
رزولیشن:72
فرمت:psd
طرح بی نظیر امام رضا/لایه باز
رزولیشن:72
فرمت:psd
مشخصات این فایل
عنوان: مراحل شکل گیرى حکومت اسلامى در بیان و بنان امام خمینى
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 22
این مقاله درمورد مراحل شکل گیرى حکومت اسلامى در بیان و بنان امام خمینى می باشد.
مـنـظـور اصلى استعمارگران از جدایى دین و سیاست, چیرگى بر منابع اقتصادى و به دست گرفتن امور مالى آنها بود.
مـشـروعـیت حکومت اسلامى: امام خمینى در کتاب ولایت فقیه, دلیلهایى را براى ثابت کـردن مـشـروعـیـت و بایستگى عقلانى حکومت اسلامى آورده و به این منظور از شواهد تـاریـخى و نشانه هاى عقلى زیادى کمک گرفته که مهم ترین آنها عبارتنداز این سه دلیل:
1. عمل پیامبر در تشکیل حکومت.
2. بایستگى استمرار اجراى احکام الهى و ویژه نبودن آن به عصر پیامبر اکرم.
3. بـررسـى مـاهـیت و کیفیت قانونهاى اسلام به خوبى نشان مى دهد که این قانونها بـراى تـکـوین یک دولت و براى اداره سیاسى و اقتصادى و فرهنگى جامعه تشریع شده اند. امـام از احـکـام مالى, احکام دفاع ملى و احکام احقاق حقوق و احکام جزایى اسلام سـخن به میان مى آورد و نمونه هایى ارائه مى دهد که همگى از جامع بودن و حکومت گـرایـى اسـلام حـکـایت مى کنند و خاطر نشان مى سازد: وجود مجموعه قانونها براى اصلاح جامعه کافى نیست و به قوه اجرائى احتیاج دارد. به همین دلیل.
(خـداونـد متعال در کنار فرستادن یک مجموعه قانون, یعنى احکام شرع, یک حکومت و دستگاه اجرا و اداره مستقر کرده است.) غـیـر از دلیلهاى یاد شده در کتاب البیع, به دو دلیل دیگر بر مى خوریم که براى بیان ضروت و مشروعیت حکومت اسلامى عرضه شده اند:
4. هـیچ یک از مجموعه احکام اسلامى: سیاسى, مالى و حقوقى نسخ نشده اند و تا روز قـیـامـت پـایـدار و پابرجا خواهند بود. همین ماندگارى احکام, ناگزیر خواهان و خـواسـتـار حکومت و ولایتى است که اجرا و نگهدارى و پاسدارى از آنها را به عهده بـگـیـرد. اجـراى احکام, بدون حکومت امکان ندارد; چرا که سبب هرج ومرج مى شود.
جـداى از ایـن دلـیـل, حفظ نظام اسلامى و حفظ مرزها از تهاجم و تجاوز تجاوزگران نیز, از امور لازمى است که بدون تشکیل حکومت امکان ندارد. 5. امام از روایاتى که پاره اى از آنها را دلیل بر نفوذ فتوا یا قضاوت فقها مى دانـد, مـشروعیت حکومت اسلامى را استنباط مى کند و بر این باور است: مفاهیم بیش تر این روایات, بیانگر نیابت ولایى, در قلمرو گسترده اند.
امـام, بـا بـهره گیرى از تعبیراتى چون: (الفقهاء امناء الرسل) , (اللهم ارحم خـلـفـائـى) , (الـفـقـهـاء حصون الاسلام) (انى قد جعلته علیکم حکما) و (ان الـعـلـمـاء ورثـه الانبیا) که در روایات آمده اند, بایستگى ولایت فقیه در سطح اداره جـامـعـه و سرپرستى حکومت را روا مى شمارد و این درحالى است که از فقهاى پیشین کم تر کسى به چنین استنباطهایى دست یافته است.
