فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله بررسی آزمون شخصیتی کرنل

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله بررسی آزمون شخصیتی کرنل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلودمقاله بررسی آزمون شخصیتی کرنل


دانلودمقاله بررسی آزمون شخصیتی کرنل

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات109

 

در این تحقیق هدف اصلی ما تست سازی و آزمون سازی است . اینکه یک آزمون از لحاظ اجرایی قدرت بالایی داشته باشد باید از چند صفت و خصوصیت برخوردار باشد . از آنجایی که تست های حاضر در جوامعی غیر از جوامع ما و فرهنگی غیر از فرهنگ ما ساخته شده است ، برای اینکه به این نکته پی ببریم که تستهای موجود آیا در حال حاضر و شرایط موجود قابل استفاده هستند یا نه به خصوصیات چند از این آزمونها اشاره کرد، به عنوان مثال وضعیت سوال ها در شرایط حاضر ، نوع جمله بندی و ساختار سوال و مهمتر اعتبار و قدرت تشخیص سوال می باشد و بررسی همگونی درونی ، ثبات ، بررسی شاخص مقبولیت سوال ها ، ضریب تشخیص سوال ها رابطه هر سوال با جنسیت و نمره ی ملاک برای رسیدن به این هدف ضروری است.

تعریف رفتار انحرافی
بروس کوئن ، ترجمه توسلی و فاضل ( 1380 ) می نویسد : انحراف هر گونه رفتاری است که با انتظارات جامعه یا یکی از گروه های مشخص درون جامعه منطبق و سازگار نباشد . انحراف دوری جستن و فرار از هنجار هاست و هنگامی رخ می دهد که فرد یا گروهی معیارهای جامعه را رعایت نمی کند .
ما معمولاً انحراف را به رفتاری که جنبه منفی دارد مانند بزهکاری یا نارحتی درونی اطلاق می کنیم اما فردی که قدم فراتر از معیارهای جامعه می گذارد نیز می تواند رفتارش انحراف محسوب شود .
رفتار انحرافی و عمل منحرف با توجه به هنجارهای موجود در فرهنگ تعریف می شود . رفتار و عملی که ممکن است در یک موقعیت خاص قابل قبول باشد ، ممکن است در جاهای دیگر ناروا و غیر قابل قبول باشد . برای مثال افسر پلیسی که به یک قاتل فراری تیراندازی می کند و سر انجام ( برای دفاع از خود) او را می کشد ممکن است بهدلیل شجاعتش مدال لیاقت یا افتخار بگیرد . در مقابل فردی جنایتکار که هنگام دزدی به شخصی تیر اندازی کند و او را بی دلیل بکشد در معرض شدید ترین مجازاتهایی را که در قانون پیش بینی شده است قرار می گیرد . هر دوی این اعمال انحراف محسوی می شود زیرا هر دوی آنها با هنجارها مغایرات دارد ( ص 215 )


