
در 124 صفحه و 5 فصل تنظیم شده . در قالب word
به بررسی رابطه ارتقاء سلامت نظام اداری با گسترش ارزشهای اخلاقی و وجدان کاری کارکنان
در 124 صفحه و 5 فصل تنظیم شده . در قالب word
عنوان تحقیق: مراقبت های اخلاقی مادر در دوران شیردهی
شرح مختصر :
در این تحقیق اخلاق مادر در دوران شیردهی بررسی شد . مادر باید از تولد کودک تلقی مثبت داشته و او را بپذیرد . او باید ابراز شادمانی کند و شکر پروردگار را به خاطر داشتن فرزندی سالم به جای آورد و با نوای اذان و اقامه در گوش کودک او را از شنیدن آهنگ های شیطانی باز دارد . با نامی نیکو او را بخواند . با شیره ی جان او را غذا دهد تا هم بنیه او را قوی کند و هم حالات و روحیات خود را به او منتقل نماید . آرام و با توسل به ائمه او را از شیر بگیرد . در مقابل گریه و اذیت های او صبر کند و برخورد لطیفی داشته باشد و با انتخاب قصه و لالایی مناسب او را بخواباند . مادر به خوب بودن فرزند کمک کند با تأمین نیازهای او ، پاسخ به موقع به احتیاجات او و ایجاد حس عزت نفس در او . و در آخر هماهنگی مادر با همسر در شیوه تربیت و داشتن وحدت رویه در مقابل نوزاد ، به پرورش بهتر فرزند کمک کند .
قالب بندی : PDF
فهرست :
مقدمه
اخلاق اسلامی مادر
تلقی مثبت و پذیرش والدین نسبت به نوزاد
ابراز شادمانی از تولد نوزاد
شکرگذاری مادر
اذان و اقامه
غذای مادر بعد از زایمان
نگاه کردن به عورت طفل
نامگذاری فرزند
ثواب شیر دادن به کودک
تغذیه نوزاد با شیر مادر
کمترین مدت شیردهی
تاثیر حالات و روحیات مادر در فرزند از طریق شیر
گرفتن فرزند از شیر
صبر در برابر اذیت و گریه نوزاد
دلیل گریه کودک
بوسیدن نوزاد
انتخاب لالایی و قصه و آهنگ های مناسب
زمینه سازی برای تجربه موفق کودک
تبعیض نگذاشتن بین کودکان
ایجاد حس عزت نفس
احترام کودک
تحسین کودک
پاسخ به موقع مادر به احتیاجات نوزاد
رفتار مادر با همسر در برابر نوزاد
نتیجه
نمونه سوال پرورش اخلاقی و مذهبی کودک تا 14 ترم همراه با پاسخنامه
دانلود روش تحقیق بررسی رشد قضاوت اخلاقی در دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات106
ضرورت و اهمیت پژوهش:
اخلاق یکی از موضوعات مهم روان شناسی رشد است، اخلاق در روان شناسی تربیتی و تعلیم و تربیت جایگاه مخصوص و ویژهای دارد. اگر به اخلاق در فرایند تعلیم و تربیت توجه شایسته شود، آنگاه تعلیم و تربیت میتواند به حالت آرمانی خویش نزدیک شود و چنانچه نظام تعلیم و تربیت در شناخت و آموزش و ارایه اخلاق شایسته ناموفق و نارسا باشد حتماً اگر توان مناسب در جهت رشد ذهنی، بدنی، اجتماعی و عاطفی را داشته باشد ولی باز هم احساس میشود که عنصری اساسی و فرایندی همه جانبه در کنار خود ندارد و این چیزی غیر از اخلاق نمیباشد.