امام در کتاب البیع مى نویسد:
(اسلام, همان حکومت است در همه ش,ون آن و احکام شرعى قوانین اسلام هستند و احکام جـلوه اى از جلوه هاى حکومت و حتى مطلوبهاى بالفرض هستند و از وسائلى هستند که در جـهـت اجـراى حـکـومت و بسط عدالت به کار گرفته مى شوند. پس این که فقیه دژ اسـلام اسـت, مـعـنـایى ندارد جز این که او سرپرست اسلام است, همچنان که پیامر و ائمه(ع) سرپرست اسلام بوده اند در همه امور حکومتى.) امـام در ولایـت فقیه, پس از بیان مستدل درباره بایستگى حکومت اسلامى, به پیشینه تـاریـخـى انـحـراف از این اصل که به عصر بنى امیه باز مى گردد و در دوران بنى عـبـاس ادامه مى یابد, اشاره مى کند و یادآور مى شود: روش آنها در حکومت, روشى ضـد اسـلامى و به صورت نظامهاى حاکم بر ایران, روم و مصر بود و در دورانهاى بعد نـیز, همان اشکال غیر اسلامى ادامه یافت. امام تاکید مى کند: عقل و شرع بر قیام بـراى دگرگون کردن چنین حکومتى حکم مى کنند. در انقلاب سیاسى مى باید, تا افزون بر پیش گیرى از حکومت طاغوت, زمینه را براى حکومت اسلامى پدید آورد.
امـام در بـخـشـى از کـتـاب ولایت فقیه فرق بین حکومت اسلامى با دیگر حکومتها را بـرشـمـرده اسـت و حکومت اسلامى را مشروط به قانونهاى اسلام مى داند و وظیفه قوه مـقـنـنه و مجالس قانونگذارى برنامه ریزى براى وزارتخانه هاى گوناگون و تشکیلات حـکـومـت در چـهارچوب احکام اسلامى است و در ویژگیهاى زمامدار و رهبرى,افزون بر ویـژگیهاى عامه: عدل و تدبیر, علم به قانون و عدالت را نیز از ویژگیهاى بایسته مى شمارد.
قـلـمرو کارى و حوزه اختیار ولى فقیه: مهم ترین بخش دیدگاه امام خمینى درموضوع حـکـومـت, آن بـخشى است که به روشنگرى حوزه اختیار ولى فقیه مى پردازد و احکام حـکـومـتـى بـر اسـاس مـصلحت را بر احکام اولیه و ثانویه, در هنگام برخوردها و ناسازگاریها پیش مى دارد.
امـام, حوزه اختیار ولى فقیه را بسان حوزه اختیار پیامبر(ص) و ائمه, گسترده مى داند و مى نویسند:
(براى فقیه همه آنچه براى معصوم ثابت بوده, ثابت است, مگر آن که دلیل قائم شود کـه اخـتـیـارات آنها از جهت ولایت و سلطنت آنها نیست, بلکه مربوط به جهات شخصى آنـان و بـه جـهـت شرافت آنان بوده است و یا آن که اگر چه دلیل دلالت مى کند که فـلان اخـتـیار از جهت ش,ون حکومتى براى معصوم ثابت است, اما با این حال اختصاص بـه امـام مـعصوم دارد و از آن, نقدى نمى شود همان طور که این مطلب درجهاد غیر دفـاعـى مـشـهور است, گرچه در آن نیز, بحث و تامل راه دارد و امکان تسرى آن به غیر معصوم هست.) بـارى امـام فـرق نـهـادن بین حکومتى رسول الله و ولى فقیه را, ناخردمندانه مى داند; زیرا ولایت فقیه, بى گمان شعبه اى از ولایت رسول خداست.