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی آزمون شخصیتی کرنل

دانلودمقاله واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 گفتار اول: پیش درآمد :
اگر چنانچه جیمز ادعا می کند: « درمان واقع در مسیر صواب هنوز هم مستقل ترین انعطاف پذیرفتن و غول آسانترین نوع ادبی است » واژه ی رئالیسم هم که در بحث رمان از آن فراوان سخن می رود. بی گمان باید مستقل ترین و انعطاف پذیرترین و غول آسانترین نوع اصطلاح در نقد ادبی باشد
به راستی که واژه ی رئالیسم با استقلال ظاهری اش از هر توصیف صوری و محتوایی و با انعطاف پذیری مهار ناپذیرش عجوبه ای است که اغلب اشخاص احساس می کنند. بدون آن هم می توانند راحت سر کنند نکته ای که دقیقاً نشان دهنده ی بی ثباتی مزمن این واژه است تمایل شدید آن به جذب این با آن کلمات توصیفی است که حکم تکیه گاه معنایی را پیدا می کنند. خواننده لازم نیست وقت زیادی را صرف تورق تألیفات انتقادی کند تا به کلمات توصیفی برسد از قبیل:
رئالیسم آرمانی، رئالیسم انتقادی، رئالیسم استمراری، رئالیسم بدبین ، رئالیسم بویا ، رئالیسم تجمعی، رئالیسم خارجی ، و انواع دیگر آن از قبیل . خوش بین . ذهنی ، رمانتیک روان شناختی، روزمره ، سوسیالیستی ، شاعرانه، صوری، طنز آلود، عینی ، فانتزی ، هجایی و رئالیسم ناتورالیستی و ملی اشاره کرد.
بسیاری از این ها در کتاب حرج بکر که مجموعه ای انسانی در مورد رئالیسم است پراکنده اند والنر لاشی در کتابش « رئالیسم در رمان معاصر» رئالیسم های مختلف را دست بندی کرده است . رئالیسم چوپانی شاتو برچان، رئالیسم روحانی دو آمیل ، رئالیسم خود کاوانه ی پروست و حتی رئالیسم کلان شهری ژول روهن.
پس هم می توان این سخن و پیشنهاد معقول بکر را جدی گرفت که :
« برای تسهیل گفتگو بهتر است از این به بعد روی هر اتفاقی که افتاد اسم تازه ای بگذاریم و آن را با گونه یا شکل دیگری از واژه ی رئالیسم نام گذاری نکنیم »
و هم سخن منتقدی را که با کمی ناشکیبایی می گوید:
من نمی خواهم همچون خر در گل تعریف های مختلف واژه ی رئالیسم بمانم واژه ی رئالیسم در واقع حکم بزهکاری را دارد که نویسندگان یا با قرار دادن آن تحت مراقبت کلمات دیگر یا با زدن دستبند گیومه بر دستها بشر بی اعتمادی خود را به رفتار آن نشان داده اند. ارتگا امی گایست که او علی الاصول راه دوم را برگزیده است : « من اکنون نمی توانم وارد بحث اصطلاح بغرنجی شرح که همیشه برای مظلوم نشان دادنش آنرا داخل گیومه
قرار داده ام» .
رئالیسم اصطلاحی است که از فلسفه به حوزه ی نقد راه پیدا کرده است. آن هم در وضعیتی که بر اثر خونریزی های ناشی از نبودهای پیشین ضعیف شده است. پس ما ابتدا باید دست کم طرفین جنگ را بشناسیم به هر حال شاید به نظر می رسد که رئالیستی (ولو نابرابر) دل به دو دلبر ایدئالیسم و ماتریالیسم سپرده است، تعهد شر را به واقعیت از یاد بوده است و دلیلش این است که خود مفهوم واقعیت نیز در ذهنیت معاصر بی آبرو شده است. این ما را به سرچمشه ی مشکلاتمان می رساند فیلیپ او می گوید : « دیگر به دون مسلم و فخر کردن واقعیت نمی توان از شیوه های واقع گرایانه استفاده کرد» بو فارد برگانزی در سمپوزیومی که اخیراً برگزار شده است می گوید که امروزه ما نمی توانیم مثل تولستوی بنویسیم ، « چون واقعیت برای ما معنی مشترکی ندارد» این موضع خائنانه را فیلسوفان به دیده ی تحقیر می نگرند همه می دانیم که امروزه فلسفه هر گونه ادعایی را نسبت به آنچه که زمان نخستین کارکرد آن به شمار می آمد کنار گذاشته است. و به یک کارکرد جنبی، بعضی بررسی نفس امکان شناخت، بسنده کرده است. پس فلسفه تا حد شناخت شناسی کوچک شده است.
ادوین بسیبل هولت از رئالیست های نو می گوید که « اینکه واقعیت چیست چندان مورد علاقه من نیست » با این همه می بینیم که برخی نویسندگان همچنان برای پیدا کردن نوعی ثابت در معنی تلاش می کنند‎، در حالیکه دیگران از آن فاصله می گیرند. نمونه های البوت ، جویس و لارنس نشان دهنده ی اختلاف نیت ها در ارایه واقعیت است.
واقعیت به جسم شناوری مانند است
آری از گرده ی در تلاش ذهن عاصی
برای تعریف از آن سواری می گیرد
یا به آن ماهی، که همه ی جانداران دیگر را می بلعد
و سپس دریایی را که در آن شناور است سر می کنند.
اندیشمند تحلیل گر باید به دنبال کردن قدم های آهسته تر حقیقت ، به دون قصد پیشی گرفتن از آن بسنده کنند.
