این مراکز بتوانند در ارائه خدمت صحیح و سریع در کنار حفظ نظم عمومی و مصالح اجتماع ،وظایف قانونی خود را انجام دهند.

ب مواد 46،47و 48 ثبت : مواد مذکور با آینده نگری کامل و با توجه به نظم عمومی و مصالح اجتماعی وضع شده است . تصویب این مواد آن هم در سال 1310 از روشن بینی و دقت عمیق مقنن حکایت دارد که لازمه قانون گذاری و از شرایط ضروری یک قانون گذار است گرچه خواهیم دید که این آینده نگری در کمال قدرشناسی با اقدامات بعدی مقنن و رویه های ناصحیح اداری و قضایی بسیار کم اثر شده است.

ماده 46 فوق ثبت تمامی قراردادهای مربوط به عین و منفعت و حقوق املاک ثبت شده در دفتر املاک اداره ثبت را ضروری ،الزامی و اجباری میداند . ماده 47 نیز ثبت معاملات نسبت به عین و منافع و همچنین صلح نامه ،هبه نامه و شرکت نامه حتی در املاکی که به ثبت نرسیده را برحسب تشخیص و اعلام وزارت دادگستری اجباری اعلام کرده است. البته محدودیتی که در زمان تصویب قانون به لحاظ عدم تاسیس اداره ثبت یا تشکیل دفتر اسناد رسمی در برخی شهرها بود امروزه منتفی است. بنابراین قلمرو اجرای این ماده درحال حاضر بسیار وسیع و گسترده تر از زمان تصویب آن می باشد. و بالاخره ماده 48 درجهت تضمین اجرای کامل این مواد و در واقع برای تشریفاتی دانستن این انتقالات و الزام اشخاص به رعایت این تشریفات مقرر داشته : سندی که مطابق مواد فوق باید به ثبت برسد و به ثبت نرسیده در هیچ یک از ادارات و محاکم پذیرفته نخواهد شد. عملا قانونگذار با صراحت کامل می گوید که نظام حقوقی به سوی تشریفاتی کردن و تشریفاتی دانستن انتقال املاک در حرکت است و بی تردید این حرکت اقدامی شایسته در جهت حفظ نظم عمومی ،منافع ملی و حمایت از حقوق اشخاص و مانع بسیاری از سو استفاده ها بود. بدیهی است که ماده 48 بهترین و موثرترین ضمانت اجرایی بود که مقنن می توانست برای موارد تخلف از مواد 46 و 47 در نظر بگیرد چون وقتی حاکمیت سندی را معتبر نداند و اعتبار اجرایی به آن ندهد آن سند را باید فاقد اعتبار و ارزش و مساوی با سند باطل تلقی کرد اما خواهیم دید که رویه های اداری، اجرایی و قضایی برعکس عمل کردند و قدرت اجرایی ماده 48 به نحو محسوسی کم رنگ و کم اثر شد.

 

قوانین مربوط به ثبت ازدواج و طلاق

خانواده به عنوان اساسی ترین نهاد هر جامعه باید مورد توجه دولتها باشد تنظیم روابط در هر خانواده عاملی اساسی و بسیار موثر در تامین سلامت اجتماع است. ارتباط صحیح اعضای خانواده،آشنایی هر یک به وظایف و تکالیف قانونی و اخلاقی ،تربیت و آموزش و مراقبت درست از فرزندان و تامین هزینه های زندگی متعارف آنان از یک سو ،جلوگیری از بی بندو باری و فساد و اطلاع و نظارت دولت بر تعداد دقیق ازدواج و طلاق و بررسی علل و عوامل آنها و اثبات هر یک از این وقایع و عمل به تکالیفات ناشی از هر یک از آنها از سوی دیگر موضوعاتی است که نباید مورد غفلت دولتها قرار گیرد.