الگویابى از مـسـائل مهمى که در این مرحله وجود داشت, یافتن و ارائه نمونه تاریخى حکومت اسـلامـى بـود. مـطالعه آثار نوشتارى و گفتارهاى امام خمینى, نشان مى دهد که از نـظـر ایشان حکومت اسلامى در طول تاریخ تمدن اسلامى از عمر کوتاهى برخوردار بوده اسـت. بـه جـز چـنـد سـالـى در زمـان پیغمبر اسلام(ص) و در حکومت بسیار کوتاه امـیـرالم,منین(ع), جریان نداشته است. این بود که استناد حکومت اسلامى را مشى حکومتى رسول اکرم(ص) و حکومت امام على معرفى مى کرد. امام خمینى, عامل بیگانگى مسلمانان را از حکومت اسلامى و مهجورى این نظام مقدس, نـاآگـاهـى مسلمانان از مصالح خود و در سده هاى واپسین, دسیسه هاى استعمارگران مـى دانـسـت. ایـشان در پژوهشهاى ژرف و طولانى خود به این نتیجه رسیده بود: این پـدیـده شـوم از آن روزهایى در جهان اسلام آغاز شد که به گوناگونى زوایاى اسلام, توجه نشد. ایـن بـود کـه در 22 مـهـرمـاه 1357, همزمان با اوج گیرى انقلاب الهى ایران, در سخنرانى خود به این نکته اشاره کرد:
(در قـرنهاى سابق یک دسته متکلمین بوده اند که اینها روى فهم تکلم خودشان, روى فـهم ادراک خودشان, اسلام را آن طور توجیه مى کردند که خودشان فهمیده بودند. یک دسـتـه فـلاسـفه بودند که روى فلسفه اى که آنها مى دانستند, اسلام را به صورت یک فـلـسفه ادراک مى کردند, خیال مى کردند که مکتب فلسفى است. یک دسته عرفا و این طـایفه بودند که اسلام را به فهم عرفانى توجیه مى کردند و اسلام را کانه یک مکتب عـرفـانـى مـى دانـسـتـد, تـا ایـن زمانهاى آخرو که اسلام را یک مکتب مادى تصور کردند.) زنده کردن همه زوایاى اسلام, وقتى ممکن مى شود که در عرصه جامعه حضور یابد و در هـمـه زوایـاى زنـدگـى فردى و اجتماعى به کار بیفتد و احکام آن, یک به یک اجرا شود.
امام با توجه به این حقیقت بود که در طول چندین دهه مبارزه به کم تر از پویایى حـکـومت اسلامى بسنده نکرد. با تلاش بسیار و شبان و روزان حقایق را روشن ساخت که دور نـمـاى حـکـومـت الهى اسلام, در عروق ملت ریشه دواند و زنگار دلها پاک شد و خـردهـا تـوانایى درنگ یافتند و این نظام مقدس براى مبارزین و خرد ورزان درخور فهم و عامل فخر شد.
حـکـومـت اسـلامـى بـراى امـام حکومت قانون , مظهر عدالت حقیقى و برخوردارى از نـعـمـتـهـاى الـهى , مانعى براى خیانت, غارتگرى و هرج و مرج بود و دولتهاى استبدادى در باور امام, در ناسازگارى آشکار, با حکومت اسلامى بودند. .
ب. حـکـومت اسلامى در عینیت جامعه: پس از پیروزى انقلاب اسلامى در پرتو آموزه هاى اسـلام, تـوجهات حضرت حق و پشتیبانى بى دریغ مردم و رهبرى خردمندانه امام خمینى در 22 بـهـمن 1357, زمان آن رسیده بود که اندیشه حکومت اسلامى جامه عمل بپوشد و بـاورهـا و انـدیـشـه هـاى مربوط به حکومت اسلامى و ولایت فقیه که در طول قرنهاى گذشته, مورد گفت وگو قرار گرفته بود, در قالب یک نظام سیاسى تبلور یابد.
امـام خـمـیـنى, بر اساس خواست عمومى ملت ایران و برابر اصول قانون اساسى نظام اسـلامى, در نقش رهبر انقلاب, ولایت و هدایت جامعه را بر عهده گرفت. او مشى سیاسى را دنـبـال کـرد, تا چشم از جهان فرو بست. در طول این مدت, زوایاى ناپیدایى از سیستم حکومت اسلامى روشن شد که خود به پژوهش مستقلى نیاز دارد.
بـى گـمان یکى از مواردى که در طول انقلاب, امام به گونه روشن نظرخود را درباره مـشـروعـیـت و حوزه اختیار حکومت اسلامى اظهار داشت, مربوط مى شود به پاسخ نامه رئیس جمهور, در 16 دى ماه سال 1364.