در جواب این پرسش بیلاطس که حقیقت چیست؟ فلسفه نه تنها پاسخ های مختلف بلکه انواع مختلف از پاسخ های را فراهم می آورد که نماینده ی رویکردهای مختلف به مسئله اند ولی نمی توان این پاسخ ها را به دو گروه متضاد و مکمل تقسیم کرد. به دین سان می توان حقیقت را یا علمی دید یا شاعرانه ، که یکی در روند شناخت کشف می شود و دیگری در روند ساخت آفریده می شود اول را اهل فن نظریه هم سازی می خوانند و دومی را نظریه ی همبستگی نظریه ی هم سازی ( corres pond ence ) تجربی و شناختی است اعتقاد واقع گرایانة خام با عامه فهمی به واقعیت دنیای خارج دارد و می پندارد که ما با مشاهده و مقایسه می توانیم این دنیا را بشناسیم حقیقتی که مطرح می کنند حقیقتی است که با واقعیت مستند همسازی دارد، نزدیکی دارد، و آنرا با دقت و امانت داری منتقل می کند، حقیقت اثبات گرا ( پوزیتیویست ) یا حقیقت حتمی گرا ( دترمینیست ) یی است که قصدش مستند کردن و تعیین حدود کردن و تعریف کردن است.
در قتل در کلیسا بکت به قاتلانش می گوید: « شما به واقعیت تسلیم می شوید » نظریه ی همسازی خود به خود به واقعیت تسلیم شده و تکلیف می کند که حقیقت با آن سنجیده می شود، دموکرات است و اعتماد به نفس خود را از طریق اصول اکثریت در توصیف واقعیت می گیرد ، که از آن جهت آنرا عین می خواند، از سوی دیگر در نظریه ی همبستگی فرآیند شناخت شناسانه با ادراک آن شهودی شتاب می گیرد یا کوتاه می شود. حقیقت با زحمت تسنید و تحلیل به دست نمی آید ، ساخته می شود از یک آلیاژ ، آماده ، و رواج می یابد، مثل سکه ای، با اطمینان ، « اطمینان به حقیقت » بداهت بی نیاز از اثبات می گردد.
در مورد اول حقیقت . نسبت به چیزی حقیقی است . در مورد دومی ، حقیقت به گونه ای حقیقی است که خط یا لبه ای را که راست و بی نقص باشد گویند حقیقی است بعضی در برگیرنده ی حقیقت است نه صرفاً نشان دهنده ی آن یا اشاره کننده ما به آن در اولی، واقعیت را حقیقت گویی نگه می دارد، می ایستاند. در دومی ، واقعیت در خود عمل در آن کشف می شود و به تعبیری آفریده می شود، یک بازداشت است و دیگری رهایی برای روشن شدن تفاوت ، می توان مثال زد که حقیقت این خطاب دان { شاعر انگلیسی } به خورشید است که :
اینجا بمان بر ما، ای که تو که هستی همه جا
مرکزت این بستر و مدارت این دیوارها
بستگی به حقیقت علمی کیهان شناسی بطلیموس ندارد.
دان اگر دلش می خواست می توانست بنویسید :
( خورشید گم شده است و نیز زمین ، با و به عقل هیچ انسانی نمی رسد که کجا بگردد از پی آن )« طلوع خورشید » منشاء یک تصور، یک فرضیه می گردد که خود آن توجیه کننده آن است . برتراند راسل اعتقاد دارد که نظریه ی همسازی یک تصور معنایی از حقیقت است و نظریه همبستگی یک تصور نحوی از حقیقت یک معنی سنجش پذیری را می جوید و به آن ارجاع می دهد و دیگری حقیقت را اظهار می کند که چون سدی در ذهن افراشته می شود و واقعیت در پشت آن انبار می شود.
هیچیک از دو نظریه ی درباره ی حقیقت را نمی توان در تضاد کامل یا حتی استقلال کامل نسبت به دیگری پنداشت.
در همه ی موارد استفاده از رئالیسم می توان تنش مشابهی میان همسازی و همبستگی به عنوان ملاک واقعیتی که بازتاب می یابد یا به دست می آید تشخیص داد.
نظریه ی همسازی بیانگر چیزی است که می توان آنرا وجدان ادبیات نامید، وجدان که وقتی ادبیات واقعیت خارجی را نادیده می گیرد با حداقل دست کم می گیرد و ارتزاق و موجودیت خود را تنها در گرو تخیل بی قید و بند می گذارد که دکتر جانسون آنرا « ملکه ی ولگرد و هرزه» می نامد اعتراض می کند همین وجدان است که موجب استغفار رهبو در پایان فصل در دوزخ می شود. « باید تخیلم و خاطراتم را دفن کنم منی که خودم را محبوس و ملک می خواندم و فارغ از اخلاق می پنداشتم ، به زمین باز گردانده می شوم، با تکلیفی که عهده دار شوم، و واقعیت خنثی که در آغوش کشم من از این بابت که از در واقع تغذیه کرده ام پوزش می طلبم. »
همین وجدان در شعر و شاعری و الاس استیونز نیز فعال است و می توان چکیده ی آنرا در مثل از امثال او یافت ؛
« دنیای خیال بالاخره جذابیت خودش را از دست خواهد داد»
با نظریه این رئالیسم است که ادبیات می خواهد خود را تسلیم دنیای واقع بکند و دروازه هایش را مطیعانه به روی آسواران تعلیم بگشاید، تخیل گیج و منگش را باورزندی حقیقت به حال تعادل در آورد و قالب ها و قراردادها و تلقیات تقدس یافته اش را تسلیم قهر آلایش زدای واقعیت کند. این رئالیسم « شکایت صریح از نقد به طبیعت است» که جانسون در پیشگفتاری بر شکسپیر مطرح می کند، گرچه اکنون شکایت از آن اکاذیب ادبیات است ، نه نقد.
این رئالسیم خواهان حذف آن مقوله ی خاص یا قرار داد هنری است که جانسون می گوید:
« حتی کسانی که در تجربه ی روزمره احساس می کنند کاذب است