اما تمام مصادیق این دو نوع رابطه در قلمرو حقوق قرار نمی گیرد . برخلاف بسیاری از نهادهای فعال در یک اجتماع که حتی مسایل جزیی آن نیز توسط قوانین تبیین و تکلیف هر موردی معین می شود خانواده نهادی نیست که بر تمام روابط آن قانونی حاکم باشد چون قوانین در موارد زیادی از موضوعات خانواده ضمانت اجرای کافی و موثر ندارد. کدام قانون می تواند زوجین را به داشتن اخلاق و رفتار خوب و ملایم وادار کند یا پدر و مادر را به تربیت صحیح و آموزش و تعلیم فرزندانشان مجبور سازد ؟ این موضوعات از قلمرو قانون خارج است و به آموزه های علوم اخلاق و مذهب و فرهنگ مربوط می شود در این موضوعات هر قدر حقوق و دولت ها کمتر دخالت کنند به نتایج مفیدتری می رسند. اما برخی از موضوعات خانواده مربوط به مصالح اجتماع ،اخلاق حسنه و نظم عمومی است. شناسایی اشخاص به عنوان زن و شوهر یکدیگر ،جلوگیری از روابط نامشروع و بی بندو باری و اشاعه فساد و فحشا و تعیین وظایف و الزام اشخاص به انجام آنها حضانت و قیمومت کودکان و اداره اموال آنان ضرورتا ایجاب می کند که واقعه ازداواج و طلاق با تشریفات قانونی همراه شود. در راستای تحقق چنین اهدافی عموما تمامی دولت ها ثبت ازدواج و طلاق را اجباری اعلام کرده اند.

در کشور ما هم قوانین متعددی برای الزام اشخاص به ثبت ازداواج و طلاق و رجوع از آن از سالهای دور تصویب و برای افراد متخلف مجازات تعیین شده است که به چند مورد اشاره می کنم:

الف ماده یک قانون راجع به ازدواج مصوب مرداد ماه 1310: این ماده مقرر داشته : در نقاطی که وزارت عدلیه معین و اعلام می نماید هر ازدواج و طلاق و رجوع باید در یکی از دفاتری که مطابق نظام نامه های وزارت عدلیه تنظیم می شود واقع و به ثبت برسد. در نقاط مزبور هر مردی که در غیر از دفاتررسمی ازدواج وطلاق مبادرت به ازدواج و طلاق و رجوع نماید به یک تا شش ماه حبس تادیبی محکوم می شود و همین مجازات در باره عاقدی مقرر است که در این نقاط بدون داشتن دفاتر رسمی به اجرای صیغه ازدواج یا طلاق یا رجوع مبادرت نماید .در حوزه هایی که اگهی فوق الذکر از طرف وزارت دادگستری نشده است شوهر مکلف است در صورتی که در غیر دفاتر رسمی ازدواج و طلاق مبادرت به ازدواج یا طلاق یا رجوع نماید تا بیست روزپس از وقوع عقد یا طلاق یا رجوع به یکی از دفاتر رسمی ازدواج و طلاق رجوع کرده قباله مزاوجت یا طلاق نامه یا رجوع را به ثبت برساند والا به یک ماه تا شش ماه حبس تادیبی محکوم خواهد شد .حکم صریح و روشن ماده در سال 1310،ایجاب می کرد که متن کامل آن عینا بیاید ،چرا که استفاده از کلماتی مثل باید و تعیین مجازات حبس برای شوهر وعاقد نشانگرعزم جدی مقنن به لزوم رعایت تشریفات در ازدواج و طلاق است .عرف وعقاید و اداب و رسوم رایج بین مردم نیز ازدواج و طلاق را در زمره اعمال تشریفاتی می داند چنان که اجرای صیغه ازدواج را توسط عاقد و همراه با مراسم و در حضور خویشان و آشنایان بر پا می دارند و فقط اقرار اشخاص را برای اثبات وجود رابطه زوجیت کافی نمی دانند .درخواست مهریه و نفقه ،استفاده از مزایای بیمه و حقوق وظیفه و ورائث و غیره منوط به رعایت تشریفاتی است که قوانین مختلف پیش بینی کرده اند .