امام در این نامه, درباره حوزه اختیار و قلمرو کارى حکومت اسلامى اظهار داشت:
(حـکومت که شعبه اى از ولایت مطلقه رسول الله, صلى الله و علیه وآله وسلم, است, یـکى از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمامى احکام فرعیه, حتى نماز و روزه و حـج اسـت. حـاکم مى تواند مسجد یا منزلى را که در مسیر خیابان است, خراب کند و پـول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم مى تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند و مـسـجدى که ضرار باشد, در صورتى که رفع بدون تخریب نشود, خراب کند. حکومت مى تـواند قراردادهاى شرعى را که خود با مردم بسته است, هر موقع آن قرارداد مخالف مـصـالح کشور و اسلام باشد, یک جانبه لغو کند و مى تواند هر امرى را چه عبادى و یـاغـیـر عـبـادى است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است, از آن مادامى که چنین اسـت, جـلـوگـیـرى کـنـد. حکومت مى تواند از حج, که از فرایض مهم الهى است, در مواقعى که مخالف صلاح کشور اسلامى دانست, موقتا جلوگیرى کند.) بـیان و بنان امام و سیره عملى ایشان در برخورد با قدرتهاى شرق و غرب و اهتمام به استقلال و آزادى و احیاى ارزشهاى اسلامى, مسیر حکومت را نشان مى داد و راههاى نارفته آینده را پرتو افشانى مى کرد.
امام در عمل نشان داد که جهت گیرى اقتصاد اسلامى در راستاى حفظ منابع محرومان و گـسـتـرش مشارکت عمومى آنان است و مبارزه اسلام با زراندوزان, بزرگ ترین هدیه و بشارت آزادى انسان از اسارت فقر و تهیدستى به شمار مى رود:
(صـاحـبـان مال و منال در حکومت اسلام, هیچ امتیاز و برتریى از این جهت بر فقرا ندارند و ابدا اولویتى به آنان تعلق نمى گیرد.) یادآور شد:
(ثـروتـمـنـدان هرگز به خاطر تمکن مالى خود نباید در حکومت و حکمرانان و اداره کـنـندگان کشور اسلامى, نفوذ کنند و مال و ثروت خود را بهانه فخرفروشى و مباهات قـرار دهند و به فقرا و مستمندان و زحمتکشان, افکار و خواسته هاى خود را تحمیل کنند.) امـام بـهاى بیش تر را در حکومت اسلامى از آن کسانى دانست که از تقواى فزون ترى بـرخـوردار بـاشند. اجرا و برنامه ریزى این مهم را از وظیفه ها و کارهاى مهم همه مدیران و کارگزاران و رهبران و روحانیان به شمارى آورد:
....
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 19
فهرست و توضیحات:
چکیده
مقدّمه
ضرورت و اهمیت بحث
مفهوم شناسی وحدت
امکان وحدت
وحدت؛ رویکردی تاکتیکی و یا استراتژیکی
رویکرد استراتژیک و راهبردی به وحدت
امام منادی وحدت
چارچوب نظریه «وحدت» از منظر امام خمینی (قدس سره)
نتیجه گیری
پى نوشت ها
چکیده
وحدت و اتحاد سیاسی مسلمانان از جمله دغدغه های مصلحان بزرگ تاریخ و از جمله، حضرت امام خمینی قدس سره بوده است. به راستی اتحاد سیاسی مسلمانان چگونه محقق میشود؟ معنا و مفهوم آن چیست؟ وحدت، رویکردی تاکتیکی است و یا استراتژیکی؟ آثار، نتایج و پیامدهای اتحاد سیاسی جهان اسلام چیست؟ چگونه و با چه شگردهایی میتوان به این مهم دست یافت؟ در جهان امروز چه موانعی را میتوان برای وحدت در نظر داشت؟ و متقابلاً راههای تقویت وحدت کدامند؟
به نظر میرسد، امام خمینی قدس سره طرح راهبردی تحقق «وحدت سیاسی جهان اسلام»، را در قالب یک نظریه سیاسی و تلقّی «وحدت» به عنوان امری راهبردی و استراتژیک، طی یک فرایند چهار مرحلهای به تصویر میکشد که شامل ایجاد بستر و شرایط مناسب برای تحقق وحدت، فعال شدن نخبگان سیاسی و مذهبی به عنوان مجریان وحدت، به کارگیری ابزارهای لازم برای حرکت در مسیر اتحاد سیاسی مسلمانان، و در نهایت، تشکیل «دولت بزرگ اسلامی» میشود.