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   22 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات

دانلودمقاله وضع عمومى ایران مقارن ظهور اسلام

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله وضع عمومى ایران مقارن ظهور اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 


کتاب: فروغ ابدیت، ج 2، ص 99
نویسنده: جعفر سبحانى
براى بدست آوردن ارزش نهضتى که پیامبر اسلام(ص) بنیانگذار آن بود، لازم است و لو در حد اجمال با اوضاع دو محیط آشنا شویم:
1- محیطى که اسلام در آنجا پیدا شد و رشد و نمو کرد.
2- محیط بیرون از جهان اسلام.
در رابطه با محیط دوم، تاریخ ایران و روم را به عنوان درخشانترین نقاط آنروز عالم به ما معرفى مى‏کند و ما در این قسمت پیرامون ایران به بحث مى‏پردازیم و بحث راجع به اوضاع روم و شبه جزیره عربستان را در عناوین دیگر پى‏مى‏گیریم.
ظهور اسلام و بعثت پیامبر اکرم‏«ص‏»،(611 میلادى)،با دوران پادشاهى خسرو پرویز(628-590 م)مصادف بود و در زمان خسرو پرویز،پیامبر اسلام‏«ص‏»از مکه به مدینه هجرت فرمود(روز آدینه 16 ژوئیه 622)و این واقعه،مبدء تاریخ مسلمانان گردید.
در این ایام،دو دولت‏بزرگ و نیرومند(روم شرقى و ایران ساسانى)،بر قسمت اعظم دنیاى متمدن آن روز حکمرانى داشتند.از دیر باز براى تسلط و حکمرانى جهان،با یکدیگر در جنگ و ستیز بودند. (1)
جنگهاى ممتد ایرانیان با رومیان،از دوران سلطنت انوشیروان(589-531 م)آغاز شد، و تا زمان خسرو پرویز ادامه داشت و مدت بیست و چهار سال به طول انجامید.
خسارات سنگین و مخارج هنگفتى که ایران و روم،در این جنگها متحمل شده بودند،هر دو دولت را از کار انداخت،و جز شبحى از این دو قدرت نیرومند باقى نمانده بود.
براى اینکه اوضاع ایران را از جهات مختلف بخوبى مورد بررسى قرار دهیم،لازم است وضع حکومتها را از پایان سلطنت انوشیروان،تا آغاز ورود مسلمانان به اختصار مورد مطالعه قرار دهیم:
تجمل پرستى در دوران ساسانیان
پادشاهان ساسانى،عموما تجمل پرست و پرتشریفات بودند.دربار پرطمطراق ساسانى و زرق و برق آن،چشمها را خیره مى‏ساخت.
در عهد ساسانیان،ایرانیان پرچمى داشتند به نام‏«درفش کاویانى‏»،که معمولا در میدان جنگ برافراشته مى‏شد و یا در جشنهاى پرتشریفات ساسانیان،بر فراز کاخ آنها نصب مى‏گردید،و این پرچم با جواهرات بسیار گرانبها تزیین شده بود.به قول یکى از نویسندگان:«جواهرات و اشیاء گرانبهاى این پرچم بى‏همتا را به 1200000 درهم یا(30000 پوند)تخمین کرده‏اند» (2) .
در کاخهاى افسانه‏اى ساسانیان،از بس جواهرات و اشیاء نفیس و قیمتى،و نقشه‏ها و تصویرهاى حیرت انگیز فراهم گردیده بود که دیده بینندگان را خیره مى‏کرد.اگر بخواهیم غرائب و عجائب این کاخها را بدانیم،کافى است فقط نظر خود را به یک قالى سپید و بزرگى بیاندازیم که در تالار یکى از کاخها انداخته بودند،به نام‏«بهارستان کسرى‏».«این قالى را زمامداران ساسانى،براى این تهیه کرده بودند که موقع عیش و عشرت سر حال باشند و همیشه مناظر زیبا و فرح انگیز فصل را تماشا کنند» (3) .
به طورى که مى‏نویسند:«این قالى،داراى یکصد و پنجاه ذراع طول،و هفتاد ذراع عرض،و تمام تار و پود آن زربفت و جواهر نشان بود». (4)
در میان پادشاهان ساسانى،خسروپرویز بیش از همه به تجملات علاقمند بود.شمار زنان و کنیزان و خوانندگان و نوازندگان حرمسراى او به چندین هزار تن بالغ مى‏شد.
حمزه اصفهانى،در کتاب‏«سنى ملوک الارض‏»،تجملات خسرو پرویز رابدینگونه شرح داده است:
«خسرو پرویز سه هزار زن داشت،و دوازده هزار کنیزک ساز زن و بازیگر،و شش هزار مرد پاسبان او بودند،8500 اسب مخصوص سوارى او بود،960 فیل،12000 استر مخصوص بردن بنه و هزار شتر داشت‏» (5) .
سپس‏«طبرى‏»اضافه مى‏کند:«این پادشاه بیش از هر کس به جواهرات و ظروف و اوانى گرانبها و امثال آن علاقه داشت‏» (6) .