ب-قانون ثبت احوال مصوب 16تیر ماه سال 1355:این قانون،ثبت احوال چهارگانه ولادت ،فوت ،ازدواج و طلاق را ازوظایف سازمان ثبت احوال کشورمی داند و ماده 31 همین قانون در ثبت ازدواج و طلاق چنین می گوید :دارندگان دفاتر رسمی ازدواج و طلاق مکلفند وقایع ازدواج و طلاق و رجوع را که دردفاتر مربوط ثبت می کنند در شناسنامه زوجین نیز درج و امضاءو مهر نمایند و حداکثر هر پانزده روز یک بار وقایع ازدواج و طلاق و رجوعی را که در دفاتر به ثبت می رسد روی نمونه های مربوط تهیه و به ثبت احوال محل ،تحویل و رسید دریافت دارند.ادامه ماده،ثبت احوال ایرانیان مقیم خارج را از وظایف کنسولگری ها می داند و آنها را موظف می کند که هر ماه وقایع ثبت شده را از طریق وزارت امور خارجه به سازمان ثبت احوال ایرانیان ارسال نمایند.

چنانچه اشخاص این وقایع را به ثبت نرسانده باشند اقرار شفاهی زوجین مبنی بر وجود رابطه زوجیت برای ثبت رسمی آن کافی نیست بلکه باید اقرار نامه رسمی موضوع ماده 32 قانون اخیر- را طبق شرایطی که در متن ماده آمده ارائه نمایند.

ج قانون حمایت خانواده : مقنن درسال 1353 با قصد حمایت از خانواده مقررات دیگری همراه با سخت گیری بیشتر مطرح ساخت. مراجعه به دادگاه برای حل اختلافات ناشی از زوجیت طبق ماده یک تعیین مواردی که زن و شوهر می توانند تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش نمایند در ماده هشت اجرای صیغه طلاق و ثبت آن در دفاتر رسمی طلاق پس از صدور گواهی عدم امکان سازش توسط دادگاه و تعیین مجازات 6 ماه تا یک سال حبس به هر یک از زوجین و سردفتر متخلف در ماده ده قانون مذکور از جمله موارد مربوط به بحث حاضر است.

د قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب 1371 مجمع تشخیص مصلحت : این قانون که در قالب ماده واحده به تصویب رسیده است از آخرین مصوبات در بحث ماست که زوجین را موظف می کند حتی اگر هر دو بر اجرای صیغه طلاق توافق هم داشته باشند باید به دادگاه مراجعه کنند و ثبت طلاق بدون حکم دادگاه غیر قانونی است و از سردفتر متخلف سلب صلاحیت خواهد شد قبل از صدور حکم نیز باید موضوع به داوران طرفین ارجاع و پس از احراز عدم امکان سازش نسبت به اجرای طلاق رای داده شود. بر این اساس تشریفات اجرا و ثبت طلاق عملا بیشتر شد.

نکته قابل توجه این که شورای نگهبان با قانون فوق مخالفت کرد و در نهایت مصوبه مجلس به مجمع ارسال و در تاریخ مذکور تصویب شد. اما شورای نگهبان در مخالفت با این قانون به فلسفه وجودی آن هیچ گونه توجه نداشت چون این مصوبه برای دفاع از حریم خانواده و تحکیم بنیان آن و حفظ نظم عمومی و مصالح اجتماعی است . امروزه هر عمل حقوقی که هماهنگ و سازگار با مصالح اجتماعی نباشد نمی تواند مفید و قابل قبول باشد. مقنن ضمن توجه و عنایت به گذشته و ریشه ها باید نگاه ژرفی نسبت به حال و آینده داشته باشد و از مقتضیات زمان غافل نماند و نباید با بی توجهی و بی دقتی موجب بروز مشکلات دیگری گردد.

 

قانون امور حسبی

در قانون مدنی به عنوان منبع سایر قوانین مباحث و موضوعات مهم وصیت ارث و قیمومت آمده است اما بسیاری از موضوعات و احکام شکلی آنها در قانون مدنی مطرح نشده است. بنابراین باید قوانین دیگری تصویب می شد تا این نیاز و نقص را برطرف کند. مثلا در قانون مدنی راجع به نحوه تنظیم وصیت یا تقسیم ارث تحریر ترکه و تصفیه آن و اختلاف وراث و موصی له در وصیت و ترکه و دادگاه صالح برای رسیدگی به هر یک از این مباحث حکمی دیده نمی شود. و قانون امور حسبی با هدف رفع این نقص و پاسخ به این سوالات در تاریخ تیره ماه سال 1319 تدوین و تصویب شد.