مقدّمه
سال 1384 از سوی رهبر فرزانه انقلاب به نام سال «همبستگی ملّی و مشارکت عمومی»، و سال 1386 نیز به نام «اتحاد ملّی و انسجام اسلامی» نامگذاری گردید. کالبدشکافی اینگونه شعارهای ملّی و نیز ندای وحدت جهان اسلام، و بیان شاخصها، محورها، ملاکها، آثار و پیامدهای آن، منظومه فکری هدفمندی را، که از سوی رهبر کبیر و بنیانگذار جمهوری اسلامی و نیر خلف صالح ایشان بر آن تأکید شده و میشود، آشکار خواهد نمود. دو مقوله «همبستگی، اتحاد ملّی» و نیز «وحدت جهان اسلام»، از جمله مفاهیم کلیدی و برجسته در مطالعات اجتماعی و جامعه شناختی است. علاوه بر این، این دست مقولات کاربرد اساسی در مباحث مربوط به توسعه سیاسی و اقتصادی هر کشوری ایفا میکند.
از بُعد سیاسی همبستگی، اتحاد، وحدت ملّی و فراملّی جهان اسلام، نقش بسزایی در تثبیت هر نظام سیاسی، و وحدت جهان اسلام دارد. به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب، «همبستگی و اتحاد ملّت، اعتصام به ایمان الهی مهمترین سلاحهای ملت ایران برای خنثی سازی توطئه ها و تمهیدات دشمن هستند.»
از این رو، میتوان گفت: به هر میزان وحدت و انسجام اجتماعی، سیاسی، وحدت و همبستگی ملّی درونی و نیز اتحاد جهان اسلام در برابر دشمنان بیشتر باشد، جهان اسلام با داشتن آرمان و اهداف مشترک، در مسیری واحد به سوی اهداف موردنظر حرکت خواهند کرد. ملّتی که دارای همبستگی ملّی است و از وحدت، یکدلی و یکرنگی بهره میبرد، به راحتی به اهداف متعالی نظام سیاسی خویش دست خواهد یازید.
روشن است ملتی واحد، منسجم و یکپارچه، که با همبستگی ملّی و وحدت و اتحاد خویش، در تحقق اهداف و آرمانهای ملّی خویش در تلاشند، توطئه ها و تبلیغات روانی دشمنان و معاندان حاکمیت ملّی و نظام سیاسی خویش را در ناکارامد جلوه دادن نظام سیاسی خویش ناکام خواهند گذارد.
هدف اصلی این مقاله، بررسی پاسخ این سؤال است که وحدت جهان اسلام، چه جایگاهی در چارچوب اندیشه سیاسی امام خمینی قدس سره دارد. با مطالعه اندیشه امام قدس سره، راهکار عملی وحدت سیاسی جهان اسلام را به بحث خواهیم گذاشت. در این زمینه، امام با استراتژیک و راهبردی تلقّی کردن وحدت، راهبردهای عملی تحقق عینی وحدت را در دو مرحله «راهبرد فرهنگی و عقیده» و «راهبرد سیاسی، عملی» طرح میکند. هر یک از این دو قسمت دارای زیرمجموعه های متعددی است که شیوههای عملی دو حرکت نامبرده را مشخص میسازند. امید است با بررسی این دو محور، بتوان راهکار مورد نظر امام را تا حدودی ترسیم نمود.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
مقدمه
حدود در کنار قصاص، دیات و تعزیرات مجموعه مجازاتهایی را تشکیل
می دهند که در قوانین جزایی ما وجود دارند.
بحث اجرای حدود، چگونگی اجرا، شرایط تحقق مجازات حدی، اشخاصی که صلاحیت صدور حکم بر اجرای حدود را دارند، اشخاصی که صلاحیت اجرای حدود را دارند، علنی یا غیر علنی بودن اجرای حدود و ... از دیر باز در بین علمای فقه و حقوق مورد گفت وگو بوده است و در این خصوص آراء و نظرات مختلفی صادر شده است.
آنچه مسلم است نظر مشهور علمی در دوران حاضر بر اجرای حدود در زمان غیبت است که در حال حاضر و در قوانین جزایی کشور ما هم به این نظر عمل می شود اما مخالفان اجرا هم خود از محققان و علمای بزرگ فقه امامیه بوده و هستند و برای نظرات خود نیز دلایل قابل توجه ای دارند و در این راستا تحقیقات خوبی انجام داده و در بین علما و دانشمندان زمان حاضر نیز طرفداران نسبتاً زیادی دارند به طوری که قابل نادیده گرفتن نیستند .
