دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
یکی ازعوامل مهم دریادگیری داشتن انگیزه است . ازنظرروانشناسان انگیزه
عامل مهمى در یادگیری وبه خاطرسپردن آموخته هااست.
اگرسوادآموزی انگیزه آمدن به کلاس ویادگیرى رانداشته باشد تمام آموخته هاى
اوسطحی بوده وکاربردی درزندگی آنهانخواهدداشت.
مهم ترین هدف سوادآموزی کاربردى کردن آموخته هاى سوادآموزان است یعنى
آموخته های انها اگرچه درسطح پایین وابتدایى است ولى تاثیر مثبت درزندگی
انها باید داشته باشد وباعث بهبود کیفیت وسطح زندگی آنها شود.
بنابراین معلمان نه تنها باید به مفاد آموزشی توجه داشته باشند بلکه باید به اصول
روانشناختی نیز آشنا باشند تا بتوانند رفتارهای مناسب وروشهای لازم درتدریس
رابکار گیرند
توصیف وضعیت موجود :
چندین باربود متوجه بی توجهى دو نفرازشاگردانم در کلاس درس شده بودم و از
عدم پیشرفت آنها در درس نگران بودم آنها دیر سر کلاس حاضر می شدند و در
حین تدریس من به فعالیتهای دیگرمشغول مى شدند و به دقت متوجه تدریس من
نبودند به علاوه اگرسوالی حین تدریس از آنها می پرسیدم حتی قادربه
پاسخکویی در مورد کلیات درس نبودند.
ابتدا فکر مى کردم آنها دردروس ضعیف هستند وگیرایی آنها کم است ولی احساس
کردم آنها از وضعیت درسی خود رضایت ندارند و همین عامل باعث شده انگیزه
ای به تلاش نداشته باشند.
آنها بیشتر نگران نظر من بودند تانظرخودشان یعنی بیشتر نگران نظرات دیگران
بودند کم کم متوجه شدم آنها ازاعتمادبه نفس وانگیزه کافی برخوردار نیستند وشاید
هدفهای صحیحی برای درس خواندن خود انتخاب نکرده ا ند
بنابراین سعی کردم دید آنها رانسبت به درس ودرس خواندن وباسوادشدن تغییر
دهم
گرداوری اطلاعات (شواهد1) :
انگیزه به دونوع درونی وبیرونی قابل تقسیم است انگیزه بیرونی تقویت کننده
هایی مثل تایید محبت احترام نمره جایزه وازتقویت کننده های درونی می توان
به رضایت خاطرواحساس خوب ازیادگیری اشاره کرد
آنچه که بیشتر موجب رفتار خودجوش می شود انگیزه درونی است هدف عمده
معلم این است که سوادآموز به تدریج از انگیزه های بیرونی به سمت انگیزه های
درونی هدایت شود
تفاوت اصلی افراد دارای انگیزه درونی با افراددارای انگیزه بیرونی این است که
افراد با انگیزه درونی احساس کفایت بیشتری می کنند وکمتربه دیگران اجازه می
دهند که محرک رفتارشان شوند این گروه ازسوادآموزان خودتعیین کننده
رفتارها هستندوبه خاطر کفایتی که درخوداحساس می کنند باوردارند که می توانند
بارفتارشان برمحیط تاثیر بگذارند
انگیزه به رفتارنیرو می بخشد وبه آن جهت می بخشدانگیزه های روانی تحت
تاثیر اجتماعی است که فرد درآن رشد کرده است
تجزیه وتحلیل اطلاعات :
تاثیرانگیزه بریادگیری یکی ازاموربدیهی است یادگیری معلول انگیزه است
یکی از انگیزه ها-که نقش مهمی دریادگیری دارد رغبت است رغبت محرکی
است که نیروی فعالیت راافزایش می دهدبرای ایجاد رغبت لازم است یادگیری
فعال باشد باید موضوعات درسی ارزشمندومفاهیم درسی بر اساس نیازشاگردان
تنظیم شودوهدفهای مطلوب سوادآموزان را به خواستن و طلب کردن وا می دارد
و نیروی لازم برای وصول می باشد برای ایجاد انگیزه راههای متفاوتی
وجودداردتا سوادآموزان با رغبت وعلاقه بیشتری در کلاس حاضر شوند وتمام
تلاش خودرا برای یادکیری بهتر وکاربردانهادرزندگی انجام دهند
یکی ازراههای مهم برای ایجاد انگیزه شناختن روحیات سوادآموزان است
سوادآموزان با انگیزه درونگرا تصورشان این است که موفقیت وعدم موفقیت در
تحصیل به خاطر نحوه رفتار صحیح یاغلط خودشان است
امابرخلاف آنها سوادآموزان با انگیزه برون گرا احساس بی کفایتی یاکفایت کم