در این قانون مقررات شکلی تنظیم وصیت بیان شد و وصیت شفاهی یا وصیتی که تشریفات تنظیم آن رعایت نشده باشد بی اعتبار تلقی می گردد. مگر این که وراث نسبت به اجرای آن توافق نمایند. در ماده 276 قانون مذکور آمده که وصیت چه تملیکی چه عهدی چه راجع به اموال منقول چه غیر منقول باشد به سه صورت رسمی ،سری یا خودنوشت باید تنظیم شود.هدف مقنن تبدیل وصیت از یک عمل حقوقی رضایی به تشریفاتی بود چون حداقل در هر سه شکل مذکور اولین مرحله تشریفاتی ،کتبی بودن آنهاست گرچه مراحل دیگری مثل با سواد بودن و با خط خود نوشتن ،تشریفات بعدی است که برای اعتبار و صحت وصیت خود نوشت پیش بینی شده است یا برای این که وصیت رسمی تلقی شود و بدون لزوم مراجعه به دادگاه لازم الاجرا باشد موصی باید به یکی از دفاتر اسناد رسمی رجوع کند و سند وصیت برابر مقررات تنظیم اسناد رسمی تنظیم ،ثبت و امضا شود . به هر حال با تصویب این احکام لزوم رعایت تشریفات بیش از پیش مورد توجه قانون گذار قرار گرفت.

 

قوانین موجر و مستاجر

  • قانون موجر و مستاجر سال 56

این قانون در موارد خاصی به لزوم تنظیم سند رسمی اجاره برای اماکن تجارتی تصریح کرده است از جمله در ماده 19 مقرر داشته که چنانچه مستاجر محل کسب و پیشه و تجارت بنابر عقد اجاره حق انتقال به غیر داشته باشد می تواند منافع مورد اجاره را برای همان شغل یا مشابه آن به دیگری انتقال دهد اما این انتقال باید در قالب سند رسمی باشد در مواردی هم که حق انتقال به غیر از مستاجر سلب شده و او قصد انتقال به غیر داشته باشد و موجر نیز نه حق کسب و پیشه می پردازد نه اجازه انتقال به غیر می دهد مستاجر می تواند به دادگاه مراجعه و الزام موجر به قبول انتقال را درخواست نماید. در این صورت دادگاه به جواز انتقال منافع مورد اجاره و تنظیم سند رسمی در یکی از دفاتر اسناد رسمی رای خواهد داد. نکته مهم در پایان ماده این است که اگر از تاریخ ابلاغ حکم قطعی مستاجر منافع مورد اجاره را با سند رسمی به مستاجر جدید انتقال ندهد حکم صادر شده ملغی و بی اثر تلقی می شود یعنی لازم الاجرا بودن حکم منوط است بر این که اولا در مدت شش ماه ازتاریخ ابلاغ حکم مورد اجاره منتقل شود ثانیا این انتقال یا سند رسمی صورت گیرد وگرنه حکم قدرت اجرایی و اعتبار خود را از دست میدهد .

  • قانون الحاق یک ماده به قانون موجرو مستاجر مصوب سال 65

این قانون در قالب ماده واحده با هدف نفی حق کسب و پیشه و تجارت و جایگزین کردن مفهوم دیگری از آن به نام سرقفلی و باز با تاکید بر لزوم تننظیم سند رسمی چنین مقرر کرد :

از تاریخ تصویب این قانون کلیه اماکن استیجاری که با سند رسمی بدون دریافت هیچ گونه سرقفلی و پیش پرداخت به اجاره واگذار می شود در راس انقضای مدت اجاره مستاجر موظف به تخلیه آن می باشد مگر آنکه مدت اجاره با توافق طرفین تمدید شود. در صورت تخلف دوائر اجرای ثبت مکف به اجرای مفاد قانون هستند.

اما اینکه عرف و رویه قضایی و اداری تا چه حدی با این مصوبات هماهنگ عمل کردند در جای خود مورد بحث و نقد قرار خواهد گرفت.