(رمضانی، 1378)
مطالعات روان شناسان شناختی نشان میدهد که فرایند تحول قضاوتهای اخلاقی، مانند تحول شناختی، مراحلی ثابت غیر قابل تغییر و جهان شمول را طی میکند. در این دیدگاه با تأکید بر مرحلهای بودن تحول اخلاقی، مفهوم آمادگی برای تربیت اخلاقی یکی از مفاهیم اساسی است. از نظر روان شناسان شناختی، هر مرحله محدودیتها و نکات قوت خاص خود را دارد. افزودن بر این ، مرحله زبان خاص خود را داشته و باید از آن برای تربیت اخلاقی کودک و نوجوان استفاده کرد. در مرحلة واقعگرایی اخلاقی، اخلاق رشد چشمگیری ندارد، زیرا ارتباط کودک و بزرگسالان یک رابطة یک جانبه و مبتنی بر اطاعت است و در آن احترام و همکاری متقابل وجود ندارد. مرحلة اصلی تحول اخلاقی و تربیت اخلاقی با احترام متقابل شروع میشود، رفتار اخلاقی خود پیرو در جریان احترام متقابل با همسالان شکل میگیرد. از اینرو شرایط برای ایجاد ارتباطهای اجتماعی کودکان و نوجوانان با همسالان باید هر چه بیشتر فراهم آید. (کدیور، 1378)
آگاهی از پیشروی رشد اخلاقی میتواند از جهات مختلف با ارزش باشد. دانستن اینکه چگونه و چرا کودکان از نظراخلاقی مسایل را درست یا غلط مورد قضاوت قرار میدهند ممکن است مستقیماً با انواع استدلالهایی که مربی در مورد خوبی و بدی امور به آنها عرضه میدارد، در رابطه باشد. نتایج تحقیقات مختلف در باب رشد اخلاقی مبین این واقعیت است که گرچه تواناییهای شناختی روبه رشد نقش مسلمی در تکوین مفهوم درست و غلط در کودک دارند، اما به همان اندازه عوامل دیگری نیز در این میان نقش دارند. در صورتی که بخواهیم تربیت اخلاقی کودکان و نوجوانان که یکی از اهداف مهم هر نظام به منزلة نوعی سرمایه گذاری جهت تأمین
آیندهای بهتر است، محقق گردد باید قوانین تحول را شناخته و این شناسایی را به کار گیریم.
مسأله تربیت اخلاقی درست همگام با مسایلی است که ما دربارة منطق و آموزش ریاضیات بیان میداریم.
آیا مدرسه میخواهد افرادی بار بیاورد که زیر فشار و اجبار سنتهای قبل باشد. در این صورت اصل اقتدار یا استناد به قدرت اخلاقی معلم با نظام تشویش و تنبیه که اخلاق اطاعت را تحکیم میکند، کافی است.
اما برعکس اگر مدرسه بخواهد افرادی را بار بیاورد که دارای وجدان آزاد باشند و حقوق و آزادی دیگران را محترم شمرند، بدیهی است که در این صورت توسل به اقتدار معلم و دروس که به بهترین وجهی در مورد اخلاق ایراد گردیده است، برای ایجاد روابط زندهای که از استدلال و خود پیروی و تقابل سرچشمه میگیرند، کافی نخواهد بود.
تنها یک زندگی اجتماعی بین خود شاگردان یعنی یک خود رهبری حتیالامکان نامحدود که به موازات کار فکری در بین جمع تشکیل شده باشد، میتواند شخصیتهایی بار آورد که به خود حاکم باشند و بین آنها احترام متقابل برقرار باشد. (پیاژه، 1369 )
بشر در سیر تحولی خویش همواره میان دو قطب میان گرایی و میان واگرایی قرار میگیرد. این وضعیت در تمام زمینههای شناختی، عاطفی و اجتماعی خود را نشان میدهد. انسان در هر مرحله از رشد خود از میان گرایی شروع میکند و در پایان آن مرحله به میان واگرایی میرسد، این آزادسازی ضروری نیاز به تلاشهای فکری و اخلاقی فراوان دارد. در این میان تعادل جویی از راه خود نظم جویی و به کمک سه عامل دیگر تحول روانی (رشد ارگانیگ، تمرین و تجربه، تعاملها و انتقالهای اجتماعی) به تشکیل شناختها در طی سالها منتهی میشود. (منصور، دادستان، 1367)
با توجه به مطالب فوق میتوان گفت که هدف والای تربیت چیزی جز رهایی فرد از خود میان بینی عقلی و اخلاقی و رسیدن به روابط متقابل که وابسته به هر نوع زندگی اجتماعی است، نخواهد بود. به عبارت دیگر تربیت اخلاقی پابه پای تربیت عقلی، بر آن است که افراد را با وجدانی آزاد، بارآورد تا حقوق و آزادی دیگران را محترم بشمارند، ضمن آنکه استقلال و خود پیروی خود را حفظ کنند، این را نباید از نظر دور داشت که بشر از طریق تماس دایم با محیط اجتماعی است که موفق میشود، وجدان اخلاقی را در خود پایهریزی و تقویت نماید. (پیاژه، 1369)
در یک نظام آموزش و پرورش هدفمند که به سوی شکوفایی همه جانبه استعدادها و تواناییهای دانش پژوهان گام بر میدارد، باید به موازات پرورش منطقی و عقلانی، جریانات عاطفی، اخلاقی و اجتماعی را مد نظر داشته باشد. دانستن سطح قضاوت اخلاقی کودک ممکن است به والدین و دیگران کمک کند تا با آنها به نحوی متقاعدکننده و منطقی گفتگو کنند. کودکان استدلال دیگران را در صورتی که با سطح قضاوت اخلاقی آنها متناسب باشد، درک میکنند.