داشته وهمواره تصورمی کنند که موفقیت آنها تحت تاثیر عوامل محیطی نظیرمعلم
وسوالات سخت است.این گروه ازسوادآموزان حتی اکردرس بخوانند بازهم به
موفقیت چندانی نخواهند رسید چرا که اندک تلاش انها به خاطر انگیزه بیرونی
همچون کسب خواسته معلم است
این گروه درصورت کسب موفقیت اندک ان راهم به شانس و تصادف نسبت می
دهند نه به تلاش واستعدادخوداین افراد رسیدن به موفقیت را آنقدرصعب الوصول
می دانندکه دست به عمل نمی زننددرنتیجه هرگزطعم موفقیت را نخواهند چشید
درحقیقت گام اول دربرخورد بااین افراد چشاندن طعم موفقیت به آنها ودرهم
شکستن تصور منفی آنها درمورددستیابی به موفقیت است دراین صورت است که
موفقیت موفقیت می آورد
ازآنجاییکه انسان آمادگی دارد تافعالیتها وتصوراتش راتعمیم دهدموفقیت در یک
درس منجربه موفقیت دردروس دیگر می شود درواقع ضعف درسی منجربه بی
علاقگی به تحصیل وگاهی ترک تحصیل می شود به همین علت به معلمان
توصیه می شود شرایط آموزشی وامتحانی رامطلوب نمایند وباارزشیابی های
مناسب فضای کلاس رالذت بخش کنند
راههای پیشنهادی برای ایجاد انگیزه ورغبت دانش آموزان به درس
کلاس توسط معلم :
حال بهتراست درمورداینکه چه عواملی سبب افزایش انگیزش درکلاس درس
می شوندوچگونه می توان ازاین عوامل درکلاس استفاده کردسخن بگوییم
کاربرداین عوامل معمولانیازبه دگرگون کردن برنامه کلاس ندارد واغلب
خود معلم از عهده آن برمی آید
مهمترین این عوامل عبارتند از:
1-استفاده از تشویق لفظی:دربسیاری ازموارد حتی تشویق نقدی به اندازه تشویق لفظی دربرانگیختن شاگرد موثرنیست0
به کاربردن کلمات ساده ای نظیرخیلی خوب- عالی- آفرین که به دنبال پاسخ
درست بارفتارمطلوب شاگردمی آید وسیله بسیارموثری درافزایش انگیزش است0
2- به کار بردن صحیح آزمونها و نمرات در کلاس:
در سالهای اخیر، عده زیادی در مورد اینکه آیا وادار کردن شاگرد به یادگیری
برای گرفتن نمره، ارزش بالقوهای دارد یا نه بحث بسیار کردهاند.
گروهی که مخالف آزمون و نمره دادناند، استدلال می کنند که آزمونها یادگیرنده
را از مسیر اصلی یادگیری منحرف می کنند، باعث اضطراب او میشوند، به
ناکامی علایق او می انجامند و نظام ارزشهای او را به هم می زنند.
به عقیده این گروه نمره دادن در معلم نیز تأثیر نامطلوبی دارد، زیرا سبب می شود
که معلم قضاوتهای غیرعادلانه بسیاری از خود نشان دهد که صرفاً بر پایه نمره
شاگرد بنا شده است. علاوه بر آن، نمره دادن باعث می شود که معلم روابط گرم و
صمیمانه خود را با شاگردان از دست بدهد. این گروه همچنین عقیده دارند که
شاگردان بالاخره به نامتغیر بودن نمرات پی میبرند. بنابراین، تأثیر نمره در
انگیزش یادگیری زیاد است، ولی یادگیری را از مسیر مطلوب خود منحرف
میکند.
مدافعان سنجش و ارزشیابی، جواب می دهند که ارزشیابی و نمره دادن که وسیله
ارزشیابی است یک حقیقت غیرقابل اجتناب زندگی است، ما نمی توانیم ارزش و
اهمیت چیزی را بدون دادن نمره یا ارزشی به آن دریابیم و قدردانی کنیم. بعضی
آزمایشها نشان دادهاند که امتحانات متعدد سبب می شود که شاگردانی که چندین
بار امتحان دادهاند انگیزش بالایی پیدا کنند و موفقیت تحصیلی بیشتری به دست
آورند.
3-تقویت کنجکاوی، جستجوگری و تمایل به اکتشاف در شاگردان:
محرکهایی که تازه، پیچیده و شگفتانگیز باشند. میزان انگیزش را در شاگردان
بالا می برند.
چنین محرکهایی باعث نوعی تعارض ذهنی در شاگرد میشوند که نتیجه آن
افزایش انگیزش برای رفع این تعارض است برای مثال: شگفتی در برابر مشاهده
آزمایش انبساط اجسام براثر حوادث: گلولهای فلزی از داخل یک حلقه فلزی
می گذرد، حال اگر گلوله را گرم کنیم، دیگر از حلقه نمی گذرد.