  • قانون موجر و مستاجر سال 76

قوانین قبلی موجر و مستاجر هم اجاره شفاهی هم اجاره کتبی را در برگرفت اما قانون سال 76 که البته اطلاق قانون بر آن چندان صحیح نیست چون می توانست در قالب چند تبصره بر مواد قبلی نیز مطرح شود فقط شامل قراردادهای کتبی اجاره است چه رسمی چه عادی قرارداد با سند رسمی تابع مقررات تنظیم اسناد رسمی است ولی قرارداد با سند عادی برای این که مشمول قانون اخیر باشد طبق ماده دوم آن باید در دو نسخه تنظیم شود و علاوه بر امضای موجر و مستاجر دو نفر از اشخاص مورد اعتماد طرفین به عنوان شهود قرارداد را امضا کنند در غیر اینصورت برابر مفهوم مخالف همین ماده و بندهای سوم و پنجم ماده دوم آئین نامه اجرایی قانون مذکور از شمول آن خارج خواهد شد. بنابراین برای استفاده از مزایای قانون جدید در جهت تخلیه سریع مورد اجاره قرارداد باید کتبی باشد و تشریفات مندرج در متن قانون و آئین نامه رعایت شود.

 

 

 

قانون بیمه مصوب 1316

از جمله قراردادهایی که در قرن اخیر رشدی بسیار چشمگیر یافته و در روابط خصوصا تجارتی چه در عرصه داخلی چه بین المللی جایگاه ویژه ای پیدا کرده عقد بیمه است. عقدی که سالها پیش در گرو عقود نامعین قرار می گرفت. اما به لحاظ پیش بینی انواع شرایط و آثار این در قوانین امروزه جزو عقود معین محسوب می شود. این قرارداد طبق ماده 2 قانون بیمه کتبی است در این ماده چنین می خوانیم : عقد بیمه و شرایط آن باید به موجب سند کتبی باشد و سند مزبور مرسوم به بیمه نامه خواهد بود. بنابراین قرارداد بیمه شفاهی هر چند مورد اقرار هم باشد بی اعتبار است و چنین قراردادی همواره داخل در گروه عقود تشریفاتی خواهد بود.

 

 

 

مقررات نحوه انتقال مالکیت وسایل نقلیه

استفاده از وسایل نقلیه موتوری خرید و فروش و تنظیم اسناد انتقال مالکیت این وسایل از یک سو به خاطراهمیت کاربرد آنهاو از سوی دیگر به دلیل حساسیت و میزان بالای خطرآفرینی وسایل مذکور،همواره مورد توجه دولت هاست .امروزه عموم مردم در روابط اجتماعی و تمامی جوامع برای انتقال سریع حجم بسیار زیاد مبادلات و کالا هاو صرفه جویی در زمان به شدت به این وسایل نیاز دارند ،اما امکان سوء استفاده از وسائل نقلیه نیز به همان میزان وجود دارد سرقت خودروها ،استفاده از ماشین دیگران برای حمل کالاها و مواد قاچاق ، رانندگی با سرعت بالا و امکان تصادف و تهدید امنیت جامعه و سلامت اشخاص و مشکلات متعددناشی از ترافیک و تعدد اتومبیل و لزوم برنامه ریزی صحیح برای ساخت جاده های متناسب با تعداد خودروها و بیمه اجباری آنها برای امکان جبران خسارات ناشی از تصادفات ،از جمله دلایلی است که هر حکومتی را وادار می کند که اولا مالکیت خودروها دقیقا مشخص باشد ثانیا انتقال مالکیت آنها با نظارت و کنترل دولت صورت گیرد ثالثا آمار تعداد خودروها و مشخصات اصلی آنهارا در اختیار داشته باشد ،و البته هدف از این نظارت و کنترل و ایجاد محدودیت برای دارندگان وسایل نقلیه،جلوگیری از جرایم و تخلفات،تامین سلامت و امنیت اشخاص و جامعه و دفاع از حقوق شهروندان است.

به همین خاطر در کشور ما نیز مثل عموما کشورها مقررات ویژه ای هم در جهت رفت و آمد و استفاده از خودروها ،هم در جهت انتقال مالکیت آنها از سال های دور تصویب شده است .