 

وضع اجتماعى ایران
وضع اجتماعى ایران در زمان ساسانیان،به هیچ وجه بهتر از وضع سیاست و دربار نبود.حکومت طبقاتى که از دیر زمان در ایران وجود داشت،در عهد ساسانیان به شدیدترین وجهى درآمده بود.
طبقات اشراف و روحانیان،کاملا از طبقه‏هاى دیگر ممتاز بودند.تمامى پستها و شغلهاى حساس اجتماعى مخصوص آنان بود.پیشه‏وران و دهقانان از تمام مزایاى حقوقى اجتماعى محروم بودند.به جز پرداخت مالیات و شرکت در جنگها وظیفه دیگرى نداشتند.
«نفیسى‏»،در باره‏ى امتیازات‏«طبقاتى ساسانى‏»مى‏نگارد:
«...چیزى که بیش از همه در میان مردم ایران‏«نفاق‏»افکنده بود،«امتیازات طبقاتى‏»بسیار خشنى بود که ساسانیان در ایران برقرار کرده بودند.و ریشه آن در تمدنهاى پیشین بوده،اما در دوره‏ى ساسانى،بر سخت گیرى افزوده بودند».
در درجه اول،هفت‏خانواده‏ى اشراف،و پس از ایشان،طبقات پنجگانه،امتیازاتى داشتند.و«عامه‏ى مردم‏»از آن محروم بودند.تقریبا«مالکیت‏»،انحصار به آن فت‏خانواده داشت.ایران ساسانى...در حدود«صد و چهل میلیون‏جمعیت‏»داشته است،اگر شماره افراد هر یک از هفت‏خاندان را،صد هزار تن بگیریم،شماره مجموع آنها،به‏«هفت صد هزار»مى‏رسد.و اگر فرض کنیم که مرزبانان و مالکان که ایشان نیز تا اندازه‏اى از حق مالکیت‏بهره‏مند بوده‏اند،نیز هفتصد هزار بگیریم،تقریبا از این صد و چهل میلیون،«یک میلیون و نیم‏»حق مالکیت داشته و«دیگران همه‏»از این حق طبیعى خداداد«محروم بوده‏اند». (7)
پیشه‏وران و کشاورزان که از تمام مزایاى حقوقى محروم بودند ولى بار سنگین مخارج اعیان و اشراف را بر دوش داشتند،در حفظ این اوضاع سودى گمان نمى‏بردند.لذا بسیارى از کشاورزان و طبقات پست و پائین اجتماع،کارهاى خود را ترک کرده و براى فرار از مالیاتهاى کمرشکن،به دیرها پناهنده مى‏شدند. (8)
مؤلف کتاب‏«ایران در زمان ساسانیان‏»،پس از آنکه از بدبختى کشاورزان و کارگران ایران مى‏نویسد:سپس از قول یکى از مورخان غرب به نام‏«امیان مارسیلینوس‏»،چنین نقل مى‏کند:کشاورزان و کارگران ایران در زمان ساسانیان در نهایت ذلت و خوارى و بدبختى بسر مى‏بردند.در موقع جنگ،پیاده از عقب لشکر حرکت مى‏کردند.طورى آنان را خوار و بى‏ارزش مى‏شمردند که گویا بردگى براى آنان براى همیشه نوشته شده است و هیچ اجر و مزد در مقابل کار خود دریافت نمى‏کردند. (9)
در امپراطورى ساسانى،تنها اقلیتى کمتر از یک و نیم درصد از جمعیت،صاحب همه چیز بوده‏اند ولى بالغ بر نود و هشت درصد مردم ایران،همانند بردگان حق حیات نداشتند.
حق تحصیل ویژه طبقات ممتاز بود
در دوره ساسانیان،تنها اطفال توانگران و خاندان جاه و نعمت،حق تحصیل علم داشتند.توده و طبقات متوسط از دانش و کسب فضیلت محروم بودند.
این عیب بزرگ در فرهنگ ایران باستان،به قدرى واضح و روشن است که حتى‏«خداینامه پردازان‏»و«شاهنامه نویسان‏»،با اینکه هدف آنها حماسه سرائى است،به آن نیز تصریح کرده‏اند.
«فردوسى‏»،حماسه سراى معروف ایران،در«شاهنامه‏»داستانى آورده است که بهترین شاهد این مطلب است.این داستان در زمان انوشیروان اتفاق افتاده،یعنى درست در زمانى که امپراطورى ساسانى،دوران طلائى خود را مى‏گذرانده است.و این داستان نشان مى‏دهد که در دوره او نیز اکثریت قریب به اتفاق مردم،حق تحصیل نداشتند و حتى انوشیروان دانش دوست،هم حاضر نبود به طبقات دیگر مردم،حق تحصیل علم بدهد.
«فردوسى‏»مى‏گوید:کفشگرى حاضر شد براى مصارف جنگ ایران و روم،گنج‏سیم و زر نثار کند،با آنکه در آن زمان انوشیروان به کمک مالى احتیاج بیشترى داشت،زیرا حدود سیصد هزار سپاهى ایران،دچار کمبود غذا و اسلحه بودند،داد و فغان از لشکریان برمى‏خیزد،جریان را به خود شاه مى‏رسانند.انوشیروان،از این وضع،پریشان خاطر مى‏گردد و بر فرجام خویش بیمناک مى‏شود.بلافاصله‏«بزرگمهر»،وزیر اندیشمند خود را براى چاره‏جوئى فرا مى‏خواند و دستور مى‏دهد هم اکنون باید به سوى مازندران رود و هزینه جنگ را فراهم کند.ولى‏«بزرگمهر»مى‏گوید:خطر،نزدیک است،باید فورى چاره کرد. آنگاه بزرگمهر،قرضه‏ى ملى پیشنهاد مى‏کند،انوشیروان پیشنهاد او را مى‏پسندد و دستور مى‏دهد هر چه فورى اقدام شود.بزرگمهر به نزدیک‏ترین شهرها و قصبات مامور مى‏فرستد و جریان را با توانگران آن محل در میان مى‏گذارد.
کفشگرى حاضر مى‏شود تمام هزینه جنگ را بپردازد.فقط توقعى که دارداینست که به یگانه پسر او که مشتاق تحصیل است،اجازه تحصیل داده بشود.بزرگمهر درخواست او را نسبت‏به عطاى او کوچک مى‏شمارد،به پیشگاه خسرو مى‏شتابد و آرزوى پیر کفشگر را به شاه مى‏رساند.انوشیروان خشمگین مى‏شود و به وزیر خود بزرگمهر پرخاش مى‏کند و مى‏گوید:این چه تقاضائى است که تو مى‏کنى؟و این کار مصلحت نیست،زیرا با خروج او از طبقه‏بندى،سنت طبقات مملکت‏بر هم مى‏خورد و زیان آن بیش از ارزش این سیم و زرى است که او مى‏دهد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله وضع عمومى ایران مقارن ظهور اسلام

دانلودمقاله تابع

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله تابع دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

قسمتی از نمودار یک تابع. هر عدد x در عبارت f(x) = x3 - x قرار می‌گیرد.
در ریاضیات، یک تابع رابطه‌ای است که هر متغیر دریافتی خود را فقط به یک خروجی نسبت می‌دهد. علامت استاندارد خروجی یک تابع f به همراه ورودی آن، x می‌باشد یعنی . به مجموعه ورودی‌هایی که یک تابع می‌تواند داشته باشد دامنه و به مجموعه خروجی‌هایی که تابع می‌دهد برد می‌گویند.
برای مثال عبارت f(x) = x2 نشان دهنده یک تابع است، که در آن f مقدار x را دریافت می‌کند و x2 را می‌دهد. در این صورت برای ورودی 3 مقدار 9 به دست می‌آید. برای مثال، برای یک مقدار تعریف شده در تابع f می‌توانیم بنویسیم، f(4) = 16.
معمولاً در تمارین ریاضی برای معرفی کردن یک تابع از کلمه f استفاده می‌کنیم و در پاراگراف بعد تعریف تابع یعنی f(x) = 2x+1 را می‌نویسم و سپس f(4) = 9. وقتی که نامی برای تابع نیاز نباشد اغلب از عبارت y=x2 استفاده می‌شود.
وقتی که یک تابع را تعریف می‌کنیم، می‌توانیم خودمان نامی به آن بدهیم، برای مثال:
.
یکی از خواص تابع این است که برای هر مقدار باید یک جواب وجود داشته باشد، برای مثال عبارت:

یک تابع نمی‌باشد، زیرا ممکن است برای یک مقدار دو جواب وجود داشته باشد. جذر عدد 9 برابر 3 است و در این رابطه اعداد +3 و -3 به دست می‌آیند. برای ساختن یک تابع ریشه دوم، باید فقط یک جواب برای آن وجود داشته باشد، یعنی:
,
که برای هر متغیر غیرمنفی یک جواب غیرمنفی وجود دارد.
در یک تابع لزومی ندارد که حتماً بر روی عدد علمیاتی انجام گیرد. یک مثال که نشان می‌دهد که عملیاتی بر روی عدد انجام نمی‌شود، تابعی است که پایتخت یک کشور را معین می‌کند. مثلاً Capital(France) = Paris.
حال کمی دقیق‌تر می‌شویم اما هنوز از مثال‌های خودمانی استفاده می‌کنیم. A و B دو مجموعه هستند. یک تابع از A به B با به هم پیوستن مقادیر منحصر به فرد درون A معین می‌شود و مجموعه B به دست می‌آید. به مجموعه A دامنه تابع می‌گویند؛ مجموعه B هم تمام مقادیری را که تابع می‌تواند داشته باشد شامل می‌شود.
در بیشتر زمینه‌های ریاضی، اصطلاحات تبدیل و نگاشت معمولاً با تابع هم معنی پنداشته می‌شوند. در هر حال ممکن است که در بعضی زمینه‌های خصوصیات دیگری داشته باشند. برای مثال در هندسه، یک نگاشت گاهی اوقات یک تابع پیوسته تعریف می‌شود.
تعاریف ریاضی یک تابع
یک تابع f یک رابطه دوتایی است، به طوری که برای هر x یک و فقط یک y وجود داشته باشد تا x را به y رابطه دهد. مقدار تعریف شده و منحصر به فرد y با عبارت (f(x نشان داده می‌شود.
به دلیل اینکه دو تعریف برای رابطه دوتایی استفاده می‌شود، ما هم از دوتعریف برای تابع استفاده می‌کنیم.
تعریف اول
تعریف ساده رابطه دوتایی عبارتست از: «یک رابطه دوتایی یک زوج مرتب می‌باشد». در این تعریف اگر رابطه دوتایی دلالت بر «کوچکتر از» داشته باشد آن گاه شامل زوج مرتب‌هایی مانند (2, 5) است، چون 2 از 5 کوچکتر است.
یک تابع مجموعه‌ای از زوج مرتب‌ها است به طوری که اگر (a,b) و (a,c) عضوی از این مجموعه باشند آن گاه b با c برابر باشد. در این صورن تابع مجذور شامل زوج (3, 9) است. رابطه جذر یک تابع نمی‌باشد زیرا این رابطه شامل زوج‌های (9, 3) و (9, -3) است و در این صورت 3 با -3 برابر نیست.
دامنه تابع مجموعه مقادیر x یعنی مختص‌های اول زوج‌های رابطه مورد نظر است. اگر x در دامنه تابع نباشد آن گاه (f(x هم تعریف نشده‌است.
برد تابع مجموعه مقادیر y یعنی مختص‌های دوم زوج‌های رابطه مورد نظر است.
تعریف دوم
بعضی از نویسندگان نیاز به تعریفی دارند که فقط از زوج‌های مرتب استفاده نکند بلکه از دامنه و برد در تعریف استفاده شود. این گونه نویسندگان به جای تعریف زوج مرتب از سه‌تایی مرتب (X,Y,G) استفاده می‌کنند، که در آن X و Y مجموعه هستند (که به آنها دامنه و برد رابطه می‌گوییم) و G هم زیرمجموعه‌ای از حاصل‌ضرب دکارتی X و Y است (که به آن گراف رابطه می‌گویند). در این صورت تابع رابطه دوتایی است که در آن مقادیر X فقط یک بار در اولین مختص مقادیر G اتفاق می‌افتد. در این تعریف تابع دارای برد منحصر به فرد است؛ این خاصیت در تعریف نخست وجود نداشت.
شکل تعریف تابع بستگی به مبحث مورد نظر دارد، برای مثال تعریف یک تابع پوشا بدون مشخص کردن برد آن امکان‌ناپذیر است.

پیشینه تابع
«تابع»، به عنوان تعریفی در ریاضیات، توسط گاتفرید لایبنیز در سال 1694، با هدف توصیف یک کمیت در رابطه با یک منحنی به وجود آمد، مانند شیب یک نمودار در یک نقطه خاص. امروزه به توابعی که توسط لایبنیز تعریف شدند، توابع مشتق‌پذیر می‌گوییم، اغلب افراد این توابع در هنگام آموختن ریاضی با این گونه توابع برمی خورند. در این گونه توابع افراد می‌توانند در مورد حد و مشتق صحبت کنند. چنین توابعی پایه حسابان را می‌سازند.
واژه تابع بعدها توسط لئونارد اویلر در قرن هجدهم، برای توصیف یک عبارت یا فرمول شامل متغیرهای گوناگون مورد استفاده قرار گرفت، مانند f(x) = sin(x) + x3.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله تابع

دانلودمقاله عدد چه نوع چیزی است ؟

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله عدد چه نوع چیزی است ؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