ایجاد شک و دودلی در اثر فعالیتهایی مانند اینکه از شاگردان بپرسیم آیا مجموع زوایای داخلی هرمی برابر 180 درجه است یانه؟
در همه این موارد نوعی کنجکاوی ادراکی ایجاد میشود. انگیزش تا زمانی ادامه
می یابد که یا تعارض حل شود یا شاگرد از به دست آوردن جواب خسته و ناامید
شود. بنابراین، باید در نظر داشت که مسائل چنان مشکل نباشد که شاگرد از به
دست آوردن جواب ناامید شود.
4- انجام دادن کارهای غیرمنتظره در کلاس:
تغییر روش معمول و عادی معلم در کلاس ممکن است عاملی برای برانگیختن
شاگردان باشد. مثلاً معلم می تواند ناگهان پیشنهاد کند که درس را در هوای آزاد و
خارج از کلاس ادامه دهند.
5- استفاده از مطالب و اشیاء آشنا در مثال زدن:
وقتی پای مثال زدن در میان باشد، استفاده از مطالب و موضوعات آشنا به مراتب
بهتر از مطالب نامأنوس و ناشناخته است. مثلاً اگر در مسائل حساب و هندسه از
اسامی شاگردان کلاس استفاده شود، انگیزش و توجه بیشتر خواهد شد. همچنین
استفاده از اشیاء موجود در کلاس یا در مدرسه، برای دادن مثالهائی از اجسام
هندسی و غیره مطلوبتر از استفاده از اجسام ناآشنا است.
6- عرضه کاربرد مفاهیم و اصول در زمینههای غیرمنتظره :
مثلاً اگر هدف تدریس مفاهیم عرضه و تقاضا در اقتصاد باشد، بهتر است که ابتدا
برای درک آن مفاهیم از مثالهای آشنا (مثلاً عرضه و تقاضای اتومبیل) استفاده
کرد. ولی برای کاربرد آن مفاهیم، بهتر استاز زمینههای غیرعادی مثل عرضه و
تقاضای هواپیماهای جنگی استفاده کرد. باید شاگردان توجهشان بیشتر به موضوع
جلب شود.
7- وادارکردن یادگیرنده و کاربرد مطالب آموخته شده :
این کار سبب می شود که مطالب آموخته شده قبلی تقویت شوند بعلاوه در شاگردان
این انتظار بوجود میآید که مطالبی که آموخته است در آینده مورد استفاده او قرار
خواهد گرفت. بنابراین در یادگیری تنها آموختن مسائل جدید مطرح نیست.
بلکه مطالب آموخته شده قبلی نیز باید در زمینه فعلی تکرار شوند تا دانشآموزان
بتوانند آنها را بهتر به خاطر بسپارند.
8- استفاده از نمایش و بازی در آموزش مطالب درسی:
بازیها و نمایشها شاگردان را برمی انگیزند. تعادل را افزایش می دهند، تصاویر
روشنی از واقعیات زندگی در برابر شاگردان قرار میدهند و سبب میشوند که
شاگردان، خود در یادگیری مستقیماً شرکت جویند بسیاری از درس کلاسی را
می توان به صورت نمایش درآورد مثلاً برای آن که شاگردان بیاموزند که یک
سازمان چگونه اداره می شود، می توان آنها را به پستهای مختلف اداری منصوب
کرد و از آنان خواست تا به مدت یک ساعت، سازمان تشکیل شده را اداره کند.
9- ترتیبدادن شرایط محیط آموزش به نحوی که برای شاگرد خوشایند باشد.
شرکت شاگردان در یادگیری مطالب درسی باید تقویت شود. عوامل یا حوادثی که
این شرکت کردن را ناخوشایند میسازند باید به حداقل کاهش یابند.
برخی از عوامل ناخوشایند عبارتند از:
ناراحتی جسمی ناشی از نشستن در کلاس به مدت طولانی یا دشواری دیدن تخته
سیاه.
ناکامی ناشی از ناتوانی در دریافت تقویت از معلم در برابر انجام دادن رفتار
مطلوب سنجیدن معلومات شاگردان در مورد مطالبی که قبلاً به آنان آموخته نشده
است.سعی در تدریس مطالبی که بالاتر از سطح درک و استعداد شاگردان باشد.
نبودن بازخوردهای به موقع در کلاس یعنی شرکت کردن شاگرد در کلاسی که
شاگردان آن از نظر استعداد، در سطح پایینتری قرار دارند.
10- درک روابط قدرت بین معلم و شاگرد و استفاده صحیح از قدرت موجود معلم برای جهت دادن به انگیزش شاگردان :
قدرت اجتماعی می تواند به شکلهای قدرت پاداش دادن، قدرت اجرائی، قدرت
قانونی، قدرت سرمشق بودن و قدرت تخصص و کارائی خودنمایی کند.
منظور از قدرت پاداش، داشتن قدرت کنترل در پاداش دادن به دیگران است این
قدرت را می توان در روابط بین رئیس و مرئوس، شاگرد و معلم، پدر و مادر و
فرزندان مشاهده کرد، در تمام این موارد، یک شخص میتواند اشخاص دیگر را با
شامل 18 صفحه فایل word قابل ویرایش