این مقررات ، گرچه متعدد ، پراکنده ، ناهما هنگ و بعضا غیر منطقی و بدون کار شناسی و بررسی همه جانبه است یا در موردی مثل لایحه قانونی نحوه نقل و انتقالات وسایل نقیله موتوری مصوب 25تیر ماه سال 1359شورای انقلاب تصویب شده اما عملا به اجرا در نیامده است ، ولی تمامی این مقررات بر آن است که فروش و انتقال مالکیت خودروها از گروه عقود رضایی خارج و از عقود تشریفاتی محسوب شود به همین دلیل راهنمایی و رانندگی و دفاتر اسناد رسمی و شرکت های بیمه فقط کسی را مالک می شناسد که سند خودرو به نام او تنظیم شده باشد و به اقراراشخاص در خصوص احراز مالکیت خودرواهمیتی نمی دهند.

انتقال سیر وسایل نقیله مثل هواپیما و کشتی و غیره نیز مقررات خاصی دارد که برای اثبات مالکیت باید تمامی تشریفات پیش بینی شده رعایت شود در غیر این صورت صرفا اقرار افراد به خرید آنها نمی تواند دلیل قاطعی براحرازمالکیت آنهاباشد .

 

قراردادهای مراجع دولتی

تشریفات انتقال اموال دولتی و نیز قراردادهای موسسات با اشخاص حقیقتی یا حقوقی که رعایت آنبه حکم قوانین الزامی است این معاملات را از گروه عقود رضایی کاملا خارج ساخته است . این که چنین معاملات باید کتبی باشد و بر حسب مورد در قالب مزایده یا مناقصه ،با اطلاع وزارت امور اقتصادی و دارایی و تصویب بالاترین مقام مسئول در اموال منقول و مواردی با تصویب هیئت وزیران در اموال غیر منقول ،تشریفاتی است که عدم رعایت آنها موجب بطلان قرارداد است و در این موارد صرف رضایت و اعلام توافق و ایجاب و قبول طرفین قبل از طی این تشریفات هیچ اعتباری ندارد.

این نکته هم که تشریفات مربوط به مراحل اثبات و اجرای قرارداد است و به مرحله انعقاد و وقوع آن ارتباطی ندارد خصوصا در رابطه با مواردی که ذکر شد امروزه  به هیچ وجه قابل دفاع و منطقی نیست . آیا می توان به توافق شفاهی بیمه گر و بیمه گزار بدون تنظیم قرارداد کتبی استناد کرد و جبران خسارت را درخواست نمود؟ پاسخ آن کاملا روشن است تا وقتی که متن کتبی قرارداد بیمه به امضای طرفین نرسیده است اگر ایجاب و قبول گفته شده باشد نیز هیچ قراردادی منعقد نشده و هیچ یک از طرفین عقد را به انجام تعهدات ملزم نساخته است.


 

 

 

 

 

فصل سوم
اهداف راهبردی سازمان

مدیریت سازمان اه

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی ثبت املاک

تحقیق درباره ابزارهایی جهت تجزیه و تحلیل تصمیمات

اختصاصی از فی توو تحقیق درباره ابزارهایی جهت تجزیه و تحلیل تصمیمات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره ابزارهایی جهت تجزیه و تحلیل تصمیمات


تحقیق درباره ابزارهایی جهت تجزیه و تحلیل تصمیمات

فرمت فایل :        Word    ( قابل ویرایش)         تعداد صفحات : 20 صفحه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ابزارهایی جهت تجزیه و تحلیل تصمیمات تجزیه و تحلیل تصمیمات پرمخاطره

این سایت اینترنتی فرآیند تجزیه و تحلیل تصمیمات را برای تصمیم گیری شخصی و اجتماعی توصیف می کند، همچنین استفاده معیار تصمیم گیری مختلف اطلاعات و کیفیت های گوناگون را بیان میکند.

این سایت عواملی که در تجزیه و تحلیل تصمیمات فرعی و همچنین انتخاب ها را به خوبی هدفها فرئی یاتی که تصمیم گیری را جهت می بخشند توصیف و شرح می دهد. همچنین راههای کلیدی که با سلیقه طراح درباره فرضیات مرتبط است ،معیار برای انتخاب، روشهای انتخاب و ابزار و روشهای ارزیابی احتمال خطر را ارائه می دهد.