اینجانب بدون موضع گرفتن در این موضوع و بدون طرفداری از هیچ یک از دو گروه، تلاشم بر آن است که آراء و نظرات هر دو گروه را بیان کرده و نقدهای وارده بر آن را نیز در حد توان علمی خود جمع آوری کرده و بیان نمایم و نتیجه گیری و موضع گیری را به خوانندگان گرامی واگذار نمایم.
تحقیق خدمتگزاری به مردم در سیره و سخن امام حسین علیه السلام در 13 صفحه با فرمت ورد شامل بخش های زیر می باشد:
مقدمه
آداب خدمت رسانی
رفتار دلپذیر
خدمتبه ضعیفان و یتیمان
هشدار به مسئولان
آثار خدمتگزاری
مهمترین شرط خدمتگزاری
پی نوشت
مقدمه
یکی از مهمترین آموزههای قرآن و اهل بیت علیهم السلام خدمتبه مردم و نیازمندان جامعه است . از دیدگاه مکتب حیاتبخش اهل بیت علیهم السلام خدمتگزاری به افراد جامعه، حد و مرزی ندارد و یک دین باور حقیقی در تمام صحنههای زندگی با الهام از رهبران آسمانی خویش میکوشد تا باری را از دوش دیگران بردارد و خدمتی را به بشر ارائه کند; گر چه فرد مخدوم، هم کیش او نباشد، البته خدمتبه اهل ایمان اهمیت ویژهای دارد .
امام حسین علیه السلام با تاکید بر این باور وحیانی میفرماید:
«اعلموا ان حوائج الناس الیکم من نعم الله علیکم فلاتملوا النعم فتتحول الی غیرکم; (1) بدانید نیازمندیهای مردم که [به شما مراجعه میکنند] از نعمتهای الهی است پس نعمتها را افسرده نسازید [یعنی مبادا با رنجاندن مردم نیازمند کفران نعمت کنید] که این وظیفه خدمت رسانی به دیگران محول خواهد شد .»
بزرگ رهبر جهان اسلام حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله در پیامی جهانی به پیروان خود چنین رهنمود میدهد:
«ایما مسلم خدم قوما من المسلمین الا اعطاه الله مثل عددهم خداما فی الجنة; (2) هر مسلمانی که به گروهی از مسلمانان خدمت کند خداوند متعال به تعداد آنان، خدمتگزارانی را در بهشتبه او عطا خواهد کرد .»
اساسا یکی از مهمترین آرزو و درخواستهای ائمه اطهار علیهم السلام از خداوند متعال توفیق خدمتگزاری به مردم بوده است و آنان این خواسته ارزشمند خویش را در قالب دعاها و سخنان گهربار خویش ابراز مینمودند . امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق با پروردگار متعال چنین نجوا میفرماید:
«واجر للناس علی یدی الخیر ولاتمحقه بالمن (3); خداوندا! انجام کارهای خیر را برای مردم، به دست من اجرا کن و خدمات نیکم را با منت گزاری ضایع مگردان .»
رفع نیاز حاجتمندان و کمک به ارباب رجوع، از نکات قابل توجهی است که در جوامع حدیثی و منابع فقهی بخشهای مستقلی برای آن منظور شده است . «قضاء حاجة المؤمن» ، «خدمة المؤمن» ، «الاهتمام بامور المسلمین» ، «الطاف المؤمن و اکرامه» برخی از عناوین این ابواب است . در متن این گفتارهای سودمند، افزون بر ثوابهای اخروی خدمت رسانی، به نتایج پربار این صلتخداپسندانه در دنیا نیز اشاره شده است . در یکی از همین روایات، حضرت سیدالشهداء علیه السلام به خدمتگزاران راستین به مردم نوید میدهد:
«من نفس کربة مؤمن فرج الله عنه کرب الدنیا والاخرة (4); هر کس اندوهی رااز دل یکی از اهل ایمان بزداید، خداوند متعال غصههای دنیا و آخرت او را از میان برداشته [مشکلاتش را حل خواهد نمود ].» بنابراین خدمت رسانی در جامعه اسلامی، بویژه از سوی کارگزاران و مسئولان و صاحبان قدرت و مال و متنفذان، امری لازم و ضروری است . و شایسته است که هر مسلمان وظیفه شناس و مسئولیتپذیر در هر پست و مقامی که باشد در امر خدمت رسانی همت نماید و تلاش خود را مضاعف گرداند ...