ریاضیات چیست ؟نه فیزیکی است و نه ذهنی بلکه اجتماعی است .قسمتی از فرهنگ و تاریخ است .شبیه قانون ،مذهب، پول وهمه چیز های دیگری است که خیلی حقیقی اند اما فقط بخشی از آگاهی انسان اجتماعی را تشکیل می دهند واین دقیقا همان چیزی است که ریاضیات است .
به نظر روبن هرش ریاضی دان ،ریاضیات فقط به عنوان قسمتی از فرهنگ انسان وجود یا واقعیت دارد .با وجود این که ریاضیات بی زمان ولغزش نا پذیر به نظر می رسد ولی پدیده ای اجتماعی –فرهنگی – تاریخی است .
او دیدگاه وسیعی دارد و در مورد مسائل کهن بسیار فکر می کند :اعداد چیست؟ مثلث ، مربع و دایره چیستند ؟مجموعه های نا متناهی چیستند؟بعد چهارم چیست ؟معنا وماهیت ریاضیات چیست؟او ضمن زیاد اندیشیدن ،نظریه های قدیم و جدید در مورد ماهیت ریاضیات را توضیح داده و مورد نقد قرار می دهد .هدف اصلی او روبرو شدن با مسائل فلسفی است :اشیا ریاضی به چه مفهومی وجود دارند ؟چگونه می توانیم نسبت به آن آگاهی کسب کنیم ؟چرا ریاضی دانان فکر می کنند که اعیان ریاضی مستقل از دانش ریاضی وعمل ریاضی وجود دارند و جاودانه اند؟
جان (براکمن ):روبن ،یک سوال جالب مطرح کن
هرش:عدد چیست ؟مثلا دو چیست ؟این یک سوال کودکستانی است و البته یک بچه کودکستانی جوابی این چنین می دهد :سه (سه انگشتش را بالا می برد ).دو(دو انگشتش را بالا می برد ).این یک جواب خوب و در عین حال یک جواب بداست .
در واقع برای بیشتر مقاصد ،این جواب به قدر کافی خوب است ولی فراتر از کودکستان ،تا حد جسارت در پرسیدن سوالات عمیق تر ،سوال فوق به صورت زیر در می آید :یک عدد چه نوع چیزی است ؟
حال وقتی می پرسید «یک عدد چه نوع چیزی است؟ »،می توانید راجع به دو جواب اصلی فکر کنید :
یکی این که عدد در مکان خارجی است ،شبیه یک صخره یا یک روح ؛یا آن که در داخل است ،اندیشه ای در ذهن یک شخص .فلاسفه از یکی از این دو جواب دفاع کرده اند این واقعیت رقت انگیز است زیرا هر کسی که کوچکترین دقتی بکند می تواند در یابد که هر دو جواب کاملا اشتباه هستند .عدد چیزی خارجی نیست ،مکانی برای حضور و یا چیزی برای عدد بودن ،وجود ندارد .
همچنین فقط یک فکر نیست ،زیرا با این همه ،چه بدانید یا ندانید ،دوودو،چهار می شود .به این ترتیب در می یابید که سوال مذکور بر خلاف آن چه در ابتدا به نظر می رسید ،نه آن قدرها ساده و نه آن قدرها بدیهی است .یکی از فلاسفه بزرگ ریاضی یعنی گوتلوپ فرگه مقاله کاملی مبنی بر این حقیقت که ریاضی دانان قبل از او معنی یک را نمی دانستند منتشر کرد .یک چیست ؟هیچ کس بطور دقیق نمی تواند جواب دهد .البته فرگه به سوال اخیر جواب داد ولی جوابش نه تنها بهتر نبود بلکه از پاسخ های قبلی هم بدتر بود واین چنین بود که این سوال به عنوان یک سوال عجیب وباور نکردنی تا امروز باقی ماند .ما همه چیز را درباره آن همه ریاضیات می دانیم ولی نمی دانیم ریاضیات واقعا چیست ؟البته وقتی می پرسیم «یک عدد چیست ؟»چنین سوالی در مورد یک مثلث یک مربع ،یک دایره ،یک تابع دیفرانسیل پذیر یا یک عملگر عدد چه نوع چیزی است ؟
خود الحاقی نیز دقیقا قابل طرح است. شما در مورد عدد ،زیاد می دانید ؛اما عدد چیست؟چه نوع چیزی است ؟به هر حال سوال من این است ،یک جواب طولانی به سوال کوتاه شما .
جان :وجواب سوال شما چیست ؟
هرش:هوم ،شما پاسخ را خیلی سریع می خواهید .باید برای یافتن جواب قدری تلاش کنید من تدریجا به جواب خواهم رسید .
هنگامی که میگویید یک چیز شی یا وجود ریاضی کاملا خارجی است یعنی مستقل از فکر یا عمل انسان می باشد ،و یا داخلی است یعنی یک اندیشه در ذهن شما است – شما نه در مورد اعداد ،بلکه تنها در مورد وجود صحبت می کنید – در این صورت منظورتان این است که فقط دو نوع هستی وجود دارد .هر چیزی یا خارجی یا داخلی است و هیچ یک از این دو انتخاب (دو قطب یا ثنویت )مناسب اعداد نیست ،و این دلیل معما بودن آن است .
موضوع با این پیش فرض اشتباه که فقط دو نوع چیز پیرامون ما وجود دارد شکل پیچیده ای به خود گرفته است .اما اگر وانمود کنید که یک فیلسوف نیستند و فقط یک انسان واقع بین هستید و از شما سوال شود آن چه که در پیرامونتان می باشد چیست ،مثلا برگ جریمه ا ی که باید آن را بپردازید ،اخبار در تلویزیون ،یک مراسم ازدواج که مجبور به شرکت در آن هستید یا یک صورت حساب که باید پرداخت کنید ،خوب هیچ یک از این چیز ها صرفا اندیشه ای در ذهن شما نیست و هیچ یک از آن ها نسبت به فکر یا عمل انسان ،خارجی نیست .آن ها نوع دیگری از واقعیت هستند و مشکل همین جاست . این نوع واقعیت با وجود این که به خوبی شناخته شده است واز متافیزیک وهستی شناسی مستثنی گردیده است،ولی علوم انسان شناسی و جامعه شناسی با آن سر و کار دارند .اما وقتی از منظر فلسفه نگاه می کنید ،این نوع سوم به هیچ گونه مطمح نظر قرار نمی گیرد و حتی رد می شود .