متناسب بودن استدلال اخلاقی با سطح درک کودک باعث میشود که کودک حتی در غیاب بزرگسالیکهاستدلالآوردهاستدربرابروسوسة کار خلاف مقاومت کند. (ماسن – پاول هنری،1370)
آزمودنیهای این پژوهش در سنین جوانی، واقع میباشند. با عنایت به اینکه تمامی قوای زیستی، روانی، فکری و عاطفی فرد از دوران بلوغ تغییر و تحولات اساسی مییابد و بر هر یک از این تغییرات و تحولات نیز قانونمندی خاصی حاکم است، میتوان اذعان نمود که هیچ برنامهریزیای برای این دوران بدون آگاهی نسبت به این قانونمندیهای مؤثر و کارگشا نخواهد بود. البته به اندازهای که وقوف به این قانونمندیها لازمة یک برنامهریزی جامع و اصولی است، آگاهی به اهداف و مقاصدی که باید رهنمای رشد و شکوفایی استعدادهای جوانان باشد نیز از ارکان اصلی برنامهریزی برای نوجوانان و جوانان خواهد بود.
بنابراین پس از تبیین قانونمندیهای حاکم بر رشد و شکوفایی قوا و استعدادهای نوجوانی و جوانی و برنامهریزی مبتنی بر اهداف و مقاصد تعلیم و تربیتی این دوره، نوبت به تعیین نقش و جایگاه هر یک از دستگاهها و نهادهای دولتی و غیر دولتی در عرصههای آموزشی، تربیتی، تبلیغی، ورزشی، هنری، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خواهد رسید تا هر یک به عنوان جزیی از یک مجموعة منظم در برنامة ساماندهی امور جوانان کشور نقش آفرینی کنند. (لطف آبادی، 1380)
تاریخچه مختصر در جهان و ایران
ماری سیلیامک گراوث از اولین کسانی بود که تحقیقات وسیع و جامعی در زمینة رشد اخلاقی کودکان انجام داد. بعد از آن ژان پیاژه (1980-1896) مراحل تحول اخلاقی را از کودکی تا بزرگسالی مورد بررسی و تعمق قرار داد و سپس لورنس کهلبرگ با الهام از نظریه پیاژه در سطحی وسیعتر به تحقیق پرداخت و مراحل تحول را تا سنین بالاتر بررسی کرد.
هارت شورن ومی (1930-1928) در یک تحقیق جامع و رساله اخلاق را مورد سنجش قرار دادند. (کریمی، 1378) پژوهشهایهاروور 1934، جانسون 1962، مدیناس 1959، نشان دهندة یک همگرایی کامل بین سطح استدلال اخلاقی و افزایش سن هستند.
بندورا و مک دانالد (1963) به دنبال این بودند که نشان دهند رشد اخلاق، مراحلی را که پیاژه و کهلبرگ گفته اند، طی نمیکند. (کریمی، 1378)
فرمت WORD
تعداد صفحات : 21
چکیده اقدام پژوهی:
با نام و یاد یگانه ایزد توانا از آنجا که مسأله اخلاق و تربیت از نظر اجتماعی و آموزشی و از دیدگاه دین مبین اسلام بسیار مورد اهمیت می باشد و اینجانب نیز نسبت به این موضوع حساسیت خاص خصوصاً در زمینه ی دانش آموزان داشته ام و از آنجایی که رشته مورد تدریسم نیز ادبیات فارسی است که خود اخلاق و تربیت سرلوحه کارش می باشد و از جهت دیگر دانش آموزان کلاس سوم انسانی سال تحصیلی 88-89 را از این نظر ضعیف و کم انگیزه دیدم و برخی کارهای غیر هنجار از جمله تقلب در کلاس، بی انگیزگی در یادگیری و بی حوصلگی در تحمل کلاس و . . . در بین این دانش آموزان دیده می شد، بر آن شدم تا منشأ این مشکلات را پیدا کنم. و در این راه از راه های متفاوتی استفاده کردم و اقداماتی انجام دادم از جمله تهیه تعدادی عکس از وضع نامطلوب و مطلوب کلاس، گرفتن آزمون هایی در زمان وضع نامطلوب و مطلوب، گرفتن نظر دانش آموزان در هر دو شرایط، نظرخواهی از همکاران و مدیریت به طریقه پرسشنامه در رابطه با این موضوع، رفتن به اردو همراه با بچه ها در جهت رفع مشکل، تشکیل جلسه شورای اولیاء و مربیان این کلاس و کمک گرفتن از والدین این بچه ها. که شواهد در پیوست ها موجود می باشد و با توجه به شواهد موجود و وقت اندکی که در این راه در اختیار داشتم شروع به کار کردم و متأسفانه آن تغییر شگرف حاصل نشد اما تغییرات نسبی بدست آمد. که شواهد پیوست شده حاکی از این تغییرات می باشد. برای اعتباریابی این پروژه از وجود همکاران، دانش آموزان، اولیاء و افراد بزرگوار و ذیصلاحی چون استاد عزیزم سرکار خانم کاظمی بهره بردم.