 

لیست

  • معرفی وخلاصه
  • مدلهای اجتماعی: از داده ها به اطلاعات قطعی
  • تجزیه و تحلیل طرح: توجیح پذیر کردن و طرحهای قابل دفاع
  • عوامل مدلهای تجزیه و تحلیل طرح

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ابزارهایی جهت تجزیه و تحلیل تصمیمات

تحقیق درباره اختلال تیک

اختصاصی از فی توو تحقیق درباره اختلال تیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره اختلال تیک


تحقیق درباره اختلال تیک

فرمت فایل :        Word    ( قابل ویرایش)         تعداد صفحات : 34 صفحه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تیک را می توان پرش غیر عادی و مکرر عضلات چهره تعریف کرد که ویژگی های خاص خود را داراست و به صورت های گوناگون عنوان می شود . تیک ها معمولا سریع و تکراری هستند و به عنوان حرکات کلیشه ای شناخته می شوند که شخص نمی‌تواند آنها را کنترل کند . در طبقه بندی اختلالات تیک با سه طبقه ی کلی تحت عنوان اختلالات تورت اختلال تیک صوتی یا حرکتی مزمن و اختلال تیک گذرا سرو کار داریم که به طور کلی درمان روانشناختی اختلالات تورت در مقایسه با درمان روان شناختی اختلالات تیک صوتی یا حرکتی مزمن و همچنین اختلال تیک گذرا کارایی بالاتری را نشان می دهد.

اختلالات تیک طبقه ای از اختلالات حرکتی می باشند . که ویژگی بارز آنها حرکت سریع ، تکراری و غیر ارادی عضلات است . آنها را می توان به عنوان گذرا یا مزمن طبقه بندی کرد و این وضعیت بستگی به این دارد که چگونه اختلال مشهود شده است . و ملاک تمیز برای تیک های مزمن یا گذرا حداقل یک سال است بدین ترتیب که اگر یک سال تیک بارز شده باشد آن را به عنوان تیک مزمن محسوب می کنند (وبر،1984ص 775)

تیک ممکن است در یک یا چند دسته از عضلات مخطط بدن یا حتی عضو دیده شود. این حرکات ظاهرا به منظور خاص صورت نمی گیرند ولی بی‌علت و بدون انگیزه هم نیست و در کودکان و نوجوانان شاد ، ایمن و متعادل از نظر روانی ، عاطفی و هیجانی کمتر دیده می شود . بین شدت تیک و شدت کشمش های عاطفی وهیجانی همواره رابطه ی نزدیکی وجود دارد . مثلا مشاهده شده است که کودکی که از لحاظ تحصیلی هم از طرف اولیای مدرسه و هم به علت داشتن پدری سخت گیر مورد سرزنش بوده دچار تیک سر شده است اما در تعطیلات تابستان این عارضه به کلی از بین رفته است . فرستادن چنین کودکی به مدرسه شبانه روزی و قطع تماس با پدرش باعث رفع تیک شده است . در واقع تیک نمایانگر نوعی تخلیه ی روانی و نشانه ی ناراحتی های عصبی است . به همین دلیل آن را یکی از علائم نوروتیک به شمار می‌آورند . یکی از نکات و ویژگی های مهم در رابطه با تیک از بین رفتن آنها درهنگام خواب است .

در سبب شناسی تیک با دیدگاه تحلیل روانی : دیدگاههای یادگیری ، مدل کنشگر ، نقطه نظر پزشکی و سبب شناسی عصبی سرو کار داریم . با این وجود در دیدگاه یادگیری روش حساسیت زدایی منظم و تقلیل اضطراب می تواند کارایی بالایی را برای درمان تیک فراهم سازد . تیک را بعضی ارثی می دانند و می گویند که دربعضی خانواده‌ها زیاد دیده می شود چون در این خانواده ها میزان درگیری ها ، بیماری های عصبی و هیجانات زیاد است لذا بهتر است تیک را یک پدیده ی خانوادگی بدانیم نه ارثی و به علاوه انتقال ارثی آن تاکنون ثابت نشده است .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره اختلال تیک