حال که جواب را عرضه کرد ه ام از آن آگاهید .ریاضیات نه فیزیکی و نه ذهنی است بلکه اجتماعی است . قسمتی از فرهنگ و تاریخ است . شبیه قانون ،مذهب ،پول و همه چیز های است که خیلی حقیقی اند ،اما فقط بخشی از آگاهی انسان اجتماعی را تشکیل می دهند .
هم درونی و هم بیرونی است زیرا قسمتی از جامعه و فرهنگ است . درونی نسبت به جامعه به عنوان یک کل بیرونی نسبت به فردی که مجبور به یادگیری آن از کتاب ها و در مدرسه است .این چیزی است که ریاضیات است .
علل ضعف کودکان در یادگیری ریاضیات
من اعداد را دوست ندارم
مششلات یادگیری در حساب ،مقایسه با دیگر ناتوانی های یادگیری به طور کامل مورد بررسی قرار نگرفته است .ریاضیات زبان نمادین است و دانش آموزدر دوره ابتدایی باید مفاهیم ریاضی مانند عدد ،زمان ،شکل ،فاصله ،اندازه و نظم را در عمل و در زندگی روزمره در فعالیت های آموزشی و اجتماعی و در تعامل با پدر و مادر ،خواهران ،وبرادران و همسالان یاد بگیرد و به کار بندد. خواندن و نوشتن و حساب کردن 3 مهارت مهم است که در دوره ابتدایی آموزش داده می شود ودر دوره های بعد در دروس دیگر خود را آشکار می کند .در این نوشتار حساب کردن ،ناتوانی یادگیری در ریاضیات،مشکلات متداول در آن و سفارش هایی برای رفع مشکلات حساب کردن بیان خواهد شد .
من نمی توانم
عوامل گوناگون موجب نا توانی یادگیری در حساب می شود .برخی اوقات به کودکان آن دسته از مفاهیم ریاضی آموزش داده می شود که از ناتوان شناختی آنها خارج است .آموزش نادرست و ضعیف ،روش تدریس نا مناسب و استفاده نکردن از روشهای عینی ،عوامل دیگری هستند که موجب ناتوانی یاد گیری در حساب می شوند .همچنین بسیاری از مشکلات حساب از اختلالات گوناگون در حافظه ،توجه و ادراک مفاهیم مانند مفاهیم بزرگ ،کوچک ،باز ،بسته ،کوتاه، بلند ،و تشخیص شکل و اندازه و رنگ ناشی می شود به طور مشخص در کودکان مبتلا به نشانگان ریاضیات 4 نشانه دیده می شود مشکل در شناسایی درست انگشتان قاطی کردن چپ و راست مشکلات نوشتاری و مشکلات حساب کردن .
بعضی از دانش آموزان ،بویژه دختران نسبت به ریاضی هیجان خاصی دارند و دچار یاس و هراس از ریاضی می شوند .
ویلیامز (1988)معتقد است که علت هراس از ریاضی را در درجه اول باید در رفتار معلم و روش تدریس او جستجو کرد زیرا هنگامی که دانش آموز وارد مدرسه می شود ،این گونه هیجان و هراس از ریاضی را ندارد .
برخی از روان شناسان ،این حالت را به نشانگان من نمی توانم تعبیر کرده اند .وظیفه پدر و مادر در این شرایط تا اندازه ای دشوار است و باید با برخوردی صحیح بکوشند از ساده ترین مراحل یعنی عدد شناسی و 4 عمل اصلی با فرزندشان به تمرین بپردازند و نسبت به ریاضی (درس شیرین ریاضی )و بیش از همه نسبت به معلم ریاضی (معلم شیرین ریاضی )نگرش مثبت و مطلوب ایجاد کنند.
نا توانی یا نارسایی در محاسبه عبارت است از نقص یا اختلال در توانایی در درک و فهم و به کار گیری اعداد و نمادهای ریاضی . عواملی که موجب ناتوانی یادگیری در خواندن ،نوشتن وهجی کردن می شود امکان دارد باعث نا توانی یادگیری در حساب شود ،به طور معمول دانش آموزان دوره ابتدایی در زمینه های تجرید تعمیم ،استدلال و به یاد سپاری دچار مشکل می شوند ودر کاربرد مفاهیم ریاضی و حل مساله با اشکال روبه رو می شوند . دانش آموزان که به نا توانی در حساب مبتلا ست به طور معمول در تشخیص شکل اندازه و شمارش پول مشکل دارد .این گونه دانش آموزان همچنین در تشخیص زمان و گفتن زمان استدلال کمی و سرانجام حل مسائل ریاضی ناتوان هستند .

 


مشکلات متداول در حساب کردن
دانش آموزان مبتلا به مشکلات حساب با نارسایی ها و مسائل گوناگون روبرو هستند که در این بخش به برخی از آنها اشاره می شود :
1- تشخیص شکل :دانش آموزان با مشکلات حساب ،در تشخیص شکل اعداد یا شناسایی اشکال هندسی مشکل دارند . این گونه دانش آموزان در کشیدن اشکال هندسی نیز ناتوان هستند .
2- تشخیص اندازه ورنگ :ادراک مفاهیمی مانند بزرگ ،کوچک ،بلند ،کوتاه و تشخیص اندازه ها و ارتباطات موجود میان اندازه ها و متغیرها از اهمیت خاصی برخوردار است .کودکی که مشکلات حساب دارد به طور معمول در مرتب کردن اجسام بر حسب اندازه های آنان ،متصل کردن قطعات کوچک و بزرگ پازل جا گذاردن اجسام در محل های مخصوص تشخیص بزرگترین مربع ،طولانی ترین خط و کوچکترین دایره و نظایر آن مشکل دارد .برخی از کودکان با ناتوانی در حساب ،در تشخیص رنگهای گوناگون مشکل دارند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   35 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله عدد چه نوع چیزی است ؟